𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
https://daigo.ir/secret/4834755371 بیاید ناشناس حرفی چیزی بود بگین 🧧 !
ᯓ you :نه منظورم این بود که از ایدل های کمپانیت هستن شخصیت ها؟؟ کل سوالم همین بود یعنی یه جورایی مثل بازیگریه؟؟
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :...
ꔫ soji:نه فقط ایدل های کمپانیم نیستن کاویست های دیگهای هم هستن تازه من و میون اکثرشون رو نمیشناسیم ، کمپانی من و میون از ایکاوره ولی از ایپاپ هم اینجا هستن
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :...
ꔫ soji:نه فقط ایدل های کمپانیم نیستن کاویست های دیگهای هم هستن تازه من و میون اکثرشون رو نمیشناسیم ، کمپانی من و میون از ایکاوره ولی از ایپاپ هم اینجا هستن
۱۴:۵۳
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
https://daigo.ir/secret/4834755371 بیاید ناشناس حرفی چیزی بود بگین 🧧 !
ᯓ you :این به این معناست که تو و میون کاپید؟
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :زنم-عیوای
ꔫ soji:اره شوهرم- عوا زشته
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :زنم-عیوای
ꔫ soji:اره شوهرم- عوا زشته
۱۴:۵۳
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
https://daigo.ir/secret/4834755371 بیاید ناشناس حرفی چیزی بود بگین 🧧 !
ᯓ you: عیبابا من یئونی رو میخواست-
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :زن دارم
ꔫ soji:شما خیلی غلط کردی میون فقط برای خودم-
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :زن دارم
ꔫ soji:شما خیلی غلط کردی میون فقط برای خودم-
۱۴:۵۴
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
#part_three دیوار دفاعی! سوبین: چرا ترسیدی؟ رورا: ن...نترسیدم. سوبین: نیازی نیست بترسی اینجام چون ازت خوشم اومده. رورا: چی؟ از من؟ سوبین: اوهوم ، تو خوشگلی ، خوشهیکلی ، بامزهای و ساده لوحی تمام خصوصیاتی که میخواستم رو داری. رورا: فکر کنم باید برم. سوبین: هه وقتی دستپاچه میشی خیلی بانمک میشی ، خب نظرت چیه؟ باهام قرار میزاری؟ رورا: من تو رو نمیشناسم چجوری باهات قرار بزارم ~ سوبین نزدیک رورا شد و رورا هعی عقب رفتن تا اینکه خوردم به دیوار. سوبین: کاملا سرخ شدی(میخنده و میره عقب) ، من سوبینم مدیر یه شرکت داروئی (مثل سگ زر میزنه مافیاعه) رورا: عو خوشبختم منم روراعم دانشگاه میرم و به صورت پاره وقت توی بار کار میکنم. ~ سوبین صورتو نزدکی صورت رورا میبره سوبین : خب حالا نظرت چیه ؟ ~ رورا سوبین رو میزنه کنار و میره جلوش وایمیسته~ رورا : من نمیدونم م..من فقط یکم باید... سوبین : باشه باشه هفته بعد میام خوب فکراتو بکن نباید منو بپرونیا ~ رورا سرخ میشه و برمیگرده تا برگره بره وسایلشو جمع کنه و سوبین بهمراه یئونی و بقیه از بار میرن بیرون . یئونی : هی سوبین توعم رفتی قاطی مرغا ؟ (میخنده ) سوبین : اره اره . هی یئونی تو نمیخای با کسی قرار بزاری ؟ میخای برات قرار جور کنم ؟ یئونی : هی هی نمیخاد . کوک بریم ~ کوک یئونی راهشونو از سوبین جدا میکنن وبرمیگردن به ویلاشون تو بوسان . یک ساعت بعد میرسن . یئونی : میرم به اتاق سوجیانگ مطمئن شو کسی نیاد داخل کوک : چشم هیونگ ~ یئونی میخاد وارد اتاق سوجیانگ بشه ولی درو که اروم باز میکنه میبینه که سوجیانگ کنار پنجره نشسته ~ یئونی تو ذهنش ( یجورایی میخام اون همیشه برای من باشه اون..