سی و نهمین سالگرد شهادت شهید والامقام حبیب مطلب پور علیشاهیسوم بهمن ماه سال ۱۳۴۲، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش اسدالله، کارگر بود و مادرش،ملاحت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت.در عملیات های زیادی حضور داشته و بارها مجروح شد. این شهید گرانقدر سرانجام در ششم آذر ماه سال ۱۳۶۵، با سمت تک تیرانداز در قلاویزان توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در بهشت زهرا واقع است.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_شهرک_آزادی#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۴:۱۱
از پیله تا پروانهبه نقل از خانواده معظم شهید حبیبالله مطلب پور
شهید تا زمان گرفتن دیپلم در سال ١٣۶١ مقید به انجام فرائض دینی در حد روزه و نماز بودند، زمانی که ایشان برای اولین بار به جبهه اعزام شدند و در عملیات والفجر مقدماتی از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفتند مرحله جدید از زندگی برای ایشان آغاز شد.ایشان بعد از التیام و مرخص شدن از بیمارستان مقید به حضور مستمر در جبهه ها بودند و در بسیاری از عملیات های دفاع مقدس در سمت های عملیاتی گوناگون انجام وظیفه نمودند و چندین بار در عملیات ها مجروح گردیده و به عقب منتقل شدند.شهید علاقه خاصی به انجام فرائض دینی در موعد مقرر خود داشتند و در اوقات فراغت در منطقه تدریس روخوانی و تجوید قرآن می نمودند. ایشان در زمان مرخصی که در تهران بودند نیز در حوزه علمیه مرحوم مجتهدی مشغول فراگیری علوم حوزوی بودند.یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی ایشان علاقه شدید به رهبر انقلاب بوده است. همیشه در نامه ها و نیز وصیت نامه خود دعا برای سلامتی امام می کردند و حجاب اسلامی را به بانوان سرزمینش توصیه می کرد.
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
شهید تا زمان گرفتن دیپلم در سال ١٣۶١ مقید به انجام فرائض دینی در حد روزه و نماز بودند، زمانی که ایشان برای اولین بار به جبهه اعزام شدند و در عملیات والفجر مقدماتی از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفتند مرحله جدید از زندگی برای ایشان آغاز شد.ایشان بعد از التیام و مرخص شدن از بیمارستان مقید به حضور مستمر در جبهه ها بودند و در بسیاری از عملیات های دفاع مقدس در سمت های عملیاتی گوناگون انجام وظیفه نمودند و چندین بار در عملیات ها مجروح گردیده و به عقب منتقل شدند.شهید علاقه خاصی به انجام فرائض دینی در موعد مقرر خود داشتند و در اوقات فراغت در منطقه تدریس روخوانی و تجوید قرآن می نمودند. ایشان در زمان مرخصی که در تهران بودند نیز در حوزه علمیه مرحوم مجتهدی مشغول فراگیری علوم حوزوی بودند.یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی ایشان علاقه شدید به رهبر انقلاب بوده است. همیشه در نامه ها و نیز وصیت نامه خود دعا برای سلامتی امام می کردند و حجاب اسلامی را به بانوان سرزمینش توصیه می کرد.
۴:۱۱
سالروز ولادت شهید والامقام رحمت اصغری
ششم آذر ۱۳۴۴، در شهرستان ميانه به دنيا آمد. پدرش فتحعلی و مادرش منور نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. شغلش آزاد بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت.این شهید گرانقدر سرانجام در بيستم مهر ۱۳۶۶،در حالی که ٢٠سال بیشتر نداشت در سومار توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مدفن وی در بهشت زهرا قرار دارد.متأسفانه اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار در دسترس نیست.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_منطقه_١٧#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
ششم آذر ۱۳۴۴، در شهرستان ميانه به دنيا آمد. پدرش فتحعلی و مادرش منور نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. شغلش آزاد بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت.این شهید گرانقدر سرانجام در بيستم مهر ۱۳۶۶،در حالی که ٢٠سال بیشتر نداشت در سومار توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مدفن وی در بهشت زهرا قرار دارد.متأسفانه اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار در دسترس نیست.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_منطقه_١٧#حافظان_ادب_پارسی
۷:۱۵
چهل و چهارمین سالگرد شهادت شهید والامقام فریدون رشاد کوچه اصفهانی دوم مهر ۱۳۱۳، در رشت چشم به جهان گشود. پدرش محمدشفیع و مادرش،شهرزاد نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند. کارمند بانک بود. سال۱۳۴۰ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. ششم آذر ۱۳۶۰، در تهران خیابان ولیعصر بر اثر بمب گذاری منافقین شهید شد. مزار او در بهشت زهرا(س) می باشد.متأسفانه اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار در دسترس نیست. روحش شاد و یادش گرامی باد.
