۱۴:۲۰
درباره راهبرد سیاست خارجی ایران در مواجهه با جنگ اوکراین️ رطبخوردهها نباید منع رطب کنند
یکی از مواردی که در چند ماه اخیر در قالب انتقاد خطاب به ایران مطرح شده و بهانه هجمه رسانهای علیه کشورمان قرار گرفته فروش تسلیحات ایران به روسیه است. اگرچه هیچیک از طرفهای مدعی تاکنون شواهدی برای اثبات این امر ارائه ندادهاند اما بر فرض صحت این اقدام این سوال را باید از طرفهای غربی پرسید که آیا ایران کاری خلاف عرف بینالملل یا خلاف تعهدات بینالمللی خود انجام داده است؟ در شرایطی که صادرات تسلیحات نظامی امری مرسوم در دنیا بوده و دولتهای غربی نیز برای سود بیشتر هیچ حد و مرز اخلاقی را رعایت نمیکنند چرا ایران نباید برای خود سهمی مشروع در این بازار بهدست آورد. مطابق آنچه در موسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI)منتشر شده است. پنج صادرکننده بزرگ اسلحه در بازه زمانی سالهای 2017 تا 2021 ایالاتمتحده، روسیه، فرانسه، چین و آلمان و پنج واردکننده بزرگ تسلیحات نظامی نیز به ترتیب هند، عربستانسعودی، مصر، استرالیا و چین بودند. SIPRI 60 کشور را بهعنوان صادرکنندگان عمده تسلیحات در سالهای 2017 تا 2021 شناسایی کرده است و پنج تامینکننده بزرگ اسلحه در این دوره یعنی ایالاتمتحده آمریکا، روسیه، فرانسه، چین و آلمان بهتنهایی 77 درصد از کل صادرات تسلیحات را بهخود اختصاص دادهاند، مطابق این گزارش 25 صادرکننده اصلی تسلیحات که نام ایران در بین آنها نیست، 99 درصد تسلیحات جهان را تامین کردهاند. SIPRI همچنین 163 کشور را بهعنوان واردکنندگان عمده تسلیحات در سالهای 2017 تا 2021 شناسایی کرده است. از این میان 5 واردکننده اصلی اسلحه یعنی هند، عربستانسعودی، مصر، استرالیا و چین مجموعا 38 درصد از کل واردات تسلیحات جهان را در سالهای یادشده بهخود اختصاص دادهاند. 62 درصد از سهم تسلیحات صادراتی آمریکا بهعنوان بزرگترین صادرکننده جهان را هواپیماهای نظامی، 17 درصد را تسلیحات موشکی و 10 درصد را نیز وسایل نقلیه زرهی تشکیل میدهند. در همین بازه زمانی صادرات تسلیحات آمریکا به عربستانسعودی به نسبت سالهای 2012 تا 2016 حدود 106 درصد افزایش یافته تا این کشور با خرید 23 درصد از تسلیحات ایالات متحده درمجموع به بزرگترین خریدار تسلیحات آمریکایی تبدیل شود. واضح است که این تسلیحات درنهایت قرار است توسط رژیمسعودی علیه کودکان و زنان یمنی بهکار گرفته شود و آمریکا نیز در ازای این تجارت پرسود چشم خود را بر جنایات سعودیها بسته است و آنها را به استفاده بیشتر از تسلیحات نظامی علیه مردم یمن هم تشویق میکند. علاوهبر عربستانسعودی صادرات تسلیحات ایالاتمتحده به استرالیا، کره جنوبی و ژاپن به ترتیب 78، 66 و 173 درصد رشد یافته تا آمریکا در بازار کمفروغ کرونا نهتنها با افت میزان صادرات روبهرو نشود، بلکه حجم بیشتری تسلیحات به فروش برساند. این درحالی است که میزان صادرات سایر رقبا یعنی روسیه، چین و انگلستان در همین بازه یعنی بین سالهای 2017 تا 2021 به نسبت بازه زمانی 2012 تا 2016 به ترتیب 26، 31 و 41 درصد کاهش داشته است. درحالیکه ایران در بین 25 کشور اول صادرکننده سلاح نیز قرار نداشته و کشورهایی همچون امارات و اردن سهم بهمراتب بیشتری نسبت به ایران در این بازار دارند کشورهای غربی موج انتقادات خود را نسبت به ایران افزایش داده و هرگونه تبادل احتمالی تسلیحات با روسیه را در فضای رسانهای بهعنوان مصداق اقدام علیه حقوق و بشر بازنمایی میکنند. هجمه رسانهای علیه ایران در شرایطی است که تهران در ورود به بازار تسلیحات نه اقدامی خلاف عرف بینالملل انجام داده و نه هیچ یک از تعهدات بینالمللی خود را زیر پا گذاشته است. اگرچه تاکنون هیچ دولتی استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی را در جنگ اوکراین به اثبات نرسانده اما حتی اگر چنین اتفاقی افتاده باشد ایران اقدامی خلاف تعهدات خود انجام نداده است. مطابق متن برجام تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت علیه ایران مهر سال 99 یعنی 5 سال بعد از پذیرش رسمی توافق لغو شده و ایران مانند سایر کشورهای جهان منعی برای ورود به بازارهای بینالمللی تسلیحاتی ندارد. از آنجا که تسلیحات نظامی بهعنوان بخش ضروری از نیاز امنیتی کشورهای مختلف تقریبا به کالایی غیرقابلتحریم تبدیل شده، هر کشوری که بهلحاظ کیفی تواناییهای خود را در این زمینه ارتقا داده باشد میتواند در راستای تامین منافع ملی وارد بازار خریدوفروش و تبادل تسلیحات شود. ایران نیز یکی از کشورهای پیشرو در این زمینه محسوب میشود که ضمن ورود گستردهتر به بازار خریدوفروش میتواند از طریق تبادل تجهیزات، فناوریهای پیشرفتهتر نظامی را در اختیار بگیرد و سطح خود را در این زمینه ارتقا دهد. پارت ۲
️ ما را در بله و تلگرام با این آیدی پیدا کنید️ @esriran
یکی از مواردی که در چند ماه اخیر در قالب انتقاد خطاب به ایران مطرح شده و بهانه هجمه رسانهای علیه کشورمان قرار گرفته فروش تسلیحات ایران به روسیه است. اگرچه هیچیک از طرفهای مدعی تاکنون شواهدی برای اثبات این امر ارائه ندادهاند اما بر فرض صحت این اقدام این سوال را باید از طرفهای غربی پرسید که آیا ایران کاری خلاف عرف بینالملل یا خلاف تعهدات بینالمللی خود انجام داده است؟ در شرایطی که صادرات تسلیحات نظامی امری مرسوم در دنیا بوده و دولتهای غربی نیز برای سود بیشتر هیچ حد و مرز اخلاقی را رعایت نمیکنند چرا ایران نباید برای خود سهمی مشروع در این بازار بهدست آورد. مطابق آنچه در موسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI)منتشر شده است. پنج صادرکننده بزرگ اسلحه در بازه زمانی سالهای 2017 تا 2021 ایالاتمتحده، روسیه، فرانسه، چین و آلمان و پنج واردکننده بزرگ تسلیحات نظامی نیز به ترتیب هند، عربستانسعودی، مصر، استرالیا و چین بودند. SIPRI 60 کشور را بهعنوان صادرکنندگان عمده تسلیحات در سالهای 2017 تا 2021 شناسایی کرده است و پنج تامینکننده بزرگ اسلحه در این دوره یعنی ایالاتمتحده آمریکا، روسیه، فرانسه، چین و آلمان بهتنهایی 77 درصد از کل صادرات تسلیحات را بهخود اختصاص دادهاند، مطابق این گزارش 25 صادرکننده اصلی تسلیحات که نام ایران در بین آنها نیست، 99 درصد تسلیحات جهان را تامین کردهاند. SIPRI همچنین 163 کشور را بهعنوان واردکنندگان عمده تسلیحات در سالهای 2017 تا 2021 شناسایی کرده است. از این میان 5 واردکننده اصلی اسلحه یعنی هند، عربستانسعودی، مصر، استرالیا و چین مجموعا 38 درصد از کل واردات تسلیحات جهان را در سالهای یادشده بهخود اختصاص دادهاند. 62 درصد از سهم تسلیحات صادراتی آمریکا بهعنوان بزرگترین صادرکننده جهان را هواپیماهای نظامی، 17 درصد را تسلیحات موشکی و 10 درصد را نیز وسایل نقلیه زرهی تشکیل میدهند. در همین بازه زمانی صادرات تسلیحات آمریکا به عربستانسعودی به نسبت سالهای 2012 تا 2016 حدود 106 درصد افزایش یافته تا این کشور با خرید 23 درصد از تسلیحات ایالات متحده درمجموع به بزرگترین خریدار تسلیحات آمریکایی تبدیل شود. واضح است که این تسلیحات درنهایت قرار است توسط رژیمسعودی علیه کودکان و زنان یمنی بهکار گرفته شود و آمریکا نیز در ازای این تجارت پرسود چشم خود را بر جنایات سعودیها بسته است و آنها را به استفاده بیشتر از تسلیحات نظامی علیه مردم یمن هم تشویق میکند. علاوهبر عربستانسعودی صادرات تسلیحات ایالاتمتحده به استرالیا، کره جنوبی و ژاپن به ترتیب 78، 66 و 173 درصد رشد یافته تا آمریکا در بازار کمفروغ کرونا نهتنها با افت میزان صادرات روبهرو نشود، بلکه حجم بیشتری تسلیحات به فروش برساند. این درحالی است که میزان صادرات سایر رقبا یعنی روسیه، چین و انگلستان در همین بازه یعنی بین سالهای 2017 تا 2021 به نسبت بازه زمانی 2012 تا 2016 به ترتیب 26، 31 و 41 درصد کاهش داشته است. درحالیکه ایران در بین 25 کشور اول صادرکننده سلاح نیز قرار نداشته و کشورهایی همچون امارات و اردن سهم بهمراتب بیشتری نسبت به ایران در این بازار دارند کشورهای غربی موج انتقادات خود را نسبت به ایران افزایش داده و هرگونه تبادل احتمالی تسلیحات با روسیه را در فضای رسانهای بهعنوان مصداق اقدام علیه حقوق و بشر بازنمایی میکنند. هجمه رسانهای علیه ایران در شرایطی است که تهران در ورود به بازار تسلیحات نه اقدامی خلاف عرف بینالملل انجام داده و نه هیچ یک از تعهدات بینالمللی خود را زیر پا گذاشته است. اگرچه تاکنون هیچ دولتی استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی را در جنگ اوکراین به اثبات نرسانده اما حتی اگر چنین اتفاقی افتاده باشد ایران اقدامی خلاف تعهدات خود انجام نداده است. مطابق متن برجام تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت علیه ایران مهر سال 99 یعنی 5 سال بعد از پذیرش رسمی توافق لغو شده و ایران مانند سایر کشورهای جهان منعی برای ورود به بازارهای بینالمللی تسلیحاتی ندارد. از آنجا که تسلیحات نظامی بهعنوان بخش ضروری از نیاز امنیتی کشورهای مختلف تقریبا به کالایی غیرقابلتحریم تبدیل شده، هر کشوری که بهلحاظ کیفی تواناییهای خود را در این زمینه ارتقا داده باشد میتواند در راستای تامین منافع ملی وارد بازار خریدوفروش و تبادل تسلیحات شود. ایران نیز یکی از کشورهای پیشرو در این زمینه محسوب میشود که ضمن ورود گستردهتر به بازار خریدوفروش میتواند از طریق تبادل تجهیزات، فناوریهای پیشرفتهتر نظامی را در اختیار بگیرد و سطح خود را در این زمینه ارتقا دهد. پارت ۲
️ ما را در بله و تلگرام با این آیدی پیدا کنید️ @esriran
۱۴:۲۹
غنیسازی 84 درصدی؛ اتهامی برای زنده نگه داشتن جوسازی رسانهای
درحالیکه در چند ماه اخیر ایران و آژانس درحال گفتوگو برای سفر رافائل گروسی، دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران بودند و امید میرفت این سفر به فرآیند بسته شدن پروندههای ادعایی آژانس علیه برنامه هستهای ایران کمک کند به یکباره خبری در خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ به نقل از دو دیپلمات ارشد منتشر شد که مدعی بود بازرسهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) اثراتی از ذرات اورانیوم غنیشدهای که فقط اندکی از میزان درصد مورد نیاز در تسلیحات نظامی ضعیفتر بوده، در تاسیسات هستهای ایران پیدا کردهاند. بلومبرگ در ادامه گزارش خود مدعی شده آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تلاش است تا بفهمد ایران چگونه به اورانیوم غنیشده ۸۴ درصدی دست پیدا کرده است. بلافاصله با انتشار این ادعا بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی کشورمان نسبت به اتهام #غنی_سازی اینگونه واکنش نشان داد: «وجود ذره یا ذرات بالاتر از ۶۰ درصد در فرآیند غنیسازی به معنی تولید با غنای بالای ۶۰ درصد نیست.» وی همچنین با ذکر این نکته که مطالب منتشرشده در بلومبرگ با هدف سیاهنمایی و تحریف حقایق صورت گرفته است، یادآور شد: «آنچه آژانس با ایران مطرح کرده درخصوص وجود ذره یا ذراتی (particle) از اورانیوم با غنای بالای ۶۰ درصد در محل شیر برداشت محصول از طریق نمونهبرداری متداول است.» این نخستین بار نیست که رسانههای غربی با طرح ادعاهای بیاساس در مورد میزان غنیسازی ایران سعی در تحتتاثیر قرار دادن مذاکرات داشتهاند. از سال 82 که اتهامزنی به برنامه صلحآمیز هستهای ایران بهطور جدی در دستورکار طرف غربی قرار گرفته است، میزان غنیسازی ایران مهمترین دستاویز بوده است. همزمان با جنجالآفرینی فراوان غربیها بر ضد پرونده ایران در آستانه نشست شورای حکام، گزارش محرمانهای که قرار بود محمد البرادعی درمورد فعالیتهای #ایران به شورای حکام ارائه دهد، از پیش در اختیار رسانههای آمریکایی ـ صهیونیستی قرار گرفت تا جامعه جهانی را نسبت به فعالیت صلحآمیز هستهای ایران بدبین کند. گزارشی که ایران را متهم به غنیسازی 50 درصدی کرده بود. این درحالی بود که ایران در آن زمان هنوز به چنین فناوریای دست نیافته بود. علیاکبر صالحی که آن زمان نماینده ایران در سازمان بینالمللی انرژی اتمی بود درخصوص پیدا شدن ذرات اورانیوم غنیشده 50 درصد گفته بود: «اورانیوم غنیشده از نطنز در نمونهبرداریهایی پیدا شد که بالای 50 درصد غنیسازی داشت و با توجه به میزان غنیشده در آن، مشخص شد که آنها از خارج وارد شده است چون در داخل کشور توان چنین عملیاتی را نداریم، به همین دلیل این غنی شدن مربوط به دستگاههای واردشده خارجی است.» در واکنش به این هجمه ها ایران بارها اعلام کرده است دلیلی برای مخفیکاری در فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود ندارد. سخنگوی سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز روز گذشته با بیان اینکه ماهیت فعالیتهای ایران کاملا روشن است و بازرسیهای گسترده از آن در سالهای گذشته نیز حاکی از انحراف در برنامه هستهای ایران نبوده است تاکید کرد: «تردیدی نیست که اگر ایران بخواهد افزایش غنیسازی را داشته باشد همانطور که پیشتر نیز اقدام کرده، نیت خود را اعلام میکند و در این رابطه نیاز به مخفیکاری نیست.»
