بازارسال شده از هیئت هنر
"نأتي بكوفياتنا البيضاء و السوداء" "نرسم فوق جلدكم إشارة الفداء"
من رحم الأيام نأتي كانبثاق الماءمن خيمة الذل التي يعلكها الهواءمن وجع الحسين نأتي ... من أسى فاطمة الزهراء... من أحدٍ نأتي.. و من بدرٍ.. و من أحزان كربلاءنأتي لكي نصحح التاريخ و الأشياءو نطمس الحروف...في الشوارع العبرية الأسماء...
"با چفيه هاي خويش مي آييمبا چفيه ي سپيد و سياه از راه"
"آنگاه،بر پوست هاي تك تك تان آنجاداغي نهيم سخت از جنس خونبهاء"
مامانند سيل آباز بطن روزگار مي آييماز خيمه هاي خفت و خواريكه تندبادآن را به نيش خويش، نورديداز راه مي رسيمبا داغ و درد حسينبا رنج هاي فاطمه ي زهراما از احد مي آييماز بدراز داغ كرب و بلا
از راه مي رسيمتاتاريخ را دوباره بسازيمتااين عار عبري رااز اسم كوچه ها و خيابان هابا دست خود بزداييم
@heyathonar
من رحم الأيام نأتي كانبثاق الماءمن خيمة الذل التي يعلكها الهواءمن وجع الحسين نأتي ... من أسى فاطمة الزهراء... من أحدٍ نأتي.. و من بدرٍ.. و من أحزان كربلاءنأتي لكي نصحح التاريخ و الأشياءو نطمس الحروف...في الشوارع العبرية الأسماء...
"با چفيه هاي خويش مي آييمبا چفيه ي سپيد و سياه از راه"
"آنگاه،بر پوست هاي تك تك تان آنجاداغي نهيم سخت از جنس خونبهاء"
مامانند سيل آباز بطن روزگار مي آييماز خيمه هاي خفت و خواريكه تندبادآن را به نيش خويش، نورديداز راه مي رسيمبا داغ و درد حسينبا رنج هاي فاطمه ي زهراما از احد مي آييماز بدراز داغ كرب و بلا
از راه مي رسيمتاتاريخ را دوباره بسازيمتااين عار عبري رااز اسم كوچه ها و خيابان هابا دست خود بزداييم
@heyathonar
۲۰:۴۹
بازارسال شده از هیئت هنر
بسم الله الرحمن الرحیم
فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ عَدُوِّكُمْ
« قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: «كل یوم عاشورا و كل ارضٍ كربلا...» این سخنی است كه پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.»« اینك زمین در سفر آسمانی خویش به عصر تاسوعا رسیده است و خورشید از امام اذن گرفته كه غروب كند. دیگر تا آن نبأ عظیم، اندك فاصله ای بیش نمانده است و زمین و آسمان در انتظارند.» و تو نیز در عصر تاسوعای خویشی. تو! همان که « یا لیتنی کنت معکم»گویان تاسوعاها و عاشوراها را به تماشا گذراندی آیا بر پیمان « نصرتی لکم معدّه»ی خود ایستاده ای؟ آماده ای؟ اینک که صدای مظلومیت غزه دیوارهای حاشا را در نوردیده و به فصل تماشا پایان داده است و بانگ جرس قافله عشق رساتر از پیش به گوش می رسد چه خواهی کرد؟ «صحرای بلا به وسعت تاریخ است و كار به یك یا لیتنی كنت معكم ختم نمی شود. اگر مرد میدان صداقتی، نیك در خویش بنگر كه تو را نیز با مرگ انسی این گونه هست یا خیر! اگر هست كه هیچ ، تو نیز از قبله داران دایره طوافی، و اگر نه ... دیگر به جای آنكه با زبان «زیارت عاشورا» بخوانی، در خیل اصحاب آخرالزمانی حسین با دل به زیارت عاشورا برو. «ضحاك بن عبدالله مشرقی » را كه می شناسی! عصر عاشورا از جبهه حق گریخت بعد از آنكه صبح تا شام را در ركاب امام شمشیر زده بود. خوف، فرزند شك است و شك، زاییده شرك و این هر سه، خوف و شك و شرك، راهزنان طریق حقند... كه اگر با مرگ انس نگیری، خوف، راهِ تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی كرد.» دل قوی دار که « ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با یقین مطلق ممكن است.» دل قوی دار که « وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم/ دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم»«گر خاره و خارا و گر دور است منزل/ حکم جلودار است بر بندیم محمل»و امروز در عصر تاسوعای خویش وقت آن فرا رسیده است نشان دهی مرد این میدانی و با اختیار، از اختیار خویش میگذری و طفل اراده ات را در آستان ارادت قربان می كنی و با یقین و استوار بر آستان جلودار به سوگند به اقرار در می آیی که «.. با شمایم، با شمایم، همراه شمایم نه همراه دشمنان شما»، قولم، فکرم، فعل و عقل و دلم با شما و در راه شماست که « باید به راه دوست ترک جان و سر کرد». و آنگاه که اذنت دادند در عاشورای امروزت خود را به داد غزه ی سیراب از خون برسان « تکبیر زن، لبیک گو، بنشین به رهوار / مقصد دیار قدس همپای جلودار »...
