۱۸ تیر ۱۳۹۷
تا این احادیث مغفول را در روح بچهها ننشانیم، جامعه روی رستگاری نخواهد دید!
۱۰:۲۹
فریاد بزن مائده! یاسر عرب
تماس گرفت که: «حالا چه باید کرد؟» جالب است! بعد از پایان گفتگو دیدم در چند سال اخیر هیچ مدیر فرهنگی و مسئول رسانه ای از من نپرسیده :«چه باید کرد؟»از شما پرسیده اند؟ از بغل دستی تان چه؟سوال دیگری از شما پرسیده اند؟ مثلا پرسیده اند: «حالتان چطور است؟» اصلا تصمیم گیران حوزه ی فرهنگ و رسانه "سوال" هم می پرسند؟ سوال استفهامی؟ فهم؟ شیب؟ بام؟
مائده= طعام آسمانی. اسم از این بهتر می خواستی؟ رسم چی؟مائده های ما چه "مهارتی" دارند؟ در نظام آموزشی نقاشان زبر دستی بار میایند؟ عکاسان خوش ذوقی می شوند؟ ذهن خلاقی پیدا می کنند؟ هویتشان چگونه ساخته می شود؟ غیر از "بدن" و چشم ابرو چه دارند برای "درخشیدن" در چشم دیگران؟ ندرخشند؟ چشم! اما می شود به یک نوجوان در دنیای امروز گفت «نباش! نبین! نگو! ندرخش؟» می شود خواست معتکف گوشه مسجد باشد؟ دائم بنشیند برای المپیاد درس بخواند؟ فرض که شد! چند روز؟ یک هفته؟ یک ماه؟ بعدش چه؟
من از کجا بدانم دخترم "فاطمه زهرا" چهار سال دیگر چه می شود؟چطور؟ همین امسال مدرسه اش که تمام شد آمد که: «حوصله ام سر رفته! چقدر کارتن و طراحی؟ و کتاب؟»گفت: «دوست می خواهم. بیرون میخواهم. پارک می خواهم. سینما می خواهم. بازی.شادی. قرار ملاقات با دوستان مدرسه ام و...»من و مادرش بعد دو روز تامل دیدیم راست می گوید! کانون پرورش فکری که می رود هم برنامه جامعی ندارد. یک کاره! راه افتادیم تا برای رفع این مشکل کافه کتابی دخترانه راه بیندازیم تا فضایی شود امن و دخترانه برای همه فاطمه زهرا ها و مائده ها، که با خیال جمع خانواده ها با رغبت بیایند و حرف بزنند و بازی کنند و گل بکارند و بسرایند و بخندند و خوش باشند! (هر جا که انتخاب کردیم کرایه اش سر به فلک داشت!) خوب این در توانِ دولت و حاکمیت است که این فضای تعامل امن و سازنده و شاد را ایجاد کند یا منِ پدر و مادر؟
پدر آمرزیدها چه دادید که اینطور طلبکارید؟ در مبلمان شهری چه فضایی به این دختران نوجوان اختصاص دادید که با فراغ بال و احساس امنیت بیایند و انرژی شان را خالی کنند؟ خوب سری بچرخانیم! نگاهی ساده بیندازیم به آثار ضعیفِ حوزه ی"کودک و نوجوان" بالای نود درصد این آثار که به اسم این دو طیف باهم بیرون میاید مخصوص "کودکان" است!
کاش مائده می گفت: «وقتی در نظام اقتصادی اینقدر بی تدبیر هستید که یک پدر (و در شهر های کلان یک مادر) باید از کله سحر تا بوق سگ بدود تا بتواند معاش حداقلی خانواده اش را تامین کند چگونه انتظار دارید که رابطه ی احساسی خوبی بین فرزندان و والدین شکل بگیرد؟ برای خانواده هایی که فرزندان بزرگتر علاوه بر بزرگ کردن خود، باید خواهر و برادر کوچکشان را هم بزرگ کنند! چگونه متوقع هستید که نظارت و هدایت و راهنمایی والدین بالای سر فرزندان باشد؟»
کاش مائده فریاد می زد: «شما قبل این کجای زندگی من بودید؟ آنوقت که من در زندگی الگویی با تمام جزییات می خواستم! آنوقت که در مدرسه سنگ صبور لازم داشتم! آنوقت که نیاز به توجه و دیده شدن و تشویق شدن داشتم! شما کجا بودید؟ شما جز تلنبار بیهوده مطالب پوچ چه راهی برایم گذاشته اید؟ رقصیدن بد است؟ باشد. اما حتی همین رقصیدن را هم که من بیرون از ساز و کار آموزشی شما یاد گرفتم! بعد اینهمه سال تحصیل در نظام آموزشی چه دارم؟ جز مدرک تحصیلی که بگذارم در کوزه و آبش را بخورم؟»
کاش مائده داد می زد: «ساختار تربیتی هیچ گونه هویتی در درختچه ذهنی ام ایجاد نکرده و هیچ مهارتی تا نوجوانی ارائه نکرد! و من برای دیده شدن به ساده ترین دارایی ام (تنم) چنگ انداختم اما اگر کار من خطا بود چرا با ولع و هجوم مخاطب مواجه شدم؟ و چطور جامعه ای که تا دیروز هیچ برنامه ای برای من نداشت،برای هر ویدئویی که کمی منِ نوجوان لباس ام برهنه تر شده و رقص هایم احساسی تر، ده ها هزار لایک و کامنت اضافه و بالای نیم میلیون مخاطب برایم ایجاد کرده و حالا که من گرفتارم به روی خودش هم نمیاورد که رفتار همین جامعه در دنیای مجازی است که به صورت پاداش (توجه) به من احساس "رضایت درونی" داده و هر بار من را ترغیب به تکرار متهورانه تری کرده!»