اون خیلی زیباست ... اه یئونی چی داری میگی ؟؟) یئونی : سوجیانگ بیا بشین میخام باهات حرف بزنم (سوجیانگ میاد و رو صندلی روبروی یئونی میشینه ) یئونی : وقتی که بچه بودم پدرم کشته شد اما هیچ وقت نفهمیدم کی کشتش . عموی من توکار ساخت وفروش ال*کل بود و وارد دار دسته پدرت شدن رو به پدرم پیشنهاد داده بود اما اون قبول نکرد وگفت که این کارخوبی نیست اماعموی من فقط به فکرپول بود نه چیزدیگه ای.9 سالم بود که پدرموکشتن چند ماه بعدازمردنش فهمیدم کی اونو کشته . یه مرد احمق . منظورم پدر توعه ( سعی میکنه گریشو نگه داره ) سوجیانگ : اوه من ... من واقعا متاسفم یئونی : به خودم قول دادم که همونطور که اون پدرمو ازم گرفت منم بچشو ازش بگیرم ~ یئونی بلند میشه و سوجیانگ رو بلند میکنه سریع گانشو از کنار لباسش درمیاره و میزاره کنار سر سوجیانگ سوجیانگ : من واقعا متاسفم ولی لطفا اینکارو نکن خواهش میکنم ازت قول میدم پدرم پولتو بده ( گریه میکنه ) یئونی : بهت که گفتم پولش برام ارزشی نداره من میخام تو رو ازش بگیرم اون باید دردی که تجربه کردم رو تجربه کنه ~یئونی تو ذهنش (یئونی داری چیکار میکنی تو تو اونو دوست داری ولی الان کلتو گذاشتی رو سرش اون داره با چشمای خیسش ازت التماس میکنه ) ~ یئونی اون رو پرت میکنه رو زمین و میشینه تا باهاش حرف بزنه . دستشو میزاره رو صورت سوجیانگ~ یئونی : تو چشمای قشنگی داری سوجیانگ : ولم کن ( و دست یئونی رو به یه سمت دیگه پرتاب میکنه ) ~ یئونی بلند میشه و میره بیرون و در رو پست سر سوجیانگ قفل میکنه . پایان چپتر 3
عوا میبینم که این ۲۰ آتیشه نشده
۱۴:۵۶
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
https://daigo.ir/secret/4834755371 بیاید ناشناس حرفی چیزی بود بگین 🧧 !
ᯓ you :بیا و لج نکن سوجی عزیزم دوتا کاپل رو کشتم دیگه چی. میشه تهش منو کاری نکن ـ لوسیا
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :هر چی سوجیعلی بگه ولی گناه داری بچه
ꔫ soji:نه ، کین پورش رو دیدی کاپل وگاس و پیت رو اگر بشناسی قراره مثل اونا بدبخت بشید ولی بازم باید ما میونعلی مشورت کنم.
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :هر چی سوجیعلی بگه ولی گناه داری بچه
ꔫ soji:نه ، کین پورش رو دیدی کاپل وگاس و پیت رو اگر بشناسی قراره مثل اونا بدبخت بشید ولی بازم باید ما میونعلی مشورت کنم.
۱۴:۵۹
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
ᯓ you: عیبابا من یئونی رو میخواست- °────୨ৎ────° 𖦹 miyeon :زن دارم ꔫ soji:شما خیلی غلط کردی میون فقط برای خودم-
منظوری نداشتم ها ناراحت نشی یه وقت
۱۵:۰۰
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
https://daigo.ir/secret/4834755371 بیاید ناشناس حرفی چیزی بود بگین 🧧 !
ᯓ you :چند تا کاپل توی رمان هست ؟
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :...
ꔫ soji:حدودا ۶ یا ۷ تا
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :...
ꔫ soji:حدودا ۶ یا ۷ تا
۱۵:۰۶
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
https://daigo.ir/secret/4834755371 بیاید ناشناس حرفی چیزی بود بگین 🧧 !
