بابا بیا که قلب من از غصه آب شدکاخ ستم ز سیل سرشکم خراب شد
بابا بیا که در عطش شوق دیدنتچشم کبود و مضطربم غرق خواب شد
شد ناله ام مکمل گفتار عمه امدر شام و کوفه از نظرم انقلاب شد
از چیست چنگ، بر رخ ماهت نشان زدهبابا چرا محاسنت این سان خضاب شد
از ضرب کعب نی نفسم بند آمدهسیلی زدن به روی یتیمت ثواب شد
دیگر نمانده زینتی از بهر دخترتاز بس که پنجه های ستم پر شتاب شد
بی معجرم ولی ز همه رو گرفته امخون لخته های روی سر من حجاب شد
از ما شکست حرمت و از تو لبِ کبودوای از جسارتی که به بزم شراب شد
بابا بیا که در عطش شوق دیدنتچشم کبود و مضطربم غرق خواب شد
شد ناله ام مکمل گفتار عمه امدر شام و کوفه از نظرم انقلاب شد
از چیست چنگ، بر رخ ماهت نشان زدهبابا چرا محاسنت این سان خضاب شد
از ضرب کعب نی نفسم بند آمدهسیلی زدن به روی یتیمت ثواب شد
دیگر نمانده زینتی از بهر دخترتاز بس که پنجه های ستم پر شتاب شد
بی معجرم ولی ز همه رو گرفته امخون لخته های روی سر من حجاب شد
از ما شکست حرمت و از تو لبِ کبودوای از جسارتی که به بزم شراب شد
۱۴:۲۵
۱۴:۲۸