۲۰ شهریور
بازارسال شده از خبر رسمی
۱۳:۰۲
در دو ویدیوی بالا، به صورت ضمنی، ادعای شگفتی یا اعجاز مدیریتی و اقتصادی نهضت پیامبر اسلام (ص) در دوران صدر اول اسلامی مطرح شده است.
۱۳:۰۳
۲۱ شهریور
ریشه شناسی نام مکه
به نظر می رسد که نام سرزمین مقدس بکّه و مسجد الحرام (یعنی شهر مقدس مکه) از ریشه باستانی mak یا mag یا mah است که در زبان های ایلامی باستان، فارسی باستان، سانسکریت و یونانی (علاوه بر عربی) دارای اشتقاقات واژه ای است. کلماتی مانند مکه (در عربی)، مِکا (در فارسی هخامنشی)، مگوش/مکوش/مجوس/مغ در فارسی و ایلامی باستان، محراب/مهراب در عربی و فارسی، مزد/مزدا/مکیخا/مجد/مگا در فارسی باستان و عربی و یونانی و لاتین و ... با این بن به نظر می رسد که هم ریشه اند.
معانی منشعب از این بن را می توان مفاهیمی مانند روحانی، ملکوتی، با عظمت، بلند، مقدس، عظیم، قوی و ... دانست.
مَ در مکه احتمالا پیشوندی باستانی در زبانهای باستانی به معنای "دارای، محل، واجد" است و کا در مکا (مکه)، در معنای "قوت ملکوتی، عظمت معنوی، مجد روحانی" است. لذا مکه را می توان محل دارای عظمت و تقدس و مجد معنوی دانست.
جالب است که اجزای کو در کوروش، کا/گا/جَ در جبرائیل/گابریل، کَ در کرّوبی، گو در گوویشتاسپ/گواسپند/گَئوماتا/گئو، و نهایتا کا در مکه/مکا، به نظر می رسد که هم ریشه و هم اشتقاق هستند.والله اعلم.
https://ble.ir/quranscientificwonders
به نظر می رسد که نام سرزمین مقدس بکّه و مسجد الحرام (یعنی شهر مقدس مکه) از ریشه باستانی mak یا mag یا mah است که در زبان های ایلامی باستان، فارسی باستان، سانسکریت و یونانی (علاوه بر عربی) دارای اشتقاقات واژه ای است. کلماتی مانند مکه (در عربی)، مِکا (در فارسی هخامنشی)، مگوش/مکوش/مجوس/مغ در فارسی و ایلامی باستان، محراب/مهراب در عربی و فارسی، مزد/مزدا/مکیخا/مجد/مگا در فارسی باستان و عربی و یونانی و لاتین و ... با این بن به نظر می رسد که هم ریشه اند.
معانی منشعب از این بن را می توان مفاهیمی مانند روحانی، ملکوتی، با عظمت، بلند، مقدس، عظیم، قوی و ... دانست.
مَ در مکه احتمالا پیشوندی باستانی در زبانهای باستانی به معنای "دارای، محل، واجد" است و کا در مکا (مکه)، در معنای "قوت ملکوتی، عظمت معنوی، مجد روحانی" است. لذا مکه را می توان محل دارای عظمت و تقدس و مجد معنوی دانست.
جالب است که اجزای کو در کوروش، کا/گا/جَ در جبرائیل/گابریل، کَ در کرّوبی، گو در گوویشتاسپ/گواسپند/گَئوماتا/گئو، و نهایتا کا در مکه/مکا، به نظر می رسد که هم ریشه و هم اشتقاق هستند.والله اعلم.
https://ble.ir/quranscientificwonders
۱۴:۱۸
۲۳ شهریور
۴:۴۱
۲۵ شهریور
از جمکوتِ ابوریحان بیرونیتاجاماکوآک در اکوادور
ابوریحان بیرونی، به نقل از جغرافی دانان قدیم هندوستان و ایران، می گوید که در منتهای مشرق (یعنی در پشت اقیانوس مشرقی)، درست بر روی خط استوا، ساحلی وجود دارد که نام آن "جَمکوت" یا به قول فارس ها "جماکود" است.
این آدرس دقیق ابوریحان (که خدا او را رحمت کند)، دقیقا ما را به ناحیه jama Coaque در اکوادور می رساند. کدام آدرس دقیق؟در منتهای مشرق (در پشت اقیانوس مشرقی) یعنی در پشت اقیانوس آرام. یعنی سواحل آمریکای مرکزی و جنوبی. اما بر روی خط استوا یعنی دقیقا محلی از سواحل آمریکای مرکزی و جنوبی که با خط استوا تقاطع پیدا می کند. این محل با دقت بالای ۹۹.۹۴ درصد، دقیقا محل ناحیه ای متشکل از ۳ نقطه نزدیک به هم به نام های jama و Coaque و Jama-Coaque است. فرهنگی باستانی با مردمانی به همین نام Jama-Coaque از حداقل ۲۵۰۰ سال پیش در آنجا ساکن هستند.
