بله | کانال ریحانه
عکس پروفایل ریحانهر

ریحانه

۱۶,۸۹۸عضو

فاطمه_زهراس؛_شگفتی_عظیم_عالم_وجود.mp3

۰۲:۵۰-۶.۶۴ مگابایت
undefined فاطمه زهرا(س)؛ شگفتی عظیم عالم وجود
undefined کلیپ صوتی رسانه ریحانه KHAMENEI.IR
undefined بیانات رهبر انقلاب پیرامون شخصیت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها
undefined به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز #مادر
undefined از طریق یکی از سکوهای زیر بشنوید:undefined castbox | shenoto

۱۸:۱۳

thumbnail
undefined تعداد زنان دانشمند امروز در تاریخ ایران بی‌سابقه استundefined اشاره رهبر انقلاب به پیشرفت علمی بانوان در دوران جمهوری اسلامی در دیدار ۱۲ آذر زنان و دختران.
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۸:۲۳

thumbnail
undefined مادری افتخار است
undefined بیانات رهبر انقلاب درباره ارزش معنوی «مادری»
undefined نماهنگ رسانه «ریحانه» KHAMENEI.IR به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س) و روز #مادر
undefined رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @reyhaneh_khamenei_ir

۱۸:۲۹

thumbnail
undefined بهشت‌آفرین
undefined روایت‌هایی زنانه درباره مادرانگی

undefined رهبر انقلاب: همه تحت تأثیر مادران هستند. آن‌که بهشتی می‌شود، پایه‌ی بهشتی شدنش از مادر است. ١٤٠٣/٠٩/٢٧
گاهی یک بغل نیمه‌شب، گاهی بوی نان تازه‌ای که از آشپزخانه می‌آید، گاهی صدای زنی که زیر لب برای بچه‌اش دعا می‌کند، همین لحظه‌های کوچک‌اند که دل و جان یک کودک را شکل می‌دهند.
در روزهایی که به نام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مزین شده، ریحانه به دنبال روایت‌هایی رفته که مادرانگی را زنده و قابل لمس نشان می‌دهد؛ روایت‌هایی کوتاه، واقعی و زنانه.
«*بهشت‌آفرین*» را بخوانید. اگر به دلتان نشست، برای دوستی بفرستید که می‌دانید مادر بودن را با همه‌ی سختی‌هایش نفس می‌کشد.
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۹:۱۲

