عکس پروفایل پله پله تا تعالیپ

پله پله تا تعالی

۴۹۴عضو
خواندنیundefinedundefinedundefined
نقل است دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی می‌کرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه‌ای از اتاق رفت و زار زار گریست.
گفت: «خدایا من چه گناهی کرده‌ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت‌ پا زده‌ام. من خود، خود را مقطوع‌النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی‌ام را از من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.»
از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع‌ترین لغت‌نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.

۲:۵۳

گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود،به‌ دنبال کسی می‌گشت که آن را در آورد،تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد.undefinedundefinedلک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد.گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برایت کافیست.
گرگ نماد افراد نالایق است.وقتی به فرد نالایقی خدمت می‌کنیتنها انتظارت این باشد که گزندی از او نبینی.undefinedundefinedگاهی اشتباهمان در زندگی این استکه به برخی آدم‌ها جایگاهی می‌بخشیم که هرگز لیاقت آن را ندارند.به نوعی باید گفت لطف به ناسپاس، بزرگترین خطاست.

۲:۵۸

قضاوت را بايد كنار گذاشت. قضاوت نوعي بيماري است كه مانع آرامش شما مي شود. وقتي قضاوت مي كنيد، نمي توانيد در زمان حال باشيد؛هميشه در حال مقايسه هستيد. پيوسته به جلو و عقب مي رويد، اما هرگز در اين مكان و زمان نيستيد. فقط اين مكان و زمان است كه وجود دارد؛‌ نه بد و نه خوب. به هيچ وجه نمي توان به شما گفت كه كدام بهتر است؛‌زيرا چيز ديگري براي مقايسه وجود ندارد. زمان حال به تنهايي و با تمام زيبايي اش حضور دارد. ارزيابي و مقايسه، اثري از نفس دارد. نفس اصلاح گر بزرگي است و با اصلاح زنده است.هميشه شما را عذاب مي دهد: «‌ اصلاح كن! بهتر كن! »‌در حالي كه چيزي براي اصلاح كردن و بهتر شدن وجود ندارد. وقتي قضاوت به ميان مي آيد، درجا آنرا ناديده بگيريد. خودتان را بيهوده شكنجه نكنيد و عذاب ندهيد.
undefinedundefined

۷:۰۷

نوشتم: برایم دعا کن رفیقِ گرمابه و گلستانِ من! دعا کن بعد از این، فقط دلخوشی باشد و آرامش باشد و برکت باشد و عشق... نوشتم: به قدری بارهای سنگین‌تر از طاقتم برداشته‌ام و فراتر از توانم با بی‌رحم‌ترین حریف‌های روزگار جنگیده‌ام و به قدری شکسته‌ام و سرپایی خودم را ترمیم کرده‌ام که سد طاقتم عمیقا نازک شده و به کوچکترین اندوهی، به هم می‌ریزم. خودم می‌فهمم چقدر شکننده تر از سابقم و چقدر برای هیچ‌ اندوهِ اضافه‌تری طاقت ندارم. برایش نوشتم: بگو خدا این‌روزها بیشتر مراقبم باشد، از قوی بودن و تنهایی بارِ همه چیز را به دوش کشیدن خسته‌ام. نیاز دارم برای مدتی همه چیز آرام باشد و فرصت کنم خودم را بغل بگیرم و از خودم دلجویی کنم و با خودم مهربان باشم. undefinedundefinedundefined

۱۹:۵۰

گران قيمت ترين تختخواب جهان کدام است؟بستر بيماری …
شما مي توانيد کسی را استخدام کنيد که به جای شما اتومبيلتان را براند، يا برای شما پول در بياورد.
اما نمی توانيد کسی را استخدام کنيد تا رنج بيماری را به جای شما تحمل کند.
ماديات را می توان به دست آورد. اما يک چيز هست که اگر از دست برود ديگر نمی توان آن را بدست آورد و آن سلامتی است.
پیری میگفت عمری من و سلامتی دنبال پول بودیمولی الان من و پول دنبال سلامتی هستیم
ابوعلی سینا همچنین میگوید؛سلامتی تاجی است زرین بر سر انسانهای سالم که فقط افراد بیمار آن را می بینند ...undefined

