ت

تربیت چه چیز نیست

۴۴۲عضو
ت
۴۴۲ عضو

تربیت چه چیز نیست

undefinedیا ربundefined
خلاصه نکات کتاب" تربیت چه چیز نیست!"نوشته ی عبدالعظیم کریمیبا صلواتی برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج، ان شاالله بهره ببرید. التماس دعا یا علی

۵ اردیبهشت ۱۳۹۷

#فصل_اولتربیت علم نیست!
با این که می دانيم عوامل عمده و اساسی در تربيت، وابسته به وراثت و محيط هستند و هر گونه اقدام تربيتی باید بر این عوامل تکيه کند، امااین مهم در صفحه طبيعی تربيتی و جریان شکل دهی شخصيت متربی، گاهی مورد غفلت قرار می گيرد و سعی می شود تا فرد مستقل ازمحيط طبيعی و محدودیت های ارثی اش تربيت گردد. زمانی که صحبت از محيط و وراثت می شود نباید فورا به یک دید مکانيکی و فيزیکی از سهم وراثت و محيط متوسل شویم و به دنبال آن باشيم که چه بخشی از رفتار، از آن وراثت و چه بخشی از آن محيط است.محيط و وراثت به معنای تعاملی آن ترکيبی است که در نقطه تعاملی خود محصولی به دست می دهد که کليت آن نه ساخته ی وراثت است و نه ساخته محيطو در عين حال هم متأثر از محيط است و هم وراثت.

۲۱:۰۶

#فصل_اولتربیت علم نیست!
.روش های تربيتی به تناسب موقعيت های عاطفی و روابط بين فردی در همان فضای متغير بين دو قطب سيال مربی و متربی فی البداهه خلق می شود و نمی توان هيچ توصيه و فرمول از پيش تعيين شده ای را به طور مکانيکی و خطی ارائه کرد.

۲۱:۰۷

۶ اردیبهشت ۱۳۹۷

#فصل_دومتربیت، اجتماعی کردن نیست!
آیا هدف از تربيت فقط محدود کردن، همرنگ ساختن و همنوا کردن افراد جامعه با مصلحت ها و هنجارهایی است که از قبل برای آنها تعيين شده است؟ خیر.هدف تربيت، پرورش افرادی با قدرت عمل و تفکر مستقل که در عين حال، خدمت به جامعه را والاترین مسئله زندگی خود بدانند،است.زیرا تعليم و تربيت، مسئوليت پرورش خصوصيات متمایز هر فرد را بر عهده دارد. تمایز فرد شکل نهایی خود را در فعاليت های کاملا شخصی، فاعلی و درونی که خارج از فشارها و همرنگی ها و همنوایی های اجتماعی است ظاهر می سازد.اجتماعی کردن افراد، تفرد را از بين می برد. چرا که تربيت اگر محدود به اهداف جامعه باشد،بيشتر به پرورش هوش یا به مصنوعی کردن حرکات رفتار که جنبه های ظاهری شخصيت هستند می پردازد تا به درن مایه های فطری فرد. از این روست که تربيت خادم اجتماع و همسازبا مصلحت های اجتماعی، دربند سعادت فرد نيست،بلکه به سودمندی جامعه می اندیشد و به ارزش های معنوی و نيازهای فردی وقعی نمی گذارد.یعنی فرد را در خدمت منافع خود هویت می بخشد و بر اساس نيازهای اعلام شده تربيت می کند.

۲۰:۰۸

#فصل_سومتربيت« بارآوردن» نيست!فرق است بين «پروراندن و «بار آوردن»؛
پروراندن یعنی فراهم آوردن زمينه برای نمایاندن توانایی هایی که بر اساس فعاليت آزاد پرورش یابنده شکل می گيرد.اما بار آوردن، شکل دادنطبيعت کودک بر اساس قالب ها و هدف های بيرونی و ساختگی است که غالبا به شکل فرمان دادن، تحميل کردن ، عادت دادن، شرطیکردن و در نتيجه محدود کردن و مسخ کردن شخصيت و تماميت وجودی فرد است.در بارآوردن هدف از تربيت، رام کردن، اهلی ساختن و دست پرورده سازی کودک است. ولی در پروراندن،آزاد ساختن است.در بار آوردن، کودکتابع شخصيت بارآورنده شکل می گيرد و در پروراندن متناسب با شاکله و اقتضای وجود خویش متحول می شود.

