عکس پروفایل صلحا نیوز(دوره ۲۶)ص

صلحا نیوز(دوره ۲۶)

۱۳۸عضو
thumnail
کتاب مخفی، روایتگر سفر مخفیانه یک کتاب از مدینه به سمت ایران است. کتابی که اگر اسرارش فاش شود، بسیاری از بزرگان مدینه را با خود به زیر خواهد کشید. این کتاب روایت یک نویسندة ایرانی در تقابل منافقین صدر اسلام با رسول خدا (ص) و امیرالمومنین علیه‌السلام است.
در این داستان، ماهان یک ایرانی است که برای شفای چشم های کور فرزندش شهر به شهر در پی طبیب میگردد. به او خبر می‌رسد که در مدینه پیامبری از جانب خدا نازل شده و اعجاز می‌کند. او به قصد شفای چشمان فرزندش به مدینه می‌رود و در آخر فرزند او شفا پیدا می‌کند. ماهان که حین طول سفرش در جریان واقعه غدیر خم قرار گرافته بود، شروع به نوشتن تاریخ سفر خود و همچنین آخرین حج رسول خدا و ماجرای غدیر خم می‌کند. ماهان راهی ایران می‌شود تا ایرانیان را از واقعه غدیر آگاه سازد اما در بین راه بصورت اتفاقی متوجه توطئه کفار برای ترور پیامبر اکرم می‌شود. کفار که در صدد از میان برداشتن ماهان، و جلوگیری از رسیدن خبر غدیر خم به ایران، بر می‌آیند به تعقیب او می پردازند…
رمان “کتاب مخفی”، نوشته مجید پورولی کلشتری در 108 صفحه، با موضوع واقعه تاریخی غدیر و توطئه قتل پیامبر (ص) منتشر شده است.


برشی از کتاب کتاب مخفی:«این را بار ها گفته ‏ام و خندیده‏ اید؛ علی بشر نیست، او از ما جداست، با ما یکی نیست. چشمانِ او پشت دیوارها و درها و درونِ سینه‏ ها را می‏‌بیند. دستانِ او کوه را مثل پیاله‌‏ای سفالین جا به جا می‏‌کند. زبانِ او بُرنده و گزنده و اعجاب ‏آور است. شیر را می‏‌ترساند و فولاد را نرم می‏‌کند. علی بشر نیست. یتیمان عرب دوستش دارند و پهلوانان عرب از او می‏‌هراسند. این‏ها قصّه نیست خالد. من جنگاوری علی را دیده‌‏ام. من رجز خواندنِ او را شنیده‏‌ام. من دربارة جنگِ خونین او با اجنّه شنیده‌‏ام. من نه از خودِ علی، که از بادِ چرخش ذوالفقارش می‏‌ترسم، آری؛ دشمن او هستم و مرگِ او را منتظرم. امّا این‏گونه نیست که محمّد بمیرد و تو در میدان‏گاه برقصی و علی تماشا کند. هنوز چرخ اوّل رقصت تمام نشده، زنان و کودکانت بر خاک قبرت نشسته‌ ‏اند و برایت قرآن می‏‌خوانند!»