۴:۴۲

undefinedعجب جملات قشنگی:
گاهی باید فرو ریخته شوی برای ” بنای جدید”بعضی ها آنقدر فقیر هستند که تنها چیزی که دارند پول استهمیشه خودت باش…دیگران به اندازه کافی هستند…روی بالشی که از مرگ پرنده ها پر است نمی توان خواب پرواز دید…انسانهای خوب همانند گلهای قالیند، نه انتظار باران را دارند و نه دلهره ی چیده شدن، دائمی اند!بعضی آدما نقش صفر رو بازی میکنن تو زندگی، اگه ضرب بشن تو زندگیت همه چیزت رو از بین میبرن!ﭘﻮﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺪ ﻣﺎﺳﺖ…ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ…طلا باش؛ تا اگه روزگار آبت کرد روز به روز طرح های زیباتری از تو ساخته شود…سنگ نباش؛ تا اگر زمانه خردت کرد، تیپا خورده هر بی سر و پایی بشوی!
ای کاش یاد بگیریم واسه خالی کردن خودمون، کسی رو لبریز نکنیم...داشتن مغز دلیل بر انسان بودن نیست، پسته و بادام هم مغز دارند…برای انسان بودن باید شعور داشت....زیبا فکر کنید...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

۴:۴۲

.دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت چرا به جای تحصیل علم ، چوپانی می کنی؟چوپان در جواب گفت : آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام. دانشمند گفت :خلاصه دانشها چیست ؟ چوپان گفت :پنج چیز است: تا راست تمام نشده دروغ نگویم تامال حلال تمام نشده، حرام نخورم تا از عیب و گناه خود پاک نگردم،عیب مردم نگویم. تا روزیِ خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم دانشمند گفت :حقاً که تمام علوم را دریافته ای ،هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب حقیقت علم و حکمت سیراب شده است.
undefinedشبتون زیبا undefined

۶:۳۹

undefined️ ‌⁠⁠⁠اگر از شما بپرسند از ۷ مهارتی نام ببرید که هرکسی باید حتما در زندگی آن‌ها را بداند چه جوابی می‌دهید؟
شاید ذهنتان به سمت مهارت‌هایی مثل کار کردن با دستگاه‌های هوشمند و چیزهایی ازاین‌دست برود؛ اما باید بدانید قضیه بسیار ساده‌تر از این حرف‌هاست.
۷مهارت وجود دارد که یادگرفتنشان به زندگی بهترتان کمک می‌کنند؛ مهارت‌هایی که هم سخت و هم آسان‌اند و همین تضاد عجیبشان است که گاهی خیلی از ما را دچار چالشی سخت برای آموختنشان می‌کند:
- سکوت، واژه‌ای که هزاران قصه پشت خودش دارد. شاید باورش سخت باشد اما سکوت و خودداری وقت خشم؛ سکوت درباره چیزهایی که نمی‌دانیم واقعا مهارت بزرگی است که آموختنش حتما بر دانایی‌تان می‌افزاید.
- هوش هیجانی کمکتان می‌کند زندگی عاطفی، اجتماعی و کاری بسیار بهتری داشته باشید.
- مدیریت زمان و بهترین استفاده از لحظات زندگی
⁣- ⁣مهارت خوب گوش دادن؛ بسیاری وقت‌ها فقط فکر می‌کنیم شنونده خوبی هستیم. درواقع اغلب مشغول فکر کردن به چیزی هستیم که خودمان می‌خواهیم بگوییم.
- قدرت «نه گفتن» مهارت واقعا مهمی است که بار زیادی از استرس و فشارتان را کم خواهد کرد.
- خوب خوابیدن و تمرین برای داشتن یک خواب آرام
- تفکرات مثبت و مثبت‌اندیشی

