(ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، الدار الاسلامیه،1410 ه.ق، ج3، ص60)
اللهم عجل لولیک الفرج
۰:۳۷
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْكوراً و ذَنْبی فیهِ مَغْفوراً و عَملی فیهِ مَقْبولاً و عَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین.
۰:۳۲
اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْكوراً:
۰:۳۲
دعای ندبه نیز آمده است که:
واجعل ... ذنوبنا به مغفوره،
یعنی خدایا ذنوب ما را بوسیلة امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و قیامشان مورد مغفرت قرار بده!
۰:۳۳
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیة هشتم از سوره تحریم فرمودند: «زماني که بنده توبه نصوح کند خدا او را دوست ميدارد پس عيوب او را در دنيا و آخرت ميپوشاند. راوي از امام ميپرسد:
۰:۳۳
تقوا پیشه کنید و به خاندان رسالت مدد رسانید. در برابر فتنههایی که پیش میآید و البته عدهای در این آزمایش و برخورد با فتنهها هلاک میشوند، مقاومت کنید و البته همه اینها از نشانههای حرکت و قیام ما هست.

اوامر و نواهی ما را متروک نگذارید و بدانید که علیرغم کراهت و ناخشنودی کفار و مشرکان، خداوند نور خود را تمام خواهد کرد. (احتجاج ج 2، ص 597، بحارالانوار، ج 3، ص 175).
نکته: دقت کنید به تمام کردن نور خدا که وعدة امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و به معنای ظهور مبارک ایشان است و البته با معنایی که در قسمت بالا آمد نه تنها منافاتی ندارد بلکه کاملاً قابل جمع است، چراکه رسیدن به انتهای تکامل و انسان کامل شدنِ تک تک ابناء بشر هدف غاییِ قیام حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد!
- یا أسْمَعِ السّامعین:چرا باید در انتهای این دعا این اسم از اسماء خدا بیاید؟ در کتاب کافی روایتی هست که امام معصوم فرموده اند خداوند وقتی متصف به سمیع میشود که صوتی در عالم باشد، لذا گوییم که شاید خواسته اند ما را متوجه ضرورت دعا بنمایند، یعنی اگر تو با زبان صدق و عجز خدایت را و مولایت را صدا زدی او میشنود که بهترین شنوندگان است.
نکته ای ظریف: شاید یکی از حکمتهای این ندای پایانی دعایی که سراسر دعای فرج است، توجه دادن ما است بر این نکته که انسان کامل هم درست مانند خدا میشنود و او هم درست مثل خدا باید مخاطب ما باشد چرا که او خلیفه و همکار خداست در به کمال رساندن ما...

چنانكه امام صادق عليه السلام در روايات مستفيضه كافى تصريح به این حقیقت فرموده اند و روشن کرده اند که چهارده معصوم علیهم السلام به حدی هستند که گوش شنواى آنان گوش شنواى خداوند جل جلاله شده است و اصوات خلايق و خطورات قلبيه، تمام را میشنوند و بر گوش آنان چيزى مخفى نيست. و زبان آنان زبان خدا شده كه گويا در عالم خلق كه هر چه بگويند حق است و از جانب حق تعالى گويند. و دست آنان دست خدا شده كه در عالم مبسوط است به رحمت و نعمت و قلوب مقدسه آنان ظرف اراده و مشيت خدا است كه هر چه بخواهند خدا خواسته است و آيه شريفه «و ما تشاءون الا ان يشاء الله» مخصوص آنها است و احدى با آنها در اين فضيلت شركت ندارند.
چنانكه در روايات بيان آن شده است و به هر كارى قدرت دارند. و خون آنها خون خدا شده است.