۲۰:۲۸

#۱۰#فصل_چهارمتربيت «تغيير دادن» نيست!به طور کلی طرحهای تربيت دو گونه اند:الف) طرحهای مبتنی بر یک سلسله مقصدها که قبلا انتخاب شده اند و انسان صرفا به عنوان شيی که باید مطابق ان طرحها ساخته شوددرنظر گرفته می شود.بر حسب این طرحها انسان باید تربيت و ساخته شود.ب)طرحهایی مبتنی بر واقعيت انسان و اقتضای فطری و سرشتی او و یافتن راهی برای تقویت و تکميل آنها.این طرحها، طرحهایی است که باید با واقعيت انسان تطبيق داده شود و راه رشد دادن او کشف و مقصدها از انسان باید استخراج گردد. هنرمربی، تغيير دادن،شکل دادن و جهت دادن تصنعی به طبيعت کودک نيست.زیرا تربيت، تزیين کردن و نقاب زدن بر شخصيت نيست بلکه آشکارکردن، نمایان ساختن و پرده برداشتن از چهره طبيعی و خمير مایه ی فطری کودک است تا او همان شود که طبيعت و فطرتش اقتضا می کند.

۲۰:۲۸

#۱۱#فصل_پنجمتربيت ،«عادت دادن» نيست!
.تربيت، فن جلوگيری ازتشکيل عادات است. عاداتی که مانع ظهور اراده، هوشياری،اختيار و آزادی انسان میشود.عادت نتيجه ی تکرار دائمی هر گونه لذت و عمل است تا آنجا که طبيعت ما بدان لذت با عمل محتاج شود و هنگامی که به چيزی عادت کردیم ترک عادت دشوار است و چون استعمال مکررهرچيزی دگرگونی در کنش اندام های مختلف بدن ایجاد می کند. ترک عادت در آغاز موجب اختلالات جسمی می شود. هر قدر شخص به تشکيل عادت بيشتری تن در دهد به همان نسبت از آزادی و استقلال خویش کاسته است و این روش، خلاف تربيت عقلانی و ارادی است.از طرف دیگر، عادت مستلزم ثبات و تکرار فعاليت است و باعث صرفه جویی در نيرو و تسهيل فعاليت ها و تغيير رشد می شود. عاداتی که با فکر و تأمل ملازم باشد شخص را به تازه جویی و ابتکار سوق می دهد. ولی عادات انفعالی که منظور ما همين مفهوم است،جریان رشد و ابتکار راقطع می کند.

۲۰:۲۸

#۱۲#فصل_ششمتربيت ، «سرعت بخشيدن به مراحل رشد» نيست!
اگر پيام های تربيتی با سرعت و تعجيل و بدون در نظر گرفتن فرصت درون سازی از جانب کودک، به طور دفعی و ناگهانی و از طریق روش های مستقيم و دیکته شده صورت گيرد (هر چند ظاهرا یک انتقال صوری با سرعت انجام گرفته است)اثر پایدار و ماندنی نخواهد داشت.معلم باید به جای سرعت بخشيدن به مراحل رشد و آموزش، نقش تحریک کننده ی این انگيزه طبيعی راداشته باشد. حال آنکه اکثر آموزش ها و روش های تربيتی نقش خاموش کننده ی نيروی کنجکاوی را دارد و خود مانع بالندگی و خلاقيت درون زای دانش آموزان می گردد.این سرعت شتابنده برای انتقال مطالب و تزریق سریع دانش به کودک نه تنها به یادگيری معنی دار وتربيت درونی او کمکی نمی کند، بلکه خود موجب کندی و یا حتی توقف و رکود نيز می گردد.

