عکس پروفایل کتابخانه سیدرضی_حاجیکلاتهک

کتابخانه سیدرضی_حاجیکلاته

۵۷عضو
✨﷽✨
آتش زندگی هرکس متفاوت است
جوانی نزد پیر دیده‌وری از فقر روزگار زبان به شکایت گشود. پیر گفت: برخیز! با من بیا و کسی که آرزوی زندگی او را می‌کنی به من نشان بده.جوان نشانِ همسایه خویش داد که تاجر خرما بود و در حجره خود سکه‌های طلا را می‌شمرد. پیر آن جوان را نزد او برد و به تاجر گفت: حاجتی در دنیا داری که آزارت دهد؟
تاجر گفت: آری! مدت‌هاست درد معده مرا از خوردن آنچه می‌بینم و هوس می‌کنم، بازداشته است. کاش کاسه‌ای خرما داشتم ولی معده سالم این جوان را.
پیر دوباره جوان را خطاب کرد و از او پرسید: باز چه کسی را در این شهر خوشبخت می‌بینی؟
جوان حاکم شهر را نشان داد و هر دو نزد او رفتند.
پیر از حاکم پرسید: حاجتی داری که زندگی را بر تو تلخ کرده باشد؟
حاکم گفت: آری، شب‌وروز در این اندیشه‌ام مبادا کسی از دربار بر من خیانت کند و خون من برای تصاحب تاج‌وتختم بریزد. ای کاش مثل این جوان بودم. دو گوسفند می‌گرفتم و برای خود به صحرا می‌بردم که آن مرا کفایت می‌کرد، چون آرامش داشتم.
در مسیر برگشت پیر پارسا پرسید: ای جوان آتش چند رنگ است؟ جوان گفت:دو رنگ، سرخ و نارنجی. پیر گفت: آتش چون رنگین‌کمان هفت‌رنگ است. آتش تاجر رنگش آبی بود و آتشی که به‌رنگ آبی بسوزد نوری ندارد که دیده شود، پس تو آتش او را نمی‌دیدی. آتشی که سبز باشد نورش برای بیننده زیبا است ولی کسی که در نزد آن است را می‌سوزاند و دیگران از آن بی‌خبرند. آتش زندگی حاکم در چشم تو سبز و زیبا بود.
🔸پس هرکس را آتشی در زندگی می‌سوزاند که فقط رنگش با دیگری متفاوت است ولی وجود دارد. 🔹دیدی در زندگی تو هم آتشی بود که تاجر و حاکم از آن بی‌خبر بوده و در آرزوی داشتنِ زندگی تو بودند

۲۱:۱۶

thumnail
لیله‌الرغائب شب پیوند معنوی، قدردانی و امید است. شبی است برای تأمل در زندگی، اهداف و رویاهایمان. شبی است که از خداوند برای هدایت و معرفت، طلب لطف و رحمت می‌کنیم.لیله الرغائب یا شب آرزوها، اولین شب جمعه از ماه پر خیر و برکت رجب است که در این شب، مسلمانان سراسر جهان، به راز و نیاز با پرورردگار، خلوت و مناجات، اقامه نماز و تلاوت آیات قرآن می‌پردازند. آمده است در این شب، خداوند هر آرزو، خواسته و حاجت خیر و حلال را روا می‌دارد.تاریخچه این شب، به زمان حیات با برکت حضرت محمد(ص) برمی‌گردد که پنجشنبه اول ماه رجب را روزه می‌گرفتند و نمازهای ویژه آن را می‌خواندند. همچنین به اصحاب خود دعایی خاصه آموختند که خداوند را به صفات قدوس و سبوح، ستایش و از او طلب مغفرت و رحمت نمایند.