@solahastudentsofthe26thperiod

۸:۲۳

thumnail
این رمان یک قصه امنیتی و درباره وقایع دی ماه سال ۹۶ است. آنچه در «جان بها» روایت می شود، ماجرایی پرهیجان، نفس گیر، درگیرانه و جاندار از روزهایی است که مأموران امنیت این کشور برای نگهبانی از مرز باورهایشان از سر می گذرانند؛ سربازان گمنامی که با زدن به دل خطر، پیچیده ترین چالش ها را پیش رو دارند و به مبارزه با مکارترین و بی رحم ترین دشمنان دور و نزدیک می روند. «جان بها» قصه ابراهیم هایی است که همچون اسماعیل به مسلخ عشق می روند و برای باورهایی مبارزه می کنند که هنوز زنده است و تأمین امنیت ما را به دنبال دارد.
"جان بها" اثری است به قلم "مصطفی موسوی" که اگر می خواهید شبی را در قلب سوریه با وحشی ترین اعضای گروهک تروریستی داعش بگذرانید و روز بعد یک ماموریت عجیب و نفس گیر را درست در وسط خیابان‌های تهران تجربه کنید، باید آن را بخوانید. "مصطفی موسوی" در "جان بها" یک گزارش مستقیم، بدون سانسور، رک و پوست‌کنده و صریح از نیروهای امنیتی ایران به نگارش درآورده است. روایت جان بر کف‌هایی، که همه چیز خود را برای دفاع از مرزهای ایمان خود به خطر انداختند.این اثر در دسته‌ی رمان‌های جاسوسی امنیتی قرار می‌گیرد و از زمان انتشارش، سر و صدای زیادی را به پا کرده است. قصه‌ی "جان بها" به دو بخش تقسیم شده است که قسمت اول جو سوریه را در مدت زمان جنگ به تصویر می کشد و قسمت دوم، به هرج و مرج و آشوب در خیابان‌های تهران اختصاص دارد. سبک روایت داستان سیال و روان است و تصویرسازی‌های "مصطفی موسوی" از مناظر و فضاهای داستان، ملموس و گیراست. داستان آنقدر ساده و روان پیش می‌رود که خواننده می‌تواند آن را یک نفس بخواند و تا انتها پیش ببرد.ژانر جنایی-امنیتی، ژانری بوده که همواره خوانندگان را مجذوب خود کرده و طرفدران مخصوص به خود را داشته است. تلاش "مصطفی موسوی" در "جان بها" عرضه‌ی نگاهی اجمالی به مبارزات جان برکفان اطلاعات و امنیت است که در سکوت، سخت‌ترین عملیات‌ها را به انجام می‌رسانند و امنیت مردمشان را حفظ می‌کنند. افرادی که فقط و فقط به عشق مردم و باورهایشان قدم در این راه دشوار می‌گذارند و "جان بها"، تنها گوشه‌ای از تلاش‌های آنهاست.


@solahastudentsofthe26thperiod

۸:۳۷

thumnail
متن کتاب دروازه مردگان شامل داستان‌هایی دنباله‌دار است که اتفاقات مربوط به تاریخ زمان قاجار را به شکلی تخیلی روایت می‌کند. روند اتفاقات ترکیبی از زمان حال و گذشته است که مخاطب را درگیر پیچیدگی می‌کند. این موضوع را نمی‌توان به‌عنوان یک مشکل در‌نظر گرفت؛ بلکه عنصر معمایی بودن و گیج‌کنندگی از ویژگی‌های یک رمان تخیلی خوب است. در‌کل با متنی روان و منسجم برای نوجوانان و بزرگسالان روبه‌رو هستیم.
خلاصه کتاب دروازه مردگانداستان کتاب رمان نوجوان دروازه مردگان، از جایی شروع می‌شود که پدر برای تکمیل یکی از بهترین آثار هنری، چند تکه کاغذ قدیمی را به خانه می‌آورد. بچه‌ها از روی کنجکاوی نوشته‌ها را خوانده و به داستان زندگی یکی از جوانان عهد مظفرالدین شاه پی‌ می‌برند؛ ماجرایی وحشتناک که یک دانشجوی پزشکی از کودکی‌اش روایت می‌کند.
پسرکی که ناگهان چشمانش را باز کرده و خودش را در میان افرادی ناشناس می‌بیند. بعد از این اتفاق عجیب، او مجبور می‌شود با ده‌ها پسر‌بچه دیگر در خانه‌ای قدیمی زندگی کند. خانه‌ای که حوضچه‌هایش اسراری مخوف را فریاد می‌زند و نور ماه، نیمه‌شب‌هایش را به جهان مردگان وصل می‌کند.
اگر به اندازه کافی شجاع نیستید، خواندن مجموعه دروازه مردگان را فراموش کنید. هر چه جلوتر می‌رویم اتفاقات پیچیده‌تری در انتظار ما خواهد بود. باید صبر کنید تا پرده‌ها یکی یکی کنار رفته و راز عمارت مخوف افشا شود. سه‌گانه‌ی دروازه مردگان از بهترین رمان‌های ترسناک نوجوان برای گروه سنی 12+ سال بوده است.

