شکرِ نعمت، نعمتت افزود کندکفر، نعمت از کَفَت بیرون کند
دیشب با تلنگر برادر عزیز، آقای کلهر و صدای یکی از عزیزان که گفت:حاج آقای حبیبینیا در گروه صوتی گذاشتند و گفتند دوستان امشب در نماز جماعت باشند، چون حاج آقای امام جمعه برای اولین شب و شروع بحثهای قرآنی میآیند، به سوی حسینیۀ حوزۀ شریف دارالحکمه برای اقامۀ نماز جماعت مغرب و عشاء شتافتم.
ایستاده بودیم با حاج آقای رمضانی به فیلم برادر ارجمند شکاری در مورد سوسککاوی این روزهای سراسر سراسیمهوارِ سکوتافکنِ سوسکخیز، خندیدن و چرایی این حرکت را با آن لهجۀ شیرین یزدی، ژرفیدن.
پا که به حسینیه گذاشتم، سید داشت اذان میگفت. با لحنی ملیح و صدایی پر از حلاوت. نشست بر جان آن صدایی که بعد از ساعتی دریافتم گوارایی و زلال بودنش را از همنشینی درازآهنگ در هزارتوی حوادث روزگار و از دالان زمان، با متن مقدّس وام گرفته است.
به راستی چه رازیست!؟چه رازیست در این کلمات، در این کلمات خداوندی، در قرآن، کلام نازل حضرت حق. و در کلمات صدای حق، که معیّت تامّ دارد با حق و نفس تجلّی اعظم است، به مثابه هارون برای موسی، شاید در وجه شبهی که بیان باشد. در کلمات امیر بیان، مولای متقیّان و سرور آزادگان، صدای خداوندی در شب معراج و صوت عدالت در روزگاران. در نهج البلاغه.و در کلمات آن زینتِ عابدانی که آروزیش یک سجده بود. یک سجده چونان مولای دو عالَم. وه! چه آرزوی باشکوهی! در کلماتی که سراسر بندگیست و عجزی عظیم در برابر عظیم و از همین روی شرف و عزّت و کرامت یافته است. در کلماتی به روزگار خفقان، دُرّزا شد و سَکتشکن و امیدآفرین. در کلماتی که خواستن آموخت در مَواقِف و مَواضِع و مَناصِب و مَواطِن. در صحیفۀ سجّادیّه.
آقای امام جمعه پس از نماز نشسته به سوی طلبهها چرخید و آیاتی از کلام الله مجید را با صوتی نیکو قرائت فرمود و دلها را صیقل داد و فروزاند.گوشها نوازش یافت و چشمها به سرچشمۀ حکمت روان شد و لبها مترنّم شد. در فضا باران نور سرازیر شد.پس از قرائت آیات، تبریک ایام ولادت با سعادت رسول الله(صلی الله علیه و آله) و رئیس مذهب، شیخ الائمه، امام جعفر صادق(علیه السلام) بیان شد و قصه با مواجهۀ حارث همدانی و مولا پیش رفت.
شیرین چون شکّر و لطیف چون عسل و نرم چون حلوا.
استشهادات آقای امام جمعه به این سه متن مقدّس پیدرپی بود و چون شراب طهور مستیافزای. خوشا به دوستانی به بودند و شنیدند و مُلتَذّ شدند از این شهد گوارای کمنظیر.
در پایان نیز روش و کاری که قرار است در این شبهای حضور آقای امام جمعه انجام شود، تبیین شد. کمی شگفتانگیز است طبق بیان خودشان، ولی واقعیت دارد. هر روز یک خط از قرآن قرار است، با تکرار و شنیدن و ارتباط درون کلامی و تناسب کلمات، در جان ما حکّ شود و این جان ملول از روزمرّگیها را احیا کند.
چه خوش گفت:من که ملول گشتمی از نفس فرشتگانقال و مقال عالَمی میکشم از برای تو
و جالبتر اینکه این یک خط فقط در روزهای شنبه تا سهشنبه، یعنی چهار خط و روزهای چهارشنبه مباحثۀ این چهار خط و روزهای پنجشنبه و جمعه تثبیت این چهار خط. چقدر جالبانگیز که اهل معرفت عدد چهار را عدد کمال در باطن دانستهاند.
با این روند سالی میشود 200 خط و اگر خط عثمان طاها را معیار بگیریم(هر چند این خط، خطی یهودی است، ولی فعلاً چارهای نیست، چون طرف کارش را خوب بلد است و هنرمندانه اجرا کرده است) میشود سالی 14 صفحه، یعنی دو سوم یک جزء مرسوم. و با همین دست فرمان، یعنی تعداد صفحات حدود 600 صفحه، حفظ کل قرآن حدود 42 سال طول میکشد.
شاید در نظر اوّل خندهدار به نظر برسد، ولی دوستان! چند نفر را میشناسید که بیش از 60 سال دارند و این کتاب بینظیر در تمام طول دهر، در جانشان جاننشین نشده است؟!
