عکس پروفایل ترجمان علوم انسانیت

ترجمان علوم انسانی

۱۹,۹۶۶عضو
ترجمان علوم انسانی
undefined undefinedانجمن علمی-دانشجویی فلسفهٔ دانشگاه تهران با همکاری نشر ترجمان برگزار می‌کند: • نشستِ معرفی، نقد و بررسی کتاب «اختراع بازار؛ اسمیت، هگل و فلسفهٔ سیاسی» undefinedبا حضور: - دکتر مصطفی زالی، عضو هیئت علمی گروه فلسفهٔ دانشگاه تهران و مترجم کتاب - دکتر سیدمسعود حسینی، متخصص هگل و ایدئالیسم آلمانی - دکتر حسین درودیان، پژوهشگر حوزهٔ اقتصاد undefinedسه‌شنبه، ۲۷ آذرماه، ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۶:۳۰ undefinedدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تالار اقبال آشتیانی undefinedورود برای عموم آزاد است. undefined️ @AnjomanPhUT
با توجه به مجازی شدن تمام کلاس‌های دانشگاه تهران در هفته جاری، نشستِ معرفی، نقد و بررسی کتاب«اختراع بازار؛ اسمیت، هگل و فلسفهٔ سیاسی» موقتاً لغو شده و تاریخ برگزاری آن متعاقباً اعلام خواهد شد.

۱۶:۰۴

thumnail
.
undefined معرفی کتاب «چرخ‌جهان چگونه می‌چرخد؟»
undefined ۱۰درصد تخفیف با خرید از فروشگاه اینترنتی ترجمان
undefined لینک خرید@tarjomaanweb

