من مدتی است ابر بهارم برای توباید ولم کنند ببارم برای تو
این روزها پر از هیجان تغزلمچیزی بجز ترانه ندارم برای تو
جان من است و جان تو ، امروز حاضرماین را به پای آن بگذارم برای تو
از حد دوست دارمت اعداد عاجزنداصلا نمی شود بشمارم برای تو
این شهر در کشاکش کوه و کویر و دشتدریا نداشت دل بسپارم برای تو
من ماهیم ،تو آب ،تو ماهی من آفتابیاری برای من ،تو ،و یارم برای تو
با آن صدای ناز برایم #غزل بخوانتا وقت مرگ حوصله دارم برای تو #مهدی_فرجی
@top_poems
این روزها پر از هیجان تغزلمچیزی بجز ترانه ندارم برای تو
جان من است و جان تو ، امروز حاضرماین را به پای آن بگذارم برای تو
از حد دوست دارمت اعداد عاجزنداصلا نمی شود بشمارم برای تو
این شهر در کشاکش کوه و کویر و دشتدریا نداشت دل بسپارم برای تو
من ماهیم ،تو آب ،تو ماهی من آفتابیاری برای من ،تو ،و یارم برای تو
با آن صدای ناز برایم #غزل بخوانتا وقت مرگ حوصله دارم برای تو #مهدی_فرجی
۱۴:۰۷
۱۷:۰۳
۱:۵۲
۵:۳۸
۱۵:۵۴
۱۶:۰۹
تلخ است روزگارِ پیمبر نداشتنتلخ است خانه داشتن و در نداشتن
باران بهانه است، محال است در غمتبغض گلوی عرش، ترک برنداشتن
نه عشق، نه خوشی، نه جوانی... بدون توجا کرده در میان دلم هر نداشتن
از رفتنت، سکوتِ گلوگیر سهم منسهم حسین، غصّهی #مادر نداشتن
جان علی به جان تو بستهست، پس شدهستاین خانه ضرب در دوبرابر نداشتن
تو نیستیّ و بیتو در این روزگار تلخاز هرچه داشتن شده بهتر، نداشتن...
#مهدی_حنیفهشهادت #حضرت_فاطمه (س) تسلیت
@top_poems
باران بهانه است، محال است در غمتبغض گلوی عرش، ترک برنداشتن
نه عشق، نه خوشی، نه جوانی... بدون توجا کرده در میان دلم هر نداشتن
از رفتنت، سکوتِ گلوگیر سهم منسهم حسین، غصّهی #مادر نداشتن
جان علی به جان تو بستهست، پس شدهستاین خانه ضرب در دوبرابر نداشتن
تو نیستیّ و بیتو در این روزگار تلخاز هرچه داشتن شده بهتر، نداشتن...
#مهدی_حنیفهشهادت #حضرت_فاطمه (س) تسلیت
۷:۱۷
۱۴:۴۲
۱۴:۵۶
۲:۱۵
۱۵:۳۸
تو روح شاد شرابی و من غمین امشب مرا ز خود برهان، ای رهاترین! امشب
درون واژه نگنجم ز بس که سرشارم بمان و خندۀ آن سوی گریه بین امشب
بگو به ماه و به اختر چراغها بکشند که با تو نیست نیازم به آن و این امشب
به آفتاب که ناز از سپیدهدم نخرم که شب خوش است کنار تو نازنین امشب
بمان و گو، چو زمان، در زمان نماند هیچ که از زمانه همین خواهم و همین امشب
به شکر آمدنت، ای تبسّم تو بهار! ستاره بارد از ابر بر زمین امشب
گره ز کار گشایند قاصدان سحر بیا گره بگشاییم از جبین امشب
#اسماعیل_خویی
@top_poems
درون واژه نگنجم ز بس که سرشارم بمان و خندۀ آن سوی گریه بین امشب
بگو به ماه و به اختر چراغها بکشند که با تو نیست نیازم به آن و این امشب
به آفتاب که ناز از سپیدهدم نخرم که شب خوش است کنار تو نازنین امشب