اما این موضوع چه اهمیتی دارد؟اولا بیانگر ارتباطات قدیم جغرافیایی بین دو شاخ و دو شاخه ی خشکی های زمین در مغرب و مشرق کره ارض است که موید حضور و سفر جهانی ذوالقرنین است.در ثانی از روی مکان جمکوت، مکان گنگدژ مشخص می شود (چون ابوریحان، فاصله این دو را ۹۰ درجه جغرافیایی دانسته است) که منطبق بر محل تنگه برینگ می شود. از روی گنگدژ می توان از روی برخی نقلهای کهن، آدرسهایی برای مکان سد ذوالقرنین و سرزمین یاجوج و ماجوج داشت که موید همان آلاسکاست.سوم آنکه نشان می دهد که ابوریحان (و امثال او) چه دقتی در نقل و حفظ و فهم و ضبط مطالب داشته اند (یرحمهم الله).چهارم آنکه نشان می دهد که دانش نجوم، که مبنای استخراج طول و عرض جغرافیایی بوده است، حداقل از زمان دانیال نبی (ع) و ذوالقرنین، چه شکوفایی و چه بلوغی در ایران و اسلامِ ابراهیمی و اسلام ناب محمدی (ص) داشته است که با دقت ۹۹.۹۴ درصد، توانسته بودند محل تقاطع خط ساحلی آمریکا با خط استوا را (بر اساس رصدها و محاسبات نجومی) تعیین کنند.
اینها همه از برکات تمدنیِ آل کساء یعنی خمسه آل عباء (ع) برای کل تاریخ و کل دورانهاست. بهم یرزق الله عباده و بهم یعمر بلاده.
ابوریحان بیرونی، به نقل از جغرافی دانان قدیم هندوستان و ایران، می گوید که در منتهای مشرق (یعنی در پشت اقیانوس مشرقی)، درست بر روی خط استوا، ساحلی وجود دارد که نام آن "جَمکوت" یا به قول فارس ها "جماکود" است.
این آدرس دقیق ابوریحان (که خدا او را رحمت کند)، دقیقا ما را به ناحیه jama Coaque در اکوادور می رساند. کدام آدرس دقیق؟در منتهای مشرق (در پشت اقیانوس مشرقی) یعنی در پشت اقیانوس آرام. یعنی سواحل آمریکای مرکزی و جنوبی. اما بر روی خط استوا یعنی دقیقا محلی از سواحل آمریکای مرکزی و جنوبی که با خط استوا تقاطع پیدا می کند. این محل با دقت بالای ۹۹.۹۴ درصد، دقیقا محل ناحیه ای متشکل از ۳ نقطه نزدیک به هم به نام های jama و Coaque و Jama-Coaque است. فرهنگی باستانی با مردمانی به همین نام Jama-Coaque از حداقل ۲۵۰۰ سال پیش در آنجا ساکن هستند.
اما این موضوع چه اهمیتی دارد؟اولا بیانگر ارتباطات قدیم جغرافیایی بین دو شاخ و دو شاخه ی خشکی های زمین در مغرب و مشرق کره ارض است که موید حضور و سفر جهانی ذوالقرنین است.در ثانی از روی مکان جمکوت، مکان گنگدژ مشخص می شود (چون ابوریحان، فاصله این دو را ۹۰ درجه جغرافیایی دانسته است) که منطبق بر محل تنگه برینگ می شود. از روی گنگدژ می توان از روی برخی نقلهای کهن، آدرسهایی برای مکان سد ذوالقرنین و سرزمین یاجوج و ماجوج داشت که موید همان آلاسکاست.سوم آنکه نشان می دهد که ابوریحان (و امثال او) چه دقتی در نقل و حفظ و فهم و ضبط مطالب داشته اند (یرحمهم الله).چهارم آنکه نشان می دهد که دانش نجوم، که مبنای استخراج طول و عرض جغرافیایی بوده است، حداقل از زمان دانیال نبی (ع) و ذوالقرنین، چه شکوفایی و چه بلوغی در ایران و اسلامِ ابراهیمی و اسلام ناب محمدی (ص) داشته است که با دقت ۹۹.۹۴ درصد، توانسته بودند محل تقاطع خط ساحلی آمریکا با خط استوا را (بر اساس رصدها و محاسبات نجومی) تعیین کنند.
اینها همه از برکات تمدنیِ آل کساء یعنی خمسه آل عباء (ع) برای کل تاریخ و کل دورانهاست. بهم یرزق الله عباده و بهم یعمر بلاده.
۱۶:۵۲
۲۷ شهریور
۴:۰۴
۳۰ شهریور
۱۲:۰۴
۳۱ شهریور
تصدیق "حقیقت محمدیه" در ادیان آریایی و ایرانی
اهورا، نام خداست (در دیانت اصیل زرتشتی). ولی هور، نام یکی از مقدسین زرتشتی (یکی از امشاسپندان) است (که بعدها، تحریفاً به یک فرشته، تنزل داده شد.).
پس اهورامزدا یعنی "الله تعالی" ترجمتاً.اما هورمزد (همان هرمز) یعنی "نورانی عالی، خورشید عالی".
پس اهورامزدا، خالقِ متعالِ یگانه است.اما هورمزد، یکی از آفریده هایِ اهورامزدا و از مقربین درگاه اوست.
