چله عزت نفس
روز بیستم:کسی که عزت نفس داره خودشو با کسی مقایسه نمیکنه!مقایسه کردن از دوران کودکی شروع میشه که بعضی پدر مادرها از سر ناآگاهی اینکارو با بچه هاشون میکنن.مقایسه کردن اصلا شیوه درستی برای تغییر نیست! و فقط باعث مقاومت و از بین رفتن عزت نفس میشهچون هر کسی ذاتا دوست داره منحصر به فرد باشه!ما یاد گرفتیم نداشته هامون رو با داشته های دیگران مقایسه کنیمما نباید خودمون ، همسرمون و بچه مون رو با دیگری مقایسه کنیم و بعد نمره بدیم!چون اینکار:1:حسادت میاره2:حقارت میارهو اینجوری مغلوب مقایسه کردن هات میشی و انگیزه ت از دست میره!کسی که حرف دیگران براش مهمه و مدام خودش با دیگران مقایسه میکنه وقتی به جایی میرسه که بقیه نرسیدن احساس رضایت میکنه و مغرور میشه در صورتی که ادم سالم خوبی رو برای همه میخواد و تلاش میکنه دیگران هم به جایی که اون رسیده برسن!اگه عادت کنی خودت و امکاناتتو با دیگران مقایسه کنی اگه همه چیز هم بهت بدن باز هم دلت راضی نیست.هر انسانی توی یک چیزایی توانایی و توی یک چیزایی ضعف داره.این یک قانونه.هر کسی یه جاهایی خوب نیست.اما کسی که خودش با دیگران مقایسه میکنه این اصل رو نمیدونه!ما انسان ها بی نهایت بُعد و زندگی داریم!آدم بی عزت نفس همه چیز خودشو با دیگران مقایسه میکنهحتی مدل موهاش، ماشینش، لباسش، حقوقش ، شوهرش ، بچه ش.کسی که عزت نفس داره خودشو با دیروزش مقایسه میکنه.کسایی خودشونو با دیگران مقایسه میکنن که: 1:خودشونو نشناختن2:خداشونو نشناختن3:عزت نفس ندارند4:قوانین هستی رو نمیدونن ما برای مقایسه کردن به این دنیا نیومدیم بلکه برای رشد و تعالی خودمون به این دنیا اومدیمپس روی عزت نفس خودت کار کن و تلاش کن هر روز بهتر از دیروز بشیهیچوقت تو زندگی خودت با کسی مقایسه نکن ادما انرژی و توانشون با هم متفاوتهلطفا خودتو پیدا کن تو با ارزشی توانایی های خودت رو پیدا کن
تمرین امروز:هرجا دیدی داری خودت رو مقایسه می کنی بلافاصله مُچ خودتو بگیر و یادداشت کن تا بفهمی چقدر درگیر این موضوع هستی و همون لحظه حرفهایی که الان زدیم رو با خودت تکرار کن و اجازه نده حس بد مقایسه کردن ، بهت غلبه کنه.نه هیچکدوم از اعضای خانواده رو با کسی مقایسه کن و نه اجازه بده اونها تورو مقایسه کنناین تمرین رو مدام با دقت و تمرکز انجام بده
روز بیستم:کسی که عزت نفس داره خودشو با کسی مقایسه نمیکنه!مقایسه کردن از دوران کودکی شروع میشه که بعضی پدر مادرها از سر ناآگاهی اینکارو با بچه هاشون میکنن.مقایسه کردن اصلا شیوه درستی برای تغییر نیست! و فقط باعث مقاومت و از بین رفتن عزت نفس میشهچون هر کسی ذاتا دوست داره منحصر به فرد باشه!ما یاد گرفتیم نداشته هامون رو با داشته های دیگران مقایسه کنیمما نباید خودمون ، همسرمون و بچه مون رو با دیگری مقایسه کنیم و بعد نمره بدیم!چون اینکار:1:حسادت میاره2:حقارت میارهو اینجوری مغلوب مقایسه کردن هات میشی و انگیزه ت از دست میره!کسی که حرف دیگران براش مهمه و مدام خودش با دیگران مقایسه میکنه وقتی به جایی میرسه که بقیه نرسیدن احساس رضایت میکنه و مغرور میشه در صورتی که ادم سالم خوبی رو برای همه میخواد و تلاش میکنه دیگران هم به جایی که اون رسیده برسن!اگه عادت کنی خودت و امکاناتتو با دیگران مقایسه کنی اگه همه چیز هم بهت بدن باز هم دلت راضی نیست.هر انسانی توی یک چیزایی توانایی و توی یک چیزایی ضعف داره.این یک قانونه.هر کسی یه جاهایی خوب نیست.اما کسی که خودش با دیگران مقایسه میکنه این اصل رو نمیدونه!ما انسان ها بی نهایت بُعد و زندگی داریم!آدم بی عزت نفس همه چیز خودشو با دیگران مقایسه میکنهحتی مدل موهاش، ماشینش، لباسش، حقوقش ، شوهرش ، بچه ش.کسی که عزت نفس داره خودشو با دیروزش مقایسه میکنه.کسایی خودشونو با دیگران مقایسه میکنن که: 1:خودشونو نشناختن2:خداشونو نشناختن3:عزت نفس ندارند4:قوانین هستی رو نمیدونن ما برای مقایسه کردن به این دنیا نیومدیم بلکه برای رشد و تعالی خودمون به این دنیا اومدیمپس روی عزت نفس خودت کار کن و تلاش کن هر روز بهتر از دیروز بشیهیچوقت تو زندگی خودت با کسی مقایسه نکن ادما انرژی و توانشون با هم متفاوتهلطفا خودتو پیدا کن تو با ارزشی توانایی های خودت رو پیدا کن
تمرین امروز:هرجا دیدی داری خودت رو مقایسه می کنی بلافاصله مُچ خودتو بگیر و یادداشت کن تا بفهمی چقدر درگیر این موضوع هستی و همون لحظه حرفهایی که الان زدیم رو با خودت تکرار کن و اجازه نده حس بد مقایسه کردن ، بهت غلبه کنه.نه هیچکدوم از اعضای خانواده رو با کسی مقایسه کن و نه اجازه بده اونها تورو مقایسه کنناین تمرین رو مدام با دقت و تمرکز انجام بده
۳:۱۸
چله عزت نفس
روز بیست و یکم
یه سوال تو که میگی عزت نفس داشته باش...اما چرا میگی جلو خدا عین گداها باش...دوستان خوب؟ماها باید در زندگی عزت نفس داشته باشیم..خودتونم میدونید که من چقدر تو این کانال گفتم که عزت نفس داشته باشید و چقدر بهتون تمرین و راهکار دادم...من از شما یک امپراتور ساختم...اما یه چیزو یادت باشه
فقط یه جا لباس امپراتوریتو بکن و خودتو بیار پایین...و اون هم زمانیه که میخوای نماز بخونی..وقتی داری نماز میخونی خودتو یه فقیر فرض کن که اومدی دمه در کسی و میخوای دستتو بگیره...(یعنی دقیقا همین)یه وقت مغرور نشیا...یه وقت خودتو نگیریا...ماها هممون به خدا فقیریم...ما هیچی از خودمون نداریم و هر چی داریم از الله داریم...
فقط جلو یه نفر سرتو بیار پایین و همیشه تسلیم باش..و اون هم خداست...خیلی بهش احترام بذار...خدا خالق و رب و ارباب ماست...اون بود که تورو و این جهان و این کائنات رو افرید...نماز یعنی یه تشکر خشک و خالی از خدا...وگرنه خیلی سخته بخوای کل حق خدارو با زبان ادا کنی
این حرفا معرفت میخواد... باید تو فضای عشق بازی با خدا باشی تا بفهمی چی گفتم...وگرنه هر کسی یه جور با خدا رفتار میکنه...
عزت دست خداییه که شمارو هدایت میکنه....عزت دست خداییه که اگه کسی ازش هدایت بخواد آدماشو میاره تو زندگیش که هدایتش کنن...عزت دست خداییه که یوسف رو از ته چاه کرد عزیز مصر
عزت دست همون خداییه که بی حساب روزی میده و چرتکه نمیندازه...هر کسی به اندازه شجاعت و اعتماد ازش بهره میبره..خدا به کسایی عزت رو میده که طلب میکنن و به حرف خدا گوش میکنن...عزت رو از هرکی غیر خدا طلب کنی یه روزی میشه که میخوری زمین...
خود دوستی باعث میشه به عزت نفس برسی ... و خدا هم عزتشو بهت میده تا بشی یه انسان که به خودت افتخار میکنیخدا خودش اگه بخواد عزت میده...
نمیدونم چه رازی توشه...اما ادم هر چقدر به خدا وابسته میشه و به غیر خدا دل میکنه دیگران به شدت میان سمت همچین آدمی ... همونایی که تا دیروز جواب ادمو نمیدادن
عزت دست خداست...وابسته خدا شو...به غیر خدا وابسته باشی و چشمت دنبال لایک و تایید اینو اون باشه خدا به همینا واگذارت میکنه...عزت دست خداست...هر کی هدایت بخواد خدا هدایتش میکنه ...
خب حالا فکر کن برا وابسته شدن به خدا چیکار میخوای بکنی بنویس و انجام بده مثلا هرکی هستم و گذشته ام هر چی بودهتمام رو می خوام اول وقت بخونم چون میخوام وابسته بشم به خدا البته این یه پیشنهاد ه که بارها تاثیرش رو دیدیم و لمس کردیمشما میتونی با یه روش دیگه ای شروع کنی این راه عاشقی رو.
روز بیست و یکم
یه سوال تو که میگی عزت نفس داشته باش...اما چرا میگی جلو خدا عین گداها باش...دوستان خوب؟ماها باید در زندگی عزت نفس داشته باشیم..خودتونم میدونید که من چقدر تو این کانال گفتم که عزت نفس داشته باشید و چقدر بهتون تمرین و راهکار دادم...من از شما یک امپراتور ساختم...اما یه چیزو یادت باشه
فقط یه جا لباس امپراتوریتو بکن و خودتو بیار پایین...و اون هم زمانیه که میخوای نماز بخونی..وقتی داری نماز میخونی خودتو یه فقیر فرض کن که اومدی دمه در کسی و میخوای دستتو بگیره...(یعنی دقیقا همین)یه وقت مغرور نشیا...یه وقت خودتو نگیریا...ماها هممون به خدا فقیریم...ما هیچی از خودمون نداریم و هر چی داریم از الله داریم...
فقط جلو یه نفر سرتو بیار پایین و همیشه تسلیم باش..و اون هم خداست...خیلی بهش احترام بذار...خدا خالق و رب و ارباب ماست...اون بود که تورو و این جهان و این کائنات رو افرید...نماز یعنی یه تشکر خشک و خالی از خدا...وگرنه خیلی سخته بخوای کل حق خدارو با زبان ادا کنی
این حرفا معرفت میخواد... باید تو فضای عشق بازی با خدا باشی تا بفهمی چی گفتم...وگرنه هر کسی یه جور با خدا رفتار میکنه...
عزت دست خداییه که شمارو هدایت میکنه....عزت دست خداییه که اگه کسی ازش هدایت بخواد آدماشو میاره تو زندگیش که هدایتش کنن...عزت دست خداییه که یوسف رو از ته چاه کرد عزیز مصر
عزت دست همون خداییه که بی حساب روزی میده و چرتکه نمیندازه...هر کسی به اندازه شجاعت و اعتماد ازش بهره میبره..خدا به کسایی عزت رو میده که طلب میکنن و به حرف خدا گوش میکنن...عزت رو از هرکی غیر خدا طلب کنی یه روزی میشه که میخوری زمین...
خود دوستی باعث میشه به عزت نفس برسی ... و خدا هم عزتشو بهت میده تا بشی یه انسان که به خودت افتخار میکنیخدا خودش اگه بخواد عزت میده...
نمیدونم چه رازی توشه...اما ادم هر چقدر به خدا وابسته میشه و به غیر خدا دل میکنه دیگران به شدت میان سمت همچین آدمی ... همونایی که تا دیروز جواب ادمو نمیدادن
عزت دست خداست...وابسته خدا شو...به غیر خدا وابسته باشی و چشمت دنبال لایک و تایید اینو اون باشه خدا به همینا واگذارت میکنه...عزت دست خداست...هر کی هدایت بخواد خدا هدایتش میکنه ...
خب حالا فکر کن برا وابسته شدن به خدا چیکار میخوای بکنی بنویس و انجام بده مثلا هرکی هستم و گذشته ام هر چی بودهتمام رو می خوام اول وقت بخونم چون میخوام وابسته بشم به خدا البته این یه پیشنهاد ه که بارها تاثیرش رو دیدیم و لمس کردیمشما میتونی با یه روش دیگه ای شروع کنی این راه عاشقی رو.
۵:۲۰
چله عزت نفس
روز بیست و دوم
کسی که عزت نفس داره خودشو با کسی مقایسه نمیکنه..
اینجوری استرس میگیری !مقایسه کردن از دوران کودکی شروع میشه که بعضی پدر مادر ها از سر نا آگاهی میگفتن : دوستتو ببین !!! داداشتو ببین !! ببین چجوری غذا میخوره !!!
مقایسه کردن اصلا شیوه درستی برای تغییر نیست !!اتفاقا طرف مقابل مقاومت میکنه...چون هر کسی ذاتا دوست داره منحصر به فرد باشه !
ما یاد گرفتیم نداشته هامونو با داشته های دیگران مقایسه کنیم...ما نباید همسرمون و بچمونو با دیگری مقایسه کنیم و بعد نمره بدیم !!وقتی یه ضعفی در خودت داری خودتو با کسی مقایسه نکن..وگرنه :1: حسادت میاره2: حقارت میارهو اینجوری مغلوب مقایسه کردنات میشی و انگیزتو از دست میدی !
کسی که حرف دیگران براش مهمه و مدام خودشو با دیگران مقایسه میکنه وقتی به جایی میرسه که بقیه نرسیدن احساس رضایت میکنه و مغرور میشه..در صورتی که ادم سالم خوبیرو برای همه میخواد و تلاش میکنه دیگران هم به جایی که رسیده برسن!!!
اگه عادت کنی خودتو و امکاناتتو با دیگران مقایسه کنی اگه همه چیز هم بهت بدن باز هم دلت رای نیست چون فلانی یه چی داره که تو نداری....
هر انسانی تو یه جایی توانایی و تو یه جایی ضعف داره..این یک قانونه...هر کسی یه جاهایی خوب نیست..اما کسی که خودشو با دیگران مقایسه میکنه این اصل رو نمیدونه !!انسان ها بی نهایت بعد و زندگی داریم!