@solahastudentsofthe26thperiod

۹:۱۳

thumnail
«حاج احمد» روایتی است از زندگی و خاطرات سردار شهید حاج احمد کاظمی به قلم محمدحسین علی جان‌زاده. کتاب از خاطرات دوران کودکی حاج احمد کاظمی آغاز می‌شود، سپس به حوادث و اتفاقات دوران پیش از انقلاب و مبارزات با رژیم پهلوی می‌پردازد، در ادامه نیز آموزش‌های چریکی در سوریه و لبنان را شرح می‌دهد که آغازگر بخش‌های بسیار جذابی در کتاب است.
کتاب «حاج احمد» روایتی مستند از زندگی و خاطرات سردار شهید حاج احمد کاظمی به قلم محمد حسین علی جان‌زاده است.
چگونگی عزیمت به خوزستان و تشکیل تیپ هشت نجف اشرف، حضور در عملیات‌های مختلف و در نهایت اتفاقات بعد از جنگ روایت‌هایی بسیار نفس‌گیر و جذاب از کتاب است که با قلمی شیوا و روان به تحریر درآمده است.
یکی از ویژگی‌های اصلی این کتاب اما ارتباط‌گیری بسیار خوب با نسل جوان است. نسلی که شاید تنها نامی از شهید احمد کاظمی شنیده‌ است ولی می‌تواند با خواندن این کتاب با ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار آشنا و آن را سرلوحه زندگی خویش قرار دهد.
از دیگر نقاط برجسته کتاب می‌توان به فضاسازی مناسب، شخصیت‌پردازی درست، نثرِ دلنشین، گفتگوهای جذاب و روایت پرکشش اشاره کرد که باعث می‌شود نسل جوان با در دست گرفتن کتاب، علاوه بر آشنایی با ابعاد شخصیتی شهید کاظمی، بخش های مهمی از تاریخ معاصر را نیز مطالعه و شناخت خوبی از حوادث انقلاب اسلامی به دست آورد.
رهبر انقلاب در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه درباره این شهید عزیز می‌فرمایند: «دو هفته پیش شهید کاظمى پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکى این‌که دعا کنید من روسفید بشوم، دوم این‌که دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهاى مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همه‌تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزى که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌ شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتى این جمله را گفتم، چشم‌هاى شهید کاظمى پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءالله خبر من را هم بهتان بدهند! فاصله‌ بین مرگ و زندگى، فاصله‌ بسیار کوتاهى است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگى هستیم و غافلیم از حرکتى که همه به سمت لقاءالله دارند. همه خدا را ملاقات مى‌کنند؛ هر کسى یک طور؛ بعضى‌ها واقعاً روسفید خدا را ملاقات مى‌کنند، که احمد کاظمى و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند. ما باید سعى‌مان این باشد که روسفید خدا را ملاقات کنیم؛ چون از حالا تا یک لحظه‌ى دیگر، اصلاً نمى‌دانیم که ما از این مرز عبور خواهیم کرد یا نه؛ احتمال دارد همین یک ساعت دیگر یا یک روز دیگر نوبتِ به ما برسد که از این مرز عبور کنیم. از خدا بخواهیم که مرگ ما مرگى باشد که خود آن مرگ هم ان‌شاءالله مایه‌ روسفیدى ما باشد. ان‌شاءالله خدا شماها را حفظ کند.» ۱۳۸۴/۱۰/۲۱
در ادامه بخشی از کتاب را میخوانیم:روز پنجم، همت و چند نفر دیگر از فرماندهان به جزیره اضافه شدند؛ دیگر در طلاییه کاری از دست کسی بر نمی‌آمد. دیگر مسلّم بود که عراقی‌ها می‌خواهند هر طور شده جزیره را به چنگ بیاورند. احمد در سنگر لشکر عاشورا و در کنار مهدی بود. خبر رسید که حمید تحت فشار است. مهدی ‌‌سریعاً یاغچیان را برای کمکش فرستاد. هنوز 200 متر از سنگر دور نشده بود که خبر شهادتش را آوردند. احمد رو به مهدی کرد و گفت‌: «این‌طور فایده نداره... باید یکی از ما بره پیش حمید» بعد گفت‌: «من می‌رم پیش حمید!»
فاصله تا حمید زیاد نبود؛ اما آتش آن‌قدر وحشی بود که هیچ نیرویی نمی‌توانست خودش را سالم به خط برساند. حمید تا احمد را دید، خندید.
احمد گفت‌: نه خبر؟ قارداش!
حمید نگران احمد بود که در خط تلاقی با عراقی‌ها آمده است. برای همین سعی بر پنهان کردن احمد داشت تا از تیر و ترکش‌ها در امان باشد.
احمد با صدای بلند گفت‌: لازم نیست، حمید! اومدم پیش شما باشم.
حمید آمد کنارش نشست و گفت‌: «احمدجان! شما نباید اینجا باشی.»
احمد اطمینان داد که مشکلی پیش نمی‌آید. نیرو‌ها داشتند با چنگ و دندان از خط دفاع می‌کردند. فاصله آن‌قدر کم شده بود که اگر سنگی به سمت عراقی‌ها می پراندند، به سر و کلۀ آنها می‌خورد.
یک وانت تویوتا پر از نیرو به سمت خط می آمد. احمد رو به حمید کرد و گفت‌: «بیا قارداش اینم کمک... هنوز حرف احمد تمام نشده بود که گلوله‌ای به وانت خورد و نیروهایش به شهادت رسیدند. حمید از این صحنه شوکه شد.
احمد بغضی گلویش را فشرد و گفت‌: «حتماً خیری در کار است.»
تصمیم بر این شد که یک خاکریز عقب‌تر احداث شود و این خاکریز را ول کنند و یک قدم عقب بنشینند. احمد به مهدی بی سیم زد وگفت‌: «هرچی لودرچی ‌داری بفرست برای خاکریز زدن. وقت تنگه.»

