بازارسال شده از کتابخانه عمومی شهدای باقریه بیرجند
۸:۰۸
بازارسال شده از کتابخانه صاحب الزمان عج پهنایی
۱۴:۴۶
بازارسال شده از نسرین عزیزی
۹:۰۵
سلام عليكم
با احترام برابر دستورالعمل ساعت فعاليت كتابخانه هاي عمومي؛ ساعت كاري كتابخانه هاي عمومي در شش ماهه دوم سال جاري به شرح ذيل اعلام مي گردد:
كتابخانه شهدای خضری دشت بیاض: روزهاي فرد از ساعت 7:30 لغايت 14 روزهاي زوج از ساعت 11:00لغايت 17:30؛پنج شنبه ها از ساعت 7:30 لغايت:13
با احترام برابر دستورالعمل ساعت فعاليت كتابخانه هاي عمومي؛ ساعت كاري كتابخانه هاي عمومي در شش ماهه دوم سال جاري به شرح ذيل اعلام مي گردد:
كتابخانه شهدای خضری دشت بیاض: روزهاي فرد از ساعت 7:30 لغايت 14 روزهاي زوج از ساعت 11:00لغايت 17:30؛پنج شنبه ها از ساعت 7:30 لغايت:13
۹:۰۶
بازارسال شده از اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قاینات
۱۳:۴۲
بازارسال شده از کتابخانه ملاعبدالله بشروی
۱۳:۴۲
بازارسال شده از کتابخانه عمومی شهید حسین رستمی
پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند.
خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم.
درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند.
به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.»
حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم.
شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم.
پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم.
صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم.
حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند.
برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم.
درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند.
به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.»
حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم.
شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم.
پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم.
صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم.
حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند.
برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
۱۳:۵۵
بازارسال شده از گروه هم اندیشی کتابداران خراسان جنوبی
پویش کتابخوانی سردار دلها کتاب عزیز زیبای من ویژه مخاطب بزرگسال و کتاب عمو قاسم ویژه کودک و نوجوان
قیمت کتاب عزیز زیبای من ۴۲هزار تومان و کتاب عمو قاسم ۲۴ هزار تومان است لازم به ذکر است تخفیف ۴۰� حاظ شده و قیمت پشت جلد به ترتیب ۷۰ و ۴۰ هزار تومان است
برای دریافت کتاب به واحدهای فرهنگی سپاه و پایگاههای بسیج در شهر خود مراجعه نماییدجهت رفع ابهام و یا تهیه ۳۰ جلد کتاب به بالا با شماره 09386325477 تماس حاصل نمایید کتابها برای شما ارسال خواهد شد
جوایز پویش:۵۰ حلقه انگشتر عقیق یادبود شهید حاج قاسم سلیمانی۵۰ قواره چادر مشکی۵۰ عدد ساعت هوشمند۵۰ عدد اسپیکر بلوتوثی️۵۰عدد توپ فوتبال۵۰ قواره چادر نماز همراه با سجاده
لینک شرکت در مسابقهhttps://www.digisurvey.net/u/Masjed/2otzf
#مسابقه_کتابخوانی
@roshanakhj
پویش بزرگ وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی
این مسابقه از متن وصیتنامه سیاسی الهی شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار می گردد. برای دانلود وصیتنامه و شرکت در مسابقه کافیست بر روی لینک زیر بزنید.
جوایز پویش:۵۰ حلقه انگشتر عقیق یادبود شهید حاج قاسم سلیمانی۵۰ قواره چادر مشکی۵۰ عدد ساعت هوشمند۵۰ عدد اسپیکر بلوتوثی️۵۰عدد توپ فوتبال۵۰ قواره چادر نماز همراه با سجاده
لینک شرکت در مسابقهhttps://www.digisurvey.net/u/Masjed/6bkp5
با انتشار مطلب بین مخاطبین،کانالها و گروههای خوددر ثواب این اقدام شریک شوید.
