۱۹:۲۸
۱۹:۲۸
۱۹:۲۸
۱۹:۲۸
۱۹:۲۸
۱۹:۲۸
۱۹:۲۸
۱۹:۲۸
🦽روز جهانی معلولین (= افراد توانخواه)، روز «ما میتوانیم» گرامی باد
۱۲ آذرماه (۳ دسامبر)
شعار جهانی: تقویت رهبری افراد دارای معلولیت برای آیندهای فراگیر و پایدار
به همین مناسبت فهرست تعدادی از رمان های نوجوانان، درباره ی نوجوانان با نیازهای ویژه را خدمتتان معرفی می کنیم:
کمی تا قسمتی معمولی «نورا لوی» بعد از دو سال دستوپنجه نرم کردن با سرطان خون، آمادهی برگشتن به «دنیای واقعی» یعنی دبیرستان است. اما همکلاسیهایش با او طوری رفتار میکنند که انگار هر لحظه قرار است، بشکند....
مقررات«کاترین»دوازده سال دارد و برادر هشت سالهاش دیوید، به بیماری اوتیسم مبتلاست. کاترین که از کارهای دیوید خجالت میکشد، مقرراتی برای او وضع میکند: «موقع غذا خوردن دهانت را ببند!» یا «اسباببازیهایت را توی آکواریم نینداز!» اما این وضع تا کی قابل تحمل است؟
بیرون ذهن من
اگر «ملودی» فقط میتوانست به دیگران بگوید که چه چیزهایی میداند و چه فکرهایی میکند، همه چیز تغییر میکرد. اما این اتفاق نمیافتد،چون ملودی نمیتواند حرف بزند، نمیتواند راه برود، نمیتواند بنویسد.او درون ذهن خودش گیر کرده و همین باعث میشود که بخواهد از این حصار بیرون بپرد....
شگفتی
«آگوست» این جوری به دنیا آمده. قیافهی خوبی ندارد، در واقع صورتش به طرز وحشتناکی زشت است. مشکل آگوست این است که پسری عادی است با قیافهی غیرعادی! او تا سیزدهسالگی به مدرسه نرفته و حالا خانوادهاش تصمیم گرفتهاند او را به مدرسه بفرستند...
آسمان سرخ در سپیده دم
هیچ چیز غیرعادی نیست! «بن» که به دنیا میآید، زندگی خانواده از این رو به آن رو میشود! دکتر میگوید این پسر به شدت معلول است و هرگز مثل بچههای عادی نمیشود. «آنا» خواهر بن، او را خیلی دوست دارد اما میترسد در مورد او چیزی به بچههای مدرسه بگوید و آبرویش برود. اما این راز تا کی سربسته میماند؟
واقعیت از زبان میسون باتل
«میسون باتل» درشتترین بچهی کلاسش است و همه میدانند او بهسختی مینویسد و میخواند. او دشواریهایی در یادگیری دارد که باعث شده در کلاس و در میان همکلاسیهایش احساس خوبی نداشته باشد؛ به این وضعیت، غمِ سوگواری بهترین دوستش هم اضافه شده. پانزده ماه از مرگِ بِنی کیلمارتین، بهترین دوست میسون، آن هم در باغ خانوادهی باتل میگذرد، تحقیقات پلیس ادامه دارد و میسونِ همیشه رو راست، اصلاً نمیفهمد چرا ستوان برد حرفهایش را باور نمیکند...
ماهی بالای درخت
مگر ماهی میتواند از درخت بالا برود؟ «اَلی» آن قدر باهوش است که توانسته همهی آدمهای دوروبرش را گول بزند. هیچ کس نمیداند او هنوز در دوازده سالگی خواندن و نوشتن بلد نیست. اَلی که ریاضی و نقاشیاش خیلی خوب است توانسته رازش را با هزار جور حقه مخفی کند اما حالا که قرار است به کلاس ششم برود، همه چیز فرق میکند. اصلاً چطوری میخواهد بدون توانایی خواندن و نوشتن مدرسه را ادامه بدهد؟
مرغ مقلد
داستان، ماجرای دختری به نام کیتلین است که بیماری آسپرگر (نوعی بیماری شبیه به اوتیسم) دارد. از طرفی هم او به تازگی برادرش را، که مهمترین و تنها دوست و همراهش بوده، از دست داده. ضمن اینکه مادری هم بالای سرش نیست. او همراه پدرش که با غم از دست دادن پسرش و همچنین مشکل بیماری دخترش درگیر است، زندگی میکند. بله، این واقعیتها سراسر غم هستند، ولی بنا نیست در این کتاب شرح این غصهها را بخوانیم...
لالو «لالو» درباره ی زندگی یک پسر نوجوان ترکمن است که نمیتواند صحبت کند به همین دلیل از کودکی بهجای اسم واقعیاش همه او را لالو صدا میزنند. لالو از همان آغاز تولد زندگی پرفراز و نشیبی داشته است، مادرش هنگام زایمان میمیرد، پدرش هم وقتی که او خیلی کوچک بوده در اثر سانحهای جانش را از دست میدهد، از آن بدتر و سختتر این است که اهالی روستا مردمی خرافاتی هستند و به پیروی از پیرزنی به نام چچو، این پسر را نحس و شوم میدانند و از او دوری می کنند. مادربزرگش عجب دایزا او را بزرگ میکند. تا اینکه یک روز لالو با عاشیق آیدین، و ساز او آشنا میشود. پیرمرد نوازنده و هنرمندی که به دلیل خرافات از روستا رانده شده است. لالو که تا آن زمان شیفتۀ صداهای طبیعت بود، حالا عاشق صدای کمانچۀ عاشق آیدین میشود و از او ساززدن را یاد میگیرد
زندگی من در آکواریوم
همه چیز آرام و روبهراه است تا روزی که «گِیبریِل»، پسر بزرگ خانواده منینگ، تصادف میکند. پزشکان در بیمارستان نشانههایی از نوعی بیماری ذهنی را در او تشخیص میدهند. اما رنج این ماجرا فقط برای گِیبریِل نیست. بعد از این اتفاق مادر از کار خود استعفا میدهد و از بچهها میخواهد که دربارهی بیماری گِیبریِل با هیچکس صحبت نکنند. این راز مگو زندگی دمتمام فرزندان و بیش از همه زینیا را زیر و رو میکند.
