بازارسال شده از «راما» و «تاوا»
سلام و رحمت خدمت دوستان
در جلسۀ چهارشنبههای «راما و تاوا» و در ابتدای جلسه گلستان سعدی میخواندیم.
در جلسۀ چهارم به تاریخ سی آبان 1403، برادر بزرگوار و صدیق ارجمند و فاضل کوشا، جناب آقای هادی بیداری، پیشنهادی داشتند که با تأمّلی در نظر بنده و دوستان همراه، خوش افتاد.
از همین روی قبول کردیم و قرار شد به امید حق از روز شنبه، سوّم آذر ماه، این پیشنهاد اجرایی شود. البته آقای بیداری گفتند در صورت امکان هر روز را حدود 15 تا 20 دقیقه گلستان و بعد بوستان بخوانیم، ولی بنده بهتر دیدم روزهای شنبه تا چهارشنبه را چنین کنیم و روزهای پنجشنبه و جمعه را به عنوان مرور یا پرداختن به پرسشهای کلیدی یا فرصت داشتن برای عزیزانی که امکان دارد به هر دلیلی عقب بیفتند، اختصاص دهیم.
از آنجا که میتوان برای ورود به سعدیخوانی حدود 20 جلسه را به عنوان مقدمه قرار داد و این کار شاید برای برخی از دوستان کمی ملالآور باشد و یا در ابتدای امر ضرورت یا اهمیت برخی بحثها را متوجه نشوند، تصمیم گرفتیم که این حدود 20 جلسه یا بیشتر را در مسیر حرکت تقسیم کنیم.
نکته حائز اهمیّت این است که بنده خودم را مثل بقیه دوستان در این بحث شاگرد میدانم، شاگردی که چند ورقی بیشتر خوانده و این هم به مقتضای سنّ و سال و تقدیرش است و هیچ فضیلتی که ندارد، بلکه شاید در برخی موارد نشانۀ ضعف هم باشد. در واقع همۀ ما بر سر خوان کَرَم و اِفادات سعدی نشستیم و به مقدار میسور و قابلیّت خود از آن بهرهمند خواهیم شد.
از همین روی پیشاپیش و در همین ابتدای امر از اشتباهات و خطاهای احتمالی در مسیر عذرخواهم و امیدوارم توفیق حق و یاری دوستان سبب شود بتوانیم کاستیها را به کمترین میزان ممکن کاهش دهیم و از این رهگذر بیشترین فوائد ظاهری و باطنی را اکتساب نماییم.
در آخر از ایزد منّان درخواست توفیق و از دوستان تقاضای دعای خیر دارم تا بتوانم در مدتی مناسب و کوتاه، یادداشتها و خواندههای خود را تنظیم کنم و شرح گلستان را زودتر و پس از آن شرح بوستان خود را منتشر نمایم. نوشتن برای بنده در عین سادگی و سهولت، امری جانگیر است و برای همین هر چیزی را به همین راحتی نمیتوانم منتشر کنم.
در پایان باید متذکّر شویم که این سعدیخوانی به هیچ وجه حضوری نیست، و کاملاً در فضای مجازی و همین گروه انجام خواهد شد، هر روز صبح صوت آن روز بارگذاری میشود و در نهایت طبق نظرات دوستان، بحث پیش خواهد رفت.
هر دوستی که علاقمند است در این دوره و گروه شرکت داشته باشد، به بنده: @mjir851 پیام دهد و در صورت تصویب و تأیید به جمع ما افزوده خواهد شد.
با تشکر / اسماعیل جلالیدوم آذر ماه 1403
http://ble.ir/Rama14
در جلسۀ چهارشنبههای «راما و تاوا» و در ابتدای جلسه گلستان سعدی میخواندیم.
در جلسۀ چهارم به تاریخ سی آبان 1403، برادر بزرگوار و صدیق ارجمند و فاضل کوشا، جناب آقای هادی بیداری، پیشنهادی داشتند که با تأمّلی در نظر بنده و دوستان همراه، خوش افتاد.
