عکس پروفایل -نَجوایِ‌عِشق‌خونین؛-

-نَجوایِ‌عِشق‌خونین؛

۹۰عضو
-نَجوایِ‌عِشق‌خونین؛
undefined ◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ◈ 𝐧𝐚𝐣𝐯𝐚 𝐞𝐬𝐡𝐠𝐡 𝐤𝐡𝐨𝐧𝐢𝐧 #part14 #وابستگی چند لحظه بعد نوشت +واقعا دلم‌ میخواد ببینمت -رها!حرفشم نزن! +میخوام کمکی کنم -این کمک نیست رفیق +خیلی خب بلافاصله بعد این‌پیامش یه ویس اومد یا خدا چیشد؟ بازش نمیکنم... بازش کردم صدای ساز بود صدای پیانو قطعه ی عصر پاییزی مرتضی پاشایی گفته بودم خیلی دوسش دارم چشمامو بستم گوشش کردم اون یه تیکش رسید باهاش لب زدم -بشینیمو عشقو به بازی بگیریم واسه زندگی کردن عانن بمیریم چه سخته تو تنهایی شرمنده میشیم ماها قهرمانیمو بازنده میشیم مث عصر پاییزیه رنگ رومون واسه خیلیا خاطرست آرزومون... ناخودآگاه اشکم در اومد یه قطره سر خورد روی گونم رکس اومد کنارم نشست وقتی می‌شست قدش از من بلند تر بود وقتی نشسته ام... خیلی درشت بود آروم گونه مو لیس زد خوابید رو پام پشماممممممم یا بسم الله جن زده شده؟ دستی رو سرش کشیدمو لب زدم -پسر خوبی؟ سرشو زیر دستم به علامت اینکه نوازشم کن هول داد شروع کردم نوازش سرش و همزمان تایپ کردم -خیلی حس خوبی بهم داد ولی لطفا دیگه اینکارو نکن نوشت +چرا؟ -ببین من الان تو شرایطیم که حتی میتونم به صدای سازت وابسته بشم نمیخوام اینطوری بشه +خب اشکالش چیه؟بخدا من آدم بده نیستم مث بقیه نیستم -تو نیستی ولی من هستم بیخیال شو باشه؟ +باشه نمیخوام اذیتت کنم گوشیو خاموش کردم خوابیدم کنار رکس نوازشش کردم [علی] این متینم دیوونس بخدا یعنی چی من فقط میخواستم حس بهتری داشته باشه نه اینکه بد ترش کنم چرا انقدر اسکلم که با این حال دارم به این کار مسخره ادامه میدم درد دل کردن با یه غریبه؟ احمقانس و من یه احمقم! از پشت پیانو پاشدم رفتم بگیرم بخوابم [روز بعد-ساعت ۶] آماده شدم شام برم پیش بچه ها یه هودی و شلوار مشکی پوشیدم زدم بیرون رفتم خونه سپهر تو راه سر یکی از چهار راه ها یه دختر کوچولویی داشت گل می‌فروخت رز سفید اومد کنارم گفت -آقا گل نمیخرید برای عشقتون؟ +متاسفانه عشق ندارم ولی گل میخرم -چه بد، یعنی عاشق نشدین؟ +نه -ایشالا نیمه گمشده تونو پیدا کنید +مرسی فسقلی،شاخه ای چند؟ -هفتاد پنجه ولی واسه شما پنجاه صد تومن در آوردم دادم بهش یه شاخه گرفتم +اتفاقا چون عاشق نشدم باید تنبیه م کنی چراغ سبز شد دختره با خنده خدافظی کردو رفت منم راه افتادم رسیدم شاخه گلو برداشتم رفتم داخل -سلام داداش خوش اومدی +سلام داداش مرسی گلو گرفتم سمتش گفتم -بگیر بده به دوست دخترت +در حال حاضر سینگلم -کات کرد باز بات؟ +نه اینبار خودم کات کردم -ایول +چی چیو ایول؟! -لااقل اینبار نرید بهت +مرتیکهههه خندیدم نشستم به‌قلم‌دلوین ◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━◈
یه نفر طلسم‌شده؟