جهت اطلاع از بقیه داستان کتاب را تهیه بفرمایید.

@solahastudentsofthe26thperiod

۹:۲۹

thumnail
من «سنتینل آرکیو170 لاکهید مارتین» هستم. در بین خانواده‌مان مرا به نام «آرکیو۱۷۰» می‌شناسند اما دوستانم به شوخی مرا «بیست» صدا می‌کنند. چون دربرابر جثه کوچک خانواده و دوستان، هیکل درشتی دارم و یک «هیولا» به نظر می‌آیم!

رمان نوجوان شکار هیولا داستان مهمترین و پیشرفته‌ترین پهپاد آمریکایی با نام آر کیو 170 با اسم مستعار هیولا است؛ از زمانی که تولید شد تا زمانی که به خاطر مأموریتی سرّی وارد ایران و توسط نیروهای ایرانی شکار شد. در این داستان، خود آر کیو 170 از زبان خودش این ماجرا را برای نوجوانان تعریف می‌کند.
جذابیت داستان به همراه قلم روان و شیرین محمد سرشار، رئیس شبکه کودک و نونهال صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و در آخر تزریق حس عزت و غرور ملی به نوجوان این کتاب را در جایگاه ویژه‌ای قرار داده است.
در این کتاب می‌خوانید:
«چشم‌هایم را باز کردم. همه جا ساکت بود. به اطرافم چشم دواندم. درون یک آشیانه بزرگ و ساکت با کناره های تاریک بودم. هیچ نوری از بیرون نمی تابید. فضا را با چراغ های متعددی روی سقف، روشن کرده بودند.
خواستم حرکت کنم اما نتوانستم. چرخ‌هایم را با زنجیرهای ضخیمی به یک حلقه بسیار کلفت فولادی که از زمین بیرون آمده بود، بسته بودند. بال‌هایم هم با دو زنجیر طولانی دیگر که از سقف پایین آمده بودند، بسته شده بودند. تعداد زیادی کابل هم به بدنم وصل شده بود.
وضعیتم درست مثل فیلم‌هایی بود که قبلاً دیده بودم. اینجا شکنجه‌گاه ایرانی‌ها بود و حتماً به زودی شکنجه‌شان را شروع می‌کردند. ناگهان درب سوله با صدای بلندی باز شد. نور خیلی زیادی به داخل سوله دوید و چشمانم را زد. چشم‌هایم را تند تند باز و بسته کردم. تا به نور عادت کردم هیکل بزرگ و نحس قاهر را دیدم که جلویم ایستاده بود.
– سلام
جوابش را ندادم. برای اولین بار بود که می‌توانستم قیافه قاهر را ببینم. با اینکه هنوز بدنه‌اش به رنگ سیاه بود اما دیگر خبری از آن سیاهی مطلق نبود و می‌شد اجزای دماغه و بدنه و بالهایش را تشخیص داد. حدس زدم آن سیاهی مطلق، یک نوع پوشش جنگی برای قاهر است که در مواقع عملیات هوایی روی پوسته‌اش ایجاد می‌شود تا هیچ دوربینی نتواند تصویر او را ثبت کند.
@solahastudentsofthe26thperiod

