زه حضرت فاطمه(س) از برخى مطالب کلى و یا موردى آن تا حدودى اطلاع پیدا کرده بود.جابر نقل مىکند: «خدمت حضرت زهرا(س) رسیدم و صحیفهاى نورانى دیدم. پرسیدم: این چه کتابى است؟فرمود: «هَذَا اللَّوحُ أَهدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الَى رَسُولِهِ فِیه اِسمُ أبِى وَ اسمُ بَعلِى وَاسمُ ابنَىَّ وَ أَسمَاءُ الأَوصِیاءِ مِن وُلدِى فَأَعطَانِیهِ أَبِى لِیَسُرَّنِى بِذلِک؛این لوح و کتاب را خداوند به پیامبرش(ص) اهدا کرد که در آن نام پدرم و شوهرم و اسم دو پسرم و اسامى جانشینان پیامبر(ص) از فرزندان من مىباشد. رسول خدا(ص) آن را به من عطا فرمود تا به وسیله آن خوشحالم کند.»جابر گفت: دوازده نامى که در این کتاب است، چه کسانى مىباشند؟فرمود: «هذه أسماء الأوصیاء أوّلهم ابن عمّى و أحد عشر من ولدى آخرهم القائم؛اینها نامهاى جانشینان پیامبرند. اول آنها پسر عمویم(على) و یازده نفر دیگر از نسل من هستند که آخرین آنها قائم (آل محمد(ص)) است.»جابر مىگوید: درست دقت کردم دیدم نام محمد در سه جا و نام على در چهار مورد ثبت شده است.»(8)در روایت دیگر آمده که: «فیها أسماء الأئمّة من ولدى؛(9) در این صحیفه اسامى امامان از فرزندان من مىباشد.»در روایت سومى، حضرت زهرا(س) مىفرماید: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: «عَلِىٌّ خَیرُ مَن أُخَلِّفُهُ فِیکُم وَ هُو الاِمامُ وَ الخَلِیفَةُ بَعدِى وَ سِبطاىَ وَ تِسعَةٌ مِن صُلب الحُسَینِ أَئِمَّةٌ أبرَار لَئِنِ اتَّبَعتُمُوهُم وَجَدتُمُوهُم هادِین مَهدِیِّینَ وَ لَئِن خَالَفتُمُوهُم لَیَکُونُ الاختِلافُ فِیکُم اِلَى یَوم القِیامَة؛(10) على بهترین کسى است که او را جانشین خود در میان شما قرار مىدهم. على(ع) امام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم (حسن و حسین(علیهما السلام)) و نه نفر از فرزندان حسین(ع) پیشوایان و امامان پاک و نیکاند که اگر از آنها پیروى کنید، آنان را هدایتگر و هدایت شده مىیابید و اگر آنان را مخالفت کنید، تا روز قیامت (بلاى تفرقه و) اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.»2. تبیین امامت برخى امامانحضرت زهرا(س) علاوه بر اینکه به صورت کلى دفاع از امامت دوازده امام نموده و امامت آنها را تبیین کرده است، گاه به صورت موردى و بخاطر اقتضاى زمان، امامت برخى از آنها را بیشتر و به صورت خاص مورد تأکید قرار داده است.از جمله درباره على(ع) که امام زمانش بوده و مسئله امامت او جنبه زیربنایى داشته، مطلب را بیشتر تأکید فرموده است که به نمونههایى اشاره مىشود:1. آن حضرت فرمود: «انسیتم قول رسول اللّه یوم غدیر خمّ من کنت مولاه فعلىّ مولاه و قوله(ص) انت منّى بمنزلة هارون من موسى؛(11) آیا فراموش کردید سخنان رسول خدا(ص) را در روز غدیرخم (که فرمود): هر که من مولا و رهبر او مىباشم، على(ع) مولاى اوست؟ و این سخنش (که فرمود):(یا على!) موقعیت تو نسبت به من، همانند موقعیت هارون به موسى است.»حضرت زهرا(س) در برابر یکى از نادانان مدینه که خفّاش صفت در برابر آفتاب وجود امام على(ع)، زبان به سرزنش گشوده بود، فرمود: «و هو الامام الرّبّانى و الهیکل النّورانى قطب الاقطاب و سلالة الاطیاب النّاطق بالصّواب نقطة دائرة الامامة و أبو بنیه الحسن و الحسین الّذین هما ریحانتى رسول اللّه سیّدى شباب اهل الجنّة؛(12) او (على) امام ربانى و الهى، و هیکلى نورانى، مرکز توجه همه عارفان (و خداپرستان) و فرزندى از خاندان پاکان، گوینده به حق و روا، مرکز و نقطه دایره امامت و پدر حسن و حسین، دو دسته گل پیامبر(ص) و دو سرور و بزرگ جوانان اهل بهشت است.»دفاع جانانه از على(ع)حضرت زهرا(س) بیشترین دفاع را از امامت شخص امیر مؤمنان على(ع) به عنوان امام زمان خویش و به عنوان خلیفه بلافصل پیامبراکرم(ص) و سنگ زیرین و بنیادین امامت داشته است که این دفاعها را مىتوان در چند بخش بیان نمود:یکم: تثبیت و تبیین امامت على(ع)در بخشهاى پیشین به این نوع دفاع از امامت اشاره شد.دوم: بیان فضایل و سابقه پر افتخار على(ع)نوع دیگر دفاع آن حضرت از شخص على(ع) این بود که در موارد لازم سابقه طولانى و فضایل بىشمار او را گوشزد مىکرد.گفتنى است که بیان فضایل یک فرد آن گاه مؤثر مىافتد که خود گوینده به آن معتقد باشد. بسیارند کسانى که فضایل على(ع) را به زبان آوردند، ولى در عمل و رفتار خود به آن اقرار و پایبندى نداشتهاند، ولى حضرت زهرا(س) با تمام وجودش معتقد و معترف به فضایل على(ع) بوده است.