ادم بی عزت نفس خیلی خودشو با دیگران مقایسه میکنه..مثل مدل موهاشمدل ماشینشمدل ریششمدل مانتوشحقوق خودش با حقوق دیگرانشوهر خودش با شوهر دوستشکسی که عزت نفس نداره خودشو با ادمایی مقایسه میکنه که اصلا ربطی بهش ندارن...با همه خودشو مقایسه میکنه...دوستان خوب؟
کسی که عزت نفس داره خودشو با کسی مقایسه نمیکنه...بلکه خودشو با دیروزش مقایسه میکنه...وقتی میبینی کسی پیشرفت کرده غبطه بخور اما حسادت نکن...کسایی خودشونو با دیگران مقایسه میکنن که : 1: خودشونو نشناختن2: خداشونو نشناختن3: عزت نفس ندارند4: قانون هستی رو نمیدونن چیه...ما برای مقایسه کردن به این دنیا نیومدیم ..بلکه برای رشد و تعالی خودمون به این دنیا اومدیم..
پس رو عزت نفس خودت کار کن و تلاش کن هر روز بهتر از دیروز بشیهیچوقت تو زندگی خودتو با کسی مقایسه نکن ادما انرژی و توانشون با هم متفاوته...تو خوده قران هم خدا گفته هر کسی بر حسب تواناییش تکلیف میشه.
متاسفانه پدر و مادران ما مارو با پست ترین انسان ها مقایسه کردن...ما به این دنیا نیومدیم که با کسی مقایسه بشیم..لطفا خودتو پیدا کن..تو با ارزشی...توانایی های خودتو پیدا کن...تو نباید شبیه کسی بشی..اگه شبیه کسی بشی دیگه خودت نیستی...عزت نفس رو در خودت احیا و بیدار کن
کسی که عزت نفس داره خودشو با دیروز خودش مقایسه میکنه اما کسی که عزت نفس نداره پیشرفت خودشو با دیگران مقایسه میکنه.
تمرین امروز : هر جا که دیدی داری خودتو با دیگری مقایسه میکنی بدون سرزنش کردن مچ خودتو بگیرو ثبت کن تا بفهمی چقدر درگیر مقایسه ایو همون لحظه حرف هایی رو که الان زدیم رو با خودت تکرار کن و مقایسه نکن
نه خودت و نه پدر و مادرت و همسرت و نه هیچ کس دیگه رو با کس دیگه مقایسه نکن..هر کس یه سری توانایی ها داره...اگه پدر و مادرتم سرزنش ومقایست کردن بهشون بگو هر کسی یه توانایی داره
روز بیست و دوم کسی که عزت نفس داره خودشو با کسی مقایسه نمیکنه.. اینجوری استرس میگیری !مقایسه کردن از دوران کودکی شروع میشه که بعضی پدر مادر ها از سر نا آگاهی میگفتن : دوستتو ببین !!! داداشتو ببین !! ببین چجوری غذا میخوره !!! مقایسه کردن اصلا شیوه درستی برای تغییر نیست !!اتفاقا طرف مقابل مقاومت میکنه...چون هر کسی ذاتا دوست داره منحصر به فرد باشه ! ما یاد گرفتیم نداشته هامونو با داشته های دیگران مقایسه کنیم...ما نباید همسرمون و بچمونو با دیگری مقایسه کنیم و بعد نمره بدیم !!وقتی یه ضعفی در خودت داری خودتو با کسی مقایسه نکن..وگرنه :1: حسادت میاره2: حقارت میارهو اینجوری مغلوب مقایسه کردنات میشی و انگیزتو از دست میدی ! کسی که حرف دیگران براش مهمه و مدام خودشو با دیگران مقایسه میکنه وقتی به جایی میرسه که بقیه نرسیدن احساس رضایت میکنه و مغرور میشه..در صورتی که ادم سالم خوبیرو برای همه میخواد و تلاش میکنه دیگران هم به جایی که رسیده برسن!!! اگه عادت کنی خودتو و امکاناتتو با دیگران مقایسه کنی اگه همه چیز هم بهت بدن باز هم دلت رای نیست چون فلانی یه چی داره که تو نداری.... هر انسانی تو یه جایی توانایی و تو یه جایی ضعف داره..این یک قانونه...هر کسی یه جاهایی خوب نیست..اما کسی که خودشو با دیگران مقایسه میکنه این اصل رو نمیدونه !!انسان ها بی نهایت بعد و زندگی داریم! ادم بی عزت نفس خیلی خودشو با دیگران مقایسه میکنه..مثل مدل موهاشمدل ماشینشمدل ریششمدل مانتوشحقوق خودش با حقوق دیگرانشوهر خودش با شوهر دوستشکسی که عزت نفس نداره خودشو با ادمایی مقایسه میکنه که اصلا ربطی بهش ندارن...با همه خودشو مقایسه میکنه...دوستان خوب؟ کسی که عزت نفس داره خودشو با کسی مقایسه نمیکنه...بلکه خودشو با دیروزش مقایسه میکنه...وقتی میبینی کسی پیشرفت کرده غبطه بخور اما حسادت نکن...کسایی خودشونو با دیگران مقایسه میکنن که : 1: خودشونو نشناختن2: خداشونو نشناختن3: عزت نفس ندارند4: قانون هستی رو نمیدونن چیه...ما برای مقایسه کردن به این دنیا نیومدیم ..بلکه برای رشد و تعالی خودمون به این دنیا اومدیم.. پس رو عزت نفس خودت کار کن و تلاش کن هر روز بهتر از دیروز بشیهیچوقت تو زندگی خودتو با کسی مقایسه نکن ادما انرژی و توانشون با هم متفاوته...تو خوده قران هم خدا گفته هر کسی بر حسب تواناییش تکلیف میشه. متاسفانه پدر و مادران ما مارو با پست ترین انسان ها مقایسه کردن...ما به این دنیا نیومدیم که با کسی مقایسه بشیم..لطفا خودتو پیدا کن..تو با ارزشی...توانایی های خودتو پیدا کن...تو نباید شبیه کسی بشی..اگه شبیه کسی بشی دیگه خودت نیستی...عزت نفس رو در خودت احیا و بیدار کن کسی که عزت نفس داره خودشو با دیروز خودش مقایسه میکنه اما کسی که عزت نفس نداره پیشرفت خودشو با دیگران مقایسه میکنه.تمرین امروز : هر جا که دیدی داری خودتو با دیگری مقایسه میکنی بدون سرزنش کردن مچ خودتو بگیرو ثبت کن تا بفهمی چقدر درگیر مقایسه ایو همون لحظه حرف هایی رو که الان زدیم رو با خودت تکرار کن و مقایسه نکن نه خودت و نه پدر و مادرت و همسرت و نه هیچ کس دیگه رو با کس دیگه مقایسه نکن..هر کس یه سری توانایی ها داره...اگه پدر و مادرتم سرزنش ومقایست کردن بهشون بگو هر کسی یه توانایی داره۵:۵۶
چله عزت نفس
روز بیست و سوم
کمال گرایی دشمن عزت نفس
ما آدما بزرگترین شکست هارو فقط از خودمون میخوریم..یکیش کمال گراییه..
انواع کمال گرایی ها :
کمال گرایی جسمانی(فرم بینی هیکل قد و ...) کمال گرایی جسمانی اگه داسته باشی اگه یکیرو از لحاظ جسمی بهتر ببینی از خودت بدت میاد ..چون مثل اون نیستی..مثلا کسی که بینی عمل میکنه این حالت رو داره که بینی همرو میبینه..کمال گرایی جسمانی یعنی همین..ناراضی بودن از خود..و به تعداد کسایی که بینی میبینه این ادم از خودش شکست میخوره یکی دیگه از کمال گرایی ها : کمال گرایی موفقیتبهترین بودن...در زمینه های مختلف در زندگی...و مقایسه کردن خود با دیگران و ..اینا جزو این دسته قرار میگیرن...کسایی که این کمال گرایی رو دارن موفقیت های کوچیک خودشونو اصلا نمیبینن!!
کسایی که میرن تو اینستا لایک هاای همو نگاه میکنن این نوع کمال گرایی رو دارن.یا مثلا کنکور..
یا جنبه های شخصی..مثلا میره بنز میخره ولی کسی نگاش نمیکنه و میریزه بهم و از ماشینش بدش میاد..
یه کمال گرا از اینکه خونه خریده خوشحال نیست..از اینکه بهترین خونه از بین فامیل ها خریده خوشحاله...
کمال گرایی در موفقیت شاید تورو خیلی موفق کنه اما تو در درون خالی هستی..
یکی دیگه از کمال گرایی ها کمال گرایی ادراکیهتا چیزیو نمیفهمه میگه : بابا من خنگم..هیچی نمیفهمم..یا میاد به دورو برش نگاه میکنه اگه نفهمیدن میگه خب خوبه همه نفهمیدن منم نفهمیدم..اما اگه یکی بفهمه و خودش نفهمه خودویرانگری میکنه و میگه : ای بابا من که خنگم نمیفهمم..
یکی دیگه از کمال گرایی ها کمال گرایی هیجانیهکه مدام طرف به خودش میگه..گریه نکن..تو باید خودتو کنترل کنی..چرا عصبانی شدی..حق نداری عصبانی بشی!من نباید احساستمو بروز بدم..من نباید لبخند بزنم..کنترل احساست یک مهارت ارزشمند برای همست اما ادمی که کمال گرا میشه تو این حوزه عقده ای میشه..
یکی دیگه از کمال گرایی ها کمال گرایی در حوزه شغلکسی که در حوزه شغلی کمال گراست ..اصلا دوست نداره کسی ازش انتقاد کنه و بهش نه بگه ..و حق اشتباه به خودش نمیده..
یکی دیگه از کمال گرایی ها کمال گرایی در حوزه ارتباطاتهکسایی که کمال گرایی در حوزه ارتباطات دارن اشتباهات دیگران رو نمیبخشن و تا یه چی میشه حرف از طلاق و جدایی و ..میزنن..
یه کمال گرا نمیفهمه رابطه کامل وجود نداره..یه کمال گرا نمیفهمه که هیچ زندگی نیست که دو نفر تا اخر بدون دعوا و جهر بحث باشن..یه کمال گرا اگه کسی بهش بگه تو سریع ناراحت میشه .. و طاقت نه گفتن رو نداره..باید همه ما بپذیریم مشکلات داریم.
کمال گرایی دشمن عزت نفسه .
افراد کمال گرا عزت نفس ندارند..کمال گرا یعنی طرف تموم تلاششو برای رسیدن به هدف میکنه تا به احساس خوب برسه...یعنی احساس خوبش در گرو رسیدن به هدفه..تا به هدف نرسه خودشو ارزشمند نمیدونه..کمال گراها پوست خودشونو میکنند تا به هدف برسند و وقتی به هدف میرسند میگن : خب که چی..اسون رسیدم..(در واقع بلد نیست لذت ببره...چون یاد نگرفته...و در کل مسیر رسیدن به هدف به خودش زنگ تفریح نداده )انگاری به دنیا اومدن که فقط به دست بیارن!!کمال گراها خودشونو ادم حساب ندارند و از خودشون توقع زیادی دارند..کمال گراها یا تنبلی میکنند با پووست خودشونو میکنند برای رسیدن به هدف!!
کمال گراها از مسیر رسیدن به هدف لذت نمیبرن..یه کمال گرا شاید به موفقیت های زیادی برسه اما خوشبخت نمیشه..میدونید چرا ؟چون حس ارزشمندیشون وابسته به هدفه...و تا اینو درمون نکنند نمیتونند خوشبخت باشند..برای کمالگراها شکست یه فاجعه و بیچارگیه...
باید شدت کمال گرایی رو کم کرد و به خودتون یکم زنگ تفریح بدید..باید کمال گرایی رو از 100 به 60 یا 70 بیارید..اینجوری از لحظات زندگی میتونید لذت ببرید..احساس خوب میگیرید..در واقع ادم سالم از لحظات زندگی لذت میبره و به سمت اهدافشم گام بر میداره...ولی کمال گراها تخته گاز به سمت هدف میرند و احساس خوبی نمیکنه مگر اینکه به هدفش برسه و وقتی به هدفشم برسه باز یه هدف دیگه میچینه...و تا ..
برای درمان کمال گرایی میتونی
1: گفت و گوهای منطقی رو در خودت زیاد کنی..یعنی منطق رو در خودت افزایش بده...سعی کن منطقی فکر کنی...(مثلا بگو به خودت : من ادم ارزشمندی هستم ..و اصلا مهم نیست که به هدفم رسیدم یا نرسیدم..)2: باید تمرین کنی دیگران رو قضاوت نکنی...اینم از منطق میاد..پس منطق رو در خودت زیاد کن.3: سعی کن به خودت وقتی برای تفریح بدی..وبازی کنی..به قصد لذت بازی کن نه بردن..به قصد خندیدن..از باختنتم لذت ببر...به خودت مجال بده برای بازی کردن...اینجوری کمال گرایی کم کم کم میشه...هر چقدر کمال گراییت کمتر بشه حس ارزشمندیت بیشتر میشه....
روز بیست و سوم کمال گرایی دشمن عزت نفسما آدما بزرگترین شکست هارو فقط از خودمون میخوریم..یکیش کمال گراییه..انواع کمال گرایی ها : کمال گرایی جسمانی(فرم بینی هیکل قد و ...) کمال گرایی جسمانی اگه داسته باشی اگه یکیرو از لحاظ جسمی بهتر ببینی از خودت بدت میاد ..چون مثل اون نیستی..مثلا کسی که بینی عمل میکنه این حالت رو داره که بینی همرو میبینه..کمال گرایی جسمانی یعنی همین..ناراضی بودن از خود..و به تعداد کسایی که بینی میبینه این ادم از خودش شکست میخوره یکی دیگه از کمال گرایی ها : کمال گرایی موفقیتبهترین بودن...در زمینه های مختلف در زندگی...و مقایسه کردن خود با دیگران و ..اینا جزو این دسته قرار میگیرن...کسایی که این کمال گرایی رو دارن موفقیت های کوچیک خودشونو اصلا نمیبینن!! کسایی که میرن تو اینستا لایک هاای همو نگاه میکنن این نوع کمال گرایی رو دارن.یا مثلا کنکور..یا جنبه های شخصی..مثلا میره بنز میخره ولی کسی نگاش نمیکنه و میریزه بهم و از ماشینش بدش میاد..
