جامی
بسم الله الرحمن الرحیم 

' ' ' ' ' '' ' ' ' ' '' ' ' ' ' 'ما به این واقعه میگیم "باران آمد" و خداوند در قرآن میفرماید "ما از آسمان باران را نازل کردیم"تفاوت بیان و زبان ما با بیان و زبان قرآن در همین تک جمله مشخص است "باران آمد" یک فعل است و فاعل آن، فعل : آمد ، فاعل : باران باران خودش آمده تمام اما خداوند در قرآن میگوید : ما آب را از آسمان نازل کردیم ما (یعنی من و با واسطهی عوامل زیر دستم)فعل و فاعل و مفعول فاعل : خدا ، فعل : نازل کردن ، مفعول : باران (آب) "بیان" روزمرهی ما نشان از منطق و تفکر ماست وقتی میگوییم باران بارید یعنی فاعلیت خداوند در افعال را نمیبینیم و برای افعال یک استقلالی قائل هستیم که میشود به خدا ربطش داد و میشود ربط هم نداد در حالیکه وقتی بگوئیم "خدا باران را از آسمان نازل کرد " دیگر آن باران هیچ نوع استقلالی برایش تصور نمیشود یعنی مفعول است و مفعول عین ربط و وابستگی به فاعل است مفعول بدون فاعل قابل تصور نیست ؛ میشود تصور کرد که مثلا من نباشم اما این متن نوشته شود ؛ هرگز هرگز
نگاهمان به عالَم را باید عوض کنیم تا ادبیاتمان عوض شود رب العالمین را باید ببینیم در هر حادثهای، حتی اگر آن حادثه در روز هزاران بار تکرار میشود ببینید همین جملهی من "آن حادثه در روز هزاران بار تکرار میشود" دوباره اشتباه است باید بگویم "حتی اگر خداوند آن حادثه را هزاران بار در روز تکرار کند"ما عمریست در بیخدایی غوطهور بودیم برای همین ادبیاتمان اشکال دارد و فک میکنیم فقط در نماز در محضر خداییم و بعد از نماز خدا را از زندگی مرخص میکنیم و به دنبال فاعلهای دیگر میرویم و ...ما خدا را فقط در حادثههای بزرگ و به زعم خودمان "حوادث نشدنی" جستجو میکنیم ؛ حوادث روزمره که دیگر نیاز به خدا ندارد خودش انجام میشود ، نمیشود که خدای به این بزرگی را وارد این موضوعات کوچک و پیشپاافتاده کنیم و یا اگر هم برای موارد دیگر بکار میبریم صرفا لقلقهی زبان است یک تعارف .
اما حوادث را در بیان یک موحد ببینیم چگونه است :امام خمینی (رحمه الله علیه) فرمودند "خرمشهر را خدا آزاد کرد""شنهای طبس مامور خدا بودند"و ...نگاه یک موحد اینگونه است خدا را فاعل همهی افعال میبیند و جز او فاعلی نمیبیند این در ادبیاتش بارز است رهبری (معظمله) از خاطرات زمان جنگ تعریف میکردند که ما به امام گفتیم ما برای جنگ امکانات لازم نداریم این هلیکوپترها و ... فرسوده است و چند روزی بیشتر دوام نمیآورد امام فرمودند این چه حرفیست شما به وظیفه عمل کنید آنها درست میشوند و رهبری گفتند هنوز آن هلیکوپترها دارن کار میکنند (به اذن خدا) ابزاری که طبق محاسبات باید از رده خارج میشدند(این خاطره نقل به مضمون است)
نگاهمان به عالَم را باید عوض کنیم تا ادبیاتمان عوض شود رب العالمین را باید ببینیم در هر حادثهای، حتی اگر آن حادثه در روز هزاران بار تکرار میشود ببینید همین جملهی من "آن حادثه در روز هزاران بار تکرار میشود" دوباره اشتباه است باید بگویم "حتی اگر خداوند آن حادثه را هزاران بار در روز تکرار کند"ما عمریست در بیخدایی غوطهور بودیم برای همین ادبیاتمان اشکال دارد و فک میکنیم فقط در نماز در محضر خداییم و بعد از نماز خدا را از زندگی مرخص میکنیم و به دنبال فاعلهای دیگر میرویم و ...ما خدا را فقط در حادثههای بزرگ و به زعم خودمان "حوادث نشدنی" جستجو میکنیم ؛ حوادث روزمره که دیگر نیاز به خدا ندارد خودش انجام میشود ، نمیشود که خدای به این بزرگی را وارد این موضوعات کوچک و پیشپاافتاده کنیم و یا اگر هم برای موارد دیگر بکار میبریم صرفا لقلقهی زبان است یک تعارف .
