۲۳:۴۱
️ریشه واژه «سپاس» گاهی در فضای مجازی مطالبی نوشته یا گفته می شود که پایه علمی ندارد و بیشتر ذوقی و ذهنی به اصطلاح نوعی بافتنی است. یکی از آن موارد این است که در برخی صفحه ها می نویسند سپاس از سه + پاس ساخته شده است و آن سه همان شعار زردشتیان است. واژه «سپاس» يك واژه فارسی ميانه (پهلوی) هست و اصل آن espas می باشد. مخالف آن واژه «ناسپاس» است که به صورتِ an espas خوانده می شود. تلفظ كلمه سپاس (espas) به هیچ وجه با عدد ۳ ارتباطی ندارد.در زبان اوستایی نیز عدد 3 به صورتِ θri (ثری) و θr (ثر) خوانده میشود. پس سپاس به معنی سه عدد پاس (گفتار نيك و پندار نيك و كردار نيك) نيست. سعدی استاد ادب پارسی، میگوید: «سگ حق شناس بِه از آدمی ناسپاس». که این نشان میدهد، ناسپاس در مقابل حق شناس و قدردان هست. پس واژه «سپاس» به معنی «حق شناسی» هست نه ۳ عدد پاس!
۸:۴۷
faramarz age ye roz .mp3
۰۳:۵۶-۳.۶۱ مگابایت
۹:۰۷
۷:۱۵
تا خون در رگ ماست افغان کارگر ماست
۱۲:۳۴
ببخشیدا هی میام مهربون باشم هیت ندم وطن پرست نباشم هی دوباره غلط اضافه میکنن
۱۲:۳۴
اگه تو دیلیم نیستید جمع کنید بیاین. @nemes1s
۱۵:۱۳
۹:۰۵
۲۱:۳۹
️ریشه واژه «سوگند» سوگند، كلمه اى فارسى، معادل «قَسَم» در زبان عربى و برگرفته از «سوكندَوَنت» (Saokentavant)كلمه اى اوستايى به معناى دارنده گوگرد است. ايرانيان باستان براى پى بردن به بى گناهى متهمان، دست به آزمايش هايى مى زدند كه آنها را «ور» مى گفتند. ور، آزمايشى بوده كه طرفين دعوا براى اثبات مدعاى خود بدان دست مى زده اند و بر دو قسم ورِ گرم و ورِ سرد بوده است. در شاهنامه در داستان سیاوش 《وَر گرم》انجام می شود. این گوگرد که همان سوگند می باشد به نوعی به مظنون یا متهم می خوراندند - در بحث روان شناسی و تلقین این مورد امکان پذیر است- اگر متهم می مرد یا مسموم می شد یعنی گناهکار بود و اگر سالم می ماند یعنی بی گناه بود. به همین خاطر واژه سوگند با فعل خوردن به کار می رود.
۷:۵۱
۷:۵۱
۷:۵۱
۷:۵۱
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
Kourosh Yaghmaei - Gole Yakh (320) (1).mp3
۰۵:۱۴-۱۲.۰۳ مگابایت
۷:۵۲
۹:۱۱
۱۱:۵۱
۱۴:۱۶
️ریشه واژه «بیمار» واژه «بیمار» در لغتنامه دهخدا به معنای ناتوان، ناخوش، رنجور و دردمند است.کلمه بیمار از دو بخش (بی) و (مار) تشکیل شده است. در زبان فارسی مار دارای دو معنی است:. 1 میراننده و کشنده. 2 زاینده (مادر و یا بن و شالوده چیزی)و جالب اینکه هر دو معنی متضاد هم هستند. مار هم عامل هستی و هم عامل نیستی است. 《مار》در بسیاری از اساطیر نماد سلامت است. دراساطیر یونانی، چوبدست اسقلبیوس یا عصای آسکِلِپیوس عبارت است از ماری که به گرد چوبدست آسکِلِپیوس، خدای یونان، پیچیده است. آسکِلِپیوس خدای سلامتی و بهبودی است. امروزه نیز نماد سلامت و تندرستی در بخش درمان و دارو جامی است که مار به دور آن پیچیده است. درواقع واژه 《بیمار》یعنی کسی که تندرستی ندارد. برخی نوشته اند این واژه از دو بخش (بیم) و (آر) تشکیل می شود و بخش دوم کلمه را مخفف (آور) می دانند و ترکیبی با مضمون بیم آور در ذهن تداعی می شود. در زبان فارسی به معنای چیزی است که انسان را میترساند و این امر چیزی به جز از دست دادن سلامتی نیست. به نظر علمی نمی باشد. چرا که ما تلفّظ این واژه را بی مار می خوانیم نه بیم آر.
۸:۱۰
۱۰:۱۲