#شهدای_شهرک_اکباتان#شهدای_ترور#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
#شهدای_شهرک_اکباتان#شهدای_ترور#حافظان_ادب_پارسی
۲:۳۳
چهلمین سالگرد شهادت شهید والامقام صمد ذوقیدهم تیر ۱۳۴۰، در شهرستان ساوجبلاغ شهر طالقان چشم به جهان گشود. پدرش ولی محمد، کشاورز بود و مادرش، شهربانو نام داشت. تاپایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. کارمند صنایع دفاع بود. سال۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. صمد ذوقی داوطلبانه عضو بسيج و به جبهه اعزام شد و به عنوان راننده آمبولانس مشغول به خدمت شد. این شهید گرانقدر در نهایت نهم آذر ماه سال ۱۳۶۴ عمليات والفجر ۴ در منطقه قلاویزان مهران در سن ٢۴ سالگی بر اثر اصابت ترکش خمپاره توسط نیروهای عراقی به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهدای طالقان واقع است. او را حمید نیز می نامیدند.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_امدادگر#شهدای_شهرک_آزادی#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۱:۰۳
چهل و چهارمین سالگرد شهادت شهید والامقام مسیح الله بلبلشهید مسیح اله بلبل در یکم تیر ماه سال ١٣۴٠ در تهران به دنیا آمد.پدرش روح الله، کارمند بود و مادرش، پری فاطمه نام داشت.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته انسانی ادامه داد و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت.این شهید گرانقدر سرانجام در نهم آذر ماه سال ١٣۶٠ در سن ٢٠ سـالگی حوادث ناشی از درگیری در بستان به مقام والای شهادت نایل گشت.مزار این شهید در قطعه ٢۴ ردیف ١١٧ شماره ١٧ بهشت زهرا (س) قرار دارد.
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۷:۰۹
چهل و چهارمین سالگرد شهادت شهید والامقام حیدر اخلاقیپنجم فروردین ماه سال ۱۳۳۹، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش رضاقلی، فروشنده دوره گرد بود و مادرش، بتول نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. نهم آذر ماه سال ۱۳۶۰، در بستان بر اثر انفجار موشک و سوختگی شهید شد. مزار او در بهشت زهرا واقع است.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_منطقه_١٧#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۱۱:۵۶
سالروز ولادت شهید والامقام محمود ترکمندهم آذر ۱۳۴۴، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش جعفرعلی، آشپز بود و مادرش، رقیه نام داشت.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع دوم راهنمایی ادامه داد و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سال۱۳۶۷، در دهلران توسط نیروهای عراقی شهید شد. پیکرش مدتها برجای ماند و پس از تفحص و تشییع به خاک سپرده شد. مزار او در بهشت زهرا واقع است.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_منطقه_١٧#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۱:۲۷
سالروز ولادت شهید والامقام علی درودیاندهم آذر ماه سال ۱۳۴۵، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش رمضان، کارگر بود و مادرش،معصومه نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. محصل بود و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و سوم فروردین ۱۳۶۲، با سمت آر پی جی زن در شرهانی بر اثر اصابت ترکش به سر توسط نیروهای عراقی در حالی که ١٧ سال بیشتر نداشت، شهید شد. پیکر مطهر این شهید نوجوان تا کنون به وطن بازنگشته است.مزار یادبود این شهید گرانقدر در قطعه ٢٨ شماره ٧ بهشت زهرا (س) قرار دارد.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_دانش_آموز#شهدای_مفقودالاثر#شهدای_منطقه_١٧#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۷:۰۱
وصیتنامه شهید نوجوان علی درودیان
بسمه تعالی
چون آخرالزمان فرا رسد شهادت خوبان امت مرا گلچین می کند حمد و سپاس خدایی را که مرا از تاریکی و ظلمات به سوی خود که نور و رحمت است هدایت کرد خداوند این صفت را در اهل ایمان قرارداده است.
خداوند می فرماید کسانیکه ایمان آورده اند از تاریکیها به طرف نور حرکت می کنند.
سلام بر مادر عزیزم و به پدر مهربانم سلام به امام عزیزمان و سلام بر امت قهرمان که امام این اسوه رسول خدا (ص) را یاری کردند سلام بر همه شهیدان و سلام دیگر به خانواده ی صبورم پدر و مادر زحمت کشم سلام به دوستان و خویشان مخصوصاً آنان که در راه خدا قدم برمی دارند.
وصیتی به شما عزیزان دارم اگر شهادت مرا نصیب شد مرا در بهشت دفن کنید، اگر آزاری از من به شما رسیده مرا عفو کنید اگر مرا عفو کنید خداوند هم به شما کمک خواهد نمود و از تقصیرات شما می گذرد به شما عزیزان سفارش می کنم که آن را عمل نمایید که باعث سعادت دنیا و آخرت شماست در نماز جمعه شرکت کنید در نماز جماعت شرکت کنید در دعای کمیل و دعاهای توسل شرکت کنید بسیار یاد خدا باشید نماز اول وقت آری نماز اول وقت بخوانید تا می توانید مستحبات را انجام دهید که مستحبات مقام انسانی را بالا و به خدا نزدیک می کند از مکروهات دور کنید که سبب نجات می شود.