مطالعات تطبیقی بین ادیان مختلف آریایی و صورتهای مختلف دیانت زرتشتیِ هخامنشی، اشکانی، ساسانی و پسااسلامی و پساصفوی، تایید می کند که هورمزد (یا همان هرمز)، بازپژواکی از هویت "وهومن یا همان بهمن" است. اما بهمن کیست؟ بالاترین و برترین و افضل آفریده های اهورامزدا: خیرُ خلق الله، یعنی محمد بن عبدالله (ص).
پس اهورامزدا، خودِ خداست.اما هورمزد، حقیقت محمدیه است که آفریده خداست و البته برترین آفریده خدا.
پس الان می توانیم علت انحراف ثنوی (یا یکی از علل انحراف ثنوی گری) در ادوارِ دیانتِ زرتشتی را بیابیم: آنها بین "اهورا مزدا" و "هورمزد"، خلط کردند. آن مطالبی که این شبهه را دارد که "اهورامزدا و اهریمن، رقیب یا شقیق هم بودند (یعنی عقیده باطل ثنوی، که الان هم ظاهرا مورد تایید موبدان نیست)"، در واقع ناشی از تحریف و تبدیلِ این گزاره بوده است: "هورمزد (یعنی حقیقت نبوّت) و اهریمن (یعنی شیطان و جنودش)، رقیب هم هستند".
ارادت و تصدیق و بشارتِ مطالبِ اصیلِ زرتشتی به بهمن ( اَی هرمز) و دیگر امشاسپندان (یعنی حقیقت مقدس و نورانی اصحاب کساء محمدی (ص))، چنان قوی و واضح و سلیس است، که هیچ تعجبی ندارد که "قوما آخرین یعنی ما ایرانیان"، عهده دار پرچمداریِ بیعتِ رضوانِ تحتِ شجره ی نبوت و ولایت و امامت در دوران پس از سقیفه و پس از صفین و پس از مدائن و پس از کربلا شدیم. "سلمانُ منا اهل البیت"، علاوه بر یک گزاره فردی، یک گزاره تمدنیست. والله اعلم.
میلاد مسعود خیر خلق الله، پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی (ص) بر همگی تبریک و تهنیت باد.
اهورا، نام خداست (در دیانت اصیل زرتشتی). ولی هور، نام یکی از مقدسین زرتشتی (یکی از امشاسپندان) است (که بعدها، تحریفاً به یک فرشته، تنزل داده شد.).
پس اهورامزدا یعنی "الله تعالی" ترجمتاً.اما هورمزد (همان هرمز) یعنی "نورانی عالی، خورشید عالی".
پس اهورامزدا، خالقِ متعالِ یگانه است.اما هورمزد، یکی از آفریده هایِ اهورامزدا و از مقربین درگاه اوست.
مطالعات تطبیقی بین ادیان مختلف آریایی و صورتهای مختلف دیانت زرتشتیِ هخامنشی، اشکانی، ساسانی و پسااسلامی و پساصفوی، تایید می کند که هورمزد (یا همان هرمز)، بازپژواکی از هویت "وهومن یا همان بهمن" است. اما بهمن کیست؟ بالاترین و برترین و افضل آفریده های اهورامزدا: خیرُ خلق الله، یعنی محمد بن عبدالله (ص).
پس اهورامزدا، خودِ خداست.اما هورمزد، حقیقت محمدیه است که آفریده خداست و البته برترین آفریده خدا.
پس الان می توانیم علت انحراف ثنوی (یا یکی از علل انحراف ثنوی گری) در ادوارِ دیانتِ زرتشتی را بیابیم: آنها بین "اهورا مزدا" و "هورمزد"، خلط کردند. آن مطالبی که این شبهه را دارد که "اهورامزدا و اهریمن، رقیب یا شقیق هم بودند (یعنی عقیده باطل ثنوی، که الان هم ظاهرا مورد تایید موبدان نیست)"، در واقع ناشی از تحریف و تبدیلِ این گزاره بوده است: "هورمزد (یعنی حقیقت نبوّت) و اهریمن (یعنی شیطان و جنودش)، رقیب هم هستند".
ارادت و تصدیق و بشارتِ مطالبِ اصیلِ زرتشتی به بهمن ( اَی هرمز) و دیگر امشاسپندان (یعنی حقیقت مقدس و نورانی اصحاب کساء محمدی (ص))، چنان قوی و واضح و سلیس است، که هیچ تعجبی ندارد که "قوما آخرین یعنی ما ایرانیان"، عهده دار پرچمداریِ بیعتِ رضوانِ تحتِ شجره ی نبوت و ولایت و امامت در دوران پس از سقیفه و پس از صفین و پس از مدائن و پس از کربلا شدیم. "سلمانُ منا اهل البیت"، علاوه بر یک گزاره فردی، یک گزاره تمدنیست. والله اعلم.
میلاد مسعود خیر خلق الله، پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی (ص) بر همگی تبریک و تهنیت باد.