یه کمال گرا از اینکه خونه خریده خوشحال نیست..از اینکه بهترین خونه از بین فامیل ها خریده خوشحاله...کمال گرایی در موفقیت شاید تورو خیلی موفق کنه اما تو در درون خالی هستی.. یکی دیگه از کمال گرایی ها کمال گرایی ادراکیهتا چیزیو نمیفهمه میگه : بابا من خنگم..هیچی نمیفهمم..یا میاد به دورو برش نگاه میکنه اگه نفهمیدن میگه خب خوبه همه نفهمیدن منم نفهمیدم..اما اگه یکی بفهمه و خودش نفهمه خودویرانگری میکنه و میگه : ای بابا من که خنگم نمیفهمم.. یکی دیگه از کمال گرایی ها کمال گرایی هیجانیهکه مدام طرف به خودش میگه..گریه نکن..تو باید خودتو کنترل کنی..چرا عصبانی شدی..حق نداری عصبانی بشی!من نباید احساستمو بروز بدم..من نباید لبخند بزنم..کنترل احساست یک مهارت ارزشمند برای همست اما ادمی که کمال گرا میشه تو این حوزه عقده ای میشه.. یکی دیگه از کمال گرایی ها کمال گرایی در حوزه شغلکسی که در حوزه شغلی کمال گراست ..اصلا دوست نداره کسی ازش انتقاد کنه و بهش نه بگه ..و حق اشتباه به خودش نمیده.. یکی دیگه از کمال گرایی ها کمال گرایی در حوزه ارتباطاتهکسایی که کمال گرایی در حوزه ارتباطات دارن اشتباهات دیگران رو نمیبخشن و تا یه چی میشه حرف از طلاق و جدایی و ..میزنن.. یه کمال گرا نمیفهمه رابطه کامل وجود نداره..یه کمال گرا نمیفهمه که هیچ زندگی نیست که دو نفر تا اخر بدون دعوا و جهر بحث باشن..یه کمال گرا اگه کسی بهش بگه تو سریع ناراحت میشه .. و طاقت نه گفتن رو نداره..باید همه ما بپذیریم مشکلات داریم. کمال گرایی دشمن عزت نفسه . افراد کمال گرا عزت نفس ندارند..کمال گرا یعنی طرف تموم تلاششو برای رسیدن به هدف میکنه تا به احساس خوب برسه...یعنی احساس خوبش در گرو رسیدن به هدفه..تا به هدف نرسه خودشو ارزشمند نمیدونه..کمال گراها پوست خودشونو میکنند تا به هدف برسند و وقتی به هدف میرسند میگن : خب که چی..اسون رسیدم..(در واقع بلد نیست لذت ببره...چون یاد نگرفته...و در کل مسیر رسیدن به هدف به خودش زنگ تفریح نداده )انگاری به دنیا اومدن که فقط به دست بیارن!!کمال گراها خودشونو ادم حساب ندارند و از خودشون توقع زیادی دارند..کمال گراها یا تنبلی میکنند با پووست خودشونو میکنند برای رسیدن به هدف!! کمال گراها از مسیر رسیدن به هدف لذت نمیبرن..یه کمال گرا شاید به موفقیت های زیادی برسه اما خوشبخت نمیشه..میدونید چرا ؟چون حس ارزشمندیشون وابسته به هدفه...و تا اینو درمون نکنند نمیتونند خوشبخت باشند..برای کمالگراها شکست یه فاجعه و بیچارگیه... باید شدت کمال گرایی رو کم کرد و به خودتون یکم زنگ تفریح بدید..باید کمال گرایی رو از 100 به 60 یا 70 بیارید..اینجوری از لحظات زندگی میتونید لذت ببرید..احساس خوب میگیرید..در واقع ادم سالم از لحظات زندگی لذت میبره و به سمت اهدافشم گام بر میداره...ولی کمال گراها تخته گاز به سمت هدف میرند و احساس خوبی نمیکنه مگر اینکه به هدفش برسه و وقتی به هدفشم برسه باز یه هدف دیگه میچینه...و تا .. برای درمان کمال گرایی میتونی 1: گفت و گوهای منطقی رو در خودت زیاد کنی..یعنی منطق رو در خودت افزایش بده...سعی کن منطقی فکر کنی...(مثلا بگو به خودت : من ادم ارزشمندی هستم ..و اصلا مهم نیست که به هدفم رسیدم یا نرسیدم..)2: باید تمرین کنی دیگران رو قضاوت نکنی...اینم از منطق میاد..پس منطق رو در خودت زیاد کن.3: سعی کن به خودت وقتی برای تفریح بدی..وبازی کنی..به قصد لذت بازی کن نه بردن..به قصد خندیدن..از باختنتم لذت ببر...به خودت مجال بده برای بازی کردن...اینجوری کمال گرایی کم کم کم میشه...هر چقدر کمال گراییت کمتر بشه حس ارزشمندیت بیشتر میشه....
۶:۰۹
چله عزت نفس
روز بیست و چهارم
همه ما عادت های نادرست زیادی داریم...ولی ترفندی که برای ترک عادت های نادرست میشه زد اینه که یک عادت خوب رو جایگزین عادت قبلیت کنیالبته در راستای همون عادت بد مثلا عادت دارم شکر زیاد مصرف کنم . برای عادت خوب میگم میخوام به جاش میوه بخورمازبین بردن عادت بد سخته اما جایگزین کردنش با عادت خوب راحته.
روی یک برگه کوچک اون عادت جدید رو نویس و بچسبون روی دیوار اتاقت یا آینه و تا 21 روز مدام بهش نگاه کن ،و تمرین کن.هرروز !کم کم به تغییرات جالبی میرسی...کم کم میبینی داری تغییر میکنی..برای تغییر هر عادتی اگر بیست و یک روز ، هرروز اون رو یادآوری و تمرین کنی بعد از گذشت بیست و یک روز عادت جدید جایگزین میشه. تکرار هر چقدر بیشتر باشه توی ناخوداگاهت بهتر ثبت میشه و کم کم حس میکنی داری تغییر میکنی.
روز بیست و چهارم
همه ما عادت های نادرست زیادی داریم...ولی ترفندی که برای ترک عادت های نادرست میشه زد اینه که یک عادت خوب رو جایگزین عادت قبلیت کنیالبته در راستای همون عادت بد مثلا عادت دارم شکر زیاد مصرف کنم . برای عادت خوب میگم میخوام به جاش میوه بخورمازبین بردن عادت بد سخته اما جایگزین کردنش با عادت خوب راحته.
روی یک برگه کوچک اون عادت جدید رو نویس و بچسبون روی دیوار اتاقت یا آینه و تا 21 روز مدام بهش نگاه کن ،و تمرین کن.هرروز !کم کم به تغییرات جالبی میرسی...کم کم میبینی داری تغییر میکنی..برای تغییر هر عادتی اگر بیست و یک روز ، هرروز اون رو یادآوری و تمرین کنی بعد از گذشت بیست و یک روز عادت جدید جایگزین میشه. تکرار هر چقدر بیشتر باشه توی ناخوداگاهت بهتر ثبت میشه و کم کم حس میکنی داری تغییر میکنی.
۴:۴۹
چله عزت نفس
روز بیست و پنجم:
شما وقتی اشتباه یا خطایی مرتکب میشی …گفت گوی ذهنی شروع میشه..شاید پشیمون هم باشی اما این گفت گوهای ذهنی انقدر این اشتباه رو بهت گوشزد میکنه تا داغون و ناراحتت کنهتوی ذهن خودت برای خودت دادگاه میگیری و به خودت حکم میدی و همه چی رو تموم میکنی و این یعنی خدا حافظ عزت نفس! یعنی من از درون خودم شکستم!راه حلش چیه ؟وقتی ناراحتم ، خودم رو میبخشم و میگم جبران میکنم سریع با خودم میگم: تو فوق العاده ای.امروز میتونه روز عالی برای تو باشه ناراحت نباش دوستم.عزیزم امروز روز خیلی شادی میتونه باشهو خیلی جالبه که بدونیه 99 درصد جواب میده و حال بد سریع به حال خوب تبدیل میشهالبته این تلقین به نفس برای احساس بد جواب میده اما اگر کسی نگران گذشته یا آیندشه باید از فرمول نوشتن نگرانی ها روی کاغذ استفاده کنه.یعنی:از هر چیزی ناراحته، همه رو بنویسه و بعد اون کاغذ رو بسوزونه. و اما بزرگترین فرمول برای تغییر حال بد به خوب :آشتی با خود و دوست داشتن خودتوناستفاده از قانون شکر گذاریدوستان عزیز هر روز بعد اینکه از خواب بیدار شدید 5 دقیقه داشته هاتونو مرور کنید و بعد بگید خدایا شکرتادمی که داشته هاشو ببینه اصلا افسرده نیست، خلاصه این دیگه براتون عادت بشه که وقتی حالم بد میشه یا شکر گذاری میکنم یا از همون فرمول تلقین به نفس استفاده میکنم و به خودم تلقین میکنم که حالم خوبه و حالم خوب میشهنذارید حال بد بهتون تلقین بشه.اگه بتونی حال بدتو سریع به حال خوب تبدیل کنی اونجاست که برنده هستی.پس حال بدتون رو با فرمول شکر گذاری و فرمول تلقین به نفس ، خوب کنید و به هیچ عنوان نذارید حال بدتون از 30 ثانیه بیشتر در شما باشه..اگر حال بد رو مدیریت نکنی کم کم تبدیل به حزن و غم میشه و دیگه افسرده میشی و هر اتفاقی هم که برات میوفته اتفاق بدیه.
روز بیست و پنجم:
شما وقتی اشتباه یا خطایی مرتکب میشی …گفت گوی ذهنی شروع میشه..شاید پشیمون هم باشی اما این گفت گوهای ذهنی انقدر این اشتباه رو بهت گوشزد میکنه تا داغون و ناراحتت کنهتوی ذهن خودت برای خودت دادگاه میگیری و به خودت حکم میدی و همه چی رو تموم میکنی و این یعنی خدا حافظ عزت نفس! یعنی من از درون خودم شکستم!راه حلش چیه ؟وقتی ناراحتم ، خودم رو میبخشم و میگم جبران میکنم سریع با خودم میگم: تو فوق العاده ای.امروز میتونه روز عالی برای تو باشه ناراحت نباش دوستم.عزیزم امروز روز خیلی شادی میتونه باشهو خیلی جالبه که بدونیه 99 درصد جواب میده و حال بد سریع به حال خوب تبدیل میشهالبته این تلقین به نفس برای احساس بد جواب میده اما اگر کسی نگران گذشته یا آیندشه باید از فرمول نوشتن نگرانی ها روی کاغذ استفاده کنه.یعنی:از هر چیزی ناراحته، همه رو بنویسه و بعد اون کاغذ رو بسوزونه. و اما بزرگترین فرمول برای تغییر حال بد به خوب :آشتی با خود و دوست داشتن خودتوناستفاده از قانون شکر گذاریدوستان عزیز هر روز بعد اینکه از خواب بیدار شدید 5 دقیقه داشته هاتونو مرور کنید و بعد بگید خدایا شکرتادمی که داشته هاشو ببینه اصلا افسرده نیست، خلاصه این دیگه براتون عادت بشه که وقتی حالم بد میشه یا شکر گذاری میکنم یا از همون فرمول تلقین به نفس استفاده میکنم و به خودم تلقین میکنم که حالم خوبه و حالم خوب میشهنذارید حال بد بهتون تلقین بشه.اگه بتونی حال بدتو سریع به حال خوب تبدیل کنی اونجاست که برنده هستی.پس حال بدتون رو با فرمول شکر گذاری و فرمول تلقین به نفس ، خوب کنید و به هیچ عنوان نذارید حال بدتون از 30 ثانیه بیشتر در شما باشه..اگر حال بد رو مدیریت نکنی کم کم تبدیل به حزن و غم میشه و دیگه افسرده میشی و هر اتفاقی هم که برات میوفته اتفاق بدیه.
۵:۳۹
چله عزت نفس
روز بیست و ششم
اصولا آدم هایی که عصبی هستند زود هم قاطی میکنند و عزت نفس پایینی دارنبرای تمرین توصیه میکنم یک مدت از عمد و آگاهانه آروم باشید..یعنی از درونت داری اتیش میگیری اما در ظاهر اروم باش .بعد از دو هفته کم کم نتایج مثبتش رو می بینید ...اما اوایل سخته ..باید تمرین کنید که با آرامش هم میشه حرف زد ...میتونید از دوستان و اقوام الگو بگیرید..یعنی شخصی رو پیدا کنید که خیلی با حوصله جواب میده و خیلی آرومه . عصبی شدن کم کم با بالا رفتن عزت نفس کم میشه ولی این دو روی هم تاثیر دارن یعنی هر چقدر عصبی تر باشید و کنترل از دست شما خارج بشه اون همه عزت نفس رو از بین می برید .
راه حل های زیر رو هم مطالعه کنید و روش خودتون رو انتخاب کنید و باز هم بنویسید برای خودتون که قراره چه کاری انجام بدید برای عصبی نشدن !
این نوشتن و با خود تکرار کردن تاثیر خیلی زیادی داره ... تجربه کنید
تحریک پذیری و زودرنجی در بسیاری موارد به توقعات بالا از دیگران برمی گردد. فرد زود رنج توقع دارد تا دیگران خطا نکنند و مطابق با سلیقه او رفتار کنند. در حالی که باید پذیرفت افکار دیگران با ما فرق دارد، ضمن اینکه افرادی که ما با آنها تعامل داریم افرادی عادی هستند که خطا می کنند. بنابراین سطح توقعات خود را از دیگران کاهش دهید.
ضرورت دارد تا میزان توقع و انتظار را از خود نیز کاهش دهید، از خطاهای خود فاجعه نسازید و اشتباه و نقص در کارها را امری طبیعی بدانید. بنابراین خود را ببخشید و با خود مهربانتر باشید.
برای مدیریت خشم و هیجان از قانون تدریج استفاده کنید. بنابراین سعی کنید به صورت تدریجی از میزان و شدت عصبانیت خود کم کنید. مثلا اگر روزی 3 مرتبه و با درجه 20 عصبانی می شوبد تصمیم بگیرید فعلا 2 مرتبه و با درجه 17 عصبانیت خود را بروز دهید.
تلاش کنید تا با برنامه ریزی، ساعات و فعالیتهای متنوع اجتماعی، هنری، ورزشی، علمی داشته باشید تا زمینه بروز هیجانات به صورت سالم فراهم شود. شما نیازمند تفریحات سالم بیشتری هستید.
به هنگام عصبانیت وضعیت خود را تغییر دهید.
از تلقین منفی خودداری و تلقین مثبت را جایگزین نمائید.
سعی کنید بجای پرخاش از بیان احساس و رابطه کلامی برای بیان ناراحتی خود استفاده کنیدالبته در مواردی زودرنجی و عصبانیت ممکنه بیانگر افسردگی و اضطراب باشه که بد نیست اگر عصبانیت بیش از حد دارین با مشاور گفتگو کنید.
روز بیست و ششم
اصولا آدم هایی که عصبی هستند زود هم قاطی میکنند و عزت نفس پایینی دارنبرای تمرین توصیه میکنم یک مدت از عمد و آگاهانه آروم باشید..یعنی از درونت داری اتیش میگیری اما در ظاهر اروم باش .بعد از دو هفته کم کم نتایج مثبتش رو می بینید ...اما اوایل سخته ..باید تمرین کنید که با آرامش هم میشه حرف زد ...میتونید از دوستان و اقوام الگو بگیرید..یعنی شخصی رو پیدا کنید که خیلی با حوصله جواب میده و خیلی آرومه . عصبی شدن کم کم با بالا رفتن عزت نفس کم میشه ولی این دو روی هم تاثیر دارن یعنی هر چقدر عصبی تر باشید و کنترل از دست شما خارج بشه اون همه عزت نفس رو از بین می برید .
