لطفا قبل از دیلیت اکانت لفت بدید که من مجبور نشم دونه دونه اکانتای خالی رو پاک کنمㅠㅠ
۱۴:۴۶
به یاد آن روز که نصف جهان از آن تو بود به یاد آن روز که قدرتت مایه غرور آریاییان بودبه یاد آن روز که نامت بر زبان ایرانیان بودو به یاد آن روز که گفتار نیکت، اندیشه ی نیکت و کردار نیکت حاکم بر همه چیز بود
۲۲:۰۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۲۲:۰۷
بی وفایی، مثل پاییز و به تو دل دادم عطر نعنای لبت برده مرا بر بادم کاش رویای تو از خاطر و یادم نرود باز بیدارم و جز بوی تو، نیست در یادم بوسهی آخر و اشکِ تو، دلم سوخت، ولیسوختم من، که به گوشَت نرسد فریادم من برای تو غلط بودم و تو، قلبِ منی باز در بندِ نوای دلکَشَت افتادمیک تلافی همهی خواستهام بود، بگو دوستم داری، که از مرگ کنی آزادم این شرابِ سیبِ پنهان شده در چشمانتبیاشاره، بیتفاوت، میکنَدَ بنیادم خاطراتِ تو عجیب در دلِ من ریشه زده مرگ هم، بی تو فقط، میدهدم بر بادم
۲۲:۱۱
بازارسال شده از ستارهٔ سپیدهدم
نوشتن از من نشر از شما ! . 
۲۲:۱۲
بازارسال شده از 𝖱𝖾𝖾𝗅𝗌 ⚝ 𝖫𝖺𝗇𝖽
مرا یادت نیست..؟ من همان آدمي که هرشب خیره به ماه است، عطر تورا در ریه هایش ندارد و چشم انتظار این است که شاید بازگردي و زندگي روي خوشاش را به او نشان دهد..
۲۲:۱۶
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
ستارهٔ سپیدهدم
پیام
ꨭتاꨲری᳢خ᳤ ᳢دꨲرꨲ᳢وغ᳤یꨲن ᩘ
تاریخ این دنیا، حقیقی نیست. کسانی این تاریخ را مینویسند که قدرت بیشتری نسبت به دیگران دارند. آنها همیشه تاریخ را به نفع خودشان مینویسند، نه بر اساس واقعیت؛ واقعیت برایشان مفهومی ندارد. "ما خوبیم و شما بدید." این جملهای مشهور است در کتاب تاریخ دروغین. آنها به خود برچسبهای خوب میزنند و به دشمن برچسبهای بد، در حالی که ممکن است خودشان مرتکب قتلعامهایی شده باشند. اما چون اینگونه خبرها را به گوش دیگران نمیرسانند و خود را همیشه مظلوم جلوه میدهند، مردم به راحتی فریب میخورند و فکر میکنند واقعاً آنها پاک و معصوم هستند.در این بین، در حاشیهی تاریخ، کسانی هم هستند که میخواهند واقعیت را بیان کنند، اما کو گوش شنوا؟ نه تنها روایتهایشان نادیده گرفته میشود، بلکه به عمد تحریف میگردد. حتی ممکن است از سوی دولت، خائن یا شورشی شناخته شوند. وقتی هم که توسط مقامات کشته میشوند، واقعیت نیز همراه با آنها کشته میشود و دیگر نجوایی از حقیقت به گوش نمیرسد.در نهایت، این خود ما هستیم که باعث چنین مشکلی شدهایم. این خود ما هستیم که با دولت همسوی میشویم و به سمت واقعیت نمیرویم. عامل همهی اینها خود ما هستیم؛ ما این دروغها را دوست داریم و راه اشتباهمان را ادامه میدهیم.
تاریخ این دنیا، حقیقی نیست. کسانی این تاریخ را مینویسند که قدرت بیشتری نسبت به دیگران دارند. آنها همیشه تاریخ را به نفع خودشان مینویسند، نه بر اساس واقعیت؛ واقعیت برایشان مفهومی ندارد. "ما خوبیم و شما بدید." این جملهای مشهور است در کتاب تاریخ دروغین. آنها به خود برچسبهای خوب میزنند و به دشمن برچسبهای بد، در حالی که ممکن است خودشان مرتکب قتلعامهایی شده باشند. اما چون اینگونه خبرها را به گوش دیگران نمیرسانند و خود را همیشه مظلوم جلوه میدهند، مردم به راحتی فریب میخورند و فکر میکنند واقعاً آنها پاک و معصوم هستند.در این بین، در حاشیهی تاریخ، کسانی هم هستند که میخواهند واقعیت را بیان کنند، اما کو گوش شنوا؟ نه تنها روایتهایشان نادیده گرفته میشود، بلکه به عمد تحریف میگردد. حتی ممکن است از سوی دولت، خائن یا شورشی شناخته شوند. وقتی هم که توسط مقامات کشته میشوند، واقعیت نیز همراه با آنها کشته میشود و دیگر نجوایی از حقیقت به گوش نمیرسد.در نهایت، این خود ما هستیم که باعث چنین مشکلی شدهایم. این خود ما هستیم که با دولت همسوی میشویم و به سمت واقعیت نمیرویم. عامل همهی اینها خود ما هستیم؛ ما این دروغها را دوست داریم و راه اشتباهمان را ادامه میدهیم.