از همین روی قبول کردیم و قرار شد به امید حق از روز شنبه، سوّم آذر ماه، این پیشنهاد اجرایی شود. البته آقای بیداری گفتند در صورت امکان هر روز را حدود 15 تا 20 دقیقه گلستان و بعد بوستان بخوانیم، ولی بنده بهتر دیدم روزهای شنبه تا چهارشنبه را چنین کنیم و روزهای پنجشنبه و جمعه را به عنوان مرور یا پرداختن به پرسشهای کلیدی یا فرصت داشتن برای عزیزانی که امکان دارد به هر دلیلی عقب بیفتند، اختصاص دهیم.
از آنجا که میتوان برای ورود به سعدیخوانی حدود 20 جلسه را به عنوان مقدمه قرار داد و این کار شاید برای برخی از دوستان کمی ملالآور باشد و یا در ابتدای امر ضرورت یا اهمیت برخی بحثها را متوجه نشوند، تصمیم گرفتیم که این حدود 20 جلسه یا بیشتر را در مسیر حرکت تقسیم کنیم.
نکته حائز اهمیّت این است که بنده خودم را مثل بقیه دوستان در این بحث شاگرد میدانم، شاگردی که چند ورقی بیشتر خوانده و این هم به مقتضای سنّ و سال و تقدیرش است و هیچ فضیلتی که ندارد، بلکه شاید در برخی موارد نشانۀ ضعف هم باشد. در واقع همۀ ما بر سر خوان کَرَم و اِفادات سعدی نشستیم و به مقدار میسور و قابلیّت خود از آن بهرهمند خواهیم شد.
از همین روی پیشاپیش و در همین ابتدای امر از اشتباهات و خطاهای احتمالی در مسیر عذرخواهم و امیدوارم توفیق حق و یاری دوستان سبب شود بتوانیم کاستیها را به کمترین میزان ممکن کاهش دهیم و از این رهگذر بیشترین فوائد ظاهری و باطنی را اکتساب نماییم.
در آخر از ایزد منّان درخواست توفیق و از دوستان تقاضای دعای خیر دارم تا بتوانم در مدتی مناسب و کوتاه، یادداشتها و خواندههای خود را تنظیم کنم و شرح گلستان را زودتر و پس از آن شرح بوستان خود را منتشر نمایم. نوشتن برای بنده در عین سادگی و سهولت، امری جانگیر است و برای همین هر چیزی را به همین راحتی نمیتوانم منتشر کنم.
در پایان باید متذکّر شویم که این سعدیخوانی به هیچ وجه حضوری نیست، و کاملاً در فضای مجازی و همین گروه انجام خواهد شد، هر روز صبح صوت آن روز بارگذاری میشود و در نهایت طبق نظرات دوستان، بحث پیش خواهد رفت.
هر دوستی که علاقمند است در این دوره و گروه شرکت داشته باشد، به بنده: @mjir851 پیام دهد و در صورت تصویب و تأیید به جمع ما افزوده خواهد شد.
با تشکر / اسماعیل جلالیدوم آذر ماه 1403
http://ble.ir/Rama14
۱۴:۲۸
۲۰:۱۱
۱۵:۵۸
۱۳:۳۰
۱۳:۳۰
۱۳:۳۰
۱۳:۳۰
۱۷:۴۹
بازارسال شده از آیت الله جوادی آملی
۳:۰۰
۱۲:۰۳
۱۲:۰۳
۱۲:۰۳
۱۲:۰۳
درآمدی کوتاه بر خط روایت علوم اسلامی و علوم دیگرفعلاً یک
این چند روز بیمار بودم. نمیدانم چه زهرماری بود.اول فکر کردم سرماخوردگی است، بعد دیدم نه، انگار چند نفر را استخدام کرده باشی و چوب به دستشان داده باشی تا بنده را بزنند و خُرد و خمیر کنند، شاید هم لت و پار.