اما حوادث را در بیان یک موحد ببینیم چگونه است :امام خمینی (رحمه الله علیه) فرمودند "خرمشهر را خدا آزاد کرد""شنهای طبس مامور خدا بودند"و ...نگاه یک موحد اینگونه است خدا را فاعل همهی افعال میبیند و جز او فاعلی نمیبیند این در ادبیاتش بارز است رهبری (معظمله) از خاطرات زمان جنگ تعریف میکردند که ما به امام گفتیم ما برای جنگ امکانات لازم نداریم این هلیکوپترها و ... فرسوده است و چند روزی بیشتر دوام نمیآورد امام فرمودند این چه حرفیست شما به وظیفه عمل کنید آنها درست میشوند و رهبری گفتند هنوز آن هلیکوپترها دارن کار میکنند (به اذن خدا) ابزاری که طبق محاسبات باید از رده خارج میشدند(این خاطره نقل به مضمون است)
۳:۲۴
۳:۳۰
ریحانه مشیریان
جامی
بسم الله الرحمن الرحیم 

' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ' ما به این واقعه میگیم "باران آمد" و خداوند در قرآن میفرماید "ما از آسمان باران را نازل کردیم" تفاوت بیان و زبان ما با بیان و زبان قرآن در همین تک جمله مشخص است "باران آمد" یک فعل است و فاعل آن، فعل : آمد ، فاعل : باران باران خودش آمده تمام اما خداوند در قرآن میگوید : ما آب را از آسمان نازل کردیم ما (یعنی من و با واسطهی عوامل زیر دستم) فعل و فاعل و مفعول فاعل : خدا ، فعل : نازل کردن ، مفعول : باران (آب) "بیان" روزمرهی ما نشان از منطق و تفکر ماست وقتی میگوییم باران بارید یعنی فاعلیت خداوند در افعال را نمیبینیم و برای افعال یک استقلالی قائل هستیم که میشود به خدا ربطش داد و میشود ربط هم نداد در حالیکه وقتی بگوئیم "خدا باران را از آسمان نازل کرد " دیگر آن باران هیچ نوع استقلالی برایش تصور نمیشود یعنی مفعول است و مفعول عین ربط و وابستگی به فاعل است مفعول بدون فاعل قابل تصور نیست ؛ میشود تصور کرد که مثلا من نباشم اما این متن نوشته شود ؛ هرگز هرگز نگاهمان به عالَم را باید عوض کنیم تا ادبیاتمان عوض شود رب العالمین را باید ببینیم در هر حادثهای، حتی اگر آن حادثه در روز هزاران بار تکرار میشود ببینید همین جملهی من "آن حادثه در روز هزاران بار تکرار میشود" دوباره اشتباه است باید بگویم "حتی اگر خداوند آن حادثه را هزاران بار در روز تکرار کند" ما عمریست در بیخدایی غوطهور بودیم برای همین ادبیاتمان اشکال دارد و فک میکنیم فقط در نماز در محضر خداییم و بعد از نماز خدا را از زندگی مرخص میکنیم و به دنبال فاعلهای دیگر میرویم و ... ما خدا را فقط در حادثههای بزرگ و به زعم خودمان "حوادث نشدنی" جستجو میکنیم ؛ حوادث روزمره که دیگر نیاز به خدا ندارد خودش انجام میشود ، نمیشود که خدای به این بزرگی را وارد این موضوعات کوچک و پیشپاافتاده کنیم و یا اگر هم برای موارد دیگر بکار میبریم صرفا لقلقهی زبان است یک تعارف . اما حوادث را در بیان یک موحد ببینیم چگونه است : امام خمینی (رحمه الله علیه) فرمودند "خرمشهر را خدا آزاد کرد" "شنهای طبس مامور خدا بودند" و ... نگاه یک موحد اینگونه است خدا را فاعل همهی افعال میبیند و جز او فاعلی نمیبیند این در ادبیاتش بارز است رهبری (معظمله) از خاطرات زمان جنگ تعریف میکردند که ما به امام گفتیم ما برای جنگ امکانات لازم نداریم این هلیکوپترها و ... فرسوده است و چند روزی بیشتر دوام نمیآورد امام فرمودند این چه حرفیست شما به وظیفه عمل کنید آنها درست میشوند و رهبری گفتند هنوز آن هلیکوپترها دارن کار میکنند (به اذن خدا) ابزاری که طبق محاسبات باید از رده خارج میشدند (این خاطره نقل به مضمون است)
ممنونم خیلی عالی بود استفاده کردم