پس ايشانند: عين الله الناظره فى خلقه، و اذن الله السامعه، و لسانه الناطق فى خلقه، و يد الله الباسطه على خلقه بالرأفه و الرحمه، و جنب الله تعالى، و وجه الله الباقى الذى لا يفنى و بنوره اضاء كل شىء و باب الله الذى منه يؤتى، و مقاماته التى لا تعطيل لها، و حجاب الله الذين يحجبون من اراد الله من غير طريقهم فيضلونه عن الطريق، و نفس الله القائمه بالسنن، و ثار الله و ابن ثاره، و آيات الله و بيناته، و كتابه الناطق
(كه همه علوم در قلوب مقدسه آنان ثبت و ضبط شده است) و فضل الله تعالى و رحمته و نعمته، و حبل الله المتين و صراطه المستقيم الذى من سلك غيره اضله الله تعالى و ختم على قلبه و جعل على سمعه و بصره غشاوه فلا يقتبس من نور معارف القرآن جزاء لطلبه العلم و المعرفه من غير الباب الذى فتحه الله لخلقه، و كلمات الله تعالى و حرمات الله و شعائر الله و جلال الله و كرامته على خلقه، و خزان الله فى ارضه و سمائه و خلقه، حزب الله و بقيه الله و بيت الله الحقيقى و كعبته و قبلته و خزان علم الله و حمله عرشه.
بخشی از دعای افتتاح که دعای فرج است:
اللَّهُمَّ مَا عَرَّفْتَنَا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْنَاهُ وَ مَا قَصُرْنَا عَنْهُ فَبَلِّغْنَاهُ اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا
خدايا آنچه از حق به ما شناساندى تاب تحملش را نيز عنايت كن، و آنچه را در رسيدن به آن كوتاهى كرديم، ما را به آن برسان، خدايا پريشانى ما را به يارى او (امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) جمع كن، و پراكندگى ما را به او (امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) وحدت بخش، و گسيختگى ما را با او (امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) پيوند ده، و اندكِ ما را به او (امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) زياد فرما...
اللهم عجل لولیک الفرج
اللَّهُمَّ مَا عَرَّفْتَنَا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْنَاهُ وَ مَا قَصُرْنَا عَنْهُ فَبَلِّغْنَاهُ اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا
اللهم عجل لولیک الفرج
۰:۳۳
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ و صَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ و اقْبَلْ مَعاذیری و حُطّ عنّی الذّنب و الوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین.
۰:۳۳
در آن شب قدر، فرشتگان همراه روح علم و دانش با شما انسانها تماس میگیرند و سطح علم و فکر شما را بالا میبرند.
۵:۳۴
....و لا أحد أکثر معاذیر من اللَّه. و هیچکس بیش از خدا عذر نپذیرد. (نهج الفصاحه حدیث شماره 2387 ).
۵:۳۴
نعمتهاى فراوان آن، هر چه میخواهید بخورید! و از درب [معبد بیت المقدس] با خضوع و خشوع وارد گردید! و بگویید:

خداوندا! گناهان ما را بریز! به دنبال آن، خطاهاى شما را خواهیم بخشید و به نیکوکاران پاداش بیشترى خواهیم داد.(ترجمة تحت اللفظی)
ذیل این آیه، روایاتی ذکر شده که «باب حطه» را همان ولایت «اهل بیت علیهم السلام» معرفی کرده است:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «مَثَل اهل بیت من در میان شما، مانند کشتی نوح علیه السلام است؛ هر که بر آن سوار شود، نجات مییابد و هر که سوار نشود، از بین میرود. همچنین اهل بیت ، باب حطهاند که هر که از آن وارد شود؛ نجات یافته و کسی که از آن داخل نشود؛ هلاک میشود» (شیخ طوسی، الامالی، ص 60، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق).
امام علی علیه السلام: «برای بنیاسرائیل، باب حطّهای بود و ای امت پیامبر! برای شما نیز باب حطهای قرار داده شده که همان اهل بیت پیامبرند. به شما امر شده از افراد هدایتشده اهل بیت پیروی کنید؛ تا بدین وسیله، گناهان شما بخشیده شود ... باب حطه شما از حطه بنیاسرائیل برتر است؛ زیرا برای آنها از چوب بوده ولی ما اهل بیت؛ ناطق، صادق، مورد رضایت خداوند، هادی و فاضل هستیم» (عسکری، امام ابومحمد حسن بن علی، التفسیر المنسوب الی الامام العسکری، ص 546، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق).
️درب مذکور در آیه به نام «حطه» بوده و بنیاسرائیل برای نجات باید از آن درب و با حالتی خاص وارد میشدند، تا نجات یافته و رستگار شوند. اما وسیله رستگاری مسلمانان اهل بیت علیهم السلام میباشند و به عبارتی مراد این است که اهل بیت علیهم السلام به منزله آن درگاه میباشند که هر که از بنیاسرائیل، به آن پناه آورد، گناهان او آمرزیده شد، به همین طریق، هر کس به اهل بیت پیامبر علیهم السلام پناه آورد، نجات خواهد یافت.

