عکس پروفایل کانل شعر وادب فارسی وداستانک

کانل شعر وادب فارسی وداستان

۱۹۵عضو
بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
از زندگی از این همه تکرار خسته‌اماز های و هوی کوچه و بازار خسته‌ام
دلگیرِ آسمانم و آزرده‌ی زمینامشب برای هرچه و هر کار خسته‌ام
دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشموایا … کزین حصار دل آزار خسته‌ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میزوز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته‌ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی‌شکیبم و بی یار خسته‌ام

با خویش در ستیزم و از دوست در گریزاز حال من مپرس که بسیار خسته‌ام

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یادمرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم
جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکُش فریادکه کرد افسون و نیرنگش ملول از جانِ شیرینم
ز تابِ آتش دوری شدم غرقِ عرق چون گُلبیار ای بادِ شبگیری نسیمی زان عرقچینم
جهانِ فانی و باقی فدایِ شاهد و ساقیکه سلطانیِّ عالَم را طُفیلِ عشق می‌بینم
اگر بر جایِ من غیری گزیند دوست، حاکم اوستحرامم باد اگر من جان به جایِ دوست بُگزینم
شبِ رحلت هم از بستر رَوَم در قصرِ حورُالعیناگر در وقتِ جان دادن تو باشی شمعِ بالینم
حدیثِ آرزومندی که در این نامه ثبت افتادهمانا بی‌غلط باشد، که حافظ داد تلقینم

حضرت_حافظ

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
بی‌تو در دیده مرا خار و سَمن هر دو یکی‌ستکنج زندان و خیابان و چمن هر دو یکی‌ست
مرده و زنده عاشق نتوان یافت ز همزانکه پیراهن عُشّاق و کفن هر دو یکی‌ست
کهنه از نو نشناسیم که بر دل زِ فراقسوزش داغ نو و داغ کُهن،هر دو یکی‌ست

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
نه از خندیدنم خندان نه از رنجیدنم غمگین مرا نادیده می‌گیرد چه دردی بیشتر از این؟
«خدا عمرت دهد» آهسته این را گفت و ترکم کرد نفهمیدم که با حرفش دعایم کرد یا نفرین
گمان کن روی آتش چند خرمن پنبه بگذارند نشد بر داغ عشقش حرف‌های دیگران تسکین
تو ای دنیا چه مکر تازه‌ای در چنته‌ات داری؟ فریبت را نخواهم خورد بدسیمای خوش تزئین !
نفهمیدم چه‌ها دیدم، نمی‌دانم چه خواهم دید تمام زندگی خواب است! خوابی مبهم و سنگین

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
نشنیدم به عالم نامی خوشتر از نام حسین نبود هیچ لعل لبی خشک‌تر از کام حسین خاک وافلاک می کشند منت اوتابگیرندکامی از جام حسینبی تاب رخش همه شمس و قمرتا بگیرند نوری از بام حسینسیر کنیم ارض و فلک به یک نظر تا به دل داریم ذکر مدام حسینکاتب به هوش آمدند عاشقان در پی اوتا مهدی بخواند پیام حسین

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
گفتند از حوالی اینجا گذشته استزیبایی‌اش ز حد تماشا گذشته است
از من مخواه خشم خودم را فرو خورمدیگر مجال صبر و مدارا گذشته است
وقتی که از خطای تو جای گذشت نیستباید قبول کرد که فردا گذشته است
ای جام می که وسوسه‌ام می‌کنی مدامما را معاف دار که از ما گذشته است
میراث‌دار سلسله‌ای پادشاهی‌امدوران باشکوه من اما گذشته است
ای عشق نوح باش و به فریاد ما برسحالا که آب از سر دنیا گذشته است

