۱۴:۴۲
۱۴:۴۳
۱۷:۰۰
۴:۳۹
۱۱:۰۱
۱۱:۲۲
چرا مردم به پزشکیان رأی نخواهند داد؟
من هم در ابتدای تایید صلاحیتها شاید مانند بسیاری دیگر، احتمال بازوقوع انتخابات 92 را از ترکیب نامزدها حدس میزدم. ترکیبی که اینبار با یک پالس شبیه کناررفتن عارف به نفع روحانی، میتوانست رایآوری پزشکیان را در دور دوم یا حتی دور اول دستیافتنی کند.
اما این تحلیل، یک چیز کم دارد: مردم ایران، صرفاً با پالسهای سیاسیبازانه نیست که رای میدهند و هر تحلیلی از این دست نسبت به مردم، واقعنگر نیست. مردم در سال 92 به «پیام روحانی» رای دادند و نه به کناررفتن عارف به نفع او. چنان که سال 76 و 84 نیز به یک پیام رأی دادند، در شرایطی کمابیش مشابه.
حداقلِّ موردنیاز برای تکرار این امر، آن است که نماینده حامل یک «پیام راهبردی» باشد. هر پیامی، همچون «نه به وضع قبلی»، «ارائه یک راه حل شفاف همچون مذاکره با کدخدا برای رفع مشکلات»، یا حتی یک «پیام راهبردی اقتصادی یا فرهنگی یا سیاسیِ خاص». روحانی واقعاً این پیام را داشت، و مردم با انتخابش نشان دادند هنوز هم به پیامها رای میدهند نه چهرهها. حال، خاتمی در برابر ناطق باشد یا روحانی در برابر قالیباف و صدالبته، احمدینژاد در برابر هاشمی.
این بار اما پزشکیان فاقد هرگونه پیامی است. انتخابات، یک نمایشنامه یا تئاتر سیاسی نیست که در آن هرکسی سخنورتر، رأی آورتر. و همین مسئلهای است که باعث شده قالیباف در اینهمهمدت رأی نیاورد و شکستش به اشتباه، حمل بر یکی دو مجادلة چندکلمهای او با روحانی در روز آخر تبلیغات شود. بدون پیام، نمیتوان مردم را پشت سر یک چهره بسیج کرد. خاتمی هرچه هم که تَکرار کند یا چهرههای کارگزاران و اصلاحات در کنار هم هُلش بدهند. بازهم پزشکیان همانقدر احتمال رأیآوری دارد که زاکانی. یا اصلا تو بگو چیزی شبیه کروبی در 88.
شاید باورتان نشود، ولی این بار اگر هم موجی برای روز آخر در کار باشد، برای جلیلی است. البته شرایطی همچون مشارکت کم و دور دوم هم میان دو نفر قابل تصور هست، اما رایآوری پزشکیان با این دستفرمانی که گرفته، نه.
البته حامل پیام بودن، نسبی و تشکیکی است. گزارههایی همچون «مملکت فقط به قدرت اجرایی نیاز دارد» یا «فقط به اطاعت از رهبری» را میتوان به قالیباف چسباند و امیدی به رأی او داشت، ولی پزشکیان حتی همین را هم ندارد. به نظر میرسد بعد از 76 و 84 و 92 و 1400 (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)، قرار است تحلیلگران باز هم بُعد جدیدی از رفتار سیاسی مردم را درک کنند.
هرچه هم محاسبه بر مبنای فوق هست، با خیال راحت انجام دهید:
این که طرفداران قالیباف و جلیلی بدون ترس از پزشکیان، میتوانند به اثبات خود و عدم تخریب رقیب بپردازند.
این که در تصویر گفتمانی خود میتوانند پا را پیشتر گذاشته و تصویر ایجابی تخصصی تری ارائه کنند.
این که با خیال راحت، دیگری را به اصل انتخابات فرابخوانند ولو به پزشکیان یا... رای دهد.
این که قاعدتاً جلیلی قرار نیست انصراف دهد.