روزى پیامبراکرم(ص) در یک جلسه خانوادگى به ارزشهاى على(ع) اشاره فرمود و شدّت محبت و ارادت قلبى خود را نسبت به على(ع) براى دخترش فاطمه(س) اظهار کرد.فاطمه(ع) گفت: «و الّذى اصطفاک و اجتباک و هداک و هدى بک الامّة لازلت مقرّةً له ما عشت؛(13) سوگند به خدایى که تو را (به رسالت) برگزید و انتخاب کرد و تو را هدایت نمود و به وسیله تو امت را نیز هدایت کرد! همواره من به (ارزشها و فضایل) او معترف(و معتقد) بودهام.اما در بیا
روزى پیامبراکرم(ص) در یک جلسه خانوادگى به ارزشهاى على(ع) اشاره فرمود و شدّت محبت و ارادت قلبى خود را نسبت به على(ع) براى دخترش فاطمه(س) اظهار کرد.فاطمه(ع) گفت: «و الّذى اصطفاک و اجتباک و هداک و هدى بک الامّة لازلت مقرّةً له ما عشت؛(13) سوگند به خدایى که تو را (به رسالت) برگزید و انتخاب کرد و تو را هدایت نمود و به وسیله تو امت را نیز هدایت کرد! همواره من به (ارزشها و فضایل) او معترف(و معتقد) بودهام.اما در بیا
۱۰:۲۶
ن فضایل على(ع) نیز حضرت زهرا(ع) از زبان پیامبراکرم(ص) نقل نموده که فرمود: «علىٌّ خیر من أخلّفه فیکم؛(14) على(ع) بهترین کسى است که او را در میان شما جانشین قرار دادم.»در بخشى از خطبه معروف خود در مسجد مدینه درباره سابقه درخشان على(ع) فرمود: «کلّما أوقدوا ناراً للحرب أطفأها اللّه، أو نجم قرنٌ للشّیطان و فغرت فاغرةٌ من المشرکین قذف أخاه فى لهواتها فلا ینکفى حتّى یطأصماخها باصمخه و یخمد لهبها بسیفه مکدوداً فى ذات اللّه، و مجتهداً فى أمر اللّه، قریباً من رسول اللّه سیّد أولیاء اللّه مشمّراً ناصحاً، مجدّاً کادحاً لاتأخذه فى اللّه لومة لائمٍ و أنتم فى رفاهیةٍ من العیش؛(15) (پس از بعثت رسول خدا(ص)) هرگاه مشرکین آتش جنگ بر افروختند، خدا آن را خاموش کرد و هرگاه شیطان سربرداشت یا مشرکى از مشرکین ندا داد یا یورش آورد، رسول خدا(ص) برادرش(على(ع)) را در کام سختیها و شعلهها مىانداخت. و على(ع) بر جاى ننشست تا بر سر و مغز مخالفان کوبید و با شمشیر، مشکلات و تهاجمات را از سر راه(اسلام) برداشت. او (على(ع)) رنجها را براى خدا تحمّل نمود و در تحقق امر الهى تلاش کرد. یار نزدیک رسول خدا(ص) و بزرگ و سرور دوستان خدا بود.(همواره) دامن همّت به کمر زده، نصیحتگر، تلاشگر و کوشا بود. در راه خدا از سرزنش سرزنش کنندهاى بیم به خود راه نداد، در حالى که شما (مردم) در رفاه و آسایش زندگى آرمیده بودید.»سوم: تبیین غصب خلافت على(ع)در روزگارى که دیگران به شدّت بر اوضاع مسلّط بودند و اجازه مخالفت و نفس کشیدن به کسى نمىدادند، حضرت زهرا(س) با تمام قدرت به دفاع از حق غصب شده و پامال شده على(ع) برخاست و صریحاً فریاد کشید که خلافت از على(ع) غصب شده است.1. از حضرت صادق(ع) نقل شده است که حضرت فاطمه(س) بعد از پیامبر(ص) این گونه از دست امّت بى تفاوت شکوه نمود: «اللّهُمَّ إلَیکَ نَشکُو فَقدَ نَبِیِّکَ...وَ مَنعَهُم إیَّانَا حَقَّنَا الَّذِى جَعَلتَهُ لَنَا فِى کِتابِکَ المُنزَلِ عَلَى نَبِیِّکَ المُرسَل؛(16) خدایا! به سوى تو شکایت مىکنیم به خاطر اندوه از دست دادن پیامبرت... و اینکه ما را از حقّمان باز داشتند، همان حقّى که در کتاب نازل شده بر پیامبرت، براى ما قرار دادى.»نالههاى حضرت به گونهاى بود که در مدینه منتشر مىشد و غاصبان به شدّت از آن به خشم مىآمدند و مانع گریههاى آن حضرت مىشدند.2. از حضرت زهرا(س) در حالى که در احد بر مزار حضرت حمزه(ع) عزادارى مىکرد، پرسیدند: چرا مردم بر ضد شما و على(ع) هجوم آوردند و حق مسلّم شما را غصب کردند؟حضرت فاطمه(س) در پاسخ فرمود: «لکنّها أحقادٌ بدریّةٌ و تراتٌ احدیّةٌ کانت علیها قلوب النّفاق مکتمنةٌ لامکان الوشاة فلمّا استَهدف الأمر أرسلت علینا شآبیب الآثار؛(17) این همه کینه توزیها از (جنگ) بدر و انتقام جوییها از (جنگ) احد است که در دلهاى منافقان پنهان بود. پس زمانى که به هدفشان از امر (حکومت) رسیدند، تمام کینهها و حسادتها را بر ما فرو ریختند.»3. ام سلمه مىگوید: خدمت حضرت زهرا(س) رسیدم و پرسیدم: اى دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردى؟ حالت چگونه است؟فرمود: «أصبحت بین کمدٍ و کربٍ فقد النّبى و ظلم الوصىّ هتک و اللّه حجابه من أصبحت إمامته مقتضبة على غیر ما شرع اللّه فى التّنزیل و سنّها النّبىّ فى التّأویل؛(18) صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم، در حالى که پیامبر(ص) از دست رفته و وصىّ او مظلوم واقع شده است. سوگند به خدا! حشمت و عظمت آن کس دریده و نابود شد که بر خلاف حکم خدا در قرآن و سنّت و سفارش پیامبر(ص) در تأویل و تفسیر قرآن، حق امامت او را غصب کردند و به دیگران سپردند.»4. آن گاه که تصمیم گرفتند به خانه ولایت هجوم برند، حضرت زهرا(س) کنار در ورودى منزل خطاب به مردم کوچه و بازار فرمود: «لا عهد لى بقومٍ حضروا اسوء محضراً منکم...لم تستأمِرونا و لم تردُّوا لنا حقّا کانّکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خمّ؛ من ملّتى را مثل شما نمىشناسم که این گونه بد برخورد باشند... از ما فرمان نخواستند و حق (مسلّم) ما را باز نگرداندید. گویا از آنچه رسول خدا(ص) در روز غدیر خم فرمود آگاهى ندارید؟».