راه حل های زیر رو هم مطالعه کنید و روش خودتون رو انتخاب کنید و باز هم بنویسید برای خودتون که قراره چه کاری انجام بدید برای عصبی نشدن !
این نوشتن و با خود تکرار کردن تاثیر خیلی زیادی داره ... تجربه کنید
تحریک پذیری و زودرنجی در بسیاری موارد به توقعات بالا از دیگران برمی گردد. فرد زود رنج توقع دارد تا دیگران خطا نکنند و مطابق با سلیقه او رفتار کنند. در حالی که باید پذیرفت افکار دیگران با ما فرق دارد، ضمن اینکه افرادی که ما با آنها تعامل داریم افرادی عادی هستند که خطا می کنند. بنابراین سطح توقعات خود را از دیگران کاهش دهید.
ضرورت دارد تا میزان توقع و انتظار را از خود نیز کاهش دهید، از خطاهای خود فاجعه نسازید و اشتباه و نقص در کارها را امری طبیعی بدانید. بنابراین خود را ببخشید و با خود مهربانتر باشید.
برای مدیریت خشم و هیجان از قانون تدریج استفاده کنید. بنابراین سعی کنید به صورت تدریجی از میزان و شدت عصبانیت خود کم کنید. مثلا اگر روزی 3 مرتبه و با درجه 20 عصبانی می شوبد تصمیم بگیرید فعلا 2 مرتبه و با درجه 17 عصبانیت خود را بروز دهید.
تلاش کنید تا با برنامه ریزی، ساعات و فعالیتهای متنوع اجتماعی، هنری، ورزشی، علمی داشته باشید تا زمینه بروز هیجانات به صورت سالم فراهم شود. شما نیازمند تفریحات سالم بیشتری هستید.
به هنگام عصبانیت وضعیت خود را تغییر دهید.
از تلقین منفی خودداری و تلقین مثبت را جایگزین نمائید.
سعی کنید بجای پرخاش از بیان احساس و رابطه کلامی برای بیان ناراحتی خود استفاده کنیدالبته در مواردی زودرنجی و عصبانیت ممکنه بیانگر افسردگی و اضطراب باشه که بد نیست اگر عصبانیت بیش از حد دارین با مشاور گفتگو کنید.
۷:۳۱
۵:۱۰
چله عزت نفس
روز بیست و هشتم
اصولا آدم هایی که عصبی هستند و زود قاطی میکنند بخاطر اینه که عزت نفسشون تحلیل رفته...شاید کسی که عصبی شده خودشم دوست نداشته باشه عصبی باشه اما چون مدام عصبی شده و مدام با عصبانیت حرف زده این شده جزئی از اخلاقش...برای تمرین توصیه میکنم یه مدت از عمد و آگاهانه آروم باشه..یعنی از درون داره اتیش میگیره ها اما اروم باشه و ادا در بیاره...بعد از دو هفته کم کم نتایج مثبتشو میبینه ...اما اوایل سخته ..
باید تمرین کنه که با آرامش هم میشه حرف زد ...میتونه از دوستاش و اقوام الگو بگیره..یعنی شخصی رو پیدا کنه که خیلی با حوصله جواب میده و خیلی ارومه .این تمرین ها یه پیشنهاد و بستگی به وضعیت هر کسی داره البته راه حل های زیر هم هستن ولی عصبی شدنی که علتش عزت نفسه کم کم با بالا رفتن عزت نفس کم میشه ولی این دو رو هم تاثیر دارن یعنی هر چقدر من عصبی تر باشم و کنترل از دستم خارج بشه اون همه عزت نفسم رو داغون میکنم
راه حل های زیر رو هم مطالعه کنید و روش خودتون رو انتخاب کنید و باز هم بنویسید برای خودتون که قراره چه کاری انجام بدین برای حل عصبی نشدن
این نوشتن و به خود تکرار کردن تاثیر خیلی زیادی داره ... تجربه کنین
تحریک پذیری و زودرنجی در بسیاری موارد به توقعات بالا از دیگران برمی گردد. فرد زود رنج توقع دارد تا دیگران خطا نکنند و مطابق با سلیقه او رفتار کنند. در حالی که باید پذیرفت افکار دیگران با ما فرق دارد، ضمن اینکه افرادی که ما با آنها تعامل داریم افرادی عادی هستند که خطا می کنند. بنابراین سطح توقعات خود را از دیگران کاهش دهید.
ضرورت دارد تا میزان توقع و انتظار را از خود نیز کاهش دهید، از خطاهای خود فاجعه نسازید و اشتباه و نقص در کارها را امری طبیعی بدانید. بنابراین خود را ببخشید و با خود مهربانتر باشید.
برای مدیریت خشم و هیجان از قانون تدریج استفاده کنید. بنابراین سعی کنید به صورت تدریجی از میزان و شدت عصبانیت خود کم کنید. مثلا اگر روزی 3 مرتبه و با درجه 20 عصبانی می شوبد تصمیم بگیرید فعلا 2 مرتبه و با درجه 17 عصبانیت خود را بروز دهید.
تلاش کنید تا با برنامه ریزی، ساعات و فعالیتهای متنوع اجتماعی، هنری، ورزشی، علمی و مذهبی داشته باشید تا زمینه بروز هیجانات به صورت سالم فراهم شود. شما نیازمند تفریحات سالم بیشتری هستید.
به هنگام عصبانیت وضعیت خود را تغییر دهید.
از تلقین منفی خودداری و تلقین مثبت را جایگزین نمائید.
سعی کنید بجای پرخاش از بیان احساس و رابطه کلامی برای بیان ناراحتی خود استفاده کنید.
البته در مواردی زودرنجی و عصبانیت ممکن است بیانگر مسئله ای خلقی نظیر اضطراب یا افسردگی باشد. بنابراین در این رابطه با یک مشاور گفتگو کنید.
روز بیست و هشتم
اصولا آدم هایی که عصبی هستند و زود قاطی میکنند بخاطر اینه که عزت نفسشون تحلیل رفته...شاید کسی که عصبی شده خودشم دوست نداشته باشه عصبی باشه اما چون مدام عصبی شده و مدام با عصبانیت حرف زده این شده جزئی از اخلاقش...برای تمرین توصیه میکنم یه مدت از عمد و آگاهانه آروم باشه..یعنی از درون داره اتیش میگیره ها اما اروم باشه و ادا در بیاره...بعد از دو هفته کم کم نتایج مثبتشو میبینه ...اما اوایل سخته ..
باید تمرین کنه که با آرامش هم میشه حرف زد ...میتونه از دوستاش و اقوام الگو بگیره..یعنی شخصی رو پیدا کنه که خیلی با حوصله جواب میده و خیلی ارومه .این تمرین ها یه پیشنهاد و بستگی به وضعیت هر کسی داره البته راه حل های زیر هم هستن ولی عصبی شدنی که علتش عزت نفسه کم کم با بالا رفتن عزت نفس کم میشه ولی این دو رو هم تاثیر دارن یعنی هر چقدر من عصبی تر باشم و کنترل از دستم خارج بشه اون همه عزت نفسم رو داغون میکنم
راه حل های زیر رو هم مطالعه کنید و روش خودتون رو انتخاب کنید و باز هم بنویسید برای خودتون که قراره چه کاری انجام بدین برای حل عصبی نشدن
این نوشتن و به خود تکرار کردن تاثیر خیلی زیادی داره ... تجربه کنین
تحریک پذیری و زودرنجی در بسیاری موارد به توقعات بالا از دیگران برمی گردد. فرد زود رنج توقع دارد تا دیگران خطا نکنند و مطابق با سلیقه او رفتار کنند. در حالی که باید پذیرفت افکار دیگران با ما فرق دارد، ضمن اینکه افرادی که ما با آنها تعامل داریم افرادی عادی هستند که خطا می کنند. بنابراین سطح توقعات خود را از دیگران کاهش دهید.
ضرورت دارد تا میزان توقع و انتظار را از خود نیز کاهش دهید، از خطاهای خود فاجعه نسازید و اشتباه و نقص در کارها را امری طبیعی بدانید. بنابراین خود را ببخشید و با خود مهربانتر باشید.
برای مدیریت خشم و هیجان از قانون تدریج استفاده کنید. بنابراین سعی کنید به صورت تدریجی از میزان و شدت عصبانیت خود کم کنید. مثلا اگر روزی 3 مرتبه و با درجه 20 عصبانی می شوبد تصمیم بگیرید فعلا 2 مرتبه و با درجه 17 عصبانیت خود را بروز دهید.
تلاش کنید تا با برنامه ریزی، ساعات و فعالیتهای متنوع اجتماعی، هنری، ورزشی، علمی و مذهبی داشته باشید تا زمینه بروز هیجانات به صورت سالم فراهم شود. شما نیازمند تفریحات سالم بیشتری هستید.
به هنگام عصبانیت وضعیت خود را تغییر دهید.
از تلقین منفی خودداری و تلقین مثبت را جایگزین نمائید.
سعی کنید بجای پرخاش از بیان احساس و رابطه کلامی برای بیان ناراحتی خود استفاده کنید.
البته در مواردی زودرنجی و عصبانیت ممکن است بیانگر مسئله ای خلقی نظیر اضطراب یا افسردگی باشد. بنابراین در این رابطه با یک مشاور گفتگو کنید.
۵:۰۲
چله عزت نفس
روز بیست و نهم
تا حالا آدم صبور اطرافت دیدی ؟چی میشه من و تو هم اینجوری بشیم ؟ یعنی انقدر صبور باشیم که هیچی ناراحتمون نکنه...شاید بگی : شعار نده...اما باور کن شعار نیستبا تمرین و مطالعه آدم به همه چی میتونه برسه .
یه نکته خیلی مهمی که در رابطه با صبر وجود داره اینه که :وقتی صبر نداری مدام یه چیزی تو وجودت هست که داره زمزمه میکنه...و مدام اون مسئله رو برات بزرگ و بزرگتر میکنه...و چون صبر نداری و دنبال ارامشی تصمیم میگیری با چند نفر درد و دل میکنی ...حس میکنی این کارت ارومت میکنه..... اما کارو بد تر میکنی ...
چون تو هر بار که درد و دل میکنی انگاری نفت میریزی رو آتیش و کار رو برای خودت خراب تر میکنی...و نا آروم تر میشی.میدونی آدما کی صبور میشن ؟ میدونی کی به ارامش میرسن ؟ میدونی کی مشکلاتشون رو فراموش میکنن؟بعضی ها فکر میکنن گذر زمان...اما ما فکر میکنیم اصلا اینطور نیست...آدما زمانی به ارامش میرسن که نوع نگاه و نگرش خودشونو عوض میکنن..
گذر زمان مشکل مارو کم رنگ میکنه اما از بین نمیبره...بخاطر همینه که ما تا به یاد میاریم اعصابمون میریزه به هم...تنها راه درمون عصبانیت و کم کردن خشم تغییر نگرش ماست
خیلی ها زرنگن و این کارو زود انجام میدن اما خیلی ها حتی ممکنه بعد 2 سال این اتفاق براشون نیوفته
دوستان همراه ؟ تنها راه اینکه صبور بشی اینه که نوع نگاهتو نسبت به اون چیزی که اذیتت میکنه عوض کنی...
دوستان ؟ هزاران هزار دلیل وجود داره ، که یه ادم اعصابش بریزه بهم و صبرشو از دست بده...اما فقط یه راه وجود داره که اون طرف بتونه اروم شه..و اون هم تغییر نگرشه...بر عکس اون چیزی که من و خیلی ها فکر میکنیم داشتن صبر و حوصله فرمول پیچیده و عجیب غریبی نمیخواد..همین که طرف در لحظه بتونه یه جور دیگه به قضیه نگاه کنه اروم میشه و صبرش زیاد میشه
(یعنی یه جوری به مسئله نگاه کنی که احساس کمی بهتر بهت بده)یه تمرین :(تمرین شماره یک داشتن صبر )یه کاغذ و خودکار تهیه کن و تو یه کاغذ بنویس: چی تو زندگیت بیشتر اعصابتو خورد میکنه ؟ ؟؟؟و زیرش دو تا دلیل بنویس که چرا اعصابت خورد میشه.خب ...حالا یه خط زیرش بکش وبنویس میخوام یه جور دیگه به قضیه نگاه کنم.و یه نگاه متفاوت به این قضیه داشته باش..یه نگاهی که بهت ارامش بده و کمی ارومت کنه...(این تمرین فوق العاده ای برای کنترل خشم و داشتن صبره..این تمرین رو انجام بدید .
روز بیست و نهم
تا حالا آدم صبور اطرافت دیدی ؟چی میشه من و تو هم اینجوری بشیم ؟ یعنی انقدر صبور باشیم که هیچی ناراحتمون نکنه...شاید بگی : شعار نده...اما باور کن شعار نیستبا تمرین و مطالعه آدم به همه چی میتونه برسه .
یه نکته خیلی مهمی که در رابطه با صبر وجود داره اینه که :وقتی صبر نداری مدام یه چیزی تو وجودت هست که داره زمزمه میکنه...و مدام اون مسئله رو برات بزرگ و بزرگتر میکنه...و چون صبر نداری و دنبال ارامشی تصمیم میگیری با چند نفر درد و دل میکنی ...حس میکنی این کارت ارومت میکنه..... اما کارو بد تر میکنی ...
چون تو هر بار که درد و دل میکنی انگاری نفت میریزی رو آتیش و کار رو برای خودت خراب تر میکنی...و نا آروم تر میشی.میدونی آدما کی صبور میشن ؟ میدونی کی به ارامش میرسن ؟ میدونی کی مشکلاتشون رو فراموش میکنن؟بعضی ها فکر میکنن گذر زمان...اما ما فکر میکنیم اصلا اینطور نیست...آدما زمانی به ارامش میرسن که نوع نگاه و نگرش خودشونو عوض میکنن..
گذر زمان مشکل مارو کم رنگ میکنه اما از بین نمیبره...بخاطر همینه که ما تا به یاد میاریم اعصابمون میریزه به هم...تنها راه درمون عصبانیت و کم کردن خشم تغییر نگرش ماست
خیلی ها زرنگن و این کارو زود انجام میدن اما خیلی ها حتی ممکنه بعد 2 سال این اتفاق براشون نیوفته
دوستان همراه ؟ تنها راه اینکه صبور بشی اینه که نوع نگاهتو نسبت به اون چیزی که اذیتت میکنه عوض کنی...