تمومش کنیم؟
۱۵:۰۷
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
https://daigo.ir/secret/4834755371 بیاید ناشناس حرفی چیزی بود بگین 🧧 !
ᯓ you :انقد خانم کارآگاه خانم کارآگاه نکنید خانم کارآگاهتون یه پیک می با اعتماد به نفس فضاییه که با وجود لیزی بودن و بی استعدادیش هنوز میرینه تو آهنگ ها
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :گمشو برو تو کونم بابا کسی از تو چیزی نپرسید اخه واسه کی داری زر زر میکنی . سیک*تو بزن لوسیا بچه خودمه
ꔫ soji:خیلی سعی کردم هیچی نگم ولی داری میسوزی نه؟ اینکه همه طرفدارشن داره میسوزونتت اره؟ استعدادش باعث شده فشاری بشی با هرکی میتونید شوخی کنید جز بچه هام و استریوینگ.
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :گمشو برو تو کونم بابا کسی از تو چیزی نپرسید اخه واسه کی داری زر زر میکنی . سیک*تو بزن لوسیا بچه خودمه
ꔫ soji:خیلی سعی کردم هیچی نگم ولی داری میسوزی نه؟ اینکه همه طرفدارشن داره میسوزونتت اره؟ استعدادش باعث شده فشاری بشی با هرکی میتونید شوخی کنید جز بچه هام و استریوینگ.
۱۵:۱۹
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
https://daigo.ir/secret/4834755371 بیاید ناشناس حرفی چیزی بود بگین 🧧 !
ᯓ you :دوتا از کاپلای اصلی رو میگی؟
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :همین که سوجی میگه
ꔫ soji:کاپل اصلی زیاد داریم بعدشم الان بگیم همهچی لو میره
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :همین که سوجی میگه
ꔫ soji:کاپل اصلی زیاد داریم بعدشم الان بگیم همهچی لو میره
۱۵:۱۹
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
https://daigo.ir/secret/4834755371 بیاید ناشناس حرفی چیزی بود بگین 🧧 !
ᯓ you :چندتا پارت داره؟
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :نمیدونیم
ꔫ soji:معلوم نیست
°────୨ৎ────°
𖦹 miyeon :نمیدونیم
ꔫ soji:معلوم نیست
۱۵:۱۹
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
ᯓ you :انقد خانم کارآگاه خانم کارآگاه نکنید خانم کارآگاهتون یه پیک می با اعتماد به نفس فضاییه که با وجود لیزی بودن و بی استعدادیش هنوز میرینه تو آهنگ ها °────୨ৎ────° 𖦹 miyeon :گمشو برو تو کونم بابا کسی از تو چیزی نپرسید اخه واسه کی داری زر زر میکنی . سیک*تو بزن لوسیا بچه خودمه ꔫ soji:خیلی سعی کردم هیچی نگم ولی داری میسوزی نه؟ اینکه همه طرفدارشن داره میسوزونتت اره؟ استعدادش باعث شده فشاری بشی با هرکی میتونید شوخی کنید جز بچه هام و استریوینگ.
اها و راستی اینکه تو که جای لوسیا نبودی تو که جای من و میون نبودی نمیدونی چی کشیدیم تا به اینجا برسیم و باهم باشیم.-سوجی
۱۵:۲۰
ببخشید به خاطر تأخیر ، چپتر ۴ بزودی آپلود میشه.