از این رهگذر هیئت هنر و حماسه نیز بر آن است در حماسه اربعین به صدق و با شعار «فمعکم معکم لامع عدوکم» با امام عشق تجدید میثاق کند و همپای جلودار تا مقصد موعود بر پیمان ازلی خویش بماند. باشد که مولایش آنگونه اش بستاید که حسین علیه السلام اصحاب خویش را ستوده است.
@heyathonar
فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ عَدُوِّكُمْ
« قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: «كل یوم عاشورا و كل ارضٍ كربلا...» این سخنی است كه پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.»« اینك زمین در سفر آسمانی خویش به عصر تاسوعا رسیده است و خورشید از امام اذن گرفته كه غروب كند. دیگر تا آن نبأ عظیم، اندك فاصله ای بیش نمانده است و زمین و آسمان در انتظارند.» و تو نیز در عصر تاسوعای خویشی. تو! همان که « یا لیتنی کنت معکم»گویان تاسوعاها و عاشوراها را به تماشا گذراندی آیا بر پیمان « نصرتی لکم معدّه»ی خود ایستاده ای؟ آماده ای؟ اینک که صدای مظلومیت غزه دیوارهای حاشا را در نوردیده و به فصل تماشا پایان داده است و بانگ جرس قافله عشق رساتر از پیش به گوش می رسد چه خواهی کرد؟ «صحرای بلا به وسعت تاریخ است و كار به یك یا لیتنی كنت معكم ختم نمی شود. اگر مرد میدان صداقتی، نیك در خویش بنگر كه تو را نیز با مرگ انسی این گونه هست یا خیر! اگر هست كه هیچ ، تو نیز از قبله داران دایره طوافی، و اگر نه ... دیگر به جای آنكه با زبان «زیارت عاشورا» بخوانی، در خیل اصحاب آخرالزمانی حسین با دل به زیارت عاشورا برو. «ضحاك بن عبدالله مشرقی » را كه می شناسی! عصر عاشورا از جبهه حق گریخت بعد از آنكه صبح تا شام را در ركاب امام شمشیر زده بود. خوف، فرزند شك است و شك، زاییده شرك و این هر سه، خوف و شك و شرك، راهزنان طریق حقند... كه اگر با مرگ انس نگیری، خوف، راهِ تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی كرد.» دل قوی دار که « ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با یقین مطلق ممكن است.» دل قوی دار که « وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم/ دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم»«گر خاره و خارا و گر دور است منزل/ حکم جلودار است بر بندیم محمل»و امروز در عصر تاسوعای خویش وقت آن فرا رسیده است نشان دهی مرد این میدانی و با اختیار، از اختیار خویش میگذری و طفل اراده ات را در آستان ارادت قربان می كنی و با یقین و استوار بر آستان جلودار به سوگند به اقرار در می آیی که «.. با شمایم، با شمایم، همراه شمایم نه همراه دشمنان شما»، قولم، فکرم، فعل و عقل و دلم با شما و در راه شماست که « باید به راه دوست ترک جان و سر کرد». و آنگاه که اذنت دادند در عاشورای امروزت خود را به داد غزه ی سیراب از خون برسان « تکبیر زن، لبیک گو، بنشین به رهوار / مقصد دیار قدس همپای جلودار »...