۱۶:۲۱

بلیم پارتعلییییییundefinedundefined

۱۷:۰۲

thumbnail
◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ◈𝐧𝐚𝐣𝐯𝐚 𝐞𝐬𝐡𝐠𝐡 𝐤𝐡𝐨𝐧𝐢𝐧#part15#معادله‌ی‌حل‌نشدنی
-بقیه کوشن زود رسیدم؟

+قرارمون ساعت ۷ بود

-به من گفتی ۵ که

+واسه تو پنج بود

-عنتررررر خب من الان خواب بودم چرا درست نگفتی؟

+درست میگفتم تاخود ۸ خواب بودی

-منطقی بود قبوله

از دیروز تا الان با متین حرف نزده بودم
حس عجیبی بهش داشتم
اون واقعا عجیب بود
دوست داشتم ببینمش باهاش حرف بزنم کنارش باشم
ولی از طرفی با عقل جور در نمیومد این کار مون
تا کی قرار بود ادامه پیدا کنه؟
یک ماه دیگه یک سال دیگه؟
تا کی قراره ایکس باقی بمونیم واسه ی هم؟!
اونقدری رو بازی نمیکنه که حداقل بتونم تشخیص بدم با یه پسر طرفم یا دختر
اصلا چند سالش هست؟
یه نوجوونه؟
طرز حرف زدنش حداقل بالای ۲۵ سالو نشون میده اصلا بچه نیست
گاهی وقتا حس میکنم پسره
این اخلاق سلطه جویی ای که داره و غرور کاذبش از یه پسر بر میاد...
ولی خب گاهی اوقات هم مهربونی و درک بالایی که داره اخلاق یه مونث میتونه باشه،یه اخلاق مادرانه.
ولی از هر راهی که میرم این معادله تک مجهولی ساده حل شدنی نیست.
ایکس اجازه نمیده حلش کنم...
حق من نیست بدونم چند وقته دارم با کی درد دل میکنم و به درد دل کی گوش میکنم؟!
اما حق با اونه
تا وقتی ندونیم طرف مقابل کیه از هر گونه آسیب در امانیم
و در نهایت یه سواله که توی ذهنم تکرار میشه
حس وابستگی ای در من نسبت بهش ایجاد شده؟!
نه یعنی نه دقیقا ، بیشتر شبیه یه مسئولیته، که باید در مقابل اینکه مرهم زخم هام و یه شنونده ی عالی شد من هم‌کمکش کنم.
خوبه امیدوارم همین احساس باقی بمونه
ولی تا کی؟
اگه حس کنجکاویم بر منطقم غلبه کنه چی؟
همین الآنم غلبه کرده
من واقعا میخوام بدونم کیه؟!
گاهی وقتا حس میکنم‌یکی داره اسکلم میکنه
باید بفهمم پشت خطی کیه
اما از یه طرف من بهش قول دادم فوضولی نکنم
واقعا نمیدونم‌ چیکار‌کنم
موضوع اونقدرم بزرگ‌نیست که من دارم بزرگش میکنم!
گوشیمو برداشتم و نوشتم؛

-سلام‌بچه‌خوبی؟

خیلی زود جواب داد

+سلام‌تو خوبی؟

-خوبم مرسی

+خوب خوب؟

-اوهوم

+خداروشکر

با یکم‌تاخیر دوباره پیام داد
+یا علی رها

-چیشده؟

+رکس داره با سگم‌چیز میکنه

-چی میکنه؟

+میکنه

-چی خب؟

یه عکس اومد برام‌که داشتن‌جفت‌گیری میکردن
نیشم باز شد از خنده داشتم‌جر میخوردم
نوشتم
-متین الان نتیجه این‌کارشون چی‌میشه؟

+یا خدا نمیدونم سگ‌گرگی؟بابا اصلا رکس پا نمی‌داد استلا داره بهش tجاوز میکنه

-بسم الله برو جداشون‌کن‌نتیجه اصلا خوب نمیشه

+من‌برم‌اینو بکشم بیرون فعلا

-برو خدافه

به‌قلم‌دلوین◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━◈

۱۷:۰۸

استغفرالله گرگه داشت سگه رواهم جدی نگیرین
اکتا 15 شه.شنیدار نظرات زیباتون ؛ [☆★ ]

