ـ#روضهـلشکری آمده تا سهم غنیمت ببرداز تنی غرق به خون جامه به غارت ببردـاز سراشیبی گودال سرازیر شدندبا هم از بخت بد قافله درگیر شدندـبابت جنگ جمل کسب غرامت کردندسر عمامه ی آقام قیامت کردندـخارجی گفته به او، شایعه سازی کردندبه عبای نبوی دست درازی کردندـچشم بر هم نزده ! خُود و سپر را بردنددست شان هر چه رسید از تن آقا بردندـچکمه ای آمد و خندید به پرپر زدنشبا سر نیزه درآورد زره را ز تنشـقصه ای تلخ، سرانجام خوشی می گیرد!دشنه ای اجرت مظلوم کُشی می گیردـدست از این پیرهن ارثیه بردار، سنان!مادرش دوخته با زحمت بسیار، سنان!ـخولی خیر ندیده چه خیالی داری ؟کوفی چشم دریده چه خیالی داری ؟ـخورجین دست گرفتی سر گودال چرا؟مانده ای خیره بر این زخمی بد حال چرا ؟ـحرمله زیر سر توست به ولله ببین!پشت خیمه چقدر نیزه فرو رفته زمین!ـساربان منتظر رفتن لشکر ماندهگوشه ای منتظر فرصت بهتر ماندهـهر کسی سهم نبرده ست بهم می ریزدبی نصیب از تن عریان، به حرم می ریزدـوقت تاراج حرم، کار به جنجال کشیدخاک عالم به سرم! کار به خلخال کشید
#چله_عاشورا