و در ادامه فرمود: «و اللّه لقد عقدله (على(ع)) یومئذٍ الولاء لیقطع منکم بذالک منها الرّجاء و لکنّکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیّکم...؛(19) در آن روز ولایت(و رهبرى) را براى او (على(ع)) منعقد کرد (و از مردم بیعت گرفت) تا امید شما(فرصت طلبان) به خلافت قطع گردد ولکن شما رشتههاى پیوند(معنوى) میان خود و نبى خود را قطع کردید.»در این سخنان، حضرت به صورت علنى و در جمع مردم و با حضور دیگران صراحتاً از زیر پا گذاشتن حق على(ع) سخن به میان آورده است.5. حضرت فاطمه(س) تا آخرین لحظه براى دفاع از على(ع) پاى فشرد و لذا در بخشى از وصیّت نامه آن حضرت مىخوانیم:«لاتصلّ علىّ أمّةٌ نقضت عهد اللّه و عهد أبى رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فى أمیر المؤمنین علىّ علیه
و در ادامه فرمود: «و اللّه لقد عقدله (على(ع)) یومئذٍ الولاء لیقطع منکم بذالک منها الرّجاء و لکنّکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیّکم...؛(19) در آن روز ولایت(و رهبرى) را براى او (على(ع)) منعقد کرد (و از مردم بیعت گرفت) تا امید شما(فرصت طلبان) به خلافت قطع گردد ولکن شما رشتههاى پیوند(معنوى) میان خود و نبى خود را قطع کردید.»در این سخنان، حضرت به صورت علنى و در جمع مردم و با حضور دیگران صراحتاً از زیر پا گذاشتن حق على(ع) سخن به میان آورده است.5. حضرت فاطمه(س) تا آخرین لحظه براى دفاع از على(ع) پاى فشرد و لذا در بخشى از وصیّت نامه آن حضرت مىخوانیم:«لاتصلّ علىّ أمّةٌ نقضت عهد اللّه و عهد أبى رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فى أمیر المؤمنین علىّ علیه
۱۰:۲۶
السلام، و ظلمونى حقّى...أُذَکّرهم باللّه و برسوله ألّا تظلمونا و لا تغصبونا حقّنا الّذى جعله اللّه لنا، فیجیبونا لیلاً و یقعدون عن نصرتنا نهاراً؛(20) امّتى که عهد و پیمان خدا و پدرم رسول خدا(ص) را درباره (ولایت) امیرمؤمنان على(ع) شکستند و نسبت به حق من ظلم کردند، بر پیکر من نماز نگزارند... و آنهایى که نسبت به خدا و رسولش تذکّر و هشدار مىدادم که در مورد ما (اهل بیت) ظلم روا مدارید! و حق مسلّمى را که خدا براى ما قرار داده است، غصب نکنید! در تاریکى شب جواب مساعد مىدادند(که شما را یارى مىکنیم) و در روز روشن دست از یارى ما بر مىداشتند،(نیز) حق ندارند بر من نماز گزارند.»راستى که این عمل بانو ماندگارترین سندى است بر علیه غاصبان و زیباترین حرکتى است در افشاگرى و بروز چهره منافقان.چهارم. گریه بر مظلومیّت على(ع)گفتنى است حضرت زهرا(س) پیش از رحلت پیامبراکرم(ص) از مصائب على(ع) و مظلومیت او سخت نگران بود و زمانى که پیامبراکرم(ص) از انبوه مصائب و مشکلات على(ع) پس از خود خبر داد فرمود: «إنّ زوجک یلاقى بعدى کذا و کذا؛ همسرت بعد از من چنین و چنان (مصائب و مشکلات) را ملاقات مىکند.»حضرت زهرا(س) با یک دنیا نگرانى عرض کرد: «یا رسول اللّه ألا تدعو اللّه أن یصرف ذلک عنه؛ اى رسول خدا! آیا از خداوند نمىخواهى که این مشکلات را از على(ع) دور کند؟»فرمود: «چرا، امّا چارهاى جز این نیست، زیرا انسانها آزادند و از نعمت اختیار و آزادى سوء استفاده مىکنند.»(21)و در هنگامى که مصائب على(ع) شروع شد و خلافت او غصب گردید، یکى از شیوههاى دفاعى حضرت فاطمه(س) گریه بر مظلومیت على(ع) بود. آن حضرت بعد از رحلت پیامبر(ص) گریه مىکرد و مىفرمود: «...من لعلىّ أخیک و ناصرالدّین؛(22)کیست (یاور) براى على(ع) آن یارى کننده دینت.»در واپسین روزهاى زندگى نیز به شدت گریه مىکرد که على(ع) از راز آن پرسید، و او پاسخ داد: «أبکى لما تلقى بعدى؛(23) به خاطر آنچه پس از من به تو خواهد رسید، گریه مىکنم.»پنجم. سرزنش مردمفاطمه زهرا(س) در بخشى از سخنان خود در جمع زنان مهاجر و انصار فرمود: «فقبحاً لفلول الحدّ و قرع الصّفاة؛ چه زشت است کندى شمشیرها و سستى و بازیچه بودن مردانتان!.»و ادامه داد: «ویحهم أنّى زعزعوها عن رواسى الرّسالة و قواعد النّبوّة و الدّلالة و مهبط الرّوح الأمین...؛ واى بر آنان! چرا خلافت را از مرکز رسالت و پایههاى نبوت و راهنما و مهبط وحى جبرئیل(ع) بیرون بردند!»«و ما الّذى نقموا من أبى الحسن نقموا منه و اللّه نکیر سیفه...؛(24) چه باعث شد که (با على(ع) کینه توزى کردند و) از ابى الحسن انتقام گرفتند؟(آرى) به خدا! انتقام گرفتند به خاطر سوزش تیغ او (و پایدارى او).»و در بخشى از خطبه معروف خود در مسجد خطاب به انصار فرمود: «یا معاشر الفتیة و أعضاد الملّة، و أنصار الاسلام، ما هذه الغمیزة فى حقّى، و السّنة عن ظلامتى، اما کان رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله أبى یقول المرء یحفظ فى ولده...؛ اى گروه نقبا و جوانمردان(مؤمن)! اى بازوان ملّت و یاران اسلام! این غفلت و سستى چیست که در حق من روا مىدارید و چرا در برابر دادخواهى من سهل انگارید؟ آیا پدرم رسول خدا(ص) همیشه نمىفرمود: «حرمت مرد(بزرگ) در فرزندانش حفظ شود. با چه سرعتى دچار اعمال ناپسند شدید! و چقدر زود آب از دهان و دماغ بز لاغر فرو ریخت!(یعنى دچار غفلت شدید).»«و لکم طاقةٌ بما أحاول، و قوّةٌ على ما أطلب و أزاول؛(25) در حالى که شما (انصار) توان گرفتن(حق من را) دارید و نیروى کافى(براى حمایت) آنچه من مطالبه مىکنم و از آن کنار زده شدهام، دارید.»و در خطبه چهارم که در نکوهش پیمان شکنان و سستى و بى تفاوتى مردم ایراد نمود، مىفرماید: «معاشر النّاس المسرعة الى قیل الباطل، المضیة على الفعل القبیح الخاسر أفلا یتدبّرون القرآن أم على قلوبٍ أقفالها؛(26) اى مردمى که به سوى سخن باطل شتابانید و اعمال زشت زیانکارانه (غاصبان) را نادیده مىگیرید! آیا در قرآن تدبّر نمىکنند یا بر دلهایشان قفل زده شده است؟»
