صرفا چون زمانی دموکراسیخواهی سکه روز این محافل بود و زدن این حرفها مختصری دردسر داشت آن را نسبتا در لفافه میگفتند اما حالا که این محافل تکامل یافته و میل به «آرمان ساواک» و «اسپرم ممتاز سلطنت» و... یافتهاند صریحتر میگویند که رعیت خوب، رعیت سپاسگذار ارباب است، رعیتی که حدش را میداند، هوس نمیکند به طبقه اربابان قدرت نزدیک شود(که البته صلاحش هم در همین است).
کسی به یاد میآورد سریعالقلم تاکنون کلمهای درباره اهانت مجله فرانسوی به مقدسات ما مسلمانان گفته باشد و جامعه سفیدپوست را برایش ملامت کرده باشد؟ قطعا برای او پذیرش توهین به مقدسات مسلمانان، نشانه توسعهیافتگی فرانسه است همانطور که اهانت به همسر رئیسجمهور فرانسه دلالت بر عقبماندگی جامعه ما دارد... بله عزیزان پذیرش منطق طبقاتی امثال او به ایران محدود نمیماند، در سطحی بالاتر او خود را هم طبقه پست جهان در برابر طبقه ممتاز سفیدپوستش به حساب میآورد...
و باز تکرار میکنم: رعیت خوب، رعیت سپاسگذار ارباب است، رعیتی که حدش را میداند، هوس نمیکند به طبقه اربابان قدرت نزدیک شود(که البته صلاحش هم در همین است).
صادق فرامرزی
#عصراندیشه@Asreandisheh
۴:۳۰
هم میهن نوشت؛ اگر ایران وارد آن گفتوگوها نمیشد معلوم نبود که واکنش مردم در جنگ ۱۲روزه همین میبود که شاهد آن بودیم.
۴:۴۵
۵:۰۰
او اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان گیلاوند بستری است. خانواده امیرخانی در تلاشند تا او را به یکی از بیمارستانهای مجهز تهران منتقل کنند. /فارس
عصراندیشه برای این نویسنده ارزشمند آرزوی سلامتی میکند.
#عصراندیشه@Asreandisheh
۱۷:۴۹
تو همیشه همینطور بودی: کسی که مرزها را با کنجکاوی میشکافت، نه با ترس. همانطور که در «منِ او» با کلمات شیرجه زدی توی عمقِ یک عشقی عجیب و فرم را زیر و رو کردی، همانطور که در «ارمیا» رفتی وسط زخمهای یک ملت و نترسیدی، همانطور که در «جانستان کابلستان» به جاهایی رفتی که خیلیها حتی اسمش را با احتیاط میگویند.و بعد، وقتی همه فکر میکردند دیگر جایی برای ماجراجویی نمانده، رفتی به پیونگیانگ به کرهی شمالی. همان کشوری که حتی برای دیپلماتها هم ورودش سخت است، تو به عنوان یک نویسندهی ایرانی رفتی و کتابی نوشتی به اسم «نیمدانگ، پیونگیانگ».
اینها فقط کتابهای تو نیستند؛ نشانهای برای وجود یک نویسنده متفاوتند. تو دنبال تجربهی واقعی میگردی؛ تجربهای که بتوانی دردش را حس کنی و بعد بنویسی.
ما میدانیم دو صباح دیگر تو بههوش میآیی و روی تخت بیمارستان یک لبخند زیرلبی میزنی و با خودت میگویی«این هم تجربهی تازهای بود» چون تو از آنهایی هستی که درد را هم تبدیل به روایت میکنی. ما ایمان داریم که تو هم به زودی مثل مرتضی مشکات «از به» حتی با ویلچر هواپیما را روی باند فرودگاه مینشانی و این تجربه را هم به سلامت پشت سر میگذاری.
آقای نویسنده، زود خوب شو. نه فقط چون دلمان برای نوشتههایت تنگ میشود، بلکه چون این کشور هنوز به آدمهایی مثل تو نیاز دارد؛ به کسی که هم جرأت پرواز دارد، هم عمق نگاه. کسی که تهوّر و تأمل را با هم در یک جسم و یک روح جمع کرده؛ ترکیبی که این روزگار به شدت کم دارد.