از غیبت و تهمت و مسخره کردن حتماً دوری کنید که شما را از حقیقت دور می کند در تمام مراحل توکل به خدا نمایید قرآن را یاد بگیرید و به دیگران یاد بدهید رزمندگان را دعا کنید با سلام دیگر به پدر و مادرم سلام به بچه های منزل.
مادر جان چون خداوند به من حقیر وعده شهادت در راهش را داده احساس کردم در همین حمله انشاءالله وصال نزدیک است بنابراین فکر کردم نامه ای بنویسم و با نامه از شما دیداری داشته باشم و هم از شما عزیزان حلالیت و طلب عفو نمایم. مادرم در طول زندگی که در بین شما بودم باعث زحمتهایی برای شما شده ام و نافرمانی شما را کرده ام،مزاحمت برای شما و برای پدر داشته ام مرا ببخشید که طاقت عذاب ندارم و عذاب آخرت سخت است گاه گاهی شما را آزار داده ام و به پدرم بگو مرا بپذیرد و او هم مرا ببخشد و سفارش دیگر به مادرم دارم که مادرم خونسردی خود را حفظ کن گریه زیاد باعث تضعیف روحیه می شود و از طرفی خوشحالی دشمن داخلی و خارجی می شود در این آزمایش همچون حضرت زینب (س)صبر پیشه کن که خدا مژده بهشت به بندگانش داده که در آن بهشت نهرهایی جاری است در مقابل ان الله مع الصابرین پس صبر کن تا مورد رحمت خداوند قرار گیری اگر پولی دارم در دست شما نصف آن را به جبهه ی جنگ کمک کنید و نصف دیگر را خرج زندگی نمایید. مبلغ ده تومان به ابوالفضل که در کوچه خودمان است بدهکارم و مقدار ٢٠ تومان هم به فاطمه خواهرم. امیدوارم این مبلغ را بدهید که من به دیگری بدهکار نباشم.
١٣۶١/١١/٢٠ علی درودیان
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
بسمه تعالی
چون آخرالزمان فرا رسد شهادت خوبان امت مرا گلچین می کند حمد و سپاس خدایی را که مرا از تاریکی و ظلمات به سوی خود که نور و رحمت است هدایت کرد خداوند این صفت را در اهل ایمان قرارداده است.
خداوند می فرماید کسانیکه ایمان آورده اند از تاریکیها به طرف نور حرکت می کنند.
سلام بر مادر عزیزم و به پدر مهربانم سلام به امام عزیزمان و سلام بر امت قهرمان که امام این اسوه رسول خدا (ص) را یاری کردند سلام بر همه شهیدان و سلام دیگر به خانواده ی صبورم پدر و مادر زحمت کشم سلام به دوستان و خویشان مخصوصاً آنان که در راه خدا قدم برمی دارند.
وصیتی به شما عزیزان دارم اگر شهادت مرا نصیب شد مرا در بهشت دفن کنید، اگر آزاری از من به شما رسیده مرا عفو کنید اگر مرا عفو کنید خداوند هم به شما کمک خواهد نمود و از تقصیرات شما می گذرد به شما عزیزان سفارش می کنم که آن را عمل نمایید که باعث سعادت دنیا و آخرت شماست در نماز جمعه شرکت کنید در نماز جماعت شرکت کنید در دعای کمیل و دعاهای توسل شرکت کنید بسیار یاد خدا باشید نماز اول وقت آری نماز اول وقت بخوانید تا می توانید مستحبات را انجام دهید که مستحبات مقام انسانی را بالا و به خدا نزدیک می کند از مکروهات دور کنید که سبب نجات می شود.
از غیبت و تهمت و مسخره کردن حتماً دوری کنید که شما را از حقیقت دور می کند در تمام مراحل توکل به خدا نمایید قرآن را یاد بگیرید و به دیگران یاد بدهید رزمندگان را دعا کنید با سلام دیگر به پدر و مادرم سلام به بچه های منزل.
مادر جان چون خداوند به من حقیر وعده شهادت در راهش را داده احساس کردم در همین حمله انشاءالله وصال نزدیک است بنابراین فکر کردم نامه ای بنویسم و با نامه از شما دیداری داشته باشم و هم از شما عزیزان حلالیت و طلب عفو نمایم. مادرم در طول زندگی که در بین شما بودم باعث زحمتهایی برای شما شده ام و نافرمانی شما را کرده ام،مزاحمت برای شما و برای پدر داشته ام مرا ببخشید که طاقت عذاب ندارم و عذاب آخرت سخت است گاه گاهی شما را آزار داده ام و به پدرم بگو مرا بپذیرد و او هم مرا ببخشد و سفارش دیگر به مادرم دارم که مادرم خونسردی خود را حفظ کن گریه زیاد باعث تضعیف روحیه می شود و از طرفی خوشحالی دشمن داخلی و خارجی می شود در این آزمایش همچون حضرت زینب (س)صبر پیشه کن که خدا مژده بهشت به بندگانش داده که در آن بهشت نهرهایی جاری است در مقابل ان الله مع الصابرین پس صبر کن تا مورد رحمت خداوند قرار گیری اگر پولی دارم در دست شما نصف آن را به جبهه ی جنگ کمک کنید و نصف دیگر را خرج زندگی نمایید. مبلغ ده تومان به ابوالفضل که در کوچه خودمان است بدهکارم و مقدار ٢٠ تومان هم به فاطمه خواهرم. امیدوارم این مبلغ را بدهید که من به دیگری بدهکار نباشم.