در ادامه فرمود: «نه، بلکه اعمال بد شماست که پرده بر دلهایتان کشیده و گوشها و چشمهاى شما را گرفته است و چه بد تأویل(از دین کردید) و چه بد نظریه و رأى دادید و چه بد گناهى را مرتکب شدید! و حتماً سرانجامش را گران و سخت خواهید یافت در آن روزى که پرده از کار شما برداشته شود و کیفرى که در انتظار شماست و عذابى که خدا آماده کرده و شما گمان آن را ندارید، نمایان خواهد شد «و در آن روز است که اهل باطل دچار خسران مىگردد.»(27)»(28)ششم. دفاع هنگام بردن امام براى بیعتدر آن زمان تلخ و غم آلود که على(ع) را با زور و با وضع زننده به طرف مسجد مىبردند، فاطمه(س) به میان جمعیّت آمد و بین امام و آنها قرار گرفت و فرمود: «و اللّه لاادعکم تجرّون ابن عمّى ظلماً؛به خدا قسم! نمىگذارم پسر عمویم را ظالمانه (براى بیعت) ببرید.»«ویلکم ما اسرع ماخنتم اللّه و
در ادامه فرمود: «نه، بلکه اعمال بد شماست که پرده بر دلهایتان کشیده و گوشها و چشمهاى شما را گرفته است و چه بد تأویل(از دین کردید) و چه بد نظریه و رأى دادید و چه بد گناهى را مرتکب شدید! و حتماً سرانجامش را گران و سخت خواهید یافت در آن روزى که پرده از کار شما برداشته شود و کیفرى که در انتظار شماست و عذابى که خدا آماده کرده و شما گمان آن را ندارید، نمایان خواهد شد «و در آن روز است که اهل باطل دچار خسران مىگردد.»(27)»(28)ششم. دفاع هنگام بردن امام براى بیعتدر آن زمان تلخ و غم آلود که على(ع) را با زور و با وضع زننده به طرف مسجد مىبردند، فاطمه(س) به میان جمعیّت آمد و بین امام و آنها قرار گرفت و فرمود: «و اللّه لاادعکم تجرّون ابن عمّى ظلماً؛به خدا قسم! نمىگذارم پسر عمویم را ظالمانه (براى بیعت) ببرید.»«ویلکم ما اسرع ماخنتم اللّه و
۱۰:۲۶
رسوله فینا اهل البیت و قداوصاکم رسول اللّه(ص) باتّباعنا و مودّتنا و التّمسّک بنا فقال اللّه تعالى قل لااسئلکم علیه اجراً الّا المودّة فى القربى(29)؛(30) واى بر شما! چه زود به خدا و رسولش درباره ما اهل بیت خیانت کردید! و حال آنکه رسول خدا(ص) به پیروى و دوستى ما(اهل بیت) تمسّک به ما (در امور زندگى) سفارش نمود. پس خداوند بلند مرتبه فرمود: بگو پاداشى بر رسالت از شما نمىخواهم، جز دوستى بستگانم را.»هفتم. دفاع در مسجدآن گاه که على(ع) را مظلومانه به مسجد بردند، تا به اجبار از او بیعت بگیرند فریاد زهرا(س) با تن مجروح بلند شد: «خلّوا عن ابن عمّى فو الّذى بعث محمّداً بالحق لئن لم تخلّوا عنه لأنشرنّ شعرى و لأضعنّ قمیص رسول اللّه(ص) على رأسى و لأصرخنّ الى اللّه تبارک و تعالى؛ رها کنید پسر عموم را! قسم به آن خدایى که محمد(ص) را به حق برانگیخت! اگر از على(ع) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده، به نزد خداى تبارک و تعالى فریاد بر مىآورم.»سپس اضافه فرمود: «یقین بدانید که ناقه صالح در نزد خدا از من گرامىتر و بچّه آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.»(31)آن گاه حضرت فاطمه(س) همراه حسنین(علیهم السلام) براى نفرین به سوى قبر رسول خدا(ص) حرکت کرد. على(ع) به سلمان فرمود: «سلمان! فاطمه را دریاب! گویى دو طرف مدینه را مىنگرم که به لرزه افتاده. سوگند به خدا! اگر فاطمه(س)...نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتى براى مردم مدینه باقى نمىماند و زمین همه آنها را درکام مرگبار خود فرو مىبرد.»سلمان خود را رساند و از فاطمه(س) خواست که نفرین نکند.حضرت فرمود: «یا سلمان یریدون قتل علىّ ما علىّ صبرٌ؛اى سلمان! آنها قصد جان على(ع) را دارند و من(در قتل على(ع)) نمىتوانم صبر کنم.»سلمان عرض کرد: امام على(ع) مرا فرستاده که به شما بگویم: به خانه برگردید و نفرین نکنید.وقتى حضرت متوجه پیام امام خویش شد، فرمود: «اذا أرجع وأصبر و أسمع له و أطیع؛(32) حال(که امامم دستور داده) بر مىگردم و صبر مىکنم و سخن او را مىپذیرم و از او اطاعت مىکنم.»این گونه دفاع، زیباترین دفاع است، چرا که با اطاعت صددر صد و محض امامش همراه است. آن گاه که على(ع) سالم از دست مهاجمان آزاد شد. زهرا(س) تا نگاهش به امام و شوهرش افتاد، گفت: «روحى لروحک الفداء و نفسى لنفسک الوقاء یا اباالحسن ان کنت فى خیرٍ کنت معک و ان کنت فى شرّ کنت معک؛جانم فداى جان تو و روح و جان من سپر بلاى جان تو! اى اباالحسن همواره با تو خواهم بود اگر تو در خیر و نیکى باشى با تو هستم و اگر در سختى (و بلا) باشى (باز هم) با تو خواهم بود.»راستى که باید گفت: جانانهترین و زیباترین دفاع را فاطمه(س) از امامت و امام خویش کرد تا آنجا که جان خویش را سخاوتمندانه فدا نمود و تا آخرین لحظه دست از دفاع از امام خود بر نداشت.پىنوشتها:1. بحارالانوار، ج 36، ص 353.2. ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتى، تهران دارالکتب الاسلامیة، ج 1، ص 93؛ فرهنگ سخنان فاطمه(س) محمد دشتى، انتشارات مشهور، ص27.3. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، بیروت، دارالکتب العلمیّه، ج 6، ص 211؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 21.4. بخشى از خطبه فاطمه زهرا(س) در مسجد مدینه، .رک: الاحتجاج، احمد طبرسى، قم، اسوه، اوّل، 1413 ق، ج 1، ص 258؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س) ص 21.5. بحارالانوار، ج 36، ص 353، ح 224.6. همان، ج 23، ص 259، ح 8؛ تفسیر امام حسن عسکرى(ع)، ص 330.7. الاحتجاج، طبرسى، ج 1، ص 288 - 289 ؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 92.8. بحارالانوار، ج 36، ص 194؛فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 159.9. همان.
