داستان تخیلی (2)این یک داستان سر تا سر تخیلی یک ذهن مریض درباره نتیجه منعفل کردن نیروی اجتماعی است. مسئولیت یک خطش را هم گردن نمیگیرم چون حوصله ندارم.
📌چه باید کرد؟
📌 با نیروی حاکمیتی که نمیتوان همه چیز را کنترل کرد و اصلا خیال خام است که کسی فکر کند میتواند با نیروی حاکمیتی، ملت را کنترل کند!
📌 نیروی اجتماعی برآمده از مردم هم اگر بخواهد کار کند که معمولا پشتیبانی ندارد و حتی گاهی وعده دروغ از پشتیبانها دارد!📌 اگر کمی کارش بگیرد نیروی حاکمیتی حساس میشود که تو که هستی؟ و اگر برای انقلاب کار میکنی چرا برای نهادهای انقلابی کار نمیکنی و زیر مجموعه ما نمیشوی؟ اگر بگوید من میخواهم مستقل باشم مشکوک است و اگر بگوید من زیر مجموعه تو هستم، از آن به بعد آنقدر باید حساب و کتاب و دستور و وعده تحمل کند و مثلا در همایشهای بصیرت افزای یک روزه الکی شرکت کند تا آموزش ضمن کار طی کند و مجوز فعالیت پیدا کند!
📌 اگر بخواهد مثلا از حق کسی در مقابل یک زورگو مثلا فرض کنید از یک محله در برابر شهرداری دفاع کنند، گاهی چند نفر هستند که دست آخر او را توجیه کنند که میدانی الان چه خبر است؟ فلان گروهها در منطقه فعالند و چنین و چنان است و مصلحت را هم فقط ما میدانیم و از دسترس دیگران خارج است! اگر خیلی اصرار کنی که اصلا ریگی به کفش داری و اگر مرد باشی زن بازی و اگر زن باشی حداقل فمینیست مذهبی! بالاخره یک مرضی داری -که اصلا امکان ندارد درد انقلاب خمینی باشد!- که اینقدر تلاش میکنی دیگر!
📌 اینگونه میشود که زمانی که اغتشاش ایجاد میشود و یک نفر باید برود بدنه اجتماعی را پای انقلاب خمینی بسیج کند، نیروها آن کارایی لازم را ندارند! زمینه از نیروی اجتماعی خالی است و نیروی حاکمیتی باید هزینه صد برابری بدهد تا برخی اتفاقات رخ بدهد!
📌 بخواهیم یا نخواهیم گروههای اجتماعی کوچک در کشور شکل گرفتهاند در یک شهرستان کوچک فقط هفت هشت تا گروه کوه داریم. انواع و اقسام مختلف گروههای مختلف هستند از گروههای بازاریابی بیز و بادران و ..... تا گروههای گپ و گفت زنان در موضوعات مختلف تا گروههای ترک اعتیاد تا حتی گروههای گیاهخواران و گروههای طب سنتی در انواع شعب طب گیاهی، حرکت درمانی و .... تا گروههای ورزشی صبح تا گروههای گردشگری تا گروههای آموزشی در زمینههای مختلف تا گروههای محیط زیست و جمع کردن زباله از کوه! و .... و .....
📌باور کنیم بسیاری از این ظرفیتها میتوانستند مثل همان خانمهای بالا در دست ما باشند! شاید چادری نمیشدند و برای سلامتی مقام معظم رهبری صلوات نمیفرستادند اما برای ایران و سلامتش و شهدایش و و احترام پدر و مادر و حتی زیبایی درونی -که خیلی نزدیک به حجاب است- و خیلی ارزشهای مشترک دیگر حاضر بودند تلاش کنند و در یک معرکه اجتماعی بجنگند!
📌 نازنین زاغری در یک پروژه نفوذ حدود چند هزار نفر از زنان ایرانی را درگیر کرده بود! مستند خارج از دید 2 درباره نفوذ است و قسمت نهم آن به نازنین زاغری، پروژههایی مثل کفشدوزک وامثال آن میپردازد! به پروژههای آمریکایی بعد از اشغال در افعانستان و عراق نگاه کنید بخش عمده کار روی دوش فعالان اجتماعی است.
📌 تلخ نوشتم و عمدا خواستم آن طرف پر لیوان را تصویر نکنم چون حس میکنم نیمه خالی دارد خودش را تحمیل میکند! ما باید تصمیم بگیریم. نیروی اجتماعی یا همان نیروی مردمی با وجود هزار دم و دستگاه و معاونت .... در حال ضعیف شدن است!