thumbnail
undefined حوضچه زلالundefinedروایت‌هایی زنانه درباره‌ مادرانگی
undefined لوله‌های اکسیژن را که به بینی‌ام وصل می‌کنند،‌ اشهد می‌خوانم. هرچه فکر می‌کنم یادم نمی‌آید کسی در تجربه‌هایش گفته باشد موقع زایمان طبیعی هم به دستگاه اکسیژن نیاز است. تازه می‌فهمم ادا نیست، دردی که دو روز زنده‌کشت کرده باید هم تو را به اینجا برساند. راه نفسم تنگ‌تر می‌شود. چنددقیقه‌ای به قدر هزار سال می‌میرم و دوباره زنده می‌شوم. به مامای همراهم می‌گویم: «تازه فهمیدم توی قیامت چطور آدم‌ها از توی قبر بلند می‌شن!» ماما خودش هم از این زایمان طولانی و سخت ترسیده. هرطور حساب می‌کنم، بعد از آن‌همه ورزش و رژیم غذایی، نباید این‌طور می‌شد. از شدت درد، اشیا و آدم‌ها محو شده‌اند.
خسته شده‌ام. آن‌قدر که دوست دارم نفس بعدی در کار نباشد. صداها در سرم موج برداشته. فقط فشار دست‌های مامای همراهم را می‌فهمم. «مامان‌ها باید قوی باشن... خیلی قوی...» از مامان شدن پشیمان شده‌ام. هیچ فکرش را نمی‌کردم اینقدر وحشتناک باشد. در برزخم که بالاخره صدای گریه‌ی نوزادی می‌پیچد توی اتاق. ماما می‌خواهد آن موجود خون‌‌آلود و خیس را بگذارد روی قلبم. دستش را پس می‌زنم. «نمی‌خوامش. دورش کنید!»‌ بعد از چهار ساعت درد می‌خواهند بگذارندش بغلم. معلوم است که نمی‌خواهمش. آن‌همه انتظار و ذوق تبدیل شده بود به خشم. می‌زنم زیر گریه؛ از رهایی، ناباوری، غم یا از گور برخاستن.
نوزاد قرمز و طلایی کوچکی را نگاه می‌کنم که دورتر روی تختی خوابانده‌اند. برای من است؟ همان که نُه ماه توی دلم به ذوق و عشق حملش کردم؟ گریه‌ام شدیدتر می‌شود، مثل وقتی که روی حوضچه‌ی گِل‌آلودی، آب زلال رها کنند، رقیق شدن قلبم را حس می‌کنم. چیزی که پیش از این هیچ‌وقت تجربه نکرده‌ام. انگار این درد شدید و وضعیت جدید دریچه‌های تازه‌ای را در احساس و ادراکم گشوده است. ماما خرمایی به دهانم می‌گذارد و دلداری‌ام  می‌دهد: «مامان شدن همین شکلیه. پر از درد و خستگی؛ اما قشنگ، شیرین!» آغوشم را برایش باز می‌کنم. نوزاد من است، برای خود خودم. اشک‌هایم غم را پس زده‌اند و خوشی را بغل گرفته‌اند. مطمئنم حوضچه‌ی کوچک قلبم زلال شده است!
undefinedهدا ترخان، رسانه «ریحانه»؛undefinedمجموعه‌ روایت «بهشت‌آفرین»
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۹:۱۵

thumbnail
undefined رهبر انقلاب: از پیغمبر سؤال میشود به چه کسی خوبی کنم، نیکی کنم، ترجیح دارد؟undefined ...حضرت سه بار فرمود به مادرت نیکی کن!
undefinedارزش و افتخار بزرگ «مادری» در کلام پیامبر اکرم(ص)
undefined «#مادرانه»؛ مجموعه بیانات رهبر انقلاب درباره اهمیت نقش بی‌بدیل مادری
undefined انتشار به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س) و روز #مادر
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۹:۱۶

thumbnail
undefined* ببینید؛undefined محبت؛ مهم‌ترین حق زن*
undefined رهبر انقلاب: مردها به زنهایشان بگویند من تو را دوست دارم.
undefined نماهنگ رسانه «ریحانه» KHAMENEI.IR از بیانات اخیر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره حقوق بانوان از دیدگاه اسلام در دیدار زنان و دختران
undefined مشاهده در وبسایت
undefined رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۹:۵۰

thumbnail
undefined مادری افتخار استundefinedپوستر ویژه «ریحانه» KHAMENEI.IR
undefinedرهبر انقلاب: مادری یک افتخار است؛ اینکه شما یک موجودِ انسانی را با زحمت زیاد، چه در درون خودتان، چه در بیرون، در اوایل زندگی‌اش پرورش بدهید، زحماتش را تحمّل کنید، او را به عنوان یک انسان پرورش بدهید، افتخار کوچکی است؟ این خیلی بااهمّیّت است، خیلی باارزش است. برای همین هم هست که در اسلام، روی «مادر» تکیه شده. ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
undefined به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز #مادر
undefined رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۵:۱۵

thumbnail
undefined*ای فاطمه؛ با خشنودی تو خدا خشنود میشود*
undefined پیغمبر به فاطمه فرمود: یافاطِمةُ! اِنَّ اللّهَ لَیَغضَبُ لِغَضَبِکِ و یَرضی لِرِضاک؛ با خشنودی تو خدا خشنود میشود، با خشم تو خدا خشمگین میشود. خیلی چیز عجیبی است!این جور نیست که بگوییم این بنده ی بلند مرتبه هرجایی که خدا خشمگین است او هم خشمگین میشود؛ نه، عکس قضیه است؛ هر جا او خشمگین بشود، خدا خشمگین میشود. عظمت را ببینید!
undefined رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اقشار مختلف بانوان؛ ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
undefined به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز #مادر
undefined رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۶:۳۳