١٣۶١/١١/٢٠ علی درودیان
۷:۰۱
چهل و چهارمین سالگرد شهادت شهید والامقام رسول نوردانش چهارم تیر ماه سال ۱۳۳۶، در زنجان چشم به جهان گشود. پدرش محمد، خوار و بار فروش بود و مادرش،بهجت نام داشت. پس از اخذ مدرک دیپلم و قبولی در دانشگاه تاپایان مقطع کاردانی در رشته ریاضی درس خواند. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت.در نهایت در تاریخ نهم آذر ۱۳۶۰، در تهران در خيابان خرمشهر مورد سوء قصد عوامل سازمان مجاهدين (منافقين) خلق قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد.مزار او در بهشت زهرا می باشد.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_ترور#شهدای_شهرک_اکباتان#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۱:۲۴
سالروز ولادت شهید والامقام حیدر باوند پوردر تاریخ دوازدهم آذر ماه سال ۱۳۴۲ در روستای كولسه از توابع شهرستان اسلام آبادغرب به دنيا آمد. پدرش محمود و مادرش خيربانو نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. سال ۱۳۶۴ ازدواج كرد.شهید برای مبارزه با دشمن متجاوز دفترچه سربازی گرفت و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. شهید حیدر باوندپور مدت ٢٧ ماه در خدمت سربازی بود و پانزده روز مانده به اتمام سربازی وی در سی و يكم تير ماه سال ۱۳۶۷ در تنگه كوشک منطقه سومار درحین نبرد با دشمن بعثی بر اثر اصابت گلوله به شــهادت رسيد. مزار وی در گلزار شهدای چقاچنگله تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_کرمانشاه#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۱:۲۲
چهل و چهارمین سالگرد شهادت شهید والامقام جهانمیر فرهمند هارمییکم اسفند ماه سال ١٣٢۴در فسا دیده به جهان گشود. در سه سالگی پدرش را از دست داد و هفتمين فرزند خانواده بود . تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در فسا گذراند . سپس در سال ١٣۴٩ وارد دانشسرای کشاورزی و جنگل داری گرگان شد . در سال ١٣۵١ در شهر زابل شروع به کار نمود . سال ١٣۵٣ به شهرستان آباده منتقل و تشکیل خانواده داد. از سال ١٣۴٩ تا ۵٧ مبارزات شديدی عليه رژيم طاغوت داشت که در دی ماه ١٣۵٧ توسط ساواک دستگير و پس ازچند روز شکنجه از زندان آزاد شد .پس از آغاز جنگ تحمیلی روحیه انقلابی جهانمیر تاب نیاورد و روانه جبهه های جنگ گرديد و سالها در جبهه های نبرد حق علیه باطل ایستادگی کرد ،سرانجام در سیزدهم آذر ماه ١٣۶٠ در بستان به درجه رفيع شهادت نائل آمد.مزار این شهید بزرگوار در شهرستان آباده می باشد. روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_جهادگر#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۳:۱۳
بخشی از متن وصیت نامه شهید جهانمیر فرهمند
بنام او كه مارا از عدم به هستى آورد كه همه چيزمان از اوست و تمام نعمت هارا به ما عنايت كرد و ما را اشرف مخلوقات قرارداد و مسجود ملائك ولى قدر نعمتهاى بيكرانش را نميدانيم تا در جهان ناسپاس و كم شكر گزارى هستيم. بنام آن معبود و معشوق كه خدايش مى دانم و خيلى دوستش دارم و در راه خدمت در راهش سر از پا نمى شناسم و تا آنجا كه در توان اين عبد ضعيف است به اندازه وسعم وتا آنجا كه عقلم مى رسد براى به ثمر رسيدن اين انقلاب اسلامى به رهبرى امامم آن عزيز ايران خمينى بت شكن و ابراهيم بت شكن و قلب جهان و فرزند زهرا و اميد مستضعفان جهان و كشانده خدا و نائب بر حقش امام زمان (عج) آيت الله خمينى كه به نداى هل من ناصر ينصرنى او در سرتاسر جهان حقيرمان ايران طنين افكن شد. از هيچ مجاهدتى فرو گذار نكرد و نخواهم كرد
بنام او كه مرا هدايت كرد و قلب و روح مرا دگرگون نمود و انقلابى در وجودم به وجود آورد و از روزى كه تحت رهبرى امام خمينى خودم را شناختم خدايم را شناختم.