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
درحالیکه در چند ماه اخیر ایران و آژانس درحال گفتوگو برای سفر رافائل گروسی، دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران بودند و امید میرفت این سفر به فرآیند بسته شدن پروندههای ادعایی آژانس علیه برنامه هستهای ایران کمک کند به یکباره خبری در خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ به نقل از دو دیپلمات ارشد منتشر شد که مدعی بود بازرسهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) اثراتی از ذرات اورانیوم غنیشدهای که فقط اندکی از میزان درصد مورد نیاز در تسلیحات نظامی ضعیفتر بوده، در تاسیسات هستهای ایران پیدا کردهاند. بلومبرگ در ادامه گزارش خود مدعی شده آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تلاش است تا بفهمد ایران چگونه به اورانیوم غنیشده ۸۴ درصدی دست پیدا کرده است. بلافاصله با انتشار این ادعا بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی کشورمان نسبت به اتهام #غنی_سازی اینگونه واکنش نشان داد: «وجود ذره یا ذرات بالاتر از ۶۰ درصد در فرآیند غنیسازی به معنی تولید با غنای بالای ۶۰ درصد نیست.» وی همچنین با ذکر این نکته که مطالب منتشرشده در بلومبرگ با هدف سیاهنمایی و تحریف حقایق صورت گرفته است، یادآور شد: «آنچه آژانس با ایران مطرح کرده درخصوص وجود ذره یا ذراتی (particle) از اورانیوم با غنای بالای ۶۰ درصد در محل شیر برداشت محصول از طریق نمونهبرداری متداول است.» این نخستین بار نیست که رسانههای غربی با طرح ادعاهای بیاساس در مورد میزان غنیسازی ایران سعی در تحتتاثیر قرار دادن مذاکرات داشتهاند. از سال 82 که اتهامزنی به برنامه صلحآمیز هستهای ایران بهطور جدی در دستورکار طرف غربی قرار گرفته است، میزان غنیسازی ایران مهمترین دستاویز بوده است. همزمان با جنجالآفرینی فراوان غربیها بر ضد پرونده ایران در آستانه نشست شورای حکام، گزارش محرمانهای که قرار بود محمد البرادعی درمورد فعالیتهای #ایران به شورای حکام ارائه دهد، از پیش در اختیار رسانههای آمریکایی ـ صهیونیستی قرار گرفت تا جامعه جهانی را نسبت به فعالیت صلحآمیز هستهای ایران بدبین کند. گزارشی که ایران را متهم به غنیسازی 50 درصدی کرده بود. این درحالی بود که ایران در آن زمان هنوز به چنین فناوریای دست نیافته بود. علیاکبر صالحی که آن زمان نماینده ایران در سازمان بینالمللی انرژی اتمی بود درخصوص پیدا شدن ذرات اورانیوم غنیشده 50 درصد گفته بود: «اورانیوم غنیشده از نطنز در نمونهبرداریهایی پیدا شد که بالای 50 درصد غنیسازی داشت و با توجه به میزان غنیشده در آن، مشخص شد که آنها از خارج وارد شده است چون در داخل کشور توان چنین عملیاتی را نداریم، به همین دلیل این غنی شدن مربوط به دستگاههای واردشده خارجی است.» در واکنش به این هجمه ها ایران بارها اعلام کرده است دلیلی برای مخفیکاری در فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود ندارد. سخنگوی سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز روز گذشته با بیان اینکه ماهیت فعالیتهای ایران کاملا روشن است و بازرسیهای گسترده از آن در سالهای گذشته نیز حاکی از انحراف در برنامه هستهای ایران نبوده است تاکید کرد: «تردیدی نیست که اگر ایران بخواهد افزایش غنیسازی را داشته باشد همانطور که پیشتر نیز اقدام کرده، نیت خود را اعلام میکند و در این رابطه نیاز به مخفیکاری نیست.»
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۱۰:۲۹
آمریکا نمیخواهد بهعنوان خاطی به برجام بازگردد
علاوهبر تحت فشار قرار دادن ایران برای امتیاز گیری بیشتر در میز مذاکرات یکی از اهداف فضاسازیهای رسانهای آمریکا علیه برنامه هستهای ایران این است که از پذیرش مسئولیت خروج از برجام شانه خالی کند. با خروج یکجانبه ترامپ از توافق طبعا فضای افکار عمومی جهان به سمتی سوق پیدا کرده که آمریکا را بهعنوان یک دولت بدعهد بشناسد. حال اگر آمریکا بدون هیچ پیوست رسانهای ضدایرانی بخواهد مجددا به برجام بازگردد عملا به این گزاره معترف شده است طرف خاطی ماجرا بوده است به همین دلیل نیز با تلاش برای غلونمایی درباره برنامه هستهای ایران سعی دارد از موضع قدرت و در جایگاه حافظ امنیت جهانی به توافق بازگردد. در همین راستا نیز شاید بدش نیاید که سالها مذاکره و آمدوشد را نادیده گرفته و برای گرفتن عکس یادگاری مذاکره رو در رو و بدون واسطه را مطالبه کند یا دهها شرط جدید برای ازسرگیری مذاکرات طلب کند.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
علاوهبر تحت فشار قرار دادن ایران برای امتیاز گیری بیشتر در میز مذاکرات یکی از اهداف فضاسازیهای رسانهای آمریکا علیه برنامه هستهای ایران این است که از پذیرش مسئولیت خروج از برجام شانه خالی کند. با خروج یکجانبه ترامپ از توافق طبعا فضای افکار عمومی جهان به سمتی سوق پیدا کرده که آمریکا را بهعنوان یک دولت بدعهد بشناسد. حال اگر آمریکا بدون هیچ پیوست رسانهای ضدایرانی بخواهد مجددا به برجام بازگردد عملا به این گزاره معترف شده است طرف خاطی ماجرا بوده است به همین دلیل نیز با تلاش برای غلونمایی درباره برنامه هستهای ایران سعی دارد از موضع قدرت و در جایگاه حافظ امنیت جهانی به توافق بازگردد. در همین راستا نیز شاید بدش نیاید که سالها مذاکره و آمدوشد را نادیده گرفته و برای گرفتن عکس یادگاری مذاکره رو در رو و بدون واسطه را مطالبه کند یا دهها شرط جدید برای ازسرگیری مذاکرات طلب کند.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۱۰:۳۳
۱۳:۵۵
پذیرایی از گروسی با اورانیوم کافی
تاکنون بارها شاهد بودهایم که با نزدیک شدن به موسم برگزاری نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی با انبوهی از اتهامات علیه ایران از آژانس درز پیدا کرده و فضای رسانههای غربی به بستر جوسازی علیه تهران تبدیل شده است. این مدل گزارشها معمولا به بیانیهای منتهی میشود که آمریکا یا تروئیکای اروپایی علیه کشورمان در نشست شورای حکام قرائت میکنند. حال با نزدیک شدن به موعد برگزاری نشست ماه مارس مجددا همین سناریو تکرار شده است. ابتدا خبری در خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ به نقل از دو دیپلمات ارشد منتشر شد که مدعی بود بازرسهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) اثراتی از ذرات اورانیوم غنیشده که فقط اندکی از میزان درصد مورد نیاز در تسلیحات نظامی ضعیفتر بوده، در تاسیسات هستهای ایران پیدا کردهاند. نهایتا هم گزارش آژانس منتشر شد که ادعاهای مطرح شده را تایید میکرد. در این گزارش البته چندین ادعا و اتهام دیگر نیز منتشر شده بود. گزارش ضدایرانی آژانس درحالی مطابق معمول برخلاف اصل محرمانگی این نهاد درز پیدا کرد که ایران و آژانس برای بررسی ابهامات ایجاد شده در حال تعامل بودهاند و در راستای همین تعاملات نیز قرار است رافائل گروسی به ایران سفر کند. سفری که امید میرفت در راستای بسته شدن پروندههای ادعایی علیه ایران نیز موثر واقع شود. اقدام جدید آژانس اما نشان میدهد که این نهاد بدش نمیآید با اتهامات جدید ماجرای بسته شدن پروندههای ادعایی را به حاشیه رانده و از آن طفره برود.
آنچه که در گزارش آژانس آمده بوداین گزارش، ذخایر اورانیوم غنیسازیشده جمهوری اسلامی را ۱۸ برابر سال 2015 یعنی سال امضای برجام توصیف کرده است. توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران، ذخایر اورانیوم تهران را به ۳۰۰ کیلوگرم و غنیسازی را به 3.67 درصد محدود میکرد. برهمین مبنا آژانس ایران را ناقض تعهدات توافق هستهای 2015 دانسته است. گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ذخایر اورانیوم ایران تا ۱۲ فوریه را حدود ۳۷۶۰ کیلوگرم اعلام کرد که 87.1 کیلوگرم نسبت به آخرین گزارش فصلی در نوامبر افزایش یافته است. از این مقدار، 87.5 کیلوگرم تا ۶۰ درصد غنی شده است. آژانس در گزارش خود بارها با هدف اتهامزنی به ایران از عنوان بمب هستهای استفاده کرده و فعالیتهای غنیسازی ایران را مرتبط با ساخت سلاح هستهای توصیف کرده است. این نهاد بینالمللی همچنین عدم شفافیت ایران را مانع از نظارت بر ذخایر هستهای ایران توصیف کرده است. تفاوت در پیکربندی دو آبشار از «سانتریفیوژهای IR-6» و نیز تفاوت در میزان مواد هستهای دریافت و حلشده در تاسیسات فناوری اورانیوم اصفهان با آنچه که ایران اعلام کرده است، دیگر موارد موجود در این گزارش بودهاند.