۹:۳۵

سلام به همگیundefinedدوستان به دلیل تغییر ادمین های کانال ، تغییر گسترده در نوع ارسال محتواها ، شروع سال تحصیلی ، برنامه ریزی درست برای ارسال محتواها جهت مشغله های سال تحصیلی و ... تا اطلاع ثانوی کانال به حالت تعطیل در می آید.
undefined @solahastudentsofthe26thperiod undefined

۱۹:۳۳

تکالیف همه رشته ها:
ریاضی_تجربی:
نام درس:رياضيات 1
عنوان تکلیف:کتاب
شرح:مطالعه و حل سوالات صفحه 29 تا 32 کتاب

نام درس:شیمی 1
عنوان تکلیف:تستی
شرح:انجام تست 63 تا 70 جزوه در دفتر
نام درس:نگارش 1
عنوان تکلیف:خلاصه کردن مستند
شرح:خلاصه کردن مستند مرز های مقاومت قسمت 1 در یک صفحه

مطالعه امروز:
عربی و زبان قرآن ۱ ۳۰ دقیقهفارسی ۱ ۳۰ دقیقهریاضیات ۱ ۶۰ دقیقهزبان خارجی ۱ ۳۰ دقیقهشیمی ۱ ۳۰ دقیقه

تکالیف انسانی:
سلام رفقا#تکلیف#تاریخ :ص17 تا 22 سوال بنویسین#ریاضی_آمار :تمرین 1 ص 37 در دفترزبان ورک بوک درس1+این جلسه همه کتاب های فرعی رو بیارین(کتاب اصلی لازم نیست)+و از ص16 تا 19 کتاب خیلی سبز پرسش داریمبرا جلسه گفت و گو محور هم آماده باشید.

ساخته شده توسط هیئت مدیره فجازی دوره

۱۵:۲۸

تکالیف همه رشته ها:
تکالیف ریاضی_تجربی:
نام درس:عربی و زبان قرآن 1
عنوان تکلیف:عربی
شرح:انجام تمرینات درس دو کتاب

مطالعه امروز:
فارسی1 30 دقیقهرياضيات1 30 دقیقهزبان خارجی1 40 دقیقهفیزیک1 60 دقیقه


تکالیف انسانی:

سلام#تکلیف#جامعه_شناسی :پلی کپی درس سه#زبان :از ص46 تا 50 لغات رو مطالعه کنید(لغات خاص رو پیدا کنید و معنیشون رو بدونید)#علوم_و_فنون: شعر و تکلیف داده شده فراموش نشود.

ساخته شده توسط هیئت مدیره فجازی دوره

۱۷:۵۵

*تکالیف همه رشته ها:
تکالیف ریاضی_تجربی:
نام درس:شیمی 1
عنوان تکلیف:شیمی
شرح:انجام سوالات 61 تا 67

نام درس:هندسه 1
عنوان تکلیف:هندسه
شرح:انجام سوالات کتاب کار تا سوال 42 (در دفتر )

مطالعه امروز:
رياضيات1 ۴۰ دقیقههندسه 1 ۳۰ دقیقهفیزیک1 ۳۰ دقیقهشیمی 1 ۶۰ دقیقهتفکر و سواد رسانه ای ۱۵ دقیقه