۲۰:۲۸

۷ اردیبهشت ۱۳۹۷

#۱۳#فصل_هفتمتربيت ، «آموزش دادن» نيست!
در تعليم و تربيت فعال،طرح موقعيت های مبهم تحریک می شود. هر قدر این موقعيت ها جذاب تر و مبهم تر باشد، نيروی کنجکاوی کودک فعال تر و شدیدتر می شود. هنر یک معلم، ارائه ی پاسخ ها نيست بلکه طرح سوال های چالش انگيز و شوق آور است.
تربيت کردن، آموزش دادن نيست به این معناست که تفاوت بين اکتساب اطلاعات علمی را با کشف داده های علمی به خوبی روشن سازیم. زیرا در فرایندکشف بيش از آن که به معلوم ها بيندیشيم به مجهول ها توجه داریم در حالی که در جریان تعليم و تربيت کنونی معلمان سخت تلاش می کنند آنچه را که می دانند به دیگران بياموزند.اما برای بحث درباره ی مجهولات خود علاقه و مجال ندارند و نتيجه این شده است که همه ی ما آنچه دیگران کشف کرده اند وقوف کامل داریم اما درباره ی چيزهایی که دیگران کشف نکرده اند و ممکن است کشف آنها بسيار هم مطلوب باشد یا هيچ نمی گویيم و یا بسيار کم بحث می کنيم.

۲۰:۱۶

#۱۴#فصل_هشتمتربيت ،« شکل دادن» نيست!
تربيت، شکل دادن شخصيت کودکان بر اساس قالب های از پيش تعيين شده بيرونی نيست. ما حق نداریم کودکان را طبق ایده ها و قالب هایی که خود تراشيده ایم، تربيت کنيم. هر فردی خود منحصر به فرد است و باید به گونه ای متفاوت از دیگری تربيت شود.اغلب اولياء و مربيان در شکل دادن شخصيت کودکان به گونه ای عمل می کنند کههمه ی امور مربوط به آنها را از مبانی سليقه و خواسته و افکار خود عبور می دهند و هر رفتار و اندیشه ای که مطابق خواسته های آنها نباشدحق ظهور و بروز ندارد.این جاست که این سوال پيش می آید که آیا انسان باید شکل داده شود و یا باید شکل یابد؟ پيداست که فرق است بين شکل دادن و شکل یافتن. در شکل دادن عامل بيرونی است که شخصيت فرد را هویت می دهد و افراد بر اساس یک الگوی از پيش تعيين شده جهت می یابند و در شکل یافتن این عامل درونی است که فرد بر اساس فطرت خویش و به طور منحصر به فرد در تعامل با محيطبيرونی شکل می باید.

۲۰:۱۷

در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمی‌شود.

فایل پی دی اف خلاصه کتاب undefined

۲۰:۲۹

۹ اردیبهشت ۱۳۹۷

#۱۵فصل نهمتربيت ،« دخالت کردن» نيست!
بزرگترین و موثرترین دخالت در تربيت، کنار کشيدن از صحنه تربيت است؛ شاید این عبارت متناقض نما در ابتدا قدری شگفت انگيز باشد که چگونه برای دخالت موثر باید از صحنه تربيت کنار کشيد؟ در واقع اگر بخواهيم در تربيت دخالت کنيم باید تربيت پرهيزی را جایگزین تربيت تجویزیکنيم.یکی از مربيان بزرگ گفته بود اگر می خواهيد فرزندانتان نسبت به مسئوليت هایشان بی تفاوت نشوند سعی کنيد نسبت به مسئوليتهای آنها بی تفاوت باشيد.اما به راستی چرا باید بی تفاوت بود؟ زیرا اگر ما دائما در کار آنها دخالت کنيم ، به جای آنها تصميم بگيریم و به جای آنها نگران و مضطرب شویم خودبخود به افرادی تبدیل می شوند که دیگر هيچ گونه احساس مسئوليتی از خود نشان نمی دهند و کارهای خود را به ما وا می گذارند.والدینی که علاقه مند هستند فرزندان مستقل، آزاد، خودکار، خود رهبر و مسئول داشته باشند،باید از دخالت های پی در پی و تحکم و دستورات دیکته شده پرهيز کنند. مربی باید به نيروهای نهفته در کودک اجازه شکفتن دهد و به کار آمدن یا واقعيت یافتن استعدادهایش به وسيله ی خود او کمک کند؛ کار مربی تنها راهنمایی و هدایت است و نه دخالت.باز تأکيد می شود که دخالت نکردن بهمنزله ی بی تفاوت بودن و رها کردن کودک نيست.بلکه اینگونه دخالت نکردن عين دخالت است، منتهی به شکل غير مستقيم آن؛ تا متربی خود به پای خود و به راه خود، راه کمال را طی کند.چرا که هر کس به شيوه خویش راه کمال را می پيماید.