کاش مائده می گفت: «حالا این جامعه و شما متولیان رسانه و فرهنگ چطور می توانید یک "فرد" را که حاصل چرخه معیوب چند ده ساله ی تربیتی در سیستم فرهنگی و نظام اقتصادی خودتان است بیاورید و نقره داغ اش کنید تا عبرت دیگران شود! با کدام حجت شرعی؟ با قاعده ی توجیه وسیله برای رسیدن به هدف؟ به هدفتان رسیدید؟ هدفتان چه بود؟ راه افتادن کمپینِ برقص تا برقصیم؟ اینکه حالا هزاران دختر نوجوان دیگر به بهانه ی حمایت از من جلوی دوربین موبایلشان برقصند و در شبکه های اجتماعی بارگزاری کنند؟ عقل می دانید چیست؟»
مائده نمی تواند این زوایا را تحلیل کند ولی در تمام این سالها فریاد زده است، با تن اش!.
@RESANEYEMA
تماس گرفت که: «حالا چه باید کرد؟» جالب است! بعد از پایان گفتگو دیدم در چند سال اخیر هیچ مدیر فرهنگی و مسئول رسانه ای از من نپرسیده :«چه باید کرد؟»از شما پرسیده اند؟ از بغل دستی تان چه؟سوال دیگری از شما پرسیده اند؟ مثلا پرسیده اند: «حالتان چطور است؟» اصلا تصمیم گیران حوزه ی فرهنگ و رسانه "سوال" هم می پرسند؟ سوال استفهامی؟ فهم؟ شیب؟ بام؟
مائده= طعام آسمانی. اسم از این بهتر می خواستی؟ رسم چی؟مائده های ما چه "مهارتی" دارند؟ در نظام آموزشی نقاشان زبر دستی بار میایند؟ عکاسان خوش ذوقی می شوند؟ ذهن خلاقی پیدا می کنند؟ هویتشان چگونه ساخته می شود؟ غیر از "بدن" و چشم ابرو چه دارند برای "درخشیدن" در چشم دیگران؟ ندرخشند؟ چشم! اما می شود به یک نوجوان در دنیای امروز گفت «نباش! نبین! نگو! ندرخش؟» می شود خواست معتکف گوشه مسجد باشد؟ دائم بنشیند برای المپیاد درس بخواند؟ فرض که شد! چند روز؟ یک هفته؟ یک ماه؟ بعدش چه؟
من از کجا بدانم دخترم "فاطمه زهرا" چهار سال دیگر چه می شود؟چطور؟ همین امسال مدرسه اش که تمام شد آمد که: «حوصله ام سر رفته! چقدر کارتن و طراحی؟ و کتاب؟»گفت: «دوست می خواهم. بیرون میخواهم. پارک می خواهم. سینما می خواهم. بازی.شادی. قرار ملاقات با دوستان مدرسه ام و...»من و مادرش بعد دو روز تامل دیدیم راست می گوید! کانون پرورش فکری که می رود هم برنامه جامعی ندارد. یک کاره! راه افتادیم تا برای رفع این مشکل کافه کتابی دخترانه راه بیندازیم تا فضایی شود امن و دخترانه برای همه فاطمه زهرا ها و مائده ها، که با خیال جمع خانواده ها با رغبت بیایند و حرف بزنند و بازی کنند و گل بکارند و بسرایند و بخندند و خوش باشند! (هر جا که انتخاب کردیم کرایه اش سر به فلک داشت!) خوب این در توانِ دولت و حاکمیت است که این فضای تعامل امن و سازنده و شاد را ایجاد کند یا منِ پدر و مادر؟
پدر آمرزیدها چه دادید که اینطور طلبکارید؟ در مبلمان شهری چه فضایی به این دختران نوجوان اختصاص دادید که با فراغ بال و احساس امنیت بیایند و انرژی شان را خالی کنند؟ خوب سری بچرخانیم! نگاهی ساده بیندازیم به آثار ضعیفِ حوزه ی"کودک و نوجوان" بالای نود درصد این آثار که به اسم این دو طیف باهم بیرون میاید مخصوص "کودکان" است!