و این که لازم نیست کسی به خاطر ترس از رأی نداشتن جلیلی، به قالیباف رای دهد
با خیال راحت به #کلان_ایده_حکمرانی رای دهید. محمد خلیلی
من هم در ابتدای تایید صلاحیتها شاید مانند بسیاری دیگر، احتمال بازوقوع انتخابات 92 را از ترکیب نامزدها حدس میزدم. ترکیبی که اینبار با یک پالس شبیه کناررفتن عارف به نفع روحانی، میتوانست رایآوری پزشکیان را در دور دوم یا حتی دور اول دستیافتنی کند.
اما این تحلیل، یک چیز کم دارد: مردم ایران، صرفاً با پالسهای سیاسیبازانه نیست که رای میدهند و هر تحلیلی از این دست نسبت به مردم، واقعنگر نیست. مردم در سال 92 به «پیام روحانی» رای دادند و نه به کناررفتن عارف به نفع او. چنان که سال 76 و 84 نیز به یک پیام رأی دادند، در شرایطی کمابیش مشابه.
حداقلِّ موردنیاز برای تکرار این امر، آن است که نماینده حامل یک «پیام راهبردی» باشد. هر پیامی، همچون «نه به وضع قبلی»، «ارائه یک راه حل شفاف همچون مذاکره با کدخدا برای رفع مشکلات»، یا حتی یک «پیام راهبردی اقتصادی یا فرهنگی یا سیاسیِ خاص». روحانی واقعاً این پیام را داشت، و مردم با انتخابش نشان دادند هنوز هم به پیامها رای میدهند نه چهرهها. حال، خاتمی در برابر ناطق باشد یا روحانی در برابر قالیباف و صدالبته، احمدینژاد در برابر هاشمی.
این بار اما پزشکیان فاقد هرگونه پیامی است. انتخابات، یک نمایشنامه یا تئاتر سیاسی نیست که در آن هرکسی سخنورتر، رأی آورتر. و همین مسئلهای است که باعث شده قالیباف در اینهمهمدت رأی نیاورد و شکستش به اشتباه، حمل بر یکی دو مجادلة چندکلمهای او با روحانی در روز آخر تبلیغات شود. بدون پیام، نمیتوان مردم را پشت سر یک چهره بسیج کرد. خاتمی هرچه هم که تَکرار کند یا چهرههای کارگزاران و اصلاحات در کنار هم هُلش بدهند. بازهم پزشکیان همانقدر احتمال رأیآوری دارد که زاکانی. یا اصلا تو بگو چیزی شبیه کروبی در 88.
شاید باورتان نشود، ولی این بار اگر هم موجی برای روز آخر در کار باشد، برای جلیلی است. البته شرایطی همچون مشارکت کم و دور دوم هم میان دو نفر قابل تصور هست، اما رایآوری پزشکیان با این دستفرمانی که گرفته، نه.
البته حامل پیام بودن، نسبی و تشکیکی است. گزارههایی همچون «مملکت فقط به قدرت اجرایی نیاز دارد» یا «فقط به اطاعت از رهبری» را میتوان به قالیباف چسباند و امیدی به رأی او داشت، ولی پزشکیان حتی همین را هم ندارد. به نظر میرسد بعد از 76 و 84 و 92 و 1400 (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)، قرار است تحلیلگران باز هم بُعد جدیدی از رفتار سیاسی مردم را درک کنند.
هرچه هم محاسبه بر مبنای فوق هست، با خیال راحت انجام دهید:
این که طرفداران قالیباف و جلیلی بدون ترس از پزشکیان، میتوانند به اثبات خود و عدم تخریب رقیب بپردازند.
این که در تصویر گفتمانی خود میتوانند پا را پیشتر گذاشته و تصویر ایجابی تخصصی تری ارائه کنند.
این که با خیال راحت، دیگری را به اصل انتخابات فرابخوانند ولو به پزشکیان یا... رای دهد.
این که قاعدتاً جلیلی قرار نیست انصراف دهد.