۱۴:۵۰
چپتر ۴ تا دقایقی بعد آپلود میشه
۱۳:۲۸
ببخشید که این همه طولش دادیم
۱۳:۲۹
عوضش کسی که خیلی میخواستید رو اوردیم
۱۳:۳۸
۱۳:۳۹
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
#part_four دیوار دفاعی ~ چند روزی میشه که سوجیانگ توی ویلا یئونیه و نه ماذرش و نه کس دیگه ای از جاش خبر نداره . یکی از دوستای صمیمی سوجیانگ کاراگاه معروف چوی لوسیه . اون یک روز بعد از روزی که یئونی سوجیانگ رو برد با اون قرار داشت و وقتی فرداش به خونشون اومد دید که مادرش داره گیره میکنه و ازش پرسید چی شده و سوجیانگ کجاست . مادر سوجیانگ همه چیز رو تعریف کرد و چوی لوسی قول داد که اون رو پیدا کنه . ~چند ساعت بعد در محل کارش لوسی : کاپیتان کیم شما بند مافیایی میشناسی که اسم رئیسشون یئونی باشه ؟ کلپیتان کیم : اوه اره یئونی ... سال های خیلی قبل که اون کوچیک بود پدرش به قتل رسید ولی ما نتونستیم قاتل پدرشو پیدا کنیم اونم اومد اینجا و شروع به تهدید کردن و شلوغ کاری. لوسی : میتونین اطلاعاتی یا عکسی درموردش بهم بدین . راستش اون دوستمو یجورایی دزدیده کاپیتان کیم : باشه ایمیلتو چک کن ولی بزار یه نصیحتی کنم درگیر اون و باندش نشو اون رئیس پلیس کره رو خریده پس نمیتونی کاری کنی. لوسی : هرچی شد خودم گردن میگیرم شما نگران نباشید. ~ لوسی میره سمت میزش و کامپیوترش رو روشن میکنه و اطلاعاتی که کاپیتان کیم براش ایمیل کرده بود رو میریزه رو گوشیش و از ایستگاه میره بیرون و سوار ماشینش میشه و از سعی میکنه از طریق ردیاب توی گردنبند سوجیانگ جایی که هست رو پیدا کنه. حدود دو ساعت بعد به یه عمارت بزرگ دور افتاده میرسه و ... لوسی : شت ! یه زره سخته تنهایی نجاتش بدم ولی باید بتونم. ~ لوسی از دیوار میپره و وارد حیاط عمارت میشه ، از طریق پنجره ها وارد یکی از اتاق ها میشه که یکهو صدایی از بیرون میشنوه. کوک : هعی سوبین چرا پنجره بازه؟ سوبین : نمیدونم شاید یکی از خدمتکار ها باز کرده. کوک : نه امروز هیچ خدمتکاری بجز خانم یون تو عمارت نیست سوبین : شاید خانم یون باز کرده کوک : نه اون هيچوقت به پنجره ها دست نمیزنه ، یکی دزدکی وارد عمارت شده. سوبین : من میرم به یئونی بگم تو عم برو فیلیکس رو خبر کن. کوک : اوکی ~ سوبین و کوک میرن دنبال یئونی و فیلیکس و همه چی رو توضیح میدن. یئونی : هعی کوک چیشده سوبین راست میگه؟ کوک : اره به احتمال ۹۹ درصد درسته. یئونی : برید کل عمارت رو بگردید. ~ کوک و سوبین و فیلیکس وارد عمارت شدن و اتاق ها رو دونه به دونه گشتن و یئونی هم رفت اتاق سوجیانگ که ... یئونی : لعنتی کوک راست میگفت یکی اینجاست. ~ سوجیانگ توی اتاقش نبود و پنجرهی اتاقش هم باز بود. ^ همون لحظه سوجیانگ و لوسی سوجیانگ : چجوری پیدا کردی؟ لوسی : با ردیاب سوجیانگ : ردیاب؟ لوسی : بعدا توضیح میدن فعلا بیا بریم. ~ لوسی و سوجیانگ از در پشتی فرار کردن و رفتن سمت ماشین. لوسی : بشین. ~ لوسی و سوجیانگ سوار ماشین شدن و توی جادهی تاریک ماشین رو روندن تا به ایستگاه پلیس برسن ولی ... پایان چپتر ۴