کاش مائده می گفت: «وقتی در نظام اقتصادی اینقدر بی تدبیر هستید که یک پدر (و در شهر های کلان یک مادر) باید از کله سحر تا بوق سگ بدود تا بتواند معاش حداقلی خانواده اش را تامین کند چگونه انتظار دارید که رابطه ی احساسی خوبی بین فرزندان و والدین شکل بگیرد؟ برای خانواده هایی که فرزندان بزرگتر علاوه بر بزرگ کردن خود، باید خواهر و برادر کوچکشان را هم بزرگ کنند! چگونه متوقع هستید که نظارت و هدایت و راهنمایی والدین بالای سر فرزندان باشد؟»
کاش مائده فریاد می زد: «شما قبل این کجای زندگی من بودید؟ آنوقت که من در زندگی الگویی با تمام جزییات می خواستم! آنوقت که در مدرسه سنگ صبور لازم داشتم! آنوقت که نیاز به توجه و دیده شدن و تشویق شدن داشتم! شما کجا بودید؟ شما جز تلنبار بیهوده مطالب پوچ چه راهی برایم گذاشته اید؟ رقصیدن بد است؟ باشد. اما حتی همین رقصیدن را هم که من بیرون از ساز و کار آموزشی شما یاد گرفتم! بعد اینهمه سال تحصیل در نظام آموزشی چه دارم؟ جز مدرک تحصیلی که بگذارم در کوزه و آبش را بخورم؟»
کاش مائده داد می زد: «ساختار تربیتی هیچ گونه هویتی در درختچه ذهنی ام ایجاد نکرده و هیچ مهارتی تا نوجوانی ارائه نکرد! و من برای دیده شدن به ساده ترین دارایی ام (تنم) چنگ انداختم اما اگر کار من خطا بود چرا با ولع و هجوم مخاطب مواجه شدم؟ و چطور جامعه ای که تا دیروز هیچ برنامه ای برای من نداشت،برای هر ویدئویی که کمی منِ نوجوان لباس ام برهنه تر شده و رقص هایم احساسی تر، ده ها هزار لایک و کامنت اضافه و بالای نیم میلیون مخاطب برایم ایجاد کرده و حالا که من گرفتارم به روی خودش هم نمیاورد که رفتار همین جامعه در دنیای مجازی است که به صورت پاداش (توجه) به من احساس "رضایت درونی" داده و هر بار من را ترغیب به تکرار متهورانه تری کرده!»
کاش مائده می گفت: «حالا این جامعه و شما متولیان رسانه و فرهنگ چطور می توانید یک "فرد" را که حاصل چرخه معیوب چند ده ساله ی تربیتی در سیستم فرهنگی و نظام اقتصادی خودتان است بیاورید و نقره داغ اش کنید تا عبرت دیگران شود! با کدام حجت شرعی؟ با قاعده ی توجیه وسیله برای رسیدن به هدف؟ به هدفتان رسیدید؟ هدفتان چه بود؟ راه افتادن کمپینِ برقص تا برقصیم؟ اینکه حالا هزاران دختر نوجوان دیگر به بهانه ی حمایت از من جلوی دوربین موبایلشان برقصند و در شبکه های اجتماعی بارگزاری کنند؟ عقل می دانید چیست؟»
مائده نمی تواند این زوایا را تحلیل کند ولی در تمام این سالها فریاد زده است، با تن اش!.
@RESANEYEMA
۱۷:۱۴
چند وقت پیش به مناسبت کاری، مجبور شدم مصاحبه و کارهای خانم صدف طاهریان رو بررسی کنم.اون موقع واقعاً برداشتم همین شد، که این عزیز مزیت نسبی خودش رو «بدنش» فرض کرده. یعنی یک انسان ماده زیبا در لایه حیوانی خود حبس شده و دست از همه برتریهای انسان نسبت به حیوان و نبات و جماد کشیده.این نفرت برانگیز نیست، ترحم آور است.
۱۷:۲۰
۲۰ تیر ۱۳۹۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۲۸ تیر ۱۳۹۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
حکمرانی تاجرباشی ها محمد بحرینیانتلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
ما هرگز در ایران شاهد انقلاب صنعتی نبودیم.از قرنها پیش همه تلاشها را برای ایجاد صنایع، بلافاصله و به انحاي مختلف به شکست میکشاندند. تفکر وابستگی به خارج در رگ و ریشههای این کشور و بسیاری از مسئولان دوانده شده بود.روسها اجازه عوارض بیشتر از درصد مذکور را نمیدادند و افراد خود را در ایران تحت عنوان تاجرباشی کاشتند. تاجرباشی ها کالاهای روسیه را در ایران میفروختند و کالاهای ایران را که احتیاج داشتند، به ثمن بخس میخریدند. روسیه اما روی کالاهای صادراتی ایران، عوارض دلخواه وضع میکرد. این تاجرباشیها پرچم روسیه را بالای خانههای خود میزدند و از هر تعرضی ایمن بودند.