10. بحارالانوار، ج 36، ص 353، ح 224.11. الغدیر، علامه امینى، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج 1، ص 197.12. ریاحین الشریعة، ج 1، ص 93؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 27.13. مناقب ابن شهرآشوب، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، ج 3، ص 330.14. بحارالانوار، ج 36، ص 353، ح 224.15. الاحتجاج، ج 1، ص 262؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 16، ص 206؛ قصة مدینه، ص 215.16. بحارالانوار، ج 53، ص 19، و ج 43، ص 156 و 214.17. همان، ج 43، ص 156 - 157، ح 5، مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 205.18. همان.19. بحارالانوار، ج 28، ص 205.20. همان، ج 43، ص 204؛ علل الشرائع، صدوق، بیروت دارالبلاغة، ج 1، ص 185 - 189؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س) ص 213.21. بحارالانوار، ج 24، ص 230، ح 35، فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 32.22. بحارالانوار، ج 22، ص 484، ح 31.23. الامالى، صدوق، ص 153، ح 8، به نقل از فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 31.24. الاحتجاج، ج 1، ص 288، ح 50.25. بحارالانوار، ج 43، ص 158؛ الاحتجاج، ج 1، ص 269؛ شرح خطبه حضرت زهرا(س) عزّالدین حسینى زنجانى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، ج 2، ص 321.26. سوره محمد(ص)، آیه 24.27. سوره غافر، آیه 78: «و خسر ه
10. بحارالانوار، ج 36، ص 353، ح 224.11. الغدیر، علامه امینى، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج 1، ص 197.12. ریاحین الشریعة، ج 1، ص 93؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 27.13. مناقب ابن شهرآشوب، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، ج 3، ص 330.14. بحارالانوار، ج 36، ص 353، ح 224.15. الاحتجاج، ج 1، ص 262؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 16، ص 206؛ قصة مدینه، ص 215.16. بحارالانوار، ج 53، ص 19، و ج 43، ص 156 و 214.17. همان، ج 43، ص 156 - 157، ح 5، مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 205.18. همان.19. بحارالانوار، ج 28، ص 205.20. همان، ج 43، ص 204؛ علل الشرائع، صدوق، بیروت دارالبلاغة، ج 1، ص 185 - 189؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س) ص 213.21. بحارالانوار، ج 24، ص 230، ح 35، فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 32.22. بحارالانوار، ج 22، ص 484، ح 31.23. الامالى، صدوق، ص 153، ح 8، به نقل از فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 31.24. الاحتجاج، ج 1، ص 288، ح 50.25. بحارالانوار، ج 43، ص 158؛ الاحتجاج، ج 1، ص 269؛ شرح خطبه حضرت زهرا(س) عزّالدین حسینى زنجانى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، ج 2، ص 321.26. سوره محمد(ص)، آیه 24.27. سوره غافر، آیه 78: «و خسر ه
۱۰:۲۶
نالک المبطلون».28. شرح خطبه فاطمه زهرا(س)،ج 2، ص 321؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)،ص 97؛ الاحتجاج، ج 1، ص 278.29. سوره شورى، آیه 23.30. الاختصاص، ص 181؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 109.31. بحارالانوار، ج 43، ص 47؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 118.32. کوکب الدرّى، علامه حائرى مازندرانى، ج 1، ص 196، به نقل از: فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص 110.
۱۰:۲۶
۸:۲۵
با سلام و احترامجهت استحضار و اطلاع دوستان
۸:۲۶
بنام خدائی که خواسته ما بخواهیمتغییر سرنوشت بدست خود مااستسلام و درودوقت بخیراهالی محترم حوزه های انتخاباتی شهرستانهای شیراز و زرقان ،اینجانب حیدر ملک زاده مدرس سابق دانشگاه،وکیل ومشاور سابق دانشگاه علوم پزشکی شیراز،حقوقدان و بازنشسته وکالت دادگستری و مدیر فعلی دفتر خدمات الکترونیک قضایی بلوار مدرس شیراز نامزد مجلس۱۲ از شیراز و زرقان با کد۸۴۵ هستم.شما را دعوت می کنم به مشارکت در انتخابات سرنوشت ساز وانتخاب آگاهانه ،هدف بنده مطالبه حقوق مردم،شفافیت و مبارزه با فساد باندازه توان است.انزوا و سکوت وضع را بدتر می کند.سپاسگزارم
۶:۱۱
۶:۳۹
حیدر ملک زاده:پانزده شعبان المعظم سالروز تولد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را تبریک عرض میکنم.
از سخنان ایشان:
أمّا وَجـهُ الانْتِفاعِ بی فی غَیبَتی فکالانْتِفاعِ بالشَّمسِ إذا غَیَّبها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ، و إنّی لَأمانٌ لأهلِ الأرضِ کما أنّ النُّجومَ أمانٌ لأهلِ السَّماءِ.چگونگى بهرهمند شدن از من در روزگار غیبتم همچون بهرهمند شدن از خورشید است، آنگاه که در پس ابر از دیدگان پنهان مى شود. من مایه امان زمینیانم همچنان که ستارگانْ مایه امان آسمانیان هستند.[بحار الأنوار: ۵۲ / ۹۲ / ۷.]
قانون اساسی تضمینگر نفی هر گونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی میباشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش میکند. (و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم) در ایجاد نهادها و بنیادهای سیاسی که خود پایه تشکیل جامعه است بر اساس تلقی مکتبی، صالحان عهدهدار حکومت و اداره مملکت میگردند. (ان الأرض یرثها عبادی الصالحون) و قانونگذاری که مبیّن ضابطههای مدیریت اجتماعی است بر مدار قرآن و سنت، جریان مییابد. بنابراین نظارت دقیق و جدی از ناحیه اسلامشناسان عادل و پرهیزگار و متعهد (فقهای عادل) امری محتوم و ضروری است و چون هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است (و إلی الله المصیر) تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد خداگونگی انسان فراهم آید (تخلّقوا بأخلاق الله) و این جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمامی عناصر اجتماع در روند تحول جامعه نمیتواند باشد.
با توجه به این جهت، قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیمگیریهای سیاسی و سرنوشتساز برای همه افراد اجتماع فراهم میسازد تا در مسیر تکامل انسان، هر فردی خود دستاندرکار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود. (و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثینبخشی از مقدمه قانون اساسی
از سخنان ایشان:
أمّا وَجـهُ الانْتِفاعِ بی فی غَیبَتی فکالانْتِفاعِ بالشَّمسِ إذا غَیَّبها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ، و إنّی لَأمانٌ لأهلِ الأرضِ کما أنّ النُّجومَ أمانٌ لأهلِ السَّماءِ.چگونگى بهرهمند شدن از من در روزگار غیبتم همچون بهرهمند شدن از خورشید است، آنگاه که در پس ابر از دیدگان پنهان مى شود. من مایه امان زمینیانم همچنان که ستارگانْ مایه امان آسمانیان هستند.[بحار الأنوار: ۵۲ / ۹۲ / ۷.]
قانون اساسی تضمینگر نفی هر گونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی میباشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش میکند. (و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم) در ایجاد نهادها و بنیادهای سیاسی که خود پایه تشکیل جامعه است بر اساس تلقی مکتبی، صالحان عهدهدار حکومت و اداره مملکت میگردند. (ان الأرض یرثها عبادی الصالحون) و قانونگذاری که مبیّن ضابطههای مدیریت اجتماعی است بر مدار قرآن و سنت، جریان مییابد. بنابراین نظارت دقیق و جدی از ناحیه اسلامشناسان عادل و پرهیزگار و متعهد (فقهای عادل) امری محتوم و ضروری است و چون هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است (و إلی الله المصیر) تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد خداگونگی انسان فراهم آید (تخلّقوا بأخلاق الله) و این جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمامی عناصر اجتماع در روند تحول جامعه نمیتواند باشد.