از این رهگذر هیئت هنر و حماسه نیز بر آن است در حماسه اربعین به صدق و با شعار «فمعکم معکم لامع عدوکم» با امام عشق تجدید میثاق کند و همپای جلودار تا مقصد موعود بر پیمان ازلی خویش بماند. باشد که مولایش آنگونه اش بستاید که حسین علیه السلام اصحاب خویش را ستوده است.
@heyathonar
۲۰:۴۹
بازارسال شده از هیئت هنر
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
«در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند و بعضی دیگر در انتظارند.»
شهادت میدهیم که مرد روزهای سخت بودید، خالصانه تلاش کردید و انتظار کشیدید تا لحظه رستگاری. شهادت گوارای وجودتان.
ما نیز در هیئت هنر سوگوار از دست دادن عزیزانمان، آیتالله رئیسی (رئیسجمهور خدوم)، حسین امیرعبداللهیان (وزیرامور خارجه)، مالک رحمتی (استاندار آذربایجان شرقی)، حجت الاسلام محمد ال هاشم (امامجمعه تبریز) و دیگر همراهانشان هستیم.بر عهد شما میمانیم و چراغ امید در دل روشن میداریم تا روز موعود.
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتظر وَما بَدَّلوا تَبديلًا.الأحزاب | ۲۳
@heyathonar
«در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند و بعضی دیگر در انتظارند.»
شهادت میدهیم که مرد روزهای سخت بودید، خالصانه تلاش کردید و انتظار کشیدید تا لحظه رستگاری. شهادت گوارای وجودتان.
ما نیز در هیئت هنر سوگوار از دست دادن عزیزانمان، آیتالله رئیسی (رئیسجمهور خدوم)، حسین امیرعبداللهیان (وزیرامور خارجه)، مالک رحمتی (استاندار آذربایجان شرقی)، حجت الاسلام محمد ال هاشم (امامجمعه تبریز) و دیگر همراهانشان هستیم.بر عهد شما میمانیم و چراغ امید در دل روشن میداریم تا روز موعود.
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتظر وَما بَدَّلوا تَبديلًا.الأحزاب | ۲۳
@heyathonar
۱۰:۴۷
بازارسال شده از سعیده کرمانی
انالله و انا الیه راجعون
بر صورت باغ تا شقایق خندیدغم اشک شد و از آسمان باز چکید در سینهی ملت شهادت ، ایران یکبار دگر داغ رجایی جوشید



عشق است و قبولی زیارت آخر اشک است و تمنای شهادت آخر هرکس بشود خادم درگاه رضا باید بشود شهید خدمت آخر





ما منتظریم از آسمان برگردی در سبزترین بهارمان برگردی وقتش که رسید در کنار سردار با دولت صاحبالزمان برگردی
#شهید_جمهور #رباعی#سعیده_کرمانی
بر صورت باغ تا شقایق خندیدغم اشک شد و از آسمان باز چکید در سینهی ملت شهادت ، ایران یکبار دگر داغ رجایی جوشید
ما منتظریم از آسمان برگردی در سبزترین بهارمان برگردی وقتش که رسید در کنار سردار با دولت صاحبالزمان برگردی
#شهید_جمهور #رباعی#سعیده_کرمانی
۱۰:۴۸
بازارسال شده از عاطفه جعفری
از دیده ما دوید، رود از پی روداین آتش در دل همه از داغ تو بودسخت است برای ما نوشتن اماتاریخ تو را شهید جمهور سرود#عاطفه_جعفریhttps://eitaa.com/pishaninevesht
۱۰:۴۸
بازارسال شده از مسافر
آن قدر ز میز خدمتت دور شدی با مردم پابرهنه محشور شدی سلطان خراسان به تو مزدت را داد خادم بودی ... شهید جمهور شدی !
الهام صفالو
#شهید_جمهور #سید_ابراهیم_رییسی
الهام صفالو
۱۰:۴۸
تقدیم به سیدالشهدای خدمت:
پر از تو ایم، پراکنده ای هوایت راسپرده ای به پرنده غم صدایت را
به ابر و ماه و درختانِ دایما به قنوتسپردی اشک و نماز شب و دعایت را
چگونه بود که اینقدر گرم و گیرا بود؟به گوش ما بچشان لحن ربنایت را
برای اینکه به ما راه را نشان بدهیبه جا گذاشتی ای رود، ردّ پایت را
چقدر مثل رجایی چقدر باهنریبه ما نشان بده ایمان آشنایت را
غبار روبی دریا و کهکشان بودی؟ بیا بیا بتکان غربت عبایت را
به قله ها که رسیدی، رها شدی، آریچگونه شرح دهم اوج ماجرایت را؟
به جز صلابت و خدمت نبود در کارتنبود، هرچه که گشتیم عکسهایت را
چقدر جای تو خوب است، هیچکس امابرای ما نگرفته هنوز جایت را...