۱۷:۰۹

یه شخصیت بود که یادم رفته بود بزارمundefinedundefinedآنیا بانو رو نزاشتمundefined

۱۳:۴۷

-نَجوایِ‌عِشق‌خونین؛
undefined نیوشا رحمتی سن:۲۳ سال #شخصیت
thumbnail
آنیا‌خاتون(مادر خونده متین)
سن:۳۹ سال
شغل:بانو خانه دارم نیستن خدمه دارن ،بیکارنundefined
#شخصیت

۱۳:۵۲

برم این عکس پارتو ادیت بزنم بیام بزارم براتون خوشگلعلیاundefined

۱۴:۱۰

thumbnail
◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ◈𝐧𝐚𝐣𝐯𝐚 𝐞𝐬𝐡𝐠𝐡 𝐤𝐡𝐨𝐧𝐢𝐧#part16#شاید‌خودم‌نمیخوام‌حل‌شه
دیدم‌ سپهر کله کشیده داره نگاه میکنه
داد زدم

-هوی میمون فوضولی موقوف

+کیه شیطون؟داف تور کردی؟

-اولا مرتیکه تو چرا انقدر فوضولی؟دوما من با هرکی حرف میزنم یعنی باش تو رابطم؟یه وقت خواهری کسیم باشه

+عه عه عه علی من تورو میشناسم با کی حرف زدنی اینطوری دندون عقلتم پیداس؟

دودل بودم‌راجب متین‌چیزی بگم یا نه
فک میکنه خلم خب:/
گفتم
-یه دوسته

+کیه‌من نمیشناسم؟

-منم‌نمیشناسم

+علی گل کشیدی؟حشیش؟شیشه؟کوک؟قول میدم به آقا مرتضی نگم‌راستشو بگو

-اوسکل برقی من اهل کشیدنم؟

+پس چرا چرتو پرت میگی؟

داستانو بهش گفتم که یه سره داشت بهم‌میخندید
منم دیدم نمیشه کنترل از رو میز برداشتم‌گفتم

-سپیده اینو میکنم توت یه بار دیگه بخندی

+اوکی چیز خوردم،الان جدی نمیدونی طرف کیه؟

-نه

+آخی بد بخت آواره

-پفیوز تو کنترل کمته بیل باید بکنم‌توت

+داداش‌خب به من‌چه تو رد دادی!

-چرا رد دادم؟

+کی انقدر به یه غریبه رو میده؟اصلا با عقل جور در میاد؟اون از تو اسکل تر‌ که پیام داده...

دستی بین موهام‌کشیدم یه دو سه تا پفک‌از رو میز خوردم گفتم
-اصلا تورو سننه؟

دستشو به نشونه تسلیم‌برد بالا گفت
+اوکی به من چه

اونم اومد شیرجه رفت تو پفکا
دسته بازی رو داد دستمو گفت
+یه دس فیفا بریم تا بیان

-تو که هی میبازی چرا باز میای؟

+یهو دیدی شکستت دادم

-تمرین کردی؟

+آره

خندیدم‌ بازی رو استارت زدیم
داشتیم بازی میکردیم که گفت

+جدی نمیخوای بدونی‌کیه؟

-متین؟آره میخوام‌بدونم

+خب با یه شماره دیگه زنگش بزن جواب داد لااقل ببین زنه یا مرد حالا بقیش پیشکش

یه لحظه تو فکر فرو رفتم
گزینه ی خوبیه اینم
لااقل مونث یا مذکر بودن ایکس معلوم میشه
یهو سپهر گفت
+گل زدم بت داداشی

یه نگاه انداختم گفتم
-هوی تو فکر بودم مرتیکه قبول نی

+وسط بازی میخواستی نری تو فکر

-تو تمرین‌نکردی روشای حواس پرتی یاد گرفتی

+من از عقلم‌ استفاده میکنم

-حالا نشونت میدم،باختی ۱ تومن میزنی به‌کارتم

+حله

به‌قلم‌دلوین◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━◈

۱۷:۳۵

بابت تاخیر معذرت
اکتا 15 شه.شنیدار نظرات زیباتون ؛ [☆★ ]