۲:۱۱

#۱۶فصل دهمتربيت ، «شکوفا کردن استعدادها» نيست!
در تعریف تربيت گفته اند: تربيت عبارت است از فراهم ساختن زمينه برای شکوفا کردن استعدادهای انسان در جهت مطلوب.نقص بزرگ در این تعریف از تربيت، عبارت شکوفا کردن است.زیرا نقش فعال متربی را نادیده می گيرد و نقش اصلی را به مربی و عوامل بيرونی می دهد.آنچه که در اینگونه تربيت مهم است تاکيد بر فعال کردن خود متربی است. تکيه بر خودجوشی، خود انگيختگی،خودیابی و خود رهبری اوست تا از این طریق به مقصود نهایی که همان کمال مطلوب و تحقق خویشتن خویش است دست یابد.ما معمولا استعدادهای کودکان را قبل از اینکه در موعد مقرر و در زمان طبيعی و در مراحل بهينه خود شکفته شوند می شکوفانيم. قبل از آنکه نيروی محرکه ی ذوق و شوق خيرجویی و حقيقت طلبی فطری آنان شکوفا شود، زود رس و شتاب زده از طریق نيروهای بيرونی آنها را به حرکت در می آوریم. پيداست که اینگونه شکوفاندن مانع شکفتن می شود.

۲:۱۱

۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷

#۱۷فصل یازدهمتربيت ،« الگو دادن» نيست!
فرق است بين «الگو دادن» و «الگو یابی»، الگو دادن از بيرون مانع الگویابی از درون است.در الگو دادن فرایند تقليد حاکم میشود که جنبه های بيرونی و تصنعی آن بر جنبه های درونی و خود انگيخته غلبه دارد و در الگویابی فرایندی حاکم است که جنبه های درونی و فطری غلبه می کند. در الگو دادن این مربی و بزرگسال است که برای افراد به طور اجباری و یا بر اثر مشوق های بيرونی الگو تعيين می کند و در الگویابی این متربی است که خود شخصا برای کمال بخشيدن به نيازهای فطری و شکوفایی تماميت خویش ؛ الگوی مورد نظر را کشف و با آنها همانند سازی می کند.باید یادآور شد که الگودهی به سبک و روش اقتدارگرایانه و تحکمی، مانع الگویابی درونی و خودانگيخته از جانب متربی می شود و بجاست که در این روش به ملاحظات روانی عاطفی در قلمرو نيازها و رغبت های درونی توجه شود. متربی از طریق ارائه ی نمونه و الگوهای فيزیکی تربيت نمی شود بلکه از طریق پيروی آگاهانه از راهنماست که هدایت می شود.

