بر حاشیه برگ شقایق بنویسیدگل تاب فشار در و دیوار نداردبر سایه گلبرگ گل یاس نویسیداین گل همه زیباییست و خار نداردآری همه زیباییست با شاخه نازکوالله که این گل طلب نار نداردبر روی در خانه مولا بنویسیدیک زن به خدا طاقت مسمار نداردمیخ در و شلاق و جنین و سر و بازوجز فاطمه ، محسن که طرفدار نداردبر سر در این شهر پر از دود نویسیدظلمت همه جا رفته و افسار ندارددر شهر مدینه همه در خواب عمیقندشهری که در آن یک تن بیدار نداردبر روی زمین و تلی از خاک نویسیدزهرا همه نور است ، تو را کار ندارد!!!زهرا همه نور است و زمین جای تنش نیستاین نور خدایی جز علی یار ندارد#وُلتا
۱۶:۲۴
Eljaan - Gole Sangam (320).mp3
۰۲:۵۶-۶.۸۸ مگابایت
#Kitsune
۱۷:۰۲
00:00
#Kitsune
#Kitsune
۲۰:۳۰
صبحتون بخیر#وُلتا
۳:۲۷
Saudade
۲۳ روز مانده تا پایان با تُو بودن- #وُلتا
۲۲ روز مانده تا پایان با تُو بودن-#وُلتا
۳:۲۸
یا فاطمه جاندر دو جهان دل به توبستیم..(:#وُلتا
۳:۲۸
در وسط کوچه تو را میزدند...کاش به جای تو مرا میزدند...#وُلتا
۳:۴۴
من سلام میدهمولی کسی جوابم را نمیدهد(:#وُلتا
۴:۴۳
اون دستای مهربونت دیگه موهامونو شونه نکرده...#وُلتا
۴:۴۴
تمام شدحال علی ماند ویک عمر خاطره...#وُلتا
۶:۴۰
وقتی عقل عاشق میشودعشق عاقل میشود.آنگاه شهید میشوی#وُلتا
۶:۵۵
ارزششو داشت.#وُلتا
۶:۵۷
چه فایده ای داره وقتی نگرانم باشی ولی ازم دفاع نکنی؟خیلی دوسم داشته باشی،اما منو نفهمی!جای خالیمو حس کنی،اما سراغمو نگیری.چه فایده ای داره بین وسایلت باشم ولی حتی برات مهمم نباشم.#وُلتا
۶:۵۸
یهو عصبی میشم،یهو میرم تو فکر،...یهو گند زده میشه تو حالم،بعد یهو بعد از چند دیقه شروع میکنم با بقیه بگو بخند.دیوونه نیستما،فقط کم اوردم فک کنم.#وُلتا
۷:۰۰
قصدم نشستن بود...اما در کنارت...نه به انتظارت...قصدم شکستن غرورم بود...امآ در آغوشت...نه زیر پایت...قصدم زندگی کردن بود...اما باتو...نه با خاطراتت...قصدم پیرشدن بود...اما به پایت...نه به دستت!!#وُلتا
۷:۰۲
Real love isn't easy,and easy love isn't real.عشق واقعی آسان نیست،و عشق آسان واقعی نیست.#وُلتا
۷:۰۵
آدم کسو که دوسش داره یادش نمیره!فقط یادمیگیره،کمتر راجبش حرف بزنه،کمتر فکر کنه؛تا کمک کنه دلش کمتر تنگ بشه!همین...گوش کردی"یادش نمیره."#وُلتا
۷:۰۷
بازوانی را کِه این شلاق ها بوسیده اند جای لب های محمد بود،باور میکنی؟!#وُلتا
۱۲:۲۴
من یک زره برای جهازش فروختماو عزم جزم کرد،بمیرد برای من...#وُلتا
۱۲:۲۵
وقتی ناراحت بودم به او گفتم که نمیخواهم او را ببینم،پس چراغ هارا خاموش کرد و درکنارم ماند.-پرده ای از یک نوشته#وُلتا
۱۴:۱۴