الإمام عليّ عليه السلام: نَحنُ بابُ حِطَّةٍ و هُوَ بابُ السَّلامِ، مَن دَخَلَهُ نَجا، و مَن تَخَلَّفَ عَنهُ هَوى.
امام على عليه السلام : ما «باب حطّة» هستيم و آن «باب السّلام» است، هر كه از آن درآيد نجات يابد و هر كه از آن كنار مانَد هلاك شود.
الإمام الباقر عليه السلام: نَحنُ بابُ حِطَّتِكُم. امام باقر عليه السلام: ما «باب حطّة» شما هستيم.
«وزر» معناي «دوش كشيدن بار گناه سنگين» را به همراه دارد؛ چنانكه در سوره انعام (آيه 164) چنين ميخوانيم: «وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وَزْرَ اُخْري; هيچ كس بار گناه ديگري را بر دوش نگيرد.»
وزر: وزر، به معنی سنگینی است، و بیشتر در مورد حمل گناه دیگران به کار میرود. یعنی گناهانی که دیگران بواسطة ما به آنها مرتکب شده اند.
نکته: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با آوردن فعل حطّ در این فراز از این دعا، بشارت بسیار بزرگی به ما داده اند و ضمناً خبر مهمی نیز دربارة نقش اهل بیت علیهم السلام به ما داده اند: و آن اینکه ایشان چنان نقشی دارند که میتوانند با تکیه بر سرمایه های وجودیشان که علم و قدرت الهی است، بزرگترین نقایص وجودی ما را از یک طرف (یعنی ذنوب) و نیز بزرگترین نتایج سوء این نقایص را (یعنی وزر) برای ما برطرف و جبران نمایند.
- یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین: حکمت آمدن این ندا در انتهای این دعا چیست؟
شاید اشارتی بر این حقیقت است که خداوند بخاطر هبه کردن وجود اهل بیت علیهم السلام که باب حطه و سفینة نجاتاند به بندگانش، حقیقتاً که انتهای رأفت خود را متجلی کرده است.
نکته: صالحان، آن بندگانی هستند که از این نعمت عظیم، به تمامی بهره گرفته اند.
یعنی همان کسانی که با تمسک به این باب حطه از جمیع ذنوب و وزری که داشته اند مبرا و پاک شده اند و اکنون جزو صالحانند، چنانکه در روایات زیادی آمده است که منظور از عباد صالح شیعیان حقیقی اهل بیت علیهم السلام هستند.
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
۵:۳۵
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ و اكْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ و قَرّبِ فیهِ وسیلتی الیكَ من بینِ الوسائل یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین.
۰:۳۰
برای فهم این فراز باید معنای دقیق دو کلمة کلیدیِ «حظّ» و «نافله» را بدانیم.
مسائل جمع مسئله است و مسئله یعنی چیزی که مورد تقاضا و سؤال ما قرار گرفته است، یعنی چیزی که مطلوب ما است.
«یا ایّها الّذین آمنوا اتّقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلّکم تُفلحون. یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید! از - مخالفت فرمان - خدا بپرهیزید؛ و وسیله ای برای تقرّب به او بجویید؛ و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.» (مائده/35)
۰:۳۱
لُهُ الحاحُ المُلِحّین:

یعنی ای خدایی که حتی اگر به تعداد بندگانت وسایلی وجود داشته باشد و هر یک از بندگانت از سبیلهای متفاوتی حرکتشان را دنبال کنند، باز هم تو قادری که تک تک ما را هدایت و حمایت کنی. خدایا اصرارِ اصرارکنندگان، تو را آنچنان به خود مشغول نمیکند که از توجه به کسی و چیزی باز بمانی.
نکته: حکمت این ندا در پایان این دعا چیست؟

پاسخ: وقتی راجع به این حقیقت سخن میگوییم که خداوند میتواند از تک تک ما، انسان کاملی بسازد و در نهایت هر یک از ما حبیب خدا بشویم و از خدا مسألت کنیم و خدا اجابتمان کند و هر یک از ما مخاطبی برای خدا بشویم، بلافاصله ممکن است این سؤال و شبهه برایمان پیش آید که مگر چنین چیزی ممکن است؟!