مادرم خداوند امانتى به شما داده بود و سالها با مرارت و مشقت او را بزرگ كرديد تا وقتى كه توانستم گليم خود را از آب بيرو ن بكشم و تشكيل خانواده دهم و حالا خداوند مى خواهد امانتى را كه به شما داده و مال خودش بوده ببرد و پيش خودش نگه داردو مادر عزيزم خودت را ناراحت نكن و گريه نكن و ضجه و ناله نزن چون اين امانتى كه در نزد تو بوده اصلامال تو نبوده مادر مگر خداوند نمى گويد كه امانت صاحبانش را رد نمائيد و در امانت خيانت نكنيد خداوند ميخواهد امانتش را پس بگيرد.
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
بنام او كه مارا از عدم به هستى آورد كه همه چيزمان از اوست و تمام نعمت هارا به ما عنايت كرد و ما را اشرف مخلوقات قرارداد و مسجود ملائك ولى قدر نعمتهاى بيكرانش را نميدانيم تا در جهان ناسپاس و كم شكر گزارى هستيم. بنام آن معبود و معشوق كه خدايش مى دانم و خيلى دوستش دارم و در راه خدمت در راهش سر از پا نمى شناسم و تا آنجا كه در توان اين عبد ضعيف است به اندازه وسعم وتا آنجا كه عقلم مى رسد براى به ثمر رسيدن اين انقلاب اسلامى به رهبرى امامم آن عزيز ايران خمينى بت شكن و ابراهيم بت شكن و قلب جهان و فرزند زهرا و اميد مستضعفان جهان و كشانده خدا و نائب بر حقش امام زمان (عج) آيت الله خمينى كه به نداى هل من ناصر ينصرنى او در سرتاسر جهان حقيرمان ايران طنين افكن شد. از هيچ مجاهدتى فرو گذار نكرد و نخواهم كرد
بنام او كه مرا هدايت كرد و قلب و روح مرا دگرگون نمود و انقلابى در وجودم به وجود آورد و از روزى كه تحت رهبرى امام خمينى خودم را شناختم خدايم را شناختم.
مادرم خداوند امانتى به شما داده بود و سالها با مرارت و مشقت او را بزرگ كرديد تا وقتى كه توانستم گليم خود را از آب بيرو ن بكشم و تشكيل خانواده دهم و حالا خداوند مى خواهد امانتى را كه به شما داده و مال خودش بوده ببرد و پيش خودش نگه داردو مادر عزيزم خودت را ناراحت نكن و گريه نكن و ضجه و ناله نزن چون اين امانتى كه در نزد تو بوده اصلامال تو نبوده مادر مگر خداوند نمى گويد كه امانت صاحبانش را رد نمائيد و در امانت خيانت نكنيد خداوند ميخواهد امانتش را پس بگيرد.
۳:۱۳
سالروز ولادت شهید والامقام عباس بابایی
سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی، ۱۴ آذر ۱۳۲۹ در قزوین متولد شدپس از اخذ دیپلم، با شرکت در کنکور سراسری در رشته پزشکی پذیرفته میشود ولی به دلیل این که به خلبانی علاقه وافری داشت، از آن انصراف داده و در سال ١٣۴٨ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی می شود.
همانند دیگر خلبانان نیروی هوایی پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، جهت تکمیل خلبانی و گذراندن دوره پیشرفته، به کشور آمریکا اعزام میشود.وی با دخترداییاش «ملیحه حکمت» در چهارم شهریور ۱۳۵۴ ازدواج کرد و صاحب دختری به نام «سلما» و دو پسر به نامهای «محمد» و «حسین» شد.با اوجگیری مبارزات علیه رژیم ستمشاهی، شهیدبابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری انجمنهای اسلامی در ارتش، ویژگیهای فردی و شخصیتی و جهد مذهبی و پایبندی او به مسائل اعتقادی و مواضع دفاعی او در مقابل انحرافات سبب گردید که به سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه هشتم شکاری اصفهان انتخاب شود.سرلشگر بابائی پس از پیروزی انقلاب اسلامی رشادتهای فراوانی در خدمت به انقلاب از خود نشان داد و به علت مهارت و ورزیدگی که در عملیاتهای متعدد داشت به کسب درجه سرهنگی نائل شد و در هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۶۶ به علت لیاقت و رشادتهایی که در دفاع از آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و سرکوب و دفع تجاوزات دشمنان انقلاب اسلامی، به درجه سرتیپی مفتخر گردید، اما آن قدر خاکی بود که کمتر کسی او را با این درجه دیده بود. او خلبان جنگنده F-5 و F-14 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و در طول جنگ ایران و عراق در عملیاتهای مختلفی شرکت داشت. بابایی به عنوان معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی ارتش نیز منصوب شد.عباس بابایی در ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ در حالی که برای بمباران مواضع دشمن به منطقه عملیاتی رفته بود، بر اثر اصابت گلوله پدافند خودی در منطقه سردشت به هواپیمایش به شهادت رسید.هواپیما مورد اصابت گلولههای تیربار ضد هوایی قرار گرفته و گلوله حنجره شهید بابائی را پاره کرده است و وی در روز عید قربان، در سن ۳۷ سالگی ذبیحالله شد.مزار این شهید بزرگوار در جوار امامزاده حسین قزوین قرار دارد. روحش شاد و یادش بخیر باد.