۹:۲۸
فلسفه ی دانش کامپیوتر و محاسباتدر معارف اسلامی
در آیه ۴ سوره مبارکه رعد، حکمتی بیان شده است که کل فلسفه دانش کامپیوتر و فلسفه کل دانش کامپیوتر، از آن قابل استحصال است:
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
"و در روی زمین، قطعاتی در کنار هم قرار دارد که با هم متفاوتند؛ و (نیز) باغهایی از انگور و زراعت و نخلها، (و درختان میوه گوناگون) که گاه بر یک پایه میرویند و گاه بر دو پایه؛ (و عجیبتر آنکه) همه آنها از یک آب سیراب میشوند! و با این حال، بعضی از آنها را از جهت میوه بر دیگری برتری میدهیم؛ در اینها نشانههایی است برای گروهی که عقل خویش را به کار میگیرند!"
اینکه "با واحد، می توان متعدد را برشمرد"، شاید یکی از آیاتی باشد که قوم یعقلون، از آیه بالا در می یابند. والله اعلم.
شیخ محمود شبستری، عارف بزرگ قرن ۸ هجری قمری، این موضوع را به زیبایی، البته در بیانی دیگر و از منظری دیگر، به نظم کشیده است:
چو قاف قدرتش دم بر قلم زدهزاران نقش بر لوح عدم زد
از آن دم گشت پیدا هر دو عالَموز آن دم شد هویدا جان آدم
در آدم شد پدید این عقل و تمییزکه تا دانست از آن اصل همه چیز
چو خود را دید یک شخص معیّنتفکّر کرد تا خود چیستم من
ز جزوی سوی کلّی یک سفر کردوز آنجا باز بر عالَم گذر کرد
جهان را دید امر اعتباریچو واحد گشته در اعداد ساری
بیت آخر (از بین ابیات بالا)، بیانگر همان حکمت صدرالاشاره و مستفاد از آیه ۴ سوره رعد است. فلسفه رایانش و محاسبات و کل فناوریِ فضای مجازی (در حاقّ فلسفی خود)، در همان بیت و اصلاً در همان آیه شریفه، بیان شده است. والله اعلم.
در آیه ۴ سوره مبارکه رعد، حکمتی بیان شده است که کل فلسفه دانش کامپیوتر و فلسفه کل دانش کامپیوتر، از آن قابل استحصال است:
وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
"و در روی زمین، قطعاتی در کنار هم قرار دارد که با هم متفاوتند؛ و (نیز) باغهایی از انگور و زراعت و نخلها، (و درختان میوه گوناگون) که گاه بر یک پایه میرویند و گاه بر دو پایه؛ (و عجیبتر آنکه) همه آنها از یک آب سیراب میشوند! و با این حال، بعضی از آنها را از جهت میوه بر دیگری برتری میدهیم؛ در اینها نشانههایی است برای گروهی که عقل خویش را به کار میگیرند!"
اینکه "با واحد، می توان متعدد را برشمرد"، شاید یکی از آیاتی باشد که قوم یعقلون، از آیه بالا در می یابند. والله اعلم.
شیخ محمود شبستری، عارف بزرگ قرن ۸ هجری قمری، این موضوع را به زیبایی، البته در بیانی دیگر و از منظری دیگر، به نظم کشیده است:
چو قاف قدرتش دم بر قلم زدهزاران نقش بر لوح عدم زد
از آن دم گشت پیدا هر دو عالَموز آن دم شد هویدا جان آدم
در آدم شد پدید این عقل و تمییزکه تا دانست از آن اصل همه چیز
چو خود را دید یک شخص معیّنتفکّر کرد تا خود چیستم من
ز جزوی سوی کلّی یک سفر کردوز آنجا باز بر عالَم گذر کرد
جهان را دید امر اعتباریچو واحد گشته در اعداد ساری
بیت آخر (از بین ابیات بالا)، بیانگر همان حکمت صدرالاشاره و مستفاد از آیه ۴ سوره رعد است. فلسفه رایانش و محاسبات و کل فناوریِ فضای مجازی (در حاقّ فلسفی خود)، در همان بیت و اصلاً در همان آیه شریفه، بیان شده است. والله اعلم.
۲۰:۵۳
۴ مهر
از موشکهای حزب الله و حماستاوعده صادق قرآن کریم برای "فجاسوا خلال الدیار" در آیه ۵ سوره اسراء
جاسوا را از ریشه "جسس" ندانسته اند و حتی برخی لغویین تاکید کرده اند که این واژه را از ریشه جسس ندانید. همین تاکید، موید شبهه ی وقوع این اشتقاق است.
از ابن مسعود از ریشه "قرر" منقول است که بیان کرده: "قاروا الصلوه".
به همین نَسَک و نَسَق بالا، از ریشه "جسس" می توان انتظارِ تولدِ اسلوبِ لفظیِ "جاسوا" را داشت.
اما چرا ریشه جسس مهم است؟ چون معنای لمس می دهد و لمس برای تیر و تیغ و خار و امثالهم (مجازا امثال موشک) کاربرد داشته است:یلمس السهم درعه.
لذا فجاسوا خلال الدیار را می توان از طریق بالا، در رویکرد "چند اشتقاقی" و "چند معنایی"، در معنای "اصابت دادن موشکها به خلال دیار" معنا نمود والله اعلم.
در این صورت، اینکه نهایتا در چه صحنه با شکوهی از جهاد موشکی، شاهد اضمحلال غده سرطانی اسرائیل خواهیم بود، شاید از قبل در قرآن کریم به صورت یک وعده صادق، بیان شده بوده باشد والله اعلم.