۱۷:۴۶

thumnail

۱۷:۴۶

undefined چطور بعضی از انسان‌ها دست به خشونت‌هایی بی‌نهایت سنگدلانه می‌زنند؟
undefined تصور عمومی این است که کسانی که دست به خشونت‌های دهشتناک می‌زنند، قلبی سیاه و ذاتی پست دارند. آن‌ها سادیست‌های دیوانه‌ای هستند که از رنج‌کشیدن قربانیانشان لذت می‌برند؛ هیولاهای ظالمی که بویی از انسانیت نبرده‌اند. روی باومایستر، روان‌شناس مشهور، نام این باور عمومی را «افسانۀ شر مطلق» گذاشته است و به این دلیل آن را افسانه می‌نامد که واقعیت ندارد: سادیسم چنان پدیدۀ نادری است که واقعاً روان‌شناسی حرف چندانی دربارۀ آن نمی‌زند و اکثر آدم‌هایی که دست به فجیع‌ترین جنایات می‌زنند، روان‌های کاملاً سالمی دارند، در واقع آن‌ها آدم‌هایی معمولی‌اند.
undefined اگر این جنایتکاران خشن آدم‌هایی مثل بقیه‌اند، پس چطور می‌شود رفتارهایشان را درک کرد؟ انگیزۀ آن‌ها چیست؟ در پاسخ به این سوال دو رویکرد رایج و مهم وجود دارد که نقطۀ اشتراکشان این است که هیچ‌کدام جواب نمی‌دهند. رویکرد اول را می‌شود «مهارزدایی» نامید و دومی را «انتخاب عقلانی».
undefined رویکرد مهارزدایی می‌گوید همۀ آدم‌های عادی ممکن است تمایلاتی خشونت‌بار داشته باشند، ولی در شرایط معمولی این تمایلات را مهار می‌کنند. اما وقتی عواطف اخلاقیِ افراد به نحوی مسدود می‌شود، آنان خودشان را تسلیم سمت تاریکِ وجودشان می‌کنند. در واقع، خشونت‌های فجیع حاصلِ دیوانگی‌های لحظه‌ای است. پسری را تصور کنید که در حالت عادی رابطۀ خوبی با دوستش دارد، اما دعوایی بین آن‌ها رخ می‌دهد، دوستش بی‌هوا ناسزایی رکیک می‌دهد، او ناگهان از خود بیخود می‌شود و با چاقو به دوستش حمله‌ور می‌شود و او را زخمی می‌کند.
undefined مطالعات نشان می‌دهد که رویکرد مهارزدایی شاید توضیح‌دهندۀ خوبی برای این موضوع باشد که خشونت‌ها «چطور» اتفاق می‌افتد، اما این سوال را بی‌پاسخ می‌گذارد که خشونت «چرا» در وهلۀ اول اتفاق می‌افتد. آیا واقعاً الگوهای پایدار خشونت در جوامع انسانی فقط حاصل محرک‌های لحظه‌ای است؟
undefined رویکرد انتخاب عقلانی نیز توضیح ساده‌ای دارد: خشونت به کار بسته می‌شود چون به وسیلۀ آن به اهدافمان می‌رسیم. برای مثال، اگر کسی بخواهد پادشاه شود، احتمالاً کشتن رقبا ایدۀ خوبی است، حتی اگر شامل برادرانش هم بشود. الگوی انتخاب عقلانی می‌گوید وقتی خشونت منافع زیاد یا هزینۀ کمی داشته باشد، احتمالش افزایش می‌یابد. اما مطالعات فراوانی نشان می‌دهند که وقتی انسان‌ها تصمیم به اعمال خشونت می‌گیرند، به سود و زیان فکر نمی‌کنند. در واقع، مردم غالباً زمانی به خشونت متوسل می‌شوند که وسیله‌های غیرخشن از قضا مفیدترند.
undefined تاگه رای، استاد دانشگاه ام‌آی‌تی به همراه جمع بزرگی از انسان‌شناسان و روان‌شناسان تلاش کرد تا نظریۀ تازه‌ای برای خشونت تدوین کند. تیم آن‌ها با سال‌ها مطالعه بر روی انبوهی از اعمال خشونت‌آمیز، از شکنجه و نسل‌کشی گرفته، تا قتل ناموسی، مثله‌کردن، تجاوز یا خشونت‌های خانگی. نتیجه‌ای که آن‌ها به دست آوردند، ترسناک و افسرده‌کننده بود.
undefined تاگه رای می‌گوید در زیرِ همۀ انواع رنگارنگ خشونت، یک الگوی وحدت‌بخش وجود دارد: محرکِ آن‌ها «اخلاقی» است و هدفِ آن‌ها «تنظیم روابط اجتماعی». اخلاقی است به این معنی افراد مرتکب خشونت می‌شوند، چون احساس می‌کنند «باید» چنین کنند. آن‌ها می‌دانند دارند آسیب می‌زنند و رنج می‌آفرینند، اما فکر می‌کنند «چاره‌ای نیست». به عبارت دیگر در همۀ اقدامات خشونت‌آمیز، حتی جنون‌بارترین‌هایشان، از نظر مرتکبین، تماشاچیان -و در برخی موارد، خود قربانیان- اقدامی عادلانه در جریان است.
undefined اما مرتکبین دنبال چه می‌گردند؟ طبق نتایج این تحقیق عظیم، «هدفِ خشونت حفظِ نظم اخلاقی است.» مرتکبین از خشونت استفاده می‌کنند تا روابطی که ارزشمند می‌دانند را خلق کنند، انتقال بدهند، حفظ کنند، تقویت کنند، تغییر بدهند، محترم نگه دارند، اصلاح کنند، یا پایان بدهند و برایش سوگواری کنند.
undefined این روابط ممکن است رابطۀ والدین و فرزندشان باشد، یا رابطۀ زن و مرد، رابطۀ خانواده و جامعه، انسان‌ها و خدا، یا رابطۀ میان ملت‌ها و گروه‌ها. اگر آدم‌ها وقتی دست به خشونت می‌زنند، در عمق وجودشان معتقدند دارند کار درستی انجام می‌دهند، آنگاه شیوۀ مبارزه با خشونت نیز عمیقاً تغییر خواهد کرد. مجازات، زندان یا کارگاه‌های مشاورۀ روانی، شاید تأثیر داشته باشند، اما این تأثیر اندک و موقت است، راه‌حل در تغییر نحوۀ اندیشیدن مردم دربارۀ روابط‌شان نهفته است. اگر مردم روابط انسانی سالم و صلح‌آمیزی بسازند، خشونت خودبه‌خود بلاموضوع می‌شود.

۵:۲۹

undefined آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «چطور بعضی از انسان‌ها دست به خشونت‌هايی بی‌نهايت سنگدلانه می‌زنند؟» که در بیست‌‌وششمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ تاگه رای است و محمدابراهیم باسط آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.
undefined ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/k22294
@tarjomaanweb

۵:۲۹

thumnail
.
undefined معرفی کتاب «ویجر»
undefined ۱۰درصد تخفیف با خرید از فروشگاه اینترنتی ترجمان
undefined لینک خرید@tarjomaanweb

۱۷:۴۴

thumnail

۱۷:۴۴

thumnail

۱۱:۲۷

undefined بازنمايی‌های ملی‌گرايانه از گذشته برای بشريت مضر است— حافظۀ جمعی فقط بخش‌هایی از گذشته را بازنمایی می‌کند

undefinedما کیستیم؟ به‌عنوان عضو یک خانواده، ساکن یک محله، یا شهروند یک کشور، ویژگی‌های خودمان را چطور توصیف می‌کنیم؟ معمولاً برای پاسخ دادن به این سوالات سراغ چیزی می‌رویم که پژوهشگران آن را «حافظۀ جمعی» می‌نامند. حافظۀ جمعی مجموعۀ گزینش‌شده‌ای از رویدادهای تاریخی است که طوری تنظیم شده‌اند که در نهایتاً تصویری قابل‌قبول از ما بسازند. حافظۀ جمعی عنصری ضروری در جوامع جدید است، اما مشکلات خاص خودش را هم دارد. دو روان‌شناسِ متخصص حافظه دربارۀ خطراتی می‌گویند که حافظۀ جمعی می‌تواند برای بشریت داشته باشد.