و این که لازم نیست کسی به خاطر ترس از رأی نداشتن جلیلی، به قالیباف رای دهد
با خیال راحت به #کلان_ایده_حکمرانی رای دهید. محمد خلیلی
۱۶:۰۳
اشتباه در کجا بود؟
پیش از این نوشته بودم که مردم به پزشکیان رای نمی دهند و اشتباه کردم و رییس جمهور هم شد. استدلالم این بود که مردم گفتمانی رای می دهند نه مثلا بر مبنای وعده های عملیاتی یا ...؛ و پزشکیان خالی از گفتمان است.
احتمالاً این استدلال هنوز نقض نشده چون جلیلی را با سه برابر رای نسبت به قالیباف به دور دوم فرستاد. با اینکه صورت کار انتخاباتی قالیباف خیلی بهتر از جلیلی بود، شاید به اندازه ناطق نسبت به خاتمی در 76. ولی باز هم مردم به جلیلی رای دادند، همانگونه که به خاتمی داده بودند نه ناطق (76)، و به احمدینژاد رای داده بودند نه قالیباف(84). اما چرا پزشکیان؟
خالی بودن پزشکیان از گفتمان هم نقض نشده. پزشکیان هنوز از گفتمان -و لذا از حامیان سرسخت مردمی- خالی است. پس چرا رای آورد؟
در انتخابات 92، مردم به حسن روحانی رای دادند چون «راهی برای حل مشکلات» پیشنهاد داد، که از نظر رای دهندگان ارزش امتحانش را داشت. کلیدش خوب یا بد مورد امید خیلیها شد تا به قفل مشکلات بیافتد و یک دور بچرخد. اما این بار رای به پزشکیان، رای برای «امید» به حل مشکلات از «مسیری» که پزشکیان نشان داده است نبود. دو سال است نظرسنجی ها همه نشان می دهد امید به حل مشکلات از طریق مذاکره با امریکا در میان مردم مرده است؛ یعنی دقیقاً همان شعاری که آقای پزشکیان داد.
درواقع رای به ایشان، رایی بود که نشان دهد «بقیه نامزدها را باور نکرده ایم». خیلی ذهنیتها و جمله بندیهای رای دهندگان، به همین دالّ مرکزی منتهی میشود: از این که «فرقی برای ما ندارند» تا اینکه (در نبود گفتمان سیاسی مورد امید) «رای قومیتی» یا حتی «رای سلبیِ ترس از طرف مقابل» فعال شود. اصلِ به کار افتادن انگیزههای درجه دوم به دلیل عدم دریافت گزارههای گفتمانی ایجابی است. نهایتاً هم کل تلاش طرفین توانست فقط نیمی از مردم را تحریک کند که اساساً رای دهند. آن هم در آوانگاردترین دوگانه بعد از 8سال امتحان راهکار مذاکره با امریکا. هر طرف از این دوگانه به صریحترین بیان، حرفش را زد و نیمی اصلا واردش نشدند.
نیمی که رای ندادند ضد انقلاب بودند؟ نه. معترض بودند؟ شاید. اما بیش از همه، دریافت «پیام نرمش قهرمانانه» را رد کردند که میگفت به یک مسیر بدبین است و به دیگری خوشبین. ادعایم این است که قسمت عمده ای از رای پزشکیان نیز از همین سنخ بود، رایی برای اینکه نشان دهد «پیام شما با وجود تجربه سه ساله دولت آقای رییسی، هنوز قابل شنیدن نیست». برعکس رای جلیلی که گفتمانی و حاصلِ شنیدن این پیام بود، و دقیقاً به همین خاطر هم قومیتی توزیع نشد و نتوانست به شدت و فشار رای پزشکیان در میان ترک و کرد، برای جلیلی حتی در خراسان رای جمع کند.
انتخابات اخیر از جهاتی شبیه انتخابات دور دوم آقای هاشمی بود. بعد از سیاستهای تعدیل قیمتی شدید دولت اولِ او. هردو با مشارکت 50%، یعنی رکورد مشترک کمترین مشارکت انتخابات ریاست جمهوری. تشبیه فقط از جهتی مقرّب است و به هرحال این بار، مدلول عمده رای آقای پزشکیان با مدلول «رای ندادن» یکی بود، و هیچ کدام از این دو نیز رای به اصلاحات یا اعتدال یا گفتمان پزشکیان و حتی «خود پزشکیان» نبود.