شاید در نظر اول خندهدار به نظر برسد، ولی جریان لاکپشت و خرگوش و مسابقۀ آن دو را همه شنیدهایم، بنابراین بیان زیر را سرلوحۀ این کار قرار دهیم و منتظر عنایت حق برای کششی بیمانند از طرف مولا باشیم.
لَنگ و لونگ و خُفتهشِکل و بیادبسوی حق میغیژ و او را میطلب
دوست دارد دوست، این آشفتگیکوشش بیهودِه بِه از خفتگی
به امید فرارسیدن کششی از مولا
#روز_نوشته_های_تبلیغی#طرائف#متن_مقدس
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
۹:۴۴
دیدار دوستان، غم از دل بَرنِشانَد و جان را انرژی بخشد و حال را سرور افزاید. هر چقدر دوستی با این دوستان طول و عرض بیشتری داشته باشد، این آثار عرض و طول بیشتری بیابَد. حالا شاید سؤال شود، طول یعنی چه و عرض به چه معنا؟
طول یعنی مدّت زمان آشنایی با دوستانوعرض به معنی اشتراکات حوزۀ فعالیّت و غیر آن، با دوستان است.
بنابراین امکان دارد دو دوست یک ساعت باشد که از آشناییشان گذشته است، ولی در همان یک ساعت آن قدر اشتراک بینشان تبادل شده باشد که خودشان نیز شگفتزده شوند از آن عرض طویل در بحر تقدیر.
دیروز (دوشنبه) بعد از مدّتها فرصتی پیش آمد تا در خدمت برادر عزیزم، فاضل ارجمند، شیخ هادی صدرایی باشم. مدّتها بود که وعدۀ گفتوگویی درازآهنگ با هم داشتیم، ولی لطف یار، شکار این آرزو بر ما نهان میداشت و کرشمهای ساز کرده بود در آستین فراق، شاید برای تیز کردن آتش وصال. چه خوش گفت، صدر اهل ادب و تاج زبان اهل معرفت و صورت حکمت پارسی، سعدی شکّر سخن، که:دیدار مینمایی و پرهیز میکنیبازار خویش و آتش ما تیز میکنی
خلاصه توفیق میسّر شد و حدود ساعت یک ربع به دو بعد از ظهر نشستیم به سخن و طبق محاسبۀ بنده قاعدتاً باید این دیدار ساعت پنج بعد از ظهر پایان مییافت، ولی کشید تا ساعت هشت. از تجربهها گفتیم و کمی از زخمها و مست شدیم، هر بار که سخن کشید به مولا، آه و آه و آه، اشتباه کردم، بسی شاید نابخشودنی، مولا لطف کرد و اجازت فرمود و منّت نهاد، تا گنهکاری چون من نامش بر زبان آرم و نامش بشنوم و یادش در خاطر گذرانم.
من که باشم که بر آن خاطِر عاطِر گذرم؟لطفها میکنی ای خاکِ دَرَت، تاج سَرَم
در این میان چند شخصیت ناب از شیخ هادی عزیز کشف کردم، که شاید مهمترینش روایتگری بود و بیش از پیش این آموزۀ کمنظیر برای خودم عمق بیشتری پیدا کرد، که:تجربه و تجربه و تجربهعلی و علیکَ و علیک و علیکُم و علیکُنَّ بالتّجربه!!
آری، هیچ امری مثل تجربه سازنده نیست.کار، کاری که حداقل عقلانیّت در آن باشد، همچون موشک هایپرسونیک، انسان را بالا میبرد و در مسیر تعالی سرعت میبخشد. باید هر روز از حضرت حق، خواست این کبریت احمر در روزگار ما را، روزگار نِشیمَنگشادانِ ثِقالَتیافته در کویرِ خاکچاکیده.
در این میان متوجه شدم، شیخ هادی حدود بیست سال تجربۀ کار با نوجوانان و جوانان دارد، در مقطع دانشآموزی و گنجیست، بِنشسته در گوشهای. چقدر افسوس خوردم و به خودش هم گفتم که این ثروت کمنظیر چرا ثبت نشده است و تجربهنگاری نشده است و توفیق مستندنگاری نیافته است. این گنج موزهنشین را اهلش قدر دانند و بر صدر نشانند و دست روزگار قاعدهاش با اهل این فهم چنین بوده و هست و به احتمال بسیار خواهد بود، که:
دِرَمداران عالَم را کَرَم نیستکَرَمداران عالَم را دِرَم نیست
از میان دُرّ و گوهری که شنیدم از تجربههای این بیست سال و امیدوارم در ادامۀ این روزانهنویسیها گاهگاهی به مناسبت گوشهای را توان بیان بیابَم، به یک مورد در این مجال بسنده کنم و بُگذرم. آموزهای که اتفاقاً بسیار در امروزه روز ما به کار آید. و آن آموزه؟
یک روز اردو به اندازۀ یک ماه درس و سخنرانی اثربخش است.