تکالیف انسانی:
سلام رفقا#تکالیفجغرافیا تا امشب ساعت 11:15 دقیقه چیزی که میخوایید ارائه بدید تو کلاس رو بگید،اگر پاروپوینته برام بفرستیدآمار هم یادتو نره تمرین 1 ص 37 در دفتر


ساخته شده توسط هیئت مدیره فجازی دوره

۱۵:۱۶

تکالیف همه رشته ها:
تکالیف ریاضی_تجربی:
نام درس:رياضيات 1
عنوان تکلیف:کتاب
شرح:انجام تمرین صفحه 34 و 35 کتاب درسی
نام درس:شیمی 1
عنوان تکلیف:تشریحی
شرح:حل سوالات 68تا 84 تشریحی جزوه
نام درس:فیزیک 1
عنوان تکلیف:کتاب کار
شرح:انجام سوالات 1 تا 19 کتاب کار «فصل2»
نام درس:فیزیک 1
عنوان تکلیف:پلی کپی
شرح:انجام پلی کپی داده شده در خودش
مطالعه امروز:
عربی و زبان قرآن ۱ ۳۰ دقیقهرياضيات ۱ ۳۰ دقیقههندسه ۱ ۶۰ دقیقهفیزیک ۱ ۳۰ دقیقهآزمایشگاه علوم تجربی ۱ ۱۵ دقیقه

تکالیف انسانی:
سلام#تکلیف#جغرافیا :(تکلیف غیر استانی) باید 15 تا فواید دیگه ی درخت ها رو بنوسید (تلیف استانی)نا همراهی ها یعنی کو ها و دشت ها جلگه ها +عوامل تغییر شکل کوه ها(فرسایش) رو باید بتونید ارائه بدید و همچنین باید به درس 4 مراجعه کنید#ریاضی_آمار :تست 58 تا 62زبان اگه شنبه داشته باشیم باید لغات ص46 تا 50آزمون عربی از کل درس 2 عهآزمون جامعه تا درس 3 عه

ساخته شده توسط هیئت مدیره فجازی دوره

۱۰:۴۴

thumnail
بسمه تعالیإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّآ إِلَيْهِ رَٰجِعُونَبدین وسیله درگذشت مادربزرگ آقای سالاری را به این خانواده‌ی محترم تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان از خداوند صبر مسئلت می‌کنیم.
از طرف دوره 26

۱۸:۵۳

thumnail
undefined بازارچه خیریه دانش آموزی مجتمع صلحا
undefinedundefined با هدف کمک به مردم‌ مظلوم‌ فلسطین و لبنان
undefined پنجشنبه و جمعه ۱۷ و ۱۸ آبان ماه

undefinedمکان: میدان‌هروی ، خیابان‌وفامنش، انتهای‌کوچه‌لیلا
مجتمع آموزشی صلحا
#ایران‌همدل#خانواده‌صلحا#بازارچه
@Dabirestan_solaha

۱۹:۲۲

thumnail
undefinedمشارکت در برپایی غرفه‌های بازارچه‌ خیریه‌ ؛ چرا و چگونه؟
undefined««دشمن ظالم و یار و کمک کار مظلوم باشید»»undefinedبه اسم هایی که سر‌در هر غرفه خورده نگاه نکنید...به بهانه‌ی برپایی غرفه‌ها نگاه کنید...
undefined️غرفه های بازارچه‌ خیریه‌ی امسالمان هرکدام بهانه‌ ایست برای مرد شدن ، مسئولیت پذیری ، ایفای نقش ، و خلاصه بی تفاوت نبودن آن هم به وسعت بزرگی انسانیت و ایمان ...undefined️بهانه‌ای برای در جهتِ درستِ تاریخ ایستادن! با هر امکان و امکاناتی در کنار مردم مظلوم و سرافراز غزه و لبنان بودن!بله، مشارکت و کمک شما در برپایی غرفه‌ها بهانه‌ است برای باهم در مسیر خیر و جهاد بودن!مثلا بهانه‌ی ایجاد غرفه‌ی حراجی این است که من مسلمان هر آن چیز درخوری را که دوستش دارم ولی آن را لازم ندارم ، در طبق اخلاص بگذارم تا شاید گرهی باز کند.گره‌هایی که بالاخره باز می شوند اما چه بهتر که بدست اعضای خانواده‌ی صلحا باز شوند...!اینجا صلحا است با دغدغه‌ای جهانی و آسمانی!پس بسم الله...
undefined برای مشارکت در برپایی هر کدام از غرفه های مد نظرتان، فرم زیر را تکمیل کنید و اگر سوال یا ابهامی داشتید به جناب آقای صفایی @mhsafaei (مسئول بخش غرفه‌های بازارچه‌ خیریه) پیام دهید.
#ایران‌همدل#خانواده‌صلحا #بازارچه‌خیریه
مجتمع آموزشی صلحا
undefined@Dabirestan_solaha

