داستان تخیلی (1)📌این یک داستان سر تا سر تخیلی یک ذهن مریض درباره نتیجه منعفل کردن نیروی اجتماعی است. مسئولیت یک خطش را هم گردن نمیگیرم چون حوصله ندارم.
- خبر داری .... توی اغتشاشات بوده است و بقیه رو تشویق میکرده؟- مطمئنی؟- آره!- هفت تا اسم برایت میفرستم ببین چقدر آشنا هستند؟
1. خانم نیمه مذهبی، همسر معتاد و یک پسر معلول! بسیار خودساخته! از بیسوادی به کارشناسی ارشد مشاوره! مدیر حلقه خودجوش برای زنانی است که شوهرشان معتاد است. دویست نفر عضو!
2. دختری حدود بیست و چند ساله! کارآفرین که چند شغله است. معلم رایگان مدارس پایین شهر در صنایع دستی و نقاشی روی چوب! یک کارگاه دارد و در اینستا پیچش حدود 50K عضو دارد. در کارگاهش از هر پنج سفارش یکی هزینهاش صرف کارهای آموزش رایگانش میشود! سال 97 برای شهید حججی بیست تابلوی رایگان کار کرد و جایزه داد!
3. خانم چهل ساله مجرد. منشی یک شرکت انتشاراتی! سر حلقه یکی از شبکههای فروش بادران! با مجموع درآمد ماهی سی تا سی و پنج میلیون از شغلهای مختلف! طراح سایت و گرافیست! ایدهاش رهایی زنان معتاد با آموزش هنر بود. پس از سه سال نرخ بازگشت 18 درصد بود و این از بهترین آمار بهزیستی از کمپهای ترک اعتیاد بهتر است!
4. خانم سی وهفت ساله مادر سه قلوهای کاملا همسان! ایده بازی مادر و کودک در پارک به شکل جداگانه! چیزی شبیه جامعه گردشگری رویش در تهران! مربی ایروبیک که به خاطر بچهها کاملا سبک کارش را عوض کرده است! برای مادران باردار تمرینات ورزشی برای زایمان با درد کمتر هم انجام میداد و بخشی از این مادران را در زیر زمین یک مسجد آموزش میداد!
5. خانم بیست و نه ساله! مربی تئاتر عروسکی! صاحب رتبه در یکی دو جشنواره! چند کسی با او تماس گرفت و خواست یک شب برای مهد یکی از هیاتها تئآتر اجرا کند و او هفت شب رفته بود! مدتی بعد با یکی از طلبههای خانم ایده سواد یاد دادن به کودکان نیازمند گفتار درمانی با بازیگری تئاتر عروسکی را شروع کردند.
6. خانم بالای چهل سال! اول آرایشگر بود ولی این کار را کنار گذاشته بود! روی ماجرای زیبایی درونی کار میکردند! برای دختران دبیرستان کار میکرد! توی پارک توی مدرسه! گاهی خواهش میکرد در مدرسه راهش بدهند!
7. خانم پرستار مجرد سی و سه ساله! چند بار اردوی جهادی هم رفت. ایدهاش این بود که به جای خدمات پزشکی در خانه برای سالمندان و معلولان، که پول خوبی هم داشت! به خانوادههای آنها این موارد را یاد میداد. نکات جالبی هم داشت از حمام کردن، تزریق و ...چند تا از دوستانش را هم همراه کرده بود. از پولدارها پول میگرفتند ولی به فقرا آموزش میدادند!
📌 اینها را چه کسانی شناسایی کرده بودند و اینطور به کارهای اجتماعی مرتبط با ما پیوند میدادند؟ چند خانم فعال فرهنگی از طلبههای نیمهسواد و دانشجویان دانشگاههای زیر پونز که متاهل هم بودند! شوهرهای غیر همراه بلکه بعضی شوهر نفهم داشتند! الان کجا هستند؟ هر کدام یک گوشه! در نتیجه آن ارتباط اجتماعی از بین رفته و صیادان آنطرف دیگر ارتباط را زنده کردند و حالا هم ثمرش را چیدند
📌چه میشود که اینگونه میشود!