دوستان ؟ هزاران هزار دلیل وجود داره ، که یه ادم اعصابش بریزه بهم و صبرشو از دست بده...اما فقط یه راه وجود داره که اون طرف بتونه اروم شه..و اون هم تغییر نگرشه...بر عکس اون چیزی که من و خیلی ها فکر میکنیم داشتن صبر و حوصله فرمول پیچیده و عجیب غریبی نمیخواد..همین که طرف در لحظه بتونه یه جور دیگه به قضیه نگاه کنه اروم میشه و صبرش زیاد میشه
(یعنی یه جوری به مسئله نگاه کنی که احساس کمی بهتر بهت بده)یه تمرین :(تمرین شماره یک داشتن صبر )یه کاغذ و خودکار تهیه کن و تو یه کاغذ بنویس: چی تو زندگیت بیشتر اعصابتو خورد میکنه ؟ ؟؟؟و زیرش دو تا دلیل بنویس که چرا اعصابت خورد میشه.خب ...حالا یه خط زیرش بکش وبنویس میخوام یه جور دیگه به قضیه نگاه کنم.و یه نگاه متفاوت به این قضیه داشته باش..یه نگاهی که بهت ارامش بده و کمی ارومت کنه...(این تمرین فوق العاده ای برای کنترل خشم و داشتن صبره..این تمرین رو انجام بدید .
۴:۰۹
چله عزت نفس
روز سی ام
یادتون قدیما وقتی یکی یه روز نبود همه پیگیرش میشدن که چی شده و این حرفا....... حالا ما که یه روز تمرین نمیزاریم اینهمه پیگیر کننده داریم که چیشد پس چرا نذاشتین تمرین امروز رو ممنون که این همه پیگیر هستین
خب تمرین امروز باز هم به بالا بردن صبر و کم کردن عصبی شدنهخیلی نقطه مهمی هست .وقتی زود برا همه چی عصبی میشی خودت رو داغون میکنی هیچ کسی هیچ چیش نمیشه مطمن باش
بعد اینکه تونستی صبر کردن رو یاد بگیری تازه وارد آرامش میشی کم کم حس میکنی آرامش رو این که حرف و رفتار بقیه تاثیری رو تو نداره خیلی حس خوبی هستاینکه هر کاری رو با آرامش و کمترین استرس پیش ببریاینکه تصمیم های زندگیت رو با حوصله و صبر بگیری
تمرین امروز برای تقویت صبر :
دوستان بعضی هامون حوصله بعضی کار هارو نداریم...مثلا شما ممکنه حوصله اشپزی یا کتاب خوندن رو نداشته باشید....هر کسی یه جا حوصله نداره ...
سوال من از تو اینه :
10 تا از چیزایی که اصلا حوصلشو نداری بنویس...و جلوش بگو : چکار میتونم بکنم که این کار برام لذت بخش بشه ؟ (این تمرین بسیار بسیار برای تقویت حوصله خوبه...اینجوری میتونید حوصلتونو زیاد کنید...
روز سی ام
یادتون قدیما وقتی یکی یه روز نبود همه پیگیرش میشدن که چی شده و این حرفا....... حالا ما که یه روز تمرین نمیزاریم اینهمه پیگیر کننده داریم که چیشد پس چرا نذاشتین تمرین امروز رو ممنون که این همه پیگیر هستین
خب تمرین امروز باز هم به بالا بردن صبر و کم کردن عصبی شدنهخیلی نقطه مهمی هست .وقتی زود برا همه چی عصبی میشی خودت رو داغون میکنی هیچ کسی هیچ چیش نمیشه مطمن باش
بعد اینکه تونستی صبر کردن رو یاد بگیری تازه وارد آرامش میشی کم کم حس میکنی آرامش رو این که حرف و رفتار بقیه تاثیری رو تو نداره خیلی حس خوبی هستاینکه هر کاری رو با آرامش و کمترین استرس پیش ببریاینکه تصمیم های زندگیت رو با حوصله و صبر بگیری
تمرین امروز برای تقویت صبر :
دوستان بعضی هامون حوصله بعضی کار هارو نداریم...مثلا شما ممکنه حوصله اشپزی یا کتاب خوندن رو نداشته باشید....هر کسی یه جا حوصله نداره ...
سوال من از تو اینه :
10 تا از چیزایی که اصلا حوصلشو نداری بنویس...و جلوش بگو : چکار میتونم بکنم که این کار برام لذت بخش بشه ؟ (این تمرین بسیار بسیار برای تقویت حوصله خوبه...اینجوری میتونید حوصلتونو زیاد کنید...
۴:۳۶
چله عزت نفس روز سی و یکم
تا حالا شده با دیدن یه ماشین مدل بالا از خودت و خونوادت بدت بیاد ؟ شده از زندگی خودت بیزار بشی و حسرت بخوری که : وای ...مردم چه زندگی هایی دارن...ولی مامان بابای من همش سر یه دونه رب یا نون وشام و ناهار و حتی 5 هزار تومن پول با هم دعوا میگیرن ؟؟شده حسرت بخوری ؟
شده با یه نفر دوست بشی...و با رفتنش از بین بری؟شده به شدت به کسی وابسته بشی؟ شده نبود اونو نبود خودت بدونی ؟
شده گریه کنی و ازش بخوای نره ؟ شده الکی بذاری بری و بخوای ببینی اون میاد سمت یاد نه ؟
شده بری خونه یه کسی و از دیدن مبل و تلوزیونش به وجد بیای ..ولی خودت داری تو خونه ای زندگی میکنی که مبلش بدرد نمیخوره ؟شده بری تو خونه ای که توش جکوزی داره..اما خونه تو شیر حمومش چکه داره و همیشه خدا خرابه ؟
شده ببینی دوستت همیشه پول تو حسابشه...اما بابای تو سر پول دادن هزار تا منت سرت میذاره؟همه اینا برمیگرده به کمبود عزت نفس..هیچ دلیل دیگه ای نداره..هیچ !کسی که عزت نفس داره در این حد وابستگی نداره..بلکه دلبستگی داره..کسی که عزت نفس داره پذیرش داره..کسی که عزت نفس داره ...ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودش مقایسه نمیکنه...کسی که عزت نفس داره گول ظاهر رو نمیخووهمیبینی عزت نفس چقدر مهمه ؟کسی که عزت نفس داره خودشو دوست داره..با تموم اشکالات ...کسی که عزت نفس داره دیگران رو با تموم عیب هاشون دوست داره...همون جور که خودشو دوست داره..
کسی که خودشو دوست نداره...فکر میکنه اگه بی ام وه داشته باشه و خونه تو بالاشهر داشته باشه آدم بزرگی میشه...در صورتی که پول اعتماد به نفس میاره..اما عزت نفس هرگز !عزت نفس یعنی من خودمو دوست دارم...بدون اینکه دلیلی داشته باشه..من خودمو دوست دارم چون همینی که هستم قشنگه...
یه حرف رو یادت باشه :عزت نفس در گرو پول و ماشین و خونه نیست...عزت نفس فقط یه حس پذیرش درونیه...کسی که عزت نفس داره..صد در صد اعتماد به نفس هم داره...اما کسی که اعتماد به نفس داره لزوما نمیتونه عزت نفس داشته باشه..
خیلی ها پولدارن...اما توجهش فقط رو چیزای منفیه...چرا فکرمیکنی پول عزت نفس میاره..اگه تو جهانی که فقط خودت باش یو خودت..ایا بازم خودتو دوست داری؟ اگه اره ..پس عزت نفس داری..اما اگه احساس رضایت درونیت در گرو تایید دیگرانه تو خوشبخت نیستی !کسی که پولداره شاید از نگاه دیگران خوشبخت باشه...اما خودش از درون از خودش بدش میاد و میخواد با ماشین حس رضایت درونی رو به وجود بیاره...در صورتی که هرگز اینجوری نیست..قیافه و پول عزت نفس و خوشبختی نمیاره..
بلکه پذیرش شرایط موجود هست که عزت نفس میاره..یعنی من خودمو دوست دارم....ولی کسی که خودشو دوست نداشته باشه...با دیدن زندگی دیگران حسرت میخورههمش جلوآینه به قیافش میرسه که تایید بگیرهمانتو های آنچنانی میپوشهوابستگی شدید داره..و در کل دنبال تایید دیگرانههمیناین جمله رو هر روز با خودت تکرار کنبعد از نماز خیلی خوبه
من خودم رو دوست دارم با همه کمی ها و بدی هامن خودم رو دوست دارم و تلاش میکنم بهتر باشم و از همین بودنم خوشحالم نکات مثبت رو به روی خودت بیاربگو من دوست داشتنی هستم اینا رو تمرین کن و بگو برای خودت قربون صدقه خودت برو تا خودت عاشق خودت نشی کسی عاشقانه نمیشهخودت رو دوست داشته باش اونی که هستیبا همه کمی ها و کاستی ها چون خودت هستی
تا حالا شده با دیدن یه ماشین مدل بالا از خودت و خونوادت بدت بیاد ؟ شده از زندگی خودت بیزار بشی و حسرت بخوری که : وای ...مردم چه زندگی هایی دارن...ولی مامان بابای من همش سر یه دونه رب یا نون وشام و ناهار و حتی 5 هزار تومن پول با هم دعوا میگیرن ؟؟شده حسرت بخوری ؟
شده با یه نفر دوست بشی...و با رفتنش از بین بری؟شده به شدت به کسی وابسته بشی؟ شده نبود اونو نبود خودت بدونی ؟
شده گریه کنی و ازش بخوای نره ؟ شده الکی بذاری بری و بخوای ببینی اون میاد سمت یاد نه ؟
شده بری خونه یه کسی و از دیدن مبل و تلوزیونش به وجد بیای ..ولی خودت داری تو خونه ای زندگی میکنی که مبلش بدرد نمیخوره ؟شده بری تو خونه ای که توش جکوزی داره..اما خونه تو شیر حمومش چکه داره و همیشه خدا خرابه ؟شده ببینی دوستت همیشه پول تو حسابشه...اما بابای تو سر پول دادن هزار تا منت سرت میذاره؟همه اینا برمیگرده به کمبود عزت نفس..هیچ دلیل دیگه ای نداره..هیچ !کسی که عزت نفس داره در این حد وابستگی نداره..بلکه دلبستگی داره..کسی که عزت نفس داره پذیرش داره..کسی که عزت نفس داره ...ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودش مقایسه نمیکنه...کسی که عزت نفس داره گول ظاهر رو نمیخووهمیبینی عزت نفس چقدر مهمه ؟کسی که عزت نفس داره خودشو دوست داره..با تموم اشکالات ...کسی که عزت نفس داره دیگران رو با تموم عیب هاشون دوست داره...همون جور که خودشو دوست داره..
کسی که خودشو دوست نداره...فکر میکنه اگه بی ام وه داشته باشه و خونه تو بالاشهر داشته باشه آدم بزرگی میشه...در صورتی که پول اعتماد به نفس میاره..اما عزت نفس هرگز !عزت نفس یعنی من خودمو دوست دارم...بدون اینکه دلیلی داشته باشه..من خودمو دوست دارم چون همینی که هستم قشنگه...
یه حرف رو یادت باشه :عزت نفس در گرو پول و ماشین و خونه نیست...عزت نفس فقط یه حس پذیرش درونیه...کسی که عزت نفس داره..صد در صد اعتماد به نفس هم داره...اما کسی که اعتماد به نفس داره لزوما نمیتونه عزت نفس داشته باشه..
خیلی ها پولدارن...اما توجهش فقط رو چیزای منفیه...چرا فکرمیکنی پول عزت نفس میاره..اگه تو جهانی که فقط خودت باش یو خودت..ایا بازم خودتو دوست داری؟ اگه اره ..پس عزت نفس داری..اما اگه احساس رضایت درونیت در گرو تایید دیگرانه تو خوشبخت نیستی !کسی که پولداره شاید از نگاه دیگران خوشبخت باشه...اما خودش از درون از خودش بدش میاد و میخواد با ماشین حس رضایت درونی رو به وجود بیاره...در صورتی که هرگز اینجوری نیست..قیافه و پول عزت نفس و خوشبختی نمیاره..
بلکه پذیرش شرایط موجود هست که عزت نفس میاره..یعنی من خودمو دوست دارم....ولی کسی که خودشو دوست نداشته باشه...با دیدن زندگی دیگران حسرت میخورههمش جلوآینه به قیافش میرسه که تایید بگیرهمانتو های آنچنانی میپوشهوابستگی شدید داره..و در کل دنبال تایید دیگرانههمیناین جمله رو هر روز با خودت تکرار کنبعد از نماز خیلی خوبه
من خودم رو دوست دارم با همه کمی ها و بدی هامن خودم رو دوست دارم و تلاش میکنم بهتر باشم و از همین بودنم خوشحالم نکات مثبت رو به روی خودت بیاربگو من دوست داشتنی هستم اینا رو تمرین کن و بگو برای خودت قربون صدقه خودت برو تا خودت عاشق خودت نشی کسی عاشقانه نمیشهخودت رو دوست داشته باش اونی که هستیبا همه کمی ها و کاستی ها چون خودت هستی
۴:۱۹
چله عزت نفس
روز سی و دوم
امروز میخوایم یه تمرین بدیم بهتون ...که چجوری مشکلات زندگیتونوپیدا کنید و بعد حلش کنید...
همه کاغذ و قلم هاتونو اماده کنید
شماره 1 (پیدا کردن اتفاق های تکراری زندگی )
ببین چه اتفاقیه که هر روز برات تکرار میشه ؟ چه اتفاقیه که ول کنت نیست ؟ چیه که فکرتو خراب میکنه؟ قبلا یه بار این کار رو کردیم(حداقل 5 تا و حداکثر 10 تا بنویس ) )
شماره 2 (پیدا کردن باورهای مخرب)خب..در شماره یک مشکلاتتون رو نوشتید..در این مرحله باید اون باور مخربی رو که اون اتفاق رو رقم میزنه رو با چراهای متعدد پیدا کنیمیعنی :انقدر بپرس چرا این اتفاق میوفته که بلاخره برسی بهجوابتا بتونی باور مخرب رو پیدا کنی...مثال :من چرا با دیدن عموم عصبی میشم ؟به خاطر اینه که کم محلی میکنهخب چرا با کم محلیش عصبی میشم ؟خب از این کار متنفرم خب چرا متنفرم ؟چون یاد گذشته میوفتمچرا یاد گذشته میوفتی ؟چون فلان کس اذیتم کرد..خب دیدید که به راحتی هسته اصلی عصبانیت کشف شد
شماره 3 (پیدا کردن نقاط مشترک)
الان تو مشکلاتتو با پرسیدن چراها ریشه یابی کردی... خب..ببین تو مشکلاتی که چرا یابی کردی چه باوری هست که در همه مشکلات وجود داره؟؟؟؟ببین چیه که عموم مشکلاتت بخاطر همونه ؟چیه که در عموم مشکلاتت که نوشتی و چرایابی کردی خیلی خودنمایی میکنه ؟چیه که در 80 % مشکلاتت دخیله ؟این میشه مغز اصلی که باید درمون بشهپیداش کن
شماره 4 (راه حل)در این شماره میخوام بهتون یه ترفند یاد بدم برای حل مشکلاتتون..به احتمال زیاد باورهای مخربتو در مراحل قبل کشف کردی.