thumbnail
undefined ویژه ولادت زهرای مرضیه(س)undefined فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها؛ انسان عرشی
undefined نگاهی به برخی فضایل حضرت زهرا(س) مورد اشاره در بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار ۱۲ آذر زنان و دختران
undefined نسخه پخش تلویزیونی نماهنگ جدید رسانه «ریحانه»
undefined اطلاع‌نگاشت «انسان کامل و عرشی» را از اینجا ببینید.
undefined رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @reyhaneh_khamenei_ir

۶:۴۸

thumbnail
undefined رضای خدا در رضای فاطمهundefined پوستر «ریحانه» KHAMENEI.IR به مناسبت ولادت حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها
undefined حدیثی است که هم شیعه نقل کرده، هم سنّی نقل کرده. آن [حدیث] این است که «اِنَّ اللَهَ لَیَغضَبُ‌ لِغَضَبِ‌ فَاطِمَةَ وَ یَرضىٰ لِرِضاها»
undefined برای سَخَط و خشم فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) خدای متعال خشمگین میشود، و به خاطر خشنودی فاطمه‌ی زهرا خدای متعال خشنود میشود. معنایش این است که هر انسانی، هر مسلمانی، اگر بخواهد خدا را خشنود بکند، باید کاری بکند که فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) را خشنود کند.
undefined رهبر انقلاب، ۱۴۰۲/۱۰/۰۶
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۷:۴۹

thumbnail
undefined «جمهوری، دربست»
undefined روایت بخش «ریحانه» رسانه KHAMENEI.IR از دیدار هزاران نفر از زنان و دختران با رهبر انقلاب
undefined بعد از هفتاد و یک روز خشک، بالاخره پاییز چشم تر می‌کند. باران می‌نشیند روی شانه‌های شهری که فردا میهمانانی عزیز دارد. شب قبل از دیدار است. تمام شب را خواب می‌بینم... نور چراغ خواب می‌پاشد توی مردمکم و بیدار می‌شوم. ۵:۴۵ صبح است. خوابم را خیر تعبیر می‌کنم و به خودم وعده دیداری پر شور می‌دهم. وضو می‌گیرم و راه می‌افتم.
undefined نگاهم با حرکت خرامان و رنگارنگی سُر می‌خورد میان جمعیت. خانم‌هایی با لباس‌های محلی آرام رد می‌شوند و قرمز و بنفش و زرد و نارنجی رج می‌زنند میان مشکی‌ و رنگی چادرها و روسری‌ها. جمعمان جمع است... جمعیت کم‌کم با سرعت بیشتری وارد می‌شود و خادم‌ها مشغول سامان دادنشان هستند.
undefined بچه‌های زیادی دست توی دست مادرها آمده‌اند. چند همسر شهید از شهدای جنگ اخیر هم با بچه‌های کوچکشان... راحله امینیان را می‌بینم که برای اجرا آماده می‌شود. خوش و بش می‌کنیم. التماس دعا دارد برای اولین اجرایش در حضور آقا.
undefined ...تئاتر که تمام می‌شود دوباره همه روی پا می‌ایستند این بار حیدر حیدری که بی‌اغراق سقف حسینیه را می‌لرزاند، نشان از ورود رهبر انقلاب دارد. بیشتر این جمعیت اولین‌بار است به امید دیدن آقا پا به این حسینیه گذاشته‌اند و چه خوب که ناامید برنمی‌گردند. مردم اشک و لبخندند. من فقط آقا را نگاه می‌کنم و قلبم می‌کوبد. همه به دعوت محترمانه آقا می‌نشینند.
undefined همسر شهید رشید و دختر شهید سلامی صحبت‌‌های خوب و پرمغزی می‌کنند. رهبر انقلاب امسال تنها کسی است که دقیق و مفصل از حقوق زن حرف می‌زنند و تمام قد دفاع می‌کنند.
undefined متن کامل #روایت_دیدار را از اینجا بخوانیدundefinedfarsi.khamenei.ir/others-report?id=62043