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
گفتند از حوالی اینجا گذشته استزیبایی‌اش ز حد تماشا گذشته است
از من مخواه خشم خودم را فرو خورمدیگر مجال صبر و مدارا گذشته است
وقتی که از خطای تو جای گذشت نیستباید قبول کرد که فردا گذشته است
ای جام می که وسوسه‌ام می‌کنی مدامما را معاف دار که از ما گذشته است
میراث‌دار سلسله‌ای پادشاهی‌امدوران باشکوه من اما گذشته است
ای عشق نوح باش و به فریاد ما برسحالا که آب از سر دنیا گذشته استمحمدحسن_جمشیدی

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
من نیز چو خورشید،دلم زنده به عشق استراه دل خود را نتوانم که نپویم
هر صبح در آیینه‌ی جادویی خورشیدچون می نگرم،او همه

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
برای چیست که از رفتن تو دل‌نگرانم؟مگر چقدر قرار است بی‌تو زنده بمانم
شکایتی اگر از عشق دارم، از سر خامی‌ستبه‌لطف خویش خطای مرا ببخش، جوانم

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یادمرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم
جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکُش فریادکه کرد افسون و نیرنگش ملول از جانِ شیرینم
ز تابِ آتش دوری شدم غرقِ عرق چون گُلبیار ای بادِ شبگیری نسیمی زان عرقچینم
جهانِ فانی و باقی فدایِ شاهد و ساقیکه سلطانیِّ عالَم را طُفیلِ عشق می‌بینم
اگر بر جایِ من غیری گزیند دوست، حاکم اوستحرامم باد اگر من جان به جایِ دوست بُگزینم
شبِ رحلت هم از بستر رَوَم در قصرِ حورُالعیناگر در وقتِ جان دادن تو باشی شمعِ بالینم
حدیثِ آرزومندی که در این نامه ثبت افتادهمانا بی‌غلط باشد، که حافظ داد تلقینم

حضرت_حافظundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
از زندگی از این همه تکرار خسته‌اماز های و هوی کوچه و بازار خسته‌ام
دلگیرِ آسمانم و آزرده‌ی زمینامشب برای هرچه و هر کار خسته‌ام
دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشموایا … کزین حصار دل آزار خسته‌ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میزوز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته‌ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی‌شکیبم و بی یار خسته‌ام