۲۰:۱۷

اینک خانه پر مهر علی بن موسی الرضا(ع) در شکوه و جلال میلاد فرخنده نهمین نهال باغ امامت و ولایت استامشب وارث عالم آل محمد(ص)، فرزند رضا(ع) متولد می‌شود تا سخاوت از وجودش به باور برسد و نهمین چراغ هدایت به دستانش، روشن گردد. 
جواد(ع) می‌آید تا تنها کسی باشد که در خردسالی ردای امامت را بر تن کرده و بار سنگین هدایتگری را با حلم و بردباری، به دوش بکشد. امشب دردانه سلطان توس به آغوش پدر می‌رسد تا علم و حلم را از بلندای روح پدرش به یادگار گیرد و دریای جود و سخاوت برای رهروان شود

۱۷:۵۴

او در کعبه، مکانی که خداوند برگزیده بود، به دنیا آمد و نورش بر دل‌های مومنان تابید. روز میلاد او نیز به درستی روز پدر نیز نامگذاری شده تا جایگاه پدر بیشتر و بیشتر شناخته شود.
پدر، نمادی از محبت، حمایت و راهنمایی است، و امام علی(ع) به عنوان یک پدر مهربان، نه تنها برای خانواده خود بلکه برای تمام بشریت الگویی برجسته است

۲۱:۳۴

thumnail

۲۱:۳۶

✨﷽✨

نعمت و مصیبت

روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم میخواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند. خیلی او را صدا میزند اما به خاطر شلوغی و سرو صدا کارگر متوجه نمیشود.
به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می‌اندازد تا بلکه کارگر بالا رو نگاه کند. کارگر ۱۰دلار را برمی‌دارد و توی جیبش می‌گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می‌شود.
بار دوم مهندس ۵۰دلار میفرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می‌گذارد.
بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می‌اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می‌کند. در این لحظه کارگر سرش را بلند می‌کند و بالا را نگاه می‌کند و مهندس کارش را به او می‌گوید.

این داستان همان داستان زندگی انسان است، خدای مهربان همیشه نعمت ها را برای ما می‌فرستد اما ما سپاسگزار نیستیم. اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می‌افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند، به خداوند روی میآوریم. بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد!

۲۱:۰۰

آن روزها که چشم تو را کم نداشتمپیراهنی به رنگ محرّم نداشتم
 هرگز نمی سرودمت، ای آبی زلال!طبعی اگر به پاکی شبنم نداشتم
 این روح شاعرانه ی زیبا پرست راآن روزها که با تو نبودم، نداشتم
 گر وا نبود پنچره ام رو به سوی توکاری به کار مردم عالم نداشتم
 باور کن ـ ای رفیق!ـ اگر دوری ات نبودمیلی به این تغزّل پُر غم نداشتم
 دیشب کسی نبود و برای گریستنغیر از صفای آینه هم دم نداشتم
 عمری گذشت و ساخته ام با نداشتن
ای دل! چه خوب بود تو را هم نداشتم

#سعید_بیابانکی

۱۳:۲۳

✨﷽✨
تمام مصائب ما در زندگی از بی‌اعتمادی به خداوند است نه بی‌اعتقادی
همه ما به خدا اعتقاد داریم، ولی همه ما اعتماد نداریم.
شیطان می‌گوید: «باید داشته باشی که بدهی.» اما خدا می‌گوید: «باید بدهی که داشته باشی.»
خداوند دعای کسانی را اجابت می‌کند و جواب می‌دهد که به وعده صدق او اعتماد کنند، نه فقط اعتقاد داشته باشند. تمام مصائب ما در زندگی از بی‌اعتمادی به خداوند است نه بی‌اعتقادی.
اعتماد به خداوند است که اعتقاد به او را در قلب تثبیت می‌کند، و اعتقادی که با اعتماد در قلب تثبیت نشود لرزان است و با کوچک‌ترین باد در مشکلات می‌پَرد.
سعادت، هدیه خداوند به کسانی است که به وعده‌های صدق او اعتماد کرده و در آتش الهی وارد شده‌اند.