بسیاری از مسئولان اقتصادی کشور ما، انصافا نه همه آنها، به دلیل نداشتن اهلیت حرفهای و پوشاندن نقاط ضعف خود، روی کمیتهای عددی تأکید میکنند و برایشان کمیت آمارها مهم است. تعداد پروانههای بهرهبرداری برایشان مهم است. هیچکس از مسئولان سؤال نمیکند چرا کشور با وجود این همه واحدهای تولیدی مشابه، اینگونه مشکل پیدا کرده است. اگر این تعداد کارخانه سیمان مشکلات ایران را حل میکرد، باید به همه کشورهای آسیای میانه یا کل کشورهای همسایه سیمان میدادیم، نه اینکه چینیها از آن سوی دنیا در بازار امارات سیمان را از ما ارزانتر به فروش برسانند. معمولا در کشورهای عقبمانده دولتها با استفاده از اعداد، رشدهای خود را نشان میدهند و تبلیغات فراوان دارند.ما تلویزیونساز نداریم. ما صنعت واقعی نداریم و عموم موارد ما مونتاژ و ارزخوار شدهاند. از بسیاری از مسئولان اقتصادی کشور نیز در تمام این دوران حسابکشی نکردهاند که نتایج دوران مسئولیتتان چه بوده؟ آمارهای رشد حاصل از تولید واقعی است یا مونتاژ؟
در سال 1334 شمسی، شش داروسازی در ایران وجود داشت. در سال 1338، 20 داروسازی و درحالحاضر 160 داروسازی در کشور وجود دارد، اما کشور سوئیس سه یا چهار داروسازی دارد. آلمان 10 تا 12 داروسازی دارد. با وجود این همه شرکت داروسازی باید در جهان مطرح میبودیم؛ ولی چرا هنوز محتاج خارج هستیم. به گمانم ما در این قسمت هم مونتاژکننده مواد اولیه وارداتی هستیم.
آخرین بهروزرسانی وزارت صمت نشان میدهد 453 واحد دارای پروانه در تولید آبمیوه داریم. درد اینجاست که 580 واحد در دست اجرا هم داریم. برای ایجاد این تعداد واحد تولید آبمیوه، به احتمال زیاد باید 453 خط تولید همراه با خروج ارز وارد کرده باشیم. در ضمن قرار است 580 خط تولید دیگر هم به این تعداد اضافه شود. در مجموع هزارو 33 خط تولید آبمیوه در کشور فعال خواهد بود. این واحدها نهتنها برای خطوط تولید خود ارز مصرف میکنند، بلکه با صرف دلار، پاکت آبمیوه هم وارد میکنند تا بتوانند محصول خود را بستهبندی و به بازار عرضه کنند. این نامش تولید نیست. درد این است که از سال 1385 که کشور به تحریم رفته است تا سال 1396، یکمیلیاردو 500 میلیون دلار فقط برای واردات پاکت آبمیوه هزینه کردهایم. علاوه بر این، کنستانتره هم وارد کردهایم که 203 میلیون دلار ارز خارج شده است؛ یعنی بعضی وقتها ماده اولیه را هم وارد کردهایم. این نامش تولید نیست. شما خود نگاه کنید که آیا عقل سلیم این روش را حکم میکند؟
ما در استان یزد بحران آب داریم و 80 واحد کاشیسازی دارای پروانه بهرهبرداری داریم! تعداد واحدهای در دست اجرا نیز در این استان 96 واحد است. کاشی هم محصولی است که آب میخواهد...
در سال 1384 قبل از شروع تحریمها سهم صنعت و معدن از ماندهتسهیلات 33.4 درصد بود. با شروع تحریمها در سال 85 این سهم به 31.6 درصد تقلیل مییابد و همچنان از آن پس به صورت مزمن کاهشی شده و در سال 1395 به 18.5 درصد میرسد. یا سهم بخش کشاورزی از ماندهتسهیلات از 16 درصد در سال 84 به صورت مزمن کاهش یافته تا به 8.8 درصد در سال 96 میرسد. اما سهم بخش بازرگانی داخلی، خدمات و متفرقه از 24.7 درصد در سال 1384 به صورت مزمن افزایشی ميشود و در سال 1395 به میزان 48.7 درصد میرسد.این نشان میدهد دولتهای ما پشتشان به تولید است. رو به بخش مولد نیستند بلکه رو به بخش غیرمولد هستند
سؤال این است که عقل سلیم حکم میکند کشوری که در تهاجم تحریمها قرار گرفته، اینگونه عمل كند؟ دولتها به جای حمایت از بخش مولد، راحتترین کار را انجام دادهاند و همهچیز را به سمت بخش غیرمولد سوق دادهاند. دولتها بیشتر با واردات، برای حل مسائل و ناکارآمدیها، مأنوس هستند. تاجرباشیها هم از اين شرايط سوءاستفاده میکنند. رگ و ریشه تاجرباشیها را هنوز در کشور داریم.
