عکس پروفایل فراجالبف

فراجالب

۹,۷۳۲عضو
thumnail
قابل توجه خانمها : مردان در دوران عاشقی شما را سوار بر اسب خیال می کنند
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۳:۵۱

thumnail
ماجرای اصلی کلیپ سر خوردن یک روحانی روی برف که با عنوان آنشیخلی با عبای قهوه ای در فضای مجازی منتشر شد undefined
#ارسالی اعضای کانال
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۲۷

thumnail
خاطره ای از تیمارستان undefined
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۰۰

thumnail
چرا آمریکا اینقدر در مقابل چاپ پول بریکس حساسه و میدونه که بریکس بزودی اقایی دلار رو از بین میبره
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۰۵

thumnail
چرا از هر جایی نباید کیک و شیرینی خرید
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۰۵

thumnail
کاش اینقدر اعتقاد آدم زیاد باشهداستانی زیبا از زبان دکتر الهی قمشه ای
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۰۶

داسـتـانک آمـوزنـده
‌عالمی مشغول نوشتن با مداد بود.کودکی پرسید: چه می نویسی؟عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم، می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی!پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید!عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را بدست آوریundefinedاول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکنی دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست!undefinedدوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنج مداد می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می بري از تو انسان بهتری می سازد!undefinedسوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاکن استفاده کنی ، پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست!undefinedچهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست ،مهم مغز مداد است که درون چوب است،پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید!undefinedپنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد،پس بدان هر کاری در زندگی ات میکنی ،ردی از آن به جا میماند،پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۰۷

thumnail
ماجرای پسری که میخواست از خارج زن بگیرد السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۰۷

thumnail
یک عاشقانه ساده undefined‍🩹
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۰۹

thumnail
چرا برای برخی نماز خسته کننده است؟
آیت الله جوادی آملی
#ارسالی اعضای کانال
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۱۰

thumnail
ماجرای علامه امینی رضوان الله تعالی علیه و جورج جرداق مسیحی
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۱۱

thumnail
گرچه نشناسی مرا پاس دارم حرمتت را
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۴:۱۱

thumnail
وقتی میخوام تخصص خودمو تو ترفندهایی که در فضای مجازی دیدم به رخ مادرم بکشم undefined
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۳:۴۲

thumnail
طراحی فوق العاده شارژر موبایل undefined
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۳:۴۲

thumnail
استدلالی که باعث شیعه شدنش شد
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۳:۴۵

thumnail
جلوگیری از اسراف در دستشویی
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۳:۴۶

توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم.روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم.دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید...به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر!بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!!تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر...عفونت از این جا بالاتر نرفته!
لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می كرد خیلی تلخ.دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم.قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل.مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند.
عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر...  برو بالاتر... !!!
بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم.چقدر آشنا بود...وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: بچه پامنار بودم.‌..گندم و جو می فروختم...خیلی سال پیش...قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم...
دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم.خود را به حیاط بیمارستان رساندم.من باور داشتم که «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»؛اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم...
undefinedدکتر مرتضی عبدالوهابی(استاد آناتومی دانشگاه تهران)
#ارسالی اعضای کانال
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۳:۴۸

thumnail
undefined قطع صحبت های امام جمعه اسلامشهر توسط پزشکیان
امام جمعه:شما در ایام انتخابات گفتید قیمت دلار دست دولت است
پزشکیان :من همچین حرفی را نزدم
امام جمعه : کلیپ را پیدا میکنم و نشان میدهم
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۳:۵۱

thumnail

۳:۵۱

thumnail
آدم از یک لحظه دیگرش خبر نداره
#ارسالی اعضای کانال
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید undefined
undefined @Farajaleb

۳:۵۴