۳:۰۴
۶:۴۶
۱۳:۳۷
در روز میلاد سراسر نور خانم فاطمه زهرا (س)، مطلع شدیم که مادر گرامی برادر عزیزمان جناب آقای روحالله همت از دانشآموختگان ورودی ۹۲ دانشگاه آسمانی شدند.ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم همتاز همهی برادران تقاضای خواندن نماز لیلةالدفن برای ایشان را داریم:
هاجر بنت حسینعلی
ble.ir/join/NmU0NjQ5OG
هاجر بنت حسینعلی
ble.ir/join/NmU0NjQ5OG
۱۱:۵۱
بازارسال شده از خاطرات پل مدیریت
شـما حماسه سرودید و ما به نام شمافقط تــرانه ســرودیـم و نـان درآوردیـــــم
تا دی 65 دانشگاه ما شش شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده بود. اما در کربلای چهار به تنهایی...
شادی روح همه شهدا به ویژه شهدای امام صادقی عملیات کربلای۴ صلواتی بفرستید
۷- #حمیدرضا_بهداد ، متولد ۱۳۴۵ #اصفهان ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ماهی
۸- #محمدحسین_شرفزاده ، متولد ۱۳۴۳ #لار (استان فارس) ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۱ در رشته معارف اسلامی و #اقتصاد ، شهادت (مفقود الاثرشدن): ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ام الرصاص
۹- #علیرضا_صفایینراقی ، متولد ۱۳۴۶ #کاشان ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ام الرصاص
۱۰- #حمیدرضا_غفوریشعرباف ، متولد ۱۳۴۳ #مشهد ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۱ در رشته معارف اسلامی و #اقتصاد ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ماهی
۱۱- #جاوید_مرحمتی ، متولد ۱۳۴۰ #شیراز ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۱ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ام الرصاص
۱۲- #محسن_میشانیفرد ، متولد ۱۳۴۰ #آبادان ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۲ در رشته معارف اسلامی و #علوم_سیاسی ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، شلمچه
۱۳- #کاظم_نوراللهیان ، متولد ۱۳۴۴ #مشهد ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره بوارین
۱۴- #علی_امراللهی ، متولد ۱۳۴۱ #رفسنجان ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۲ در رشته معارف اسلامی و #علوم_سیاسی ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، ام الرصاص
۱۵- #اسماعیل_فضلیزاده ، متولد ۱۳۴۶ #لار (استان فارس) ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۵ در عملیات #کربلای۴ ، شلمچه
سیب سرخی سر نیزه ست… دعا کن من نیزاینچنین کال نمانم به شهادت برسم
ble.ir/join/NmU0NjQ5OG
تا دی 65 دانشگاه ما شش شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده بود. اما در کربلای چهار به تنهایی...
شادی روح همه شهدا به ویژه شهدای امام صادقی عملیات کربلای۴ صلواتی بفرستید
۷- #حمیدرضا_بهداد ، متولد ۱۳۴۵ #اصفهان ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ماهی
۸- #محمدحسین_شرفزاده ، متولد ۱۳۴۳ #لار (استان فارس) ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۱ در رشته معارف اسلامی و #اقتصاد ، شهادت (مفقود الاثرشدن): ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ام الرصاص
۹- #علیرضا_صفایینراقی ، متولد ۱۳۴۶ #کاشان ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ام الرصاص
۱۰- #حمیدرضا_غفوریشعرباف ، متولد ۱۳۴۳ #مشهد ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۱ در رشته معارف اسلامی و #اقتصاد ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ماهی
۱۱- #جاوید_مرحمتی ، متولد ۱۳۴۰ #شیراز ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۱ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره ام الرصاص
۱۲- #محسن_میشانیفرد ، متولد ۱۳۴۰ #آبادان ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۲ در رشته معارف اسلامی و #علوم_سیاسی ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، شلمچه
۱۳- #کاظم_نوراللهیان ، متولد ۱۳۴۴ #مشهد ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، جزیره بوارین
۱۴- #علی_امراللهی ، متولد ۱۳۴۱ #رفسنجان ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۲ در رشته معارف اسلامی و #علوم_سیاسی ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ در عملیات #کربلای۴ ، ام الرصاص
۱۵- #اسماعیل_فضلیزاده ، متولد ۱۳۴۶ #لار (استان فارس) ، ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴ در رشته معارف اسلامی و #تبلیغ ، شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۵ در عملیات #کربلای۴ ، شلمچه
سیب سرخی سر نیزه ست… دعا کن من نیزاینچنین کال نمانم به شهادت برسم
ble.ir/join/NmU0NjQ5OG
۱۶:۱۷
بازارسال شده از خاطرات پل مدیریت
۱۶:۱۷
بازارسال شده از خاطرات پل مدیریت
۱۶:۱۷
بازارسال شده از خاطرات پل مدیریت
۱۶:۱۷
بازارسال شده از خاطرات پل مدیریت
۱۶:۱۷
بازارسال شده از خاطرات پل مدیریت
۱۶:۱۷
بازارسال شده از خاطرات پل مدیریت
۱۶:۱۷
بازارسال شده از خاطرات پل مدیریت
۱۶:۱۷
بازارسال شده از خاطرات پل مدیریت
۱۶:۱۷
۱۶:۱۱
۱۶:۱۱
۱۶:۰۵
۱۶:۰۵
راز «آش نخورده و دهان سوخته»ماجرای فعالیتهای انقلابی حاجی #مباشری در آبادان که منجر به زندانی و شکنجه شدن برادرش شد!