۲:۳۳
بازارسال شده از 🌙قرآن فجر_رمضان المبارک ۱۴۴۶
1403-12-12 قرآن فجر.سوره علق. آقای دژبخش.mp3
۰۱:۰۵:۰۷-۱۴.۹۱ مگابایت
۷:۴۴
جامی
جامی
قرآن فجر
صوت جلسه اول: تدبر در سوره مبارکه علق
آقای دژبخش
آدرس کانال اختصاصی: https://ble.ir/mororsoreha1446
شناسه پاسخگو: @mmkhodadadi
خیلی عالی بودمطالب پیوسته بود پیوستگی آیات خیلی خوب بود میشد اشراف داشت به کل سوره
۷:۴۹
م. اسماعیل زاده
چی شد رفتید کتاب بعدی
۸:۰۸
جامی
تو سلوک گذاشتن گفتند یک ماهه کار یک ساله انجام میشه مایم رفتیم
۸:۰۹
جامی
حوزه میرفتیم یه روز استاد اومدن گفتند اگه از درس قبل سوالی دارین بپرسینمنم پرسیدمبقیه گفتند اونجا رو هنوز درس ندادناستاد سریع گفتند خب پیشخوانی کردند این خیلی خوبه شما هم باید این کارو بکنین و ...حرفای استاد که تموم شد گفتم استاد من اشتباهی خونده بودم
بقیه : 

استاد : 

۸:۲۱
جامی
حالا حکایت همینه پیشخوانی کردم 
۸:۲۲
م. اسماعیل زاده
جامی
تو سلوک گذاشتن گفتند یک ماهه کار یک ساله انجام میشه مایم رفتیم
آره ان شاءالله برکت کنه زمانتون با برکت ماه رمضون
۱۳:۰۱
زینب واحدی🇵🇸
سلام. ببخشید بعداز جلسه ی سوره ی لیل،انشاالله کتاب تفکر رو شروع میکنیم؟
۱۸:۴۱
م. اسماعیل زاده
ان شاءالله 
۱۹:۰۳
جامی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ﴿۱﴾ ---> قسموَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ﴿۲﴾ ---> قسموَ مَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثَى ﴿۳) ---> قسم
:: إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى ﴿۴﴾ ---> جواب قسم
(تفصیل)•الف) فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى ﴿۵﴾ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿۶﴾=> فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى ﴿۷﴾
•ب) وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى ﴿۸﴾وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿۹﴾=> فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿۱۰﴾+ وَ مَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى ﴿۱۱﴾
إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى ﴿۱۲)وَ إِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولَى ﴿۱۳﴾
فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى ﴿۱۴﴾لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى ﴿۱۵﴾ الَّذِي كَذَّبَ و تَوَلَّى ﴿۱۶﴾× وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ﴿۱۷﴾ الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى ﴿۱۸﴾
وَ مَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَى ﴿۱۹﴾ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى ﴿۲۰﴾وَ لَسَوْفَ يَرْضَى ﴿۲۱﴾
وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ﴿۱﴾ ---> قسموَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ﴿۲﴾ ---> قسموَ مَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثَى ﴿۳) ---> قسم
:: إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى ﴿۴﴾ ---> جواب قسم
(تفصیل)•الف) فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى ﴿۵﴾ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿۶﴾=> فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى ﴿۷﴾
•ب) وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى ﴿۸﴾وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿۹﴾=> فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿۱۰﴾+ وَ مَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى ﴿۱۱﴾
إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى ﴿۱۲)وَ إِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولَى ﴿۱۳﴾
فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى ﴿۱۴﴾لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى ﴿۱۵﴾ الَّذِي كَذَّبَ و تَوَلَّى ﴿۱۶﴾× وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ﴿۱۷﴾ الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى ﴿۱۸﴾
وَ مَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَى ﴿۱۹﴾ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى ﴿۲۰﴾وَ لَسَوْفَ يَرْضَى ﴿۲۱﴾
۱۹:۲۸
جامی
آیهی محوری :
إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى ﴿۱۲)وَ إِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولَى ﴿۱۳﴾
إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى ﴿۱۲)وَ إِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولَى ﴿۱۳﴾
۱۹:۳۳
جامی
#بیشتر_بدانیم
قرآن ۷ تا لحن (قالب بیانی) داره۱. لحن امری۲. لحن نهی یا زجر۳. لحن تشویق و ترغیب۴. لحن تهدید ۵. لحن قصص و قصهگویی۶. لحن مثل (حقیقتی را در قالب مثال بیان میکند) ۷. لحن جدل و احتجاج کردن (با اصرار میخواهد حرفش را محکم به کرسی بنشاند و باور رو به مخاطب بقبولاند)
برگرفته از بیانات آقای دژبخش
قرآن ۷ تا لحن (قالب بیانی) داره۱. لحن امری۲. لحن نهی یا زجر۳. لحن تشویق و ترغیب۴. لحن تهدید ۵. لحن قصص و قصهگویی۶. لحن مثل (حقیقتی را در قالب مثال بیان میکند) ۷. لحن جدل و احتجاج کردن (با اصرار میخواهد حرفش را محکم به کرسی بنشاند و باور رو به مخاطب بقبولاند)
برگرفته از بیانات آقای دژبخش
۲۰:۰۸
جامی
#بیشتر_بدانیم
در فهم معنای کلمات عربی و ترجمهی آن چند تا چیز رو باید لحاظ کرد :۱. معنای ریشهی کلمه ۲. معنایی که وزن کلمه به ریشه میدهد۳. معنای اصطلاحی
مثلا "کثر" معنای 《ریشهای》 آن "مخالف کم" است اما وقتی بر 《وزن》 فَوعَل میرود معنای مبالغه میگیرد => کوثر : خیلی زیاد و فراوان و همین ریشه وقتی بر وزن تفاعل میرود معنای منفی پیدا میکند => تکاثر : چشم و همچشمی و به رخ کشیدن
برخی کلمات هم یک 《اصلاح》 هستند و نباید بر اساس وزن و ریشه معنا شوند مثل ظهار (یک اصطلاحی است که وقتی شخصی به همسرش میگفته تو مثل مادرم یا یکی از محارمم هستی بر او حرام میشده و باعث جدایی از هم میشده تا اینکه کفاره میداده)
در فهم معنای کلمات عربی و ترجمهی آن چند تا چیز رو باید لحاظ کرد :۱. معنای ریشهی کلمه ۲. معنایی که وزن کلمه به ریشه میدهد۳. معنای اصطلاحی
مثلا "کثر" معنای 《ریشهای》 آن "مخالف کم" است اما وقتی بر 《وزن》 فَوعَل میرود معنای مبالغه میگیرد => کوثر : خیلی زیاد و فراوان و همین ریشه وقتی بر وزن تفاعل میرود معنای منفی پیدا میکند => تکاثر : چشم و همچشمی و به رخ کشیدن
برخی کلمات هم یک 《اصلاح》 هستند و نباید بر اساس وزن و ریشه معنا شوند مثل ظهار (یک اصطلاحی است که وقتی شخصی به همسرش میگفته تو مثل مادرم یا یکی از محارمم هستی بر او حرام میشده و باعث جدایی از هم میشده تا اینکه کفاره میداده)
۱۱:۳۶
جامی
#بیشتر_بدانیم
اسم : کلمهای است که برای نامیدن اشخاص و افراد بکار میرود و 《زمان ندارد》 مثل آدم، ابلیس، بقره و ...فعل : کلمهای که انجام کار یا روی دادن حالتی رو بیان میکند و 《زمان دارد》مثل یتلون ،قد افلح و ...