این خوب است یا بد؟
به شدت بد است. بدتر از این است که مردم به خود اصلاحات و... رای ایجابی میدادند و با هم میرفتیم تا معلوم شود که راه اشتباه است. اصلاً برای همین، «رای به بدترین گزینه از نظر ما» حتماً بسیار بهتر از «عدم مشارکت در انتخابات» است. مسئولیت انتخاب پزشکیان را چه طیفی از توده ها گردن میگیرد که بعد اگر بد کار کرد، به پای «انتخابِ آنان» نوشته شود و نه کل نظام؟ نتیجه میشود موقعیت ارّه، که خوب کار کند یا بد درهرحال امکان «مخابره پیام» به مردمِ غیرسیاسیشده از میان رفته است. خدا را شکر که در دور دوم، حضور به 50% رسید و رکورد منفی قبلی نشکست و این، همه توضیحات این بند را تعدیل میکند.
دهه محرم، مفصل دارم فکر می کنم و منبرش را امتحانی دارم میروم از قرآن و روایات و منطق دین و عقل و تاریخ انقلاب، که چرا اینگونه است و در این موقعیت، چه باید کرد. بیایید فکرهامان را به اشتراک بگذاریم.
علی الحساب، نوشتهای را در پی میفرستم که صورت مسئله و راهکار در آن ارائه شده. البته فایل، هم آنقدر خلاصه است که نیاز به تفصیل و استدلال داشته باشد؛ و هم آنقدر مفصل است که نیاز به خواهش از مخاطبان تا حوصله کنند و این چندین صفحه را تورقی بفرمایند.
بیایید فکرهامان را به اشتراک بگذاریم.
با ما همراه باشید : بله | آپارات | ایتا | تلگرام | یوتیوب
پیش از این نوشته بودم که مردم به پزشکیان رای نمی دهند و اشتباه کردم و رییس جمهور هم شد. استدلالم این بود که مردم گفتمانی رای می دهند نه مثلا بر مبنای وعده های عملیاتی یا ...؛ و پزشکیان خالی از گفتمان است.
احتمالاً این استدلال هنوز نقض نشده چون جلیلی را با سه برابر رای نسبت به قالیباف به دور دوم فرستاد. با اینکه صورت کار انتخاباتی قالیباف خیلی بهتر از جلیلی بود، شاید به اندازه ناطق نسبت به خاتمی در 76. ولی باز هم مردم به جلیلی رای دادند، همانگونه که به خاتمی داده بودند نه ناطق (76)، و به احمدینژاد رای داده بودند نه قالیباف(84). اما چرا پزشکیان؟
خالی بودن پزشکیان از گفتمان هم نقض نشده. پزشکیان هنوز از گفتمان -و لذا از حامیان سرسخت مردمی- خالی است. پس چرا رای آورد؟
در انتخابات 92، مردم به حسن روحانی رای دادند چون «راهی برای حل مشکلات» پیشنهاد داد، که از نظر رای دهندگان ارزش امتحانش را داشت. کلیدش خوب یا بد مورد امید خیلیها شد تا به قفل مشکلات بیافتد و یک دور بچرخد. اما این بار رای به پزشکیان، رای برای «امید» به حل مشکلات از «مسیری» که پزشکیان نشان داده است نبود. دو سال است نظرسنجی ها همه نشان می دهد امید به حل مشکلات از طریق مذاکره با امریکا در میان مردم مرده است؛ یعنی دقیقاً همان شعاری که آقای پزشکیان داد.