پارت 1
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
تاکنون بارها شاهد بودهایم که با نزدیک شدن به موسم برگزاری نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی با انبوهی از اتهامات علیه ایران از آژانس درز پیدا کرده و فضای رسانههای غربی به بستر جوسازی علیه تهران تبدیل شده است. این مدل گزارشها معمولا به بیانیهای منتهی میشود که آمریکا یا تروئیکای اروپایی علیه کشورمان در نشست شورای حکام قرائت میکنند. حال با نزدیک شدن به موعد برگزاری نشست ماه مارس مجددا همین سناریو تکرار شده است. ابتدا خبری در خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ به نقل از دو دیپلمات ارشد منتشر شد که مدعی بود بازرسهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) اثراتی از ذرات اورانیوم غنیشده که فقط اندکی از میزان درصد مورد نیاز در تسلیحات نظامی ضعیفتر بوده، در تاسیسات هستهای ایران پیدا کردهاند. نهایتا هم گزارش آژانس منتشر شد که ادعاهای مطرح شده را تایید میکرد. در این گزارش البته چندین ادعا و اتهام دیگر نیز منتشر شده بود. گزارش ضدایرانی آژانس درحالی مطابق معمول برخلاف اصل محرمانگی این نهاد درز پیدا کرد که ایران و آژانس برای بررسی ابهامات ایجاد شده در حال تعامل بودهاند و در راستای همین تعاملات نیز قرار است رافائل گروسی به ایران سفر کند. سفری که امید میرفت در راستای بسته شدن پروندههای ادعایی علیه ایران نیز موثر واقع شود. اقدام جدید آژانس اما نشان میدهد که این نهاد بدش نمیآید با اتهامات جدید ماجرای بسته شدن پروندههای ادعایی را به حاشیه رانده و از آن طفره برود.
آنچه که در گزارش آژانس آمده بوداین گزارش، ذخایر اورانیوم غنیسازیشده جمهوری اسلامی را ۱۸ برابر سال 2015 یعنی سال امضای برجام توصیف کرده است. توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران، ذخایر اورانیوم تهران را به ۳۰۰ کیلوگرم و غنیسازی را به 3.67 درصد محدود میکرد. برهمین مبنا آژانس ایران را ناقض تعهدات توافق هستهای 2015 دانسته است. گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ذخایر اورانیوم ایران تا ۱۲ فوریه را حدود ۳۷۶۰ کیلوگرم اعلام کرد که 87.1 کیلوگرم نسبت به آخرین گزارش فصلی در نوامبر افزایش یافته است. از این مقدار، 87.5 کیلوگرم تا ۶۰ درصد غنی شده است. آژانس در گزارش خود بارها با هدف اتهامزنی به ایران از عنوان بمب هستهای استفاده کرده و فعالیتهای غنیسازی ایران را مرتبط با ساخت سلاح هستهای توصیف کرده است. این نهاد بینالمللی همچنین عدم شفافیت ایران را مانع از نظارت بر ذخایر هستهای ایران توصیف کرده است. تفاوت در پیکربندی دو آبشار از «سانتریفیوژهای IR-6» و نیز تفاوت در میزان مواد هستهای دریافت و حلشده در تاسیسات فناوری اورانیوم اصفهان با آنچه که ایران اعلام کرده است، دیگر موارد موجود در این گزارش بودهاند.
پارت 1
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۲۲:۵۵
مواجهه سیاسی نهاد اصطلاحا فنی با ایراندرحالیکه طرف آمریکایی رسما به صورت غیرقانونی و برخلاف تعهدات بینالمللی از توافق برجام خارج شده و طرفهای اروپایی نیز از تعهدات خود سرباز زده و هر روز نیز یک لیست تحریمی جدید علیه ایران وضع میکنند، طبعا نباید توقع داشته باشند ایران به یک توافق مرده پایبند باشد و بدون هیچ دستاوردی امتیازدهی کند. اساسا به دلیل همین بدعهدیها بود که ایران نیز تصمیم گرفت با اجرای قانون اقدام راهبری از اجرای یکجانبه برجام خودداری ورزد. حال آژانس بهعنوان یک نهاد فنی در موضعی کاملا سیاسی اقدامات ایران را ناقض توافقی عنوان کرده که مدتهاست به حالت تعلیق درآمده و اکنون نیز طرفهای برجام به دنبال تشکیل میز مذاکره برای احیای آن هستند و تا زمانی هم که توافقی وجود نداشته باشد نقض آن تهی از معنی است. در این گزارش همچنین درحالی عدم شفافیت ایران بهعنوان مانع نظارت آژانس معرفی شده است که ایران همچنان خود را به نظارتهای پادمانی این نهاد پایبند دانسته و بیشترین میزان بازرسی نیز از تاسیسات هستهای ایران انجام شده است. با این توصیف به نظر میرسد آنچه اعتراض آژانس را برانگیخته است و باعث شده این نهاد ایران را به عدم شفافیت متهم کند عدم پایبندی ایران به نظارتهای فراپادمانی است. در مهرماه ۱۳۸۲ و در جریان حضور همزمان وزرای امور خارجه بریتانیا، فرانسه و آلمان در تهران، (مذاکرات سعدآباد) تیم مذاکرهکننده ایران به سرپرستی حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، در اقدامی که هدف آن «اعتمادسازی» بود تصمیم گرفت «بهطور داوطلبانه» پروتکل الحاقی را امضا و اجرا کند. اما بعد از بدعهدی طرفهای غربی برجام، مجلس در آذرماه سال 99 قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران را به تصویب رساند و دولت را مکلف کرد که اجرای داوطلبانه نظارتهای فراپادمانی را کنار بگذارد. حال آژانس انرژی اتمی بابت چیزی ایران را محکوم میکند که از ابتدا با هدف اعتمادسازی و به صورت داوطلبانه اجرایی شده است.
تلاش تکراری غرب برای سلب حق غنیسازی ایران درحالیکه غربیها هر روز یک اتهام جدید علیه برنامه هسته ایران مطرح میکنند، دولت رژیمصهیونیستی بهعنوان یکی از دارندگان سلاح هستهای حتی نپذیرفته به معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی(NPT) بپیوندد. دولتهای غربی نیز ترجیح میدهند چشم خود را روی این خطر باالقوه جهانی ببندند و هر روز علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران اظهارنظر کنند. همین مواجهه دوگانه است که باعث میشود نهادهای بینالمللی بهراحتی غنیسازی 90 درصدی کرهجنوبی در سال 2000 را نادیده بگیرند اما در برابر هر میزان از غنیسازی ایران جنجال بهراه بیندازند. مساله غنیسازی اولین و مهمترین بهانه برای اتهامزنی به فعالیتهای هستهای ایران بوده است. در همین راستا در سال 82 آژانس مدعی شد ایران غنیسازی 50 درصدی انجام داده و بر مبنای همین اتهامات بود که نخستین قطعنامه شورای امنیت علیه برنامه هستهای ایران نیز در این سال به تصویب رسید. این اتهامات درحالی بود که ایران در آن سال هنوز به آن سطح از فناوری دست پیدا نکرده بود که بتواند از پس غنیسازی 50 درصدی بربیاید و آلودگیهای موجود نیز از طریق سانتریفیوژهای خریداری شدهای به ایران وارد شده بود که در کشور مبدا برای غنیسازی با درصد بالا به کار گرفته میشدند. حال با گذشت دو دهه از آن ماجرا آژانس با سناریوی مشابه و با هدف ایجاد محدودیت در روند غنیسازی و سلب حق ایران در رابطه، مجددا باب اتهامزنی را باز کرده و غنیسازی 84 درصد را دستاویزی برای اتهامزنی به ایران قرار داده است.
غنیسازی با درصد بالا کاربرد غیرتسلیحاتی نیز داردمحمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی بخشی از گزارش برجامی آژانس که در آن به موضوع غنیسازی بالای ۸۳ درصدی در ایران اشاره کرده است پاسخ داده و در این باره گفته است: «در نمونهبرداری از یک شیر در روند غنیسازی، یک ذره (particle) که با میکروسکوپ هم دیده نمیشود مشاهده شد، اما مهم حجم و سطح غنای موادی است که در پایان روند غنیسازی به دست میآید که بازرسان مشاهده کردند از ۶۰ درصد این مواد تجاوز نکرده است.» علیرغم این پاسخ اما باید اشاره کرد که اساسا کاربرد غنیسازی 90 درصد صرفا محدود به سلاح هستهای نیست. بهطور مثال پیشرانهای هستهای که امروزه در زیردریاییها و انواع دیگری از شناورها کاربرد دارد و بسیاری از کشورها نیز از آن بهره میبرند از سوختهایی با غنای بالا استفاده میکنند؛ چراکه نیاز به رآکتورهای کوچک دارند. اگرچه رآکتورهای بزرگ همچون نیروگاه اتمی بوشهر میتواند با سوخت با غنای پایین کار کنند اما پیشرانهای هستهای نیاز به رآکتورهای کوچک دارند.
پارت 2
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
تلاش تکراری غرب برای سلب حق غنیسازی ایران درحالیکه غربیها هر روز یک اتهام جدید علیه برنامه هسته ایران مطرح میکنند، دولت رژیمصهیونیستی بهعنوان یکی از دارندگان سلاح هستهای حتی نپذیرفته به معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی(NPT) بپیوندد. دولتهای غربی نیز ترجیح میدهند چشم خود را روی این خطر باالقوه جهانی ببندند و هر روز علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران اظهارنظر کنند. همین مواجهه دوگانه است که باعث میشود نهادهای بینالمللی بهراحتی غنیسازی 90 درصدی کرهجنوبی در سال 2000 را نادیده بگیرند اما در برابر هر میزان از غنیسازی ایران جنجال بهراه بیندازند. مساله غنیسازی اولین و مهمترین بهانه برای اتهامزنی به فعالیتهای هستهای ایران بوده است. در همین راستا در سال 82 آژانس مدعی شد ایران غنیسازی 50 درصدی انجام داده و بر مبنای همین اتهامات بود که نخستین قطعنامه شورای امنیت علیه برنامه هستهای ایران نیز در این سال به تصویب رسید. این اتهامات درحالی بود که ایران در آن سال هنوز به آن سطح از فناوری دست پیدا نکرده بود که بتواند از پس غنیسازی 50 درصدی بربیاید و آلودگیهای موجود نیز از طریق سانتریفیوژهای خریداری شدهای به ایران وارد شده بود که در کشور مبدا برای غنیسازی با درصد بالا به کار گرفته میشدند. حال با گذشت دو دهه از آن ماجرا آژانس با سناریوی مشابه و با هدف ایجاد محدودیت در روند غنیسازی و سلب حق ایران در رابطه، مجددا باب اتهامزنی را باز کرده و غنیسازی 84 درصد را دستاویزی برای اتهامزنی به ایران قرار داده است.
غنیسازی با درصد بالا کاربرد غیرتسلیحاتی نیز داردمحمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی بخشی از گزارش برجامی آژانس که در آن به موضوع غنیسازی بالای ۸۳ درصدی در ایران اشاره کرده است پاسخ داده و در این باره گفته است: «در نمونهبرداری از یک شیر در روند غنیسازی، یک ذره (particle) که با میکروسکوپ هم دیده نمیشود مشاهده شد، اما مهم حجم و سطح غنای موادی است که در پایان روند غنیسازی به دست میآید که بازرسان مشاهده کردند از ۶۰ درصد این مواد تجاوز نکرده است.» علیرغم این پاسخ اما باید اشاره کرد که اساسا کاربرد غنیسازی 90 درصد صرفا محدود به سلاح هستهای نیست. بهطور مثال پیشرانهای هستهای که امروزه در زیردریاییها و انواع دیگری از شناورها کاربرد دارد و بسیاری از کشورها نیز از آن بهره میبرند از سوختهایی با غنای بالا استفاده میکنند؛ چراکه نیاز به رآکتورهای کوچک دارند. اگرچه رآکتورهای بزرگ همچون نیروگاه اتمی بوشهر میتواند با سوخت با غنای پایین کار کنند اما پیشرانهای هستهای نیاز به رآکتورهای کوچک دارند.
پارت 2
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۲۳:۰۲
۱۱:۰۵
یک سال مانده به انتخابات مجلس یک تشکل سیاسی با حضور وزیر مسکن اعلام موجودیت کرد
ساخت مسکن از ولنجک شروع شد!