روز اول داستانی را دیدم و یادآوری شد برایم که:علامه حلّی(ره) یک وقت درس را تعطیل میکند و سفر میرود.فخر المحققین(ره)، پسرش، که در یازده سالگی به درجۀ اجتهاد رسیده بود،ظاهراً به پدر میگوید:شما از عدالت ساقط هستید، زیرا درس را تعطیل کردید و ...،علامه حلّی(ره) جزوهای را به پسر نشان می دهد و میفرماید:در سفر مشغول به نوشتن این متن بودم و درس تعطیل نشده است.
به قول یکی از اساتید معاصر:درس عوض شده است، تعطیل نشده است.
تصمیم گرفتم متنی را که قرار بود از دی ماه شروع به نوشتنش کنم،شروع کنم و زودتر و بخشبخش منتشر کنم.
دیدم اصلا نمیتوانم پشت میز بنشینم.برخی حتّی گفتند شاید دوباره اُ-میکرون گرفته باشیم، ولی ...
خلاصه گفتم، بگذار همین بخشبخش را ابتدا بصورت تکّهتکّه بنگارم،شاید عمر کفاف نداد و ربق رحمت نوشیده شد و غزل بایبای خوانده شد.
بنابراین این تکّهها از همین باب است.
بگذارید برویم سراغ اصل مطلب، بیمقدمه.
در ده سال گذشته چند درس سیوطی در حوزههای علمیه گفته شده است؟بگوییم 500 تا خوب است. اگر بیشتر نباشد، یقیناً کمتر نیست.فقط ده سال قبل.قبلش را بیخیال.و سیوطی یک مثال است.بقیه دروس هم همین است.
آیا ما یک گزارش از سیوطی داریم؟یک خط روایت از سیوطی داریم؟
آیا میدانیم نقاط عطف سیوطی کجاها است؟
نداریم برادر! نداریم.در مورد ابواب لمعه هم نداریم.در مورد مکاسب و رسائل و کفایه هم نداریم.در مورد مغنی هم نداریم.
استاد ما گاهی ده سال لمعه می گوید، بدون اینکه بتواند روششناسی شهید اول و ثانی(رحمهما الله) را بیان کند.
چند وقت پیش سر کلاس پایه چهارم این را گفتم که:وقتی طرف می خواهد «کانت» بخواند، اول یک ترم روششناسی #کانت می خواند،بعد این روش شناسی را روی چند متن کانت می بیند،بعد خودش باید با این روش شناسی برود برخی کتب دیگر کانت را زیر نظر استاد بصورت پژوهشی بخواند،بعد مسائل روز را بهش می دهند و باید بگوید بنابر روش شناسی کانت چه جوابی پیدا خواهد کرد؟!
شما اینجوری سه سال کانت بخوانی می شوی مجتهد کانت،ولی اگر صد سال هم کتب کانت را خط به خط بخوانی و صاف کنی و بگذری و باز سال بعد و ...هیچ در هیچ در هیچ.
بسیار گفتهاند و شنیدیم که:معلم فلسفه با فیلسوف فرق دارد.
شهید مطهری(ره) در ابتدای کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» بحثی مبنایی در باب «اجتهاد» دارد و در آنجا چیزی دربارۀ مجتهدان دورانها، بالاخص دورۀ معاصر میگوید که شنیدنی است.
ما اگر به جای اینکه وقت طلبه را بگیریم و فقط متن کتب را صاف کنیم،میآمدیم و «روش شناسی شهید ثانی» در لمعه را مینوشتیم، بعد ابتدا این را به طلبه میگفتیم،بعد دو سه باب را با او براساس این روش شناسی میخواندیم و بعد میگفتیم برو و فلان بخشها را براساس این روش شناسی بخوان و بیا بگو ببینم چه شد و بعد مسائل روز را بهش میگفتیم و میخواستیم طبق روش شناسی شهید ثانی در لمعه فتوا دهد، آن وقت خیلی جلوتر بودیم.
آن وقت میتوانستیم برویم سراغ دیگر کتب شهید ثانی،و دیگر کتب فقهاء و ...