۱۰:۰۷

بازارسال شده از KHAMENEI.IR
thumbnail
undefinedمراسم سه ساعته جشن میلاد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره)
undefined️ به مناسبت خجسته سالروز میلاد باسعادت حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها، صبح امروز پنج‌شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴ جمعی از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام در حسینیه امام خمینی(ره) حضور یافتند و در ستایش حضرت ام‌ابیها سلام‌الله‌علیها در حضور رهبر انقلاب اسلامی مدیحه‌سرائی کردند.
undefined️ سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پایان بخش محفل عیدانه امروز بود.
undefined Farsi.Khamenei.ir

۱۰:۳۶

thumbnail
undefined️ رهبر انقلاب: باید فاطمی بود و از آن بانوی اسوه در همه جهات از جمله دین‌داری، عدالت‌خواهی، جهاد تبیین، همسرداری، فرزندپروری و دیگر زمینه‌ها پیروی کرد. ۱۴۰۴/۹/۲۰
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۲:۱۳

thumbnail
undefined️ تصویری از مراسم جشن میلاد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب. ۱۴۰۴/۹/۲۰
undefined گزارش تصویری مراسم امروز را از اینجا ببینیدundefinedfarsi.khamenei.ir/photo-album?id=62052

۱۴:۰۸

thumbnail
undefined #روایت_دیدار | من کوه ندیده‌ام چنین در جریان
undefined خرده‌روایت‌هایی از گپ‌وگفت رسانه ریحانه KHAMENEI.IR با زنان و دختران حاضر در دیدار با رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره)؛ ١٤٠٤/٠٩/١٢
undefined مادر شهیدان باقری را که روی ویلچر می‌آورند، خودم را می‌رسانم. عینک سیاه زده‌اند. می‌خواهم دستشان را ببوسم اما رویشان را سفت گرفته‌اند، پر چادرشان را بوسه می‌زنم. سلام و کلمات پر کرنشم را نمی‌شنوند. خانمی روی شانه‌ام می‌زند: «مادر نمی‌تونن…» و اشاره می‌کند به گوشش. عروس خانواده است. معاون آموزشی دبیرستانی دخترانه. می‌شناسم کادر آنجا را. آشنایی می‌دهم و می‌گویم «پس شما بگویید. چطوره احوالشون؟»
می‌گوید: «خب… مادر همیشه غمشون تو دلشونه، مقابل مردم چیزی بروز نمی‌دن. ولی خیلی سخته شرایطشون. درسته شهید دادن ولی…» بغضش می‌رسد پشت پلک‌هاش و به ثانیه‌ای چشم‌خانه‌اش دریای سرخ می‌شود.
«شده بی‌قراری کنن؟»
«سر سجاده با روضه اشک می‌ریزن… گاهی صدای گریه‌شون بلند می‌شه…»
به کوه نشسته روی ویلچر نگاه می‌کنم. شعری توی سرم می‌چرخد و برای عروس زمزمه می‌کنم: «من کوه ندیده‌ام چنین در جریان، من رود ندیده‌ام چنین پابرجا» دوتایی اشک‌هایمان را نچکیده پاک می‌کنیم.
undefined شماره ٢٠
undefined ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس | تلگرام | اینستاگرام
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۴:۴۶

thumbnail
undefined️ صبح امروز؛ *تصویری از حاشیه‌ی مراسم جشن میلاد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب*. ۱۴۰۴/۹/۲۰
undefined گزارش تصویری از اینجا ببینیدundefinedfarsi.khamenei.ir/photo-album?id=62052