📌 امیدوارم بعد از نوشتن این متن لازم نباشد چندین بار شهادتین امید و جهاد و انقلابی بودن را فریاد کنم تا دل برخی دوستان راضی بشود!
📌چه باید کرد؟
📌 با نیروی حاکمیتی که نمیتوان همه چیز را کنترل کرد و اصلا خیال خام است که کسی فکر کند میتواند با نیروی حاکمیتی، ملت را کنترل کند!
📌 نیروی اجتماعی برآمده از مردم هم اگر بخواهد کار کند که معمولا پشتیبانی ندارد و حتی گاهی وعده دروغ از پشتیبانها دارد!📌 اگر کمی کارش بگیرد نیروی حاکمیتی حساس میشود که تو که هستی؟ و اگر برای انقلاب کار میکنی چرا برای نهادهای انقلابی کار نمیکنی و زیر مجموعه ما نمیشوی؟ اگر بگوید من میخواهم مستقل باشم مشکوک است و اگر بگوید من زیر مجموعه تو هستم، از آن به بعد آنقدر باید حساب و کتاب و دستور و وعده تحمل کند و مثلا در همایشهای بصیرت افزای یک روزه الکی شرکت کند تا آموزش ضمن کار طی کند و مجوز فعالیت پیدا کند!
📌 اگر بخواهد مثلا از حق کسی در مقابل یک زورگو مثلا فرض کنید از یک محله در برابر شهرداری دفاع کنند، گاهی چند نفر هستند که دست آخر او را توجیه کنند که میدانی الان چه خبر است؟ فلان گروهها در منطقه فعالند و چنین و چنان است و مصلحت را هم فقط ما میدانیم و از دسترس دیگران خارج است! اگر خیلی اصرار کنی که اصلا ریگی به کفش داری و اگر مرد باشی زن بازی و اگر زن باشی حداقل فمینیست مذهبی! بالاخره یک مرضی داری -که اصلا امکان ندارد درد انقلاب خمینی باشد!- که اینقدر تلاش میکنی دیگر!
📌 اینگونه میشود که زمانی که اغتشاش ایجاد میشود و یک نفر باید برود بدنه اجتماعی را پای انقلاب خمینی بسیج کند، نیروها آن کارایی لازم را ندارند! زمینه از نیروی اجتماعی خالی است و نیروی حاکمیتی باید هزینه صد برابری بدهد تا برخی اتفاقات رخ بدهد!
📌 بخواهیم یا نخواهیم گروههای اجتماعی کوچک در کشور شکل گرفتهاند در یک شهرستان کوچک فقط هفت هشت تا گروه کوه داریم. انواع و اقسام مختلف گروههای مختلف هستند از گروههای بازاریابی بیز و بادران و ..... تا گروههای گپ و گفت زنان در موضوعات مختلف تا گروههای ترک اعتیاد تا حتی گروههای گیاهخواران و گروههای طب سنتی در انواع شعب طب گیاهی، حرکت درمانی و .... تا گروههای ورزشی صبح تا گروههای گردشگری تا گروههای آموزشی در زمینههای مختلف تا گروههای محیط زیست و جمع کردن زباله از کوه! و .... و .....
📌باور کنیم بسیاری از این ظرفیتها میتوانستند مثل همان خانمهای بالا در دست ما باشند! شاید چادری نمیشدند و برای سلامتی مقام معظم رهبری صلوات نمیفرستادند اما برای ایران و سلامتش و شهدایش و و احترام پدر و مادر و حتی زیبایی درونی -که خیلی نزدیک به حجاب است- و خیلی ارزشهای مشترک دیگر حاضر بودند تلاش کنند و در یک معرکه اجتماعی بجنگند!
📌 نازنین زاغری در یک پروژه نفوذ حدود چند هزار نفر از زنان ایرانی را درگیر کرده بود! مستند خارج از دید 2 درباره نفوذ است و قسمت نهم آن به نازنین زاغری، پروژههایی مثل کفشدوزک وامثال آن میپردازد! به پروژههای آمریکایی بعد از اشغال در افعانستان و عراق نگاه کنید بخش عمده کار روی دوش فعالان اجتماعی است.
📌 تلخ نوشتم و عمدا خواستم آن طرف پر لیوان را تصویر نکنم چون حس میکنم نیمه خالی دارد خودش را تحمیل میکند! ما باید تصمیم بگیریم. نیروی اجتماعی یا همان نیروی مردمی با وجود هزار دم و دستگاه و معاونت .... در حال ضعیف شدن است!
📌 امیدوارم بعد از نوشتن این متن لازم نباشد چندین بار شهادتین امید و جهاد و انقلابی بودن را فریاد کنم تا دل برخی دوستان راضی بشود!
۱۷:۰۵