احتمالا 2 یا 3 باور مخرب پیدا کردی...راه حل این باورهای مخرب اینه : ببینی نقطه مقابل این باور چیه ؟ راه درمونش چیه ؟ چطوری میتونی درستش کنی ؟ هر چی به ذهنت اومد ور بنویس ...و بعد در موردش تو گوگل سرچ کن و مطلب بخون...
اگه اون مورد یه ترسه کم کم برو سمتش..یعنی 40 روز با خودت عهد ببیند که باهاش روبه رو بشی.
خلاصه یه برنامه برای خودت بریز که باهاش رو به رو بشی...این مشکل اگه حل بشه اسایش به زندگیت بر میگرده...
روز سی و دوم
امروز میخوایم یه تمرین بدیم بهتون ...که چجوری مشکلات زندگیتونوپیدا کنید و بعد حلش کنید...
همه کاغذ و قلم هاتونو اماده کنید
شماره 1 (پیدا کردن اتفاق های تکراری زندگی )
ببین چه اتفاقیه که هر روز برات تکرار میشه ؟ چه اتفاقیه که ول کنت نیست ؟ چیه که فکرتو خراب میکنه؟ قبلا یه بار این کار رو کردیم(حداقل 5 تا و حداکثر 10 تا بنویس ) )
شماره 2 (پیدا کردن باورهای مخرب)خب..در شماره یک مشکلاتتون رو نوشتید..در این مرحله باید اون باور مخربی رو که اون اتفاق رو رقم میزنه رو با چراهای متعدد پیدا کنیمیعنی :انقدر بپرس چرا این اتفاق میوفته که بلاخره برسی بهجوابتا بتونی باور مخرب رو پیدا کنی...مثال :من چرا با دیدن عموم عصبی میشم ؟به خاطر اینه که کم محلی میکنهخب چرا با کم محلیش عصبی میشم ؟خب از این کار متنفرم خب چرا متنفرم ؟چون یاد گذشته میوفتمچرا یاد گذشته میوفتی ؟چون فلان کس اذیتم کرد..خب دیدید که به راحتی هسته اصلی عصبانیت کشف شد
شماره 3 (پیدا کردن نقاط مشترک)
الان تو مشکلاتتو با پرسیدن چراها ریشه یابی کردی... خب..ببین تو مشکلاتی که چرا یابی کردی چه باوری هست که در همه مشکلات وجود داره؟؟؟؟ببین چیه که عموم مشکلاتت بخاطر همونه ؟چیه که در عموم مشکلاتت که نوشتی و چرایابی کردی خیلی خودنمایی میکنه ؟چیه که در 80 % مشکلاتت دخیله ؟این میشه مغز اصلی که باید درمون بشهپیداش کن
شماره 4 (راه حل)در این شماره میخوام بهتون یه ترفند یاد بدم برای حل مشکلاتتون..به احتمال زیاد باورهای مخربتو در مراحل قبل کشف کردی.
احتمالا 2 یا 3 باور مخرب پیدا کردی...راه حل این باورهای مخرب اینه : ببینی نقطه مقابل این باور چیه ؟ راه درمونش چیه ؟ چطوری میتونی درستش کنی ؟ هر چی به ذهنت اومد ور بنویس ...و بعد در موردش تو گوگل سرچ کن و مطلب بخون...
اگه اون مورد یه ترسه کم کم برو سمتش..یعنی 40 روز با خودت عهد ببیند که باهاش روبه رو بشی.
خلاصه یه برنامه برای خودت بریز که باهاش رو به رو بشی...این مشکل اگه حل بشه اسایش به زندگیت بر میگرده...
۴:۴۷
چله عزت نفس
روز سی و سوم
یه مشکلی که برای دوستان چله هست اینه که وقتی به یه مشکل تو زندگی میخورن زود همه چی رو تعطیل میکنن یا میگن تو این وضعیت نمیشه آدم هر چقدر تو زندگیش مشکلاتش زیاد تر باشه...بهتر میتونه رشد کنهالان میگم چرا...
ولی قبلش میخوام اینجا در مورد قوانین جهان صحبت کنم
مشکلات باعث میشه ما رشد کنیم..اما به شرطی که بلد باشیم از تضاد های زندگیمون درست استفاده کنیم تا مثل سوخت بنزینی بشه برای رشد ما
اما تضاد چیه ؟تضاد اتفاقاتیه که برای تو در زندگیت میوفته و تو دوست نداری این اتفاقات برات بیوفته...و اعصابت خورد میشه..به این میگن تضاد... تضاد های زندگی مارو به سمت این میکشونه که دقیقا چی میخوایم..
و کسی که تو سختی بزرگ شده دقیقا میدونه که چی میخواد و کافیه برای بیرون اومدن از تضادش تلاش کنه
روند پیشرفت جهان به این گونه طراحی شده که ما با برخورد به تضاد های زندگیمون بعدش خواسته هامون واضح میشه.مثلا یه بیماری باعث میشه داروش ساخته بشه..یا نیاز به مسافرت باعث میشه هواپیما اختراع بشه..یا فاسد شدن مواد غذایی باعث میشه یخچال ساخته بشه...همینطور مشکلات زندگی باعث میشه ما ساخته بشیمعموم چیز هایی که اختراع شده بخاطر نیاز بود..و عموم نیاز ها هم از رنج اومدهیعنی طرف رنج یه چیزیرو کشیده و بعدش به فکر این افتاده که یه کاری بکنه...پس رنج بردن از چیزی باعث میشه یه نیازی در تو به وجود بیاد ..و اون نیاز هم باعث میشه یه تکونی به خودت بدی و شرایط رو عوض کنی اما عموم ادما بعد از اینکه به تضاد بر میخورن به دو گروه تقسیم میشن1: گروه اول کسایی هستن که میدونن این تضاد زندگی اومده که رشدشون بده و این تضاد میخواد بگه خواستشون چیه ؟تا بعدش برای بدرست آوردنش تلاش کنن2: گروه دوم تو ناخواسته گیر میکنن و همش میگن چرا من..واسه چی ...و دنبال مقصرهستند و به زمین و زمان فحش میدن و گریه میکنن و افسرده و عصبانی میشن
هر کجا مشکل باشه جوابم هست...
به قول مولانا :
حق تعالی گر سماوات آفرید
از برای دفع حاجات آفرید
هر کجا دردی دوا آنجا رود
هر کجا فقری نوا آنجا رود
هر کجا مشکل جواب آنجا رود
هر کجا کشتیست آب آنجا رود
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
یا به قول قران :فان مع العسر یسراًان مع العسر یسراً ؛پس حتماً با سختی آسانی است, حتماً با سختی آسانی است
همه اینارو گفتم تا اینو بگم اگه تو زندگیت تضاد های زیادی وجود داره..اما باید یاد بگیری و تمرین کنی که از تضاد های زندگیت خواسته هاتو بکشی بیرون و به سمتش حرکت کنی..نه اینکه تو ناخواسته هات دست و پا بزنی
در واقع مشکلات نه تنها باعث پس رفت ما نمیشه بلکه باعث پیشرفت ما میشه...تضاد در زندگی باعث میشه بیشتر به سمت خواستت بری...و آدما تو این جور شرایطه که خودشونو نشون میدن..مشکلات میاد تو زندگی تا یه چیزی به یاد ما بده
نباید تو مشکلاتت غرق بشی..اگه از مشکلاتت بگی و بنویسی اون مشکل بیشتر میشه...بخاطر همینه که شخصا با درد و دل کردن کاملا مخالفم
کسی که تو زندگیش مشکلی نداشته باشه کم کم میپوسه!عین اب راکد فاسد میشه..عین مرداب میشه بعدش... فقط مرده ها هستن که زندگیشون یکنواخت و ساکنه...ما باید حرکت کنیم...ما نمیتونیم ایست کنیم و منتظر باشیم جهان شرایطی رو برامون به وجود بیاره که توش هیچ تضادی نباشه...در واقع قرار نیست زندگی بدون هیچ مشکلی باشه...
مشکل لازمه زندگیه..تو بازی کامپیوتر اگه دشمنی رو به روت نباشه که تو اصلا بازی نمیکنی...اون چالش ها و اون دشمن ها و اون مشکلات هست که یک بازی کامپیوتری رو انقدر جذاب میکنه..وگرنه یه دکمه باشه که سریع مراحل رو رد کنی که بدرد نمیخوره
اما زمانی که تفنگت پره...و جون زیادی تو بازی داری..کیف میکنی بری تو بازی با دشمنات بجنگی...و همشونو میکشی...زندگی هم همینه...وقتی باورهات رو درست کنی میفهمی تموم مشکلات در واقع میاد که رشدت بده
و جمله ای که من همیشه به خودم میگم :عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
یعنی مشکلات زندگی بعد ها اتفاقا خیلی برام خیر میشهکه خودم بعد ها میفهمم...
الخیر فی ماوقع
چقدر خوبه که باور های توحیدیت قوی باشه..که مثلا تنها خداست که میتونه به ادم سود برسونه و فقط خداست که میتونه شر رو از ادم دفع کنه...نه پدرنه مادرنه مشترینه مدیرنه کارفرمانه فلانی نه پارتیهیچکس!!قدرت فقط دست الله هست..و خدا راه های زیادی داره برای اینکه بتونه به ما کمک کنه...ما باید باور توحیدیمون قوی باشه..و به هیچکس جز الله دلگرم نباشیم...
همین این باور رو هر روز تو ذهنت و تو دلت تکرار کن و تمرین کن
روز سی و سوم
یه مشکلی که برای دوستان چله هست اینه که وقتی به یه مشکل تو زندگی میخورن زود همه چی رو تعطیل میکنن یا میگن تو این وضعیت نمیشه آدم هر چقدر تو زندگیش مشکلاتش زیاد تر باشه...بهتر میتونه رشد کنهالان میگم چرا...
ولی قبلش میخوام اینجا در مورد قوانین جهان صحبت کنم
مشکلات باعث میشه ما رشد کنیم..اما به شرطی که بلد باشیم از تضاد های زندگیمون درست استفاده کنیم تا مثل سوخت بنزینی بشه برای رشد ما
اما تضاد چیه ؟تضاد اتفاقاتیه که برای تو در زندگیت میوفته و تو دوست نداری این اتفاقات برات بیوفته...و اعصابت خورد میشه..به این میگن تضاد... تضاد های زندگی مارو به سمت این میکشونه که دقیقا چی میخوایم..
و کسی که تو سختی بزرگ شده دقیقا میدونه که چی میخواد و کافیه برای بیرون اومدن از تضادش تلاش کنه
روند پیشرفت جهان به این گونه طراحی شده که ما با برخورد به تضاد های زندگیمون بعدش خواسته هامون واضح میشه.مثلا یه بیماری باعث میشه داروش ساخته بشه..یا نیاز به مسافرت باعث میشه هواپیما اختراع بشه..یا فاسد شدن مواد غذایی باعث میشه یخچال ساخته بشه...همینطور مشکلات زندگی باعث میشه ما ساخته بشیمعموم چیز هایی که اختراع شده بخاطر نیاز بود..و عموم نیاز ها هم از رنج اومدهیعنی طرف رنج یه چیزیرو کشیده و بعدش به فکر این افتاده که یه کاری بکنه...پس رنج بردن از چیزی باعث میشه یه نیازی در تو به وجود بیاد ..و اون نیاز هم باعث میشه یه تکونی به خودت بدی و شرایط رو عوض کنی اما عموم ادما بعد از اینکه به تضاد بر میخورن به دو گروه تقسیم میشن1: گروه اول کسایی هستن که میدونن این تضاد زندگی اومده که رشدشون بده و این تضاد میخواد بگه خواستشون چیه ؟تا بعدش برای بدرست آوردنش تلاش کنن2: گروه دوم تو ناخواسته گیر میکنن و همش میگن چرا من..واسه چی ...و دنبال مقصرهستند و به زمین و زمان فحش میدن و گریه میکنن و افسرده و عصبانی میشنهر کجا مشکل باشه جوابم هست...
به قول مولانا :
حق تعالی گر سماوات آفرید
از برای دفع حاجات آفرید
هر کجا دردی دوا آنجا رود
هر کجا فقری نوا آنجا رود
هر کجا مشکل جواب آنجا رود
هر کجا کشتیست آب آنجا رود
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
یا به قول قران :فان مع العسر یسراًان مع العسر یسراً ؛پس حتماً با سختی آسانی است, حتماً با سختی آسانی است
همه اینارو گفتم تا اینو بگم اگه تو زندگیت تضاد های زیادی وجود داره..اما باید یاد بگیری و تمرین کنی که از تضاد های زندگیت خواسته هاتو بکشی بیرون و به سمتش حرکت کنی..نه اینکه تو ناخواسته هات دست و پا بزنی
در واقع مشکلات نه تنها باعث پس رفت ما نمیشه بلکه باعث پیشرفت ما میشه...تضاد در زندگی باعث میشه بیشتر به سمت خواستت بری...و آدما تو این جور شرایطه که خودشونو نشون میدن..مشکلات میاد تو زندگی تا یه چیزی به یاد ما بده
نباید تو مشکلاتت غرق بشی..اگه از مشکلاتت بگی و بنویسی اون مشکل بیشتر میشه...بخاطر همینه که شخصا با درد و دل کردن کاملا مخالفم
کسی که تو زندگیش مشکلی نداشته باشه کم کم میپوسه!عین اب راکد فاسد میشه..عین مرداب میشه بعدش... فقط مرده ها هستن که زندگیشون یکنواخت و ساکنه...ما باید حرکت کنیم...ما نمیتونیم ایست کنیم و منتظر باشیم جهان شرایطی رو برامون به وجود بیاره که توش هیچ تضادی نباشه...در واقع قرار نیست زندگی بدون هیچ مشکلی باشه...
مشکل لازمه زندگیه..تو بازی کامپیوتر اگه دشمنی رو به روت نباشه که تو اصلا بازی نمیکنی...اون چالش ها و اون دشمن ها و اون مشکلات هست که یک بازی کامپیوتری رو انقدر جذاب میکنه..وگرنه یه دکمه باشه که سریع مراحل رو رد کنی که بدرد نمیخوره
اما زمانی که تفنگت پره...و جون زیادی تو بازی داری..کیف میکنی بری تو بازی با دشمنات بجنگی...و همشونو میکشی...زندگی هم همینه...وقتی باورهات رو درست کنی میفهمی تموم مشکلات در واقع میاد که رشدت بده
و جمله ای که من همیشه به خودم میگم :عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
یعنی مشکلات زندگی بعد ها اتفاقا خیلی برام خیر میشهکه خودم بعد ها میفهمم...