۲۰:۳۶

thumnail

۱۹:۴۹

thumnail
مبعوث شد تا چراغ روشن هدایت و راهبری باشد و منادی آگاهی و دوری از جهل. همانگونه که پرودگارش در قرآن کریم فرمود: «ای پيامبر! ما تو را گواه و نويددهنده و هشداردهنده فرستاديم كه به فرمان خدا به سوی او دعوت كنی و چراغی روشنی‌بخش باشی»[احزاب ، آيه ۴۶ - ۴۵]
به واقع مبعث، آغاز راه رستگارى بشر و پایان دوران جهالت بود و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت در باور انسان؛ لذا بارقه‌ی امید به فردایی روشن، تابیدن گرفت و محمد(ص) جامه نبوت پوشید تا اوج اخلاق به تجسم برسد.

۱۷:۴۴

thumnail

۱۲:۰۱

«صحیفه سجادیه» *
عنوان پایان نامه «آنه ماری شیمل» برای دریافت دومین مدرک دکترا، «عشق عرفانی در اسلام» بود.
طی مطالعات مختلف ، با ادعیه مذهب شیعه و به ویژه، دعاهای عارفانه امام سجاد(علیه السلام) آشنا شد و با اشتیاق فراوان آنها را ترجمه و به اروپاییان علاقه‌مند معرفی کرد. او درباره تأثیر ترجمه دعاهای امام سجاد(علیه السلام) بر اروپاییانی که آن را مطالعه کرده اند، گفته است:«من خود همواره دعاها، احادیث و اخبار اسلامی را از اصل عربی آن می‌خوانم و به ترجمه دیگران مراجعه نمی‌کنم. من بخشی کوچک از کتاب مبارک صحیفه سجادیه را، به آلمانی ترجمه و منتشر کرده‌ام و از جمله، دعای رؤیت هلال ماه مبارک رمضان و دعای وداع با آن ماه را. وقتی مشغول ترجمه این دعاها بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من که به او سر می‌زدم، پس از آنکه او به خواب می‌رفت، در گوشه‌ای از آن اتاق، به کار پاکنویس کردن ترجمه‌ها مشغول می‌شدم. اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر، خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی مؤمن و راسخ‌العقیده و حتی متعصب بود. وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه می‌کنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتب مقدسه خودمان، کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آورده ای؟ وقتی کتابم چاپ شد، یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد، او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا، آن را می خوانم. بله! واقعا ترجمه ادعیه امامان معصوم(علیه السلام)، به ویژه صحیفه حضرت زین‌العابدین(علیه السلام)، برای بسیاری از مردم مغرب زمین، کارساز است.»همیشه از او سؤال می‌کردند که آیا مسلمان است یا خیر. در چنین مواردی آنه‌ماری شیمل ترجیح می‌داد که جواب طفره‌آمیز بگوید. مثلاً می‌گوید کسانی که مطمئن نیستند که آنها آیا مسلمان درستکار هستند یا خیر واقعا می‌توانند مسلمانان درستکاری باشند.
توضیح درباره عکس: تصویر سنگ قبر آنه‌ماری شیمل که در آن حدیثی منتسب به پیامبر اسلام نقش بسته‌است: الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا (مردم [در این دنیا در] خوابند؛ وقتی می‌میرند بیدار خواهند شد.

۱۲:۰۱

thumnail

۱۲:۰۲

thumnail
امشب ملائک، نوید آمدن مولودی را می‌دهند که اهل آسمان هم به جایگاه والایش رشک می‌برند و اهل زمین تا قیامت وامدار ایثار و حماسه عاشورایی او خواهند ماند. آنگونه که رسول خدا(ص) فرمود: «مقام حسین بن علی(ع) در آسمان بالاتر از مقام او در زمین است.حسین(ع) متولد می‌شود تا کشتی نجات و چراغ هدایتی باشد برای تمام تاریخ همانگونه که پیغمبر (ص) فرمود: «به درستی که حسین بن علی(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است.

۲۰:۴۷

در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمی‌شود.