جاسوا را از ریشه "جسس" ندانسته اند و حتی برخی لغویین تاکید کرده اند که این واژه را از ریشه جسس ندانید. همین تاکید، موید شبهه ی وقوع این اشتقاق است.
از ابن مسعود از ریشه "قرر" منقول است که بیان کرده: "قاروا الصلوه".
به همین نَسَک و نَسَق بالا، از ریشه "جسس" می توان انتظارِ تولدِ اسلوبِ لفظیِ "جاسوا" را داشت.
اما چرا ریشه جسس مهم است؟ چون معنای لمس می دهد و لمس برای تیر و تیغ و خار و امثالهم (مجازا امثال موشک) کاربرد داشته است:یلمس السهم درعه.
لذا فجاسوا خلال الدیار را می توان از طریق بالا، در رویکرد "چند اشتقاقی" و "چند معنایی"، در معنای "اصابت دادن موشکها به خلال دیار" معنا نمود والله اعلم.
در این صورت، اینکه نهایتا در چه صحنه با شکوهی از جهاد موشکی، شاهد اضمحلال غده سرطانی اسرائیل خواهیم بود، شاید از قبل در قرآن کریم به صورت یک وعده صادق، بیان شده بوده باشد والله اعلم.
۱۴:۰۴
۵ مهر
بازارسال شده از روزنامه شریف Sharifdaily l
۱۹:۲۹
۷ مهر
۱۱:۴۵
۸ مهر
بازارسال شده از سخنرانی کوتاه و ناب مذهبی
۵:۲۶
۹ مهر
۵:۴۹
۱۱ مهر
شگفتی های علمی قرآن
از موشکهای حزب الله و حماس تا وعده صادق قرآن کریم برای "فجاسوا خلال الدیار" در آیه ۵ سوره اسراء جاسوا را از ریشه "جسس" ندانسته اند و حتی برخی لغویین تاکید کرده اند که این واژه را از ریشه جسس ندانید. همین تاکید، موید شبهه ی وقوع این اشتقاق است. از ابن مسعود از ریشه "قرر" منقول است که بیان کرده: "قاروا الصلوه". به همین نَسَک و نَسَق بالا، از ریشه "جسس" می توان انتظارِ تولدِ اسلوبِ لفظیِ "جاسوا" را داشت. اما چرا ریشه جسس مهم است؟ چون معنای لمس می دهد و لمس برای تیر و تیغ و خار و امثالهم (مجازا امثال موشک) کاربرد داشته است: یلمس السهم درعه. لذا فجاسوا خلال الدیار را می توان از طریق بالا، در رویکرد "چند اشتقاقی" و "چند معنایی"، در معنای "اصابت دادن موشکها به خلال دیار" معنا نمود والله اعلم. در این صورت، اینکه نهایتا در چه صحنه با شکوهی از جهاد موشکی، شاهد اضمحلال غده سرطانی اسرائیل خواهیم بود، شاید از قبل در قرآن کریم به صورت یک وعده صادق، بیان شده بوده باشد والله اعلم.
از "خلال الدیار"تا "عبور از گنبد آهنین"
اسرائیل (این ولیده آمریکا)، تعداد ۳ لایه سامانه پدافندی دارد:۱- گنبد آهنین: درونی ترین لایه.۲- فلاخن داوود (دیوید اسلینگ): لایه وسط.۳- پیکان (اَرو): تولید شده به کمک آمریکا و بیرونی ترین لایه از لایه های پدافندی اسرائیل.
این ۳ لایه، همانند پوست پیاز که لایه لایه بر روی هم قرار دارد، در شکلها تصویر می شوند.
گویی که ۳ گنبد تو در تو، حفاظت از آسمان سرزمینهای اشغالی را بر عهده دارند.
دیشب، به نصر الهی و مجاهدت مومنین، هر سه سوراخ شدند.
در آیه شریفه ۵ سوره اسری، که قبلا درباره ارتباط احتمالی و چندمعنایی آن با جهاد موشکی، مطلبی تقدیم حضور شد، صحبت از "خلال دیار" می شود.
مفسرین و مترجمین، نوعا و غالبا، ترکیب "خلال دیار" را "اندرون خانه ها" معنا کرده اند.
اما نکته جالبی از منظر چندمعنایی، قابل طرح است.
واژه دِیر، یک واژه بسیار کهن در زبانهای خاورمیانه است که از جمله معانی کهن آن (به تصریح لغویین قدیم و جدید)، "بنای گنبدی، گنبددار، گنبد" است. لذا برخی، استعمال آن برای دیر نصاری و دیر مجوس و مطلق عبادتگاه را ناشی از همین ریشه معنایی دانسته اند.
لذا از بین معانی صحیح و دقیق و اصیل قابل طرح برای عبارت "خلال دیار"، می توان این معنا را هم با رویکرد چندمعنایی پیشنهاد نمود:خلال دیار = از میان گنبدها، از خلال گنبدها، از شکاف گنبدها
لذا با جمع دو مطلب قبلی و فعلی، می توان یکی از مفاهیم منبعث از منطوق و یکی از مصادیق جری و تطبیقی برای "جاسوا خلال الدیار" را این معنا پیشنهاد نمود، والله اعلم:جاسوا خلال الدیار = از میان شکاف گنبدها، اصابت دهند (موشکها را)، موشکهایشان را از خلال گنبدها اصابت می دهند، سوراخ کردن گنبدهای آهنین پدافندیِ اسرائیل.والله اعلم.