۱۶:۱۶

thumbnail
undefined مادر خوبی می‌شوم؟!
undefined*روایت‌هایی زنانه درباره‌ مادرانگی

undefined گیج بودم هنوز، وقتی که با نوزاد یک‌روزه از بیمارستان بیرون آمدیم. وقتی به خانه رسیدیم و دختر یک‌روزه را توی گهواره خواباندیم، چشم چرخاندم و فکر کردم اتاق کوچکمان چقدر کوچک‌تر شده است. این تنها برداشت مادرانه‌ی من بود از اولین حضور دخترم در خانه. هیچ تصوری از نوزاد داشتن نداشتم. تا آن روز فکر می‌کردم تنها تغییر زندگی‌ام بعد از آمدن بچه، اضافه شدن چند وسیله به خانه و تغییرِ چیدمان خانه است. تا وقتی بیمارستان بودیم، بیشتر کارها را پرستارها انجام می‌دادند.
خانه که آمدیم، من ماندم و مامان. مسئله‌ی اول آن بود که چطور پوشک بچه را عوض کنیم؟ از بچه‌داریِ مامان بیست سال گذشته بود. من هم که بچه‌ی اولم بود. تنها راهی که به ذهنمان رسید این بود که پوشک جدید را مشابه پوشک قبلی ببندیم؛ اما دخترک آن‌قدر گریه و بی‌تابی کرد که یک کار سه‌دقیقه‌ای، پانزده دقیقه طول کشید. چند ساعت بعد هم مهمان‌ها از راه رسیدند. من و مامان با یک دستمان مهمان‌داری می‌کردیم و با دست دیگرمان کارهای بچه‌ را انجام می‌دادیم.
حوصله‌ی نشستن کنار مهمان‌ها را نداشتم. دوست نداشتم کسی بچه را بغل کند. هرکس درباره‌ی مناسب بودن لباس بچه نظری می‌داد. من، تحت‌تأثیر نظرات، هزار بار لباس گرم تنش کردم و درآوردم. کلافه شده بودم. درست نمی‌فهمیدم نیاز دخترم چیست. با خودم تکرار می‌کردم: «من مادر خوبی نمی‌شوم.»
شب وقتی خانه ساکت شد، خودم را به همسرم رساندم. های‌های گریه کردم که من چطور این بچه را بزرگ کنم؟ تا صبح خواب به چشم‌هایم نیامد. فردای آن روز از مامان خواستم بیشتر پیشم بماند؛ اما مامان هم بالاخره رفت. آن وقت من ماندم و زندگی‌ام که خیلی بیشتر از تغییر چیدمان وسایل عوض شده بود. من ماندم و روزهای نیامده که ترسشان رهایم نمی‌کرد. برای خودم هم‌ عجیب بود که چطور بعد از رفتن مامان، خیلی زود یاد گرفتم چطور پوشک بچه را عوض کنم؛ خیلی زود یاد گرفتم کی خوابش کنم و کدام گریه‌اش برای گرسنگی است. حالا که چند سال‌ از مادر شدنم می‌گذرد، هنوز هم گاهی مادری کردن برایم ترسناک می‌شود؛ اما تجربه‌ی روزهای اول یادم داد مادری کردن قوی‌ترین موجی است که می‌تواند از میان امواج ترس و نگرانی راهش را پیدا کند و به موقع خودش را به زن‌هایی شبیه به من برساند. ما زن‌هایی که زندگی‌مان پر از لحظاتی است که نمی‌دانیم چطور می‌گذرد اما مطمئنیم امدادهای غیبی به کمکمان می‌رسد‌.
undefined*نجمه حسنیه، رسانه «ریحانه»؛*undefined[مجموعه‌ روایت «بهشت‌آفرین»](https://t.me/reyhaneh_khamenei_ir/6994)
undefined ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس | تلگرام
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۸:۲۴

thumbnail
undefined محبت، مهمترین حق زن در خانه
undefined در خانه، مهمترین حقّی که بانوی خانه و زن خانه دارد محبّت است. اولین، مهمترین نیازی که دارد و مهمترین حقّی که دارد محبّت است. روایت وارد شده که مردها به زنهایشان بگویند من تو را  دوست دارم، یعنی تصریح کنند.
undefinedرهبر انقلاب؛ ١٤٠٤/٠٩/١٢
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۶:۰۶