۷:۳۶

#۱۸
فصل دوازدهمتربيت « برخوردارساختن » نيست!
هنر مربی محروم ساختن کودک از پاسخ ها، محرک ها و امکانات آماده است تا او به واسطه ی تلاش و بر اساس تحریک نياز، آن چه را کهمی خواهد با دست خویش و با کوشش و رنج سازنده بجوید. اولين و سازنده ترین مربی کودک، رنج ها و زحمت هایی است که در جریان رشد خویش تحمل می کند، زیرا آدمی تنها در برخورد با مشکلات و موانع است که خود را می یابد و در محروميت شدید است که برخورداری را حسمی کند!آدمی باید یاد بگيرد آنگونه به حوادث و موانع محيط پيرامون بنگرد که تلخ ترین و دردناک ترین آنها را هوشيار کننده و سازنده ی وجود خویش بداند.او باید یاد بگيرد چگونه قدرت را از درون ضعف و نعمت را از درون محنت و آسایش را در خلال سختی و بی نيازی را از درون محروميت و امنيت را از درون نا امنی جستجو کند.اما عموم والدین برای تأمين امنيت،رفاه و آسایش فرزندان خود به جای پرورش اینگونهتوانمندی های درونی سعی در تأمين بنيه های مادی، امکانات بيرونی از جمله فراهم آوردن وسایل و ابزار تفریح و بازی، گسترش و توسعهمحيط مسکونی و تجهيز امکانات رفاهی آنها دارند.کودکان ما باید یاد بگيرندچگونه وجود خویش را در برابر ناملایمات حفظ کنند.هم چنانکه برای مقاوم کردن بدن در برابر ویروس ها و باکتری ها، باید آن را واکسينه کرد. روان کودک نيز باید به طور دائم از طریق وارد کردن ویروس های مصلحتی مقاوم گردد تا در بزرگسالی و هنگام برخورد با مشکلات واقعی مهارت مقابله و توان روبرو شدن را داشته باشد
هر اندازه یک مربی دلسوز احساس مسئوليت بيشتری برای تربيت متربی خود داشتهباشد سعی می کند او را با سختی های و دشواری های بزرگتری مواجه سازد و تربيت بلامحوری را در مقابل ناز پروری قرار دهد.یکی از عوامل مهم در شکوفایی استعدادهای کودک و رشد و تعالی شخصيت او، برخورد با مشکلات و رنج و بلایی است که او را به مواجهه و مقابله ی رشد دهنده وا می دارد و این عين بی رحمی است که کودکان را از مواجهه با مشکلات دور کنيم.

۷:۳۸

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷

#۱۹فصل سيزدهم:تربيت،«رام کردن» نيست!
شاید به گمان بعضی از پدران و مادران و حتی مربيان، تربيت خوب ، تربيتی باشد که به اطاعت پذیری و رام شدن متربی بيانجامد. از نظر آنها هرچه کودک رام تر و مطيع تر گردد تربيت یافتگی او بيشتر و مستحکم تر می شود. تربیت در نزد این گونه والدین، به انقياد در آوردن فکر و اندیشه و عواطف فرزندان و مطيع ساختن آنها در چارچوب خواسته ها، آرزوها و مقررات خود است.این کودکان ابزار انسانی برای تحقق خواسته های والدین محسوب می شوند که از نظر حقوق کودک نوعی ظلم و یا نوعی سوءاستفاده و استثمار روانی و عاطفی از کودکان به شمار می آید.
حال آنکه تربيت کردن نوعی رها سازی،آزاد پروری و پرورش روحيه ی استقلالو تفرد است.انسانی که از خود آزاد نشده، به دیگری وابسته می شود و هنگامی که رام دیگری شد نمی تواند هویت خویش را شکل دهد و کس که به هویت خویش دست نيابد تربيت در او تعطيل شده است.البته همه این ها بدین منظور نيست که اطاعت، فرمان بری، مطيع بودن وتابع مقررات بودن را نادیده بگيریم. بلکه اگر خواهان اطاعت مطبوع و نه اطاعت منفور در کودکی هستيم باید استقلال او را حفظ کنيم.بدین ترتيب، تربيت کردن، با دست آموز کردن،اهلی کردن و رام کردن متفاوت است.تربيت انسانی، آن هم انسان آزاد اندیش و خداجو با روش های ماشينی مغایر است و شأن و منزلت آدمی فراتر از آن است که در این محدوده ی تنگ خود را رام و مطيع برنامه های از پيش تعيين شده کند.