۱۷:۳۶

-نَجوایِ‌عِشق‌خونین؛
undefined ◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ◈ 𝐧𝐚𝐣𝐯𝐚 𝐞𝐬𝐡𝐠𝐡 𝐤𝐡𝐨𝐧𝐢𝐧 #part16 #شاید‌خودم‌نمیخوام‌حل‌شه دیدم‌ سپهر کله کشیده داره نگاه میکنه داد زدم -هوی میمون فوضولی موقوف +کیه شیطون؟داف تور کردی؟ -اولا مرتیکه تو چرا انقدر فوضولی؟دوما من با هرکی حرف میزنم یعنی باش تو رابطم؟یه وقت خواهری کسیم باشه +عه عه عه علی من تورو میشناسم با کی حرف زدنی اینطوری دندون عقلتم پیداس؟ دودل بودم‌راجب متین‌چیزی بگم یا نه فک میکنه خلم خب:/ گفتم -یه دوسته +کیه‌من نمیشناسم؟ -منم‌نمیشناسم +علی گل کشیدی؟حشیش؟شیشه؟کوک؟قول میدم به آقا مرتضی نگم‌راستشو بگو -اوسکل برقی من اهل کشیدنم؟ +پس چرا چرتو پرت میگی؟ داستانو بهش گفتم که یه سره داشت بهم‌میخندید منم دیدم نمیشه کنترل از رو میز برداشتم‌گفتم -سپیده اینو میکنم توت یه بار دیگه بخندی +اوکی چیز خوردم،الان جدی نمیدونی طرف کیه؟ -نه +آخی بد بخت آواره -پفیوز تو کنترل کمته بیل باید بکنم‌توت +داداش‌خب به من‌چه تو رد دادی! -چرا رد دادم؟ +کی انقدر به یه غریبه رو میده؟اصلا با عقل جور در میاد؟اون از تو اسکل تر‌ که پیام داده... دستی بین موهام‌کشیدم یه دو سه تا پفک‌از رو میز خوردم گفتم -اصلا تورو سننه؟ دستشو به نشونه تسلیم‌برد بالا گفت +اوکی به من چه اونم اومد شیرجه رفت تو پفکا دسته بازی رو داد دستمو گفت +یه دس فیفا بریم تا بیان -تو که هی میبازی چرا باز میای؟ +یهو دیدی شکستت دادم -تمرین کردی؟ +آره خندیدم‌ بازی رو استارت زدیم داشتیم بازی میکردیم که گفت +جدی نمیخوای بدونی‌کیه؟ -متین؟آره میخوام‌بدونم +خب با یه شماره دیگه زنگش بزن جواب داد لااقل ببین زنه یا مرد حالا بقیش پیشکش یه لحظه تو فکر فرو رفتم گزینه ی خوبیه اینم لااقل مونث یا مذکر بودن ایکس معلوم میشه یهو سپهر گفت +گل زدم بت داداشی یه نگاه انداختم گفتم -هوی تو فکر بودم مرتیکه قبول نی +وسط بازی میخواستی نری تو فکر -تو تمرین‌نکردی روشای حواس پرتی یاد گرفتی +من از عقلم‌ استفاده میکنم -حالا نشونت میدم،باختی ۱ تومن میزنی به‌کارتم +حله به‌قلم‌دلوین ◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━◈
ای قربون بیست تاتون برم پارت بیارمundefined🤍

۱۵:۰۸

thumbnail
◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ◈𝐧𝐚𝐣𝐯𝐚 𝐞𝐬𝐡𝐠𝐡 𝐤𝐡𝐨𝐧𝐢𝐧#part17#رز‌قرمز
داشتیم بازی میکردیم که زنگ در به صدا در اومد...
پاشدم درو باز کردم امیرحسین با یه دسته گل اومد داخل
سپهر با خنده گفت
-خبریه امروز همه واسه من‌گل میارن؟

امیرحسین لبخندی زدو گفت
+مال علی جانه با عشق رو کاپوت ماشینش بود

پوکر گفتم
-جانم؟

+رو کاپوتت بود

-بده ببینم

یه دسته‌گل رز قرمز بود (گل مورد علاقم)
با یه کارت روش
کارته رو باز کردم
نوشته بود:
"چشمات خورشید زندگیمه...
با عشق برای خورشیدم
امضا:m"

شونه ای بالا انداختم‌ رو به امیر گفتم
-مال من‌ نیست دادا

+وا رو ماشین تو بود

-ماشینو اشتباه گذاشته

+چند تا بی ام و تو کوچه هست مگه؟

-خب طرف بی ام و رو تشخیص نمیداده

+فقط تو انیشتینی‌ مردم‌بی ام و ندیدن

با خنده‌گفتم
-بخدا کسی نی واسه من‌گل بفرسته...