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی، ۱۴ آذر ۱۳۲۹ در قزوین متولد شدپس از اخذ دیپلم، با شرکت در کنکور سراسری در رشته پزشکی پذیرفته میشود ولی به دلیل این که به خلبانی علاقه وافری داشت، از آن انصراف داده و در سال ١٣۴٨ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی می شود.
همانند دیگر خلبانان نیروی هوایی پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، جهت تکمیل خلبانی و گذراندن دوره پیشرفته، به کشور آمریکا اعزام میشود.وی با دخترداییاش «ملیحه حکمت» در چهارم شهریور ۱۳۵۴ ازدواج کرد و صاحب دختری به نام «سلما» و دو پسر به نامهای «محمد» و «حسین» شد.با اوجگیری مبارزات علیه رژیم ستمشاهی، شهیدبابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری انجمنهای اسلامی در ارتش، ویژگیهای فردی و شخصیتی و جهد مذهبی و پایبندی او به مسائل اعتقادی و مواضع دفاعی او در مقابل انحرافات سبب گردید که به سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه هشتم شکاری اصفهان انتخاب شود.سرلشگر بابائی پس از پیروزی انقلاب اسلامی رشادتهای فراوانی در خدمت به انقلاب از خود نشان داد و به علت مهارت و ورزیدگی که در عملیاتهای متعدد داشت به کسب درجه سرهنگی نائل شد و در هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۶۶ به علت لیاقت و رشادتهایی که در دفاع از آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و سرکوب و دفع تجاوزات دشمنان انقلاب اسلامی، به درجه سرتیپی مفتخر گردید، اما آن قدر خاکی بود که کمتر کسی او را با این درجه دیده بود. او خلبان جنگنده F-5 و F-14 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و در طول جنگ ایران و عراق در عملیاتهای مختلفی شرکت داشت. بابایی به عنوان معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی ارتش نیز منصوب شد.عباس بابایی در ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ در حالی که برای بمباران مواضع دشمن به منطقه عملیاتی رفته بود، بر اثر اصابت گلوله پدافند خودی در منطقه سردشت به هواپیمایش به شهادت رسید.هواپیما مورد اصابت گلولههای تیربار ضد هوایی قرار گرفته و گلوله حنجره شهید بابائی را پاره کرده است و وی در روز عید قربان، در سن ۳۷ سالگی ذبیحالله شد.مزار این شهید بزرگوار در جوار امامزاده حسین قزوین قرار دارد. روحش شاد و یادش بخیر باد.
به ما بپیوندیـــــــ
۱:۴۰
خاطره ای قابل تأمل از شهید عباس بابایی
یکی از همدورهایهای شهید بابایی بیان میکند: «در دوران تحصیل آموزش خلبانی در آمریکا، روزی در بولتن خبری پایگاه آموزشی «ریس» که هر هفته منتشر میشد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه ما را به خود جلب کرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت ۲ بعد از نیمه شب میدود تا شیطان را از خود دور کند. من و بابایی هماتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم». او گفت: «چند شب پیش بیخوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل «باکستر» فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه برمیگشتند آنها از دیدن من شگفتزده شدند.
کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد، نزد او رفتم»، او گفت: «در این وقت شب برای چه میدوی؟» گفتم: «خوابم نمیآمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح و جواب من برای کلنل قانعکننده نبود. او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم»، به او گفتم: «مسائلی در اطراف من میگذرد که گاهی موجب میشود شیطان با وسوسههایش مرا به طرف خودش و گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم.»
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
یکی از همدورهایهای شهید بابایی بیان میکند: «در دوران تحصیل آموزش خلبانی در آمریکا، روزی در بولتن خبری پایگاه آموزشی «ریس» که هر هفته منتشر میشد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه ما را به خود جلب کرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت ۲ بعد از نیمه شب میدود تا شیطان را از خود دور کند. من و بابایی هماتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم». او گفت: «چند شب پیش بیخوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل «باکستر» فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه برمیگشتند آنها از دیدن من شگفتزده شدند.
کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد، نزد او رفتم»، او گفت: «در این وقت شب برای چه میدوی؟» گفتم: «خوابم نمیآمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح و جواب من برای کلنل قانعکننده نبود. او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم»، به او گفتم: «مسائلی در اطراف من میگذرد که گاهی موجب میشود شیطان با وسوسههایش مرا به طرف خودش و گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم.»
۱:۴۰
سالروز ولادت شهید والامقام مرتضی یاورنژادشهید مرتضی یاورنژاد در پانزدهم آذر ماه سال ١٣٢٩ در تهران متولد شد.پدرش ناصر و مادرش،زهرا نام داشت.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته تجربی ادامه داد و به عضویت بسیج درآمد.کارمند بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد.این شهید گرانقدر سرانجام در پانزدهم فروردین ماه سال ١٣۶٣ در سن ٣۴ سـالگی و در عملیات والفجرمقدماتی در حوادث ناشی از درگیری در جزیره مجنون دعوت حق را لبیک گفت.مزار این شهید در قطعه ٢۴ ردیف ۵٩٠ شماره ٢٧ بهشت زهرا(س) قرار دارد.روحش شاد و یادش گرامی باد.