همواره با رسیدن موسم انتخابات شاهد هستیم برخی احزاب و گروههای سیاسی بهیکباره متولد میشوند. گروههایی که اگرچه متولیان تاسیس آن در بدو تاسیس از اصالت و دوام آن دم میزنند اما بهمحض برگزاری انتخابات و مشخص شدن نتایج این گروهها نیز فرو میپاشد. این سیکل معیوب از تولد و مرگ زودهنگام احزاب سیاسی گویا به رویهای مرسوم تبدیل شده و غالب سیاستمداران نیز با وجود آگاهی نسبت به فصلی بودن احزاب برای پیروزی در انتخابات از این سازوکار معیوب بهره میبرند. درحالیکه هنوز یک سال تا انتخابات مجلس زمان باقی مانده شاهد هستیم که برخی چهرههای بعضا دارای مناصب اجرایی نیز فعالیت خود را آغاز کرده و به سمت تشکیل گروههای سیاسی رفتهاند. جدیدترین نمونه چنین گروههایی که عنوان «شبکه راهبردی یاران انقلاب» یا اختصارا «شریان» را برای خود برگزیده و چهرههایی همچون حمید رسایی نیز در آن حضور دارند پنجشنبه هفته گذشته 11 اسفند اولین جلسه خود را در سالن همایشهای مسجدالنبی(ص) واقع در منطقه ولنجک تهران برگزار کرد. چهرههایی همچون مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی و امیرحسین قاضیزادههاشمی معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز در این جلسه حضور داشته و به سخنرانی پرداختند. سازوکارهای فصلی و اصطلاحا حزبی نهتنها تاثیر شگرفی بر ایجاد امید و مشارکت مردم در انتخابات نخواهد گذاشت بلکه اگر به غلط مورد بهرهبرداری سیاسی قرار گیرد منجر به تشدید ناامیدی اجتماعی نیز میشود.
قدرت بخشیدن به نظام حزبی یا تولید قارچگونه احزاب فصلی؟
یکی از ایراداتی که همواره به نظام انتخاباتی کشور وارد میشود این است که در آن فرآیندی برای پاسخگو کردن منتخبان وجود نداشته و افرادی که مسئولیت میپذیرند بدون اینکه در برابر عملکردشان پاسخگو باشند در دورههای بعدی انتخابات نیز حضور پیدا میکنند. ریشه این ایراد را میتوان در شیوه انتخاباتی غیرحزبی جستوجو کرد چراکه باعث میشود مردم در هنگام رایگیری با انبوهی از اسامی مواجه شوند که غالب آنها را نمیشناسند. در چنین فرآیندی بسیاری از رایدهنگان بهناچار سرلیستهای انتخاباتی که معمولا افرادی مشهورتری در عرصه سیاسی هستند را انتخاب کرده و در ادامه نیز برگ رای خود را با ادامه همان لیست پر میکنند بدون اینکه بسیاری از افراد درون لیست را حتی بشناسند. گروههای سیاسی نیز معمولا این نقطه ضعف سازوکار انتخابات را مورد استفاده قرار داده و در هر دوره با نامی جدید در انتخابات حضور مییابند تا مبادا مردم با نگاهی منفی نسبت به نامهای پیشین همین گروهها از رای دادن به آنها صرف نظر کنند. خروجی این فرآیند باعث تشکیل انبوهی از احزاب شده که خود را نسبت به هیچکس پاسخگو نمیدانند و در برابر سوءعملکردها نیز به جای اصلاح رویه به سمت تغییر هویت و تغییر نام میروند. درنهایت نیز به جای اینکه با روی کار آمدن افراد توانمند سیاست در کشور بلوغ و تکامل پیدا کند این سلبریتیهای سیاسی غالبا ناکارآمد هستند که مدام حضور خود را در سمتهای سیاسی و اجرایی تکرار میکنند. در همین راستا بسیاری از کارشناسان سیاسی پیشنهاد میدهند سازوکارهای انتخابات از فردمحور به حزبمحور تغییر یافته تا هم مردم از سردرگمی در انتخاب در بیایند و هم احزاب فصلی به مرور از فرآیند حذف شده و احزاب ریشهدار و پاسخگو در معرض انتخاب قرار بگیرند. مهرداد بذرپاش درحالی در سخنرانی خود درس گرفتن از تجربه گذشته را لازمه ایجاد تمایز «شریان» با مجموعههای سیاسی که در سالیان اخیر آمدند و رفتند عنوان میکند که شیوه تاسیس نشان میدهد تفاوتی بین این گروه با سایر جریانهای فصلی و مقطعی وجود ندارد. یک سال مانده به انتخابات یک گروه سیاسی بدون ارائه هیچگونه سابقه عملکردی و صرفا با تکیه به حضور شخصیتهای مطرح سیاسی پا به عرصه وجود گذاشته است. درنتیجه خبر تاسیس آن را نیز خیلی از مردم عادی نشنیده و شورای مرکزی آن را نیز نمیشناسند. این رویه کپی دستهچندمی از همان رویهای است که سایر گروههای سیاسی حیاطخلوتی در موسم انتخابات در پیش گرفتهاند. این گروهها بدون اینکه هویتی برای تکیه کردن به آن داشته باشند از شهرت چهرههای سیاسی برای رایآوری بهره برده و کرسیهای سیاسی و اجرایی مهم کشور را در اختیار گروهی از افراد ناشناس و غالبا غیرتوانمند قرار دادهاند.
پارت 1
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
ساخت مسکن از ولنجک شروع شد!
همواره با رسیدن موسم انتخابات شاهد هستیم برخی احزاب و گروههای سیاسی بهیکباره متولد میشوند. گروههایی که اگرچه متولیان تاسیس آن در بدو تاسیس از اصالت و دوام آن دم میزنند اما بهمحض برگزاری انتخابات و مشخص شدن نتایج این گروهها نیز فرو میپاشد. این سیکل معیوب از تولد و مرگ زودهنگام احزاب سیاسی گویا به رویهای مرسوم تبدیل شده و غالب سیاستمداران نیز با وجود آگاهی نسبت به فصلی بودن احزاب برای پیروزی در انتخابات از این سازوکار معیوب بهره میبرند. درحالیکه هنوز یک سال تا انتخابات مجلس زمان باقی مانده شاهد هستیم که برخی چهرههای بعضا دارای مناصب اجرایی نیز فعالیت خود را آغاز کرده و به سمت تشکیل گروههای سیاسی رفتهاند. جدیدترین نمونه چنین گروههایی که عنوان «شبکه راهبردی یاران انقلاب» یا اختصارا «شریان» را برای خود برگزیده و چهرههایی همچون حمید رسایی نیز در آن حضور دارند پنجشنبه هفته گذشته 11 اسفند اولین جلسه خود را در سالن همایشهای مسجدالنبی(ص) واقع در منطقه ولنجک تهران برگزار کرد. چهرههایی همچون مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی و امیرحسین قاضیزادههاشمی معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز در این جلسه حضور داشته و به سخنرانی پرداختند. سازوکارهای فصلی و اصطلاحا حزبی نهتنها تاثیر شگرفی بر ایجاد امید و مشارکت مردم در انتخابات نخواهد گذاشت بلکه اگر به غلط مورد بهرهبرداری سیاسی قرار گیرد منجر به تشدید ناامیدی اجتماعی نیز میشود.
قدرت بخشیدن به نظام حزبی یا تولید قارچگونه احزاب فصلی؟
یکی از ایراداتی که همواره به نظام انتخاباتی کشور وارد میشود این است که در آن فرآیندی برای پاسخگو کردن منتخبان وجود نداشته و افرادی که مسئولیت میپذیرند بدون اینکه در برابر عملکردشان پاسخگو باشند در دورههای بعدی انتخابات نیز حضور پیدا میکنند. ریشه این ایراد را میتوان در شیوه انتخاباتی غیرحزبی جستوجو کرد چراکه باعث میشود مردم در هنگام رایگیری با انبوهی از اسامی مواجه شوند که غالب آنها را نمیشناسند. در چنین فرآیندی بسیاری از رایدهنگان بهناچار سرلیستهای انتخاباتی که معمولا افرادی مشهورتری در عرصه سیاسی هستند را انتخاب کرده و در ادامه نیز برگ رای خود را با ادامه همان لیست پر میکنند بدون اینکه بسیاری از افراد درون لیست را حتی بشناسند. گروههای سیاسی نیز معمولا این نقطه ضعف سازوکار انتخابات را مورد استفاده قرار داده و در هر دوره با نامی جدید در انتخابات حضور مییابند تا مبادا مردم با نگاهی منفی نسبت به نامهای پیشین همین گروهها از رای دادن به آنها صرف نظر کنند. خروجی این فرآیند باعث تشکیل انبوهی از احزاب شده که خود را نسبت به هیچکس پاسخگو نمیدانند و در برابر سوءعملکردها نیز به جای اصلاح رویه به سمت تغییر هویت و تغییر نام میروند. درنهایت نیز به جای اینکه با روی کار آمدن افراد توانمند سیاست در کشور بلوغ و تکامل پیدا کند این سلبریتیهای سیاسی غالبا ناکارآمد هستند که مدام حضور خود را در سمتهای سیاسی و اجرایی تکرار میکنند. در همین راستا بسیاری از کارشناسان سیاسی پیشنهاد میدهند سازوکارهای انتخابات از فردمحور به حزبمحور تغییر یافته تا هم مردم از سردرگمی در انتخاب در بیایند و هم احزاب فصلی به مرور از فرآیند حذف شده و احزاب ریشهدار و پاسخگو در معرض انتخاب قرار بگیرند. مهرداد بذرپاش درحالی در سخنرانی خود درس گرفتن از تجربه گذشته را لازمه ایجاد تمایز «شریان» با مجموعههای سیاسی که در سالیان اخیر آمدند و رفتند عنوان میکند که شیوه تاسیس نشان میدهد تفاوتی بین این گروه با سایر جریانهای فصلی و مقطعی وجود ندارد. یک سال مانده به انتخابات یک گروه سیاسی بدون ارائه هیچگونه سابقه عملکردی و صرفا با تکیه به حضور شخصیتهای مطرح سیاسی پا به عرصه وجود گذاشته است. درنتیجه خبر تاسیس آن را نیز خیلی از مردم عادی نشنیده و شورای مرکزی آن را نیز نمیشناسند. این رویه کپی دستهچندمی از همان رویهای است که سایر گروههای سیاسی حیاطخلوتی در موسم انتخابات در پیش گرفتهاند. این گروهها بدون اینکه هویتی برای تکیه کردن به آن داشته باشند از شهرت چهرههای سیاسی برای رایآوری بهره برده و کرسیهای سیاسی و اجرایی مهم کشور را در اختیار گروهی از افراد ناشناس و غالبا غیرتوانمند قرار دادهاند.
پارت 1
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۱۱:۱۷
امیدواری پیامی نیست که افکار عمومی از مانورهای سیاسی دولتیها برداشت میکند
چند روز قبل از اینکه مهرداد بذرپاش و امیرحسین قاضیزاده در جلسه سیاسی «شبکه راهبردی یاران انقلاب» حضور پیدا کنند، یوسف نوری، وزیر آموزشوپرورش دولت سیزدهم نیز در جلسه گروه سیاسی دیگری با عنوان «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» حضور یافته بود. در شرایطی که هنوز وعده دولت مبنیبر ساخت 4 میلیون مسکن بهطور دقیق تعیینتکلیف نشده و مردم با قیمتهای افسارگسیخته مسکن دستوپنجه نرم میکنند و همچنین در شرایطی که 3 ماه از آغاز مسمومیتهای سریالی در مدارس میگذرد و هنوز ریشههای اصلی آن مشخص نشده است نمیتوان توقع داشت مردم برداشت خوبی از جلسات سیاسی متولیان اجرایی کشور داشته باشند. اینکه در بحبوحه بحران گرانی مسکن مردم به جای اینکه وزیر متولی امر را در تلاش برای تحقق وعده مسکن میلیونی دولت ببینند شاهد اقداماتی با رنگوبوی سیاسی و انتخاباتی از وی باشند باعث میشود تا این تلقی در افکار عمومی شکل بگیرد که رسیدگی به دغدغههای ملی مردم در اولویت نبوده و جای چنین اولویتی را منافع حزبی و جناحی پر کرده است. طبعا این ناامیدی در بین جامعه ایثار گران و خانواده شهدا نسبت به عملکرد رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران بیشتر میشود زمانی که شاهد حضور وی در جلسات سیاسی باشند اما ببینند جلسه با خانواده شهدای هستهای به دلیل عدم حضور وی لغو شده است.