ما تصور میکنیم که در قیامت خداوند در هر آن، به یک نفر رو کرده و ما را نوبت به نوبت مخاطب قرار میدهد، مخصوصاً دربارة حدیثی که خداوند درباره حضرت زهرا سلام الله علیها فرموده که میفرماید در محشر به ایشان میفرماید، یا حبیبتی سلینی ... یعنی ای حبیبة من از من بخواه تا برایت اجابت کنم.
حال اگر این حدیث را کنار حدیث قرب نوافل بگذاریم، متوجه نکتة عجیبی میشویم، در حدیث قرب نوافل، خداوند درباره بندگانی که از طریق مستحبات به او تقرب میجویند، فرموده است که به آنها دقیقاً همین را میگوید:
️ ابتدا میگوید: .... فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ ... و سپس
️ کمی جلوتر میفرماید: ... وَ إِنْ سَأَلَنِى أَعْطَيْتُهُ ...
️ و اما آن نکتهای که متوجه میشویم، این است که:
بر اساس حدیث قرب نوافل، همة ما میتوانیم به مقام حضرت زهرا سلام الله علیها برسیم!
و بر اساس ندای یا من لا یشغله الحاح الملحین، اینکه میلیاردها انسان همه با هم خداوند را مخاطب قرار دهند، خدا را چنان مشغول نمیکند که دچار غفلت بشود. زیرا او جنسیتی است بینهایت، که از ماوراء وجودی تک تک مخلوقاتش بر آنها احاطه وجودی دارد. نتیجه آنکه خداوند بینهایت است و در قاموس این بینهایتِ مطلق، کاملاً طبیعی و بدیهی است که باید یک روز تک تک ما انسانهای عوالم هم عرض، به مقام توحید مطلق یعنی مقام حضرت زهرا سلام الله علیها نائل بیاییم، و در آن روز هخداوند با این خطاب «حبیبتی سلینی» همة ما را در یک واحد زمانی خطاب خواهد کرد ...
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
۰:۳۱
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَه و ارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ و العِصْمَه و طَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَه یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین.
۰:۳۱
و ارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ و العِصْمَةِ: خدایا در این روز مرا توفیق و عصمت عطا کن! نکته: به نظر شما توفیقی که در اینجا از خدا میخواهیم، موفقیت یافتن تا چه سطحی است؟
۰:۳۱
نیز امامت که بالاترین سطح از تکامل بشری است را مصداقی از توفیق الهی دانسته اند.
ایشان در ضمن حديث مفصلي درباره امامت فرموده اند: هنگامي كه خداي متعال كسي را به عنوان امام براي مردم برميگزيند به او سعة صدر، عطا ميكند و چشمه هاي حكمت را در دلش قرار ميدهد و علم را به وي الهام ميكند تا براي جواب از هيچ سؤالي در نماند و در تشخيص حق سرگردان نشود، پس او معصوم و مورد تأييد و«توفيق» و تسديد الهي بوده از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود. (اصول كافي، ج 1، ص 198 - 203)
و اما عصمتی که در این فراز از خداوند خواسته ایم:
این خود اثبات کنندة تمام مطالب قبل است و آنقدر روشن است که نیازی به توضیح نیست. یعنی به روشنی در این دعا میبینیم که با این دعا به ما فهمانده اند که تو هم میتوانی و باید رسیدن به مقام عصمت که مقام انسان کامل است را از خدا بخواهی. یعنی این مقام مختص گروهی خاص نیست، بلکه هدف و علت غایی خداوند در ایجاد عالم و آدم است و خداوند این مقام را از همة ما انتظار دارد و برای همة ما میخواهد.
- و طَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَه:غَيْهَب: ج غَيَاهِب [غهب]: تاريكى، اسب بسيار سياه، شب بسيار تاريك، مرد نادان و پليد و ناتوان.
️تهمت: اتهام، تهمت، ادعا.معنای این فراز میتواند این باشد که: خدایا قلب مرا از ظلمتها و تاریکیهای تکبّر نفسم و ادعاهای جاهلانهاش طاهر کن و نجاتم بده.