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۲:۵۱
چهل و سومین سالگرد شهادت شهید والامقام اصغر بدخشان کمالیشهید اصغر بدخشان کمالی در دهم اردیبهشت ماه سال ١٣۴٠ در یکی از محله های جنوب تهران دیده به جهان گشود. پدرش اکبر و مادرش ثریا نام داشت. ایشان در خانواده مذهبی که از نظر مالی در حد متوسطی بود زندگی میکرد وی دارای یک خواهر و شش برادر بود و خود اولین فرزند خانواده بود پدر ایشان سبزی فروش بودند و از این طریق امرارمعاش میکردند شهید اصغر بدخشان بعد از پایان دورهی ابتدایی که با سنین نوجوانی وی و دوران انقلاب همراه بود فعالیتهای زیادی را در آن دوران شروع کرد به طوری که یکبار هم در جریان حوادث قبل از انقلاب مجروح شد. پس از انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سرانجام شهید اصغر بدخشان برای انجام خدمت مقدس سربازی به منطقه سردشت در کردستان اعزام گشت و بعد از مدتی در یکی از عملیاتها توسط کومله ها اسیر شد و بعد از شکنجه های فراوان در تاريخ شانزدهم آذر ماه سال ١٣۶١ بر اثر گلوله هایی که بر وی وارد نمودند به درجه رفیع شهادت نائل گشت.مزار او در بهشت زهرا واقع است.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_منطقه_١٧#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۳:۲۰
قبل از انقلاب مادر شهید می گوید : وی همیشه درخانه پرمنگنات و... درست میکرد و با خود می برد همیشه مرا هم با خود می برد، در یکی از روزها که اعلامیه میچسباند توسط نظامیان رژیم پهلوی زخمی شد آنها با سرنیزه به گردنش زده بودند او را به بیمارستان منتقل کردند، اما تاب نیاورد و از بیمارستان فرار کرد. مادر شهید میگوید : خانه ما تقریباً تبدیل به سنگر شده بود و ما به کسانیکه در راهپیمایی شرکت میکردند پناه میدادیم و به آنها غذا میدادیم. مادر شهید تعریف میکند که اصغر بسیار دل رحم، رئوف ومهربان بود بگونه ای که اگر کسی را می دید که لباس ندارد لباس خود را در میآورد و به او میداد، زمانی که او کوچک بود به قم رفته بودیم مقداری پول برای خرجی برداشته بودیم وقتی سر ساک رفتم تا پول بردارم دیدم هیچ پولی نیست به بیرون رفتم دیدم اصغر پولها را بین فقرا تقسیم میکند.
ماجرای دلخراش شهادت به نقل از مادر
مادر شهید بدخشان که از حال مساعدی نیز برخوردار نیست، برای ما خاطراتی را که خود به چشم دیده و به گوش شنیده است تعریف میکند، مادر شهید (ثریا صباحی) میگوید: زمانی که اصغر در جبهه بود یکی از دوستانش به نام کریم که در کردستان خدمت میکرد به منزل ما آمد، من از او سوال کردم از اصغر خبرداری؟! مدتی است که برای ما نامه ننوشته و به مرخصی هم نیامده. کریم گفت: خاله چیزی میگویم اما ناراحت نشو، مادر میگوید ناراحت نمیشم فقط به من بگو چی شده خودم خواب دیدم که اصغر را اسیر کردند و شکنجه میکنند. کریم گفت: اصغر را اسیر کردند، زخمی شده اما شهید نشده، در عملیاتی که اصغر و عدهای دیگر رفته بودند درگیری در کوه شدید میشود و مهمات نیروهای ما تمام میشود وقتی هلیکوپتری هم که مهمات میآورده را عراقیها زدند اصغر و چند نفر دیگر زنده ماندند و اسیر شدند و بقیه همه به شهادت رسیدند. اصغر نیز قبل از اینکه اسیر شود تعداد زیادی از کومله های عراقی را به هلاکت رساند. مادر شیهد باشنیدن این خبر عازم کردستان شد بتواند خبری از پسرش بگیرد. غافل از این که برای گرفتن اعتراف و انتقام هر دو چشم اصغر را از حدقه درآورده بودند تا نتواند با تفنگ نشانه گیری کند و تمام دندانهایش را شکسته و بدنش را بطور وحشتناکی داغ کرده بودند و در نهایت پس از شکنجههای فراوان وی را به شهادت رسانده بودند. وقتی به سقز (بوکان) رسید سراغ اصغر را از نیروهای خودی گرفت و میگوید آنها و خواهران زینب احترام زیادی به من گذاشتند و گفتند که اگر میخواهی اصغر را ببینی باید هوا دار پیدا کنی و با آنها صحبت کنی و اگر پول خواستن به آنها پول دهی مادر شهید که تاب نمیآورد با پیداکردن هوادار با چشم بسته به مقر کومله ها میرود وبه گفته خودش سرها بود که از تن جدا شده و در گوشها جمع کرده بودند و قرار بود سرها را برای صدام بفرستند تا از آن انعام بگیرند. در ادامه مادر نقل میکند که :یکی از آنها با لحنی بسیار شدیدی به من گفت تو را میکشند و قطعه قطعه میکنند ، اصغر مرده و چهار نفر از ما را کشته است، مادر میگوید با آنکه به اندازه خون چهار نفربه آنها پول و طلا دادم اما آنها بعد از شکنجه های زیادی او را کشته بودند و به درختی آویزان کرده بودند تا نیروهای ایرانی او را پیدا کنند.
