عنوان: یک تکه زمین کوچکنویسنده: الیزابت لِردمترجم: پروین علی پورناشر: نشر افقمناسب گروه سنی ۱۲+
کتاب «یک تکه زمین کوچک» داستان کریم، پسر ۱۳ ساله فلسطینی را روایت میکند که در شهر رامالله زندگی میکند. کریم علاقه زیادی به فوتبال دارد و رویای تبدیل شدن به یک قهرمان را در سر میپروراند. اما او با شرایط سخت و خطرناکی روبهرو است که جنگ و اشغال رژیم صهیونیستی بر زندگی او و خانواده و دوستانش تحمیل کرده است. او باید با تحریمها، تیراندازیها، بازداشتها، تفتیشها، تخریبها و مرگ و میر مواجه شود و در عین حال از زندگی خود لذت ببرد.کریم با دوستانش یک تکه زمین کوچک را برای بازی فوتبال انتخاب میکند که در نزدیکی یک مدرسه واقع شده است. اما این زمین یک راز تاریک و خطرناک دارد که آنها را درگیر یک ماجراجویی پرهیجان میکند. آنها متوجه میشوند که زمین مورد نظرشان محل نهفتهای از مواد منفجره است که توسط مقاومت فلسطینی برای حمله به نیروهای اسرائیلی آماده شده است. این امر باعث میشود که آنها تحت تعقیب و تهدید قرار گیرند و باید با شجاعت و هوشمندی از خود دفاع کنند.این کتاب با زبان ساده و روان، داستان رنجها و امیدهای مردم فلسطین را به تصویر میکشد. نویسنده با نگاهی انسانی و صلحجویانه از یکی از طولانیترین و وحشتناکترین درگیریهای تاریخ جهان میگوید. او با شخصیتپردازی عمیق و گرهافکنی ماهرانه، یک رمان پرکشش و هیجانانگیز را خلق کرده است که خواننده را با واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی کودکان فلسطینی آشنا میکند.این کتاب یک اثر ادبی و هنری است که به خوانندگان نوجوان و بزرگسال پیشنهاد میشود. این کتاب میتواند به شما کمک کند تا بیشتر با فرهنگ و تاریخ فلسطین آشنا شوید و از دیدگاههای مختلف به مسأله فلسطین نگاه کنید.
#بخشی_زاده_کتابدار
شماره تماس:۵۳۸۳۰۹۰۲
#اداره_کل_کتابخانه_های_عمومی_استان_فارس #اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_نی_ریز #کتابخانه_عمومی_کوثر_نور #مطالعه #کتاب
۱۰:۳۰
به اطلاع کلیه اعضای محترم کتابخانه می رساند کتابخانه عمومی کوثرنور امروز مورخ ۱۴۰۴/۰۹/۱۱ تعطیل می باشد.
@kousarpl
۵:۱۶
به اطلاع کلیه اعضای محترم کتابخانه عمومی کوثرنور می رساند:
کتابخانه در روز چهارشنبه مورخ ۱۴۰۴/۰۹/۱۲ شبفت صبح تعطیل می باشد.
@kousarpl
۱۸:۵۱
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
معرفی کتاب
سووشون
نویسنده: سیمین دانشور
1. نخستین رمان نوشتهشده توسط یک زن نویسنده ایرانی2. تصویری از جامعه ایران در یک برهه حساس: دانشور به زیبایی، فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران را در آستانه یک تحول بزرگ به تصویر میکشد. تقابل "سنت و مدرنیته"، "میهندوستی و وابستگی خارجی" و "ظلم و مقاومت" از درونمایههای اصلی کتاب است.3. نثر روان و توصیفهای زیبا: سیمین دانشور با نثری شیوا و استفاده از عناصر بومی و شیرازی، فضاسازی قابل توجهی در رمان خلق کرده است.