نکته: این فراز گویی راهکار عملی برای اجابت فرازهای قبلی است. این فراز متضمن بزرگترین مشکل بشر است که همان کبر و تکبّر است! همان عامل هبوط حضرت آدم از وضعیت بهشتی ...
نکته: براساس روایات و اخبار اهل بیت، آدم و حوا در برابر خمسة طیبه دچار کبر شدند و خود را بیشتر از آنچه که بودند، دیدند، و همین تهمت و ادعای کذب و غیاهب و تاریکی های قلب و نفسشان سبب هبوطشان شد.
پس ما هم برای رسیدن به مقام انسان کامل و بهشتی شدن، لازم است که قبل از هر چیز در برابر ولایت خدا و انسان کامل تسلیم بشویم و تسلیم شدن یعنی کنار گذاشتن ادعاها و تکبّرِ نفسِ ظلوم و جهولمان.
نکته: اساساً حکمت ماه صیام همین است:
«اخلاص در تسلیم» و «عبودیت حقیقی» یا «شاگردی خدا و اهل بیت علیهم السلام» را، بیاموزیم.
- یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین:
نکته: توجه کنید به اینکه چرا صفت رحیم در اینجا آمده است؟
«رحیم» رحمتِ خاص خداست، یعنی وقتی که خداوند متعال «رحمتش» را تخصیص میدهد، مُتَّصِف به صفت «رحیم» است!
نکته: مؤمنین یعنی کسانی که به مقام امن رسیده اند، یعنی کسانی که خود را به خدا واگذار کرده اند و از او امنیت میگیرند.
نتیجه: حکمت آمدن این ندا در این دعا: گویی میخواهند برای ما تأکید کنند بر مفاد فرازهای قبل در این دعا. تأکید بر اینکه باید مشتاق رحمت خدا باشیم، رحمتی که یعنی «مثل خدا شدن»! (بر اساس حدیث قدسی اجعلک مثلی). و نیز تأکید بر این راز بزرگ که راه رسیدن به این مقام، چیزی نیست جز کشتن نفس و منیّت و کبر و غرورِ نفس بشری... و رسیدن به نقطهای که فقط از خدا امنیت بگیریم یعنی از مؤمنین بشویم.
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
۰:۳۲
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّكْرِ و القَبولِ على ما تَرْضاهُ و یَرْضاهُ الرّسولُ مُحْكَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ و آلهِ الطّاهِرین و الحمدُ للهِ ربّ العالمین.
۰:۲۵
۰:۲۵
(كافي / ج 2 / ص23/ ح12)
نکته: چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، خواسته اند که در این دعا با عنوان سیدنا ایشان را یاد کنیم؟ آیا حکمت خاصی دارد؟ آیا با مفاد قبلی دعا مرتبط است؟
۰:۲۶
زیارت جامعه آورده اند: و خصّكم ببرهانه... و أركاناً لتوحيده... خداوند شما [اهل بیت] را به برهان خودش مخصوص نموده است... و شما را ارکان توحیدش قرار داده است.
همچنین در زیارت جامعه عرض میکنیم: «فالراغب عنكم مارق، و اللازم لكم لاحق ... و نوره و برهانه عندكم،... من أراد اللّه بدء بكم، و من وحده قبل عنكم: ... پس هر كس از شما روي بگرداند از دين بيرون رفته، و هر كس در پيوند با شما باشد در پيوند با دين است... نور و برهان خداوند نزد شماست... هر كس خداوند را قصد كرد از شما شروع نمود، و هر كس به توحيد او دست يافت تنها از شما پذيرفت».
- و الحمدُ للهِ ربّ العالمین: رسیدن به «مقام حمد» یا همان «مقام محمود» در واقع بالاترین سطح و حد بندگی است، یعنی رفیعترین قلة معرفت و ایمان، چرا که رسیدن به معرفتِ ذات، لازمة حمد خداوند است به تمامه!!!