برخیز و دوباره بال باز کن؛ چه با قلم، چه با موتور، چه با پاراگلایدر. آسمان هنوز برایت جا دارد، کلمات هنوز منتظرند، جادهها هنوز صدایِ چکمههایت را نشنیدهاند.
همهی ما امروز برایت دعا میکنیم، برای سلامتیِ کاملت، برای اینکه دوباره ببینیمات در حالِ پرواز؛ همانجایی که همیشه بودی.
فاطمه شریفی/ دبیر تحریریه روابط عمومی حوزه هنری
#عصراندیشه@Asreandisheh
۴:۰۷
خراسان نوشت:
#عصراندیشه@Asreandisheh
۴:۲۲
محمد مجتهد شبستری:۱. حجاب اجباری مقتضای دین نیست؛ برای اینکه عمل دینی باید با انگیزه اطاعت از امر الاهی انجام شود اما حجاب اجباری از ترس داغ و درفش حکومت انجام میشود.
۲. حجاب اجباری مقتضای سیاست سالم هم نیست؛ برای اینکه ایستادن حکومت در مقابل اکثریت ملت که موافق حجاب اجباری نیستند نه سیاست. بلکه حفظ هژمونی نامشروع اقتدار حکومت غیردموکراتیک است.
۳. اگر از من بپرسند ریشه این همه نابسامانیها و ناترازیها و فسادها و تبعیضات فعلی در داخل کشور و مشکلات مهیب در سیاست خارجی آن در کجاست، میگویم در آنجاست که پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ در ایران نهاد دین و نهاد سیاست را جاهلانه در یکدیگر ادغام کردند و با اینکار هم استقلال معنوی دین را از میان بردند و هم عقلانیت سیاسی و مدیریت علمی کشور را غیرممکن ساختند؛ وضعیت چنان شد که بهتدریج قدرت از دست مردم بیرون رفت و بسیاری از قدرتمندان و حواشی آنها با استفاده از فضای غیرشفاف و پر از ابهامی که بر اثر آن ادغام سراسر زیان بر جامعه حاکم شده بود به نام دین و خدا و پیامبر و به نام مبارزه با مستکبران جهان و حمایت از مستضعفان عالم، برای کسب منافع نامشروع، هر غارتی را که میخواستند کردند و هر دروغی را که میخواستند گفتند و هر فریبی را که توانستند انجام دادند. شربالیهود گستردهای پدیدار شد! هم دین ابزار گردید و هم سرمایههای طبیعی و انسانی کشور بهتدریج بر باد رفت. حجاب اجباری فعلی هم نوزاد عجیبالخلقهای است که پس از سالها از همان ادغام نخستین زاده شده است.
۴. راه نجات از اين وضعیت فشل و خطرناک همانا ایجاد استقلال معنوی برای نهاد دین و ایجاد استقلال عقلانی و علمی برای نهاد سیاست و سپردن قدرت حکمرانی بهدست مردم است.
#عصراندیشه@Asreandisheh
۴:۳۷
آمار رسمی وضعیت اقتصادی کشور را تورمی ـ رکودی نشان میدهد. برخلاف وضعیتهای متعارف که یا رکود است یا تورم، در ایران و در شرایط کنونی با هر دو پدیده منفی مواجه شدهایم، رکود است، چون رشد اقتصادی نداریم. قبلاً در حدی بود که بتوان آن را مصداق رشد متعارف دانست. سال گذشته بیش از ۳ درصد رشد داشتیم. هنگامی که رشد باشد، تورم قابل تحملتر میشود. ولی اکنون به مرحلهای رسیدهایم که رشد اقتصادی نیز در بهار سال جاری به حدود ۰٫۴- درصد رسیده است. این شاخص در تابستان امسال نیز منفیتر شده و برخی برآوردها آن را معادل ۱٫۳- درصد دانستهاند.
وضعیت تورم نیز در حال بازگشت به شرایط سال ۱۴۰۱ است. تورم آبان ماه به ۳٫۴ درصد رسید و نسبت به آبان سال گذشته ۴۹٫۴ درصد شد و تردیدی نیست که تا پایان سال عدد ۵۰ درصد را رد میکند و رکورد تورم سال ۱۳۷۴ را خواهد شکست. متأسفانه مسأله بدتر از شاخص کل، مقدار تورم مواد خوراکی است، که در آبان ماه برابر ۴٫۷ درصد یعنی حدود ۱٫۵ برابر شاخص کل افزایش یافته است. به همین علت تورم برای طبقات پایین بیش از تورم سبد مصرفی طبقات بالا بوده است.