احتراما عملیات وعده صادق ۲ بر همگی عزیزان، مبارک و فرخنده باد.
اسرائیل (این ولیده آمریکا)، تعداد ۳ لایه سامانه پدافندی دارد:۱- گنبد آهنین: درونی ترین لایه.۲- فلاخن داوود (دیوید اسلینگ): لایه وسط.۳- پیکان (اَرو): تولید شده به کمک آمریکا و بیرونی ترین لایه از لایه های پدافندی اسرائیل.
این ۳ لایه، همانند پوست پیاز که لایه لایه بر روی هم قرار دارد، در شکلها تصویر می شوند.
گویی که ۳ گنبد تو در تو، حفاظت از آسمان سرزمینهای اشغالی را بر عهده دارند.
دیشب، به نصر الهی و مجاهدت مومنین، هر سه سوراخ شدند.
در آیه شریفه ۵ سوره اسری، که قبلا درباره ارتباط احتمالی و چندمعنایی آن با جهاد موشکی، مطلبی تقدیم حضور شد، صحبت از "خلال دیار" می شود.
مفسرین و مترجمین، نوعا و غالبا، ترکیب "خلال دیار" را "اندرون خانه ها" معنا کرده اند.
اما نکته جالبی از منظر چندمعنایی، قابل طرح است.
واژه دِیر، یک واژه بسیار کهن در زبانهای خاورمیانه است که از جمله معانی کهن آن (به تصریح لغویین قدیم و جدید)، "بنای گنبدی، گنبددار، گنبد" است. لذا برخی، استعمال آن برای دیر نصاری و دیر مجوس و مطلق عبادتگاه را ناشی از همین ریشه معنایی دانسته اند.
لذا از بین معانی صحیح و دقیق و اصیل قابل طرح برای عبارت "خلال دیار"، می توان این معنا را هم با رویکرد چندمعنایی پیشنهاد نمود:خلال دیار = از میان گنبدها، از خلال گنبدها، از شکاف گنبدها
لذا با جمع دو مطلب قبلی و فعلی، می توان یکی از مفاهیم منبعث از منطوق و یکی از مصادیق جری و تطبیقی برای "جاسوا خلال الدیار" را این معنا پیشنهاد نمود، والله اعلم:جاسوا خلال الدیار = از میان شکاف گنبدها، اصابت دهند (موشکها را)، موشکهایشان را از خلال گنبدها اصابت می دهند، سوراخ کردن گنبدهای آهنین پدافندیِ اسرائیل.والله اعلم.
احتراما عملیات وعده صادق ۲ بر همگی عزیزان، مبارک و فرخنده باد.
۴:۴۵
۱۳ مهر
۱۲:۴۵
۱۶ مهر
از "ودق" و "سنا برقه"تا "الکترون" و "پرتو گاما"
در خبرهای علمی روز، دانشمندان خبر از پرتوهای گاما می دهند که در درون ابرهای تندری و طوفانی ایجاد می شوند:
"در مورد اینکه چرا اصلاً این اتفاق میافتد، به نظر میرسد که فعالیت الکتریکی در ابرها در طول طوفان، میدانهای الکتریکی نیرومندی ایجاد میکند که باعث شتاب ذراتی مانند الکترون میشود. وقتی اینها با مولکولهای هوا برخورد میکنند، میتوانند آبشاری از برخوردهای دیگر را ایجاد کنند که در نهایت منجر به واکنشهای هستهای میشود. این واکنشها به عنوان پرتوهای گاما قابل تشخیص هستند و حتی میتوانند پرتوهای پادماده با عمر کوتاه تولید کنند"(۱).
با رویکرد تدبر علمی و چندمعنایی به آیه شریفه ۴۳ سوره نور، تداعی معانی علمی بالا را از فرازهای آیه و اجزای معنایی آن، می توان مشاهده نمود، والله اعلم:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِيهَا مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشَاءُ ۖ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ. نور/43
"ودق" در قاب معنایی آیه شریفه با "الکترون" در قاب معنایی پدیده صدر الاشاره، دارای رابطه تداعی است.
"ینزل من السماء من جبال" با فرآیندهای واپاشی که گاما تابش می کنند (و نزول در سطوح انرژی و ترازهای کوانتومی) قابل ردیابی و تداعی یابی است.
"سنا برقه" با پرتوِ گامای حاصل از شتابدهی الکترون ها (حاصل از برخوردهای متعاقب آن)، متداعی است.
"یذهب بالابصار" با بخشی از طیف الکترومغناطیس که فرکانس های بالاتر از نور مرئی را دارند (مانند پرتو فرابنفش و ایکس و گاما) دارای تداعی معنایی با رویکرد چندمفهومی و چندمعنایی است.
لذا ممکن است بتوان از منظر پدیده های متنوع موجود در سامانه ابرهای تندری و طوفانی، وجوه مختلفی از تدبر علمی در این آیه شریفه را با رویکرد چندمعنایی، پیگیری و تحقیق و تبیین نمود والله اعلم.
