عکس پروفایل نَحنُ قائِمونن

نَحنُ قائِمون

۱۲۹عضو
پنجره دل را بگشا به سوی کربلا...

۱۰:۴۷

thumnail
حسین جان...:)

۷:۴۴

بازارسال شده از نَحنُ قائِمون
thumnail
دل من گم شده گر پیدا شد
بسپارید امانات رضا
واگر ازتپش افتاد دلم
ببریدش به ملاقات رضا
ازرضاخواسته بودم شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتندمحال است ولی
دلخوشم من به محالات رضا
#چهارشنبه‌هایی‌که‌بوی‌مشهد‌می‌دهند

۱۶:۰۹

thumnail
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِفِی سَبِیلِکَ یا مَولایَ...undefinedundefined

۱۹:۴۶

بازارسال شده از نورالهدیٰ ؛
به باوری که در اعماق ِ چشماوست قسم ،هنوز رفتن او رانمیکنم باور . .

۲۰:۰۷

امشب سردار به رویای دیرینه اش می رسد...

۲۱:۲۷

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. آل‌عمران(۱۶۹) برگردیم به پنج سال پیش. کلا نه سالم بود و درک واضحی از جایگاه افراد در نظام و غیره نداشتم. صبح مثل همیشه از خواب بیدار شدم. به اتاق مادر و پدرم رفتم. چشمان مادر سرخ بود. انگار که شب را نخوابیده بود و گریه کرده بود. بغض داشت. _ریحانه این آقا رو می‌شناسی؟ و گوشی که روی اخبار شبکه شش تنظیم شده بود را به سمتم برگرداند. تصویر مرد مهربانی را دیدم که چهره اش آشنا بود؛ مثل یک پدر محبت در چشمانش بود. خنده اش زیبا بود؛ خیلی زیبا. +قیافه ی آشنایی دارن. فکر کنم می شناسم. _حاج قاسمن، توی سوریه دخترشون رو دیدیم. الان توی فرودگاه بغداد شهید شدن. وای! من تصور خاصی از حاج قاسم نداشتم اما انگار شخصی را از دست دادم که با او آشنایی نزدیک داشته ام! خیلی غمگین شدم. از اتاق بیرون رفتم. بابا روی مبل به صفحه گوشی خیره شده بود. قطری اشکی از گوشه چشمان سرخش غلتید و افتاد روی صفحه گوشی که دقایقی بود روی عکس حاج قاسم زوم شده بود.خیلی بغض کردم. فضای خانه خیلی سنگین بود. انگار پدر از دست داده ایم... خانه پدربزرگ هایم هم همین وضع بود. پدر بزرگ هایم هر دو تجربه صحبت نزدیک با حاج قاسم را داشته اند و حالا خبر شهادت خیلی جگر سوز شده بود برایشان. نفهمیدیم چطور گذشت که رسیدیم به روز تشییع باشکوه پدر. آشنا زیاد دیدیم، انقدر شلوغ بود که نمی دانستیم کجا برای اقامه نماز بایستیم. اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا …گریه کردم. آن موقع نمی دانستم منظور این جمله چیست. اما فهمیدم که وقتی رهبر کشورم، استوار ترین شخصیت کشور گریه می کند برای هم‌سنگر از دست رفته اش، یعنی شخصیتی را از دست داده ایم که باید گریه کرد برای رفتنش... شاید تنها جایی که خارج از روضه گریه حضرت آقا را دیدم، همانجا بود. از آن مرد برای من جمله ای ماند که علت حبّ من به حاج قاسم را توجیح می‌کند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».خلاصه اش این بود که باید شهید زندگی کرد. من از همان روز که حاج قاسم را درک کردم، شهادت را درک کردم. من از آن روز خواستم که شهید زندگی کنم.من از آن روز خواستم که شهید شوم. برگردیم به تشییع جنازه علمدار آقا و همراهانش. اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا …کاش همان موقع به گریه های آقای رئیسی که الان می‌فهمیم بوی شهید زندگی کردن را می داده و ما نفهمیدیم بودیم، توجه می کردیم. کاش بیشتر وجود حاج قاسم را قدر می دانستیم. کاش... نماز تمام شد. آقا رفتند و مردم متفرق شدند. اما تا ابد حک شد بر دلمان آن روز.و به یاد ماندن آن روز، نشان از این می دهد که حاج قاسم قطعا در بین ما هستند و عشقشان ابدیست در دل های ما. و ایمان دارم که همراهمان هستند، و نگاهمان می کنند، و کمکمان می کنند. ۱:۲۰دقیقهبه وقت شهادت، به وقت حاج قاسم...#حاج‌قاسم#ساعت‌شهادت
نَحنُ قائِمونundefined@nahnoaemoon