ما یک گزارش از الموجز و اصول فقه مرحوم مظفّر(ره) و رسائل و کفایه و حلقات شهید صدر(ره) نداریم.ما خط روایت این کتب را نداریم، که اکر داشتیم ده پلّه را با هم گذر کرده بودیم.
مثالی دیگر،چندی پیش با دوستی بحث می کردیم،دیدیم یک نرم افزار داریم به نام «کتب ادبیات عربی»، همه کتب اصلی و ... را جمع کرده است.حدود 500 کتاب.
اگر یک گزارش از این 500 کتاب داشتیم و آنها را تقسیم میکردیم به:منابع اصلیمنابع فرعیمنابع حاشیهاییا چیزی شبیه این، مثلا درجه یک و دو و سه.
بعد یک نظام ارجاع تهیه میکردیم،در بحث ادبیات عرب، صدها پژوهش معنا پیدا میکرد و در کمتر از دو سال،به اندازۀ ده سال می توانستیم حرکت کنیم.
مثالی دیگر،فکر می کنید در دانشگاه وضع بهتر است؟زهی خیال باطل.
الحمدلله آسمان همه جا آبیست.
ما در رشته علوم اجتماعی چند کتاب اصلی داریم؟شما بفرما صد کتاب.
بیش از 50 سال است علوم اجتماعی در این مملکت تدریس می شود،دریغ از یک گزارش معمولی از این 100 کتاب.
فلسفه هم همین است، روانشناسی نیز و بقیه و بقیه و بقیه.
از سال 1383 تا 1392 که بحث تحول در علوم انسانی،و جنبش نرم افزاری و تولید علم و ... داغ بود،صدها میلیاردها هدر شد، ثمرهاش؟پوچ در پوچ در پوچ.چرا؟چون ادعا گوش فلک را پاره کرده است،ولی عمل را باید با تلسکوپ هابل گشت، شاید چیزکی یافت، شاید.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
این چند روز بیمار بودم. نمیدانم چه زهرماری بود.اول فکر کردم سرماخوردگی است، بعد دیدم نه، انگار چند نفر را استخدام کرده باشی و چوب به دستشان داده باشی تا بنده را بزنند و خُرد و خمیر کنند، شاید هم لت و پار.
روز اول داستانی را دیدم و یادآوری شد برایم که:علامه حلّی(ره) یک وقت درس را تعطیل میکند و سفر میرود.فخر المحققین(ره)، پسرش، که در یازده سالگی به درجۀ اجتهاد رسیده بود،ظاهراً به پدر میگوید:شما از عدالت ساقط هستید، زیرا درس را تعطیل کردید و ...،علامه حلّی(ره) جزوهای را به پسر نشان می دهد و میفرماید:در سفر مشغول به نوشتن این متن بودم و درس تعطیل نشده است.
به قول یکی از اساتید معاصر:درس عوض شده است، تعطیل نشده است.
تصمیم گرفتم متنی را که قرار بود از دی ماه شروع به نوشتنش کنم،شروع کنم و زودتر و بخشبخش منتشر کنم.
دیدم اصلا نمیتوانم پشت میز بنشینم.برخی حتّی گفتند شاید دوباره اُ-میکرون گرفته باشیم، ولی ...
خلاصه گفتم، بگذار همین بخشبخش را ابتدا بصورت تکّهتکّه بنگارم،شاید عمر کفاف نداد و ربق رحمت نوشیده شد و غزل بایبای خوانده شد.
بنابراین این تکّهها از همین باب است.
بگذارید برویم سراغ اصل مطلب، بیمقدمه.
در ده سال گذشته چند درس سیوطی در حوزههای علمیه گفته شده است؟بگوییم 500 تا خوب است. اگر بیشتر نباشد، یقیناً کمتر نیست.فقط ده سال قبل.قبلش را بیخیال.و سیوطی یک مثال است.بقیه دروس هم همین است.