الخیر فی ماوقع
چقدر خوبه که باور های توحیدیت قوی باشه..که مثلا تنها خداست که میتونه به ادم سود برسونه و فقط خداست که میتونه شر رو از ادم دفع کنه...نه پدرنه مادرنه مشترینه مدیرنه کارفرمانه فلانی نه پارتیهیچکس!!قدرت فقط دست الله هست..و خدا راه های زیادی داره برای اینکه بتونه به ما کمک کنه...ما باید باور توحیدیمون قوی باشه..و به هیچکس جز الله دلگرم نباشیم...
همین این باور رو هر روز تو ذهنت و تو دلت تکرار کن و تمرین کن
۶:۱۸
چله عزت نفس
روز سی و چهارم
تمرین جدی برای عزت نفس
بعضی اهنگ ها و فیلم و سریالها ، وجود انسان رو واقعا سمی میکنه.
متاسفانه اهنگ ها و سریالها به شما احساس تهی بودن و خالی بودن عزت نفس میدن و بعد با شما کاری میکنن که از بدبخت بودن لذت ببرید و یا ذهنتون روی مسائل منفی که دیدین و شنیدین ، متمرکز بشه.راستش میخوام بگم که دیگه بعضی آهنگ ها رو واقعا گوش نکنیداین سبک موزیک در واقع آدم رو اروم نمیکنهفقط شمارو برای لحظاتی بیخیال میکنه اما مشکل هنوزم پا بر جاستگوش کردن به این سبک آهنگ یا دیدن یکسری سریالها باعث میشه در ذهنتون کم کم یه دنیای مجازی شکل بگیره و بعدش برای آرامش کاذب در همون دنیای مجازی زندگی کنید و از واقعیت دور باشیدبخاطر همینه که آدم توهم میزنه و تمرکزش میاد پایین و اراده آدم به شدت کم میشهلطفا حرفامو بدون تعصب بخونیدگوش کردن به این سبک اهنگ باعث میشه کم کم یه حالتی بگیری که ندونی چی درسته چی غلطه چون دنیارو بر مبنای توهم خودت میبینی نه اون چیزی که واقعا حقیقت این دنیاستکسی که زیاد به این نوع اهنگها گوش میده قدرت مسئولیت پذیریش کم میشهاین دنیا در برابر ابدیتی که قراره توش باشیم هیچی نیست و موزیکها و سریالهای این مدلی خیلی ساده مارو از این حقیقت دور میکنه3 روز این اهنگ ها رو گوش نده و یکماه ، سریال نگاه نکن.به احتمال زیاد چیزهایی توجهت رو جلب میکنن که شاید تا قبلش نمیدیدی اونم حقیقت جهانه،درباره آهنگ ها و موسیقی که گوش میکنید یک تجدید نظر کنید هرچیزی ارزش شنیدن نداره!
وقتی کسی این سبک آهنگ ها رو زیاد گوش میدهکم کم صدای خواننده میره تو ذهنش و مدااام تکرار میشهبهش میگن خوره ذهنییک قسمت از آهنگ مدام توی ذهن ، تکرار میشه و هرچقدر بخوای ساکتش کنی ، صدا قویتر میشه. تمام تمرکزت میره روی سریال و ادامه ش و حتی باعث میشه چیزی رو که اصلا وجود نداره باور کنی.مراقب عزت نفست باش! بعضی از آهنگها و سریالها واقعا قاتل عزت نفس هستن. برای گوشهات ارزش قائل باش همینطور برای چشمهات و برای ذهنت. فقط موسیقی بی کلام گوش کن حالا شاد یا آرامش بخش. صدای طبیعت رو گوش کن. داستان زندگی بزرگان و انسانهای معنوی رو تماشا کن و عزت نفست رو بالا ببر.
روز سی و چهارم
تمرین جدی برای عزت نفس
بعضی اهنگ ها و فیلم و سریالها ، وجود انسان رو واقعا سمی میکنه.
متاسفانه اهنگ ها و سریالها به شما احساس تهی بودن و خالی بودن عزت نفس میدن و بعد با شما کاری میکنن که از بدبخت بودن لذت ببرید و یا ذهنتون روی مسائل منفی که دیدین و شنیدین ، متمرکز بشه.راستش میخوام بگم که دیگه بعضی آهنگ ها رو واقعا گوش نکنیداین سبک موزیک در واقع آدم رو اروم نمیکنهفقط شمارو برای لحظاتی بیخیال میکنه اما مشکل هنوزم پا بر جاستگوش کردن به این سبک آهنگ یا دیدن یکسری سریالها باعث میشه در ذهنتون کم کم یه دنیای مجازی شکل بگیره و بعدش برای آرامش کاذب در همون دنیای مجازی زندگی کنید و از واقعیت دور باشیدبخاطر همینه که آدم توهم میزنه و تمرکزش میاد پایین و اراده آدم به شدت کم میشهلطفا حرفامو بدون تعصب بخونیدگوش کردن به این سبک اهنگ باعث میشه کم کم یه حالتی بگیری که ندونی چی درسته چی غلطه چون دنیارو بر مبنای توهم خودت میبینی نه اون چیزی که واقعا حقیقت این دنیاستکسی که زیاد به این نوع اهنگها گوش میده قدرت مسئولیت پذیریش کم میشهاین دنیا در برابر ابدیتی که قراره توش باشیم هیچی نیست و موزیکها و سریالهای این مدلی خیلی ساده مارو از این حقیقت دور میکنه3 روز این اهنگ ها رو گوش نده و یکماه ، سریال نگاه نکن.به احتمال زیاد چیزهایی توجهت رو جلب میکنن که شاید تا قبلش نمیدیدی اونم حقیقت جهانه،درباره آهنگ ها و موسیقی که گوش میکنید یک تجدید نظر کنید هرچیزی ارزش شنیدن نداره!
وقتی کسی این سبک آهنگ ها رو زیاد گوش میدهکم کم صدای خواننده میره تو ذهنش و مدااام تکرار میشهبهش میگن خوره ذهنییک قسمت از آهنگ مدام توی ذهن ، تکرار میشه و هرچقدر بخوای ساکتش کنی ، صدا قویتر میشه. تمام تمرکزت میره روی سریال و ادامه ش و حتی باعث میشه چیزی رو که اصلا وجود نداره باور کنی.مراقب عزت نفست باش! بعضی از آهنگها و سریالها واقعا قاتل عزت نفس هستن. برای گوشهات ارزش قائل باش همینطور برای چشمهات و برای ذهنت. فقط موسیقی بی کلام گوش کن حالا شاد یا آرامش بخش. صدای طبیعت رو گوش کن. داستان زندگی بزرگان و انسانهای معنوی رو تماشا کن و عزت نفست رو بالا ببر.
۴:۰۵
چله عزت نفس
روز سی و پنجموقتی کم کم خودتون رو شناختید ، عزت نفستون رفت بالا و خوبی ها و بدی هاتون رو پیدا کردین ، استعداد خودتون رو میتونید پیدا کنید و برای خودتون هدف ترسیم کنید و توی زندگی موفق باشید..
اولش اینطوری شروع میشه : حتی بعضی وقتها قبل از شروع هر کاری:
هدف داری ؟هدفت چیه ؟رسالتت چیه ؟استعدادت چیه ؟ میخوای چکاره بشی ؟ میخوای چه کاری آغاز کنی تا موفق بشی ؟
ممکنه بگی …من اصلا نمیدونم هدفم چیه …جواب :در وجود هر کسی یک استعداد یا توانایی ذاتی هستو انسان ها چند دسته اند.
۱: یا استعدادشون رو دستکم میگیرن۲: یا نمیرن دنبالش که توسعه و ارتقا بدن۳:یا دیر میفهمند که از اول این بوده استعدادشون
استعداد چراغیه که از نوجوانی شروع میشه و چقدر خوب میشه که در همون سنین کشفش کنیم و بریم دنبالش..
اگر از استعدادت استفاده نکنی مجبور میشی یک کارمند ساده دولتی بشی یا اینکه بری توی یک شرکت خصوصی و کار کنی و استعدادت میسوزه.استعداد دقیقا همون چیزیه که ازش خسته نمیشی..یعنی عشقت… یعنی عاشقانه اونو انجامش میدیمتاسفانه اکثر مردم سراغ استعدادشون نمیرن و میگن : با این استعداد نمیشه کاری کرد!شاید بگی : من رفتم دنبال استعدادم اما نرسیدم بهش و نا امید شدم..
بذار یه نکته ای رو بهت بگم …اکثر اساتید این حرف رو میگنهمه میگن : ادما دقیقا جایی ناامید میشن که با هدفشون یک گام بیشتر فاصله ندارند
تمرین امروز اینه:اگر دیدی هدف انتخاب کردی ولی یه جا واقعااااااااااااااااااا ناامید شدی خدارو شکر کن !چرا ؟چون تو داری میرسی به هدفت و فقط مونده یک گام دیگه برداری…ادما دقیقا جایی ناامید میشن که با هدفشون یک گام فاصله دارن …..اما خیلی ها تو این مرحله غر میزنن جا میزنن. به خودت یاد بده هروقت ناامید شدی ، تلاشتو بیشتر کنی چون به هدفت خیلی نزدیکی.
روز سی و پنجموقتی کم کم خودتون رو شناختید ، عزت نفستون رفت بالا و خوبی ها و بدی هاتون رو پیدا کردین ، استعداد خودتون رو میتونید پیدا کنید و برای خودتون هدف ترسیم کنید و توی زندگی موفق باشید..
اولش اینطوری شروع میشه : حتی بعضی وقتها قبل از شروع هر کاری:
هدف داری ؟هدفت چیه ؟رسالتت چیه ؟استعدادت چیه ؟ میخوای چکاره بشی ؟ میخوای چه کاری آغاز کنی تا موفق بشی ؟
ممکنه بگی …من اصلا نمیدونم هدفم چیه …جواب :در وجود هر کسی یک استعداد یا توانایی ذاتی هستو انسان ها چند دسته اند.
۱: یا استعدادشون رو دستکم میگیرن۲: یا نمیرن دنبالش که توسعه و ارتقا بدن۳:یا دیر میفهمند که از اول این بوده استعدادشون
استعداد چراغیه که از نوجوانی شروع میشه و چقدر خوب میشه که در همون سنین کشفش کنیم و بریم دنبالش..
اگر از استعدادت استفاده نکنی مجبور میشی یک کارمند ساده دولتی بشی یا اینکه بری توی یک شرکت خصوصی و کار کنی و استعدادت میسوزه.استعداد دقیقا همون چیزیه که ازش خسته نمیشی..یعنی عشقت… یعنی عاشقانه اونو انجامش میدیمتاسفانه اکثر مردم سراغ استعدادشون نمیرن و میگن : با این استعداد نمیشه کاری کرد!شاید بگی : من رفتم دنبال استعدادم اما نرسیدم بهش و نا امید شدم..
بذار یه نکته ای رو بهت بگم …اکثر اساتید این حرف رو میگنهمه میگن : ادما دقیقا جایی ناامید میشن که با هدفشون یک گام بیشتر فاصله ندارند
تمرین امروز اینه:اگر دیدی هدف انتخاب کردی ولی یه جا واقعااااااااااااااااااا ناامید شدی خدارو شکر کن !چرا ؟چون تو داری میرسی به هدفت و فقط مونده یک گام دیگه برداری…ادما دقیقا جایی ناامید میشن که با هدفشون یک گام فاصله دارن …..اما خیلی ها تو این مرحله غر میزنن جا میزنن. به خودت یاد بده هروقت ناامید شدی ، تلاشتو بیشتر کنی چون به هدفت خیلی نزدیکی.
۵:۴۰
چله عزت نفس
روز سی و هفتم
تجربه یک دوست خیلیٍ خوب بهانه تمرین امروز ما شدمسئله ای که شاید مشکل خیلی هاست
اول متن تجربه دوستمون رو بخونید:تو سمینار استاد بودم.تقریبا آخرای حرفاش بود...استاد خیلی داشت در مورد موفقیت حرف میزد اما یهو جدی شد ! داد زد و گفت : اهای آقایون ؟ آهای خانوما ؟ چقدر رابطت با مادر و پدرت خوبه ؟ شما اگه پدر و مادرتون بی رحم ترین پدر و مادر هم بودن نباید بهشون بی احترامی کنی.
وقتی این حرفو شنیدم به خودم نگاه کردم و گفتم: تو که اصلا با پدر و مادرت خوب حرف نمیزنی!!!!
دست بلند کردم.گفتم : استاد ؟ اگر کسی بخواد از الان به بعد به پدر و مادرش محبت کنه باید چکار کنه ؟ گفت : برو تو دل ترسات و خجالت نکش...چند بار بهشون حرف محبت آمیز بزنی ترست میریزه و برات عادی میشه...
بعدش استاد گفت : هر وقت دیدی داری با پدر و مادرت خوب و بااحترام و عشق ، صحبت میکنی در مسیر درست قرار گرفتی و مورد لطف و عشق مطلق خالقت قرار گرفتی ...این حرف استاد هیچوقت یادم نمیره...از اون روز به بعد تمام تلاشمو کردم که دیگه با پدر و مادرم بحث و بداخلاقی نکنم و تمام تلاشمو میکنم که باهاشون خوب حرف بزنم (مهم نیست که از سمت پدرم در بچگی چقدر تحقیر شدم)پدرم تمام تلاششو کرد و چیزی که فکر میکرد درسته رو برام انجام داد نکته مهم اینه : هرکس و هرچیز در این جهان در جای درست خودش قرار گرفته ، حتی اون پدر یا مادر سختگیر ، بداخلاق یا با هر مشکلی که هستند ! اون مشکلات و سختگیری هاشون درس هایی هستند که باید بگیریم تو این زندگی ، پس به این نکته توجه کنید !!!
خب متوجه شدید مطلب رو دیگه!؟حالا میتونی بری توی دل ترس هات و شروع کنی؟ کم کم تجربه کن ... فقط کافیه اراده کنی و شروع کنی.
روز سی و هفتم
تجربه یک دوست خیلیٍ خوب بهانه تمرین امروز ما شدمسئله ای که شاید مشکل خیلی هاست
اول متن تجربه دوستمون رو بخونید:تو سمینار استاد بودم.تقریبا آخرای حرفاش بود...استاد خیلی داشت در مورد موفقیت حرف میزد اما یهو جدی شد ! داد زد و گفت : اهای آقایون ؟ آهای خانوما ؟ چقدر رابطت با مادر و پدرت خوبه ؟ شما اگه پدر و مادرتون بی رحم ترین پدر و مادر هم بودن نباید بهشون بی احترامی کنی.وقتی این حرفو شنیدم به خودم نگاه کردم و گفتم: تو که اصلا با پدر و مادرت خوب حرف نمیزنی!!!!