۲۱:۵۰

thumnail
آره حاجیما همونجا گیر کردیم؛)

نَحنُ قائِمونundefined@nahnoaemoon

۶:۳۸

مِنت بر سرم میگذارید اگر گزینه پیشنهاد به مجله رو فعال کنیدundefined

۱۲:۰۳

thumnail
عکس از خانه بابا زیاد است. فقط کافیست در گوگل جست‌و‌جو کنیم کربلا. اما برای من هیچکدام دلچسب تر از این عکس نیست. این عکس را خودم، در خلوت ترین حالت حرم گرفتم؛ حول و هوش ساعت دو و نیم،سه صبح. اصلا شاید قلب من یک سال و خورده ای پیش رو به روی آن پنجره که صورت بابا را واضح در خود نمایان کرده بود،جا مانده. روز آخری بود که در کربلا بودیم و قرار بود از آنجا به سمت نجف برویم. من این عکس را گرفتم که وقتی از کربلا رفتیم، نگاهش کنم و یک دل سیر گریه کنم. خدایابه آن لحظه که فکر می کنم، خنکی کولر حرم را احساس می کنم؛ همهمه مردم که حالا بخاطر دیر وقتی آرام شده، صدای صحبت های خادم ها، صدای پدرم و #هم‌سفر هایم که از ما دورتر بودند اما حرم آنقدر خلوت بود که صدای گریه و مناجاتشان به گوشمان می رسید، صدای امام حسین که مرا می خواند به آغوش مهربانش و... حالا یک سال و هفت ماه می گذرد از سفر خانوادگی کربلای ما. و من قلبم را در کربلا جا گذاشته ام و روح بی نوایم خیلی سراغ قلبم را می گیرد... بطلب آقا جان که خیلی کم طاقت شده این روحِ مجروح...#دل‌نوشته

۲۱:۱۷

thumnail
اهل دردم غم هادی دارم
سامرایی است دل بی تابم
زنده ی فیض مدام یارم
مرده ی یك نفس سردابم
امشب از خویش برون می آیم
تا به چشمان پر آبش گریم
تا که بر آهِ دلِ شعله ورش...
بر تن پر تب و تابش گریم