#قدیری
به همین مناسبت فهرست تعدادی از رمان های نوجوانان، درباره ی نوجوانان با نیازهای ویژه را خدمتتان معرفی می کنیم:
اگر «ملودی» فقط میتوانست به دیگران بگوید که چه چیزهایی میداند و چه فکرهایی میکند، همه چیز تغییر میکرد. اما این اتفاق نمیافتد،چون ملودی نمیتواند حرف بزند، نمیتواند راه برود، نمیتواند بنویسد.او درون ذهن خودش گیر کرده و همین باعث میشود که بخواهد از این حصار بیرون بپرد....
«آگوست» این جوری به دنیا آمده. قیافهی خوبی ندارد، در واقع صورتش به طرز وحشتناکی زشت است. مشکل آگوست این است که پسری عادی است با قیافهی غیرعادی! او تا سیزدهسالگی به مدرسه نرفته و حالا خانوادهاش تصمیم گرفتهاند او را به مدرسه بفرستند...
هیچ چیز غیرعادی نیست! «بن» که به دنیا میآید، زندگی خانواده از این رو به آن رو میشود! دکتر میگوید این پسر به شدت معلول است و هرگز مثل بچههای عادی نمیشود. «آنا» خواهر بن، او را خیلی دوست دارد اما میترسد در مورد او چیزی به بچههای مدرسه بگوید و آبرویش برود. اما این راز تا کی سربسته میماند؟
«میسون باتل» درشتترین بچهی کلاسش است و همه میدانند او بهسختی مینویسد و میخواند. او دشواریهایی در یادگیری دارد که باعث شده در کلاس و در میان همکلاسیهایش احساس خوبی نداشته باشد؛ به این وضعیت، غمِ سوگواری بهترین دوستش هم اضافه شده. پانزده ماه از مرگِ بِنی کیلمارتین، بهترین دوست میسون، آن هم در باغ خانوادهی باتل میگذرد، تحقیقات پلیس ادامه دارد و میسونِ همیشه رو راست، اصلاً نمیفهمد چرا ستوان برد حرفهایش را باور نمیکند...
مگر ماهی میتواند از درخت بالا برود؟ «اَلی» آن قدر باهوش است که توانسته همهی آدمهای دوروبرش را گول بزند. هیچ کس نمیداند او هنوز در دوازده سالگی خواندن و نوشتن بلد نیست. اَلی که ریاضی و نقاشیاش خیلی خوب است توانسته رازش را با هزار جور حقه مخفی کند اما حالا که قرار است به کلاس ششم برود، همه چیز فرق میکند. اصلاً چطوری میخواهد بدون توانایی خواندن و نوشتن مدرسه را ادامه بدهد؟
داستان، ماجرای دختری به نام کیتلین است که بیماری آسپرگر (نوعی بیماری شبیه به اوتیسم) دارد. از طرفی هم او به تازگی برادرش را، که مهمترین و تنها دوست و همراهش بوده، از دست داده. ضمن اینکه مادری هم بالای سرش نیست. او همراه پدرش که با غم از دست دادن پسرش و همچنین مشکل بیماری دخترش درگیر است، زندگی میکند. بله، این واقعیتها سراسر غم هستند، ولی بنا نیست در این کتاب شرح این غصهها را بخوانیم...
همه چیز آرام و روبهراه است تا روزی که «گِیبریِل»، پسر بزرگ خانواده منینگ، تصادف میکند. پزشکان در بیمارستان نشانههایی از نوعی بیماری ذهنی را در او تشخیص میدهند. اما رنج این ماجرا فقط برای گِیبریِل نیست. بعد از این اتفاق مادر از کار خود استعفا میدهد و از بچهها میخواهد که دربارهی بیماری گِیبریِل با هیچکس صحبت نکنند. این راز مگو زندگی دمتمام فرزندان و بیش از همه زینیا را زیر و رو میکند.
#قدیری
۶:۰۶
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۶:۳۱
احتراماً به اطلاع میرسد که سالن مطالعه عمومی بانوان در روزهای یکشنبه به دلیل انجام امور نظافت، با تأخیر آغاز به کار خواهد کرد.
از همکاری و همراهی شما سپاسگزاریم. لطفاً در برنامهریزی خود به این تغییر توجه فرمایید. با احترام
۱۴:۲۷
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۱۴:۲۱
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۱۴:۲۱
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۱۴:۲۱
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۱۴:۲۱
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۱۴:۲۱
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۱۴:۲۱
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۱۴:۲۱
بازارسال شده از کتابخانههای عمومی استان فارس
۱۴:۲۱
با سلام و عرض ادب قابل توجه اعضای گرامی کتابخانه عمومی الفبا فردا ۱۷ آذر در نوبت صبح و عصر فعال می باشد.بخش بازی کتابخانه در هر دو شیفت تعطیل می باشد.با تشکر
۲۰:۰۷