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم #شهید_خدمت#شهید_جمهور#شهید_رییسی
@sobhetazedam
پر از تو ایم، پراکنده ای هوایت راسپرده ای به پرنده غم صدایت را
به ابر و ماه و درختانِ دایما به قنوتسپردی اشک و نماز شب و دعایت را
چگونه بود که اینقدر گرم و گیرا بود؟به گوش ما بچشان لحن ربنایت را
برای اینکه به ما راه را نشان بدهیبه جا گذاشتی ای رود، ردّ پایت را
چقدر مثل رجایی چقدر باهنریبه ما نشان بده ایمان آشنایت را
غبار روبی دریا و کهکشان بودی؟ بیا بیا بتکان غربت عبایت را
به قله ها که رسیدی، رها شدی، آریچگونه شرح دهم اوج ماجرایت را؟
به جز صلابت و خدمت نبود در کارتنبود، هرچه که گشتیم عکسهایت را
چقدر جای تو خوب است، هیچکس امابرای ما نگرفته هنوز جایت را...
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم #شهید_خدمت#شهید_جمهور#شهید_رییسی
@sobhetazedam
۱۱:۳۳
بازارسال شده از M.rajaei
چه داغی نشاندی به قلب بهاران
به کوه و به دشت و به رود و به باران
تو رفتی و گنجشکها شروه خوانند
برای یتیمی امیدواران
به باران به طوفان، به برف و به بوران
نشد سرد داغ دل داغداران
زمین در تلاطم که آیینه شد گم
زمان بیقرار از تب بیقراران
صدایت زدند از افقهای دلخون
به پژواک نقاره ها کوهساران
تو را در قراری که با آهوان است
چه پیمان و رازی است در بیشه زاران؟
تو را عزم تا قله رفتن به سر بود
نفسهات در قله شد یادگاران
تو ققنوس نام آور قله هایی
بسوز و بپا خیز چون سربداران
بیا و دوباره بده دست یاری
به دستان خالی به چشم انتظاران
بیا تا چو دیروزها قرص باشد
به لبخند تو قلب خدمتگزاران
که زود است این ناگهان پر کشیدن
دریغا نبیند تو را روزگاران
مرا آرزوییست در راه فردا
که ای کاش همچون تو باشند یاران
#ملیحه_رجائی
به کوه و به دشت و به رود و به باران
تو رفتی و گنجشکها شروه خوانند
برای یتیمی امیدواران
به باران به طوفان، به برف و به بوران
نشد سرد داغ دل داغداران
زمین در تلاطم که آیینه شد گم
زمان بیقرار از تب بیقراران
صدایت زدند از افقهای دلخون
به پژواک نقاره ها کوهساران
تو را در قراری که با آهوان است
چه پیمان و رازی است در بیشه زاران؟
تو را عزم تا قله رفتن به سر بود
نفسهات در قله شد یادگاران
تو ققنوس نام آور قله هایی
بسوز و بپا خیز چون سربداران
بیا و دوباره بده دست یاری
به دستان خالی به چشم انتظاران
بیا تا چو دیروزها قرص باشد
به لبخند تو قلب خدمتگزاران
که زود است این ناگهان پر کشیدن
دریغا نبیند تو را روزگاران
مرا آرزوییست در راه فردا
که ای کاش همچون تو باشند یاران
#ملیحه_رجائی
۱۰:۳۹
بازارسال شده از هیئت هنر
حرکت دسته جمعی هیئت هنر
برای #مراسم_تشیع و تدفین پیکر مطهر #شهدای_خدمت
@heyathonar
۱۷:۴۲
بازارسال شده از راضیه مظفری
«هو»
نوسروده ای تقدیم به شهیدجمهور عزیزمان...
خبر آمد که بی خبر ماندیم!آسمان! کو کبوتر رضوی؟!باز هم قصه ای که تکراریستباز هم ما و غصه های قوی
جنگل و کوه بود... آتش بوددر گلستان نشست ابراهیمآتش آنقدر سرد شد بر اوکه تنش یخ زده ست ابراهیم...