...جالب اینجاست که این کارها را من انجام دادم و ساواک برادرم را گرفت و به تهران برد و سه سال در زندان اوین و زیر شکنجه بود!
ـمصاحبهکننده: جالب است؛ به نظر خودتان دلیلش چه بود؟ـ
آن زمان حضرت آیتالله مکارم شیرازی برای سخنرانی به آبادان میآمدند و من با ماشین، ایشان را این طرف و آن طرف میبردم و خیلی با هم صمیمی شده بودیم. یک بار ایشان بالای منبر فرمودند: روزی منصور دوانیقی امام صادق(ع) را احضار کرد و نیمهشب ایشان را به کاخ منصور بردند. منصور تصمیم گرفته بود همان شب حضرت را بکشد، اما این کار را نکرد. حضرت در راه که میرفتند، دعایی را خواندند. من از آیتالله مکارم خواستم این دعا را برایم بنویسند. ایشان گفتند: به قم که رسیدم برایت مینویسم و میفرستم. همین کار را هم کردند و من مرتبا این دعا را میخواندم!
یک بار در کلاس بودم که مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: از ساواک شما را خواستهاند. آن روز بعدازظهر در مسیری که به سمت ساواک میرفتم، این دعا را خواندم! شنیده بودم ساواک، مرحوم علیبابای روشنی را که دستگیر کرده بود، آنقدر زد که خون استفراغ کرد. از تصور چنین چیزی بر خود میلرزیدم. ولی وقتی رسیدم، خیلی محترمانه از من پذیرایی کردند و به من گفتند: میخواهیم معلمی به عراق برود و در دبستانهای ایرانی آنجا تدریس کند. آن روزها همه از خدا میخواستند چنین موقعیتی نصیبشان شود، چون دو سه برابر حقوق معمول معلمها را به او میدادند. از این گذشته در کنار بارگاه ائمه معصومین(ع) بودن آرزوی هر مسلمانی است. در پاسخ گفتم: پیشنهاد بسیار خوبی است، ولی باید با خانواده هماهنگ و بررسی کنم. گفتند پس فکرهایتان را بکنید و به ما خبر بدهید. وقتی برگشتم، نفس راحتی کشیدم و مطمئن شدم دعای حضرت مرا نجات داد.
#تاریخble.ir/join/NmU0NjQ5OG
...جالب اینجاست که این کارها را من انجام دادم و ساواک برادرم را گرفت و به تهران برد و سه سال در زندان اوین و زیر شکنجه بود!
ـمصاحبهکننده: جالب است؛ به نظر خودتان دلیلش چه بود؟ـ
آن زمان حضرت آیتالله مکارم شیرازی برای سخنرانی به آبادان میآمدند و من با ماشین، ایشان را این طرف و آن طرف میبردم و خیلی با هم صمیمی شده بودیم. یک بار ایشان بالای منبر فرمودند: روزی منصور دوانیقی امام صادق(ع) را احضار کرد و نیمهشب ایشان را به کاخ منصور بردند. منصور تصمیم گرفته بود همان شب حضرت را بکشد، اما این کار را نکرد. حضرت در راه که میرفتند، دعایی را خواندند. من از آیتالله مکارم خواستم این دعا را برایم بنویسند. ایشان گفتند: به قم که رسیدم برایت مینویسم و میفرستم. همین کار را هم کردند و من مرتبا این دعا را میخواندم!
یک بار در کلاس بودم که مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: از ساواک شما را خواستهاند. آن روز بعدازظهر در مسیری که به سمت ساواک میرفتم، این دعا را خواندم! شنیده بودم ساواک، مرحوم علیبابای روشنی را که دستگیر کرده بود، آنقدر زد که خون استفراغ کرد. از تصور چنین چیزی بر خود میلرزیدم. ولی وقتی رسیدم، خیلی محترمانه از من پذیرایی کردند و به من گفتند: میخواهیم معلمی به عراق برود و در دبستانهای ایرانی آنجا تدریس کند. آن روزها همه از خدا میخواستند چنین موقعیتی نصیبشان شود، چون دو سه برابر حقوق معمول معلمها را به او میدادند. از این گذشته در کنار بارگاه ائمه معصومین(ع) بودن آرزوی هر مسلمانی است. در پاسخ گفتم: پیشنهاد بسیار خوبی است، ولی باید با خانواده هماهنگ و بررسی کنم. گفتند پس فکرهایتان را بکنید و به ما خبر بدهید. وقتی برگشتم، نفس راحتی کشیدم و مطمئن شدم دعای حضرت مرا نجات داد.
#تاریخble.ir/join/NmU0NjQ5OG
۱۶:۱۳
۱۴:۳۹
۱۶:۳۸