۱۱:۴۸
اینو چقدر خوشرنگه
۱۱:۴۸
اصن یه چیز داغونیه ها
۱۹:۱۹
دونفر تو دانشگاهمون هستن خیلی خوشگلن ولی خب کلاسا به هیچ جاشونهو نمیدونیمم ترم چند چون تو همه کلاسا هستن ولی بزرگ تر از مانبعد دیروز کلاس ساعت ۱۰ شروع میشد ساعت ۱۱ اومدن سرکلاس استاد گفت الان وقت اومدنه ؟ میتونید بیاید تو ولی غیبت میخورینبعد درو بست یه مشورت با دوستش کرد دید نمیصرفه رفتبرگای استاده ریخت
برگای استاده ریخت۹:۵۱
۱۵:۰۴
۱۵:۰۴
چقدر ماه امشب خوشگله
۱۵:۰۴
بعد واسه اینکه فکر نکنه خنگم خندیدم که انگار از قصد گفتمولی بدتر شدداشت با احساس میگفتت وتژسبتوهنبعد من ریز تیهیم میبیریک هر هر هر
هر هر هر۱۱:۵۵
با دوست درونگرام رفتیم کافهبعد کیک شکلاتی سفارش داد میخواست بگه خیلی سرده کیکش بعد زنگو زد تا زد گفت من روم نمیشه بگمگفتم منم روم نمیشهبعد این کاسه هه رو گذاشت رو زنگ گفت اگه اومدن میگیم این کاسه هه بود ما نبودیم
۶:۲۹
من میخوام با هوش مصنوعی کار کنماول باهاش حال و احوال میکنمفک نکنه فقط بخاطر کارمه باهاش حرف میزنمبعد طرف بعد ۴ ماه زنگ میزنه فقط از مشکلاتش میگههعی هعی
بعد طرف بعد ۴ ماه زنگ میزنه فقط از مشکلاتش میگههعی هعی۱۰:۰۷
۶:۲۶
از ناشناس ام توقع نداشتم بهم تیکه بندازههعی تیر برقهعی لوله گاز
۷:۳۵
بازم ماه
۴:۲۲
۱۲:۰۲