رفت نشست منم‌گلو گذاشتم‌کنار‌ماشینم‌ که اگه اشتباهی شده طرف بیاد برداره
اگرم اشتباهی نباشه که خب هست من گل میخوام‌چیکار.
یه نگاهبه اطراف انداختم
حس میگردم یکی داره نگام میکنه ولی هرچی میگشتم کسی رو نمیدیدم
شونه ای بالا انداختم گلو مرتب گذاشتم یه بغل
داشتم میرفتم داخل خونه که از پشت سرم یه صدایی اومد
برگشتم همینطور که عقب عقب میرفتم داخل پام‌گیر کرد به لبه ی در نزدیک بود با سر بیوفتم رو زمین که درو چسبیدم
کسی ندیده کسی ندیده کسی ندیده
تورو خدا کسی ندیده باشه
چشمامو که باز کردم کسی نبود
خدایا شکرتتتتت
رفتم داخل که دیدم امیرو سپهر دست به سینه دارن با لبخند نگام میکنن

پوکر گفتم
-چیشده؟

سپهر گفت
+چقدر میدی فیلمتو پست نکنم

-چی؟

امیرحسین داشت جر می‌خورد از خنده گفت
+اومد تو بالکن ازت فیلم بگیره که این ایکسی که برات گل آورده رو پیدا کنه داشتی میوفتاد از اون قیافه سمت فیلم گرفت

-سپهر میگ.امت بخدا

افتادم دنبالش که گذاشت به فرار
عربده زدم
-سپهررررر

+گو خوردم داداش ولم کن

-گوشی تو بده

وایستاد گوشی رو پرت کرد رو مبل
گفت
+نزدیک نشو از رو مبل برشدار

گوشی رو برداشتم فیلمو پاک کردم

‌..........................................

بقیه بچه ها اومدن‌شام‌خوردیم یه تومنم‌ سپهر باخت داد
قدرت دست علی آقاس بله،چی فک‌کردین؟
الان خونم‌ خسته رو تخت
دارم‌فک‌ میکنم‌زنگ‌بزنم یا نه
و به این نتیجه‌میرسم‌که میزنم
ولی الان‌نه فردا
شایدم‌الان
گوشی مو برداشتم‌سیمکارت قدیمی مو انداختم‌روش
شماره‌رو زدم و گذاشتم رو اسپیکر
یه‌بوق
دو بوق
سه بوق
چهار بوق
بلاخره جواب داد...

به‌قلم‌دلوین◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━◈

۱۵:۱۶

یکیم نی رز قرمز رو کاپوت ماشین ما جا بزاره undefined
اکتا 20 شه.شنیدار نظرات زیباتون ؛ [☆★ ]