thumbnail
undefined* ز مثل زندگی* undefined روایت‌هایی زنانه درباره‌ مادرانگی
undefined محمد جایم را گرفته. نشسته پشت میز و لپ‌تاپم را گذاشته جلوش‌. فارسی را رسیده‌اند به نشانه‌ی «ز». «ز» را «س» می‌گوید؛ سوزن را، سوسن. زنگ تفریح نشانه‌ی «ز» را با هم تمرین می‌کنیم. چندین‌بار دندان‌ها را روی هم می‌گذارم و «ز» را کش می‌دهم. حسین رفته توی اتاق. تبلتم را بُرده برای کلاسش. به فایل‌های بازِ توی تبلت نگاه هم نمی‌توانم بکنم؛ انگار پشت شیشه‌ای ایستاده‌اند منتظر. متن‌هایم نصفه‌نیمه مانده و زمانی برای کامل کردنشان ندارم. هر ۴۵ دقیقه زنگ تفریح است و لقمه‌ای، میوه‌ای، دمنوشی برایشان آماده می‌کنم. گاهی صدا قطع می‌شود و گاهی اینترنت. گاهی سیستم مدرسه راهمان نمی‌دهد و بچه‌ها چشمشان پُراشک می‌شود. چاره‌ای ندارم. خودم را کنارشان جا می‌دهم تا کلاس‌ها را بی‌دردسر جلو ببریم. از پنجره‌ی آشپزخانه بیرون را نگاه می‌کنم؛ آسمان خاکستریِ چرک است.
درخت توی کوچه خمیده؛ اما تکیه داده به چناری محکم. دلم می‌خواهد، مثل همان درخت، کمی تکیه بدهم و دست‌هایم را بند کنم به چیزی که تکانم ندهد. بوی آویشن و عناب آشپزخانه را پُر کرده؛ انگار دستم را میان سرفه‌ها و نفس‌تنگی‌های شهر می‌گیرد. سه لیوان را با دمنوش پر می‌کنم. بخار از لبه‌ی لیوان‌ها بالا می‌زند و با هوای سنگینِ خانه قاتی می‌شود. همین گرمای ساده نفسم را باز می‌کند. محمد داد می‌زند: «مامان فکر کنم بلد شدم.» وسط کلاس ایستاده جلوی آینه و لب‌ولوچه‌اش را باز و بسته می‌کند. برمی‌گردد سمتم. سلام نظامی می‌دهد و می‌گوید: «ز مثل سرباز» برایش دست می‌زنم. ادامه می‌دهد: «ز مثل مامانِ زیبا.» این‌بار بهتر ادا می‌کند. مثل خطی که بالاخره بی‌لرزش می‌نویسی‌اش.
لبخندش کوچک است؛ اما برقی دارد که روحم را از زیر هوای کدر می‌کشد بیرون. می‌خندم؛ نه بلند، نه مثل فیلم‌ها، مثل جرعه‌ای آب که فقط برای تر شدن لب‌هاست. می‌نشینم کنار بچه‌ها. راهی برای ورود به داستان‌هایم ندارم. شخصیت‌ها منتظرند؛ اما عجله‌ای نیست. حالا می‌فهمم بعضی چیزها هرگز خاموش نمی‌شوند؛ چیزی از من در نفس و صدای بچه‌ها ادامه پیدا می‌کند، حتی اگر روزها از نوشته‌هایم دور بمانم. زندگیِ مادرانه گاهی مثل همین نشانه‌ی «ز» است؛ اولش کج‌وکوله ادا می‌شود؛ اما کم‌کم جا می‌افتد. می‌دانم به نوشته‌هایم برمی‌گردم. به ایده‌ها، به خودم. شاید همین فردا، شاید هفته‌ی دیگر.
undefined*زهرا عطارزاده، رسانه «ریحانه»؛*undefined[مجموعه‌ روایت «بهشت‌آفرین»](https://t.me/reyhaneh_khamenei_ir/6994)
undefined ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس | تلگرام
رسانه «ریحانه» را دنبال کنیدundefined @khamenei_reyhaneh

۱۸:۳۰