«زری نگاهش به باغچه بود. باغچه خشک بود. انگار نه انگار که همین دیروز باران تندی آمده بود. خاک باغچه، خاک شیراز نبود، خاکی بود سست و بیخاصیت. درختان انار و نارنج و پرتقال، برگهایشان سبز تیره بود، سبز مایل به سیاه. انگار از شدت گرما و خشکی رنگ باخته بودند.یوسف آمد تو. زری نگاهش را از باغچه برگرداند. یوسف چکمه هایش را درآورد و کنار در گذاشت. زری گفت: "امسال همه چیز خشک شده. انگار زمین مرده است."یوسف گفت: "زمین که نمی میرد. فقط می خوابد. یک روز بیدار می شود."زری گفت: "چه روزی؟"یوسف جواب نداد. رفت تو و نشست پشت میز تحریرش. زری میدانست که دیگر نباید مزاحمش شود. یوسف این روزها همیشه غرق در فکر بود. فکرهایی که زری از فهمش عاجز بود.»
۶:۰۷
سلام !اول هفتهتون پر از نشاط الهی که امام زمانمون دعامون کنن
#کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
۱۱:۵۸
در محرم سال ۶۵ در پی حادثهای از ناحیه پا به شدت آسیب دیدم و از اینكه نتوانستم به نحو شایسته در مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) شركت كنم، به درگاه خداوند ابراز ناراحتی كرده و طلب شفا كردم.صبح روز عاشورا بعد از قرائت زیارت عاشورا در عالم رؤیا دیدم چند نفر از شهدای عزیز از جمله فرزندم محمد در مسجد المهدی قم به دیدارم آمده و محمد پس از گفتوگو شال سبزی را كه از خدمت سالار شهیدان آورده بود، روی پایم بست.از خواب كه بیدار شدم در كمال شگفتی باندها را دیدم كه از پایم گشوده شده و شال سبز روی پایم قرار داشت و دیگر دردی احساس نمیكردم.
#تیکه_کتاب #مطالعه #کتابخانه_عمومی_کوثر_نور #تنها_گریه_کن
۱۲:۰۰
إِنَّ أَعْجَزَ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعَاءِهمانا ناتوانترين مردم كسى است كه از دعا كردن ناتوان باشد.
#حدیث_معصوم #کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
۴:۳۵
در سالروز گرامیداشت روز دانشجو،پویایی همیشگی در فکر و اندیشه ، انگیزهای قدرتمند و مقدس برای رسیدن به هدف و تلاشی مستمر و خستگی ناپذیر برای تمام دانشجویان متعهد کشور آرزومندیم. روز دانشجو مبارک 
#روز_دانشجو#کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
#روز_دانشجو#کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
۶:۲۱
@kousarpl
۵:۱۰
#خدا#حالِ_خوب
#کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
۱۳:۰۳
#قصه_کودکانه
دم قهوه ای در جنگل
روزی روزگاری، در جنگلی پر از رنگهای گرم و زیبا، پاییز با شنل نارنجی و قرمز خود از راه رسید. سنجاب کوچولو به اسم دم قهوه ای خیلی هیجانزده بود، چون پاییز یعنی وقت جمع کردن بلوط! دم قهوه ای هر روز صبح با سبد کوچکش به جنگل میرفت و بلوطهای قهوهای براق را جمع میکرد. اما یک روز، وقتی به درخت بلوط بزرگ رسید، دید که سبدش غیبش زده!
دم قهوه ای نگران شد و گفت: «آخه بدون سبدم چطور بلوط جمع کنم؟» در همین موقع، خرگوش پشمالو که اسمش نرمک بود، از پشت بوتهها پرید بیرون و گفت: دم قهوه ای! من سبدت رو دیدم! باد پاییزی اون رو برده بالای تپه!»
دم قهوه ای و نرمک با هم به سمت تپه دویدند. تو راه، برگهای زرد و قرمز مثل بارون دورشون میریخت و صدای خشخششون مثل آهنگ بود. وقتی به بالای تپه رسیدند، سبد دم قهوه ای رو دیدند که روی شاخههای یه درخت گیر کرده بود. اما چطور میتونستن بهش برسن؟
نرمک گفت: «من میتونم بپرم و سبد رو بیارم!» ولی هرچقدر پرید، به شاخه نرسید. دم قهوه ای فکر کرد و گفت: «بیا از باد پاییزی کمک بگیریم!» اونا یه دسته برگ بزرگ جمع کردند و بهشون فوت کردند. باد پاییزی که عاشق بازی بود، برگها رو بلند کرد و با یه وزش قوی، سبد رو از شاخه پایین انداخت.