یعنی چگونه میتوان گفت الحمدلله در حالی که معرفت به ذات خداوند تعالی کامل نشده است، در حالی که حمد مختص ذات پاک باری تعالی است و وصفی است از ذات خداوند متعال، چنانکه در قرآن نیز خداوند تعالی دربارة کاملترین معنا و سخنی که اهل بهشت در انتهای کمال به زبان میآورند فرموده است:
وَ آخِرُ دَعْواهُمْ اَنِ الْحَمدُللّهِ رَبِّ العالمين. (بهشتيان) آخرين سخنشان ذكر اوصاف پروردگار عالميان است. (يونس / 10)
و میدانیم که انتهای کمال یعنی خداگونه شدن در صفات. به عبارت دیگر وقتی خداوند بخواهد کسی را عارف به ذات خود نماید، در موجودیت او چنان تحول و استعداد بینهایتی ایجاد میکند که او تمام آنچه را میخواهد بفهمد در درون و ذات خود به تمامه بچشد و بفهمد.
یعنی خدا که بخواهد حقیقتی را به ما بیاموزد، علم به عین آن حقیقت را در نفس ما قرار می دهد. خصوصاً که آن حقیقت، ذات پاک خودش باشد که هیچ نمونهای در خارج از ما و در درون ما ندارد که واسطة معرفتش قرار دهد، لذا او باید خودش را به تمامه در قلب و نفس ما هویدا نماید و این یعنی ادراک با قلب. پس فقط کسی میتواند با لسان صدق و از روی حقیقت بگوید الحمدلله رب العالمین که او به چنین رؤیت قلب ای نائل آمده باشد. و درست به همین دلیل است که خداوند در قرآن فرموده است که اهالی بهشت آخرین سخنشان الحمدلله است زیرا آخرین چیزی که انسان بهشتی میفهمد و میشناسد ذات پاک و بینهایت خود خداوند متعال است، لذا در آن حال میگوید الحمدلله رب العالمین....
و نکتة لطیف دیگر این است که انسان بهشتی بعد از الحمدلله میگوید رب العالمین. و این در حقیقت اعترافی است بر این واقعیت که این معرفتی که سبب جاری شدن این ذکر بر زبان من شده است؛ ثمره و نتیجة ربوبیت و پرورش دهندگی خداوندی است که اوست پرورش دهنده و به ثمر رسانندة تمام موجودات در تمام عوالم. یعنی اگر نمیبود این ربوبیت و سازندگی خداوند متعال در ساحت نفس من، منِ انسانِ ظلوم و جهول هرگز نمیتوانستم به چنین درجاتی از خداگونه شدن نائل آیم. و درست به همین دلیل است که استاد غفاری رحمه الله علیه مدام میفرمودند که «نگو خودسازی، بلکه بگو خداسازی!!!»
نکته: حکمتِ آمدن این ذکر ِعظیم و شریف در آخرین فراز از آخرین دعای روزهای ماه مبارک چیست؟
️پاسخ: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میخواهند بار دیگر ما را متوجه نقطة نهایی و علت غایی امان بنمایند.لذا این ذکر عظیم را برای آخرِ آخرین دعای ماه خدا انتخاب کردهاند، برای اینکه بار دیگر ما را متوجه منزل نهایی یعنی رسیدن به مقام محمود و مقام رضای کامل الهی بنمایند، و ما را متذکر عظمت ماهی کنند که پشت سرگذاشتهایم، و شاید برای اینکه به ما بفهمانند که فیوضات و برکات این ماه با اتمام این ماه مبارک، پایان نیافته است، بلکه این خود آغاز و ابتداء راهی است که اگر از آن خارج نشویم، مستقیماً ما را به مقام رضای الهی و بهشت رضوان و تجهیز شدن به علم و قدرت الهی میرساند. یعنی برای ما آن لیل و آن انسان مجهول القدری را آشکار میکند که تمام این مناسک و آداب در حرم زمانی خدا یعنی ماه مبارک، ابزار و وسیلهای بوده است برای رساندن ما به مقام او تا از این طریق این مقام مجهول را برای ما آشکار کنند و نیز خود ما را به انتهای کمال یعنی خداگونه شدن واصل نمایند.
الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدانا الله
شکرا لله و لاولیائه الاطهار لجمیع نعمهم و برکاتهم و عنایاتهم علینا فی تألیف هذه الرساله البضاعه المزجاه
عبد احقر عبادی
اللهم عجل لولیک الفرج
الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدانا الله
شکرا لله و لاولیائه الاطهار لجمیع نعمهم و برکاتهم و عنایاتهم علینا فی تألیف هذه الرساله البضاعه المزجاه
عبد احقر عبادی
اللهم عجل لولیک الفرج
۰:۲۶