بمان و گو، چو زمان، در زمان نماند هیچ که از زمانه همین خواهم و همین امشب
به شکر آمدنت، ای تبسّم تو بهار! ستاره بارد از ابر بر زمین امشب
گره ز کار گشایند قاصدان سحر بیا گره بگشاییم از جبین امشب
#اسماعیل_خویی
۱۴:۰۴
۱۷:۳۴
هم در هوای ابری آبان دلم گرفتهم در سکوت سرد #زمستان دلم گرفت
هرجا که عاشقی به مراد دلش رسیدهرجا گرفت نمنم باران #دلم_گرفت
#مجید_ترکابادی
@top_poems
هرجا که عاشقی به مراد دلش رسیدهرجا گرفت نمنم باران #دلم_گرفت
#مجید_ترکابادی
۱۶:۴۶
دلتنگیم را از #غزل ، این یار دیرینم بپرسید از هم سپارِ لحظه های تلخ و شیرینم بپرسید
این خنده های بی خودی را بر لبم جدی مگیریدحال مرا از واژه های #شعر غمگینم بپرسید
من خود نمی دانم، شما دردِ مگوی سال ها را از او که عاجز مانده در یک لحظه تسکینم بپرسید
من زنده ام اما خود این نادیده را باور ندارم از هر که این ناباوری را کرده تلقینم بپرسید
باور ندارم از خود این تسلیم بی چون و چرا رااز زندگی از هر چه می خوانم به تمکینم بپرسید
یک مرغ دیگر کم شد از این فوج بی پرواز و آوازدیگر مرا از پنجه ی خونین شاهینم بپرسید
#محمدعلی_بهمنی
@top_poems
این خنده های بی خودی را بر لبم جدی مگیریدحال مرا از واژه های #شعر غمگینم بپرسید
من خود نمی دانم، شما دردِ مگوی سال ها را از او که عاجز مانده در یک لحظه تسکینم بپرسید
من زنده ام اما خود این نادیده را باور ندارم از هر که این ناباوری را کرده تلقینم بپرسید
باور ندارم از خود این تسلیم بی چون و چرا رااز زندگی از هر چه می خوانم به تمکینم بپرسید
یک مرغ دیگر کم شد از این فوج بی پرواز و آوازدیگر مرا از پنجه ی خونین شاهینم بپرسید
#محمدعلی_بهمنی
۷:۱۳
پریرویی که من حیران اویمبه جان آمد دل از هجران اویم
بگفتندش فلان مُرد از غمت! گفتنخواهد مُرد، چون من جان اویم...#امیرخسرو_دهلوی
@top_poems
بگفتندش فلان مُرد از غمت! گفتنخواهد مُرد، چون من جان اویم...#امیرخسرو_دهلوی
۱۶:۴۳
۱۶:۵۱
۱۸:۰۲
روزی که در فراق جمال تو بودهامگریان در اشتیاق وصال تو بودهام
هر سو که رفتهام به هوای تو رفتهامهرجا که بودهام به خیال تو بودهام
هرگه شکرلبی به کسی کرد گفتوگودر حسرت جواب و سؤال تو بودهام
جایی که داغ بر ورق لاله دیدهامآنجا به یاد عارض و خال تو بودهام
چون کردهام نظارهٔ قد بلند سرودر آرزوی تازهنهال تو بودهام
القصه رخ نما که هلالیصفت بسیمشتاق آفتاب جمال تو بودهام
#هلالی_جغتایی
@top_poems
هر سو که رفتهام به هوای تو رفتهامهرجا که بودهام به خیال تو بودهام
هرگه شکرلبی به کسی کرد گفتوگودر حسرت جواب و سؤال تو بودهام
جایی که داغ بر ورق لاله دیدهامآنجا به یاد عارض و خال تو بودهام
چون کردهام نظارهٔ قد بلند سرودر آرزوی تازهنهال تو بودهام
القصه رخ نما که هلالیصفت بسیمشتاق آفتاب جمال تو بودهام
#هلالی_جغتایی
۱۴:۴۹
۱۴:۴۹