آتیشاش ۲۰ تا بشه چپتر بعد رو آپلود میکنیم
۱۳:۴۰
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
#part_four دیوار دفاعی ~ چند روزی میشه که سوجیانگ توی ویلا یئونیه و نه ماذرش و نه کس دیگه ای از جاش خبر نداره . یکی از دوستای صمیمی سوجیانگ کاراگاه معروف چوی لوسیه . اون یک روز بعد از روزی که یئونی سوجیانگ رو برد با اون قرار داشت و وقتی فرداش به خونشون اومد دید که مادرش داره گیره میکنه و ازش پرسید چی شده و سوجیانگ کجاست . مادر سوجیانگ همه چیز رو تعریف کرد و چوی لوسی قول داد که اون رو پیدا کنه . ~چند ساعت بعد در محل کارش لوسی : کاپیتان کیم شما بند مافیایی میشناسی که اسم رئیسشون یئونی باشه ؟ کلپیتان کیم : اوه اره یئونی ... سال های خیلی قبل که اون کوچیک بود پدرش به قتل رسید ولی ما نتونستیم قاتل پدرشو پیدا کنیم اونم اومد اینجا و شروع به تهدید کردن و شلوغ کاری. لوسی : میتونین اطلاعاتی یا عکسی درموردش بهم بدین . راستش اون دوستمو یجورایی دزدیده کاپیتان کیم : باشه ایمیلتو چک کن ولی بزار یه نصیحتی کنم درگیر اون و باندش نشو اون رئیس پلیس کره رو خریده پس نمیتونی کاری کنی. لوسی : هرچی شد خودم گردن میگیرم شما نگران نباشید. ~ لوسی میره سمت میزش و کامپیوترش رو روشن میکنه و اطلاعاتی که کاپیتان کیم براش ایمیل کرده بود رو میریزه رو گوشیش و از ایستگاه میره بیرون و سوار ماشینش میشه و از سعی میکنه از طریق ردیاب توی گردنبند سوجیانگ جایی که هست رو پیدا کنه. حدود دو ساعت بعد به یه عمارت بزرگ دور افتاده میرسه و ... لوسی : شت ! یه زره سخته تنهایی نجاتش بدم ولی باید بتونم. ~ لوسی از دیوار میپره و وارد حیاط عمارت میشه ، از طریق پنجره ها وارد یکی از اتاق ها میشه که یکهو صدایی از بیرون میشنوه. کوک : هعی سوبین چرا پنجره بازه؟ سوبین : نمیدونم شاید یکی از خدمتکار ها باز کرده. کوک : نه امروز هیچ خدمتکاری بجز خانم یون تو عمارت نیست سوبین : شاید خانم یون باز کرده کوک : نه اون هيچوقت به پنجره ها دست نمیزنه ، یکی دزدکی وارد عمارت شده. سوبین : من میرم به یئونی بگم تو عم برو فیلیکس رو خبر کن. کوک : اوکی ~ سوبین و کوک میرن دنبال یئونی و فیلیکس و همه چی رو توضیح میدن. یئونی : هعی کوک چیشده سوبین راست میگه؟ کوک : اره به احتمال ۹۹ درصد درسته. یئونی : برید کل عمارت رو بگردید. ~ کوک و سوبین و فیلیکس وارد عمارت شدن و اتاق ها رو دونه به دونه گشتن و یئونی هم رفت اتاق سوجیانگ که ... یئونی : لعنتی کوک راست میگفت یکی اینجاست. ~ سوجیانگ توی اتاقش نبود و پنجرهی اتاقش هم باز بود. ^ همون لحظه سوجیانگ و لوسی سوجیانگ : چجوری پیدا کردی؟ لوسی : با ردیاب سوجیانگ : ردیاب؟ لوسی : بعدا توضیح میدن فعلا بیا بریم. ~ لوسی و سوجیانگ از در پشتی فرار کردن و رفتن سمت ماشین. لوسی : بشین. ~ لوسی و سوجیانگ سوار ماشین شدن و توی جادهی تاریک ماشین رو روندن تا به ایستگاه پلیس برسن ولی ... پایان چپتر ۴