آیا ما یک گزارش از سیوطی داریم؟یک خط روایت از سیوطی داریم؟
آیا میدانیم نقاط عطف سیوطی کجاها است؟
نداریم برادر! نداریم.در مورد ابواب لمعه هم نداریم.در مورد مکاسب و رسائل و کفایه هم نداریم.در مورد مغنی هم نداریم.
استاد ما گاهی ده سال لمعه می گوید، بدون اینکه بتواند روششناسی شهید اول و ثانی(رحمهما الله) را بیان کند.
چند وقت پیش سر کلاس پایه چهارم این را گفتم که:وقتی طرف می خواهد «کانت» بخواند، اول یک ترم روششناسی #کانت می خواند،بعد این روش شناسی را روی چند متن کانت می بیند،بعد خودش باید با این روش شناسی برود برخی کتب دیگر کانت را زیر نظر استاد بصورت پژوهشی بخواند،بعد مسائل روز را بهش می دهند و باید بگوید بنابر روش شناسی کانت چه جوابی پیدا خواهد کرد؟!
شما اینجوری سه سال کانت بخوانی می شوی مجتهد کانت،ولی اگر صد سال هم کتب کانت را خط به خط بخوانی و صاف کنی و بگذری و باز سال بعد و ...هیچ در هیچ در هیچ.
بسیار گفتهاند و شنیدیم که:معلم فلسفه با فیلسوف فرق دارد.
شهید مطهری(ره) در ابتدای کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» بحثی مبنایی در باب «اجتهاد» دارد و در آنجا چیزی دربارۀ مجتهدان دورانها، بالاخص دورۀ معاصر میگوید که شنیدنی است.
ما اگر به جای اینکه وقت طلبه را بگیریم و فقط متن کتب را صاف کنیم،میآمدیم و «روش شناسی شهید ثانی» در لمعه را مینوشتیم، بعد ابتدا این را به طلبه میگفتیم،بعد دو سه باب را با او براساس این روش شناسی میخواندیم و بعد میگفتیم برو و فلان بخشها را براساس این روش شناسی بخوان و بیا بگو ببینم چه شد و بعد مسائل روز را بهش میگفتیم و میخواستیم طبق روش شناسی شهید ثانی در لمعه فتوا دهد، آن وقت خیلی جلوتر بودیم.
آن وقت میتوانستیم برویم سراغ دیگر کتب شهید ثانی،و دیگر کتب فقهاء و ...
ما یک گزارش از الموجز و اصول فقه مرحوم مظفّر(ره) و رسائل و کفایه و حلقات شهید صدر(ره) نداریم.ما خط روایت این کتب را نداریم، که اکر داشتیم ده پلّه را با هم گذر کرده بودیم.
مثالی دیگر،چندی پیش با دوستی بحث می کردیم،دیدیم یک نرم افزار داریم به نام «کتب ادبیات عربی»، همه کتب اصلی و ... را جمع کرده است.حدود 500 کتاب.
اگر یک گزارش از این 500 کتاب داشتیم و آنها را تقسیم میکردیم به:منابع اصلیمنابع فرعیمنابع حاشیهاییا چیزی شبیه این، مثلا درجه یک و دو و سه.
بعد یک نظام ارجاع تهیه میکردیم،در بحث ادبیات عرب، صدها پژوهش معنا پیدا میکرد و در کمتر از دو سال،به اندازۀ ده سال می توانستیم حرکت کنیم.
مثالی دیگر،فکر می کنید در دانشگاه وضع بهتر است؟زهی خیال باطل.
الحمدلله آسمان همه جا آبیست.
ما در رشته علوم اجتماعی چند کتاب اصلی داریم؟شما بفرما صد کتاب.
بیش از 50 سال است علوم اجتماعی در این مملکت تدریس می شود،دریغ از یک گزارش معمولی از این 100 کتاب.
فلسفه هم همین است، روانشناسی نیز و بقیه و بقیه و بقیه.