۱۸:۲۰

thumnail
(متن را بخوانید و بعد به تماشای فیلم بروید) بسم الله الرحمن الرحیم«وَ أَنْذِرِ النَّاسَ‌ ... الَّذِينَ ظَلَمُوا ... • وَ سَكَنْتُمْ فِي مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَ ضَرَبْنا لَكُمُ الْأَمْثالَ‌ • ... إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ‌ • يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ‌ ... و مردم را بترسان!... كه ستمكاران ... آرى شما بوديد كه در منازل و كاخهاى كسانى كه به خويشتن ستم كردند، ساكن شديد؛ و براى شما آشكار شدچگونه با آنان رفتار كرديم؛ و براى شما، مثالها از سرگذشت پيشينيان زديم (باز هم بيدار نشديد)!... چرا كه خداوند توانا و مجازات كننده است. در آن روز كه اين زمين به زمين ديگرى مبدّل مى‌شود....»خب برویم سراغ موضوع که دلم خیلی برایش می تپد. همه مان تا حدودی از وضعیت سوریه خبر داریم. فعلا اموی ها سکان سوریه به دستشان است.اسلام اموی... ما پیروان علی(ع) خیلی غم داریم از اموی ها. خیلی خشمگینیم، دلمان خون است از کار هایشان.اما بحث الان،خشم ما از اموی ها نیست. ولی حتما در مطالب بعد به این موضوع هم می پردازیم انشاءالله. القصهاموی ها چشم دیدن علوی هارا نداشته و ظاهرا ندارند و نمی‌خواهند که داشته باشند! الان که من با شما صحبت می کنم، گروه تروریستی تحریر الشام دور تا دور سوریه را می گردد فقط برای پیدا کردن و کشتن شیعیان علی ابن ابی طالب و اهل بیت ایشان! حالا می خواهم خواهش کنم بروید و نگاهی به ویدیو بندازید. دیدید؟ روایت امروز من از مردیست که وقتی قوم الظالمین با اسلحه هر لحظه منتظر خطایی از او هستند تا اورا بکشند، در جواب همه سوالات آن‌ها می گوید کربلا! او چشم در چشم آن بی وجدان های ظالم که انسانیت در رگ هایشان خشکیده با وجود تمام ترسش می گوید که امام حسینش را خیلی دوست دارد. می گوید که خواهرش زینب سلام الله علیها را هم دوست دارد. او چشم در چشم مردانی که علی ابن ابی طالب مثل خار است در چشمانشان، از او و اولادش سخن می گوید. #هم‌سفر های من دقت کنید ها... بحث جان عزیزش است! بحث بچه اش است که اگر اورا بکشند بی پدر می شود، بحث غم مادرش است که اگر خبر شهادت او را بشنود ممکن است غصه به قلب مریض و ناتوانش هجوم بیاورد، و یک عالم اتفاق دیگر که ممکن است بعد از شهادت او بیوفتد. اما او تمام این خطرات را نادیده گرفت.او آخرتش را به دنیا و مکافاتش نفروخت. او پای علی ایستاد... او پای علی ایستاد که به اموی ها نشان دهد اصل جنس عاشقی را...! حالا ما نمی دانیم که این مرد چه بر سر خودش و خانواده اش آمده اما می دانیم که خدا قطعا از او دستگیری خواهد کرد چرا که او در راه علی و خاندانش با جان خود بازی کرد. ای خدای علی! به ما کمک کن که بتوانیم در راه علی ابن ابی طالب و فرزندانش جوری محکم و استوار قدم برداریم که پاداش شهادت بگیریم از دستان پر مهر حضرت زهراان‌شاءاللهیاعلی

۹:۰۷

مسیحی می‌شوم؛
عیسی اگر ثابت کند...
زنده کرده مرده ای را او بدون یا علی:)

۱۳:۵۰

thumnail
وقتش است کمی از خودشان بشنویم...

۱۴:۱۸

بازارسال شده از •| حَـصـٰان |•
thumnail
من امام رضایی ام:)...

#استوری(ریلز) | #امام‌رئوف
#چهارشنبه‌های‌رضوی🌿

ـ حَـصـٰانundefined

۱۷:۵۲

اصلا عصر پنجشنبه فقط وقتی قابل تحمل میشه که حاضرشیم و بریم حرمِ حسین...:)