دم قهوه ای و نرمک خوشحال شدند و سبد رو پر از بلوط کردند. وقتی به خونه برگشتن، پاییز بهشون یه هدیه داد: یه غروب آفتاب به رنگ نارنجی و صورتی که انگار جنگل رو نقاشی کرده بود. دم قهوه ای گفت: «پاییز بهترین دوست ماست، چون پر از رنگ و شگفتیه!»
و از اون روز به بعد، هر پاییز، دم قهوه ای و نرمک با باد و برگها بازی میکردند و بلوط جمع میکردند، و همیشه یادشون میموند که پاییز، فصل دوستی و ماجراجوییه.
پایان




#قصه_کوتاه #کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
روزی روزگاری، در جنگلی پر از رنگهای گرم و زیبا، پاییز با شنل نارنجی و قرمز خود از راه رسید. سنجاب کوچولو به اسم دم قهوه ای خیلی هیجانزده بود، چون پاییز یعنی وقت جمع کردن بلوط! دم قهوه ای هر روز صبح با سبد کوچکش به جنگل میرفت و بلوطهای قهوهای براق را جمع میکرد. اما یک روز، وقتی به درخت بلوط بزرگ رسید، دید که سبدش غیبش زده!
دم قهوه ای نگران شد و گفت: «آخه بدون سبدم چطور بلوط جمع کنم؟» در همین موقع، خرگوش پشمالو که اسمش نرمک بود، از پشت بوتهها پرید بیرون و گفت: دم قهوه ای! من سبدت رو دیدم! باد پاییزی اون رو برده بالای تپه!»
دم قهوه ای و نرمک با هم به سمت تپه دویدند. تو راه، برگهای زرد و قرمز مثل بارون دورشون میریخت و صدای خشخششون مثل آهنگ بود. وقتی به بالای تپه رسیدند، سبد دم قهوه ای رو دیدند که روی شاخههای یه درخت گیر کرده بود. اما چطور میتونستن بهش برسن؟
نرمک گفت: «من میتونم بپرم و سبد رو بیارم!» ولی هرچقدر پرید، به شاخه نرسید. دم قهوه ای فکر کرد و گفت: «بیا از باد پاییزی کمک بگیریم!» اونا یه دسته برگ بزرگ جمع کردند و بهشون فوت کردند. باد پاییزی که عاشق بازی بود، برگها رو بلند کرد و با یه وزش قوی، سبد رو از شاخه پایین انداخت.
دم قهوه ای و نرمک خوشحال شدند و سبد رو پر از بلوط کردند. وقتی به خونه برگشتن، پاییز بهشون یه هدیه داد: یه غروب آفتاب به رنگ نارنجی و صورتی که انگار جنگل رو نقاشی کرده بود. دم قهوه ای گفت: «پاییز بهترین دوست ماست، چون پر از رنگ و شگفتیه!»
و از اون روز به بعد، هر پاییز، دم قهوه ای و نرمک با باد و برگها بازی میکردند و بلوط جمع میکردند، و همیشه یادشون میموند که پاییز، فصل دوستی و ماجراجوییه.
پایان
#قصه_کوتاه #کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
۲۰:۰۱
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۷:۳۴
گر برود جان ما در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست، دوست تر از جان ماست
#کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
۷:۳۶
🫂کتابی مناسب برای والدینی که میخواهند دربارهی مهارت همدلی، گفتگو و تصمیمگیری در موقعیتهای مختلف با کودک صحبت کنند.
#بخشی_زاده_کتابدار
#اداره_کل_کتابخانه_های_عمومی_استان_فارس#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_نی_ریز#کتابخانه_عمومی_کوثر_نور @kousarpl
۱۶:۵۴
با این کار به مغز کودک آسیب میزنیم
گاهی پدر و مادر از روی دلسوزی، در همهی کارهای فرزندشان دخالت میکنند؛ از لباس پوشیدن و غذا خوردن گرفته تا جمعکردن کیف مدرسه و حتی نوع بازی کردن، اما این رفتارِ به ظاهر محبتآمیز، در واقع مانع رشد طبیعی کودک میشود.
