من حتی صدای کوهها را می شنوم که روی کنارههای آبیشان بالا و پایین میپرند و قهقهه میزنند و کمی پایینتر توی آب، ماهیها گریه میکنند و اشکشان رودخانه میشود.. من برای همین زاده شدم؛زاده شدم تا در خیابانهای مردگان گل سرخ بفروشم.-چارلز بوکوفسکی
۱۷:۱۸
دلم میخواست تو صدای خنده هات غرق شم..
۱۷:۲۰
«از من تا من، تو گستردهای.»_سهراب سپهری.
۱۷:۲۶
اگر صدایم به گوش هایت رسید حروف و واژه هایم را در آغوش بگیر
۱۷:۴۸
«باهم عبور خواهیم کرد؛ از درد ها و بحران ها. با هم عبور خواهیم کرد، از تغییراتی که لازم است انجام دهیم. گذر خواهیم کرد از هر لحظهیِ این زندگیِ غیر قابل پیش بینی.»
۱۸:۰۴
۲۳:۴۶
اُمیدوارم چیزی که به صَلاحته، تورو غمگین نَکنه.
۱۰:۲۸
دلم میخواهد خودم را به دستان خودم بسپارم تا کمی زندگی کند؛ شعر بگوید و از چیزهای ساده عکس بگیرد. پیراهنِ کوتاه آبی بپوشد و در شالیزارهای رشت قدم بزند
۱۰:۳۷
اگر میخوای 14 فوریه(ولنتاین) گل بگیرید، کافیه فقط 13 فوریه بمیرید
۱۷:۰۹
بازارسال شده از 𝑴𝒂𝒉𝒏𝒂𝒛
بیاید قبول کنیم که گوشی واقعا چیز مضخرفیه.
۲۰:۲۲
« چشم ها هرگز دروغ نمیگویند »
۲۰:۲۵
۲۰:۲۹
یه جوریه انگار دوباره شش سالمه، افتادم زمین، لباسم خاکی شده، زانوهام خون میاد و پاشدم ایستادم و همونطور که دستام مشته و تو چشمام پر اشکه ولی گریه نمیکنم، به بقیه میگم: اصلا هم درد نداشت.
۲۰:۲۹
☆☆.☆☆
۲۰:۳۰
بازارسال شده از پناهگاـہ؛
ܢ݆ߺܝ̇ߺߊܣܭَߊܘکمی صحبت.. ؟
۲۰:۳۱
بازارسال شده از عالمیدیگر
یک خاطره فقط یک یادآوری است؛
یادآوری اینکه هیچ چیز برای همیشه ماندگار نیست.
یادآوری اینکه هیچ چیز برای همیشه ماندگار نیست.
۲۰:۳۸
کاش از تو یه توـیِ دیگه ام وجود داشت.
۲۰:۴۱
۲۱:۳۳
بهای سنگینی دادم تا فهمیدم کسی که قصد ماندن ندارد،باید راهی کرد.سیمین دانشور
۲۲:۰۶
۲۲:۰۶