جملات اسمیه (جملهای که با اسم شروع میشه) جملات فعلیه (جملهای که با فعل شروع میشه)
* فرق جملات اسمیه و فعلیه در ترجمه و معنا :جملات اسمیه قائده و قانونی رو بیان میکنن و ثبات بیشتری دارن چون زمان ندارند و دارای تاکید هستند خصوصا وقتی اِنَّ اول آن بیاید تاکید بیشتری دارد
جملات فعلیه یک جریانی رو بیان میکنند که در گذشته یا حال یا آینده رخ داده استجملاتی که بر گذشته دلالت میکند قطعیت را نشان میدهند مثل :اذا وقعت الواقعه
اسم : کلمهای است که برای نامیدن اشخاص و افراد بکار میرود و 《زمان ندارد》 مثل آدم، ابلیس، بقره و ...فعل : کلمهای که انجام کار یا روی دادن حالتی رو بیان میکند و 《زمان دارد》مثل یتلون ،قد افلح و ...
جملات اسمیه (جملهای که با اسم شروع میشه) جملات فعلیه (جملهای که با فعل شروع میشه)
* فرق جملات اسمیه و فعلیه در ترجمه و معنا :جملات اسمیه قائده و قانونی رو بیان میکنن و ثبات بیشتری دارن چون زمان ندارند و دارای تاکید هستند خصوصا وقتی اِنَّ اول آن بیاید تاکید بیشتری دارد
جملات فعلیه یک جریانی رو بیان میکنند که در گذشته یا حال یا آینده رخ داده استجملاتی که بر گذشته دلالت میکند قطعیت را نشان میدهند مثل :اذا وقعت الواقعه
۱۲:۰۲
جامی
#بیشتر_بدانیم
معنامفهوممصداق
معنا ---> حقیقت شیء مفهوم ---> فهم ما از معناست مصداق ---> آنچه در بیرون است
هر چه فهم ما از معانی قرآن بیشتر شود بهتر میتوانیم مصادیق آن را در زندگی روزمره پیدا کنیم و آن را بکار ببندیم پس یکی از شروط عمل به قرآن، فهم درست آن است
معنامفهوممصداق
معنا ---> حقیقت شیء مفهوم ---> فهم ما از معناست مصداق ---> آنچه در بیرون است
هر چه فهم ما از معانی قرآن بیشتر شود بهتر میتوانیم مصادیق آن را در زندگی روزمره پیدا کنیم و آن را بکار ببندیم پس یکی از شروط عمل به قرآن، فهم درست آن است
۱۲:۵۲
جامی
برای فهم بیشتر آیات قرآن به پسزمینههای آن باید توجه کرد :۱. شان نزول آیات۲. خود متن آیات که موضوع رو تا حدودی میتوان فهمید
۱۷:۱۱