undefined۱۵۰۰ کلمه undefined زمان مطالعه: ۱۰ دقيقه                                        undefined ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:b2n.ir/a20641
undefined آنچه خواندید در شمارهٔ ۲۳ مجلهٔ ترجمان منتشر شده است. برای خواندن مطالبی مشابه می‌توانید شمارۀ بیست‌وسوم مجلهٔ ترجمان را از اینجا بخرید:https://tarjomaan.com/shop/product/mag23/
undefined همچنین برای بهره‌مندی از تخفیف و مزایای دیگر می‌توانید اشتراک مجلۀ ترجمان را با تخفیف از اینجا خریداری کنید:https://tarjomaan.com/shop/
@tarjomaanweb

۱۱:۲۷

thumnail
.
undefined معرفی کتاب «منطق ابن سینا»
undefined ۱۰درصد تخفیف با خرید از فروشگاه اینترنتی ترجمان
undefined لینک خرید@tarjomaanweb

۱۷:۰۲

thumnail

۱۷:۰۲

thumnail
.
undefined معرفی کتاب «فوکو در ایران»
undefined ۱۰درصد تخفیف با خرید از فروشگاه اینترنتی ترجمان
undefined لینک خرید@tarjomaanweb

۱۷:۰۲

thumnail

۱۷:۰۲

undefined تحلیل‌های «نسلی» چیزی شبیه طالع‌بینی‌اند
undefined هر جا حرفی دربارۀ جوانان و مسائل مربوط به آن‌ها پیش بیاید، خیلی زود پای تحلیل‌هایی وسط می‌آید که اساس استدلالشان «اختلاف نسل‌ها» است. هم بزرگترهایی که خودشان را متعلق به «نسل»های گذشته می‌دانند، هم جوان‌ترهایی که عضو نسل جدیدند، برای توضیحات تفاوت‌هایشان با همدیگر سراغ این مفهوم می‌روند. اما واقعاً نسل چیست؟ آیا می‌شود مجموعۀ پروپیمانی از ویژگی‌ها را به دستۀ بزرگی از آدم‌ها چسباند، صرفاً به خاطر اینکه سال تولدشان به هم نزدیک بوده است؟
undefined مفهوم نسل، تا قرن نوزدهم، در ساختار خویشاوندی تعریف می‌شد: والدین و خواهران و برادرانشان «نسل قدیم» را تشکیل می‌دادند و فرزندان آن‌ها «نسل جدید» را. در طول قرن نوزدهم این مفهوم به کلِ ساختار اجتماعی تعمیم داده شد و در این عقیدۀ تازه آدم‌هایی که در یک بازۀ سی‌ساله به دنیا می‌آمدند متعلق به یک نسل دانسته می‌شدند.
undefined این تعریف مشکلات بسیاری داشت. معلوم نبود چه سالی باید نقطۀ شروع یک نسل قرار بگیرد و مشخص نبود چرا کسی که در سالِ آخر یک دورۀ سی‌ساله به دنیا می‌آید، باید خصوصیات نسل قبلی را داشته باشد و کسی که یک سال پس از او به دنیا می‌آید، متعلق به نسل بعدی باشد. با همۀ این مشکلات، نسل مفهومی را در اختیار متفکران گذاشت که از طریق آن می‌توانستند دربارۀ یکی از معمایی‌ترین پدیده‌های اجتماعی صحبت کنند: تغییرات فرهنگی. چرا فرهنگ دائماً در حال تغییر است؟ شاید دلیلش این باشد که نسلی می‌رود و نسل دیگری جایش را می‌گیرد.
undefined تا پیش از سال ۱۹۴۵، بیشتر افرادی که به نظریه‌پردازی پیرامون نسل‌های مختلف مشغول بودند از سبک‌های ادبی و هنری و گرایش‌‌های غالب فکری در هر نسل صحبت می‌کردند، مثلاً تغییر از رمانتیسیسم به واقع‌گرایی، یا از لیبرالیسم به محافظه‌گرایی. گاهی هم یک واقعه مبنای ساختن یک نسل می‌شود، مثل جنگ ویتنام، یازده سپتامبر یا کووید.
undefined امروزه، به دلایلی ناشناخته، معمولاً نسل‌ها را بازه‌های پانزده ساله در نظر می‌گیرند و طوری دربارۀ آن‌ها حرف می‌زنند که انگار هر نسل دی‌ان‌اِی متفاوتی با دیگر نسل‌ها دارد. ما سرخوشانه از تفاوت‌های بنیادین دهه شصتی‌ها با دهۀ هفتادی‌ها حرف می‌زنیم و به این مسئله توجه نمی‌کنیم که تفاوت میان دهۀ شصتی و دهۀ هفتادی، تقریباً، همان‌قدر بامعناست که تفاوت بین متولدین برج اسد و سُنبله معنا‌دار است. بابی دافی، نویسندۀ کتاب افسانۀ نسل‌ها، می‌گوید نسل‌ها بی‌فایده نیستند، اما باید آن‌ها را در کنار دو عامل دیگر دید: رویدادهای تاریخی و اثرات چرخۀ زندگی.
undefined یافتۀ کلی دافی این است که گروه‌های سنی مختلف، خیلی بیشتر از آن چیزی که در بحث از نسل‌ها گفته می‌شود، به هم شبیه‌اند. از طرف دیگر، خیلی از اختلاف نظرها، بیش از اینکه به سن ربط داشته باشند، به شرایط اقتصادی، گرایش سیاسی، طبقه، نژاد یا جنسیت ربط دارند. تفاوت‌هایی که جوانان در دل آن‌ها رشد می‌کنند.
undefined لویی مناند، مورخ اجتماعی چیره‌دست، می‌گوید مفهوم نسل، بیش از هرجا، برای توضیح فرهنگ جوانان استفاده می‌شود، اما «فرهنگ جوانان» را چه کسی خلق می‌کند؟ مسن‌ترها. عاملیت جوانان در این حد است که می‌توانند بین گوش‌دادن یا ندادن به یک موسیقی خاص، پوشیدن یا نپوشیدن لباسی خاص، یا شرکت‌کردن یا نکردن در تظاهرات یکی را انتخاب کنند. و گزینه‌هایی که پیش روی آن‌ها وجود دارد، هیچ‌وقت ساختۀ خود آن‌ها نیست. این اتفاق همانقدر که دربارۀ انقلاب جنسی در دهۀ شصت صادق است، دربارۀ «فرهنگ اینترنتی» نسل ایکس هم صادق است.
undefined مناند می‌گوید ناکامی در شناخت نحوۀ شکل‌گیریِ تاروپودِ جامعه سبب شده است که به تحلیل‌های نسلی متوسل شویم.
undefined آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «ديگر حرف‌زدن دربارۀ «اختلاف نسل‌ها» بس است» که در بیست‌‌ودومین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ لویی مناند است و نسیم حسینی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.
undefined ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/x95009
@tarjomaanweb