قهرمان رفت... مرد میدان رفت...شهر او را به روی شانه گرفتگردوخاکی که بر عبایش بود چشم بیگانه را نشانه گرفت
رأی ما سید ضعیفان بودقلب ها خانه ی امید شدندو گواهی به انتخاب خداست«برگه هایی که روسفید شدند...»
در حرم اشک بود... باران بودعطر اسپند بود و عید و شهیدخبر آمد کبوتری خستهکنج این صحن تا ابد خوابید
#راضیه_مظفری
https://eitaa.com/roozikenemidanam
نوسروده ای تقدیم به شهیدجمهور عزیزمان...
خبر آمد که بی خبر ماندیم!آسمان! کو کبوتر رضوی؟!باز هم قصه ای که تکراریستباز هم ما و غصه های قوی
جنگل و کوه بود... آتش بوددر گلستان نشست ابراهیمآتش آنقدر سرد شد بر اوکه تنش یخ زده ست ابراهیم...
قهرمان رفت... مرد میدان رفت...شهر او را به روی شانه گرفتگردوخاکی که بر عبایش بود چشم بیگانه را نشانه گرفت
رأی ما سید ضعیفان بودقلب ها خانه ی امید شدندو گواهی به انتخاب خداست«برگه هایی که روسفید شدند...»
در حرم اشک بود... باران بودعطر اسپند بود و عید و شهیدخبر آمد کبوتری خستهکنج این صحن تا ابد خوابید
#راضیه_مظفری
https://eitaa.com/roozikenemidanam
۲۰:۴۱
بازارسال شده از ماهرخ درستی
«بسم الله الرحمن الرحیم»
آی تاریخ مصیبت دیده از دژخیم هاای دل خونین و باران خورده ی تقویم ها
آی ای جغرافیا ، ای رودها ، ای دشت ها ای سپاه صخره های سخت ، ای اقلیم ها
ماه دنبال کسی می گردد اینجا نیمه شبمه ولی دارد برای کوه ها ، تصمیم ها...
بادهای سرد کوهستان کمی آرامتر...!میتپد نامی معطر از دل بیسیم ها
وقت پرواز است ای دنیا ، ببین ققنوس رااز شهادت گونه مردن ها ، نمیترسیم ها
ای تبر آماده شو ، تاریخ هم فهمیده استهست پایانش شهادت راه ابراهیم ها
#ماهرخ_درستی
آی تاریخ مصیبت دیده از دژخیم هاای دل خونین و باران خورده ی تقویم ها
آی ای جغرافیا ، ای رودها ، ای دشت ها ای سپاه صخره های سخت ، ای اقلیم ها
ماه دنبال کسی می گردد اینجا نیمه شبمه ولی دارد برای کوه ها ، تصمیم ها...
بادهای سرد کوهستان کمی آرامتر...!میتپد نامی معطر از دل بیسیم ها
وقت پرواز است ای دنیا ، ببین ققنوس رااز شهادت گونه مردن ها ، نمیترسیم ها
ای تبر آماده شو ، تاریخ هم فهمیده استهست پایانش شهادت راه ابراهیم ها
#ماهرخ_درستی
۲۰:۴۲
بازارسال شده از M.rajaei
می روی خداحافظ، ای بهار محرومان!
ای غرور و امّید و اقتدار مظلومان
ای شریف با غیرت! ای شهید با عزت!
ای غمت غم ملت! زندگانی ات خدمت
بوده خستگی خسته از جهاد پر بارت
عشق بوده سرتاسر، زندگی پر کارت
ردّ بوسه های خاک مانده بر عبای تو
صد فرشته می گردد دور ردّ پای تو
شهره ای تو در آفاق، ای مکارم الاخلاق!
در صداقت و اخلاص، تا ابد شدی مصداق
سوختی اگر دائم، در مصاف تهمت ها
روشنای فانوسی، جاده های خدمت را
با شهادتت گرچه آتشت گلستان شد
خانه های ما امّا کلبه های احزان شد
شعله میکشد داغت، زیر بارش باران
داغ دست و انگشتر، داغ پیکری بی جان
میروی به پابوسی..، میروی دعاگو باش
جان پناه مظلومان، بعد ازین از آن سو باش
#ملیحه_رجائی
ای غرور و امّید و اقتدار مظلومان
ای شریف با غیرت! ای شهید با عزت!