۶:۳۹

شكست هاى انسان هاى بزرگ:
#والت_دیزنی :موسس شهر بازی دیزنی لند و شرکت والت دیزنی ( آفریننده میکی موس سفید برفی و.. ) برنده ۲۲ جایزه اسکار.از دفتر روزنامه ای که در آن مشغول به کار بود اخراج شد چرا که رئیسش فکر می کرد تخیل خلاقیت و ایده های خوب ندارد..#جی_کی_رولینگ نویسنده سری کتابهای هری پاتر :پردرآمد ترین نویسنده تاریخ و برنده عنوان “تاثیر گذار ترین زن بریتانیا”پس از جدایی از همسر از دست دادن شغل و مرگ مادرش کتابی نوشت که دوازده بار توسط انتشارات مختلف رد شد..#توماس_ادیسون :دارنده امتیاز ۲۵۰۰ اختراع که مهم ترین آنها لامپ الکتریکی است.معلم مدرسه اش به او گفته بود که زیادی احمق است و هیچ چیز یاد نخواهد گرفت..#گروه_بیتلز :تاثیر گذار ترین گروه موسیقی قرن بیستم با فروش جهانی تا ۱ میلیارد نسخه از آثار.توسط کمپانی سازنده موسیقی رد شدند چرا که کمپانی از صدا و موسیقی با گیتار آنها خوشش نیامد..#آلبرت_انیشتن :نظریه پرداز نسبیت و برنده جایزه نوبل فیزیک.تا سن چهار سالگی قادر به حرف زدن نبود و اطرافیان او را “فردی غیر اجتماعی با رویاهای احمقانه” می شناختند..#مایکل_جردن :بسکتبالیست حرفه ای سابق و معروف با عنوان بهترین بسکتبالیستی که تا به حال بوده است.از تیم بسکتبال دبیرستانش اخراج شد و به قول خودش بارها و پشت سر هم شکست خورد..نگذارید هیچ چیز و هیچ کس جلوی شما را برای رسیدن به موفقیت بگیرد.شروع کن و امیدوار باش !همین الان که تو داری این پیام رو میخونی خیلیای دیگه هستن دارن توی خلوت خودشون بی سر و صدا تلاش می کنن و یه روز موفقیتشون مثل بمب صدا میده !!!

۶:۳۹

.
دوستی می‌گفت تنور دلت گرم…….!معنی این جمله را بعدها فهمیدم…هرجا که از دلم مایه گذاشتم و اتفاق خوبی افتاد یاد حرفش افتادمانگار تنور دلت که گرم باشد نان مهربانی‌اش را می‌خوریهرچه دلت گرمتر، مهربانی‌ات بیشتر و روزگارت آبادتر است
" تنور دلتون گرم رفقا" undefinedundefined.

۶:۳۹

تو جامعه‌ تو هر موقعیتی و مقامی که قرار داری هرگز به خودت اجازه نده با راننده تاکسی، کارگر، کارمند، فروشنده، فروشگاه‌ها، کارمندت که ازت حقوق می‌گیره، رفتگر، و هر کس دیگه که فکر می‌کنی جایگاهش تو اجتماع از تو پایین‌تره بد رفتاری کنی... زمین گرده، می‌چرخه خودتو تو همون موقعیت قرار میده تا طعم حقارتو بچشی!تو هیچی نیستی.همه‌مون آخرش زیر یه مشت خاک می‌پوسیم!با مردم مهربون باش. غرورتو بذار کنار و خودتو از هیچکس بالاتر ندون.هیچی به اندازه‌ی قلب بزرگ تو رو به خواسته‌هات نمیرسونه.تو این روزا هوای همو داشته باشیم 🤍
undefinedundefined

۴:۵۸

undefined
"قــــــــــرار بـــــــــود با ســــــــواد شویم"
یک عمر صبح زود بیدار شدیم لباس فرم پوشیدیم صبحانه خورده و نخورده خواب و بیدار خوشحال یا ناراحت با ذوق یا به زور راه افتادیم به سمت مدرسهقرار بود با سواد شویم روی نیمکت های چوبی نشستیم صدای حرکت گچ روی تخته ی سبز رنگی که می گفتند سیاه است را شنیدیم با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که می خورد مثل یک پرنده که در قفسش باز می شود از خوشحالی پرواز کردیم
قرار بود با سواد شویم بند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم به ما دیکته گفتند تا درست بنویسیم گفتند از روی غلط هایت بنویس تا یاد بگیری، ما نوشتیم و یاد گرفتیم قرار بود با سواد شویماز شعر گفتند از گذشته های دور گفتند از مناطق حاصل خیز گفتند از جامعه گفتند از فیثاغورث گفتند از قانون جاذبه گفتند از جدول مندلیف گفتند استرس ترس نگرانی دلهره حرف مردم شب بیداری و تارک دنیا شدن کنکور شوخی نداشت باید دانشجو می شدیم قرار بود با سواد شویم دانشگاه و جزوه و کتاب و امتحان و نمره و معدل تمام شد
تبریک حالا ما دیگر با سواد شدیم فقط می خواهم چند سوال بپرسمما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟ما چقدر سواد رابطه داریم؟ماچقدر سواد دوست داشتن داریم؟؟و ما چقدر سواد زندگی داریم؟
ماچقدر سواد انسانیت داریم؟قرار بود با سواد شویم ...