وقتی کودکی به سنی رسیده که میتواند کارهای شخصیاش را خودش انجام دهد، ولی والدین هنوز بهجای او تصمیم میگیرند یا همه چیز را کنترل میکنند، پیام پنهانی به ذهن کودک میفرستند: «تو بلد نیستی، تو نمیتوانی، من بهتر از تو میدانم»
تکرار این پیام، باعث میشود کودک احساس کند قابل اعتماد نیست و در نتیجه بخش آمیگدالا (Amygdala) در مغزش که مسئول احساس خطر و ترس است، دچار تغییر شود؛ یعنی مغز او یاد میگیرد همیشه در حالت ترس و هشدار بماند، چون از کودکی این گزاره برای او تثبیت شده است که «اگر خودم تصمیم بگیرم، حتما اشتباه میکنم»!
در نتیجه، چنین کودکانی در نوجوانی و بزرگسالی، اغلب از تصمیمگیری میترسند، اعتماد به نفس پایینی دارند و همیشه به دنبال کسی هستند که به جایشان انتخاب کند.
اگر میخواهید فرزندتان در آینده فردی شجاع و با اعتماد به نفس باشد، اجازه دهید اشتباه کند، خودش تجربه کند، و احساس کند شما به او اعتماد دارید.
محبت واقعی یعنی حمایت، نه کنترل.
#تربیت_فرزند #بیشتر_بدانیم #کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
گاهی پدر و مادر از روی دلسوزی، در همهی کارهای فرزندشان دخالت میکنند؛ از لباس پوشیدن و غذا خوردن گرفته تا جمعکردن کیف مدرسه و حتی نوع بازی کردن، اما این رفتارِ به ظاهر محبتآمیز، در واقع مانع رشد طبیعی کودک میشود.
وقتی کودکی به سنی رسیده که میتواند کارهای شخصیاش را خودش انجام دهد، ولی والدین هنوز بهجای او تصمیم میگیرند یا همه چیز را کنترل میکنند، پیام پنهانی به ذهن کودک میفرستند: «تو بلد نیستی، تو نمیتوانی، من بهتر از تو میدانم»
تکرار این پیام، باعث میشود کودک احساس کند قابل اعتماد نیست و در نتیجه بخش آمیگدالا (Amygdala) در مغزش که مسئول احساس خطر و ترس است، دچار تغییر شود؛ یعنی مغز او یاد میگیرد همیشه در حالت ترس و هشدار بماند، چون از کودکی این گزاره برای او تثبیت شده است که «اگر خودم تصمیم بگیرم، حتما اشتباه میکنم»!
در نتیجه، چنین کودکانی در نوجوانی و بزرگسالی، اغلب از تصمیمگیری میترسند، اعتماد به نفس پایینی دارند و همیشه به دنبال کسی هستند که به جایشان انتخاب کند.
اگر میخواهید فرزندتان در آینده فردی شجاع و با اعتماد به نفس باشد، اجازه دهید اشتباه کند، خودش تجربه کند، و احساس کند شما به او اعتماد دارید.
محبت واقعی یعنی حمایت، نه کنترل.
#تربیت_فرزند #بیشتر_بدانیم #کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
۱۰:۴۳
#حدیث_معصوم #کتابخانه_عمومی_کوثر_نور #میلاد_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
۱۰:۴۹
به زمین تا که رسیدی همه جا زیبا شدهرچه گل بود شکفت و دل باران وا شد
هر فرشته به تو یک نام بهشتی میدادآسمان دید که مجموعهی آن "زهرا"شد
میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک

#میلاد_حضرت_زهرا#روز_مادر#کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
هر فرشته به تو یک نام بهشتی میدادآسمان دید که مجموعهی آن "زهرا"شد
میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک
#میلاد_حضرت_زهرا#روز_مادر#کتابخانه_عمومی_کوثر_نور
۲۱:۰۶
۴:۲۷
جشن تولّد یکی از مراسمهای زیبای زندگیست که خصوصاً در کودکان تأثیر بیشتری دارد. این جشنها میتواند ارتباطات اجتماعی کودک را تقویت کرده و احساس صمیمیت را در آنها رشد دهد. اما از سمت دیگر، تهاجم فرهنگی و رسوخ سبکهای غربی به کشورمان باعث شده این جشنها مثل بسیاری از زمینههای دیگر هویّت خود را از دست بدهند. کتاب حاضر حاصل مصاحبهای جامع با مادران ایرانیست تا به الگویی مطابق با سنّتهای ایرانی و اسلامی برسیم.