این جمله چند بار از دهان آقای صدرایی بیرون آمد و سخنها رانده شد در این باب حکمت عملی. و در میان سخنها ذهن من رفت به بیست و پنج سال قبل، رفت و برگشت و چرخید و پر کشید و شاخه به شاخه و برگ به برگ این سالها را کاوید و لباسی به رنگ بهاران برای آموختهها، دوخت. یاد سالهایی افتادم که در #طرح_ولایت بزرگانی چون آیة الله مصباح و آیة الله جوادی آملی و آیة الله محمدتقی جعفری و ... با دانشجویان و طلّاب نشست و برخاست داشتند و چه آثاری از آن گعدههای به اصطلاح طلبگی منتشر شد و به ثمر نشست.
ای کاش توفیق یابیم و در عرصههای فرهنگی این آموزۀ مُجَرَّب را احیا کنیم، البته با قواعد و اصولش و به دور از برخی آسیبهای مرسوم در زمانۀ ما، که ریشهاش آماردهی و دستآویزسازی برای نردبان برخی رانتهاست، نه تربیت و تعلیمی متعالی.
به امید روزی که ببینیم روایت نوشتاری تجربههای جناب صدرایی را، زیرا از میان چهار شاخۀ متن، این متن نوشتاریست که میماند.
#روز_نوشته_های_تبلیغی#طرائف#دیدار#اردو
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
۶:۴۲
برای اطلاع از جلسات و شرکت و ثبت نام بصورت حضوری و مجازی به نشانی @mjir851 در پیام رسان بله، پیام دهید.
۱۵:۴۱
۱۷:۰۵
به امید حقیکشنبهها در خدمت دوستان در حوزه حاج آقا مجتهدی(رحمة الله علیه) خواهیم بود.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
۱۷:۰۵
دوستان دوره «روایت اندیشه در سپهر فرهنگ» زحمت کشیدند و تمام مفاد این دوره را در کانالی با عنوان:https://eitaa.com/revayatandishe
در شبکه اجتماعی #ایتا بارگذاری کردند. دوستانی که علاقمند هستند، بهره ببرند.
بنده این درسگفتار-کارگاه را در نیمه دوم سال ۱۴۰۲ بیان کردم.
هر چند امروز یکی دو گام از این مباحث جلوتر رفتم و برخی موارد را اصلاح کردم، ولی هنوز چارچوب بحث همان است.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
در شبکه اجتماعی #ایتا بارگذاری کردند. دوستانی که علاقمند هستند، بهره ببرند.
بنده این درسگفتار-کارگاه را در نیمه دوم سال ۱۴۰۲ بیان کردم.
هر چند امروز یکی دو گام از این مباحث جلوتر رفتم و برخی موارد را اصلاح کردم، ولی هنوز چارچوب بحث همان است.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
۱۱:۵۲
۲۱:۱۹
۲۱:۱۹
🟥 امیرالمؤمنین عليه افضل صلوات المصلین، فرمودند:
لَيسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلى الله عَزَّوجلَّ مِن الصَّلاةِ، فلا يَشغَلَنَّكُم عَن أوقاتِها شَيءٌ مِن اُمورِ الدُّنيا، فإنَّ الله عَزَّوجلَّ ذَمَّ أقواما فقالَ: «الذينَ هُم عَن صَلاتِهِمْ ساهُونَ» يعني أنَّهُم غافِلُونَ استَهانُوا بِأوقاتِها.
هيچ كارى نزد خداوند عزّوجلّ محبوبتر از نماز نيست. پس مبادا چيزى از امور دنيا شما را از اوقات نماز بازدارد؛ زيرا خداوند عزّوجلّ مردمانى را نكوهيده و فرموده است: آنان كه از نمازشان غافلند ؛ يعنى از اوقات نماز غافلند و به آن اهمّيتى نمىدهند.
الخصال، شیخ صندوق(ره)، ج ۲، ص ۶۲۱
#نماز#اوقات_نماز
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
#نماز#اوقات_نماز
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
۸:۱۸
۶:۳۳
۶:۳۳
بازارسال شده از انجمن فرهنگی، هنری و ادبی سلمان
مطلع شدیم مادربزرگ دوست بزرگوار و همراه فرهیخته و دبیر محترم گروه انجمن فرهنگی، هنری و ادبی سلمان، آقای محمدمهدی الوندی به رحمت ایزدی پیوستند.
امید است این سفر ابدی و مقارنتش با ایام شهادت مظلومانه بانوی دو عالم، حضرت صدیقۀ طاهره(سلام الله علیها) نشانهای بر عاقبت خیر و رحمت بیکران خداوند تبارک و تعالی برای ایشان باشد.
برای برادرمان و خانواده محترمشان صبری جزیل از درگاه الاهی خواستاریم و برای بازماندگان آن مرحوم عمری با عزت و برکت، همراه با خدمت برای اسلام و مسلمین را آرزو داریم.
از آنجا که زمان به خاکسپاری آن مرحوم امروز، هجدهم آبان ماه 1404، بوده است، از همه دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) که فرصت ادای نماز لیلة الدفن را دارند، تقاضا داریم، برای خانم «گل ماه» فرزند محمود، این نماز را اقامه بفرمایند.
با تشکرشورای مرکزی و اعضای انجمن ادبی سلمان
#تعزیت#سلمان#مادر_بزرگ#صبر
۱۳:۵۶