۵:۳۴

‍ ‏مادربزرگم نظریهٔ بسیار جالبی داشت.می‌گفت هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می شویماما خودمان قادر نیستیم کبریت‌ها را روشن کنیم؛
همان طور که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم.در این مورد، به عنوان مثالاکسیژن از نفس کسی می آید که دوستش داریم؛شمع می تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریت‌ها را مشتعل می‌کند.
برای لحظه‌ای از فشار احساسات گیج می‌شویم و گرمای مطبوعی وجودمان را دربرمی گیرد که با مرور زمان فروکش می‌کند تا انفجار تازه‌ای جایگزین آن شود.
هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله‌ور نگه می‌داردو از آنجا که یکی از عوامل آتش‌زا همان سوختی است که به وجودمان می‌رسد،انفجار تنها هنگامی ایجاد می‌شودکه سوخت موجود باشد.
خلاصهٔ کلام، آن آتش غذای روح است.اگر کسی به موقع درنیابد که چه چیزی آتش درون را شعله‌ور می‌کند،قوطی کبریت وجودش نم برمی‌داردو هیچ یک از چوب کبریت‌هایشهیچ‌وقت روشن نمی‌شود...


‏ مثل آب برای شکلات•#لورا_اسکوئیول

۱۳:۱۲

#ردپای آدم برفی در استوره و تاریخ:
#از استوره ایرانی دیوسپید تا آدم برفی
#مرد برفی در افسانه‌های محلی هیمالیا
 18 ژانویه برابر با ۲۸ دی‌ماه هرسال، روز جهانی آدم برفی نام گرفته است. در بیشتر واژه نامه‌ها آدم برفی را آدمکی خیالی معرفی کرده اند که در کوه‌های هیمالیا زندگی می‌کند.در افسانه‌های محلی مردمانی که در دامان هیمالیا زندگی می‌کنند، در این کوهستان موجودی درشت پیکر به نام  Yeti یا «مرد برفی» زندگی می‌کند و گفته می‌شود که بومیان و کوهنوردان گاهی در هوای بد کوهستان مرد برفی یا یتی را می‌بینند. نام محلی دیگر مرد برفی Mirka به معنی «مرد وحشی» است که بر پایه یک افسانه محلی «هرکس او را می بیند یا کشته می‌شود یا می‌میرد.»
#دیوسرما در استوره های ایرانی:
شاید کمتر کسی به این نکته توجه کرده است که ردپای مرد برفی یا همان آدم برفی را می‌توان در استوره‌های ایرانی پیدا کرد. در استوره‌های ایرانی، سرما به دیوی سخت کشنده و مردم‌کش تشبیه شده که مرگوس/ملکوس نام دارد. دیوسرما پدیده ای اهریمنی است که نامش از مرگ برگرفته شده و جهان را درگیر سرما و زمستان بلند می‌کند و آن سرمای طولانی و سختی که  دیو سرما برای مردم می آورد، بیشتر مردم و چهارپایان را نابود می‌کند.
#دیو سپید در شاهنامه فردوسی:
یکی از داستان‌های پرکشش شاهنامه فردوسی، داستان نبرد رستم با دیو سپید است. دیو سپید سرکرده دیوان مَزَن/ مازنی یا مازنداران بود که در غاری در«هفت‌کوه» خانه داشت و  پس از آن که سپاه ایران به تصرف مازندران رفت به درخواست شاه مازندران آسمان شب را با ابر سیاهی پوشاند تا سپاهیان راه را گم کنند و در بامدادان دیدگان آنان دچار برف‌کوری (فوتوکراتیت) شد و جهان پیش چشمشان تیره و تار شد و آنان گرفتار دیو سرما شدند. رستم برای کین‌خواهی سپاهیان ایران و ازپای در آوردن دیو سپید به کمک کیکاوس شتافت و برای رسیدن