۱- https://www.isna.ir/news/1403071310261/
در خبرهای علمی روز، دانشمندان خبر از پرتوهای گاما می دهند که در درون ابرهای تندری و طوفانی ایجاد می شوند:
"در مورد اینکه چرا اصلاً این اتفاق میافتد، به نظر میرسد که فعالیت الکتریکی در ابرها در طول طوفان، میدانهای الکتریکی نیرومندی ایجاد میکند که باعث شتاب ذراتی مانند الکترون میشود. وقتی اینها با مولکولهای هوا برخورد میکنند، میتوانند آبشاری از برخوردهای دیگر را ایجاد کنند که در نهایت منجر به واکنشهای هستهای میشود. این واکنشها به عنوان پرتوهای گاما قابل تشخیص هستند و حتی میتوانند پرتوهای پادماده با عمر کوتاه تولید کنند"(۱).
با رویکرد تدبر علمی و چندمعنایی به آیه شریفه ۴۳ سوره نور، تداعی معانی علمی بالا را از فرازهای آیه و اجزای معنایی آن، می توان مشاهده نمود، والله اعلم:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِيهَا مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشَاءُ ۖ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ. نور/43
"ودق" در قاب معنایی آیه شریفه با "الکترون" در قاب معنایی پدیده صدر الاشاره، دارای رابطه تداعی است.
"ینزل من السماء من جبال" با فرآیندهای واپاشی که گاما تابش می کنند (و نزول در سطوح انرژی و ترازهای کوانتومی) قابل ردیابی و تداعی یابی است.
"سنا برقه" با پرتوِ گامای حاصل از شتابدهی الکترون ها (حاصل از برخوردهای متعاقب آن)، متداعی است.
"یذهب بالابصار" با بخشی از طیف الکترومغناطیس که فرکانس های بالاتر از نور مرئی را دارند (مانند پرتو فرابنفش و ایکس و گاما) دارای تداعی معنایی با رویکرد چندمفهومی و چندمعنایی است.
لذا ممکن است بتوان از منظر پدیده های متنوع موجود در سامانه ابرهای تندری و طوفانی، وجوه مختلفی از تدبر علمی در این آیه شریفه را با رویکرد چندمعنایی، پیگیری و تحقیق و تبیین نمود والله اعلم.
۱- https://www.isna.ir/news/1403071310261/
۱۰:۲۷
۱۹ مهر
۱۵:۰۶
از هلال ماه و شمایل خورشید تا پنجه دست و نعل اسب
در فرهنگ مترقی ایرانی-اسلامی ما، کاملا مرسوم است که از آیه الکرسی، یا "و ان یکاد"، یا چهارقل، یا اسماء ذوات مقدسه، یا بسم الله، در سردر و بابِ ورودی خانه ها (به صورت کاشی، گچبری، خطاطی، تابلو و حتی آجرچینی) استفاده شود و این امر را موجب دفع بلاء، جلب برکات و جزئی از تبلیغ شعائر می دانیم و همین هم هست.
اما امم پیشین و اقوام گذشته و ملتهای زمان باستان، آیا در فرهنگ خود و در شرایع زمان خود و در آداب و سنن و ادیان خود، مشابه چنین اعمال و اورادی که برایشان مقدس باشد و معنای خاص آسمانی یا زمینی داشته باشد، داشته اند؟
می دانیم که زمین هیچ گاه از حجت الهی و هدایت الهی و ادیان الهی و پیامبران الهی و تبلیغات موحدانه و شبکه های "بما تدرسون"، خالی نبوده است. همچنین از تحریفات و تبدیلات و تغییرات و تصحیفات و همچنین خرافات.
لذا با صحنه ای در درازنای تاریخ روبرو هستیم که مخلوطی از بروز و ظهور حق و باطل، در مناسک و شعائر اقوام پیشین و امم قبلی، قابل ردیابی و مشاهده است.
آزتکها و مایاها و اینکاها و همچنین برخی از اقوام ایرانی تبار در آسیا، از نقشِ خورشید، به عنوان سردرِ عمارات و بابها و دربها استفاده می کردند.
نقش هلالِ خورشید (در کسوف) و هلالِ ماه و دو شاخ قدرت و دو شاخ ذوالقرنینی هم از نمادهای شایع برکت و سردرِ عمارات و ابنیه در تمام گستره جهان خصوصا خاورمیانه بوده است. طبق برخی نظریات، باور به خوش یُمنی نعلِ اسب، ریشه در شباهت شکل ظاهری آن با نمادهای هلالی شکل در باور اقوام پیشین داشته است.
طرح پنجه (یا خمسه) در برخی اقوام سرخپوست، اقوام هندی، اقوام ایرانی و آسیایی، به عنوان نماد تعویذ و تقدس و امثالهم، استفاده میشده است.
آیا جمله این موارد کهن و باستانی (یعنی نماد خورشید و نماد هلال و نماد خمسه و پنجه)، ریشه در خرافات دارد؟ شاید خیر. شاید بتوان این موارد را هیروگلیف یا نماد و عَلَم و نشان، برای اشاره به برخی از معارف الهیاتی دانست که توسط دستگاه تبلیغی ابراهیمی و دیگر انبیای پیشین، برای مهندسی فرهنگی اجتماع و مخاطبه به لسان قوم، مورد استعمال قرار می گرفته اند. مانند آب و نور و امثالهم در فرهنگ ایرانی-اسلامی خودمان. والله اعلم.
