معلم میگفت بنویس من میگفتم بیا خودت بنویس مدادم تموم میشه
آخه من ذاتا اصفهانیم
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
آخه من ذاتا اصفهانیم
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
۱۶:۲۸
بابام: پسر همستراتو نقد کردی
اون گونی سیمان رو بنداز رو دوشت بیار که خیلی عقبیم
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
اون گونی سیمان رو بنداز رو دوشت بیار که خیلی عقبیم
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
۱۶:۲۸
هنوز کسی کشف نکرده چرا وقتی زنگ مدرسه میخورد با جیغ و با سرعت نور مدرسه رو ترک میکردیم؟ اون همه عجله برای چی بود واقعا ؟
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
۱۶:۲۸
کاش برگردیم به اون زمان که وقتی با بابات حرف میزدی
رفیقات صدای قلیون و دختر در میآوردن
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
رفیقات صدای قلیون و دختر در میآوردن
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
۱۶:۲۹
والدین ایرانی یجوری وارد اتاق فرزندشون میشن که
انگار با حکم قضایی اومدن!
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
انگار با حکم قضایی اومدن!
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
۱۶:۲۹
شب بلهبرونم، مادر داماد گفت:
خرید عروسی باید در شأن خانوادهی ما باشه.
بابامم گفت:
بهتر، چون ما بخوایم در شأن خانوادهی خودمون خرید کنیم، خیلی گرون درمیاد.
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
خرید عروسی باید در شأن خانوادهی ما باشه.
بابامم گفت:
بهتر، چون ما بخوایم در شأن خانوادهی خودمون خرید کنیم، خیلی گرون درمیاد.
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
۱۶:۲۹
۴:۳۰
۴:۳۱
۴:۳۱
۶:۴۴
۶:۴۹
ﺗﻮ ﺍﺗﻮﺷﻮیی ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ ﺍین ﻟﺒﺎﺳﺎﺭﻭ ﺍﺗﻮ ﮐﻨﻴﻦ
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ:ﺑﻪ ﻧﺎﻡ؟؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﻭﺍﯼ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﻣﻴﺸﻪ این ﻟﺒﺎﺳﺎﺭﻭ ﺍﺗﻮ ﮐﻨﻴﻦ ؟
میگن اتو شویه جمع کرده بلال میفروشه
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ:ﺑﻪ ﻧﺎﻡ؟؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﻭﺍﯼ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﻣﻴﺸﻪ این ﻟﺒﺎﺳﺎﺭﻭ ﺍﺗﻮ ﮐﻨﻴﻦ ؟
میگن اتو شویه جمع کرده بلال میفروشه
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
۶:۵۰
۶:۵۲
پاکت هدیه
「
「 𝖳𝗂𝗆𝖺𝗋𝖾𝗌𝗍𝖺𝗇 𝗆𝖾𝗆𝖾 😂 」
پاکت هدیه
「
「 𝖳𝗂𝗆𝖺𝗋𝖾𝗌𝗍𝖺𝗇 𝗆𝖾𝗆𝖾 😂 」
پاکت هدیه
「
「 𝖳𝗂𝗆𝖺𝗋𝖾𝗌𝗍𝖺𝗇 𝗆𝖾𝗆𝖾 😂 」
بازارسال شده از لینکدونی خان
اینجا عضو شو شات بده پی ویم پاکت هزار تومنی میدم
ble.ir/join/4EWqiKiZVH
آیدیم:
@khan_2004
لطفا نگین بیشتر بده تا ب همه برسه
ble.ir/join/4EWqiKiZVH
آیدیم:
@khan_2004
لطفا نگین بیشتر بده تا ب همه برسه
۱۶:۲۱
پدربزرگ رفیقم مرده بود اومدم با شخصیت بازی دربیارم بگم مرگ حقه گفتم حقش بود
گفت داداش خفه شو برو خرماتو بخور
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
گفت داداش خفه شو برو خرماتو بخور
<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>-<>
✼ ҉ تـــیـمــارســتـانــ مـــیــمـ ҉ ✼
۱۸:۱۴
سخن میان دو دشمن چنان گوی که گر دوست گردند شرم زده نشوی.
میان دو کس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت هیزم کش است
کنند این و آن خوش دگرباره دل
وی اندر میان کوربخت و خجل
میان دو تن آتش افروختن
نه عقل است و خود در میان سوختن
در سخن با دوستان آهسته باش
تا ندارد دشمن خونخوار گوش
پیش دیوار آنچه گویی هوش دار
تا نباشد در پس دیوار گوش
سعدیble.ir/join/D7S7dFKPBZ
میان دو کس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت هیزم کش است
کنند این و آن خوش دگرباره دل
وی اندر میان کوربخت و خجل
میان دو تن آتش افروختن
نه عقل است و خود در میان سوختن
در سخن با دوستان آهسته باش
تا ندارد دشمن خونخوار گوش
پیش دیوار آنچه گویی هوش دار
تا نباشد در پس دیوار گوش
سعدیble.ir/join/D7S7dFKPBZ
۱۸:۱۵
چنلی با منبع بیو و فیلم های حق و مودی 🥺
خوشحال میشم به جمع ما بیاین زیباها؛)@monreve_m
خوشحال میشم به جمع ما بیاین زیباها؛)@monreve_m
۱۹:۰۰