با خویش در ستیزم و از دوست در گریزاز حال من مپرس که بسیار خسته‌ام
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
برای چیست که از رفتن تو دل‌نگرانم؟مگر چقدر قرار است بی‌تو زنده بمانم
شکایتی اگر از عشق دارم، از سر خامی‌ستبه‌لطف خویش خطای مرا ببخش، جوانم
خزانِ سوخته‌ام پرشد از شکوهِ شکوفههزارشکر که پای تو باز شد به جهانم
به‌قول اهل سخن شاعری زبانزدم اماهمیشه پیش تو لکنت گرفته‌است زبانم
اگرچه پیش تو ماندن تمام حاجت من بودولی اراده کنی، بسته می‌شود چمدانم
حسین_دهلوی
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
گفتند از حوالی اینجا گذشته استزیبایی‌اش ز حد تماشا گذشته است
از من مخواه خشم خودم را فرو خورمدیگر مجال صبر و مدارا گذشته است
وقتی که از خطای تو جای گذشت نیستباید قبول کرد که فردا گذشته است
ای جام می که وسوسه‌ام می‌کنی مدامما را معاف دار که از ما گذشته است
میراث‌دار سلسله‌ای پادشاهی‌امدوران باشکوه من اما گذشته است
ای عشق نوح باش و به فریاد ما برسحالا که آب از سر دنیا گذشته استمحمدحسن_جمشیدی
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم مارو نمی تابیم از سیلاب، دریاییم ما
پرده غفلت نمی گردد بصیرت را حجابگرچه از پوشیده چشمانیم، بیناییم ما
مطلب ما گوهر عبرت به دست آوردن استگر به ظاهر همچو طفلان در تماشاییم ما
شبنم ما را ز گل آتش بود در زیر پاکز نظربازان آن خورشید سیما ییم ما
کرده ایم از خودحسابی نقد بر خود حشر رافارغ از اندیشه دیوان فرداییم ما
با رفیقان موافق، بند و زندان گلشن استهر که شد دیوانه، چون زنجیر همپاییم ما
سیل نتواند غبار ما ز کوی یار بردکز نظربندان آن مژگان گیراییم ما
پیش پا دیدن ز ما صائب نمی آید چو شمعبس که محو جلوه آن قد رعناییم ما
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
می‌نشینی شعر می‌خوانی و من محو صدایتمی‌نشینم دست زیر چانه پای حرف‌هایت
شوق داری از غزل‌های قدیمی هم بخوانیدوست دارم بشنوم تا صبح از حال و هوایت
می‌برد هر واژه ما را تا خیال دوردستیشعر می‌خوانی برایم اشک می‌ریزم برایت
از چه می‌ترسانی‌ام ای عشق از اندوه فرداهرچه باداباد می‌دانی که می‌مانم به پایت
سال‌ها از آخرین دیدار در باران گذشتهروز وصل دوستداران یاد باد و های‌هایت
عطیه‌سادات_ح
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
thumnail
گر همچو من افتادهٔ این دام شویای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیمبا ما منشین اگر نه بدنام شوی
حافظundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
ببین نماز عشق را، قیام شیعه را بیینبیا شکوه تامّ و تمام شیعه را ببین
صدا نمی‌زند برو، اشاره می‌کند بیاطلایه‌دار امتش، امام شیعه را ببین
بیا و قامتش نگر، جلال و‌ هیبتش نگربه خطبه‌اش صلابت کلام شیعه را ببین
اگر نبرد شد هدف، ببین به شور لا تَخَفبه صحنه‌اند صف به صف، مرام شیعه را ببین
فدا شدن کرامت و شهادت است عادتشبه روی مرگ خنده و سلام شیعه را ببین
اگر نمردی از عذاب وعده‌های صادقشبمان و ضرب شست انتقام شیعه را ببینundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
می‌نشینی شعر می‌خوانی و من محو صدایتمی‌نشینم دست زیر چانه پای حرف‌هایت
شوق داری از غزل‌های قدیمی هم بخوانیدوست دارم بشنوم تا صبح از حال و هوایت
می‌برد هر واژه ما را تا خیال دوردستیشعر می‌خوانی برایم اشک می‌ریزم برایت
از چه می‌ترسانی‌ام ای عشق از اندوه فرداهرچه باداباد می‌دانی که می‌مانم به پایت
سال‌ها از آخرین دیدار در باران گذشتهروز وصل دوستداران یاد باد و های‌هایت
عطیه‌سادات_حundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
نخورم زخم در آن کوچه که مرهم باشدنشوم کشته در آن شهر که ماتم باشد
خجل آن کشته که چون تیغ کشد غمزهٔ دوستاحتیاجش به دم عیسی مریم باشد
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸

بازارسال شده از کانل شعر وادب فارسی وداستان
زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم مارو نمی تابیم از سیلاب، دریاییم ما
پرده غفلت نمی گردد بصیرت را حجابگرچه از پوشیده چشمانیم، بیناییم ما
مطلب ما گوهر عبرت به دست آوردن استگر به ظاهر همچو طفلان در تماشاییم ما
شبنم ما را ز گل آتش بود در زیر پاکز نظربازان آن خورشید سیما ییم ما
کرده ایم از خودحسابی نقد بر خود حشر رافارغ از اندیشه دیوان فرداییم ما
با رفیقان موافق، بند و زندان گلشن استهر که شد دیوانه، چون زنجیر همپاییم ما
سیل نتواند غبار ما ز کوی یار بردکز نظربندان آن مژگان گیراییم ما
پیش پا دیدن ز ما صائب نمی آید چو شمعبس که محو جلوه آن قد رعناییم ما
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedble.ir/join/CcoRmGrVoCundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۲۸