پارت 2
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
چند روز قبل از اینکه مهرداد بذرپاش و امیرحسین قاضیزاده در جلسه سیاسی «شبکه راهبردی یاران انقلاب» حضور پیدا کنند، یوسف نوری، وزیر آموزشوپرورش دولت سیزدهم نیز در جلسه گروه سیاسی دیگری با عنوان «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» حضور یافته بود. در شرایطی که هنوز وعده دولت مبنیبر ساخت 4 میلیون مسکن بهطور دقیق تعیینتکلیف نشده و مردم با قیمتهای افسارگسیخته مسکن دستوپنجه نرم میکنند و همچنین در شرایطی که 3 ماه از آغاز مسمومیتهای سریالی در مدارس میگذرد و هنوز ریشههای اصلی آن مشخص نشده است نمیتوان توقع داشت مردم برداشت خوبی از جلسات سیاسی متولیان اجرایی کشور داشته باشند. اینکه در بحبوحه بحران گرانی مسکن مردم به جای اینکه وزیر متولی امر را در تلاش برای تحقق وعده مسکن میلیونی دولت ببینند شاهد اقداماتی با رنگوبوی سیاسی و انتخاباتی از وی باشند باعث میشود تا این تلقی در افکار عمومی شکل بگیرد که رسیدگی به دغدغههای ملی مردم در اولویت نبوده و جای چنین اولویتی را منافع حزبی و جناحی پر کرده است. طبعا این ناامیدی در بین جامعه ایثار گران و خانواده شهدا نسبت به عملکرد رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران بیشتر میشود زمانی که شاهد حضور وی در جلسات سیاسی باشند اما ببینند جلسه با خانواده شهدای هستهای به دلیل عدم حضور وی لغو شده است.
پارت 2
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۱۱:۱۷
۹:۱۸
بیانیه آژانس چه مواردی را مورد اشاره قرار داده است؟
مطابق آنچه در 3 بند بیانیه مشترک سازمان انرژی اتمی ایران (AEOI) و آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) آمده است؛
«1. تعاملات بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ایران با روحیه همکاری و با رعایت کامل صلاحیتهای آژانس و حقوق و تعهدات جمهوری اسلامی ایران براساس موافقتنامههای جامع پادمانی صورت خواهد پذیرفت.» بند اول موضوع جدیدی نبوده و صرفا همکاری بین ایران و آژانس را براساس موافقتنامههای پادمانی مورد تاکید قرار داده است. این بند از آنجایی اهمیت پیدا میکند که به خاطر بیاوریم در چند ماه اخیر به دلیل رویکرد خصمانه اعضای شورای حکام علیه ایران دو قطعنامه علیه برنامه صلح آمیز هستهای ایران با استناد به گزارشهایی به تصویب رسید که توسط آژانس به بیرون درز کرده بودند. در واکنش به این رویکرد سیاسی برخی کارشناسان و گروههای سیاسی در ایران پیشنهاد خروج ایران از NPT را مطرح کرده بودند. اگرچه این پیشنهاد همواره با اظهارنظر مقامات رسمی مبنیبر پایبند بودن به معاهدات پادمانی کنار گذاشته میشد اما اکنون با تاکید بر این پایبندی در بیانیه مشترک با آژانس پیشنهاد خروج از NPT که اخیر توسط چهرههای سیاسی مطرح شده بود رسما کنار گذاشته شده و این پیام ساطع شده است که روابط ایران و آژانس روی ریل مثبت در حرکت است.
«2. درخصوص مسائل پادمانی باقیمانده مربوط به سه مکان، ایران آمادگی خود را برای ادامه همکاری و ارائه اطلاعات و دسترسی بیشتر بهمنظور رسیدگی به آن اعلام کرد.»بند دوم عملا مهمترین بند بیانیه مشترک بوده و به نوعی بسته شدن پروندهای ادعایی علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران که مورد مطالبه تهران بوده است را مورد اشاره قرار داده است. بعد از آنکه رژیمصهیونیستی ایران را متهم به فعالیت هستهای اعلام نشده کرد، آژانس انرژی اتمی در اقدامی همسو با این رژیم در سال ۲۰۱۹ تعدادی از سوالات مربوط به مواد هستهای و فعالیتهای مرتبط هستهای اظهارنشده احتمالی در ایران را که به آژانس اعلام نشده بود، شناسایی کرد و مطابق با ماده ۶۹ موافقتنامه پادمانی و ماده d۴ پروتکل الحاقی از ایران درخواست کرد تا به این سوالات پاسخ دهد. آژانس درحالی ایران را با استناد به گزارشهای رژیمصهیونیستی به انجام فعالیتهای اعلامنشده در 3 مکان تورقوز آباد، مریوان و ورامین متهم کرد که این رژیم خود به دلیل نپیوستن به معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی و نیز بهعنوان یکی از دولتهای دارای سلاح اتمی در مظان اتهام قرار داشته و باید در جایگاه پاسخگو قرار بگیرد. در واکنش به این اتهامات ایران بارها اعلام کرده که هیچ فعالیت هستهای اعلام نشدهای نداشته است. تهران با هدف کنارگذاشته شدن ادعاهای بیاساس آژانس بسته شدن پروندههای ادعایی را بهعنوان یکی از مهمترین شروط بازگشت به برجام تعیین کرده است. پیش از شکلگیری آشوبهای خیابانی نیز ایران و آژانس برای بسته شدن این پروندهها به توافقاتی رسیده بودند که با ملتهب شدن فضای داخلی ایران این فرآیند توسط آژانس به تعویق افتاد. حال با شکست پروژه آشوب گویا آژانس نیز از مسیر طراحیشده توسط دولتهای غربی عقب نشسته و به سمت اجرای توافقات خود با ایران در حرکت است.
پارت 1
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
مطابق آنچه در 3 بند بیانیه مشترک سازمان انرژی اتمی ایران (AEOI) و آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) آمده است؛
«1. تعاملات بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ایران با روحیه همکاری و با رعایت کامل صلاحیتهای آژانس و حقوق و تعهدات جمهوری اسلامی ایران براساس موافقتنامههای جامع پادمانی صورت خواهد پذیرفت.» بند اول موضوع جدیدی نبوده و صرفا همکاری بین ایران و آژانس را براساس موافقتنامههای پادمانی مورد تاکید قرار داده است. این بند از آنجایی اهمیت پیدا میکند که به خاطر بیاوریم در چند ماه اخیر به دلیل رویکرد خصمانه اعضای شورای حکام علیه ایران دو قطعنامه علیه برنامه صلح آمیز هستهای ایران با استناد به گزارشهایی به تصویب رسید که توسط آژانس به بیرون درز کرده بودند. در واکنش به این رویکرد سیاسی برخی کارشناسان و گروههای سیاسی در ایران پیشنهاد خروج ایران از NPT را مطرح کرده بودند. اگرچه این پیشنهاد همواره با اظهارنظر مقامات رسمی مبنیبر پایبند بودن به معاهدات پادمانی کنار گذاشته میشد اما اکنون با تاکید بر این پایبندی در بیانیه مشترک با آژانس پیشنهاد خروج از NPT که اخیر توسط چهرههای سیاسی مطرح شده بود رسما کنار گذاشته شده و این پیام ساطع شده است که روابط ایران و آژانس روی ریل مثبت در حرکت است.
«2. درخصوص مسائل پادمانی باقیمانده مربوط به سه مکان، ایران آمادگی خود را برای ادامه همکاری و ارائه اطلاعات و دسترسی بیشتر بهمنظور رسیدگی به آن اعلام کرد.»بند دوم عملا مهمترین بند بیانیه مشترک بوده و به نوعی بسته شدن پروندهای ادعایی علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران که مورد مطالبه تهران بوده است را مورد اشاره قرار داده است. بعد از آنکه رژیمصهیونیستی ایران را متهم به فعالیت هستهای اعلام نشده کرد، آژانس انرژی اتمی در اقدامی همسو با این رژیم در سال ۲۰۱۹ تعدادی از سوالات مربوط به مواد هستهای و فعالیتهای مرتبط هستهای اظهارنشده احتمالی در ایران را که به آژانس اعلام نشده بود، شناسایی کرد و مطابق با ماده ۶۹ موافقتنامه پادمانی و ماده d۴ پروتکل الحاقی از ایران درخواست کرد تا به این سوالات پاسخ دهد. آژانس درحالی ایران را با استناد به گزارشهای رژیمصهیونیستی به انجام فعالیتهای اعلامنشده در 3 مکان تورقوز آباد، مریوان و ورامین متهم کرد که این رژیم خود به دلیل نپیوستن به معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی و نیز بهعنوان یکی از دولتهای دارای سلاح اتمی در مظان اتهام قرار داشته و باید در جایگاه پاسخگو قرار بگیرد. در واکنش به این اتهامات ایران بارها اعلام کرده که هیچ فعالیت هستهای اعلام نشدهای نداشته است. تهران با هدف کنارگذاشته شدن ادعاهای بیاساس آژانس بسته شدن پروندههای ادعایی را بهعنوان یکی از مهمترین شروط بازگشت به برجام تعیین کرده است. پیش از شکلگیری آشوبهای خیابانی نیز ایران و آژانس برای بسته شدن این پروندهها به توافقاتی رسیده بودند که با ملتهب شدن فضای داخلی ایران این فرآیند توسط آژانس به تعویق افتاد. حال با شکست پروژه آشوب گویا آژانس نیز از مسیر طراحیشده توسط دولتهای غربی عقب نشسته و به سمت اجرای توافقات خود با ایران در حرکت است.
پارت 1
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۹:۱۹
«3. ایران به صورت داوطلبانه به آژانس اجازه میدهد تا چنانچه مقتضی باشد فعالیتهای راستیآزمایی و نظارت بیشتر را اجرا کند. روش اجرای آن طی یک نشست فنی که بهزودی در تهران برگزار میشود، میان دو طرف مورد توافق قرار خواهد گرفت.»این بند بیانیه را میتوان جنجالبرانگیزترین قسمت آن توصیف کرد. از آنجایی که در این بند آمده است ایران داوطلبانه پذیرفته فعالیتهای راستیآزمایی و نظارت بیشتر را اجرا کند. برخی این بند را اینگونه تفسیر کردند که ایران اجازه دسترسی آژانس به دانشمندان را داده یا اینکه نظارتهای فراپادمانی در دست اجرا قرار گرفته است. مسئولان سازمان انرژی اتمی اما چنین تفاسیری را رد کردهاند. در جلسه روز گذشته کمیسیون امنیت ملی بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ادعای مطرح شده درباره دسترسی آژانس به افراد را رد کرد. او راستیآزمایی و نظارت بیشتر را اینگونه تشریح کرد: «با توجه به اینکه در فردو افزایش فعالیت هستهای داشتهایم براساس استانداردهای متعارف بازرسی آژانس، دفعات بازرسی از این سایت افزایش دارد.» آنطور که ابوالفضل عمویی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در مورد اظهارات کمالوندی در جلسه کمیسیون توضیح داده است: «ملاک ایران برای همکاری با آژانس پادمان است و طبق قانون اقدام راهبردی مجلس، تا زمانی که تحریمها طبق توافق رفع نشود، ایران نظارتهای فراپادمانی را اجرا نمیکند.» این را میشود به این معنی دانست که به راه افتادن مجدد دوربینهای نظارتی فراپادمانی نیز مطابق گفته سخنگوی سازمان انرژی اتمی به بعد از احیای احتمالی برجام موکول شده است. نکته مثبت در مورد اظهارات مقامات رسمی سازمان انرژی اتمی این است که آنها باب تقابل با اقدامات خصمانه احتمالی را نیز نبستهاند. در همین راستا محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی در گفتوگویی با خبرنگار خانه ملت گفت: «در صورت صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران در شورای حکام آژانس، اگر سه کشور اروپایی مجدد بخواهند فعالیت سیاسی در شورای حکام انجام دهند، مراجع مربوطه تصمیمگیری خواهند کرد و ما مطابق آن عمل خواهیم کرد.» با وجود این اظهارات اما همچنان یک ابهام در مورد بند 3 بیانیه مشترک باقی مانده است. مطابق ترجمهای که از بند 3 بیانیه ارائه شده و روی سایت سازمان انرژی اتمی نیز قرار گرفته است؛ «ایران بهصورت داوطلبانه به آژانس اجازه میدهد تا چنانچه مقتضی باشد فعالیتهای راستیآزمایی و نظارت بیشتر را اجرا کند.» این ترجمه درحالی منتشر شده است که در متن اصلی عبارت «چنانچه مقتضی باشد» وجود ندارد. این تفاوت در ترجمه ابهامات زیادی بهوجود آورده است، ازجمله اینکه دلیل تغییر در روایت از جانب سازمان انرژی اتمی چه بوده است و ثانیا حال که چنین قیدی در متن وجود ندارد آیا ایران حقی برای تعیین حد و حدود نظارتهای بیشتر آژانس برای خود قائل شده است؟ پاسخ این سوالات را شاید بشود تا حد زیادی از چهارچوب فنی که قرار است منتشر شود یافت اما بههرحال این توقع وجود دارد که مقامات سازمان انرژی اتمی در مورد ابهامات بهوجودآمده پاسخگو باشند.