ما هرگز در ایران شاهد انقلاب صنعتی نبودیم.از قرنها پیش همه تلاشها را برای ایجاد صنایع، بلافاصله و به انحاي مختلف به شکست میکشاندند. تفکر وابستگی به خارج در رگ و ریشههای این کشور و بسیاری از مسئولان دوانده شده بود.روسها اجازه عوارض بیشتر از درصد مذکور را نمیدادند و افراد خود را در ایران تحت عنوان تاجرباشی کاشتند. تاجرباشی ها کالاهای روسیه را در ایران میفروختند و کالاهای ایران را که احتیاج داشتند، به ثمن بخس میخریدند. روسیه اما روی کالاهای صادراتی ایران، عوارض دلخواه وضع میکرد. این تاجرباشیها پرچم روسیه را بالای خانههای خود میزدند و از هر تعرضی ایمن بودند.
بسیاری از مسئولان اقتصادی کشور ما، انصافا نه همه آنها، به دلیل نداشتن اهلیت حرفهای و پوشاندن نقاط ضعف خود، روی کمیتهای عددی تأکید میکنند و برایشان کمیت آمارها مهم است. تعداد پروانههای بهرهبرداری برایشان مهم است. هیچکس از مسئولان سؤال نمیکند چرا کشور با وجود این همه واحدهای تولیدی مشابه، اینگونه مشکل پیدا کرده است. اگر این تعداد کارخانه سیمان مشکلات ایران را حل میکرد، باید به همه کشورهای آسیای میانه یا کل کشورهای همسایه سیمان میدادیم، نه اینکه چینیها از آن سوی دنیا در بازار امارات سیمان را از ما ارزانتر به فروش برسانند. معمولا در کشورهای عقبمانده دولتها با استفاده از اعداد، رشدهای خود را نشان میدهند و تبلیغات فراوان دارند.ما تلویزیونساز نداریم. ما صنعت واقعی نداریم و عموم موارد ما مونتاژ و ارزخوار شدهاند. از بسیاری از مسئولان اقتصادی کشور نیز در تمام این دوران حسابکشی نکردهاند که نتایج دوران مسئولیتتان چه بوده؟ آمارهای رشد حاصل از تولید واقعی است یا مونتاژ؟
در سال 1334 شمسی، شش داروسازی در ایران وجود داشت. در سال 1338، 20 داروسازی و درحالحاضر 160 داروسازی در کشور وجود دارد، اما کشور سوئیس سه یا چهار داروسازی دارد. آلمان 10 تا 12 داروسازی دارد. با وجود این همه شرکت داروسازی باید در جهان مطرح میبودیم؛ ولی چرا هنوز محتاج خارج هستیم. به گمانم ما در این قسمت هم مونتاژکننده مواد اولیه وارداتی هستیم.
آخرین بهروزرسانی وزارت صمت نشان میدهد 453 واحد دارای پروانه در تولید آبمیوه داریم. درد اینجاست که 580 واحد در دست اجرا هم داریم. برای ایجاد این تعداد واحد تولید آبمیوه، به احتمال زیاد باید 453 خط تولید همراه با خروج ارز وارد کرده باشیم. در ضمن قرار است 580 خط تولید دیگر هم به این تعداد اضافه شود. در مجموع هزارو 33 خط تولید آبمیوه در کشور فعال خواهد بود. این واحدها نهتنها برای خطوط تولید خود ارز مصرف میکنند، بلکه با صرف دلار، پاکت آبمیوه هم وارد میکنند تا بتوانند محصول خود را بستهبندی و به بازار عرضه کنند. این نامش تولید نیست. درد این است که از سال 1385 که کشور به تحریم رفته است تا سال 1396، یکمیلیاردو 500 میلیون دلار فقط برای واردات پاکت آبمیوه هزینه کردهایم. علاوه بر این، کنستانتره هم وارد کردهایم که 203 میلیون دلار ارز خارج شده است؛ یعنی بعضی وقتها ماده اولیه را هم وارد کردهایم. این نامش تولید نیست. شما خود نگاه کنید که آیا عقل سلیم این روش را حکم میکند؟
ما در استان یزد بحران آب داریم و 80 واحد کاشیسازی دارای پروانه بهرهبرداری داریم! تعداد واحدهای در دست اجرا نیز در این استان 96 واحد است. کاشی هم محصولی است که آب میخواهد...