تورم نقطه به نقطه خوراکیها در آبان ماه به ۶۶٫۲ درصد رسید که پس از تورم خرداد و تیر ۱۴۰۱، شاید بالاترین رقم باشد. همه این وضعیت در ۴ سال اخیر در گزارش کارشناسان برنامه و بودجه و با فرض تداوم تحریم در سال ۱۴۰۰ به دقت پیشبینی شده بود.
نه تورم و نه رکود در برابر مسأله مهم دیگر که چشمانداز به آینده باشد، اهمیت تعیینکنندهای ندارند. در واقع مسأله اصلی نگاه به آینده است. اگر امیدی به آن باشد، رکود و تورم هر چند سخت است، ولی میتوان تحمل کرد، ولی هنگامی که چشمانداز نباشد، سختی تحمل رکود و تورم چند برابر میشود. مواضع اخیر مقامات کشور این پیام را مخابره میکند که گویی هیچ راهی برای برونرفت از وضع کنونی نداریم.
در کنار تورم و رکود میتوان به خشکسالی، آلودگی هوا، کمبود آب و انرژی و... نیز اشاره کرد که رمق آخرین مقاومتها را میکشد. البته اینها نیز ناشی از قصور و تقصیر دولتیان از چند دهه پیش تا کنون هستند. مشکلات زیستمحیطی و نیازهای طبیعی بیش از هر عامل دیگر موجب خراشیدن روح و روان میشوند. در هر صورت اکنون با مجموعهای از این موارد مواجه هستیم، بدون اینکه راه برونرفتی روی میز باشد، سهل است که هر احتمالی را هم مسدود میکنند.
اما در گفتگو با مردم. به طور معمول هر جا که با فروشندگان و کسبه و تولیدکننده مواجه میشوم، قدری در باره کسب و کار آنان سوال میکنم. چند شب پیش با بقالی محل صحبت میکردم، گفت امسال تا کنون اجناس به طور متوسط بیش از ۴۰ درصد گران شده و فروش ما نیز حدود ۳۰ درصد کمتر شده، این امر به معنای کاهش شاید ۵۰ درصدی در خرید مردم در یک محله طبقه متوسط رو به بالای شهری است. گفت افرادی را میشناسم که میگویند در هفته اول حقوقشان پایان مییابد. مسأله او نیز فقدان چشمانداز به آینده بود که چه خواهد شد؟ چه کار میخواهند کنند؟
مهمترین مسأله کنونی ما نداشتن چشمانداز یا در وضعیت تعلیق قرار داشتن است. حتی ساختار رسمی نیز چشمانداز ندارد، و این بدتر از هر چیز است. این ساختار حداقل در گذشته چشماندازی منطقهای داشت که آن چشمانداز در دو سال گذشته و در عمل بلاموضوع شد. بنابراین در شرایط تعلیقیم. امیدوارم که این وضعیت هنوز قابل تغییر باشد. چگونه؟
بیش و پیش از هر چیز اراده به تغییر باید شکل بگیرد. اگر چنین ارادهای شکل گرفت، اتخاذ رویکردهای زیر ضروری است.
این تحولات صفر و یکی نیست، کافی است گامهایی برداشته شود، تا مردم با آن همراهی کنند. در غیر این صورت هیچ راهی برای عبور از وضعیت تعلیقی وجود ندارد.
#عصراندیشه@Asreandisheh
۴:۳۷
الف: حفظ هویت با پیوند به نص و اصالت ها از یک سو و استقلال نهاد دین از سوی دیگر؛
ب: محوریت حکمت و کرامت انسانی در فهم فقه اجتماعی و استنباط روابط درون دینی و میانادیانی؛
ج: گفتوگو، اعتدال و همزیستی اجتماعی بهعنوان راهبرد پایدار جامعه شیعی در جهانی پرتنش.