📌یک نهاد تعلیم دینی به خاطر اینکه بچهدار شده بودند و نتوانستند در امتحانات شرکت کنند مدرک برخی از آنها را نداد و برادر مسئول یک نهاد دیگر که در مواقع نیاز آنقدر به آنها زنگ میزد که همسرشان را بدبین میکرد حتی به آنها پول بنزین نمیداد و میگفت کسی به خاطر پول و مدرک نق بزند نیروی انقلاب نیست!📌به خاطر مخالفت با سلام نظامی به رهبری در مدرسه دخترانه برای یکیشان گزارش حفاظتی رد شد. 📌برای آن یکی پدر یکی از دخترها که از پسری حامله شده بود و قصد خودکشی داشت شکایت کرد و برادران بزرگوار یک نهاد حتی حاضر نشدند بگویند این آدم را ما فرستادهایم که گردی به دامنشان ننشیند! 📌آن یکی آخرش خودش رفت زد توی گوش دوست پسر یکی از دخترها که عکس نامناسب دختر را بهانه هزار تهدید کرده بود چون هر چه به دیگران گفت کاری نمیکردند و دختر در مرز از دست دادن عفتش بود و به فکر خودکشی!
📌آدمند دیگر! از شوهر بخوری! از مدرسه بخوری! از نهاد تعلیم دین بخوری! از خانواده شوهر بخوری! از نهادهای انقلابی .... بخوری! آدمند دیگر! هی بیایند ناله کنند که حاج آقا فلان شده و بعد بگویی زحماتش به پای حضرت زهرا! طرف خودش کم کم حیا میکند!آدمند دیگر! 📌الان هم کنار ننشتهاند و برخیشان پنهانی از شوهر میروند گهگاه وسط بچه مدرسهایها! مثلا میفهمند سی چهل دانشآموز دختر میشناسد که در دوره کرونا پول یک گوشی نداشتهاند الان با وعده پول و اقامت خبرنگار شبکههای آنطرفی هستند خلاصه یک شبکه سازی اساسی شده است! شوهرش هم کتکش زده که عوضی! اگر رفتی تو را با چاقو زدند کی این زندگی را جمع میکند! آن برادر مسئول هم گفته خودمان میدانیم و گزارشش را داریم!
- خبر داری .... توی اغتشاشات بوده است و بقیه رو تشویق میکرده؟- مطمئنی؟- آره!- هفت تا اسم برایت میفرستم ببین چقدر آشنا هستند؟
1. خانم نیمه مذهبی، همسر معتاد و یک پسر معلول! بسیار خودساخته! از بیسوادی به کارشناسی ارشد مشاوره! مدیر حلقه خودجوش برای زنانی است که شوهرشان معتاد است. دویست نفر عضو!
2. دختری حدود بیست و چند ساله! کارآفرین که چند شغله است. معلم رایگان مدارس پایین شهر در صنایع دستی و نقاشی روی چوب! یک کارگاه دارد و در اینستا پیچش حدود 50K عضو دارد. در کارگاهش از هر پنج سفارش یکی هزینهاش صرف کارهای آموزش رایگانش میشود! سال 97 برای شهید حججی بیست تابلوی رایگان کار کرد و جایزه داد!
3. خانم چهل ساله مجرد. منشی یک شرکت انتشاراتی! سر حلقه یکی از شبکههای فروش بادران! با مجموع درآمد ماهی سی تا سی و پنج میلیون از شغلهای مختلف! طراح سایت و گرافیست! ایدهاش رهایی زنان معتاد با آموزش هنر بود. پس از سه سال نرخ بازگشت 18 درصد بود و این از بهترین آمار بهزیستی از کمپهای ترک اعتیاد بهتر است!
4. خانم سی وهفت ساله مادر سه قلوهای کاملا همسان! ایده بازی مادر و کودک در پارک به شکل جداگانه! چیزی شبیه جامعه گردشگری رویش در تهران! مربی ایروبیک که به خاطر بچهها کاملا سبک کارش را عوض کرده است! برای مادران باردار تمرینات ورزشی برای زایمان با درد کمتر هم انجام میداد و بخشی از این مادران را در زیر زمین یک مسجد آموزش میداد!