به دیو سپید از هفت خان گذشت. در خان هفتم که جنگ رستم با دیو سپید است رستم به غاری که دیو سپید در آن خفته بود، می رسد. اندام دیو از بزرگی همه غار را فرا گرفته بود و یالی مانند یال شیر داشت. رستم با دیو سپید می‌جنگد و او را از پای در می‌آورد. در ادامه داستان، برای درمان برف‌کوری کیکاوس و سپاهیان روشی درمانی که شاید «نمادین» باشد، بازگو می‌شود. در پایان این نبرد پیروزمندانه، رستم جگر دیوسفید را نزد کاووس نابینا آورد و قطره‌ای از خون جگر بر چشمان کیکاوس چکاند و نور به دیدگان او بازگشت. سپاهیان ایران نیز همچنین بینایی خود را باز یافتند و به جشن پرداختند.می‌دانیم که مازندران در داستان هفت خان رستم در شاهنامه با استان مازندران امروزی ایران یکی نیست. مازندران امروزی پیش‌تر، تبرستان نامیده می‌شد  اما در شاهنامه مازندران نزدیک یمگان است و یمگان در ولایت بدخشان افغانستان امروزی است.یکی دیگر از ویژگی‌های دیو سپید این بود که در برابر گرمای آفتاب توانش را از دست می‌داد. یعنی با تابیدن آفتاب و گرم شدن برف‌ها این دیو سپید از سرمایش و توان کشندگی‌اش کاسته می‌شود و گویی به خواب می‌رود. از این روی رستم شکیبایی می‌کند تا هوا گرم شود و دیو سرمای کوهستان از رمق بیافتند آنگاه به سویش می‌تازد.بدو   گفت  اولاد  چون  آفتاب / شود گرم  دیو  اندرآید به خواببه نظر می‌رسد، این کوهستان بسیار برف گیر و بلندبالا در داستان هفت خان رستم که از آن با نام «هفت کوه» یاد می‌شود و دیو سپید سرما در آن خانه دارد، همان کوه وفریه Vafraya یا برفمند در زامیاد یشت اوستاست که احتمالا همان رشته کوه هیمالیا بلندترین کوه‌های زمین یا به اصطلاح بام دنیاست چون نام هیمالیا از واژهٔ سانسکریت Himālaya  هیمالَیا به معنی «برفستان» یا همان برفمند گرفته شده است و می‌دانیم که رشته کوه همالیا در جغرافیای امروز افغانستان امتداد یافته و رشته کوه هندوکش نام گرفته و از جنوب ولایت بدخشان گذشته و در دره بامیان به کوه بابا ختم می‌شود .از دیدگاه نگارنده، پدر آدم برفی‌های امروزی «دیو سرما» یا «مرگوس» اوستایی است که «دیو سپید» نیز نامیده شده و خاستگاهش کوه‌های سربه فلک کشیده هیمالیا یا برفمند بوده است. چنان‌که در ادامه اشاره خواهم کرد در اروپا نیز تا میانه سده نوزدهم میلادی آدم برفی همچون پدر استوره‌ای خود در ایران، چهره ای دیوسان و ترسناک داشته است.
#آدم برفی

۱۳:۱۲

thumnail
روز ۱۸ ژانویه (۲۸ دی) روز جهانی آدم برفی است. این تاریخ به شکل آدم برفی برمی گردد: “۸” نماد آدم برفی و “۱” به معنای چوب یا جارو او است. روز جهانی آدم برفی اولین بار در سال ۲۰۱۱ برگزار شد.
گفتنی ها حاکیست تاریخ مکتوب آدم برفی به سال ۱۴۹۲ میلادی برمی‌گردد. “جورجو واساری” هنرمند هم‌عصر میکل آنژ، در زندگی‌نامه‌ای که از او نوشته، برای نخستین بار به سازه‌ای از برف اشاره می‌کند که استاد در زمستان سال ۱۴۹۲/۱۴۹۳ درحیاط قصر مدیچی، خاندان حاکم بر ایتالیای آن زمان ساخته است.