ای غمت غم ملت! زندگانی ات خدمت
بوده خستگی خسته از جهاد پر بارت
عشق بوده سرتاسر، زندگی پر کارت
ردّ بوسه های خاک مانده بر عبای تو
صد فرشته می گردد دور ردّ پای تو
شهره ای تو در آفاق، ای مکارم الاخلاق!
در صداقت و اخلاص، تا ابد شدی مصداق
سوختی اگر دائم، در مصاف تهمت ها
روشنای فانوسی، جاده های خدمت را
با شهادتت گرچه آتشت گلستان شد
خانه های ما امّا کلبه های احزان شد
شعله میکشد داغت، زیر بارش باران
داغ دست و انگشتر، داغ پیکری بی جان
میروی به پابوسی..، میروی دعاگو باش
جان پناه مظلومان، بعد ازین از آن سو باش
#ملیحه_رجائی
۶:۰۲
بازارسال شده از عاطفه جعفری
مه بود و آه رنگ خبرها پریده بودمه بود و ماه قامتش از غم خمیده بود
مه بود و باد بین درختان سوگواردنبال بالگرد تو، هرسو دویده بود
بعد از شبی دقیقه دقیقه رجا و خوفساعت به هشتِ صبحِ شهادت رسیده بود
گل داده بود زخم تو در شیب دیزمارآتش تمام راه گل لاله چیده بود
با جان هنوز میشنود مشکل مراآن گوشها که زخمزبانها شنیده بود
عطر حضور تو چقدر حرف تازه داشتبا نسل نورسی که بهشتی ندیده بود
ای دیده در رضایت مردم رضای اوای خادمی که مشی و مرامت پدیده بود
دست تو مزد خدمت خود را چنین گرفتاز دستهای حق که تو را برگزیده بود
چون حاج قاسم، آن شبِ بی بازگشتِ سرخانگشتر عقیق تو در خون تپیده بود
#عاطفه_جعفری
مه بود و باد بین درختان سوگواردنبال بالگرد تو، هرسو دویده بود
بعد از شبی دقیقه دقیقه رجا و خوفساعت به هشتِ صبحِ شهادت رسیده بود
گل داده بود زخم تو در شیب دیزمارآتش تمام راه گل لاله چیده بود
با جان هنوز میشنود مشکل مراآن گوشها که زخمزبانها شنیده بود
عطر حضور تو چقدر حرف تازه داشتبا نسل نورسی که بهشتی ندیده بود
ای دیده در رضایت مردم رضای اوای خادمی که مشی و مرامت پدیده بود
دست تو مزد خدمت خود را چنین گرفتاز دستهای حق که تو را برگزیده بود
چون حاج قاسم، آن شبِ بی بازگشتِ سرخانگشتر عقیق تو در خون تپیده بود
#عاطفه_جعفری
۱۷:۵۹
بازارسال شده از ماهرخ درستی
«بسم الله الرحمن الرحیم»
ماه شد ، فانوس شد ، رازی نهان را فتح کردبرق چشمانش شکوه کهکشان را فتح کرد
قطره قطره اشک شد همراه باران ها چکیدبغض سرد ابرهای ناگهان را فتح کرد
مثل یک نقاشی زیبا و رازآلود شدکوه های دوردست و بی نشان را فتح کرد
لمس کرد آن جنگل تنهای روی کوه راقله ی بی طاقت این داستان را فتح کرد
صبح وقتی آفتاب از راه دوری سر رسید نور شد در شبنمی رنگین کمان را فتح کرد
با کبوترها قراری محرمانه داشت آه...بالهایش را گشود و آسمان را فتح کرد
مزد عاشق بودنش را از امام خود گرفت...مرد خدمت ، با شهادت ، بی کران را فتح کرد...
#ماهرخ_درستی
ماه شد ، فانوس شد ، رازی نهان را فتح کردبرق چشمانش شکوه کهکشان را فتح کرد
قطره قطره اشک شد همراه باران ها چکیدبغض سرد ابرهای ناگهان را فتح کرد
مثل یک نقاشی زیبا و رازآلود شدکوه های دوردست و بی نشان را فتح کرد
لمس کرد آن جنگل تنهای روی کوه راقله ی بی طاقت این داستان را فتح کرد
صبح وقتی آفتاب از راه دوری سر رسید نور شد در شبنمی رنگین کمان را فتح کرد
با کبوترها قراری محرمانه داشت آه...بالهایش را گشود و آسمان را فتح کرد
مزد عاشق بودنش را از امام خود گرفت...مرد خدمت ، با شهادت ، بی کران را فتح کرد...
