شهپر زاغ و زَغَن زیبای صید و قید نیست
این کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند
۱۷:۰۴
️️️درونم خون شد از نادیدن دوست
اَلا تَعساً لِاَیّامِ الفِراق
الهی ایّام فراق محو و نابود باد.
۱۵:۵۳
️️️قدح پُر کن که من در دولت عشق
جوان بخت جهانم ، گر چه پیرم
۱۵:۵۳
️️️می ترسم از خرابی ایمان که می بَرَد
محراب ابروی تو ، حضور نماز من
۱۵:۵۴
️️️نرگس کرشمه می بَرَد از حدّ برون خرام
ای من فدای شیوه چشم سیاه تو
۱۵:۵۴
️️️وضع دوران بنگر ساغر عشرت برگیر
که به هر حالتی این است بِهینِ اوضاع
۱۵:۵۴
عشق رخ یار بر منِ زار مگیر
بر خسته دلان رِند خمّار مگیر
۱۵:۴۴
روی نگار در نظرم جلوه می نمود
وَ ز دور بوسه بر رخ مهتاب می زدم
۱۵:۴۴
مَنعَم مکن ز عشق و می ، ای مُفتی زمان
معذور دارمَت که تو او را ندیده ای
۱۵:۴۴
یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
۱۵:۴۵
مرغ زیرک به دَرِ خانقَه اکنون نَپَرَد
که نهادَست به هر مجلس وعظی دامی
۱۵:۴۵
یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آئینه ادراک انداز
۱۰:۳۳
زلف دلدار چو زُنّار همی فرماید
برو ای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام
۱۰:۳۳
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
۱۰:۳۳
نشاط و عیش جوانی چو گُل غنیمت دان
که حافظا نبُوَد بر رسول غیر بلاغ
۱۰:۳۳
غبار غم برود حال خوش شود حافظ
تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار
۱۰:۳۳