@roshanakhj
مسابقه بزرگ "فتنه تغلب"همراه با ۲۰۰ جایزه نقدی ویژه بزرگداشت یوم الله ۹ دی ماه روز بصیرت و تجدیدمیثاق با ولایتمهلت شرکت در مسابقه تا ۱۲ دی ماهجهت شرکت در مسابقه ابتدا فایل محتوایی را دریافت ، مطالعه و سپس در مسابقه شرکت فرمایید.لینک پاسخگویی آنلاین به سوالات مسابقه:https://survey.porsline.ir/s/lPJgwgvR#عملیات_تبلیغی #مسابقه#نهم_دی#فتنه_تغلب#محتوا
#انتشار_حداکثری
دریافت فایل محتوایی
@roshanakhj
#عملیات_تبلیغی #مسابقه#نهم_دی#فتنه_تغلب#محتوا
#انتشار_حداکثری
فایل محتوایی فتنه تغلب جهت شرکت در مسابقه
@roshanakhj
قیمت کتاب عزیز زیبای من ۴۲هزار تومان و کتاب عمو قاسم ۲۴ هزار تومان است لازم به ذکر است تخفیف ۴۰� حاظ شده و قیمت پشت جلد به ترتیب ۷۰ و ۴۰ هزار تومان است
برای دریافت کتاب به واحدهای فرهنگی سپاه و پایگاههای بسیج در شهر خود مراجعه نماییدجهت رفع ابهام و یا تهیه ۳۰ جلد کتاب به بالا با شماره 09386325477 تماس حاصل نمایید کتابها برای شما ارسال خواهد شد
جوایز پویش:۵۰ حلقه انگشتر عقیق یادبود شهید حاج قاسم سلیمانی۵۰ قواره چادر مشکی۵۰ عدد ساعت هوشمند۵۰ عدد اسپیکر بلوتوثی️۵۰عدد توپ فوتبال۵۰ قواره چادر نماز همراه با سجاده
لینک شرکت در مسابقهhttps://www.digisurvey.net/u/Masjed/2otzf
#مسابقه_کتابخوانی
@roshanakhj
پویش بزرگ وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی
این مسابقه از متن وصیتنامه سیاسی الهی شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار می گردد. برای دانلود وصیتنامه و شرکت در مسابقه کافیست بر روی لینک زیر بزنید.
جوایز پویش:۵۰ حلقه انگشتر عقیق یادبود شهید حاج قاسم سلیمانی۵۰ قواره چادر مشکی۵۰ عدد ساعت هوشمند۵۰ عدد اسپیکر بلوتوثی️۵۰عدد توپ فوتبال۵۰ قواره چادر نماز همراه با سجاده
لینک شرکت در مسابقهhttps://www.digisurvey.net/u/Masjed/6bkp5
با انتشار مطلب بین مخاطبین،کانالها و گروههای خوددر ثواب این اقدام شریک شوید.
@roshanakhj
مسابقه بزرگ "فتنه تغلب"همراه با ۲۰۰ جایزه نقدی ویژه بزرگداشت یوم الله ۹ دی ماه روز بصیرت و تجدیدمیثاق با ولایتمهلت شرکت در مسابقه تا ۱۲ دی ماهجهت شرکت در مسابقه ابتدا فایل محتوایی را دریافت ، مطالعه و سپس در مسابقه شرکت فرمایید.لینک پاسخگویی آنلاین به سوالات مسابقه:https://survey.porsline.ir/s/lPJgwgvR#عملیات_تبلیغی #مسابقه#نهم_دی#فتنه_تغلب#محتوا
#انتشار_حداکثری
دریافت فایل محتوایی
@roshanakhj
#عملیات_تبلیغی #مسابقه#نهم_دی#فتنه_تغلب#محتوا
#انتشار_حداکثری
فایل محتوایی فتنه تغلب جهت شرکت در مسابقه
@roshanakhj
۱۳:۵۵
بازارسال شده از کتابخانه علاءالدین محمد آبیزی
۱۰:۵۷
بازارسال شده از نسرین عزیزی
۱۰:۵۷
بازارسال شده از گروه هم اندیشی کتابداران خراسان جنوبی
۹:۴۸
بازارسال شده از گروه هم اندیشی کتابداران خراسان جنوبی
#اطلاع_رسانی
در راستای برگزاری دومین کنگره ملی ۲۰۰۰ شهید استان خراسان جنوبی اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان جنوبی با همکاری انتشارات انصارالرضا(ع) برگزارمی کند:
سلسله مسابقات کتابخوانی روایت مقدس
از کتاب"خاکریز طلایی"
همراه با جوایز ارزندهیک عدد کارت هدیه ۱۰ میلیون ریالیدو کارت هدیه ۵ میلیون ریالی۵ کارت هدیه ۲ میلیون ریالی
زمان مسابقه: ۳ خرداد لغایت ۳۱ تیرماه
شرکت در مسابقه و دریافت کتاب در آدرسwww.ketabkhooon.ir
اداره کل کتابخانه های خراسان جنوبیاستان خراسان جنوبی،شهرستان بیرجند
#اداره_کل_کتابخانه_های_عمومی_خراسان_جنوبی@vnmplib
در راستای برگزاری دومین کنگره ملی ۲۰۰۰ شهید استان خراسان جنوبی اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان جنوبی با همکاری انتشارات انصارالرضا(ع) برگزارمی کند:
سلسله مسابقات کتابخوانی روایت مقدس