۱۶:۱۳

بسم الله الرحمن الرحیم نگرانی مثل همان قطره، قطره، قطره آب عمل می‌کند،وقطره، قطره،قطره انسان رابه دیوانگی می‌کشاند ......نگرانی قوی‌ترین آدم‌ها راهم از پای درمی‌آورد.ترس ، نگرانی ، نفرت ، خودخواهی و ناتوانیدرسازش باجهان اطراف وواقعیت علل اصلی بیماری‌هاو زخم‌های گوارشی هستند ......پس: به خدا ایمان داشته باش ......یاد بگیر که خوب بخوابی، جنبه مضحک زندگی را ببین ،،،،،،،،و بدان که سلامتی و شادمانی برای تو خواهند بود .......پروردگارا، تو را شکر می‌کنم که مرا آفریدی ،،،،،تا بتوانم زیبایی تجلی‌ات را درک کنم .....توراشکرمی‌کنم که به من عاطفه دادی تا بتوانم با احساس حضورِ الهی‌ات به وجد آیم ......پروردگارامی‌دانم که تو نیروی زندگی‌ام هستی..در کنارت می‌توانم زیباترین رویا را بیافرینم ،،،،رؤیای عشق و آرامش و لذت را .....در کنارت می‌توانم زمین را برای خوشبختی انسانیت به بهشتی سزاوار انسانیت‌ تبدیل کنیم‌‌.......کسانی که به دلیل توسل می جویند حقیقت راگرامی می دارند و منصف هستند.
undefined امیدوارم عاقبت به خیر شویم undefined

۹:۱۲

بزرگترين اكتشاف در زندگيم اين بود كه فهميدم فرزندم ، در 'خانه ي من يك مهمان است و روزي از اينجا خواهد رفتبه خودم گفتم: كدام مهم تر است؟ نظم خانه يا اينكه فرزندم به خوبي از من ياد كند؟كدام مهمتر است؟خانه يا اخلاق و روحيه و حُسن تربيت فرزندم؟چون دانستم كه او مهمان خانه ي من است، اين باعث شد اولويتم را تغيير دهم، بعداز آن مهم ترين چيز برايم ، آرامش خاطرِ من و او شد...
از عصبي شدن و داد و فرياد زدن بتدريج كم كردم...از وسواس هايم گذشتم و به خانه اي راضي شدم كه مقداري هم بهم ريخته و نامنظم است و شايد هم كمي شلختگي در آن به چشم مي خورد....اما در عوض،عشق بيشتري نثارش مي كنم؛وقت بيشتري را با او مي گذرانم؛ و محترمانه تر با او برخورد مي كنم؛
چون مي دانـم، او مهمان زودگذر خانـه ي من است...
چون مي دانـم،فرزندي را تحويل خواهم گرفتكه آرامـش دارد؛ از من و خشـم هايم نمي نالـدو رابطه اي قـوي و زيبا بين ما حاكـم خواهد گشـــت ...‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌undefinedundefined

۱۱:۲۵

.زیر مجموعه‌ی خودم هستممثل مجموعه‌ای که سخت تهی‌ستدر سرم فکر کاشتن دارمگرچه باغ من از درخت تهی‌ست عشق آهوی تیزپا شد و منببر بی‌حرکت پتوهایمخشمگین نیستم که تا امروزنرسیدم به آرزوهایم نرسیدن رسیدن محض استآبزی آب را نمی‌بیندهرکه در ماه زندگی بکندرنگ مهتاب را نمی‌بیند دوری و دوستی حکایت ماستغیر از این هرچه هست در هوس است
پای احساس در میان باشدانتخاب پرنده ها قفس است وسعت کوچک رهایی رااز نگاه اسیر باید دیدکوه در رشته کوه بسیار استکوه را در کویر باید دید گرچه باغ من از درخت تهی ستدر سرم فکر کاشتن دارمشعر را، عشق را، مکاشفه راهمه را از نداشتن دارم...
undefined#یاسر_قنبرلوundefined#باران_نیکراه
undefinedundefined