درواقع رای به ایشان، رایی بود که نشان دهد «بقیه نامزدها را باور نکرده ایم». خیلی ذهنیتها و جمله بندیهای رای دهندگان، به همین دالّ مرکزی منتهی میشود: از این که «فرقی برای ما ندارند» تا اینکه (در نبود گفتمان سیاسی مورد امید) «رای قومیتی» یا حتی «رای سلبیِ ترس از طرف مقابل» فعال شود. اصلِ به کار افتادن انگیزههای درجه دوم به دلیل عدم دریافت گزارههای گفتمانی ایجابی است. نهایتاً هم کل تلاش طرفین توانست فقط نیمی از مردم را تحریک کند که اساساً رای دهند. آن هم در آوانگاردترین دوگانه بعد از 8سال امتحان راهکار مذاکره با امریکا. هر طرف از این دوگانه به صریحترین بیان، حرفش را زد و نیمی اصلا واردش نشدند.
نیمی که رای ندادند ضد انقلاب بودند؟ نه. معترض بودند؟ شاید. اما بیش از همه، دریافت «پیام نرمش قهرمانانه» را رد کردند که میگفت به یک مسیر بدبین است و به دیگری خوشبین. ادعایم این است که قسمت عمده ای از رای پزشکیان نیز از همین سنخ بود، رایی برای اینکه نشان دهد «پیام شما با وجود تجربه سه ساله دولت آقای رییسی، هنوز قابل شنیدن نیست». برعکس رای جلیلی که گفتمانی و حاصلِ شنیدن این پیام بود، و دقیقاً به همین خاطر هم قومیتی توزیع نشد و نتوانست به شدت و فشار رای پزشکیان در میان ترک و کرد، برای جلیلی حتی در خراسان رای جمع کند.
انتخابات اخیر از جهاتی شبیه انتخابات دور دوم آقای هاشمی بود. بعد از سیاستهای تعدیل قیمتی شدید دولت اولِ او. هردو با مشارکت 50%، یعنی رکورد مشترک کمترین مشارکت انتخابات ریاست جمهوری. تشبیه فقط از جهتی مقرّب است و به هرحال این بار، مدلول عمده رای آقای پزشکیان با مدلول «رای ندادن» یکی بود، و هیچ کدام از این دو نیز رای به اصلاحات یا اعتدال یا گفتمان پزشکیان و حتی «خود پزشکیان» نبود.
این خوب است یا بد؟
به شدت بد است. بدتر از این است که مردم به خود اصلاحات و... رای ایجابی میدادند و با هم میرفتیم تا معلوم شود که راه اشتباه است. اصلاً برای همین، «رای به بدترین گزینه از نظر ما» حتماً بسیار بهتر از «عدم مشارکت در انتخابات» است. مسئولیت انتخاب پزشکیان را چه طیفی از توده ها گردن میگیرد که بعد اگر بد کار کرد، به پای «انتخابِ آنان» نوشته شود و نه کل نظام؟ نتیجه میشود موقعیت ارّه، که خوب کار کند یا بد درهرحال امکان «مخابره پیام» به مردمِ غیرسیاسیشده از میان رفته است. خدا را شکر که در دور دوم، حضور به 50% رسید و رکورد منفی قبلی نشکست و این، همه توضیحات این بند را تعدیل میکند.
دهه محرم، مفصل دارم فکر می کنم و منبرش را امتحانی دارم میروم از قرآن و روایات و منطق دین و عقل و تاریخ انقلاب، که چرا اینگونه است و در این موقعیت، چه باید کرد. بیایید فکرهامان را به اشتراک بگذاریم.
علی الحساب، نوشتهای را در پی میفرستم که صورت مسئله و راهکار در آن ارائه شده. البته فایل، هم آنقدر خلاصه است که نیاز به تفصیل و استدلال داشته باشد؛ و هم آنقدر مفصل است که نیاز به خواهش از مخاطبان تا حوصله کنند و این چندین صفحه را تورقی بفرمایند.
بیایید فکرهامان را به اشتراک بگذاریم.
با ما همراه باشید : بله | آپارات | ایتا | تلگرام | یوتیوب
۱۷:۱۵
۸:۱۲
khalili-e14-voice.mp3
۰۸:۱۷-۱۱.۵۴ مگابایت
۸:۱۹
۱۱:۱۵
۱۱:۳۶
۱۱:۳۹
۲۱:۴۹
۲۱:۵۱
۱۵:۵۰
۱۵:۵۱
۲۰:۱۶
۲۰:۱۸