توحید اصیل علیه استکبارتوحید یک دیدگاه عملی برای اداره زندگی که شیوهای برای زندگی و برای اجتماع ارائه میدهد و یک نوع نظام الهی است که به ما کمک میکند تا زندگی انسان دارای رشد، بالندگی و تعالی باشد. همانطور که از لحاظ نظری نیز توحید، مبنای بسیاری از نظریات بعدی ما است.بیان شد وقتی انبیاء شعار «لا إله إلا الله» را مطرح میکنند، اولین کسانی که با این شعار مخالفت میکنند، قدرتمندان، سران اجتماع و حکام هستند. اما چرا؟ «لا إله إلا الله» چه ضربهای به این طبقه (مستکبران) میزند؟«اللهُ لَا الَهَ إِلا هُوَ الْحَی الْقَیُّوم»، یعنی فقط یک خدا وجود دارد و هیچکس دیگری اله و معبود نیست و نمیتواند ادعای اربابی و سلطهگری کند. وقتی چنین حرفی زده میشود، عدهای (مستکبران) دردشان میگیرد و شروع به انکار و مبارزه با شما میکنند. اما در مقابل، جمع دیگری (مستضعفان) از این شعار خوششان میآید و به سمت آن گرایش پیدا میکنند. همانطور که حضرت امام (ره) تعبیر کردند، اینها همان طرفداران مستضعف و پابرهنهها هستند.
نویسنده مقاله نکته اصلی را بیان میکند: خاصیت توحید اصیل (توحید در معنای راستین خود) این است که اگر به شکل درست مطرح شود، همیشه و در همه زمانها دو جبهه متقابل ایجاد میکند:جبهه مستکبران و جبهه مستضعفان.اگر توحید چنین دو قطبیای ایجاد نکند، تبدیل به همان توحید بیخاصیت میشود.امروز وهابیت و سران کشورهای مرتجع، بسیار از توحید دم میزنند، اما در عمل، هیچ ارتباطی با طرفداران واقعی توحید (مثل مردم فلسطین و لبنان) ندارند. در عین حال، با سران استکبار راحت مینشینند، حتی تحقیر آنها را تحمل میکنند و به آنها کمک هم میکنند!این همان توحیدی است که همه مستضعفان جهان را تکفیر میکند (مثل داعش، طالبان، وهابیت و سلفیها) و پیر و جوان و کودک مسلمان را میکشند، اما از طرف دیگر سربازان خود را برای درمان به اسرائیل میفرستند!
باید بررسی کنیم که چه اتفاقی میافتد که شعار توحید با مستکبران دچار اصطکاک میشود؟ به تعبیری، سران استکبار عالم چه زیانی از توحید میبینند؟حضرت امام (ره) در منشور روحانیت در مورد فقه میفرماید:«اگر فقه از کتابها بیرون بیاید و در عرصه اجتماع اجرا شود، استکبار ضرر میکند.» چرا؟ چون ریشه فقه، توحید است. به همین دلیل است که فقه نمیتواند سکولار باشد. از توحید سکولاریسم بیرون نمیآید. اما آن روشنفکر غربزده و آمریکاپرست که میخواهد از الهیات اسلامی و فقه اسلامی، سکولاریسم دربیاورد، در واقع دارد فقه و کلام را منحرف میکند.برای اینکه این تضاد را بفهمیم، باید به قرآن مراجعه کنیم و مستکبر را بشناسیم. وقتی شخصیت مستکبر را شناختیم، میفهمیم که چنین آدمی اصلاً نمیتواند با شعار انبیا سازگار باشد.نویسنده با آیات بیان میکنند: ۱. مستکبران با توحید عملی و کاربردی مخالفند، اما با توحید ذهنی و تشریفاتی (که قلمروی محدود دارد و «صلح کل» است) مشکلی ندارند. ۲. آنها بدون هیچ معیار فضیلتی، خود را برتر از دیگران میدانند و تنها ملاک برتری خود را زور و ثروت میدانند. امروز آمریکا تنها چیزی که دارد زور است (بمبهای ۸۰ تنی، سلاحهای پیشرفته، تسلیحات هستهای).به هیچ قانونی پایبند نیست، به هیچ تعهد بینالمللی احترام نمیگذارد، یک وحشیِ بدون لگام است، اما خود را برتر از همه میداند! - سلطنتها هم همینطور هستند.۳. بهخاطر همین خودبرتربینی، آیات خدا را انکار میکنند و در برابر دعوت پیامبر، موضع تکذیب و انکار میگیرند. پیامبران را مسخره میکنند و میگویند: اگر خدا میخواست حرفی بزند، به ما میگفت!۴. از رسانه استفاده میکنند تا حرفهای غلط خود را به مردم تحمیل کنند و مردم را احمق بار بیاورند تا بتوانند حرفهای سخیف خود را بر آنها غالب کنند.۵. در نهایت، با قساوت تمام با انبیا برخورد میکنند، انبیا را میکشند و سر میبرند.قرآن، مستکبران را معرفی میکند: - فرعون (نماد استکبار سیاسی). - مشاوران ثروتمند و اطرافیانش. - اَحبار (عالمان درباری) که با توجیهات مذهبی، به ظلم مشروعیت میبخشند. اینها جناح مسلط در جامعه جاهلی هستند که بدون هیچ استحقاقی، قدرت را غصب کردهاند و از مردم میخواهند که تسلیم محض باشند. (ر.ک. جلسه ۱۹ طرح کلی)امروز جمهوری اسلامی، تجلی حکومت الله است (همانطور که امام (ره) فرمودند). این نظام، توحید عملی را مطرح کرده که آمریکا، اسرائیل و جریان حاکم بر دنیا تحملش را ندارند. آنها حاضرند با حکومتهای خشنِ به ظاهر اسلامی (مثل عربستان) کنار بیایند، چون به رگهای حیاتیشان ضربه نمیزند. اما جمهوری اسلامی را تحمل نمیکنند، چون توحید واقعی را مطرح میکند که سلطه آنها را نابود میکند. پس مساله مذاکره و هستهای و ... نیست، مساله توحید ایران است.#الهیات_کاربردی #ماه_رمضان
۱۵:۴۷