از سال 1383 تا 1392 که بحث تحول در علوم انسانی،و جنبش نرم افزاری و تولید علم و ... داغ بود،صدها میلیاردها هدر شد، ثمرهاش؟پوچ در پوچ در پوچ.چرا؟چون ادعا گوش فلک را پاره کرده است،ولی عمل را باید با تلسکوپ هابل گشت، شاید چیزکی یافت، شاید.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
۲۳:۱۴
.... ادامه از بخش قبل ...
اگر ما صد تا گزارش از تفسیر المیزان داشتیم،شاید می توانستیم چیزهایی به آن بیفزاییم،و حالا یکی هم نداریم.
دوستان! عزیزان!گزارش یک متن ابتداییترین و سطحیترین مرحله است در مسیر علم و ...،ما این ابتداییترین را نداریم،پس چه انتظاری برای تولید و ....
در سه سال اخیر این مثال را برای دوستانم بسیار گفتم،اگر ما غذا مصرف نکنیم، خواهیم مُرد.اگر غذا مصرف کردیم، ولی نتوانستیم آن را هضم کنیم، خواهیم مرد.حتی اگر درست هضم نکنیم و اختلال در هضم داشته باشیم، بیمار میشویم و خواهیم مرد.اگر مصرف کردیم و هضم کردیم، باز صد سال عمر می کنیم حداکثر و می میریم،برای امتداد و تکثیر نسل باید پیوند برقرار کرد و پیوندها نیز باید زایشی باشد،و الا صرف پیوند فایدهای ندارد.
در علم و پیوند هم همین است.وقتی ما متنی را میخوانیم و حتی گزارشی از آن نداریم،یعنی حتی آن را مصرف هم نکردیم، فقط نگاهش کردیم.علم در متن حوزه مرده است،در دانشگاه مرده است، چون اصلا مصرف نمی شود،فقط نگاه می شود.
ما زمانی میتوانیم در علم ادبیات عربی و فارسی و ... شاهد تولید و زایش باشیم،که بتوانیم برخی پیوندها را برقرار سازیم.مثلاً شاید پیوند با مباحث زبانشناسی بتواند امتحان خوبی باشد برای شروع و ...
حرف و مثال در این زمینه بسیار است،که در متن مفصل اصلی بیشتر بیان خواهد شد.
حالا ما باید چکار کنیم؟یا بنده قرار است چه کنم؟
خب بنده ده سال از حوزه دور بودم،و داستانش مفصل که در متن اصلی خواهم گفت.
بنده معتقدماستادی که یک سال تا حداکثر سه سال درسی را در حوزه و دانشگاه بگوید،و نتواند خط روایتش را بیان کند و آن علم یا کتاب را گزارش کند، بیعرضه است.
آنوقت می بینی در حوزه و دانشگاه طرف 30 سال است،فقط صاف می کند، همین.و مقصّر او نیست، سیستم و برنامه ریزی آموزشی و رویکرد علمی و فلسفه نظام آموزشی و مدیران و سیاستگذاران این سیستم هستند که ....،این هم بماند برای همان متن اصلی که درد بسیار است و وقت کم.
باید سر کوباند بر دیوارها در چنین نظام آموزشیای. دیوارهای بلند و کوباندنی کوبنده.
خودم برای خودم شرط کردهام علاوه بر این کار، باید همراه با همبحثهای کلاسم حداقل یک کتاب هم منتشر کنیم، حال اگر با همهشان هم نشد، با برخیشان.اگر چنین نشود، بیعرضهترینم.
ما باید این خط را دنبال کنیم،تا متولیّان بفهمند راه صحیح چیست؟شاید از خواب غفلت بیدار شدند.شاید.
باید برای آنها بطور واضح بیان کنیم،چه ثمره و نتیجههای بزرگی از دل این رویکرد،بدست خواهد آمد و الّا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد،همچنانکه تاکنون نیفتاده است،و آبها باز در هاون کوبیده خواهد شد،و ...
به امید حق، باید حرکت کرد و استقامت ورزید،در برابر ناجوانمردان و منفعت طلبان و مأیوسان و هرزگان.