۱:۲۰
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
ستارهٔ سپیدهدم
پیام
ꨭق᳤ꨭضاꨲو᳢ت بꨲیج᳤ه᳤ت ᩘ
بیایید با هم یک مسئلهای را دوره کنیم. همه فکر میکنند کسی که همیشه لبخند بر لب دارد، کسی که ظاهر خوبی دارد، پوشش مناسبی دارد و یا نظایر آن، حتماً زندگیاش غرق در شادی است و دردی در زندگیاش یافت نمیشود، اما اینگونه نیست. اتفاقاً انسانهایی مانند ما، پشت هر لبخندشان، اتفاقات دردناکی نهفته است و ممکن است هیچکس از آن آگاه نباشد.گاهی اوقات، آنچه در ظاهر دیده میشود، نمیتواند نمایانگر واقعیت باطنی فرد باشد. آدمها ممکن است برای پنهان کردن مشکلات و اتفاقات منفی زندگی خود، لبخند بزنند و وانمود کنند که همه چیز خوب است و یا حتی برعکس! افراد ممکن است غمی در چهره خود داشته باشند ولی در کل روز خوبی برایشان بوده باشد.در نهایت، همه مشکلاتی در زندگی خود دارند و با نگاه کردن به ظاهر فرد، نمیتوان او را قضاوت کرد و از میزان دردی که میکشد، مطلع شد.
بیایید با هم یک مسئلهای را دوره کنیم. همه فکر میکنند کسی که همیشه لبخند بر لب دارد، کسی که ظاهر خوبی دارد، پوشش مناسبی دارد و یا نظایر آن، حتماً زندگیاش غرق در شادی است و دردی در زندگیاش یافت نمیشود، اما اینگونه نیست. اتفاقاً انسانهایی مانند ما، پشت هر لبخندشان، اتفاقات دردناکی نهفته است و ممکن است هیچکس از آن آگاه نباشد.گاهی اوقات، آنچه در ظاهر دیده میشود، نمیتواند نمایانگر واقعیت باطنی فرد باشد. آدمها ممکن است برای پنهان کردن مشکلات و اتفاقات منفی زندگی خود، لبخند بزنند و وانمود کنند که همه چیز خوب است و یا حتی برعکس! افراد ممکن است غمی در چهره خود داشته باشند ولی در کل روز خوبی برایشان بوده باشد.در نهایت، همه مشکلاتی در زندگی خود دارند و با نگاه کردن به ظاهر فرد، نمیتوان او را قضاوت کرد و از میزان دردی که میکشد، مطلع شد.
۱:۲۳
بازارسال شده از قلبِ پژمردۀ،
نام اثـــر خورشید و ماه
وقتي خورشید به پیشواز شب می رود ؛"کوچه از صداي پاي آخرین عابر تهي میگردد"میروم؟میروم و تورا با تمام خاطرات تنها میگذارم پس خوشحال باش ؛اي باعث شکوفایي باران
@my_diaryy
@anuy_r
" />
وقتي خورشید به پیشواز شب می رود ؛"کوچه از صداي پاي آخرین عابر تهي میگردد"میروم؟میروم و تورا با تمام خاطرات تنها میگذارم پس خوشحال باش ؛اي باعث شکوفایي باران
@my_diaryy
۲۰:۲۷
برایم چو عیسی بُدی نازنینم ولی عاقبت شد جهان شامِ آخر
نگاهی که تا پیش از آن عشق من بود ز مکر یهودا بشد تیره جان تر
نگاهی که تا پیش از آن عشق من بود ز مکر یهودا بشد تیره جان تر
۲۱:۱۰
دیگر نمیخواهم فعلهایم ماضی شوند نمیخواهم دوستت دارم ، دوستت داشتم شود
۷:۰۷
میشود به هوای تو کمی مست کنم؟بوسه بر چشم تو و هر چه در آن هست کنم؟میشود چشم ببندی و نگاهم نکنی؟من خجالت نکشم آنچه نبایست کنم؟
۷:۰۹
بازارسال شده از یادگاری
Ayral family: [Sana , Raha , Daniz , Nicki]()
۱۱:۲۵
همدمی جز درد مرا یاری نکرددر میان این جماعت کِس مرا یاری نکرد!گر گریزان بودم زِ خویشهیچ کِس یادی زِ این خسته نکرد!
۱۹:۴۳
برای دنیز قشنگم
تا دمی دور شوم از تو، ز نو میخوابدپاکیِ قلبِ تو، بُرد قلبِ مریض احوالمناگهان سوی تو آمد، همهی اعمالم نشنیدی "دوستت دارم"ی آرام ز زبانلااقل بشنو ز این روشنیِ چشمانممن، شیطانِ بزرگِ کوچکِ مشکی و سردتو، فرشتهی پریروی پر از شِکوه و درد!
تا دمی دور شوم از تو، ز نو میخوابدپاکیِ قلبِ تو، بُرد قلبِ مریض احوالمناگهان سوی تو آمد، همهی اعمالم نشنیدی "دوستت دارم"ی آرام ز زبانلااقل بشنو ز این روشنیِ چشمانممن، شیطانِ بزرگِ کوچکِ مشکی و سردتو، فرشتهی پریروی پر از شِکوه و درد!
۱۹:۴۶
شعرای اینجا رو خودم مینویسم ، پس ممنون میشم اگر میخواین توی چنلتون ازشون استفاده کنید .. فور بزنید ، کپی نکنید
۱۹:۴۷