دست بلند کردم.گفتم : استاد ؟ اگر کسی بخواد از الان به بعد به پدر و مادرش محبت کنه باید چکار کنه ؟ گفت : برو تو دل ترسات و خجالت نکش...چند بار بهشون حرف محبت آمیز بزنی ترست میریزه و برات عادی میشه...
بعدش استاد گفت : هر وقت دیدی داری با پدر و مادرت خوب و بااحترام و عشق ، صحبت میکنی در مسیر درست قرار گرفتی و مورد لطف و عشق مطلق خالقت قرار گرفتی ...این حرف استاد هیچوقت یادم نمیره...از اون روز به بعد تمام تلاشمو کردم که دیگه با پدر و مادرم بحث و بداخلاقی نکنم و تمام تلاشمو میکنم که باهاشون خوب حرف بزنم (مهم نیست که از سمت پدرم در بچگی چقدر تحقیر شدم)پدرم تمام تلاششو کرد و چیزی که فکر میکرد درسته رو برام انجام داد نکته مهم اینه : هرکس و هرچیز در این جهان در جای درست خودش قرار گرفته ، حتی اون پدر یا مادر سختگیر ، بداخلاق یا با هر مشکلی که هستند ! اون مشکلات و سختگیری هاشون درس هایی هستند که باید بگیریم تو این زندگی ، پس به این نکته توجه کنید !!!
خب متوجه شدید مطلب رو دیگه!؟حالا میتونی بری توی دل ترس هات و شروع کنی؟ کم کم تجربه کن ... فقط کافیه اراده کنی و شروع کنی.
۵:۴۱
چله عزت نفس
روز سی و هشتم
اصالت داشتن
تا به حال شده احساس کنید نقابی به صورت دارید؟ شاید احساس میکنید باید به شیوه‌ای خاص در حضور رئیس‌تان عمل کنید یا چیزهای خاصی به همکاران‌تان بگویید تا مقبول واقع شوید. به جای اینکه خودتان باشید دائما نقشی را بازی میکنید تا با دیگران هماهنگ باشید یا بر آنها تأثیر بگذارید.اکثر ما در برهه‌ای از زمان چنین موقعیت‌هایی را تجربه کرده‌ایم. به جای اینکه به شیوه‌ای واقعی عمل کنیم ، به دیگران چیزی می‌گوییم که دوست دارند بشنوند و برخلاف ماهیت واقعی خودمان عمل میکنیم. به طور خلاصه غیرواقعی زندگی میکنیم. زندگی و کار به این صورت خسته‌کننده، ناامیدکننده و محدودکننده است. در ضمن ما را از دست‌یابی به پتانسیل واقعی‌مان هم باز می‌دارد. نقطه‌ی مقابل این مسئله، زندگی و کار به صورت اصیل و واقعی است. وقتی به خود اجازه می‌دهیم تا خودمان باشیم، می‌توانیم آزاد و رها از ایده‌ها و انتظارات دیگران زندگی کنیم و می‌توانیم مسیر خود را در زندگی انتخاب کنیم.اصالت داشتن به معنی زندگی مطابق با ارزش‌ها و اهداف خود و نه مطابق با ارزش‌ها و اهداف دیگران است. به زبان ساده‌تر، اصالت یعنی پایبند بودن به شخصیت، ارزش‌ها و روح خود و در عین حال بی‌توجهی به فشارهای تحمیلی. وقتی اصالت دارید یعنی با خودتان و دیگران صادق هستید و مسئولیت اشتباهات‌تان را می‌پذیرید. ارزش‌ها، آرمان‌ها و اعمال‌تان با هم تناسب دارند. در نتیجه، به عنوان فردی حقیقی و اصیل شناخته می‌شوید و دوست دارید تا پیامدهای پایبند بودن به آنچه که فکر میکنید درست است را بپذیرید.
واقعی زندگی کردن همیشه آسان نیست. گاهی اوقات پایبند بودن به آنچه که می‌دانید درست است ، یعنی با جمعیتی مخالفت کنید. این کار یعنی غیرمتعارف بودن، خود را در معرض احتمال آسیب از طرف دیگران قرار دادن و انتخاب مسیر سخت‌تر.
از یک سو این کار به معنی از دست دادن برخی فرصت‌هاست. شما باید این مسئله را بپذیرید. با این حال، در بلندمدت احتمال دارد که فرصت‌های بسیار بیشتری برای‌تان فراهم شود، فرصت‌هایی که برای کسی که بی‌ثبات، آشفته، مردد یا غیرواقعی است فراهم نباشد. زندگی واقعی داشتن، نسبت به پنهان کردن شخصیت حقیقی، ثمربخش‌تر هم هست.
پس تمرین کن خودت باشی،خود اصیلت و برایش بجنگ. این یعنی عزت نفس داشتن، اگر فکر میکنی چیزی درسته اما دیگران باهاش مخالفت میکنند مهم نیست تو کار درست رو انجام بده و با قدرت به مسیرت ادامه بده .
روز سی و هشتم
اصالت داشتن
تا به حال شده احساس کنید نقابی به صورت دارید؟ شاید احساس میکنید باید به شیوه‌ای خاص در حضور رئیس‌تان عمل کنید یا چیزهای خاصی به همکاران‌تان بگویید تا مقبول واقع شوید. به جای اینکه خودتان باشید دائما نقشی را بازی میکنید تا با دیگران هماهنگ باشید یا بر آنها تأثیر بگذارید.اکثر ما در برهه‌ای از زمان چنین موقعیت‌هایی را تجربه کرده‌ایم. به جای اینکه به شیوه‌ای واقعی عمل کنیم ، به دیگران چیزی می‌گوییم که دوست دارند بشنوند و برخلاف ماهیت واقعی خودمان عمل میکنیم. به طور خلاصه غیرواقعی زندگی میکنیم. زندگی و کار به این صورت خسته‌کننده، ناامیدکننده و محدودکننده است. در ضمن ما را از دست‌یابی به پتانسیل واقعی‌مان هم باز می‌دارد. نقطه‌ی مقابل این مسئله، زندگی و کار به صورت اصیل و واقعی است. وقتی به خود اجازه می‌دهیم تا خودمان باشیم، می‌توانیم آزاد و رها از ایده‌ها و انتظارات دیگران زندگی کنیم و می‌توانیم مسیر خود را در زندگی انتخاب کنیم.اصالت داشتن به معنی زندگی مطابق با ارزش‌ها و اهداف خود و نه مطابق با ارزش‌ها و اهداف دیگران است. به زبان ساده‌تر، اصالت یعنی پایبند بودن به شخصیت، ارزش‌ها و روح خود و در عین حال بی‌توجهی به فشارهای تحمیلی. وقتی اصالت دارید یعنی با خودتان و دیگران صادق هستید و مسئولیت اشتباهات‌تان را می‌پذیرید. ارزش‌ها، آرمان‌ها و اعمال‌تان با هم تناسب دارند. در نتیجه، به عنوان فردی حقیقی و اصیل شناخته می‌شوید و دوست دارید تا پیامدهای پایبند بودن به آنچه که فکر میکنید درست است را بپذیرید.
واقعی زندگی کردن همیشه آسان نیست. گاهی اوقات پایبند بودن به آنچه که می‌دانید درست است ، یعنی با جمعیتی مخالفت کنید. این کار یعنی غیرمتعارف بودن، خود را در معرض احتمال آسیب از طرف دیگران قرار دادن و انتخاب مسیر سخت‌تر.
از یک سو این کار به معنی از دست دادن برخی فرصت‌هاست. شما باید این مسئله را بپذیرید. با این حال، در بلندمدت احتمال دارد که فرصت‌های بسیار بیشتری برای‌تان فراهم شود، فرصت‌هایی که برای کسی که بی‌ثبات، آشفته، مردد یا غیرواقعی است فراهم نباشد. زندگی واقعی داشتن، نسبت به پنهان کردن شخصیت حقیقی، ثمربخش‌تر هم هست.
پس تمرین کن خودت باشی،خود اصیلت و برایش بجنگ. این یعنی عزت نفس داشتن، اگر فکر میکنی چیزی درسته اما دیگران باهاش مخالفت میکنند مهم نیست تو کار درست رو انجام بده و با قدرت به مسیرت ادامه بده .
۶:۰۴
چله عزت نفس
روز سی و نهمپانزده تمرین کاربردی تقویت عزت نفس
۱) کسب یک مهارت مشخص
لازمه کسب مهارت ، تمرین زیاد است. شایستگی و انضباط حاصل از این تمرین به همراه بهره حاصل از مهارت، می‌تواند احساس رضایتمندی بیشتری را در شما ایجاد کند. بنابراین می‌توان کسب مهارت در زمینه دلخواه را یکی از راه‌های تقویت عزت نفس عنوان کرد.
۲) ورزش مداومبا ورزش کردن از نظر جسمی، ذهنی و عاطفی احساس بهتری پیدا می کنید. ورزش کردن همچنین می‌تواند نقش موثری در کنترل و مدیریت سلامتی شما داشته باشد. به همین دلیل است که افراد ورزشکار معمولا عزت نفس بالایی هم دارند.
۳) انجام کارهای داوطلبانهحمایت از افرادی که نیاز به کمک دارند و خدمت کردن به آنها می‌تواند به شما احساس باارزش بودن بدهد. از این رو می‌توان گفت که یکی از راه‌های همدلی با دیگران خدمت کردن به آنها هنگام نیاز است. انجام کارهای داوطلبانه نیز یکی از بهترین راه‌های همدلی با دیگران است.
۴) نگه‌داری از حیوانات خانگیحیوانات خانگی به ما عشق بدون شرط می دهند. همین عشق بدون شرط نیز تمایل ما به توجه و عشق را به شکل کاملی تامین می‌کند. این موجودات دوست داشتنی همچنین به مسئولیت‌پذیری و محبت همیشگی شما نیاز دارند. در نتیجه می‌توانند شما را از مشکلاتتان دور کنند.
۵) اهمیت دادن به ظاهر خودیکی از راه‌های افزایش عزت نفس اهمیت دادن به خود و علاقه‌مندی‌هایتان است. زیرا زمانی که شما به ظاهر خود اهمیت می دهید، احساس با ارزش بودن میکنید. بنابراین باید همیشه در برنامه روزانه خود، وقتی را صرفا به خودتان اختصاص دهید.
۶) تغییر محیط، هرچند کوتاه مدتروحیه انسان همواره به تغییر نیاز دارد. کار کردن در یک محیط دیگر، سفر کردن، تفریح با دوستان و گذراندن زمان بیرون از خانه، انگیزه شما را افزایش می‌دهد.
۷) تعیین ارزش‌های زندگیبرای اینکه احساس بهتری نسبت به زندگی خود داشته باشید، بهتر است ارزش‌ها یا اصولی که زندگی شما قرار است بر آن محور متمرکز شود را تعیین کنید. سپس زندگی خود را ارزیابی کنید و تعیین کنید کدام قسمت‌ها با ارزش‌های شما هماهنگی ندارد. در نهایت می‌توانید تغییرات لازم را اعمال کنید و از زندگی لذت ببرید.
۸) یادداشت دستاوردهایکی از راه‌های افزایش عزت نفس در بزرگسالان این است که هر دستاوردی را که در مسیر زندگی خود کسب کرده‌اید، بدون توجه به میزان آن یادداشت کنید. زیرا یادآوری دستاوردها همیشه احساس غرور و خرسندی را در درون فرد ایجاد می‌کند.
ادامه تمرینها فردا پست خواهد شد
روز سی و نهمپانزده تمرین کاربردی تقویت عزت نفس
۱) کسب یک مهارت مشخص
لازمه کسب مهارت ، تمرین زیاد است. شایستگی و انضباط حاصل از این تمرین به همراه بهره حاصل از مهارت، می‌تواند احساس رضایتمندی بیشتری را در شما ایجاد کند. بنابراین می‌توان کسب مهارت در زمینه دلخواه را یکی از راه‌های تقویت عزت نفس عنوان کرد.
۲) ورزش مداومبا ورزش کردن از نظر جسمی، ذهنی و عاطفی احساس بهتری پیدا می کنید. ورزش کردن همچنین می‌تواند نقش موثری در کنترل و مدیریت سلامتی شما داشته باشد. به همین دلیل است که افراد ورزشکار معمولا عزت نفس بالایی هم دارند.
۳) انجام کارهای داوطلبانهحمایت از افرادی که نیاز به کمک دارند و خدمت کردن به آنها می‌تواند به شما احساس باارزش بودن بدهد. از این رو می‌توان گفت که یکی از راه‌های همدلی با دیگران خدمت کردن به آنها هنگام نیاز است. انجام کارهای داوطلبانه نیز یکی از بهترین راه‌های همدلی با دیگران است.
۴) نگه‌داری از حیوانات خانگیحیوانات خانگی به ما عشق بدون شرط می دهند. همین عشق بدون شرط نیز تمایل ما به توجه و عشق را به شکل کاملی تامین می‌کند. این موجودات دوست داشتنی همچنین به مسئولیت‌پذیری و محبت همیشگی شما نیاز دارند. در نتیجه می‌توانند شما را از مشکلاتتان دور کنند.
۵) اهمیت دادن به ظاهر خودیکی از راه‌های افزایش عزت نفس اهمیت دادن به خود و علاقه‌مندی‌هایتان است. زیرا زمانی که شما به ظاهر خود اهمیت می دهید، احساس با ارزش بودن میکنید. بنابراین باید همیشه در برنامه روزانه خود، وقتی را صرفا به خودتان اختصاص دهید.
۶) تغییر محیط، هرچند کوتاه مدتروحیه انسان همواره به تغییر نیاز دارد. کار کردن در یک محیط دیگر، سفر کردن، تفریح با دوستان و گذراندن زمان بیرون از خانه، انگیزه شما را افزایش می‌دهد.
۷) تعیین ارزش‌های زندگیبرای اینکه احساس بهتری نسبت به زندگی خود داشته باشید، بهتر است ارزش‌ها یا اصولی که زندگی شما قرار است بر آن محور متمرکز شود را تعیین کنید. سپس زندگی خود را ارزیابی کنید و تعیین کنید کدام قسمت‌ها با ارزش‌های شما هماهنگی ندارد. در نهایت می‌توانید تغییرات لازم را اعمال کنید و از زندگی لذت ببرید.
۸) یادداشت دستاوردهایکی از راه‌های افزایش عزت نفس در بزرگسالان این است که هر دستاوردی را که در مسیر زندگی خود کسب کرده‌اید، بدون توجه به میزان آن یادداشت کنید. زیرا یادآوری دستاوردها همیشه احساس غرور و خرسندی را در درون فرد ایجاد می‌کند.
ادامه تمرینها فردا پست خواهد شد۶:۱۷