5. خانم بیست و نه ساله! مربی تئاتر عروسکی! صاحب رتبه در یکی دو جشنواره! چند کسی با او تماس گرفت و خواست یک شب برای مهد یکی از هیاتها تئآتر اجرا کند و او هفت شب رفته بود! مدتی بعد با یکی از طلبههای خانم ایده سواد یاد دادن به کودکان نیازمند گفتار درمانی با بازیگری تئاتر عروسکی را شروع کردند.
6. خانم بالای چهل سال! اول آرایشگر بود ولی این کار را کنار گذاشته بود! روی ماجرای زیبایی درونی کار میکردند! برای دختران دبیرستان کار میکرد! توی پارک توی مدرسه! گاهی خواهش میکرد در مدرسه راهش بدهند!
7. خانم پرستار مجرد سی و سه ساله! چند بار اردوی جهادی هم رفت. ایدهاش این بود که به جای خدمات پزشکی در خانه برای سالمندان و معلولان، که پول خوبی هم داشت! به خانوادههای آنها این موارد را یاد میداد. نکات جالبی هم داشت از حمام کردن، تزریق و ...چند تا از دوستانش را هم همراه کرده بود. از پولدارها پول میگرفتند ولی به فقرا آموزش میدادند!
📌 اینها را چه کسانی شناسایی کرده بودند و اینطور به کارهای اجتماعی مرتبط با ما پیوند میدادند؟ چند خانم فعال فرهنگی از طلبههای نیمهسواد و دانشجویان دانشگاههای زیر پونز که متاهل هم بودند! شوهرهای غیر همراه بلکه بعضی شوهر نفهم داشتند! الان کجا هستند؟ هر کدام یک گوشه! در نتیجه آن ارتباط اجتماعی از بین رفته و صیادان آنطرف دیگر ارتباط را زنده کردند و حالا هم ثمرش را چیدند
📌چه میشود که اینگونه میشود!
📌یک نهاد تعلیم دینی به خاطر اینکه بچهدار شده بودند و نتوانستند در امتحانات شرکت کنند مدرک برخی از آنها را نداد و برادر مسئول یک نهاد دیگر که در مواقع نیاز آنقدر به آنها زنگ میزد که همسرشان را بدبین میکرد حتی به آنها پول بنزین نمیداد و میگفت کسی به خاطر پول و مدرک نق بزند نیروی انقلاب نیست!📌به خاطر مخالفت با سلام نظامی به رهبری در مدرسه دخترانه برای یکیشان گزارش حفاظتی رد شد. 📌برای آن یکی پدر یکی از دخترها که از پسری حامله شده بود و قصد خودکشی داشت شکایت کرد و برادران بزرگوار یک نهاد حتی حاضر نشدند بگویند این آدم را ما فرستادهایم که گردی به دامنشان ننشیند! 📌آن یکی آخرش خودش رفت زد توی گوش دوست پسر یکی از دخترها که عکس نامناسب دختر را بهانه هزار تهدید کرده بود چون هر چه به دیگران گفت کاری نمیکردند و دختر در مرز از دست دادن عفتش بود و به فکر خودکشی!
📌آدمند دیگر! از شوهر بخوری! از مدرسه بخوری! از نهاد تعلیم دین بخوری! از خانواده شوهر بخوری! از نهادهای انقلابی .... بخوری! آدمند دیگر! هی بیایند ناله کنند که حاج آقا فلان شده و بعد بگویی زحماتش به پای حضرت زهرا! طرف خودش کم کم حیا میکند!آدمند دیگر! 📌الان هم کنار ننشتهاند و برخیشان پنهانی از شوهر میروند گهگاه وسط بچه مدرسهایها! مثلا میفهمند سی چهل دانشآموز دختر میشناسد که در دوره کرونا پول یک گوشی نداشتهاند الان با وعده پول و اقامت خبرنگار شبکههای آنطرفی هستند خلاصه یک شبکه سازی اساسی شده است! شوهرش هم کتکش زده که عوضی! اگر رفتی تو را با چاقو زدند کی این زندگی را جمع میکند! آن برادر مسئول هم گفته خودمان میدانیم و گزارشش را داریم!
۱۷:۰۴