۱۱:۴۰

بستنی از کجا آمده؟ undefinedundefinedundefinedundefined
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪﻩ ﺍﯾﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﯾﺎ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺴﺘﻨﯽ، ﺍﯾﻦ ﻟﯿﺴﯿﺪﻧﯽ ﭘﺮﻃﺮﻓﺪﺍﺭ، ﺩﺭ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ؟ !ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ « ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ» ﺩﺭ ﻗﻔﺴﻪﻫﺎﯼ ﺧﺎﮎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻣﻠﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍست .ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻣﻠﻘﺐ ﺑﻪ ﮐﺮﯾﻢ ﯾﺦ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﯼ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ( ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ) ﺑﺴﺎﻁ ﯾﺦ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺍﺷﺖ .…»ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺳﻂ ﺩﺭﮔﯿﺮﯾﻬﺎﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺸﺮﻭﻃﯿﺖ  ﮐﺮﯾﻢ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﻰ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺸﺘﺮﯼﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﭘﺨﺶ " ﯾﺦ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ " ﻧﻤﻮﺩ.ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ،ﺑﺎ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﯿﺮ ﻭ ﯾﺦ ﻭ ﺯﺭﺩﻩ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻭ ﮔﻼﺏ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﻼﯾﺮ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﺸﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺖ !ﮐﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﺳﻔﯿﺮ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ.ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﺳﻔﯿﺮ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺑﻪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﻫﺪﺍ ﺷﺪ !ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﺭﺁﻥ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺳﻢ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد    Bastani ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻧﺪ .ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ، ﺳﻔﯿﺮ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ :" ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﻢ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺭﺍ ﺁﯾﺲ ﮐﺮﯾﻢ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯾﻢ "ﻭ  ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺛﺒﺖ ﮔﺮﺩﯾﺪ.ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺣﺴﻦﺧﺎﻥ ﻣﺴﺘﻮﻓﯽﺍﻟﻤﻤﺎﻟﮏﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪﮐﺮﯾﻢ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ، ﻟﯿﺴﯿﺪﻧﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ .ﺍﺯ ﺳﺮﺩﺍﺏ ﻫﺎﯼ ﯾﺰﺩ ﺳﺮﺩﺗﺮ، ﻭ ﺍﺯ ﭘﻨﺒﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﻧﺮﻣﺘﺮ » ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻥ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺑﻨﺎﻡ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﺖﺑﺴﮑﯿﻦ ﺭﺍﺑﯿﻨﺰ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ .ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﮐﺮﺩ .ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺑﺴﮑﯿﻦ ﺭﺍﺑﯿﻨﺰﺍﺯ ﻣﻌﺮﻭﻓﺘﺮﯾﻦ ﺑﺮﻧﺪﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺩﺭﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ !!!

ﻣﻨﺒﻊ : ﮐﺘﺎﺏ ﻃﻬﺮﺍﻥ ﻗﺪﯾﻢ " ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﺍﺣﻤﺪی

۱۳:۴۶

بسم الله الرحمن الرحیم "آیا خدمات کائنات را درک می کنیم"کره زمین به خاطر ماست که برمدارخود می چرخد ،اقیانوس ها برای ماجزر و مد می کنند. پرندگان برای ماست که آواز می خوانند ....... خورشید به خاطر ما طلوع و غروب می کند. ستارگان برای ما می درخشند .......هر چه زیبایی می بینیم ،هر چیز فوق العاده ای که تجربه می کنیم، همه و همه برای ماست..... نگاهی به اطراف خود بیندازیم ،،،،،،،بدون ما هیچ کدام از این جلوه های طبیعت وجود نداشت. مهم نیست که قبلا راجع به خود چگونه فکر می کردیم .......خدایا شکرت که من خوش شانس ترین آدم در جهان هستم،خدایاشکرت که من از پس هرکاری برمی آیم وتوانایی وقدرت ام راازتو دارم ......خدایا شکرت که من خستگی رو خسته میکنم فقط کمی نیاز به استراحت دارم ......خدایا شکرت که تو بهترین برنامه رو برای من می چینی خدایامن به زمان بندی تو برای بهبود زندگی ایمان دارم .......هیچکس هیچ وقت مسئول وضعیت ما نیست ، جز خودمان ، دلیلش این است که همیشه ما هستیم که تصمیم می گیریم.
undefined امیدوارم عاقبت به خیر شویم undefined

۴:۴۲