۹:۵۳
امروزه گفته میشود آمریکا بعد از روسیه بیشترین منابع طبیعی جهان را دارد ؛ عربستان سعودی سومین کشور این فهرست است و عملاً زیر چتر امنیتی و سیاسی آمریکا زندگی میکند ــ اگرچه از دید من «استعمار» همیشه معنای منفی ندارد. کشور چهارم این فهرست کاناد ا است؛ همان کشوری که ترامپ در ابتدای ریاستجمهوریاش شمشیرش را برایش از رو بست و حتی در اجلاس شرمالشیخ نخستوزیرش را با لحنی تحقیرآمیز «فرماندار» خطاب کرد. پنجمین کشور این فهرست ایران عزیزمان است که داستانش را دیگر لازم نیست تعریف کنیم. داریم زندگی میکنیم. و حالا هم نوبت ونزوئلا است؛ کشوری با بزرگترین ذخایر نفت جهان .
در یکی از فیلمهای کمدی هالیوود ، پسر یک سرمایهدار اروپایی ــ سادهدل و کمی شیرینمغز ــ خیال میکند آمریکا در قرن بیستم همان غرب وحشی فیلمهای وسترن است؛ جایی که شهرهای چوبی پابرجاست و سرخپوستها سوار بر اسب به قطارهای بخار حمله میکنند. او تصمیم میگیرد به آمریکا سفر کند. آمریکاییها برایش صحنهسازی میکنند تا یک « غرب وحشی تقلبی » بسازند، به او ششلولی با فشنگهای مشقی میدهند تا اگر خواست تیراندازی کند. اما از قضا سرخپوستهای واقعی به قطار حمله میکنند و صحنهای کمیک اما پرمعنا خلق میشود: زمان، جابهجا شده بود تا طنز ساخته شود، اما واقعیت راه دیگری رفت و داستان آن نشد که بازیگران میخواستند.
مشکل ترامپ دقیقاً همین است. او گمان میکند در قرن بیستم زندگی میکند و هنوز میشود با لشکرکشی و تهدید، کشورها را «فتح» کرد و سالم و بیهزینه از معرکه بیرون آمد. یک کشور را تصرف کرد و خلاص. اما جهان امروز منطق دیگری دارد.
افغانستان سالها زیر ضرب شوروی و بعد درگیر جنگهای داخلی، طالبان و القاعده بود. مردمش بیوقفه آواره و فقیر شدند. اما از دل همان سرزمینی که یک آب خوش از گلوی کسی پایین نمیرفت، حملهی ۱۱ سپتامبر سازماندهی شد؛ حملهای که قلب امنیت ملی آمریکا را در امنترین جای خاکش نشانه گرفت. مردمانی که دههها فقط جنگ دیده بودند، به همان جایی ضربه زدند که آمریکا فکرش را هم نمیکرد.
ترامپ هنوز تصور میکند میتواند همان نسخههای قرن بیستمی را دوباره اجرا کند، اما پایان این داستان شبیه گذشته نخواهد بود. زمانه عوض شده است، مردمان عوض شدهاند، ساختار جهان دیگر اجازه نمیدهد کسی نقش «کلانتر جهان» را راحت بازی کند.نشان به آن نشان که سرمایهداران والاستریت ، با تمام قدرت مالی و رسانهایشان، نتوانستند یک جوان ۳۴ سالهی هندیتبار را در دل نیویورک شکست دهند.
بگذارید ترامپ آخرین زورهای «امریکای کلاسیک» را بزند؛ جهان دیگر آن جهان نیست.
«قرنها بگذشت و این قرن نویست
ماه آن ماهست آب آن آب نیست»مولانا#عصراندیشه@Asreandisheh
۹:۵۳
مجله عصراندیشه
نسخه ای برای همه ادیان
ابوالفضل فاتح
حضرت آیت الله سیستانی در پاسخ به پرسشی از شیعیان یکی از کشورهای با اقلیت شیعه در وبگاه عربی ایشان که «در برخی کشورهای اسلامی، دولت برای امامان جماعت در مساجد حقوق ماهانه تعیین میکند و بخشی از آنان از روحانیون شیعه هستند. نظر شریف شما چیست؟ بیان داشته اند: «به مؤمنان توصیه میکنیم پشت سر کسی که حقوق دولتی دریافت میکند نماز نخوانند. این نه از باب خدشه وارد کردن به او یا طعن در عدالت وی است، بلکه برای آن است که این جایگاهها و مواقف صاحبانشان کاملاً از هرگونه دخالت احتمالی دولت ــ حتی در آینده ــ مصون بمانند».