امشب راه آسمان به مدینه و خانه لیلا و حسین(ع) ختم می‌شود تا بر بال فرشتگان، مولودی بدرقه زمین شود که شبیه‌ترین فرد به پیامبر اکرم(ص) است. کسی که با آمدنش سیما و سیرت خورشیدِ مهرانگیز پیامبر(ص) را تصویر خواهد کرد.
او علی‌اکبر اباعبدالله(ع) است که نامش مدینه را عطرآگین می‌کند تا گام‌هایش، جاده جوانی را به حرمتی علوی پیوند بزند

۱۳:۰۴

thumnail
امامت، یازده بار به تکرار رسید تا با میلاد مهدی(عج) فصل بی‌تکرارش را به جشن بنشیند؛ آمدنش حُسن ختام زمان و تمام دلواپسی‌های اهل زمین است؛ هم او که حضورش، ظهور تمام معنای مهربانی، امنیت و عدالت است.به راستی که او مولود نجات اهل زمین از تیرگی و غبارگرفتگی‌های دنیاست. و امشب، چه بی‌تاب است عدل و چه بی‌قرار است عطوفت؛ چرا که در انتظار اجلال آينه تمام نمای عدالت و رأفت زمزمه کننده نام موعودند.

۱۵:۰۰

🇮🇷رهبرانقلاب🇮🇷 ما باید به انتخابات از زاویه منافع ملی نگاه کنیم نه از زاویه‌های جناحی و گروهی. اگر انتخابات ضعیف برگزار شود هیچ کس سود نمی‌برد و همه ضربه می‌خورند.

۱۶:۴۰

✨﷽✨
وصل یار
علی بن ابراهیم بن مهزیار می گوید: 19 سال متوالی به مکه رفتم تا خدمت امام زمان (عج ) تشرف پیدا کنم.سال آخری که آمدم نا امید ودلگیر بودم با خود گفتم دیگر فایده ندارد چقدر منتظر باشم گویا لیاقت ندارم برای زیارت.در همین حال بودم که به من الهام شد برای دیدار سال آینده بیا تا حضرت را ببینی...سال بیستم فرا رسید" با دلی پر از امید و عشق کنار کعبه نشستم و نماز میخواندمناگهان دستی روی شانه ام گذاشته شد ، به من گفتند اگر میخواهی حضرت را ببینی دنبال ما بیا...سوار بر مرکب شدیم و در کوه های اطراف گردشی کردیم شب شد دیدم روی کوهی چادری برپاست و روشنایی از آن پیداست نزدیک شدم بعد از اجازه داخل شدم دیدم صورتی دلربا و قامتی بلند ، ابروان بهم پیوسته ، خوشخو و بخشندهسلام کردمحضرت فرمود: منتظرت بودیم چرا دیر آمدی؟گفتم سیدی و مولای" من شب و روز منتظر شما بودم حضرت فرمود:سه چیز باعث شده امامتان را نبینید:1⃣بی رحمی به ضعفاء 2⃣قطع رحم3⃣دنیا طلبی شما اگر رفتارتان را درست کنید ما خودمان می آییم.
منبع📚:الفبای مهدویت

۱۶:۵۹

✨﷽✨
مراقب
پیرمردی بود، که پس از پایان هر روزش از درد و از سختیهایش مینالید... دوستی، از او پرسید: علت این همه درد چیست که از آن رنجوری..پیرمرد گفت: دو بازشکاری دارم، که باید آنها را رام کنم،دوتا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، به هرسویی نروند.دوتا عقاب هم دارم که باید آنها را هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام.شیری، نیز دارم که همیشه، باید آنرا درقفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم و در خدمتش باشم... مرد گفت: چه میگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر میشود انسانی اینهمه حیوان را باهم دریکجا جمع کند و مراقبت کند..پیرمرد گفت: شوخی نمیکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست.آن دو باز شکاری، چشمان منند، که باید با تلاش و کوشش از آنها مراقبت کنم.آن دو خرگوش پاهای منند، که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوندآن دو عقاب نیز، دستان منند، که باید آنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم. آن مار، زبان من است، که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی از او، سر بزند..شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند و آن بیمار، جسم و جان من است، که محتاج هوشیاری، مراقبت و آگاهی من دارد.این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده، و امانم را بریده.

۱۰:۱۹