از کتاب"خاکریز طلایی"
همراه با جوایز ارزندهیک عدد کارت هدیه ۱۰ میلیون ریالیدو کارت هدیه ۵ میلیون ریالی۵ کارت هدیه ۲ میلیون ریالی
زمان مسابقه: ۳ خرداد لغایت ۳۱ تیرماه
شرکت در مسابقه و دریافت کتاب در آدرسwww.ketabkhooon.ir
اداره کل کتابخانه های خراسان جنوبیاستان خراسان جنوبی،شهرستان بیرجند
#اداره_کل_کتابخانه_های_عمومی_خراسان_جنوبی@vnmplib
۱۰:۳۵
بازارسال شده از ارسال برنامه های فرهنگی جهت بررسی
۱۱:۳۲
بازارسال شده از نهاد کتابخانههای عمومی کشور
۷:۴۶
بازارسال شده از ارسال برنامه های فرهنگی جهت بررسی
۸:۰۱
بازارسال شده از گروه هم اندیشی کتابداران خراسان جنوبی
۴:۴۶
بازارسال شده از نهاد کتابخانههای عمومی کشور
۱۶:۱۳
سلام عليكم
با احترام و با عنايت به برگزاري سيزدهمين دوره جشنواره كتابخواني رضوي و براساس توافق انجام شده بين اداره كل كتابخانه هاي عمومي و سازمان مديريت و برنامه ريزي استان، بدين وسيله به اطلاع مي رساند براي تمامي كارمندان دستگاه هاي اجرايي كه در بخش چهار گزينه اي جشنواره مذكور (بزرگسال) شركت نموده و نمره قبولي 80 درصد به بالا را كسب نمايند گواهينامه آموزشي به ازاي شركت در دوره آموزشي "پرسش ها و پاسخ هاي اعتقادي" به ميزان 28 ساعت در چارچوب نظام آموزش كاركنان دولت صادر خواهد شد. همچنين توجه به نكات ذيل مورد انتظار مي باشد:
1- متقاضيان دريافت گواهينامه آموزشي، با مراجعه به پورتال آموزشي سازمان مديريت به آدرس https://ltms.smtc.ac.ir/kj مي توانند در دوره مذكور ثبت نام نمايند.
2- آزمون دوره به صورت الكترونيكي و تا پايان آذر ماه از طريق سايت جشنواره به آدرس ketabkhooon.ir برگزار مي گردد.
3- منبع دوره آموزشي، كتاب "پاسخ امام رضا (ع) به پرسش هاي قرآني" مي باشد كه فايل pdf كتاب مذكور از طريق سايت جشنواره (ketabkhooon.ir) قابل دسترسي مي باشد.
5- در قسمت ثبت نام جشنواره، در فيلد نام كتابخانه يا سازمان مرجع، انتخاب گزينه "كاركنان دستگاه هاي اجرايي استان" ضروري است.
6- شهريه دوره آموزشي «پرسش ها و پاسخ هاي اعتقادي» به مدت 28 ساعت، مبلغ 1.000.000 ريال خواهد بود.
7- جهت هر گونه پرسش و رفع ابهام با حوزه آموزش اداره كل به داخلي 103 تماس حاصل فرماييد.
با احترام و با عنايت به برگزاري سيزدهمين دوره جشنواره كتابخواني رضوي و براساس توافق انجام شده بين اداره كل كتابخانه هاي عمومي و سازمان مديريت و برنامه ريزي استان، بدين وسيله به اطلاع مي رساند براي تمامي كارمندان دستگاه هاي اجرايي كه در بخش چهار گزينه اي جشنواره مذكور (بزرگسال) شركت نموده و نمره قبولي 80 درصد به بالا را كسب نمايند گواهينامه آموزشي به ازاي شركت در دوره آموزشي "پرسش ها و پاسخ هاي اعتقادي" به ميزان 28 ساعت در چارچوب نظام آموزش كاركنان دولت صادر خواهد شد. همچنين توجه به نكات ذيل مورد انتظار مي باشد:
1- متقاضيان دريافت گواهينامه آموزشي، با مراجعه به پورتال آموزشي سازمان مديريت به آدرس https://ltms.smtc.ac.ir/kj مي توانند در دوره مذكور ثبت نام نمايند.
2- آزمون دوره به صورت الكترونيكي و تا پايان آذر ماه از طريق سايت جشنواره به آدرس ketabkhooon.ir برگزار مي گردد.
3- منبع دوره آموزشي، كتاب "پاسخ امام رضا (ع) به پرسش هاي قرآني" مي باشد كه فايل pdf كتاب مذكور از طريق سايت جشنواره (ketabkhooon.ir) قابل دسترسي مي باشد.
5- در قسمت ثبت نام جشنواره، در فيلد نام كتابخانه يا سازمان مرجع، انتخاب گزينه "كاركنان دستگاه هاي اجرايي استان" ضروري است.
6- شهريه دوره آموزشي «پرسش ها و پاسخ هاي اعتقادي» به مدت 28 ساعت، مبلغ 1.000.000 ريال خواهد بود.
7- جهت هر گونه پرسش و رفع ابهام با حوزه آموزش اداره كل به داخلي 103 تماس حاصل فرماييد.
۱۵:۱۱
۱۹:۳۷
بازارسال شده از رابطین فرهنگی استان
۶:۳۰