۱۳:۲۳

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم امروز، روز ولادت نور است. امروز، روز ولادت ماه است. امروز، روز ولادت جواد الائمه است. من با امام جواد از طریق کتابی به اسم "چهارده قصه، چهارده معصوم" آشنا شدم. قصه هایی به زبان ساده از معصومین. همانجا دلم وصل شد به امام جواد؛ در هشت سالگی! از آن به بعد خیلی از عاشقانگی هایم در قبال اعتقادم، بر حول محور امام جواد می چرخید. و این ولادت که بار سنگینی را بر دوش اماممان گذاشته، خیلی باید برای ما شیعیان مبارک باشد. بعد از این ولادت خیلی بار سنگینی بر دوش امام جواد قرار گرفته. امام جواد در شروع امامتشان در سن هفت تا نه سالگی بار پاک کردن خطای مسلمانان که از شهادت امام صادق تا امامت ایشان کشیده شده بود را داشتند و وظیفه مساعد کردن راه برای امامت فرزندانشان. و ماشاالله به چنین کودکی! و الحمدالله بخاطر چنین تولدی! و مبارک تمام امام جوادی ها این تولدِ مبارک! در مدحت جمالِ سرا پا خدائی اشسر رویِ دست ، یوسف کنعان رسیده استاز بسکه دلرباست مناجاتهای اواز رویِ شوقْ موسیِ عمران رسیده استذکر شهادتین به لبهای کوچکشکودک ولی کمالِ مسلمان رسیده استبابُ المراد گل پسر ثامن الحجج دُردانه امیر خراسان رسیده استدر بین ازدحام گدا کوچه وا کنیدنور دو چشم حضرت سلطان رسیده استریحانه بهشتی شمس الشموس شدخورشید زاده ای زِ امامان رسیده استیا علی

۱۴:۰۹

thumnail
به نام خدای علی ابن ابی طالب! «قُل لَنْ یُصیبَنا اِلاّ ما کَتَبَ اللهُ لَنا هُوَ مَوْلنا وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَّکَّلِ الْمُؤمِنُون»«بگو هرگز چیزی برای ما اتفاق نمی‌افتد مگر آن‌چه را خدا مقدر کرده باشد. اوست صاحب اختیار ما و مومنان فقط و فقط بر خدا توکل می‌کنند.» توبه(۵) یک هفته است که دغدغه ام شده که چطور مولایمان را وصف کنم! اصلا زبانم قاصر است که می ترسیدم سراغ نوشتن بیایم! چند روز پیش همانطور که در دنیای ویدیو های ذخیره شده ام چرخ می زدم، به ویدیویی بر خوردم که تپش های قلبم وقتی بار اول ویدیو را دیده بودم برایم زنده کرد.عحب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی، عجب عشقی، عجب عقلی، عجب جسمی، عجب جانی! فکر نمی کنم هیچ وقت بتوانم بهتر از آقای کریمی مولا را وصف کنم. عجب جانی آفریده شده امشب... از نظر من امشب است که دین کامل شده! اگر علی نبود که غدیر، غدیر نمی شد! اگر علی نبود که هیچ احدی جرئت نزدیکی به خیبر را نداشت! اگر علی نبود که پدرانگی معنا نداشت! اگر علی نبود که حسن، حسن نمی شد! اگر مولا نبود پادشاهان پوشالی ستم کار که به آتش جهنم کشیده نمی شدند! به قول آقای کریمی همه شاهان غلامانند آقا جان تو سلطانی...! من نمیتوانم بیش از این آقا را وصف کنم پس شمارا به ویدیو می سپارم که خود وصف همه چیز است. در آخرسلام شیعیان به آقا ترینِ آقا های زمین و سرور ترینِ سروران زمین و شاه ترینِ شاهان زمین و سلام بر علی ابن ابی طالب... این میلاد مبارک ما غلامان علی باشد!

۱۶:۴۱

Mohsen Chavoshi - Ali.mp3

۰۴:۲۹-۱۰.۴۵ مگابایت
مرد ترین مرد جهان، اسد سرمدی!

۱۶:۵۶

الحمدالله امسال اعتکاف قسمت ما شد و کلی حرف برای گفتن دارماما یک جمله از صحبت های آقای پناهیان هنوز ذهن مرا درگیر کرده که هدف ما واقعا از اعتکاف چه بود؟ ما چرا به اعتکاف رفتیم؟ اصلا چرا اسلام؟ به سوال هایم فکر کنید تا جواب خود آقای پناهیان را برایتان بیاورم

۱۲:۲۳