بی تردید این پاسخ، بار دیگر ابعاد فکری «مکتب سیستانی» را نمایان تر ساخته است؛ مکتبی که بر استقلال نهاد دین، کرامت انسان و صیانت بلندمدت از هویت شیعی استوار است.
این توصیه نه یک موضوع جزئی وفرعی، بلکه بخشی از یک منظومه راهبردی است که در آن هرگونه وابستگی ساختاری روحانیت به دولتها یا جریانات سیاسی، تهدیدی برای اصالت دینی، طهارت اخلاقی و اعتماد عمومی تلقی میشود.
از دیدگاه نگارنده (تاکید می شود این دیدگاه ها شخصی است)، در «مکتب سیستانی» سه اصل بنیادین برجستگی ویژه دارند: الف: حفظ هویت با پیوند به نص و اصالت ها از یک سو و استقلال نهاد دین از سوی دیگر؛ ب: محوریت حکمت و کرامت انسانی در فهم فقه اجتماعی و استنباط روابط درون دینی و میانادیانی؛ ج: گفتوگو، اعتدال و همزیستی اجتماعی بهعنوان راهبرد پایدار جامعه شیعی در جهانی پرتنش.
در دو دهه گذشته، حضرت آیتالله سیستانی مبتنی بر این اصول و با رویکردی منظومه ای و ترکیبی نظام مند و برآمده از عقلانیت فقهی، تجربه تاریخی و وجدان اخلاقی، نقش کم نظیری در شکل دهی به «گفتمان نوین تشیع» ایفا کرده اند. دفاع از حقوق بنیادین و کرامت انسانی، حق اعتراض مسالمتآمیز، تأکید بر دولت مدنی، اصرار بر انتخابات آزاد و منصفانه، حمایت از گفت و گوی بین دینی و حقوق اقلیتهای دینی، و جلوگیری از تنشهای فرقهای، مقابله با جهل و افراطی گرایی داعشی، حمایت از مظلومان و ستمدیدگان و حفظ استقلال از قدرت های جهانی از شاخصههای بارز سیاسی و اجتماعی این مکتب است؛ شاخصههایی که تأثیرات آن از حوزه ی نجف اشرف بسی فراتر رفته و در حال ساختن الگوی تازهای از قدرت نرم و معنوی برای تشیع در جهان معاصر است.
با این نگاه، خطاب اخیر بخشی از ایده ی اخلاقی و رویکردی است که هدف آن حفظ هویت و شفافیت معنوی تشیع و پیشگیری از هر گونه مداخله یا دستکاری قدرت ها در نهاد دین و ممانعت از دو رگه شدن صدای مذهب با آمیختگی های ناروا است.
حضرت آیتالله سیستانی از نجف اشرف، الگویی ارائه میکند که در آن مرجعیت و روحانیت، وابسته یا ذیل قدرت ها تعریف نشود؛ بلکه نهادی اصیل و الهی، مستقل و عقلانی، و به مفهوم واقعی حامی و متکی بر مردم بماند. شاهد بوده ایم از زمان زعامت بر حوزه نجف اشرف، حوزه را از هر گونه بودجه دولتی و طلاب را از مشاغل دولتی منع گرده اند.