در سال 1384 قبل از شروع تحریمها سهم صنعت و معدن از ماندهتسهیلات 33.4 درصد بود. با شروع تحریمها در سال 85 این سهم به 31.6 درصد تقلیل مییابد و همچنان از آن پس به صورت مزمن کاهشی شده و در سال 1395 به 18.5 درصد میرسد. یا سهم بخش کشاورزی از ماندهتسهیلات از 16 درصد در سال 84 به صورت مزمن کاهش یافته تا به 8.8 درصد در سال 96 میرسد. اما سهم بخش بازرگانی داخلی، خدمات و متفرقه از 24.7 درصد در سال 1384 به صورت مزمن افزایشی ميشود و در سال 1395 به میزان 48.7 درصد میرسد.این نشان میدهد دولتهای ما پشتشان به تولید است. رو به بخش مولد نیستند بلکه رو به بخش غیرمولد هستند
سؤال این است که عقل سلیم حکم میکند کشوری که در تهاجم تحریمها قرار گرفته، اینگونه عمل كند؟ دولتها به جای حمایت از بخش مولد، راحتترین کار را انجام دادهاند و همهچیز را به سمت بخش غیرمولد سوق دادهاند. دولتها بیشتر با واردات، برای حل مسائل و ناکارآمدیها، مأنوس هستند. تاجرباشیها هم از اين شرايط سوءاستفاده میکنند. رگ و ریشه تاجرباشیها را هنوز در کشور داریم.
۱۶:۱۷
۳۱ تیر ۱۳۹۷
آیا ما 6 سال دیگر اینجا هستیم؟آیا ما در این چند سال به این سمت حرکت کردیم؟
سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴
متن کامل سند چشمانداز بیست سالهی جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی؛ که در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۸۲ توسط رهبر معظم انقلاب به سران قوای سهگانه ابلاغ شد:
با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامهریزی شده و مدبرانهی جمعی و در مسیر تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی، در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل.
جامعهی ایرانی در افق این چشمانداز چنین ویژگیهایی خواهد داشت:
توسعه یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود، متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی، با تأکید بر مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمندی از امنیت اجتماعی و قضایی.
برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایهی اجتماعی در تولید ملی.
امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت.
برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب.
فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیهی تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.
دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهی آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.
الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری دینی، توسعهی کارآمد، جامعهی اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی، تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقهای بر اساس تعالیم اسلامی و اندیشههای امام خمینی(ره).
دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
ملاحظه: در تهیه، تدوین و تصویب برنامههای توسعه و بودجههای سالیانه، این نکته مورد توجه قرار گیرد که شاخصهای کمی کلان آنها از قبیل نرخ سرمایهگذاری، درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی، نرخ اشتغال و تورم، کاهش فاصلهی درآمد میان دهکهای بالا و پایین جامعه، رشد فرهنگ و آموزش و پژوهش و تواناییهای دفاعی و امنیتی، باید متناسب با سیاستهای توسعه و اهداف و الزامات چشمانداز، تنظیم و تعیین گردد و این سیاستها و هدفها به صورت کامل مراعات شود.12 آبان 1382
سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴
متن کامل سند چشمانداز بیست سالهی جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی؛ که در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۸۲ توسط رهبر معظم انقلاب به سران قوای سهگانه ابلاغ شد:
با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامهریزی شده و مدبرانهی جمعی و در مسیر تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی، در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل.
جامعهی ایرانی در افق این چشمانداز چنین ویژگیهایی خواهد داشت:
توسعه یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود، متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی، با تأکید بر مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمندی از امنیت اجتماعی و قضایی.
برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایهی اجتماعی در تولید ملی.
امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت.
برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب.
فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیهی تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.
دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهی آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.
الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری دینی، توسعهی کارآمد، جامعهی اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی، تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقهای بر اساس تعالیم اسلامی و اندیشههای امام خمینی(ره).
دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
ملاحظه: در تهیه، تدوین و تصویب برنامههای توسعه و بودجههای سالیانه، این نکته مورد توجه قرار گیرد که شاخصهای کمی کلان آنها از قبیل نرخ سرمایهگذاری، درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی، نرخ اشتغال و تورم، کاهش فاصلهی درآمد میان دهکهای بالا و پایین جامعه، رشد فرهنگ و آموزش و پژوهش و تواناییهای دفاعی و امنیتی، باید متناسب با سیاستهای توسعه و اهداف و الزامات چشمانداز، تنظیم و تعیین گردد و این سیاستها و هدفها به صورت کامل مراعات شود.12 آبان 1382
۴:۴۸
۱۸ مرداد ۱۳۹۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۲۹ مرداد ۱۳۹۷
۲:۳۷
۱ شهریور ۱۳۹۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۴:۳۷
۶ شهریور ۱۳۹۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۷ شهریور ۱۳۹۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۱۸ شهریور ۱۳۹۷
من به آن قدرتمندانی که در جبههها ایستادهاند و الآن مستاصل کردهاند صدام و صدامیها را عرض میکنم که مبادا این قدرت اسباب این بشود که یک انتقامی بر خلاف موازین الهی گرفته بشود. شما تاکنون بنایتان بر همین بوده است و ان شاء الله از حالا به بعد هم باشد که شهرهای عراق را که ما آنها را عزیز میدانیم مثل شهرهای خودمان و بعضیشان را بسیار بالاتر، باید توجه کنید اهالی آن شهرها به همان طور که اهالی شهرهای ما مبتلای به شرّ صدام است، آنها، بیشتر مبتلا هستند. آنها فشارهایشان، فشار صدام بر آنها خیلی زیاد است، بر خانوادههای آنها، بر خود آنها، اشخاصی که از آنجا آمدهاند همین دو روز پیش از این، دو سه روز پیش از این یک کسی از آقایان که پیش من بود نقل کرد که اشخاصی که از آنجا تازه آمدهاند میگویند اگر اشخاص عادی ریش داشته باشند میگیرندشان، اگر تسبیح دستشان باشد میگیرندشان به ترس اینکه این حزب الله شاید باشد، خانوادههای این اشخاصی که در جبهه هستند اگر چنانچه یک وقت آنها کوتاهی بکنند آنها را سرکوب میکنند. وضع روحی کسی که قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد این است. یک کس دیگر او را اذیت میکند او کس دیگر را صدمه میزند. شما باید توجه بکنید که مبادا یک وقتی به واسطه بمبارانهای شهرهای شما و کشتن عزیزان شما، مبادا یک وقتی شما عصبانی بشوید و جبران بکنید این طوری، این انتقام از او نیست. شما انتقامتان را از صدام باید بگیرید و از حزب بعث، و الآن دارید میگیرید. توجه کنید که نبادا حتی یک گلوله به طرف شهرهای اینها بیندازید. آنها شهرهایی هستند که همان طوری که این بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلی هم مظلوم است، همه اینها مظلومند. اینها تحت ستم هستند. ما باید جهات انسانی را تا آخر حفظ کنیم. ما جهات انسانی را تا مرز شهادت و فوت باید حفظ بکنیم و هیچ وقت عصبانی از این نشویم که او دارد این کار را میکند، پس ما هم خوب است یکی از شهرهای آنها را بزنیم؛ نه، هیچ همچو نیست. موازین، موازین اسلامی است. اینجا جمهوری اسلامی است. اینجا اسلام حکومت میکند. بنا بر این، باید مواظب باشید از خودتان کسانی که قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسیج قدرت دارد، اینهایی که قدرت دارند باید حفظ جهات انسانیت را، جهات اسلامیت را بیشتر از دیگران بکنند. این قدرت را در محلش خرج بکنند، تجاوز از محلش نشود.
امام خمینی (ره)؛ 15 آبان 1362بيشتر بخوانيد: http://emam.com/-/ra684m
امام خمینی (ره)؛ 15 آبان 1362بيشتر بخوانيد: http://emam.com/-/ra684m
۱۰:۲۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
بخشی از پیام دعوت امام از مردم عراق برای قیام علیه رژیم بعث
ای اهالی غیور بصره، به استقبال برادران مومن خود بیایید و دست ستمکار عفلقیهای کافر را از بلاد خود کوتاه کنید. ای اهالی محترم اعتاب مقدسه، ای جوانان غیور که در هر فرصت بر این ناپاکان تاختهاید، فرصتی را که خداوند به شما عنایت نموده غنیمت شمرید و مردانه قیام کنید و سرنوشت خویش را به دست گیرید. ای ارتشیان گرفتار حزب کافری که برای هواهای نفسانی خویش جوانان شما را به قربانگاه فرستادند، برادران ما برای نجات شما آمدهاند و با فداکاری و توکل به خدای تعالی این رژیم کافر و ستمگر را به جهنم میفرستند. شما عزیزان در بند بپاخیزید و خود و میهن خود را با کمک برادران ایرانی خود نجات دهید و نگذارید مقدرات کشورتان در امریکا طرحریزی شود. و شما ای برادران و جوانان ایرانی، به کمک برادران رزمنده خود بشتابید، که این لحظه از حساسترین لحظات سرنوشتساز است. یا پیروزی اسلام بر کفر عفلقیان و یا خدای نخواسته اگر غفلتی و یا اهمالی شود شکست اسلام و ننگ ملت برای همیشه. و هیهات که شما جوانان غیور زیر بار ذلت بروید. پس تکلیف اسلامی و میهنی شما اقتضا دارد که به سوی جبههها جوانمردانه هجوم آورید و بکوشید تا جامه ذلت نپوشید. و بدانید که روحیه ارتش عراق بکلی از دست رفته است و اسلام، امروز احتیاج به شما جوانان برومند دارد. به سوی نبرد با کفر بشتابید و برادران عراقی خود را نجات دهید. و برادران جان بر کف رزمنده جمهوری اسلامی را کمک کنید که فردا دیر است. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم.روح الله الموسوی الخمینی
امام خمینی (ره)؛ 23 تیر 1361بيشتر بخوانيد: http://emam.com/-/gnAo5V
ای اهالی غیور بصره، به استقبال برادران مومن خود بیایید و دست ستمکار عفلقیهای کافر را از بلاد خود کوتاه کنید. ای اهالی محترم اعتاب مقدسه، ای جوانان غیور که در هر فرصت بر این ناپاکان تاختهاید، فرصتی را که خداوند به شما عنایت نموده غنیمت شمرید و مردانه قیام کنید و سرنوشت خویش را به دست گیرید. ای ارتشیان گرفتار حزب کافری که برای هواهای نفسانی خویش جوانان شما را به قربانگاه فرستادند، برادران ما برای نجات شما آمدهاند و با فداکاری و توکل به خدای تعالی این رژیم کافر و ستمگر را به جهنم میفرستند. شما عزیزان در بند بپاخیزید و خود و میهن خود را با کمک برادران ایرانی خود نجات دهید و نگذارید مقدرات کشورتان در امریکا طرحریزی شود. و شما ای برادران و جوانان ایرانی، به کمک برادران رزمنده خود بشتابید، که این لحظه از حساسترین لحظات سرنوشتساز است. یا پیروزی اسلام بر کفر عفلقیان و یا خدای نخواسته اگر غفلتی و یا اهمالی شود شکست اسلام و ننگ ملت برای همیشه. و هیهات که شما جوانان غیور زیر بار ذلت بروید. پس تکلیف اسلامی و میهنی شما اقتضا دارد که به سوی جبههها جوانمردانه هجوم آورید و بکوشید تا جامه ذلت نپوشید. و بدانید که روحیه ارتش عراق بکلی از دست رفته است و اسلام، امروز احتیاج به شما جوانان برومند دارد. به سوی نبرد با کفر بشتابید و برادران عراقی خود را نجات دهید. و برادران جان بر کف رزمنده جمهوری اسلامی را کمک کنید که فردا دیر است. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم.روح الله الموسوی الخمینی
امام خمینی (ره)؛ 23 تیر 1361بيشتر بخوانيد: http://emam.com/-/gnAo5V
۱۰:۴۰
و ما باید با همه برادر باشیم؛ با همه، همه مسلمین برادر باشیم و در مقابل کفار بایستیم، نه اینکه ما در مقابل مسلمین بایستیم. خوب، ما ناچاریم الآن، دفاع داریم میکنیم. ما تا کنون یک قدم برای جنگ برنداشتهایم؛ اینها همه دفاع است. الآن هم که ما وارد شدهایم در خاک عراق، برای دفاع است، نه برای چیز دیگر. بیایند آنها کارها را انجام بدهند، ما فوراً بر میگردیم. بیایند آنها چیزهایی را که باید انجام بدهند، انجام بدهند، ما فوراً بر میگردیم. ما نه بصره را میخواهیم [و نه دیگر شهرها را.] بصره برادر ماست، ما میخواهیم که چه بکنیم؟ و ما همیشه احتراز داریم از اینکه در بصره یک وقتی خونی بریزد و در سایر شهرهای بغداد [هم]؛ برای اینکه ما میدانیم که آنها با صدام از اول بد بودند.
امام خمینی (ره)؛ 16 مرداد 1361بيشتر بخوانيد: http://emam.com/-/1XCRpP
امام خمینی (ره)؛ 16 مرداد 1361بيشتر بخوانيد: http://emam.com/-/1XCRpP
۱۰:۴۲
وقت چیز نوشتن نداشتمگفتم حداقل چند خط از فاز حضرت امام در مورد بصره شاهد بیارم.
پن1: از حمله وحوش به کنسولگری ایران در بصره -خیلی- ناراحت نشدم، چون میدانم دل مردم آنها با ماست و این خس و خاشاک چیزی نیست در مقابل سیل مردم عراقپن2:سیاستمداران انگلیسی و آمریکایی هم -خیلی- ناراحت نشدند از تسخیر چند سال پیش سفارت آنها در ایران، چون احتمالاً آنها هم دلخوش بودند به دلدادگانی از اقشار مختلف مردم و مخصوصاً مسئولین جمهوری اسلامی به امپراطوری بریتانیافتامل!
پن1: از حمله وحوش به کنسولگری ایران در بصره -خیلی- ناراحت نشدم، چون میدانم دل مردم آنها با ماست و این خس و خاشاک چیزی نیست در مقابل سیل مردم عراقپن2:سیاستمداران انگلیسی و آمریکایی هم -خیلی- ناراحت نشدند از تسخیر چند سال پیش سفارت آنها در ایران، چون احتمالاً آنها هم دلخوش بودند به دلدادگانی از اقشار مختلف مردم و مخصوصاً مسئولین جمهوری اسلامی به امپراطوری بریتانیافتامل!
۱۰:۴۸
۲۰ شهریور ۱۳۹۷
️ سلام بر حسین در محرم غیر از روز حسین و روز عباس، راه را بند نیاورید.️حرام خدا را حلال نکنید.مصلی را هم اگر توانستید از مستکبرین پس بگیرید و به مسلمین دهید!اینم خوندید خوندید:http://vrgl.ir/XNgCG
۱۴:۴۷
۸ شهریور ۱۳۹۸
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.