پارت 2
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
پارت 2
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۹:۱۹
۱۰:۲۰
بعد از جمهوری اسلامی که حرم است چند خطی هم برای حجاب و بی حجابی که محترم است
هر رفتار خلاف عرفی صرفا تا زمانی خلاف عرف است که از عده قلیلی سر بزند وگرنه اگر شیوع پیدا کرد که دیگر خلاف عرف نیست، بخشی از عرف است. برخورد سلبی با رفتار خلاف عرف هم اگر منطقی و متناسب صورت گیرد از سوی جامعه مورد قبول واقع میشود. پس برای برخورد سلبی دو شرط لازم است اولا رفتار غلط تبدیل به بخشی از عرف نشده باشد و ثانیا برخورد متناسب با همان عرف باشد. در مورد بی حجابی هم نظرم شخصی ام این است که بی حجابی به معنی نداشتن رو سری و لباس تنگ دیر زمانی است که در عرف شیوع پیدا کرده. مواجه با یک رفتار شایع نیز از جنس قرنطینه نبوده و از جنس آگاهی بخشی عمومی و آموزش رفتار سالم است یعنی همان امر به معروف. اما در مورد موارد حاد بیماری که هنوز شیوع ندارد میشود قرنطینه هم تجویز کرد. در مورد موارد حاد بی حجابی هم اگر منظور بدون لباس بودن بخش های میانی بدن و چند سانت بالا و پایین آن است باز نظر شخصی ام را میگویم که الحمدلله موارد رخ داده معدود است و به قدری نیست که بگوییم در عرف پذیرفته شده است. یعنی همان موارد نیازمند به قرنطینه. باز در اینجا هم برای برخورد سلبی دو شرط لازم است اول آنکه دستگاه نظارتی با نپرداختن به موارد عرفی شده امکانات و زمان و مقبولیت خود را حفظ کند برای برخورد با موارد عرفی نشده و ثانیا اینکه برخورد با موارد عرفی نشده هم متناسب و درحد تعادل باشد تا بیشتر بر فضای قطبی شده ندمد چون فضای قطبی شده فضایی محیاست برای رشد ویروس نه درمان. برخورد مناسب و متعادل هم نیاز به کنار گذاشتن رو در بایسی دارد و نوشتن قانون و اقناع افکار عمومی. یعنی راست و حسینی بگوییم که تا اینجا را فعلا نمیتوانیم درمان کنیم ولی از اینجا به بعد را برای جلوگیری از حاد تر شدن وضعیت که میشود همان وسط و چند سانت اینور آنورش را دیگر نمیپذیریم. وقتی تمام جامعه میدانند چه خبر است هی نگوییم گربه بود، گربه بود. برخورد سلبی اقناع افکار عمومی میخواهد. حالا ممکن است یکی رگ گردنش باد کند بگوید یعنی چی اقا جان یعنی عقب نشینی کنیم؟ حال آنکه آنکاری که میکند هم درست است عقب نشینی نیست ولی یک جنگ بدون فکر و استراتژی و گفتمان است که حاصلش میشود همین خودکشی ها و برخورد های ماستی که نهایتا امکان برخورد های سلبی مقبول را نیز سلب کرده و بیماری را با سرعت بیشتری حاد میکند.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
هر رفتار خلاف عرفی صرفا تا زمانی خلاف عرف است که از عده قلیلی سر بزند وگرنه اگر شیوع پیدا کرد که دیگر خلاف عرف نیست، بخشی از عرف است. برخورد سلبی با رفتار خلاف عرف هم اگر منطقی و متناسب صورت گیرد از سوی جامعه مورد قبول واقع میشود. پس برای برخورد سلبی دو شرط لازم است اولا رفتار غلط تبدیل به بخشی از عرف نشده باشد و ثانیا برخورد متناسب با همان عرف باشد. در مورد بی حجابی هم نظرم شخصی ام این است که بی حجابی به معنی نداشتن رو سری و لباس تنگ دیر زمانی است که در عرف شیوع پیدا کرده. مواجه با یک رفتار شایع نیز از جنس قرنطینه نبوده و از جنس آگاهی بخشی عمومی و آموزش رفتار سالم است یعنی همان امر به معروف. اما در مورد موارد حاد بیماری که هنوز شیوع ندارد میشود قرنطینه هم تجویز کرد. در مورد موارد حاد بی حجابی هم اگر منظور بدون لباس بودن بخش های میانی بدن و چند سانت بالا و پایین آن است باز نظر شخصی ام را میگویم که الحمدلله موارد رخ داده معدود است و به قدری نیست که بگوییم در عرف پذیرفته شده است. یعنی همان موارد نیازمند به قرنطینه. باز در اینجا هم برای برخورد سلبی دو شرط لازم است اول آنکه دستگاه نظارتی با نپرداختن به موارد عرفی شده امکانات و زمان و مقبولیت خود را حفظ کند برای برخورد با موارد عرفی نشده و ثانیا اینکه برخورد با موارد عرفی نشده هم متناسب و درحد تعادل باشد تا بیشتر بر فضای قطبی شده ندمد چون فضای قطبی شده فضایی محیاست برای رشد ویروس نه درمان. برخورد مناسب و متعادل هم نیاز به کنار گذاشتن رو در بایسی دارد و نوشتن قانون و اقناع افکار عمومی. یعنی راست و حسینی بگوییم که تا اینجا را فعلا نمیتوانیم درمان کنیم ولی از اینجا به بعد را برای جلوگیری از حاد تر شدن وضعیت که میشود همان وسط و چند سانت اینور آنورش را دیگر نمیپذیریم. وقتی تمام جامعه میدانند چه خبر است هی نگوییم گربه بود، گربه بود. برخورد سلبی اقناع افکار عمومی میخواهد. حالا ممکن است یکی رگ گردنش باد کند بگوید یعنی چی اقا جان یعنی عقب نشینی کنیم؟ حال آنکه آنکاری که میکند هم درست است عقب نشینی نیست ولی یک جنگ بدون فکر و استراتژی و گفتمان است که حاصلش میشود همین خودکشی ها و برخورد های ماستی که نهایتا امکان برخورد های سلبی مقبول را نیز سلب کرده و بیماری را با سرعت بیشتری حاد میکند.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۱۹:۲۶
نتایج توافق سه جانبهه تهران - پکن - ریاض
سوت پایان جنگ یمنمهمترین دستاورد توافق ایران و عربستان را میتوان در بعد امنیتی توصیف کرد. بعدی که مهمترین اثر خود را روی جنگ یمن خواهد گذاشت. در همین راستا همزمان با اجرای توافق بین تهران و ریاض اخبار خوبی نیز درباره تداوم آتشبس و طراحی چهارچوبهای صلح در نبرد یمن به گوش میرسد. روز پنجشنبه خبری در اسپوتنیک منتشر شد که در آن به نقل از یک منبع یمنی آمده بود: «شورای فرماندهی یمن و انصارالله با میانجیگری عمان به توافقی برای تمدید آتشبس به مدت ۶ ماه رسیدند.» همچنین فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان در مورد توافق با ایران گفت: «روابط جدید بین ایران و عربستان، فضای مثبت جدیدی را در کل منطقه ایجاد کرد، اظهار داشت، آمادهایم تا با کمک و همکاری ایران این فضای مثبت را در مناسبات منطقهای تقویت کنیم.» بعد از این اظهارات خبر توافق دولت عربستان با دولت صنعا نیز در رسانهها منتشر شد تا مهر تاییدی بر تاثیرات توافق ایران و دولت سعودی باشد. آمریکا که حتی در جنگ یمن وارد فاز حمایت نظامی از دولت عربستان شده بود اکنون در بهت اتفاقات منطقه فرو رفته و نفوذ خود را بر سیاستهای کمرنگ شده میبیند. نماینده ویژه آمریکا در امور یمن در شرایطی که مذاکرات امنیتی بین ایران و عربستان به مراحل پایانی و ثمربخش خود رسیده در کنشی انفعالی از ایران خواست تا با حمایت از روند صلح به پایان جنگ در یمن کمک کند. چیزی که ایران از ابتدای جنگ بر آن تاکید داشته است.
امید به بازگشت روزهای اوج اقتصادییکی از نتایجی که وزرای خارجه دو کشور در مورد توافق بهوجود آمده بر آن تاکید داشتند رشد تبادلات تجاری بود. در همین راستا امیرعبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان در دیدار با همتای سعودی خود با تاکید بر اهمیت و ضرورت توسعه روابط در زمینههای اقتصادی و تجاری و نیز سرمایهگذاری، آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای برگزاری کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور اعلام کرد. سطح تعاملات تجاری ایران و عربستانسعودی که زمانی در بالاترین میزان خود به حدود یکمیلیارد دلار میرسید از سال 85 به بعد بهمرور سیر کاهشی به خود گرفت تا حدی که در 11 ماهه سال 1401 صادرات ایران به عربستانسعودی به حدود 14.5 میلیون دلار رسیده و واردات نیز صفر شده است. پایین بودن میزان تعامل تجاری ایران با عربستانسعودی درحالی است که این کشور در سالهای اخیر سالانه بین 140 تا 150 میلیارد دلار واردات داشته که میتواند ظرفیت و پتانسیل 4 تا 5 میلیارد دلاری را برای کالاهای ایرانی داشته باشد. با فرض عدمتحقق این رقم، تلاشهای ایران میتواند سطح روابط تجاری دو کشور را به همان یکمیلیارد دلار سالهای 1385 و 1386 برساند. اولین تاثیرات اقتصادی توافق ایران و عربستان را تا حدی میتوان در توافقی که اخیر اعضای اوپک بر سر کاهش میزان فروش نفت داشتهاند ملاحظه کرد. توافقی که باعث میشود قیمت نفت در بازار جهانی به ارزش واقعی خود نزدیکتر شده و صرفه اقتصادی تولید نفت را بیشتر کند.
گشوده شدن مسیرهای کریدورییکی از تبعات منفی اقتصادی که وجود اختلافات سیاسی و امنیتی بین کشورهای منطقه بهوجود میآورد این است که مسیرهای ترانزیتی بینالمللی دچار محدودیت شده و دستاوردهای اقتصای ناشی از توافق حوزه حملونقل کاهش مییابد. تمرکز دولت چین بهعنوان کشور واسطه توافق روی ایده کمربند جاده باعث شده تا این ایده نیز به توافقات امنیتی بین تهران و ریاض اضافه شود. نگرش همکاری بهجای رقابت باعث میشود تا کشورهای مختلف بهجای ایجاد چندین کریدور ترانزیتی با مسیرهای طولانی، کریدورهای کوتاهتر را در دستورکار قرار داده و با ایده منفعت جمعی سرعت پیشبرد پروژههای حملونقلی را افزایش دهند. در همین راستا وزیرخارجه کشورمان نیز یکی از زمینههای مهم همکاری با طرف سعودی را بحث ترانزیت برشمرد و گفت: «موقعیت ژئوپلیتیک ایران فرصت بینظیری را در اختیار عربستانسعودی و کشورهای خلیجفارس برای همکاریهای تجاری با کشورهای شمال ایران قرار میدهد.»
