بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
گفتند از حوالی اینجا گذشته استزیباییاش ز حد تماشا گذشته است
از من مخواه خشم خودم را فرو خورمدیگر مجال صبر و مدارا گذشته است
وقتی که از خطای تو جای گذشت نیستباید قبول کرد که فردا گذشته است
ای جام می که وسوسهام میکنی مدامما را معاف دار که از ما گذشته است
میراثدار سلسلهای پادشاهیامدوران باشکوه من اما گذشته است
ای عشق نوح باش و به فریاد ما برسحالا که آب از سر دنیا گذشته استمحمدحسن_جمشیدی
از من مخواه خشم خودم را فرو خورمدیگر مجال صبر و مدارا گذشته است
وقتی که از خطای تو جای گذشت نیستباید قبول کرد که فردا گذشته است
ای جام می که وسوسهام میکنی مدامما را معاف دار که از ما گذشته است
میراثدار سلسلهای پادشاهیامدوران باشکوه من اما گذشته است
ای عشق نوح باش و به فریاد ما برسحالا که آب از سر دنیا گذشته استمحمدحسن_جمشیدی
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
ببین نماز عشق را، قیام شیعه را بیینبیا شکوه تامّ و تمام شیعه را ببین
صدا نمیزند برو، اشاره میکند بیاطلایهدار امتش، امام شیعه را ببین
بیا و قامتش نگر، جلال و هیبتش نگربه خطبهاش صلابت کلام شیعه را ببین
اگر نبرد شد هدف، ببین به شور لا تَخَفبه صحنهاند صف به صف، مرام شیعه را ببین
فدا شدن کرامت و شهادت است عادتشبه روی مرگ خنده و سلام شیعه را ببین
اگر نمردی از عذاب وعدههای صادقشبمان و ضرب شست انتقام شیعه را ببینble.ir/join/CcoRmGrVoC
صدا نمیزند برو، اشاره میکند بیاطلایهدار امتش، امام شیعه را ببین
بیا و قامتش نگر، جلال و هیبتش نگربه خطبهاش صلابت کلام شیعه را ببین
اگر نبرد شد هدف، ببین به شور لا تَخَفبه صحنهاند صف به صف، مرام شیعه را ببین
فدا شدن کرامت و شهادت است عادتشبه روی مرگ خنده و سلام شیعه را ببین
اگر نمردی از عذاب وعدههای صادقشبمان و ضرب شست انتقام شیعه را ببینble.ir/join/CcoRmGrVoC
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
مینشینی شعر میخوانی و من محو صدایتمینشینم دست زیر چانه پای حرفهایت
شوق داری از غزلهای قدیمی هم بخوانیدوست دارم بشنوم تا صبح از حال و هوایت
میبرد هر واژه ما را تا خیال دوردستیشعر میخوانی برایم اشک میریزم برایت
از چه میترسانیام ای عشق از اندوه فرداهرچه باداباد میدانی که میمانم به پایت
سالها از آخرین دیدار در باران گذشتهروز وصل دوستداران یاد باد و هایهایت
عطیهسادات_حble.ir/join/CcoRmGrVoC
شوق داری از غزلهای قدیمی هم بخوانیدوست دارم بشنوم تا صبح از حال و هوایت
میبرد هر واژه ما را تا خیال دوردستیشعر میخوانی برایم اشک میریزم برایت
از چه میترسانیام ای عشق از اندوه فرداهرچه باداباد میدانی که میمانم به پایت
سالها از آخرین دیدار در باران گذشتهروز وصل دوستداران یاد باد و هایهایت
عطیهسادات_حble.ir/join/CcoRmGrVoC
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
نخورم زخم در آن کوچه که مرهم باشدنشوم کشته در آن شهر که ماتم باشد
خجل آن کشته که چون تیغ کشد غمزهٔ دوستاحتیاجش به دم عیسی مریم باشد
ble.ir/join/CcoRmGrVoC
خجل آن کشته که چون تیغ کشد غمزهٔ دوستاحتیاجش به دم عیسی مریم باشد
ble.ir/join/CcoRmGrVoC
۲۲:۲۸
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم مارو نمی تابیم از سیلاب، دریاییم ما
پرده غفلت نمی گردد بصیرت را حجابگرچه از پوشیده چشمانیم، بیناییم ما
مطلب ما گوهر عبرت به دست آوردن استگر به ظاهر همچو طفلان در تماشاییم ما
شبنم ما را ز گل آتش بود در زیر پاکز نظربازان آن خورشید سیما ییم ما
کرده ایم از خودحسابی نقد بر خود حشر رافارغ از اندیشه دیوان فرداییم ما
با رفیقان موافق، بند و زندان گلشن استهر که شد دیوانه، چون زنجیر همپاییم ما
سیل نتواند غبار ما ز کوی یار بردکز نظربندان آن مژگان گیراییم ما
پیش پا دیدن ز ما صائب نمی آید چو شمعبس که محو جلوه آن قد رعناییم ما
ble.ir/join/CcoRmGrVoC
پرده غفلت نمی گردد بصیرت را حجابگرچه از پوشیده چشمانیم، بیناییم ما
مطلب ما گوهر عبرت به دست آوردن استگر به ظاهر همچو طفلان در تماشاییم ما
شبنم ما را ز گل آتش بود در زیر پاکز نظربازان آن خورشید سیما ییم ما
کرده ایم از خودحسابی نقد بر خود حشر رافارغ از اندیشه دیوان فرداییم ما
با رفیقان موافق، بند و زندان گلشن استهر که شد دیوانه، چون زنجیر همپاییم ما
سیل نتواند غبار ما ز کوی یار بردکز نظربندان آن مژگان گیراییم ما
پیش پا دیدن ز ما صائب نمی آید چو شمعبس که محو جلوه آن قد رعناییم ما
ble.ir/join/CcoRmGrVoC
۲۲:۲۸