۱۵:۱۷

-نَجوایِ‌عِشق‌خونین؛
undefined ◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ◈ 𝐧𝐚𝐣𝐯𝐚 𝐞𝐬𝐡𝐠𝐡 𝐤𝐡𝐨𝐧𝐢𝐧 #part17 #رز‌قرمز داشتیم بازی میکردیم که زنگ در به صدا در اومد... پاشدم درو باز کردم امیرحسین با یه دسته گل اومد داخل سپهر با خنده گفت -خبریه امروز همه واسه من‌گل میارن؟ امیرحسین لبخندی زدو گفت +مال علی جانه با عشق رو کاپوت ماشینش بود پوکر گفتم -جانم؟ +رو کاپوتت بود -بده ببینم یه دسته‌گل رز قرمز بود (گل مورد علاقم) با یه کارت روش کارته رو باز کردم نوشته بود: "چشمات خورشید زندگیمه... با عشق برای خورشیدم امضا:m" شونه ای بالا انداختم‌ رو به امیر گفتم -مال من‌ نیست دادا +وا رو ماشین تو بود -ماشینو اشتباه گذاشته +چند تا بی ام و تو کوچه هست مگه؟ -خب طرف بی ام و رو تشخیص نمیداده +فقط تو انیشتینی‌ مردم‌بی ام و ندیدن با خنده‌گفتم -بخدا کسی نی واسه من‌گل بفرسته... رفت نشست منم‌گلو گذاشتم‌کنار‌ماشینم‌ که اگه اشتباهی شده طرف بیاد برداره اگرم اشتباهی نباشه که خب هست من گل میخوام‌چیکار. یه نگاهبه اطراف انداختم حس میگردم یکی داره نگام میکنه ولی هرچی میگشتم کسی رو نمیدیدم شونه ای بالا انداختم گلو مرتب گذاشتم یه بغل داشتم میرفتم داخل خونه که از پشت سرم یه صدایی اومد برگشتم همینطور که عقب عقب میرفتم داخل پام‌گیر کرد به لبه ی در نزدیک بود با سر بیوفتم رو زمین که درو چسبیدم کسی ندیده کسی ندیده کسی ندیده تورو خدا کسی ندیده باشه چشمامو که باز کردم کسی نبود خدایا شکرتتتتت رفتم داخل که دیدم امیرو سپهر دست به سینه دارن با لبخند نگام میکنن پوکر گفتم -چیشده؟ سپهر گفت +چقدر میدی فیلمتو پست نکنم -چی؟ امیرحسین داشت جر می‌خورد از خنده گفت +اومد تو بالکن ازت فیلم بگیره که این ایکسی که برات گل آورده رو پیدا کنه داشتی میوفتاد از اون قیافه سمت فیلم گرفت -سپهر میگ.امت بخدا افتادم دنبالش که گذاشت به فرار عربده زدم -سپهررررر +گو خوردم داداش ولم کن -گوشی تو بده وایستاد گوشی رو پرت کرد رو مبل گفت +نزدیک نشو از رو مبل برشدار گوشی رو برداشتم فیلمو پاک کردم ‌.......................................... بقیه بچه ها اومدن‌شام‌خوردیم یه تومنم‌ سپهر باخت داد قدرت دست علی آقاس بله،چی فک‌کردین؟ الان خونم‌ خسته رو تخت دارم‌فک‌ میکنم‌زنگ‌بزنم یا نه و به این نتیجه‌میرسم‌که میزنم ولی الان‌نه فردا شایدم‌الان گوشی مو برداشتم‌سیمکارت قدیمی مو انداختم‌روش شماره‌رو زدم و گذاشتم رو اسپیکر یه‌بوق دو بوق سه بوق چهار بوق بلاخره جواب داد... به‌قلم‌دلوین ◈ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━◈
thumbnail
دسته گلی که رو ماشین بودundefined

۱۵:۱۷

thumbnail
سلام مرسی شما خوبی؟هیچی والا

۵:۵۶

از الان حمایت نشه دیلیت میکنم...
بهتره تا رمان بیشتر این اسپویل نشده دیلیت کنم.

۱۸:۳۹

تا ساعت ۹ اکتا ۲۰ شد که شد نشد پایان میزنم

۱۶:۱۹

الکی رمانمو اسپویل کردمundefined برمیگردم همون ایتا کسایی که دوس دارن باشن چنل میمونه هر وقت ایتا چنل زدم لینکو میزارم

۱۶:۲۰

خودم اصلا ادم‌ پایان‌نیستم‌ ولی این دفعه اجبارا؛<پایانِ نجوای‌عشق‌خونین؛>

۱۸:۰۳

thumbnail
1:اگه دوست داشتید شروع دوباره خواهیم داشت خوشحال میشم کنارمون باشید:)2:ببین شیرینم من اولین‌بارم‌نیست چنل میزنم دفعه قبل رگباری حمایت شد جوری که من‌نگفته اکتا پر میشد و متاسفانه فیل شدیم اما این دفعه واقعا هیچ‌کس مشتاق نیست الان سه روزه لااقل به ۱۵ نرسیده

۱۸:۱۰