۵:۳۴

thumnail
.
undefined معرفی کتاب «در جست‌و‌جوی روش»
undefined ۱۰درصد تخفیف با خرید از فروشگاه اینترنتی ترجمان
undefined لینک خرید@tarjomaanweb

۱۶:۰۶

thumnail

۱۶:۰۶

thumnail

۱۱:۳۲

undefined دیگر برای نقد نئولیبرالیسم خیلی دیر شده است— نقدهای استیگلیتز به نئولیبرالیسم در کتاب جدیدش، خوب اما بی‌فایده است

undefinedراه آزادی کتاب جدید جوزف استیگلیتز ردیه‌ای مفصل و خواندنی به تاریخ نئولیبرالیسم است. مکتبی اقتصادی که طی دهه‌های گذشته، به تعبیر گوران تربورن، جامعه‌شناس مشهور، بیش از استالین باعث مرگ انسان‌ها شده است. بااین‌حال، استوارت جفریز معتقد است کتاب استیگلیتز بسیار دیرهنگام به انتشار رسیده است، زیرا همۀ بلایایی که او درباره‌شان هشدار می‌دهد، همین حالا به وقوع پیوسته‌اند. در چنین موقعیتی که نئولیبرالیسم تا عمق جان جامعه نفوذ کرده است، شاید به جای ترسیم آلترناتیو، باید دنبال چیز دیگری باشیم.

undefined  ۱۰۰۰ کلمه undefined زمان مطالعه: ۶ دقيقه                                        undefined ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:B2n.ir/s69251
آنچه خواندید بخشی است از پروندهٔ «فقرا آزاد نیستند» که در شمارهٔ ۳۲ مجلهٔ ترجمان منتشر شده است. برای خواندن مطالبی مشابه می‌توانید شمارۀ سی‌ودوم مجلهٔ ترجمان را از اینجا بخرید:https://tarjomaan.com/shop/product/32mag/
undefined همچنین برای بهره‌مندی از تخفیف و مزایای دیگر می‌توانید اشتراک مجلۀ ترجمان را با تخفیف از اینجا خریداری کنید:https://tarjomaan.com/shop/product/sub4033/
@tarjomaanweb

۱۱:۳۲