ناراحت شدم
۱۵:۴۰
𝙎𝙣𝙤𝙬𝙙𝙧𝙤𝙥
#part_four دیوار دفاعی ~ چند روزی میشه که سوجیانگ توی ویلا یئونیه و نه ماذرش و نه کس دیگه ای از جاش خبر نداره . یکی از دوستای صمیمی سوجیانگ کاراگاه معروف چوی لوسیه . اون یک روز بعد از روزی که یئونی سوجیانگ رو برد با اون قرار داشت و وقتی فرداش به خونشون اومد دید که مادرش داره گیره میکنه و ازش پرسید چی شده و سوجیانگ کجاست . مادر سوجیانگ همه چیز رو تعریف کرد و چوی لوسی قول داد که اون رو پیدا کنه . ~چند ساعت بعد در محل کارش لوسی : کاپیتان کیم شما بند مافیایی میشناسی که اسم رئیسشون یئونی باشه ؟ کلپیتان کیم : اوه اره یئونی ... سال های خیلی قبل که اون کوچیک بود پدرش به قتل رسید ولی ما نتونستیم قاتل پدرشو پیدا کنیم اونم اومد اینجا و شروع به تهدید کردن و شلوغ کاری. لوسی : میتونین اطلاعاتی یا عکسی درموردش بهم بدین . راستش اون دوستمو یجورایی دزدیده کاپیتان کیم : باشه ایمیلتو چک کن ولی بزار یه نصیحتی کنم درگیر اون و باندش نشو اون رئیس پلیس کره رو خریده پس نمیتونی کاری کنی. لوسی : هرچی شد خودم گردن میگیرم شما نگران نباشید. ~ لوسی میره سمت میزش و کامپیوترش رو روشن میکنه و اطلاعاتی که کاپیتان کیم براش ایمیل کرده بود رو میریزه رو گوشیش و از ایستگاه میره بیرون و سوار ماشینش میشه و از سعی میکنه از طریق ردیاب توی گردنبند سوجیانگ جایی که هست رو پیدا کنه. حدود دو ساعت بعد به یه عمارت بزرگ دور افتاده میرسه و ... لوسی : شت ! یه زره سخته تنهایی نجاتش بدم ولی باید بتونم. ~ لوسی از دیوار میپره و وارد حیاط عمارت میشه ، از طریق پنجره ها وارد یکی از اتاق ها میشه که یکهو صدایی از بیرون میشنوه. کوک : هعی سوبین چرا پنجره بازه؟ سوبین : نمیدونم شاید یکی از خدمتکار ها باز کرده. کوک : نه امروز هیچ خدمتکاری بجز خانم یون تو عمارت نیست سوبین : شاید خانم یون باز کرده کوک : نه اون هيچوقت به پنجره ها دست نمیزنه ، یکی دزدکی وارد عمارت شده. سوبین : من میرم به یئونی بگم تو عم برو فیلیکس رو خبر کن. کوک : اوکی ~ سوبین و کوک میرن دنبال یئونی و فیلیکس و همه چی رو توضیح میدن. یئونی : هعی کوک چیشده سوبین راست میگه؟ کوک : اره به احتمال ۹۹ درصد درسته. یئونی : برید کل عمارت رو بگردید. ~ کوک و سوبین و فیلیکس وارد عمارت شدن و اتاق ها رو دونه به دونه گشتن و یئونی هم رفت اتاق سوجیانگ که ... یئونی : لعنتی کوک راست میگفت یکی اینجاست. ~ سوجیانگ توی اتاقش نبود و پنجرهی اتاقش هم باز بود. ^ همون لحظه سوجیانگ و لوسی سوجیانگ : چجوری پیدا کردی؟ لوسی : با ردیاب سوجیانگ : ردیاب؟ لوسی : بعدا توضیح میدن فعلا بیا بریم. ~ لوسی و سوجیانگ از در پشتی فرار کردن و رفتن سمت ماشین. لوسی : بشین. ~ لوسی و سوجیانگ سوار ماشین شدن و توی جادهی تاریک ماشین رو روندن تا به ایستگاه پلیس برسن ولی ... پایان چپتر ۴
واقعیتش خیلی زیادتر از قبل ناراحتم ، از دست میدید پارت بعد رو.
۴:۵۴