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
ماجرای دلخراش شهادت به نقل از مادر
مادر شهید بدخشان که از حال مساعدی نیز برخوردار نیست، برای ما خاطراتی را که خود به چشم دیده و به گوش شنیده است تعریف میکند، مادر شهید (ثریا صباحی) میگوید: زمانی که اصغر در جبهه بود یکی از دوستانش به نام کریم که در کردستان خدمت میکرد به منزل ما آمد، من از او سوال کردم از اصغر خبرداری؟! مدتی است که برای ما نامه ننوشته و به مرخصی هم نیامده. کریم گفت: خاله چیزی میگویم اما ناراحت نشو، مادر میگوید ناراحت نمیشم فقط به من بگو چی شده خودم خواب دیدم که اصغر را اسیر کردند و شکنجه میکنند. کریم گفت: اصغر را اسیر کردند، زخمی شده اما شهید نشده، در عملیاتی که اصغر و عدهای دیگر رفته بودند درگیری در کوه شدید میشود و مهمات نیروهای ما تمام میشود وقتی هلیکوپتری هم که مهمات میآورده را عراقیها زدند اصغر و چند نفر دیگر زنده ماندند و اسیر شدند و بقیه همه به شهادت رسیدند. اصغر نیز قبل از اینکه اسیر شود تعداد زیادی از کومله های عراقی را به هلاکت رساند. مادر شیهد باشنیدن این خبر عازم کردستان شد بتواند خبری از پسرش بگیرد. غافل از این که برای گرفتن اعتراف و انتقام هر دو چشم اصغر را از حدقه درآورده بودند تا نتواند با تفنگ نشانه گیری کند و تمام دندانهایش را شکسته و بدنش را بطور وحشتناکی داغ کرده بودند و در نهایت پس از شکنجههای فراوان وی را به شهادت رسانده بودند. وقتی به سقز (بوکان) رسید سراغ اصغر را از نیروهای خودی گرفت و میگوید آنها و خواهران زینب احترام زیادی به من گذاشتند و گفتند که اگر میخواهی اصغر را ببینی باید هوا دار پیدا کنی و با آنها صحبت کنی و اگر پول خواستن به آنها پول دهی مادر شهید که تاب نمیآورد با پیداکردن هوادار با چشم بسته به مقر کومله ها میرود وبه گفته خودش سرها بود که از تن جدا شده و در گوشها جمع کرده بودند و قرار بود سرها را برای صدام بفرستند تا از آن انعام بگیرند. در ادامه مادر نقل میکند که :یکی از آنها با لحنی بسیار شدیدی به من گفت تو را میکشند و قطعه قطعه میکنند ، اصغر مرده و چهار نفر از ما را کشته است، مادر میگوید با آنکه به اندازه خون چهار نفربه آنها پول و طلا دادم اما آنها بعد از شکنجه های زیادی او را کشته بودند و به درختی آویزان کرده بودند تا نیروهای ایرانی او را پیدا کنند.
۳:۲۰
سالروز ولادت شهید والامقام مسعود شیخشهید مسعود شیخ در شانزدهم آذر ماه سال ١٣۴۶ در تهران دیده به جهان گشود.پدرش محمدعلی، استاد دانشگاه بود و مادرش، پروین نام داشت. این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم تجربی ادامه داد و به عضویت بسیج درآمد.این شهید گرانقدر سرانجام درتاریخ ٢٩ بهمن ماه سال ١٣۶۴ در سن ١٨ سـالگی بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن در فاو عراق به مقام والای شهادت نایل گشت.پیکر مطهر این شهید تا سالها در منطقه باقی ماند و پس از١٢ سال تفحص شدو به آغوش وطن بازگشت و در نهایت در تاریخ ٨ تیر ماه سال ٧۶ در بهشت زهرا تشییع شد. مزار این شهید در قطعه ۵٠ ردیف ۶١ شماره ٧ بهشت زهرا (س) قرار دارد.روحش شاد و یادش گرامی باد.#شهدای_شهرک_اکباتان#حافظان_ادب_پارسی
@safiraneshohadable.ir/join/Hdnv19Niap
┄┄┅┅✿❀

❀✿┅┅┄┄
به ما بپیوندیـــــــ
ــــــد
۸:۳۸