با توجه به این جهت، قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیمگیریهای سیاسی و سرنوشتساز برای همه افراد اجتماع فراهم میسازد تا در مسیر تکامل انسان، هر فردی خود دستاندرکار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود. (و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثینبخشی از مقدمه قانون اساسی
۱۳:۱۳
http://ent.iranseda.ir/dtu/?g=1009955لینک صوت فیلم ۲۰ دقیقه ای تبلیغاتی تلویزیونی حیدر ملک زاده نامزد مجلس ۱۲ حوزه شیراز زرقان با کد ۸۴۵
۴:۰۱
بنام خداوند دادگر هستیبا سلام و احترام خدمت همه عزیزان و سروانی که در انتخابات شرکت فرمودند و آرا خود را به صندوق سرنوشت کشور انداختند. تشکر ویژه دارم،امیدوارم هر فردی انتخاب شود بتواند نماینده واقعی مردم باشد و از سیاست بازی و سیاست زدگی ،جناح بازی و گروه گرایی و نادیده گرفتن مصالح مردم و کشور. بپرهیزد،شفاف عمل نماید و سعی کند قانونگذاری و و نظارت بر اجرا را نیز به همین سمت رهنمون شود.فساد ستیز باشد،و مطالبه گر حقوق مردم باشد.خدمت کسانی هم که انتخاب شده اند ،تبریک عرض می کنم.از کسانی هم که نسبت به حقیر لطف داشتند،سپاسگزاری ویژه دارم.ارادتمند حیدر ملک زاده
۱۰:۱۱
کسی که صبح کند و بامر حل مشکل مسلمین اهتمام نورزد مسلمان نیست.باطن و خباثت امریکا،انگلیس ،المان،فرانسه و... آشکار بود و اشکارتر شد.گویا اسراییل واقعا بر همه دنیا حکومت می کنداف و تف توی شرف بی شرف همشونو هزاران تاسف از دولت های اسلام و حکام دنیازده،ترسو،محکوم شهوات و ذلیل آنها که برای جیفه دنیا و حفظ حاکمیت
خود ،عقاید ،دین،قران،مصالح امم مسلمان و همه ارزشها را لگد مال کردند.🦶
خدا بفریاد مردم بیدفاع غزه برسد و بفریاد همه ما.
غزه معیار خوبی برای آزمایش انسانیت،اسلامیت و وجدان بیدار در جهان کنونی است و هیچکس پاسخی درخور ندارد.
بار پروردگارا ما را از خواب غفلت و دنیا زدگی نجات دهقدرت،توان،شوکت و اتحاد را از دشمنان انسانیت و دین بویژه آمریکا ،اسراییل،انگلیس،فرانسه المان و...بگیر و انان را ذلیل کندر فرج امام زمان عج تعجیل بفرمابسیار واضح است وقتی حکومت معصوم نباشد و بشر تمکین نکند ،باید شاهد دنیایی اینچنینی باشیمواقعا جای تامل،تفکر و عبرت گیری دارد و از همه مهمتر اقدامات موثر.عزیز اعمالتان در این رمضان المبارک مقبول درگاه خداوند باد.پیشاپیش عید نوروز مبارک باد.
۳:۵۷
حیدر ملک زاده:سلام و درودسال نو مبارک۳ اصل مهم در شاد زیستن از نگاه قرآن
مثبت اندیشی را تمرین کن و عینک بدبینی را از چشمان خود بردار، خوبی های خود و دیگران و نعمت های بیکران خداوندی را ببین و برای همه آن ها شاکر باش و نماز به جای آور.
قرآن در تمام آیات و احکام و اوامرش قصد آن را دارد که کیفیت شادی و نشاط و لذت از زندگی سالم و خدایی را به انسان آموزش داده و تمامی اعمال و رفتاری که باعث می شود به این نوع زندگی صدمه و خدشه وارد شود را گوشزد کند.
شادی و نشاط بزرگترین موهبت الهی برای انسان می باشد. انسان ها در زندگی خود همیشه تلاش می کنند تا کیفیت زندگی خود را بالاتر ببرند و این به معنای نهایت لذت از زندگی است و در فرهنگ قرآنی حیات طیبه و یا هنر انسان زیستن نام دارد.
گاهی آدم ها راه را به خطا می روند و به جای این که به کیفیت زندگی روی آورند، هم و غم خود را روی کمیت آن می گذارند؛ از نظر آسایش و مادیات روز به روز وسعت مالی پیدا می کنند اما دریغ از ذره ای لذت و نشاط.
امروزه هر کسی را می بینیم شاد نیست، زندگی می کند اما از زندگیش لذتی نمی برد و شادی را در میدان دید خود پیدا نمی کند.
قرآن در تمام آیات و احکام و اوامرش قصد آن را دارد که کیفیت شادی و نشاط و لذت از زندگی سالم و خدایی را به انسان آموزش دهد و تمامی اعمال و رفتاری که باعث می شود به این نوع زندگی صدمه و خدشه وارد شود را گوشزد می کند و آنان را حرام می شمارد ؛ زیرا اعمال حرام هم به جسم و هم به روح انسان آسیب جدی وارد می کند و او را بیمار می سازد.
حال شما بگویید آیا یک بیماری که مریضی صعب العلاج دارد از موهبت و نعمت زندگی لذت می برد؟ این که چگونه از زندگی نهایت بهره و سود را ببریم تا هم در دنیا و هم در آخرت زیبا زندگی کنیم و سعادت نصیبمان شود، راهی است که تنها با علم و آگاهی و تمرین و عمل بدست می آید.
اصل اول: به رحمت خدا شاد باش
شادی خود را به هیچ کس وابسته نکن تا همیشه از آن برخوردار باشی.
وقتی با لذت های مادی و زودگذر شاد شدیم روشن است که با پایان این ها ما نیز دچار حزن و اندوه می شویم پس باید به قدرت لایزالی شاد بود که نقصان و زوال به ذات مقدسش راه پیدا نمی کند : قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ
بگو به فضل و رحمت خداست که [مۆمنان] باید شاد شوند و این از هر چه گرد مىآورند بهتر است .(یونس/۵۸)
این آیه کریمه علت شادی به رحمت خدا را چنین بیان می کند که تمام خیر و خوبی در وجود باری تعالی جمع است و منشأ همه خیر و خوبی هاست و از خزانه غیبش به هر که بخواهد می بخشد.
وَاللّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ ؛ به هیچ کس امید نداشته باش به جز خدا زیرا یگانه داروی آرامش بخش روح و جان یاد خداست. کافی است تمرین کنید هر روز که مسائل و مشکلات روزانه ، شما را ناراحت و غمگین کرد یاد لطف و مهربانی های بی نهایت خدای تعالی بیافتید که چگونه شما را در گرداب حوادث یاد می کند و دست شما را در سختی های زندگی رها نمی کند.
اصل دوم: مثبت اندیش باش
همیشه شکرگزار باش : لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ
در تمام دوران زندگیم کسانی را دیدم که همیشه نکات منفی را می بینند و همیشه از بی پولی می نالند ، از رفتار نادرست اطرافیان گله و شکایت دارند و از زندگی خود ناراصی اند. برای حل این مسئله دین اسلام راه کارهای مناسبی ارائه داده است؛
اولاً : انتظار نداشته باش همیشه آنچه در اطرافت اتفاق می افتد مطابق میل و خواسته ات باشد زیرا گاهی برخی از حوادث و اتفاقات به خیر و صلاح توست و خداوند حکیم و دانا بهتر از همه می داند که چه چیزی برای بنده اش خیر و صلاح است و بالعکس شاید خیلی چیزهایی که تو می خواهی برای تو شر و بدی باشد و به تو صدمه بزند و یا دین تو را نابود کند : ...وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (بقره/۲۱۶)
و بسا چیزى را خوش نمىدارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مىدارید و آن براى شما بد است و خدا مىداند و شما نمىدانید. پس اجازه نده اتفاقات ناخوشایند روحیه ات را خراب کند و مطمئن باش که با منفی نگری جسم سالمی نخواهی داشت.