استفاده حداکثری از فرصت حج حج بهعنوان یک فریضه الهی فرصتی را فراهم میآورد تا مسلمانان کشورهای مختلف با یکدیگر نیز دیدار کرده و نسبت به هم شناخت پیدا کنند. چنین فرصتی با افزایش وحدت بین مردم مسلمان باعث میشود تا سیاستهای تفرقهافکنانه و جنگطلبانه دولتهای غربی نیز تا حد زیادی خنثی شود. اختلافات سیاسی و امنیتی بین تهران و ریاض در چند سال اخیر باعث شده بود تا بهرهمندی ایران از این فرصت صرفا به حج تمتع محدود شود. حال مطابق توافقاتی که بین دو کشور صورت گرفته قرار است هیاتهای تخصصی بهمنظور از سرگیری پروازهای مستقیم و تسهیل صدور روادید برای شهروندان دو کشور از جمله روادید عمره به مذاکره بنشینند.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
سوت پایان جنگ یمنمهمترین دستاورد توافق ایران و عربستان را میتوان در بعد امنیتی توصیف کرد. بعدی که مهمترین اثر خود را روی جنگ یمن خواهد گذاشت. در همین راستا همزمان با اجرای توافق بین تهران و ریاض اخبار خوبی نیز درباره تداوم آتشبس و طراحی چهارچوبهای صلح در نبرد یمن به گوش میرسد. روز پنجشنبه خبری در اسپوتنیک منتشر شد که در آن به نقل از یک منبع یمنی آمده بود: «شورای فرماندهی یمن و انصارالله با میانجیگری عمان به توافقی برای تمدید آتشبس به مدت ۶ ماه رسیدند.» همچنین فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان در مورد توافق با ایران گفت: «روابط جدید بین ایران و عربستان، فضای مثبت جدیدی را در کل منطقه ایجاد کرد، اظهار داشت، آمادهایم تا با کمک و همکاری ایران این فضای مثبت را در مناسبات منطقهای تقویت کنیم.» بعد از این اظهارات خبر توافق دولت عربستان با دولت صنعا نیز در رسانهها منتشر شد تا مهر تاییدی بر تاثیرات توافق ایران و دولت سعودی باشد. آمریکا که حتی در جنگ یمن وارد فاز حمایت نظامی از دولت عربستان شده بود اکنون در بهت اتفاقات منطقه فرو رفته و نفوذ خود را بر سیاستهای کمرنگ شده میبیند. نماینده ویژه آمریکا در امور یمن در شرایطی که مذاکرات امنیتی بین ایران و عربستان به مراحل پایانی و ثمربخش خود رسیده در کنشی انفعالی از ایران خواست تا با حمایت از روند صلح به پایان جنگ در یمن کمک کند. چیزی که ایران از ابتدای جنگ بر آن تاکید داشته است.
امید به بازگشت روزهای اوج اقتصادییکی از نتایجی که وزرای خارجه دو کشور در مورد توافق بهوجود آمده بر آن تاکید داشتند رشد تبادلات تجاری بود. در همین راستا امیرعبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان در دیدار با همتای سعودی خود با تاکید بر اهمیت و ضرورت توسعه روابط در زمینههای اقتصادی و تجاری و نیز سرمایهگذاری، آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای برگزاری کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور اعلام کرد. سطح تعاملات تجاری ایران و عربستانسعودی که زمانی در بالاترین میزان خود به حدود یکمیلیارد دلار میرسید از سال 85 به بعد بهمرور سیر کاهشی به خود گرفت تا حدی که در 11 ماهه سال 1401 صادرات ایران به عربستانسعودی به حدود 14.5 میلیون دلار رسیده و واردات نیز صفر شده است. پایین بودن میزان تعامل تجاری ایران با عربستانسعودی درحالی است که این کشور در سالهای اخیر سالانه بین 140 تا 150 میلیارد دلار واردات داشته که میتواند ظرفیت و پتانسیل 4 تا 5 میلیارد دلاری را برای کالاهای ایرانی داشته باشد. با فرض عدمتحقق این رقم، تلاشهای ایران میتواند سطح روابط تجاری دو کشور را به همان یکمیلیارد دلار سالهای 1385 و 1386 برساند. اولین تاثیرات اقتصادی توافق ایران و عربستان را تا حدی میتوان در توافقی که اخیر اعضای اوپک بر سر کاهش میزان فروش نفت داشتهاند ملاحظه کرد. توافقی که باعث میشود قیمت نفت در بازار جهانی به ارزش واقعی خود نزدیکتر شده و صرفه اقتصادی تولید نفت را بیشتر کند.
گشوده شدن مسیرهای کریدورییکی از تبعات منفی اقتصادی که وجود اختلافات سیاسی و امنیتی بین کشورهای منطقه بهوجود میآورد این است که مسیرهای ترانزیتی بینالمللی دچار محدودیت شده و دستاوردهای اقتصای ناشی از توافق حوزه حملونقل کاهش مییابد. تمرکز دولت چین بهعنوان کشور واسطه توافق روی ایده کمربند جاده باعث شده تا این ایده نیز به توافقات امنیتی بین تهران و ریاض اضافه شود. نگرش همکاری بهجای رقابت باعث میشود تا کشورهای مختلف بهجای ایجاد چندین کریدور ترانزیتی با مسیرهای طولانی، کریدورهای کوتاهتر را در دستورکار قرار داده و با ایده منفعت جمعی سرعت پیشبرد پروژههای حملونقلی را افزایش دهند. در همین راستا وزیرخارجه کشورمان نیز یکی از زمینههای مهم همکاری با طرف سعودی را بحث ترانزیت برشمرد و گفت: «موقعیت ژئوپلیتیک ایران فرصت بینظیری را در اختیار عربستانسعودی و کشورهای خلیجفارس برای همکاریهای تجاری با کشورهای شمال ایران قرار میدهد.»
استفاده حداکثری از فرصت حج حج بهعنوان یک فریضه الهی فرصتی را فراهم میآورد تا مسلمانان کشورهای مختلف با یکدیگر نیز دیدار کرده و نسبت به هم شناخت پیدا کنند. چنین فرصتی با افزایش وحدت بین مردم مسلمان باعث میشود تا سیاستهای تفرقهافکنانه و جنگطلبانه دولتهای غربی نیز تا حد زیادی خنثی شود. اختلافات سیاسی و امنیتی بین تهران و ریاض در چند سال اخیر باعث شده بود تا بهرهمندی ایران از این فرصت صرفا به حج تمتع محدود شود. حال مطابق توافقاتی که بین دو کشور صورت گرفته قرار است هیاتهای تخصصی بهمنظور از سرگیری پروازهای مستقیم و تسهیل صدور روادید برای شهروندان دو کشور از جمله روادید عمره به مذاکره بنشینند.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۱۱:۵۳
نتایج توافق سه جانبهه تهران - پکن - ریاض
گسترش تعاملات دیپلماتیکروابط جمهوری اسلامی ایران و عربستانسعودی در دیماه ۱۳۹۴ بهصورت یکجانبه از سوی عربستان و در پی تجمع مقابل سفارتخانه این کشور در تهران و ورود به این سفارتخانه و همچنین سرکنسولگری عربستان در مشهد در واکنش به اعدام شیخ نمر، قطع شد. حال بعد از گذشت 7 سال در نتیجه توافق بین تهران و ریاض قرار است سفارتخانه و کنسولگریهای دو کشور مجددا آغاز به کار کنند. این البته تنها دستاورد دیپلماتیک توافق نیست، مطابق آنچه در گفتوگو امیر عبداللهیان و فیصل بن فرحان مورد توافق قرار گرفته است قرار است همکاری مشترک در مجامع بینالمللی تقویت شود. همکاریای که میتواند با برگزاری جلسه مشترکی بین ایران، چین و اعضای شورای همکاری خلیجفارس آغاز شود و به تعامل حداکثری و حمایتی در مجامع بینالمللی تسری یابد.
تغییر در جهتگیریهای امنیتیدر چند سال اخیر طرف سعودی با تکیه به وعدههای امنیتی پوشالی آمریکا خود را به دولتی کاملا تابع واشنگتن تبدیل کرده بود. ناتوانی آمریکا در اجرای سیاستهای منطقهای و عدم حمایت نظامی کافی از دولت سعودی باعث شد تا ریاض در مسیر طی شده خود تجدید نظر کرده و از اقداماتی نظیر توافق امنیتی و ضدایرانی ناتوی عربی عقبنشینی کند. شاید بشود قاطعیت ایران در مواجهه با سیاستهای ضدایرانی دولت سعودی همچون حمایت مالی از شبکه اینترنشنال را مهمترین دلیلی دانست که موجب شد عربستان در راهبردهای امنیتی خود تجدید نظر کند. واضح است که درصورت ادامه راهبردهای ضدایرانی ریاض، تهران نیز نباید از مسیر تقابلی خود کوتاه میآمد تا طرف سعودی ناچار به عقبنشینی از راهبردهای شکستخورده خود شود اما حال که دولت سعودی تلویحا اعلام کرده سیاستهای ضدایرانیاش با دیوار واقعیت برخورد کرده است و بر همین مبنا بنا دارد تعاملات خود با تهران را گسترش دهد منطقا تهران نیز باید از فرصت دیپلماتیک بهوجودآمده حداکثر بهره را برده و به جای متحمل شدن هزینههای امنیتی از فرصتهای بهوجودآمده بهره حداکثری ببرد.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
گسترش تعاملات دیپلماتیکروابط جمهوری اسلامی ایران و عربستانسعودی در دیماه ۱۳۹۴ بهصورت یکجانبه از سوی عربستان و در پی تجمع مقابل سفارتخانه این کشور در تهران و ورود به این سفارتخانه و همچنین سرکنسولگری عربستان در مشهد در واکنش به اعدام شیخ نمر، قطع شد. حال بعد از گذشت 7 سال در نتیجه توافق بین تهران و ریاض قرار است سفارتخانه و کنسولگریهای دو کشور مجددا آغاز به کار کنند. این البته تنها دستاورد دیپلماتیک توافق نیست، مطابق آنچه در گفتوگو امیر عبداللهیان و فیصل بن فرحان مورد توافق قرار گرفته است قرار است همکاری مشترک در مجامع بینالمللی تقویت شود. همکاریای که میتواند با برگزاری جلسه مشترکی بین ایران، چین و اعضای شورای همکاری خلیجفارس آغاز شود و به تعامل حداکثری و حمایتی در مجامع بینالمللی تسری یابد.