فعلاً همین، والسلام.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
اگر ما صد تا گزارش از تفسیر المیزان داشتیم،شاید می توانستیم چیزهایی به آن بیفزاییم،و حالا یکی هم نداریم.
دوستان! عزیزان!گزارش یک متن ابتداییترین و سطحیترین مرحله است در مسیر علم و ...،ما این ابتداییترین را نداریم،پس چه انتظاری برای تولید و ....
در سه سال اخیر این مثال را برای دوستانم بسیار گفتم،اگر ما غذا مصرف نکنیم، خواهیم مُرد.اگر غذا مصرف کردیم، ولی نتوانستیم آن را هضم کنیم، خواهیم مرد.حتی اگر درست هضم نکنیم و اختلال در هضم داشته باشیم، بیمار میشویم و خواهیم مرد.اگر مصرف کردیم و هضم کردیم، باز صد سال عمر می کنیم حداکثر و می میریم،برای امتداد و تکثیر نسل باید پیوند برقرار کرد و پیوندها نیز باید زایشی باشد،و الا صرف پیوند فایدهای ندارد.
در علم و پیوند هم همین است.وقتی ما متنی را میخوانیم و حتی گزارشی از آن نداریم،یعنی حتی آن را مصرف هم نکردیم، فقط نگاهش کردیم.علم در متن حوزه مرده است،در دانشگاه مرده است، چون اصلا مصرف نمی شود،فقط نگاه می شود.
ما زمانی میتوانیم در علم ادبیات عربی و فارسی و ... شاهد تولید و زایش باشیم،که بتوانیم برخی پیوندها را برقرار سازیم.مثلاً شاید پیوند با مباحث زبانشناسی بتواند امتحان خوبی باشد برای شروع و ...
حرف و مثال در این زمینه بسیار است،که در متن مفصل اصلی بیشتر بیان خواهد شد.
حالا ما باید چکار کنیم؟یا بنده قرار است چه کنم؟
خب بنده ده سال از حوزه دور بودم،و داستانش مفصل که در متن اصلی خواهم گفت.
بنده معتقدماستادی که یک سال تا حداکثر سه سال درسی را در حوزه و دانشگاه بگوید،و نتواند خط روایتش را بیان کند و آن علم یا کتاب را گزارش کند، بیعرضه است.
آنوقت می بینی در حوزه و دانشگاه طرف 30 سال است،فقط صاف می کند، همین.و مقصّر او نیست، سیستم و برنامه ریزی آموزشی و رویکرد علمی و فلسفه نظام آموزشی و مدیران و سیاستگذاران این سیستم هستند که ....،این هم بماند برای همان متن اصلی که درد بسیار است و وقت کم.
باید سر کوباند بر دیوارها در چنین نظام آموزشیای. دیوارهای بلند و کوباندنی کوبنده.
خودم برای خودم شرط کردهام علاوه بر این کار، باید همراه با همبحثهای کلاسم حداقل یک کتاب هم منتشر کنیم، حال اگر با همهشان هم نشد، با برخیشان.اگر چنین نشود، بیعرضهترینم.
ما باید این خط را دنبال کنیم،تا متولیّان بفهمند راه صحیح چیست؟شاید از خواب غفلت بیدار شدند.شاید.
باید برای آنها بطور واضح بیان کنیم،چه ثمره و نتیجههای بزرگی از دل این رویکرد،بدست خواهد آمد و الّا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد،همچنانکه تاکنون نیفتاده است،و آبها باز در هاون کوبیده خواهد شد،و ...
به امید حق، باید حرکت کرد و استقامت ورزید،در برابر ناجوانمردان و منفعت طلبان و مأیوسان و هرزگان.
فعلاً همین، والسلام.
http://ble.ir/resaalate_aamoukhtan
۲۳:۱۴
۶:۲۳
۱۱:۲۹
۱۶:۵۵
۲۲:۳۰
۱:۰۴