undefined فرم مشارکت در برپایی غرفه‌های بازارچه خیریه‌
https://formafzar.com/form/akm15

۱۶:۰۹

thumnail
undefined یک کار جمعی با خانواده بزرگ صلحا
#ایران‌همدل#خانواده‌صلحا#بازارچه‌خیریه
undefined@Dabirestan_solaha

۱۹:۰۴

thumnail
undefined پویش دانش‌آموزی مدرسه همدل
undefined️ جمع‌آوری کمک‌های مالی undefined️ با هدف حمایت از جبهه مقاومت
undefined شماره کارت:۶۲۷۴ ۱۲۱۱ ۸۳۴۴ ۰۹۲۴undefined شماره شبا:IR۴۰۰۵۵۰۰۱۷۵۸۰۰۰۵۴۹۸۵۴۹۰۰۱
undefined️ بنام آقایان مرتضی حاج‌عبدالعلی و خسرو داوودی
undefined️ مبالغ جمع‌آوری شده به حساب معرفی شده توسط دفتر مقام معظم رهبری واریز خواهد شد.
undefined️لطفا پس از واریز وجه، رسید آن را برای معلم راهنمای خود ارسال بفرمایید.
#مدرسه‌همدل#ایران‌همدل#خانواده‌صلحا#بازارچه‌خیریه
مجتمع آموزشی صلحا
undefined@Dabirestan_solaha

۱۶:۲۹

thumnail
undefined️پویش همدلی طلاییundefined
undefined اهدای طلا، سکه و... با هدف حمایت از مردم مظلوم‌ غزه و لبنان
undefined محل دریافت هدایا:undefined غرفه همدلی طلایی در بازارچه خیریه
undefinedاینجا صلحا است با دغدغه‌ای جهانی و آسمانی!undefinedروزهای پنجشنبه و جمعه ۱۷ و ۱۸ آبان، منتظر شما در بازارچه خیریه هستیم...
#همدلی‌طلایی#ایران‌همدل#خانواده‌صلحا #بازارچه‌خیریه
مجتمع آموزشی صلحا
undefined@Dabirestan_solaha

۱۳:۴۱

thumnail
undefined | ببینید _ #ریلز (استوری)undefined | جوان مادر undefined | کربلایی حسین طاهری
┄┅─✵undefined✵─┅┄undefined #کربلایی_حسین_طاهری
@solahastudentsofthe26thperiod

۱۸:۱۵

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
زهرا نوشت پای علی کم نیاورید
خرج علی کنید حیات و ممات را

به جهت برگزاری مراسم شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) به کمک های مومنانه‌ی شما عزیزان نیازمندیم.

در صورت تمایل کمک های مالی خود را به شماره کارت زیر واریز فرمایید.
5022291545265652به نام طاها صداقت
و در صورت تمایل رسید واریزی را به شماره تلفن زیر در پیامرسان بله ارسال فرمایید.
09017907243
در صورت تمایل می توانید بر روی لینک پرداخت زیر کلیک کرده و کمک های مالی خود را توسط لینک زیر واریز بفرمایید.
https://wallet.ezpay.ir/pid/ufj0xogy0e

دوره ۲۶ دانش آموزان صلحادهم انسانی دوره ۲۶

۱۵:۴۵