سعی کن به قدر توان خود تلاش کنی و نتیجه را به حکمت خدای حکیم واگذار نمایی . مثبت اندیشی را تمرین کن و عینک بدبینی را از چشمان خود بردار، خوبی های خود و دیگران و نعمت های بیکران خداوندی را ببین و برای همه آن ها شاکر باش و نماز به جای آور.
استمرار در ۲ رکعت نماز مستحب شکر مشکلات بسیاری را در زندگی حل می کند و با این عمل می توانی خود را از اسارت زنجیر های بدبینی و منفی نگری آزاد کنی.
اصل سوم: ارتباط موثر داشته باش
ارتباطات انسان در دنیا ۴ جهت دارد: ارتباط با خدا - خود - دیگران
مثبت اندیشی را تمرین کن و عینک بدبینی را از چشمان خود بردار، خوبی های خود و دیگران و نعمت های بیکران خداوندی را ببین و برای همه آن ها شاکر باش و نماز به جای آور.
قرآن در تمام آیات و احکام و اوامرش قصد آن را دارد که کیفیت شادی و نشاط و لذت از زندگی سالم و خدایی را به انسان آموزش داده و تمامی اعمال و رفتاری که باعث می شود به این نوع زندگی صدمه و خدشه وارد شود را گوشزد کند.
شادی و نشاط بزرگترین موهبت الهی برای انسان می باشد. انسان ها در زندگی خود همیشه تلاش می کنند تا کیفیت زندگی خود را بالاتر ببرند و این به معنای نهایت لذت از زندگی است و در فرهنگ قرآنی حیات طیبه و یا هنر انسان زیستن نام دارد.
گاهی آدم ها راه را به خطا می روند و به جای این که به کیفیت زندگی روی آورند، هم و غم خود را روی کمیت آن می گذارند؛ از نظر آسایش و مادیات روز به روز وسعت مالی پیدا می کنند اما دریغ از ذره ای لذت و نشاط.
امروزه هر کسی را می بینیم شاد نیست، زندگی می کند اما از زندگیش لذتی نمی برد و شادی را در میدان دید خود پیدا نمی کند.
قرآن در تمام آیات و احکام و اوامرش قصد آن را دارد که کیفیت شادی و نشاط و لذت از زندگی سالم و خدایی را به انسان آموزش دهد و تمامی اعمال و رفتاری که باعث می شود به این نوع زندگی صدمه و خدشه وارد شود را گوشزد می کند و آنان را حرام می شمارد ؛ زیرا اعمال حرام هم به جسم و هم به روح انسان آسیب جدی وارد می کند و او را بیمار می سازد.
حال شما بگویید آیا یک بیماری که مریضی صعب العلاج دارد از موهبت و نعمت زندگی لذت می برد؟ این که چگونه از زندگی نهایت بهره و سود را ببریم تا هم در دنیا و هم در آخرت زیبا زندگی کنیم و سعادت نصیبمان شود، راهی است که تنها با علم و آگاهی و تمرین و عمل بدست می آید.
اصل اول: به رحمت خدا شاد باش
شادی خود را به هیچ کس وابسته نکن تا همیشه از آن برخوردار باشی.
وقتی با لذت های مادی و زودگذر شاد شدیم روشن است که با پایان این ها ما نیز دچار حزن و اندوه می شویم پس باید به قدرت لایزالی شاد بود که نقصان و زوال به ذات مقدسش راه پیدا نمی کند : قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ
بگو به فضل و رحمت خداست که [مۆمنان] باید شاد شوند و این از هر چه گرد مىآورند بهتر است .(یونس/۵۸)
این آیه کریمه علت شادی به رحمت خدا را چنین بیان می کند که تمام خیر و خوبی در وجود باری تعالی جمع است و منشأ همه خیر و خوبی هاست و از خزانه غیبش به هر که بخواهد می بخشد.
وَاللّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ ؛ به هیچ کس امید نداشته باش به جز خدا زیرا یگانه داروی آرامش بخش روح و جان یاد خداست. کافی است تمرین کنید هر روز که مسائل و مشکلات روزانه ، شما را ناراحت و غمگین کرد یاد لطف و مهربانی های بی نهایت خدای تعالی بیافتید که چگونه شما را در گرداب حوادث یاد می کند و دست شما را در سختی های زندگی رها نمی کند.
اصل دوم: مثبت اندیش باش
همیشه شکرگزار باش : لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ
در تمام دوران زندگیم کسانی را دیدم که همیشه نکات منفی را می بینند و همیشه از بی پولی می نالند ، از رفتار نادرست اطرافیان گله و شکایت دارند و از زندگی خود ناراصی اند. برای حل این مسئله دین اسلام راه کارهای مناسبی ارائه داده است؛
اولاً : انتظار نداشته باش همیشه آنچه در اطرافت اتفاق می افتد مطابق میل و خواسته ات باشد زیرا گاهی برخی از حوادث و اتفاقات به خیر و صلاح توست و خداوند حکیم و دانا بهتر از همه می داند که چه چیزی برای بنده اش خیر و صلاح است و بالعکس شاید خیلی چیزهایی که تو می خواهی برای تو شر و بدی باشد و به تو صدمه بزند و یا دین تو را نابود کند : ...وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (بقره/۲۱۶)
و بسا چیزى را خوش نمىدارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مىدارید و آن براى شما بد است و خدا مىداند و شما نمىدانید. پس اجازه نده اتفاقات ناخوشایند روحیه ات را خراب کند و مطمئن باش که با منفی نگری جسم سالمی نخواهی داشت.
سعی کن به قدر توان خود تلاش کنی و نتیجه را به حکمت خدای حکیم واگذار نمایی . مثبت اندیشی را تمرین کن و عینک بدبینی را از چشمان خود بردار، خوبی های خود و دیگران و نعمت های بیکران خداوندی را ببین و برای همه آن ها شاکر باش و نماز به جای آور.
استمرار در ۲ رکعت نماز مستحب شکر مشکلات بسیاری را در زندگی حل می کند و با این عمل می توانی خود را از اسارت زنجیر های بدبینی و منفی نگری آزاد کنی.
اصل سوم: ارتباط موثر داشته باش
ارتباطات انسان در دنیا ۴ جهت دارد: ارتباط با خدا - خود - دیگران
۹:۰۹
- طبیعت.
برای هر کدام از این جهت ها راههای مناسبی بیان شده است . اصولا توقعات به حق و یا ناحق ما ذهن و فکر ما را ساعت ها درگیر می سازد و انرژی های ارزشمندی را هدر می دهد
از هیچ کس توقع بی جا نداشته باش؛
این امر اول بسیار سخت باشد اما اولاً: به مرور آرامش خاصی به ارمغان می آورد.
ثانیا این شما را فردی توانمند و قدرتمند می سازد که تکیه به هیچ نیرویی ندارد.
ثالثاً ذهن شما را متمرکز قدرت خدا می کند و امدادهای غیبی خدا را در زندگی به شما نشان خواهد داد.
در زندگی به جای شناور بودن شناگر باش.
کرامت و عزت نفس خود را مورد توجه خاصی قرار بده و سعی کن با هیچ حرام و اشتباهی این عزت و کرامت را خدشه دار نکنی.
زندگی خود را هدفمند ساز و برای رسیدن به اهدافت تلاش کن و مهمترین هدفت را رضای خدا قرار ده.