گرچه این توصیه به عنوان سفارشی بلند مدت در صیانت از روحانیت و مساجد و منابر تشیع صادر شده، اما می توان از آن به عنوان نسخه ای برای تمامی مذاهب و ادیان و توصیه ای نجات بخش با کاربست فرا مذهبی و فرادینی یاد کرد
حساب کثیری از رهبران فکری و مذهبی و مومنان حقیقت جویی که در طی قرون پرچم آزادگی و انسانیت و معنویت برافراشتند و جان در این مسیر نهاده اند جدا، اما نیک می دانیم که در طول تاریخ، وابستگی دسته ای از روحانیان به دربارها و حکومت ها، چه بر سر ادیان و پیروان مذاهب مختلف آورده است و چگونه مداخلات و تطمیع قدرت ها، حریت و استقلال کثیری از نهادها و شخصیت های دینی را مخدوش ساخته است. دیده ایم که چگونه گروهی از نهادهای دینی در جهان، به بخشی از هژمونی مسلط تبدیل و سلوکشان مشروعیت بخشی به نظام های ناعادلانه و توجیه حاکمان فاسد بوده است. این را در چهره ی دو گانه ی برخی رهبران و نهادهای مذهبی جهان می بینیم که وقتی از حقیقت فاصله می گیرند، یک سوی آن به جهل و خرافه و تزویر و زور و افراط می گراید. این همان چهره ای است که متاسفانه رویکردهای ضد دینی مدام آن را مستمسک قرار می دهند تا آن را تعمیم داده و هر چه دین و ایمان است از ریشه بخشکانند
در دورانی که جهان از خشونت، قطبیسازی و بحران اعتماد رنج میبرد، و بیش از هر زمان به معنویت و حریت و عدالت و اخلاق نیازمند است، چهره حقیقی دین در سیره ی محمد (ص) و علی (ع) و آل علی (علی) نهفته است و انتظار می رود سلوک روحانیت آینه این سیره باشد.
نسخه ایشان منظومه ایست که اهتمامش نه تنها صیانت از امروز و آینده ی تشیع، بلکه پاسداری از شأن انسان و ایمان و عبادت، و بنیانهای همزیستی انسانی و معنوی در مقیاس جهانی است #عصراندیشه @Asreandisheh
#عصراندیشه@Asreandisheh
۱۶:۲۲
۱۶:۲۲
۳:۵۶
طی ۸ سال اخیر ۱۴۰۴-۱۳۹۷ نرخ فقر مطلق از حدود ۲۰ درصد به بالای ۴۰ درصد رسیده است و جمعیت زیر خط فقر مطلق بیش از دو برابر شده است؛ از حدود ۱۶ میلیون نفر به بالای ۳۴ میلیون نفر.
طی این ۸ سال دو جهش در نرخ فقر رخ داده است؛ اولی در سالها ۹۸-۱۳۹۷ و دومی در سالهای ۰۴-۱۴۰۳. در جهش اول حدود ۱۰ واحد به نرخ فقر اضافه شد و در جهش دوم برآوردها نشان میدهد که حداقل ۱۰ واحد دیگر به نرخ فقر اضافه میشود. نکتۀ مهم این است که جهش قبلی بعد از یک ثبات نسبی ۹-۸ ساله در نرخ فقر رخ داد؛ اما این بار در یک فاصلۀ ۵-۴ ساله این جهش رخ داده است.
اگر عدد اعلامی سرانۀ خط فقر مطلق از سوی دولت مبنا باشد (ماهانه ۶ میلیون و ۱۲۸ هزار تومان برای هر نفر در سال ۱۴۰۳)، خط فقر مطلق در سال ۱۴۰۳ حتی با احتساب ضریب ۲.۸ برای یک خانوار ۴ نفره (این ضریب باتوجه به افزایش سهم مسکن در سبد هزینۀ خانوار، حد پایین برآوردی است) از خط فقر ۷۰ درصد میانۀ هزینه در این سال بالاتر قرار میگیرد؛ یعنی فقر عملاً به یک پدیدۀ عمومی تبدیل شده است. بهعبارتی اگر حدود ۴۰ درصد زیر خط فقر هستند، بخش زیادی از دو دهک پنجم و ششم نیز در وضعیت آستانهای قرار دارند و حتی اگر هیچ شوک جدیدی به اقتصاد وارد نشود، اگر این بخش نتواند دستکم به اندازۀ تورم، درآمدش را افزایش دهد، به زیر خط فقر میافتد. تورم سال جاری حدود ۶۰ درصد برآورد میشود و دهکهای پایینتر تورم معیشتی بیشتری را هم تجربه میکنند. وضعیت بلندمدت شاخصهای کلان اقتصادی موجب شده تا وضعیت دهکها بهسمت پایین فشرده شود بهطوریکه هزینۀ دهکهای میانی بین ۱۵ تا ۳۰ درصد از آستانۀ فقر بیشتر است و بخش زیادی از این دو دهک در وضعیت بسیار شکنندهای قرار دارند.