در فرهنگ مترقی ایرانی-اسلامی ما، کاملا مرسوم است که از آیه الکرسی، یا "و ان یکاد"، یا چهارقل، یا اسماء ذوات مقدسه، یا بسم الله، در سردر و بابِ ورودی خانه ها (به صورت کاشی، گچبری، خطاطی، تابلو و حتی آجرچینی) استفاده شود و این امر را موجب دفع بلاء، جلب برکات و جزئی از تبلیغ شعائر می دانیم و همین هم هست.
اما امم پیشین و اقوام گذشته و ملتهای زمان باستان، آیا در فرهنگ خود و در شرایع زمان خود و در آداب و سنن و ادیان خود، مشابه چنین اعمال و اورادی که برایشان مقدس باشد و معنای خاص آسمانی یا زمینی داشته باشد، داشته اند؟
می دانیم که زمین هیچ گاه از حجت الهی و هدایت الهی و ادیان الهی و پیامبران الهی و تبلیغات موحدانه و شبکه های "بما تدرسون"، خالی نبوده است. همچنین از تحریفات و تبدیلات و تغییرات و تصحیفات و همچنین خرافات.
لذا با صحنه ای در درازنای تاریخ روبرو هستیم که مخلوطی از بروز و ظهور حق و باطل، در مناسک و شعائر اقوام پیشین و امم قبلی، قابل ردیابی و مشاهده است.
آزتکها و مایاها و اینکاها و همچنین برخی از اقوام ایرانی تبار در آسیا، از نقشِ خورشید، به عنوان سردرِ عمارات و بابها و دربها استفاده می کردند.
نقش هلالِ خورشید (در کسوف) و هلالِ ماه و دو شاخ قدرت و دو شاخ ذوالقرنینی هم از نمادهای شایع برکت و سردرِ عمارات و ابنیه در تمام گستره جهان خصوصا خاورمیانه بوده است. طبق برخی نظریات، باور به خوش یُمنی نعلِ اسب، ریشه در شباهت شکل ظاهری آن با نمادهای هلالی شکل در باور اقوام پیشین داشته است.
طرح پنجه (یا خمسه) در برخی اقوام سرخپوست، اقوام هندی، اقوام ایرانی و آسیایی، به عنوان نماد تعویذ و تقدس و امثالهم، استفاده میشده است.
آیا جمله این موارد کهن و باستانی (یعنی نماد خورشید و نماد هلال و نماد خمسه و پنجه)، ریشه در خرافات دارد؟ شاید خیر. شاید بتوان این موارد را هیروگلیف یا نماد و عَلَم و نشان، برای اشاره به برخی از معارف الهیاتی دانست که توسط دستگاه تبلیغی ابراهیمی و دیگر انبیای پیشین، برای مهندسی فرهنگی اجتماع و مخاطبه به لسان قوم، مورد استعمال قرار می گرفته اند. مانند آب و نور و امثالهم در فرهنگ ایرانی-اسلامی خودمان. والله اعلم.
۱۵:۰۷
حرفِ عینِ علی
حرف عین در اکثر خطوط باستانی خاورمیانه (مانند آرامی، سریانی، عربی، عبری و امگا در یونانی) دارای صورتی حاوی اجزای شبیه به هلال یا دوشاخه است.به حساب ابجد، هفتاد است که عدد کثرت به شمار می رود و در خواص حروف، آن را مظهر "سلطان" و "غلبه" دانسته اند.اگر نمادشناسی باستانی ملل (برای هلال ماه و هلال کسوف خورشید و دوشاخ ذوالقرنینی و حتی نعل و علامت ویکتوری و امثالهم) را در نظر بگیریم، آنگاه این شبهه یا توهم قابل استفاد است که شاید تمامی این نمادها، در افقی فراتاریخی و فرامرزی و در قاموس نمادهای مشترک تاریخ، آینه دارانی برای "عین علی" هستند، والله اعلم.
"راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ستکهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست"(سید حمیدرضا برقعی)
حرف عین در اکثر خطوط باستانی خاورمیانه (مانند آرامی، سریانی، عربی، عبری و امگا در یونانی) دارای صورتی حاوی اجزای شبیه به هلال یا دوشاخه است.به حساب ابجد، هفتاد است که عدد کثرت به شمار می رود و در خواص حروف، آن را مظهر "سلطان" و "غلبه" دانسته اند.اگر نمادشناسی باستانی ملل (برای هلال ماه و هلال کسوف خورشید و دوشاخ ذوالقرنینی و حتی نعل و علامت ویکتوری و امثالهم) را در نظر بگیریم، آنگاه این شبهه یا توهم قابل استفاد است که شاید تمامی این نمادها، در افقی فراتاریخی و فرامرزی و در قاموس نمادهای مشترک تاریخ، آینه دارانی برای "عین علی" هستند، والله اعلم.
"راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ستکهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست"(سید حمیدرضا برقعی)
۱۵:۰۸