عکس پروفایل ‹ رمان | دلبرکم 🦋✨ ›

‹ رمان | دلبرکم 🦋✨ ›

۱۱۸عضو

۹ تیر

دلبرکم 🦋 ✨
#پارت_25
ـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨
بعد از گذشت یه ربع صدای در اومد

- بیا


+ آقا قهوتون رو آوردم


- معلومه چه غل/طی میکنی یک ربعه میخوای یک لیوان قهوه بیاری


+ ببخشید آقا بفرمایید

لیوان قهوه رو برداشتم که با سرد بودنش ابرو بالا دادم و کمی ازش مزه کردم که از گند بودن طعمش صورتم رفت تو هم تلفن رو میز رو برداشتم و به مأمور های جلوی در زنگ زدم

+ بفرمایید آقا


- یک آبدارچی دیگه برام بیارید که حداقل بلد باشه قهوه درست کنه این دختره هم پرت کنید بیرون


+ چشم آقا

که بعد از چند مین اومدن و دختره رو بردن شدیداً سرم درد میکرد و بدنم درد بود ولی چون حال نداشتم برم خونه و یه عالمه کار داشتم دوباره جام رو داخل دفتر انداختم که چرتی بزنم قبل اینکه بخوام دراز بکشم تلفن رو برداشتم که به آبدارچی زنگ بزنم که یادم اومد فرستادمش بره پس به تلفن دفتر دریا زنگ زدم که خیلی زود جواب داد

+ بله بفرمایید


- سلام آرسام هستم


+ ای وای سلام آقای ملک ببخشید نفهمیدم کاری داشتید؟


- میخواستم اگر زحمتی نیست برام از آشپزخونه یک لیوان آب و مسکن بیارید


+ بله حتماً الان براتون میارم چیز دیگه ای نمیخواید؟


- نه مرسی

بعد از دو دقیقه صدای در اومد

- کیه


+ آقا آرسام بزرگمهر هستم


- بیا داخل


+ ای وای چرا اینجا خوابیدین اذیت میشید


- اشکال نداره


+ بفرمایید اینم آب و قرص


- مرسی اگه بخوای میتونی بری


+ بله بله ببخشید الان میرم

۱۳:۰۳

پارت های جدید تقدیم به نگاه زیباتون 🤍✨

۱۳:۰۴

thumnail
اونجا که نیما یوشیج میگه:
تو روشنی قلب منی
خودم را به هدر نداده ام :)

۱۳:۰۶

عزیزان بزودی عکس شخصیت ها کامل میشه و براتون میزارم 🦋✨

۱۳:۰۷

۱۰ تیر

سلام خوشملا بریم برای عکس شخصیت ها ؟🦋✨

۱۲:۰۲

thumnail
عکس شخصیت دریا 🦋✨

۱۵:۱۳

thumnail
عکس شخصیت ساحل 🦋✨

۱۵:۱۳

thumnail
عکس شخصیت آرشین 🦋✨

۱۵:۱۴

thumnail
عکس شخصیت الینا 🦋✨

۱۵:۱۴

thumnail
عکس شخصیت آرسام 🦋✨

۱۵:۱۵

thumnail
عکس شخصیت آرمین 🦋✨

۱۵:۱۵

thumnail
عکس شخصیت آرشام 🦋✨

۱۵:۱۶

خوشملا اگر عکس شخصیت دیگه و یا چیزی خواستید داخل ناشناسمون بگید 🦋✨https://harfeto.timefriend.net/17197607175544

۱۵:۱۸

بریم برای پارت 🦋✨

۱۵:۱۹

دلبرکم 🦋✨
#پارت_26
ـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ٨
بعد اینکه دریا از دفتر رفت بیرون قرص و آب رو خوردم و تا سرم رو روی بالشت گذاشتم خوابم برد
----------------------
‹ دریا ›

بعد از انجام دادن کارهام یادم اومد که امروز نوبت آرایشگاه داشتم پس سریع رفتم سمت دفتر آقای ملک و در رو زدم که بعد از چند دقیقه صداش اومد

+ ها چیه کیه


- آقا آرسام بزرگمهر هستم راستش بنده نوبت داشتم اگه میشه برم و بعد بیام


+ باشه


- مرسی

و بعد راه افتادم سمت آسانسور و دکمه پارکینگ رو زدم که خیلی زود رسید و رفتم سمت ماشین خوشگلم که یهو یادم اومد واسه خواستگاری امشب لباس نخریدم پس تصمیم گرفتم بعد از آرایشگاه برم سمت پاساژ بعد از چند دقیقه به آرایشگاه رسیدم رفتم داخل و رفتم سمت شیدا

( کسی که کارهای دریا رو داخل آرایشگاه انجام میده و دوستشه)

- سلام خوبی


+ علیک سلام چرا دیر اومدی


- ببخشید سرکار بودم


+ میری سرکار؟


- آره جدیدا میرم


+ خوبه راستی کوتاهی مو داشتی؟


- آره میخواستم یکم موهام کوتاه کنی


+ اوکی بشین تا بیام

رفتم و نشستم روی صندلی که روبروی آینه بود و منتظر شیدا بودم که پیداش شد یه قیچی دستش بود و داشت سمتم میومد

+ خب خوشگل خانوم بقیه موهات رو وقتی کوتاه کردم بهت بدم؟


- آره آره بهم بده


+ باشه صاف بشین لطفاً تا کوتاه کنم


- اوکی

صاف نشستم که شروع کرد به کوتاه کردن موهام که بعد از ده دقیقه گفت که کار موهام تموم شده و بقیه موها رو که کوتاه کرده بود دستم داد و رفتیم سراغ بقیه کارام که بعد از نیم ساعت تمام شد

+ دریا جان عزیزم کارت تمومه


- مرسی خیلی خوشگل شدم فقط من میرم پول رو هم پرداخت کردم قبل اینکه بیام میتونی از شیوا ( حسابدار ) بپرسی


+ مرسی عزیزم من بهت اعتماد دارم


- خب دیگه برم خدافظ

بعد از اینکه از همه بچه ها خداحافظی کردم از آرایشگاه در اومدم و رفتم به سمت پاساژ و با سرعت دویدم داخل که سریع لباس بخرم که کت و دامنی خریدم

۱۵:۲۱

thumnail
لباس دریا 🦋✨

۱۵:۲۲

۳۱ تیر

سلام عزیزان رمان دلبرکم داخل برنامه سروش پلاس پارتگذاری میشود اونجا میتونید ادامه رمان رو بخونید 🦋✨

۱۹:۰۵

کانال سروش پلاسمون:🦋✨@Novel_00

۱۹:۰۷

۹ مرداد

سلاااام 🦋✨

۲۱:۱۱

قراره به زودی پارتگذاری رو از بله و سروش شروع کنیم ✨💕

۲۱:۱۲