تغییر در جهتگیریهای امنیتیدر چند سال اخیر طرف سعودی با تکیه به وعدههای امنیتی پوشالی آمریکا خود را به دولتی کاملا تابع واشنگتن تبدیل کرده بود. ناتوانی آمریکا در اجرای سیاستهای منطقهای و عدم حمایت نظامی کافی از دولت سعودی باعث شد تا ریاض در مسیر طی شده خود تجدید نظر کرده و از اقداماتی نظیر توافق امنیتی و ضدایرانی ناتوی عربی عقبنشینی کند. شاید بشود قاطعیت ایران در مواجهه با سیاستهای ضدایرانی دولت سعودی همچون حمایت مالی از شبکه اینترنشنال را مهمترین دلیلی دانست که موجب شد عربستان در راهبردهای امنیتی خود تجدید نظر کند. واضح است که درصورت ادامه راهبردهای ضدایرانی ریاض، تهران نیز نباید از مسیر تقابلی خود کوتاه میآمد تا طرف سعودی ناچار به عقبنشینی از راهبردهای شکستخورده خود شود اما حال که دولت سعودی تلویحا اعلام کرده سیاستهای ضدایرانیاش با دیوار واقعیت برخورد کرده است و بر همین مبنا بنا دارد تعاملات خود با تهران را گسترش دهد منطقا تهران نیز باید از فرصت دیپلماتیک بهوجودآمده حداکثر بهره را برده و به جای متحمل شدن هزینههای امنیتی از فرصتهای بهوجودآمده بهره حداکثری ببرد.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۱۱:۵۴
آمار نگرانکننده از ورودیهای کنکور
سهم مدارس و دهکهای مختلف از رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور:
دهک اول، دوم و سوم (کمبرخوردار): ۲ درصددهک ۸، ۹ و ۱۰ (برخوردارترین): ۸۰ درصد
دهک اول (ضعیفترین): ۲ دهم درصددهک دهم (ثروتمندترین) ۴۸ درصد
مدارس دولتی: ۲.۳ درصدمدارس غیردولتی: ۸۰ درصد
در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی:
دهک اول: ۱.۳ درصددهک ۸ و ۹ و ۱۰: ۸۶ درصد
در برق شریف:دهک محروم، ۱ و ۲ و۳: صفر درصددهک ۸، ۹ و ۱۰: ۸۷ درصددهک دهم: ۶۰ درصد
در رشته روانشناسی دهک محروم: ۲.۹ درصددهک مرفه: ۸۰.۴ درصد
آمار را کبگانیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
سهم مدارس و دهکهای مختلف از رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور:
دهک اول، دوم و سوم (کمبرخوردار): ۲ درصددهک ۸، ۹ و ۱۰ (برخوردارترین): ۸۰ درصد
دهک اول (ضعیفترین): ۲ دهم درصددهک دهم (ثروتمندترین) ۴۸ درصد
مدارس دولتی: ۲.۳ درصدمدارس غیردولتی: ۸۰ درصد
در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی:
دهک اول: ۱.۳ درصددهک ۸ و ۹ و ۱۰: ۸۶ درصد
در برق شریف:دهک محروم، ۱ و ۲ و۳: صفر درصددهک ۸، ۹ و ۱۰: ۸۷ درصددهک دهم: ۶۰ درصد
در رشته روانشناسی دهک محروم: ۲.۹ درصددهک مرفه: ۸۰.۴ درصد
آمار را کبگانیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۰:۲۲
بازارسال شده از علی مزروعی
۰:۵۶
مدل مواجهه آموزشوپرورش با کنکور ضدعدالت است
آمار رتبه برترهای کنکور این واقعیت را نشان میدهد که اگر موارد استثنا را در نظر نگیریم کسب موفقیت در این آزمون تا حد زیادی با دهک درآمدی خانوادهها رابطه مستقیم دارد و کسانی در کنکور موفق خواهند بود که مسیر آموزش خود را از آموزشوپرورش جدا کرده و آن را به راهروی مدارس غیردولتی پیوند زده باشند. این گزاره نشان میدهد در مدارس دولتی کمبودهای آموزشی عمیقی وجود دارد که دانشآموزان برای آسیب ندیدن این کمبودها باید دست در جیب کرده و هزینه موفقیت خود را بپردازند. مرور مواضع سکانداران نظام آموزش نشان میدهد فقدانهای موجود بیش از آنکه ناشی از کمبود منابع مالی باشد از نگاه کنکورگریز مدیران نشأت میگیرد. یوسف نوری، وزیر آموزشوپرورش خرداد ماه سال جاری در جمع تشکلهای دانشآموزی استان گلستان صراحتا اعلام کرد: «من کنکور را کلا قبول ندارم و این حوزه مربوط به آموزشوپرورش نیست؛ چراکه ما نظام تعلیم و تربیت عمومی هستیم نه نظام پذیرش دانشجو.» چنین اظهاراتی را پیش از این در سال 98 محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزشوپرورش دولت روحانی نیز با بیانی دیگر اینگونه گفته بود: «باید غالب محتوای آموزشی ما در راستای تربیت باشد نه اینکه ما دانشآموزان را برای کنکور تربیت کنیم.» این اظهارات نشان میدهد عامل شکست مدارس دولتی در آزمونی که آینده دانشآموزان و کشور را رقم میزند بیش از هرچیزی نگاه مدیران آن است. وزرای آموزشوپرورش درحالی شأن تربیتی آموزشوپرورش را در تضاد با کنکور عنوان میکنند که عمده کارشناسان در حوزه تربیتی نیز نمره قبولی را به آموزشوپرورش نداده و عملکرد این وزارتخانه را در این باره شکستخورده قلمداد میکنند. تربیت دانشآموزان با روحیه فردگرا و بیتوجهی به پرورش معنویت در دانشآموزان از جمله نقدهایی است که به آموزشوپرورش وارد میشود. رهبر انقلاب نیز در همین راستا در دیدار اردیبهشتماه با معلمان اهتمام به امور پرورشی در مدارس را مورد تاکید قرار داده و بیان داشتند: «اهتمام به امور پرورشی باید در مدارس نیز امتداد داشته باشد اما اکنون اثر چندانی از آن مشاهده نمیشود و مدارس زیادی مسئول پرورشی ندارند البته کار پرورشی هم باید بهگونهای جذاب باشد که بچهها را فراری ندهد.» ضعف در امور تربیتی دانشآموزان یکی از مهمترین دلایلی است که بسیاری از خانوادهها را به ثبتنام فرزندانشان در مدارس غیردولتی سوق میدهد. یکی دیگر از مواردی که فرصت 12 ساله آموزشوپرورش در تربیت دانشآموزان را هدر داده است بیتوجهی به مهارتهای شغلی افراد و پر کردن جای خالی این امر با آموزشهای غیرکاربردی است. چنانچه آموزشوپرورش در زمینه آموزش مهارتهای شغلی موفق عمل میکرد دغدغه بسیاری از افرادی که با هدف تامین آینده شغلی راهی دانشگاه میشوند رفع میشد و به این ترتیب از فشار کنکور و بار روانی که به دانشآموزان تحمیل میشود نیز کاسته میشد. اصلاح این ایرادات نیز بارها به مناسبتهای مختلف مورد تاکید رهبر انقلاب قرار گرفته است. تقویت هنرستانهای فنی که در دیدار 1402 با معلمان مورد اشاره رهبر انقلاب قرار گرفت سالهاست جزء توصیههای برزمینمانده ایشان محسوب میشود. رهبر انقلاب همچنین لزوم کنار گذاشتن دانشهای غیرکاربردی را نیز در دیدار اخیر با معلمان اینگونه متذکر شدند: «در دبیرستانهای ما و شاید در دبستانهای ما دانشهایی تدریس میشود که هیچ فایدهای به حال امروز و آینده این دانشآموز ندارد؛ یک چیزهایی است، [یک] ذهنیاتی است که یادشان هم میرود و در هیچ مساله زندگی به اینها کمک نمیکند، در پیشرفت علم به اینها کمک نمیکند؛ اینها را شناسایی کنید، حذف کنید.» علیرغم تاکید رهبر انقلاب برای حذف مواد زائد از کتب درسی یوسف نوری از این اقدام در سال تحصیلی 1402-1401 سر باز زد و در یک برنامه تلویزیونی گفت: «با توجه به اینکه کتابهای درسی برای سال تحصیلی آینده در حال چاپ بودهاند، این تغییرات به سال تحصیلی 1402-1401 نخواهد رسید.» وزیر آموزشوپرورش درحالی چنین توجیهی آورده است که میتوانست با تعیین کمیتهای در وزارت تحت امر خود موارد زائد را تشخیص داده و طی ابلاغیهای از مدارس بخواهد که موارد زائد مورد تدریس و ارزشیابی قرار نگیرد. وجود چنین ایراداتی نشان میدهد مدیران آموزشوپرورش علیرغم اینکه خود را مدعی تربیت دانشآموزان میدانند اقدام شاخصی برای اجرای صحیح وظایف خویش انجام نداده و چنین شانیتی را صرفا برای فرار از زیر بار کنکور مطرح میکنند. با وجود ایرادات اینچنینی طبیعی است که خانوادهها نگاهی کاملا بر خلاف وزرای آموزشوپرورش داشته و برای تامین آینده شغلی فرزندانشان چشم به کنکور بدوزند. چیزی که مدارس غیردولتی در آن تبحر بهمراتب بیشتری دارند.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
آمار رتبه برترهای کنکور این واقعیت را نشان میدهد که اگر موارد استثنا را در نظر نگیریم کسب موفقیت در این آزمون تا حد زیادی با دهک درآمدی خانوادهها رابطه مستقیم دارد و کسانی در کنکور موفق خواهند بود که مسیر آموزش خود را از آموزشوپرورش جدا کرده و آن را به راهروی مدارس غیردولتی پیوند زده باشند. این گزاره نشان میدهد در مدارس دولتی کمبودهای آموزشی عمیقی وجود دارد که دانشآموزان برای آسیب ندیدن این کمبودها باید دست در جیب کرده و هزینه موفقیت خود را بپردازند. مرور مواضع سکانداران نظام آموزش نشان میدهد فقدانهای موجود بیش از آنکه ناشی از کمبود منابع مالی باشد از نگاه کنکورگریز مدیران نشأت میگیرد. یوسف نوری، وزیر آموزشوپرورش خرداد ماه سال جاری در جمع تشکلهای دانشآموزی استان گلستان صراحتا اعلام کرد: «من کنکور را کلا قبول ندارم و این حوزه مربوط به آموزشوپرورش نیست؛ چراکه ما نظام تعلیم و تربیت عمومی هستیم نه نظام پذیرش دانشجو.» چنین اظهاراتی را پیش از این در سال 98 محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزشوپرورش دولت روحانی نیز با بیانی دیگر اینگونه گفته بود: «باید غالب محتوای آموزشی ما در راستای تربیت باشد نه اینکه ما دانشآموزان را برای کنکور تربیت کنیم.» این اظهارات نشان میدهد عامل شکست مدارس دولتی در آزمونی که آینده دانشآموزان و کشور را رقم میزند بیش از هرچیزی نگاه مدیران آن است. وزرای آموزشوپرورش درحالی شأن تربیتی آموزشوپرورش را در تضاد با کنکور عنوان میکنند که عمده کارشناسان در حوزه تربیتی نیز نمره قبولی را به آموزشوپرورش نداده و عملکرد این وزارتخانه را در این باره شکستخورده قلمداد میکنند. تربیت دانشآموزان با روحیه فردگرا و بیتوجهی به پرورش معنویت در دانشآموزان از جمله نقدهایی است که به آموزشوپرورش وارد میشود. رهبر انقلاب نیز در همین راستا در دیدار اردیبهشتماه با معلمان اهتمام به امور پرورشی در مدارس را مورد تاکید قرار داده و بیان داشتند: «اهتمام به امور پرورشی باید در مدارس نیز امتداد داشته باشد اما اکنون اثر چندانی از آن مشاهده نمیشود و مدارس زیادی مسئول پرورشی ندارند البته کار پرورشی هم باید بهگونهای جذاب باشد که بچهها را فراری ندهد.» ضعف در امور تربیتی دانشآموزان یکی از مهمترین دلایلی است که بسیاری از خانوادهها را به ثبتنام فرزندانشان در مدارس غیردولتی سوق میدهد. یکی دیگر از مواردی که فرصت 12 ساله آموزشوپرورش در تربیت دانشآموزان را هدر داده است بیتوجهی به مهارتهای شغلی افراد و پر کردن جای خالی این امر با آموزشهای غیرکاربردی است. چنانچه آموزشوپرورش در زمینه آموزش مهارتهای شغلی موفق عمل میکرد دغدغه بسیاری از افرادی که با هدف تامین آینده شغلی راهی دانشگاه میشوند رفع میشد و به این ترتیب از فشار کنکور و بار روانی که به دانشآموزان تحمیل میشود نیز کاسته میشد. اصلاح این ایرادات نیز بارها به مناسبتهای مختلف مورد تاکید رهبر انقلاب قرار گرفته است. تقویت هنرستانهای فنی که در دیدار 1402 با معلمان مورد اشاره رهبر انقلاب قرار گرفت سالهاست جزء توصیههای برزمینمانده ایشان محسوب میشود. رهبر انقلاب همچنین لزوم کنار گذاشتن دانشهای غیرکاربردی را نیز در دیدار اخیر با معلمان اینگونه متذکر شدند: «در دبیرستانهای ما و شاید در دبستانهای ما دانشهایی تدریس میشود که هیچ فایدهای به حال امروز و آینده این دانشآموز ندارد؛ یک چیزهایی است، [یک] ذهنیاتی است که یادشان هم میرود و در هیچ مساله زندگی به اینها کمک نمیکند، در پیشرفت علم به اینها کمک نمیکند؛ اینها را شناسایی کنید، حذف کنید.» علیرغم تاکید رهبر انقلاب برای حذف مواد زائد از کتب درسی یوسف نوری از این اقدام در سال تحصیلی 1402-1401 سر باز زد و در یک برنامه تلویزیونی گفت: «با توجه به اینکه کتابهای درسی برای سال تحصیلی آینده در حال چاپ بودهاند، این تغییرات به سال تحصیلی 1402-1401 نخواهد رسید.» وزیر آموزشوپرورش درحالی چنین توجیهی آورده است که میتوانست با تعیین کمیتهای در وزارت تحت امر خود موارد زائد را تشخیص داده و طی ابلاغیهای از مدارس بخواهد که موارد زائد مورد تدریس و ارزشیابی قرار نگیرد. وجود چنین ایراداتی نشان میدهد مدیران آموزشوپرورش علیرغم اینکه خود را مدعی تربیت دانشآموزان میدانند اقدام شاخصی برای اجرای صحیح وظایف خویش انجام نداده و چنین شانیتی را صرفا برای فرار از زیر بار کنکور مطرح میکنند. با وجود ایرادات اینچنینی طبیعی است که خانوادهها نگاهی کاملا بر خلاف وزرای آموزشوپرورش داشته و برای تامین آینده شغلی فرزندانشان چشم به کنکور بدوزند. چیزی که مدارس غیردولتی در آن تبحر بهمراتب بیشتری دارند.
ما را در تلگرام و بله با این آیدی پیدا کنید @esriran
۶:۲۵