در ارتباط با دیگران برای این که شاد باشی باید شادی آفرین باشی و این حاصل نمی شود مگر این که در مقابل خواسته ها و گفتار دیگران انعطاف پذیر شوی و با بحث های بی نتیجه انرژی خود را هدر ندهی و قبل از مطمئن شدن در مورد هیچ کس قضاوت نکنی.
بی احترامی دیگران را با بی اعتنایی جواب ده و به جای بیزاری از انسان ها ، از رفتار های بد آن ها بیزار باش و سعی کن این معایب را از خودت دور ساز ی.
بگذار دیگران از تو، به عنوان فردی آرام و خوشرو یاد کنند.
وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
و بندگان خداى رحمان کسانىاند که روى زمین به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مىدهند . (فرقان/۶۳)
خداوند عباد الرحمان را چنین معرفی می کند که در ارتباط با دیگران رفتارشان سراسر سلامت و امنیت است و هیچ آسیبی به دیگران نمی زنند.
پس ببخشید و فراموش کنید چرا که کینه، فقط بارتان را سنگین می کند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
برای هر کدام از این جهت ها راههای مناسبی بیان شده است . اصولا توقعات به حق و یا ناحق ما ذهن و فکر ما را ساعت ها درگیر می سازد و انرژی های ارزشمندی را هدر می دهد
از هیچ کس توقع بی جا نداشته باش؛
این امر اول بسیار سخت باشد اما اولاً: به مرور آرامش خاصی به ارمغان می آورد.
ثانیا این شما را فردی توانمند و قدرتمند می سازد که تکیه به هیچ نیرویی ندارد.
ثالثاً ذهن شما را متمرکز قدرت خدا می کند و امدادهای غیبی خدا را در زندگی به شما نشان خواهد داد.
در زندگی به جای شناور بودن شناگر باش.
کرامت و عزت نفس خود را مورد توجه خاصی قرار بده و سعی کن با هیچ حرام و اشتباهی این عزت و کرامت را خدشه دار نکنی.
زندگی خود را هدفمند ساز و برای رسیدن به اهدافت تلاش کن و مهمترین هدفت را رضای خدا قرار ده.
در ارتباط با دیگران برای این که شاد باشی باید شادی آفرین باشی و این حاصل نمی شود مگر این که در مقابل خواسته ها و گفتار دیگران انعطاف پذیر شوی و با بحث های بی نتیجه انرژی خود را هدر ندهی و قبل از مطمئن شدن در مورد هیچ کس قضاوت نکنی.
بی احترامی دیگران را با بی اعتنایی جواب ده و به جای بیزاری از انسان ها ، از رفتار های بد آن ها بیزار باش و سعی کن این معایب را از خودت دور ساز ی.
بگذار دیگران از تو، به عنوان فردی آرام و خوشرو یاد کنند.
وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
و بندگان خداى رحمان کسانىاند که روى زمین به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مىدهند . (فرقان/۶۳)
خداوند عباد الرحمان را چنین معرفی می کند که در ارتباط با دیگران رفتارشان سراسر سلامت و امنیت است و هیچ آسیبی به دیگران نمی زنند.
پس ببخشید و فراموش کنید چرا که کینه، فقط بارتان را سنگین می کند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
۹:۰۹
.خدایا
این ماه رمضان است
که قرآن را در آن فرو فرستادی
، برای راهنمایی مردم و دلایلی روشن از هدایت و تشخیص بین حق و باطل
و این است ماه روزه
️و این است ماه بپاداری نماز
و این است ماه بازگشت
و این است ماه توبه
و این است ماه آمرزش و رحمت
و این است ماه رهایی از آتش دوزخ
و رسیدن به بهشت
و این ماهی است که شب قدر
در آن است؛ شبی که از هزار ماه بهتر است.
♾♾♾منبع : مفاتیح الجنان بنقل از شیخ طوسی و سیدبن طاووسترجمه شیخ حسین انصاریان
۱۰:۴۴
سلامنشانی دفتر خدمات الکترونیک قضایی با مدیریت محمد علی ملک زادهبلوار امیر کبیر خیابان والفجرنبش خیابان امیریساختمان داریوش۱۵ طبقه ۲ واحد ۴تلفن همراه ۰۹۱۷۵۳۳۴۴۳۴تلفن ثابت. ۳۸۴۷۳۷۶۷
۱۴:۱۶
سلام و درود عید واقعی آن وقتی است که انسان رضای خدا را به دست بیاورد، پس درون خودمان را اصلاح کنیم.
عید واقعی آن روزی است که در آن معصیت خدا نکنیم.عید سعید فطر بر شما عزیز و خانواده محترم مبارکبادآموزههای اخلاقی در خطبههای عید فطر امام علی(ع) | بلاغhttps://www.balagh.ir/content/17729
عید واقعی آن روزی است که در آن معصیت خدا نکنیم.عید سعید فطر بر شما عزیز و خانواده محترم مبارکبادآموزههای اخلاقی در خطبههای عید فطر امام علی(ع) | بلاغhttps://www.balagh.ir/content/17729
۶:۲۴
سلام و درود خدمت شما عزیزانبنظر حقیر در دور دوم انتخابات مجلسدر حوزه شیراز و زرقان،جنابان آقایان علیرضا پاک فطرت و سید اسماعیل حسینیاصلح هستند.ان شاالله موفق باشید.با سپاس حیدر ملک زاده
۳:۲۱
1ـ هرگاه دیدی مردم به فضایل و مستحبات میپردازند، تو به کامل کردن واجبات بپرداز؛ یا علیُّ إذا رَأیتَ الناسَ یَشتَغِلُونَ بالفَضائلِ فاشتَغِلْ أنتَ بِإتمامِ الفَرائضِ.2ـ هرگاه دیدی مردم سرگرم دنیایند، تو سرگرم آخرت شو؛ و إذا رَأیتَ الناسَ یَشتَغِلُونَ بِعَمَلِ الدنیا فاشتَغِلْ أنتَ بعَمَلِ الآخِرَةِ.3ـ و هرگاه دیدی مردم به عیبهای دیگران میپردازند، تو به عییبهای خودت بپرداز؛ و إذا رأیتَ الناسَ یَشتَغِلونَ بِعُیوبِ الناسِ فاشتَغِلْ أنتَ بِعُیوبِ نفسِکَ.4ـ و هرگاه دیدی مردم به آراستن دنیا میپردازند، تو به زینت دادن آخرت بپرداز؛ و إذا رَأیتَ الناسَ یَشتَغِلونَ بتَزیینِ الدنیا فاشتَغِلْ أنتَ بتَزیینِ الآخِرَةِ.5ـ و هرگاه دیدی مردمی به زیادی عمل میپردازند، تو به خالص کردن عمل بپرداز؛ و إذا رَأیتَ الناسَ یَشتغِلونَ بکَثرَةِ العَمَلِ فاشتَغِلْ أنتَ بصَفوَةِ العَمَلِ.6ـ و هرگاه دیدی مردم به خلق متوسل میشوند، تو به خالق متوسل شو؛ و إذا رَأیتَ الناسَ یَتوسَّلُونَ بالخَلقِ فَتَوَسَّلْ أنتَ بالخالِقِ.
(میزان الحکمه ج3ص2403)
سلام و درود بر شما بزرگوار
ارادتمند ح.ملک زاده
۶:۴۷