#ماهرخ_درستی
۲۰:۲۶
بسم رب الشهید
تویی که مبدأ صلحی، زمانه بر سر جنگ استبلند شو که نبینیم حرف، حرف تفنگ است
بلند شو که عبایت پناه هرچه قناریستبلند شو که زمین مملو از تهاجم سنگ است
بگو که دغدغه هایت به وسعت همه دنیاستبلند شو به وزیران بگو که وقت چه تنگ است
به قدس، وعدهی صادق بده که جشن بگیردبگو که جنگ تمام است، غزه گوش به زنگ است
برس به داد سکوت قنات و غربت چشمهبه روستا برس امشب که لنگ بیل و کلنگ است
مباد چشم بدوزد کسی به خاک شهیدانبگو به گرگ که این نقشه گربه نیست، پلنگ است
دلم خوش است شهیدا، تو رفتهای که بیاییکه رجعت تو میان سپاه نور، قشنگ است
#عاطفه_جوشقانیان
تویی که مبدأ صلحی، زمانه بر سر جنگ استبلند شو که نبینیم حرف، حرف تفنگ است
بلند شو که عبایت پناه هرچه قناریستبلند شو که زمین مملو از تهاجم سنگ است
بگو که دغدغه هایت به وسعت همه دنیاستبلند شو به وزیران بگو که وقت چه تنگ است
به قدس، وعدهی صادق بده که جشن بگیردبگو که جنگ تمام است، غزه گوش به زنگ است
برس به داد سکوت قنات و غربت چشمهبه روستا برس امشب که لنگ بیل و کلنگ است
مباد چشم بدوزد کسی به خاک شهیدانبگو به گرگ که این نقشه گربه نیست، پلنگ است
دلم خوش است شهیدا، تو رفتهای که بیاییکه رجعت تو میان سپاه نور، قشنگ است
#عاطفه_جوشقانیان
۰:۵۳
بازارسال شده از ملیحه رجائی
ادامه میدهم کرانهٔ تو را
مسیر و خطّ جاودانهٔ تو را
از انحصار پیلگی رها شود
هر آنکه بشنود فسانهٔ تو را
کبوتر شهید شهر میبرد
به پهنهٔ جهان ترانهٔ تو را
نوشتهاند عاشقان به خطّ خون
پیامهای عاشقانهٔ تو را
بهارها یکی یکی شکفتهاند
نهال و دانه و جوانهٔ تو را
به سینه قاب کردهاند کوهها
شکوه بی مثال شانهٔ تو را
نبرده و نمیبرد زمان ز یاد
غرور و عزّت زمانهٔ تو را
اگر ندیدمت ولی شناختم
به ناخدایمان نشانهٔ تو را
تسلّیاش نگاه پر امید اوست
گرفته گر دلی بهانهٔ تو را
به رهبری او به قلّه میبریم
بلند بیرق یگانهٔ تو را#ملیحه_رجائی
@malihe_rajaei#نیمه_خرداد#پانزده_خرداد#امام_خمینی_ره#امام_خامنهای
مسیر و خطّ جاودانهٔ تو را
از انحصار پیلگی رها شود
هر آنکه بشنود فسانهٔ تو را
کبوتر شهید شهر میبرد
به پهنهٔ جهان ترانهٔ تو را
نوشتهاند عاشقان به خطّ خون
پیامهای عاشقانهٔ تو را
بهارها یکی یکی شکفتهاند
نهال و دانه و جوانهٔ تو را
به سینه قاب کردهاند کوهها
شکوه بی مثال شانهٔ تو را
نبرده و نمیبرد زمان ز یاد
غرور و عزّت زمانهٔ تو را
اگر ندیدمت ولی شناختم
به ناخدایمان نشانهٔ تو را
تسلّیاش نگاه پر امید اوست
گرفته گر دلی بهانهٔ تو را
به رهبری او به قلّه میبریم
بلند بیرق یگانهٔ تو را#ملیحه_رجائی
۱۲:۴۱
بازارسال شده از هیئت هنر
بسم الله الرحمن الرحیمچهل روز دیگر خیمه عزای هیئتمان بر پا میشود و ما را چارهای نیست جز شستشوی خویش در زلال آیات و مناجات با باریتعالی و توسل به صاحبان این بارگاه، تا اذن ورودمان دهند. که لباس نوکری شایستگی میخواهد و آمادگی..