این جمعیت آستانهای میتواند تا مدتی خود را در این محدوده با تحمل انواعی از فشارها و جابجایی در اقلام سبد هزینهای نگه دارد. نظام حمایتی در سطح خانواده و جامعه نیز میتواند تاحدی کمک کند، اما با توجه به رکودتورمی بلندمدت در اقتصاد و همچنین فاصلۀ کم این گروهها از خط فقر و ضعف بنیۀ دارایی و پسانداز در این گروهها این وضعیت نمیتواند تداوم زیادی داشته باشد. جامعه براساس ظرفیتها و قابلیتهایی که دارد تاحدامکان به خودش پناه میبرد و پناه میدهد، و در این زمینه اتفاقاً جامعۀ ایران پایداریهایی دارد، اما از جایی به بعد چهبسا بر سر خودش هم آوار میشود و بیشترین نمود آن در تشدید انواعی از مسائل اجتماعی است. تثبیت فقر در چنین دامنهای از جمعیت تأثیر کمّی و کیفی جدی بر بافت و مناسبات و سازوکارهای اجتماع خواهد گذاشت و به ازجاکندگی کارکردی و بهتعبیری به تغییرات رانشی و فرسایشی تدریجی نهادهای رسمی و غیررسمی منجر خواهد شد. تولید سوژگیهای مبتنیبر بقا و استیصال و تقلای صرف برای معیشت، صرفاً یک تغییر اقتصادی نیست، بلکه تغییری عمیقاً فرهنگی، سیاسی، و اخلاقی است. #عصراندیشه@Asreandisheh
۱۹:۱۸
در تهران روزاروز کلی خودروی جدید به ترافیک شهری افزوده میشود، از آنطرف برنامه مدون و معینی هم برای خارج کردن خودروهای فرسوده، حل گرههای ترافیکی و حملونقل همگانی نداریم، آنوقت خیال میکنیم در این دنیای باقالیبهچندمن، صبح به صبح ذیل نصایح پدرانهٔ مسئولان، هوا تمیزتر میشود؟ زهی خیال باطل!
طرفه آنکه همان مسئولی امروز آلودگی هوا را محکوم میکند و برای آن یقه چاک میکند که دیروز روز در خوشخوشانِ توسعه، قیچی سهمنی به دست میگرفت و روبان خودروسازی جر میداد. این یعنی عدم درک فرآیند! تو خود بر علت پا میفشاری و آنگاه سادهلوحانه معلول را محکوم میکنی!یکی بر سر شاخ و بن میبرید...
#رضا_امیرخانی#نشت_نشاانتشارات قدیانیصفحات ۱۰ و ۱۱.
#عصراندیشه@Asreandisheh
۳:۱۸
در اواخر سال ۱۳۶۳ از طریق دلالی میخواستیم موشک تاو بخریم، یک آقایی که از مسئولین کشور بود آمد خدمت آقای هاشمی که آن وقت فرمانده جنگ بود و گفت ما موشک تاو را ساختهایم! شما چرا میخواهید بخرید؟ من با آن آقایی که مدعی بود رفتیم در تپههای شرق تهران، دیدیم یک نفربر قراضه را روبرو گذاشتند و در عین حال متحرک هم نبود، موشک اینها نزدیک آن هدف اصابت کرد. آن آقا گفت دیدید کار ما درست بوده، گفتم مرد حسابی اینکه به هدف نخورده، تازه متحرک هم نبود. بعد دو گزارش دادیم و معلوم شد تا ساخت تاو خیلی فاصله داریم. حالا چه زمانی توانستیم موشک تاو بسازیم؟ وقتی جنگ تمام شد. [با خنده]
۵ آذر ۱۴۰۴#حسن_روحانی
#عصراندیشه@Asreandisheh
۵ آذر ۱۴۰۴#حسن_روحانی
#عصراندیشه@Asreandisheh
۸:۲۱
کشورهایی مثل ما که همیشه زیر نفوذ چپاول سرمایه و امپریالیسم بودهاند، به هیچ کیفیتی نمیتوانند آرام باشند و آرام نبودن یعنی هنر ایدئولوژیک داشتن. سینمای هنر محض، سینمای هنر خاص، سینمایی از این دست، و فرهنگی از این دست، مال کشورهای استثمارگر است، کشورهایی که ترجیح میدهم به آنها کشورهای مهاجم بگویم.