۱۹:۵۰

۲ تیر ۱۳۹۷

سلامundefinedبعد از مدتی وقفه ان شاالله دوباره نکات" کتاب تربیت چه چیز نیست" رو باهم ادامه میدیمundefinedپر انرژی و با ذکر مبارک undefinedیا جبارundefined

۱۹:۴۴

شناسنامه کتاب:
عنوان: تربیت چه چیز نیست!مولف: دکتر عبدالعظيم کریمیویراستار: زهرا شهبازیحروفچينی: مریم کلاتهصفحه آرایی: مرکز گرافيک موسسه فرهنگی منادی تربيتطراح جلد: شهرام عظيمیليتوگرافی: هنر پردازانچاپ و صحافی: محرابچاپ نهم: 1390تيراژ:3000 نسخه978­964­348­087­5:شابکگردآورنده: محسن مرجانیزمستان139

۱۹:۴۶

۵ تیر ۱۳۹۷

#۲۰فصل چهاردهمتربيت، «سازش دادن» نيست!در بسياری از برداشت ها و تعریف های روانشناختی از تربيت آمده است: هدف از تربيت و پرورش کودکان این است که آنها به خوبی بتوانند با محيط پيرامون خود سازگار شوند. بدین معنی که افرادی را تربيت یافته می دانند که بتوانند بدون چون و چرا و به دور از تردیدها و افکارها، با آنچه که محيط اقتضا می کند و عوامل بيرونی حکم می کند خود را تطبيق دهند. سازگاری در مفهوم اصلی خود یک کنش و واکنش دوجانبه بين فرد و محيط است که هم فرد باید خود را با محيط تطبيق دهد و هم محيط مطابق با ساختار شخصيتی و نگرش فرد تغيير یابد. اما متاسفانه هدف اغلب نظام های آموزش و پرورش این است که کودکان و نسل جدید را تا حد امکان به همنوایی و سازش با آن چه که در ساختاری اجتماعی تثبيت شده است وادار کنند.این سازش که از اساس با سازگاری تفاوت دارد دانش آموزان را در موضع انفعال ، بی تفاوتی، درماندگی و نهایتا عقب افتادگی قرار می دهد.به نحوی که آنها از ساده ترین و سطحی ترین مهارت های اجتماعی محروم می شوند. در پاره ای از اوقات این دانش آموزان از منظر متوليان مدرسه، آرام تر و با انضباط ترین و مطيع ترین دانش آموزان محسوب می شوند و حتی مورد تشویق قرار می گيرند چرا که با سازش خود ، تسليم مطلق به فرامين و محرک ها و دستور العمل ها هيچ گونه دردسری برای مدرسه و یا خانواده ندارند.

۱۹:۲۹

۲۱ تیر ۱۳۹۷

#۲۱#فصل_پانزدهمتربيت، «ارایه کردن» نيست!ما موجودات انسانی باطنا مخلوقاتی دور نگر و غيب گرا هستيم و عالم را وقتی به روشن ترین وجه می بينيم که از آن فاصله بگيریم، زیراجزئيات و شواهد نزدیک باعث اختلال است. این عبارات شاید دشوارترین و در عين حال لطيف ترین جنبه ی هنر تربيت را بيان کند. در واقع، همين هنر حذف کردن به جای ارائه کردن است که فرایند تربيت را فعال می کند. همه ی انچه در وجود ما پایدار و ماندنی شده است وغالب اندیشه ها و رفتارهایی که در ساختار ذهنی و روانی ما ریشه دوانيده به خاطر آن بوده است که خود در خلق و کشف آن دخالت مستقيم داشته ایم و بر عکس، انچه که ناپایدار و سطحی و عاریه ای است معمولا مواردی بوده که دیگران به طور مستقيم به ما ارائه کرده اند.

۹:۱۴