در این چهل شب هر کس به طریقی میکوبد درب این آستان را و تمنای خویش عرضه میدارد. باشد که مقبول افتد و انتخاب شود و با دعای خویش وساطت کند دیگر مشتاقان را.
آنچه در این مسیر به تقلا و تمنایمان قوام میبخشد آگاهی بیشتر به حقیقت این راه است که آن جز با تفکر و غور در ژرفای اقیانوس معرفت الهی صید نمیشود.
کتاب «جدال دو اسلام» میتواند راهگشای این مهم باشد و شبهات دنیای مدرن در تشخیص حقیقتِ اسلام را برطرف سازد.
این کتاب ارزشمند با چند یادداشت و گفتوگو از صاحبنظران فرهنگی سیاسی، به بررسی شاخصههای تقابل اسلام ناب با اسلام آمریکایی در گفتمان امام راحل(ره) پرداخته و سپس گزیدهای از مطالب جلد بیستویکم صحیفۀ امام خمینی(ره) را با عنوان «مصحف انقلاب» مورد بازخوانی قرار داده است که شامل سخنرانیهای مهم، نامهها و پیامهای تاریخی ایشان در آخرین سالهای حیات پربرکتشان است.از آنجا که به فرموده مقام معظم رهبری اولین و اصلیترین نقطه در مبانی امام خمینی(ره)، مسئله «اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم» است؛ یعنی اسلام ظلم ستیز، اسلام عدالت خواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پا برهنگان و رنجدیدگان و مستضعفان. در مقابل این اسلام، امام اصطلاح «اسلام آمریکایی» را در فرهنگ سیاسی ما وارد کرد. «اسلام آمریکایی» یعنی اسلام تشریفاتی، اسلام بی تفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زیاده خواهی، اسلام بی تفاوت در مقابل دست اندازی به حقوق مظلومان، اسلام کمک به زورگویان، اسلام کمک به اقویا، اسلامی که با همه اینها می سازد.
در کتاب جدال دو اسلام حضرت امام خمینی(ره) با تأکید بر مشخصات و ویژگیهای اسلام ناب محمدی سعی دارد مسلمانان را متوجه خطری بزرگ و پنهان کند و آن خطر، راندنِ سیاست و جامعه از گسترۀ آموزههای اسلامی و جانشین کردنِ اسلام سرمایهداری و استعماری با اسلام راستین است.امروز نیاز مبرم جامعهٔ هنری جوان و انقلابی است که با اندیشههای راهبردی و مبانی نظری انقلاب اسلامی بیشتر آشنا شود تا سرعتبخش رسیدن این قافله به قله باشد.
لذا در این چهل روز برآنیم تا با مطالعهٔ کتاب «جدال دو اسلام» توشهٔ محرم و صفر خویش را ببندیم و با آشنایی با پیچ و خم این راه مأموریت خود را نیکوتر به انجام رسانیم و هنری مورد قبول قرآن بیافرینیم که به فرمودهٔ خمینی کبیر «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام ائمه هدی(ع)، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگانِ تاریخِ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهداری مدرن و کمونیسم خونآشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بیدرد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد».
پ.نمشخصات کتاب*: *«جدال دو اسلام»(جدال اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه واله وسلم) و اسلام امریکایی)به کوشش انجمن فرهنگی هنری/ شهید بهروز محمدی/ نشر معارف
@heyathonar
۱:۱۰
بازارسال شده از هیئت هنر
دوستانی که علاقه مند به فعالیت در کارگروه ها هستند لطفا از طریق لینک زیر اقدام نمایند.
https://survey.porsline.ir/s/iVpsL3Sy
@heyathonar
۲۰:۵۶
بازارسال شده از هیئت هنر
سوگواره فاطمیه ١۴۰٣ هیئت هنر
#هیئت_هنر
۱۸:۲۸
بازارسال شده از هیئت هنر
بسم الله الرحمن الرحیم
#هیئت_هنر
۲۰:۰۰