کتاب «تولّدت مبارک» اثریست که در ظاهر شاید آن را به نوعی داستانی بدانیم و قطعاً برای سرگرمی مناسب است، اما هدف اصلی آن یک تحلیل اجتماعیست که هنجارهای رایج در فرهنگ ما را زنده کند و با نقد رفتارهای وارداتی غربی، آگاهی نسل جوان را از فضای اطراف خود بالا ببرد. مؤلفان این کتاب برای تهیۀ آن با سیصد زن ایرانی مصاحبه کردهاند؛ زنانی که بخش زیادی از آنها را مادران شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم تشکیل میدهند و به همین دلیل، پشتوانۀ اعتقادی محکمی دارد. بخش اول این کتاب مجموعهای از داستانهاییست که از زبان مادران میشنویم و هر داستان، هویّتی مستقل دارد. مفاهیمی مانند برنامهریزی جشن باتوجه به اقتضائات کودکان و نوجوانان، حفظ نگاه انتقادی به فرهنگهای بومی یا غیربومی، توجه روابط انسانی-اسلامی و بسیاری موضوعات دیگر، همه از دل این داستانها برمیآیند. در بخش دوم نیز «راضیه جمالی نژاد» و «نازنین صابری بهداد» به گردآوری و ارائۀ ایدههایی مناسب برای جایگزینی فرهنگهای بیگانه میپردازند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«هر یک از ما دستکم یک بار در جشن تولد شرکت کردهایم یا به کسی هدیۀ تولد دادهایم یا پیام تبریک تولد دریافت کردهایم یا با اصرار کودکمان برای جشن تولد گرفتن مواجه شدهایم یا... از کنار جشن تولد نمیشود به سادگی گذشت، چون درحال تبدیل شدن به یکی از مناسک زندگی انسانهاست و گرچه در فرهنگ ما سابقۀ چندانی ندارد، در اقشار گوناگون مردم با فرهنگها و سطوح اقتصادی مختلف درحال گسترش است. جشن تولد به موضوع شادی در جامعه گره خورده است و از عواطف بینفردی و اجتماعی تأثیر میپذیرد و بر آنها اثر میگذارد. سالگرد تولد فرصتی برای صلۀ رحم، شاد کردن دیگران، هدیه دادن و ابراز محبت کردن، تأمل در گذر عمر و برنامهریزی برای فرصتهای پیش روست؛ از این رو نمیشود به آن فکر نکرد.این تأمل وقتی اهمیّت دوچندان مییابد که پس از بررسی جشن تولدهای معمول، میبینیم سالگرد تولدی که چنین فرصتهایی را میتواند فراهم آورد، دستخوش مسائلی میشود که تهدیدآفریناند. برای نمونه چرخش جشن تولد به سمت پدیدهای اقتصادی و تبدیل شدن به کالا، موضوعی تأملبرانگیز است؛ زیرا زنجیرۀ تولید و توزیع و بهخصوص مصرف آن، پیامدهای روانی و اجتماعی و حتی زیباییشناختی درخور توجهی دارد. جشن تولد حتی در غرب -به عنوان مبدأ این فرهنگ- گاه بهدور از مناسک دستوپاگیر، مانند تم تولد در تزیینات و تجمّلات- با نگاهی خلاقانه و منعطف برگزار میشود. متأسفانه در فرهنگ ما آنقدر این حواشی در جشن تولد افزایش یافته است که ابعاد فرصتساز آن کمرنگ شدهاند.»
#بخشی_زاده_کتابدار
#اداره_کل_کتابخانه_های_عمومی_استان_فارس #اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_نی_ریز#کتابخانه_عمومی_کوثر_نور #معرفی_کتاب #مطالعه @kousarpl
۴:۳۷