در مصاحبه با روزنامه میزاناردیبهشت ۱۳۵۸مسعود کیمیایی
#عصراندیشه@Asreandisheh
در مصاحبه با روزنامه میزاناردیبهشت ۱۳۵۸مسعود کیمیایی
#عصراندیشه@Asreandisheh
۸:۲۱
#عصراندیشه@Asreandisheh
۸:۲۱
تصور میکنید شما شازدهٔ قجری هستید و ما هم رعیت؟
سیدجواد نقوی نوشت:
نامهٔ انجمنهای علمی چند دانشگاه که از سریعالقلم حمایت کرده بودند را دیدم؛ خندهام گرفت. فردی نشسته و میگوید: «ما برای آزمون جامع دکتری سههزار کتاب خواندیم!» و همه هم نگاهش میکنند. چطور انجمنهای علمی از چنین ادعایی حمایت میکنند؟ با یک پرسش ساده از هوش مصنوعی، دروغبودن این ادعا آشکار میشود.
میدانید مشکل کجاست؟ سریعالقلم تصور میکند مثل شازدههای قاجاری تازه از فرنگ برگشته است و ما هم کلفت و رعیتیم که یک عصر تابستانی، او از خاطرات فرنگ برایمان میگوید و ما هر دقیقه میگوییم: «جلّالخالق! چه اتفاقاتی که آن سر دنیا هست و ما خبر نداریم!»
واقعاً تصور سریعالقلم از ما دقیقاً مشابه شازدهٔ قجری است. به یاد دارم فیلسوفی در غرب گفته بود: «من خیلی کتاب نمیخوانم؛ فقط کتابهای خوب را چند بار میخوانم.» ادعای خواندن سههزار کتاب واقعی نیست، اما کاش همان کتابهایی را که خواندهاید، دستکم خوب مطالعه میکردید.
#عصراندیشه@Asreandisheh
سیدجواد نقوی نوشت:
#عصراندیشه@Asreandisheh
۱۷:۱۹
مجله عصراندیشه
تصور میکنید شما شازدهٔ قجری هستید و ما هم رعیت؟ سیدجواد نقوی نوشت:
نامهٔ انجمنهای علمی چند دانشگاه که از سریعالقلم حمایت کرده بودند را دیدم؛ خندهام گرفت. فردی نشسته و میگوید: «ما برای آزمون جامع دکتری سههزار کتاب خواندیم!» و همه هم نگاهش میکنند. چطور انجمنهای علمی از چنین ادعایی حمایت میکنند؟ با یک پرسش ساده از هوش مصنوعی، دروغبودن این ادعا آشکار میشود.
میدانید مشکل کجاست؟ سریعالقلم تصور میکند مثل شازدههای قاجاری تازه از فرنگ برگشته است و ما هم کلفت و رعیتیم که یک عصر تابستانی، او از خاطرات فرنگ برایمان میگوید و ما هر دقیقه میگوییم: «جلّالخالق! چه اتفاقاتی که آن سر دنیا هست و ما خبر نداریم!»
واقعاً تصور سریعالقلم از ما دقیقاً مشابه شازدهٔ قجری است. به یاد دارم فیلسوفی در غرب گفته بود: «من خیلی کتاب نمیخوانم؛ فقط کتابهای خوب را چند بار میخوانم.» ادعای خواندن سههزار کتاب واقعی نیست، اما کاش همان کتابهایی را که خواندهاید، دستکم خوب مطالعه میکردید. #عصراندیشه @Asreandisheh
سید جواد نقوی نوشت: اینکه یک نفر سه هزار جلد کتاب خوانده آن هم برای آزمون جامع در یک دوره کوتاه معلوم است که درست نیست اما من اساتید زیادی در دانشگاه می شناسم که موج زیادی از شاگردان دنبال کننده او هستند اما هیچگاه مسئله قدیس سازی را مشاهده نکردیم.
#عصراندیشه@Asreandisheh
۱۷:۱۹