۹:۴۸
۹:۴۸
۹:۱۱
۹:۱۱
۹:۱۱
۹:۱۱
۱۱:۱۶
۹:۲۴
۱۴:۲۹
Jahan e Laghar.mp3
۰۴:۰۱-۹.۴۹ مگابایت
۱۴:۱۷
۱۴:۱۸
۱۴:۲۸
۱۹:۰۹
۱۴:۲۳
۱۴:۲۳
۱۴:۲۳
۱۴:۲۳
۱۶:۵۱
سکولاریسم تلویزیونی و برادر وحید
روزگاری وحید جلیلی در مجله سوره قلم به نقد تلویزیون از منظر سکولاریسم چرخانده بود و حتی وجود شبکه قرآن را از این منظر نقد کرده بود. قائم مقام فعلی رسانه ملی آن روزها جداسازی و تمرکز برنامههای قرآنی در یک شبکه را مصداق سکولاریسم میدانست که البته حرف پربیراهی هم نبود.
اما این روزها نه تنها شبکه قرآن همچنان وجود دارد که اگر با همان منطق نگاه کنیم، ظاهرا این جداسازی و تمرکز به درون شبکهها هم منتقل شده است و گویا نگاه و محتواهای دینی و انقلابی فقط مخصوص یکسری از برنامههاست و دیگر برنامهها کاملا باید از این اصول مبرا باشند.
از این منظر، شبکه سه را میتوان مصداق سکولاریسم تلویزیونی دانست.در این شبکه هرچیزی جای خود را دارد! قرآن و دین و اهل بیت جایش در معلی و محفل و سمت خداست و از آنسو، چارپایه و پانتولیگ و... مجوز عبور از هر خط قرمزی را دارند.در پانتولیگ برای اولین بار گروههای زنان و مردان با هم مسابقه میدهند (چیزی که هنوز در نمایش خانگی هم قفلش باز نشده) و در چارپایه مبتذلترین شوخیهای اروتیک به نمایش در میآید.در یکی زن و مرد دو طرف میز میایستند و برای فشردن چراغ کل میاندازند و در دیگری آقا رشید لباس زنان را میپوشد و شکم برآمدهاش را میگذارد روی میز دکتر و میگوید درش بیار!
اگر تمرکز برنامههای قرآنی در یک شبکه سکولاریسم بود، تمرکز شئونات دینی و فرهنگی در یکسری برنامه و فارغ بودن بقیه برنامهها از پایبندی به حیا و عدم اختلاط محرم و نامحرم و... نامش چیست؟
@HAFTRAH
روزگاری وحید جلیلی در مجله سوره قلم به نقد تلویزیون از منظر سکولاریسم چرخانده بود و حتی وجود شبکه قرآن را از این منظر نقد کرده بود. قائم مقام فعلی رسانه ملی آن روزها جداسازی و تمرکز برنامههای قرآنی در یک شبکه را مصداق سکولاریسم میدانست که البته حرف پربیراهی هم نبود.
اما این روزها نه تنها شبکه قرآن همچنان وجود دارد که اگر با همان منطق نگاه کنیم، ظاهرا این جداسازی و تمرکز به درون شبکهها هم منتقل شده است و گویا نگاه و محتواهای دینی و انقلابی فقط مخصوص یکسری از برنامههاست و دیگر برنامهها کاملا باید از این اصول مبرا باشند.
از این منظر، شبکه سه را میتوان مصداق سکولاریسم تلویزیونی دانست.در این شبکه هرچیزی جای خود را دارد! قرآن و دین و اهل بیت جایش در معلی و محفل و سمت خداست و از آنسو، چارپایه و پانتولیگ و... مجوز عبور از هر خط قرمزی را دارند.در پانتولیگ برای اولین بار گروههای زنان و مردان با هم مسابقه میدهند (چیزی که هنوز در نمایش خانگی هم قفلش باز نشده) و در چارپایه مبتذلترین شوخیهای اروتیک به نمایش در میآید.در یکی زن و مرد دو طرف میز میایستند و برای فشردن چراغ کل میاندازند و در دیگری آقا رشید لباس زنان را میپوشد و شکم برآمدهاش را میگذارد روی میز دکتر و میگوید درش بیار!
اگر تمرکز برنامههای قرآنی در یک شبکه سکولاریسم بود، تمرکز شئونات دینی و فرهنگی در یکسری برنامه و فارغ بودن بقیه برنامهها از پایبندی به حیا و عدم اختلاط محرم و نامحرم و... نامش چیست؟
@HAFTRAH
۱۹:۲۵
مناقشه عادل و مسیر پشت سر!
در ماجرای عادل فردوسیپور مقصر کیست؟ علی فروغی که در مصاحبهای با روزنامه صبح نو گفته بود در زمان من برنامه نود تعطیل نمیشود و شد؟ جلیلی و جبلی که اخراج عادل اصلا برای دوره قبل از آنهاست ولی خب، آنها عرضه برگرداندنش را نداشتند؟ خود فردوسیپور که سرتق است و حاضر نیست بدیهیات رفتار حرفهای سازمانی را رعایت کند؟ یا...بگذریم از اینکه اصلا خود این مناقشه و بحثهای هرروزه درباره یک برنامهساز یا گزارشگر تا چه حد مهم است و این میزان تولید محتوا پیرامون آن تا چه میزان واقعی و طبیعیست؛ ولی در هر حال همه این افراد حتما میتوانند سهمی در پیچیده شدن این کلاف داشته باشند.اما، این ماجرا سر درازی دارد که کمتر به آن توجه میشود.
جهانگیر کوثری که زمانی گزارشگر و برنامهساز ورزشی بوده است صحبتهایی دارد درباره نحوه رشد عادل فردوسیپور در تلویزیون و رانتهای ویژهای که داشته است. اینکه در دورهای هیچکس حق تولید برنامه فوتبالی نداشته چون فقط عادل باید میساخته و دیده میشده تا اینکه نه تنها فوتبال که حتی برنامههای ورزشی درباره سایر رشتهها -مثل کشتی- هم نباید از یک حدی جذابتر میبودند تا خدای نکرده نود عنوان جذابترین برنامه ورزشی را از دست ندهد.
صبر کنید! نمیخواهم درباره این بنویسم که فردوسیپور خود و تواناییاش و تجربهاش و محبوبیتش را مدیون تلویزیون است و الان دارد ناشکری و نمکنشناسی میکند، نه. نمیخواهم این را بگویم چون این نه فقط درباره فردوسیپور که درباره همه مجریان و برنامهسازان و بازیگران و... صدق میکند که بالاخره از یکجایی شروع کردهاند و در یکجایی رشد کردهاند و باید دو زار نمکشناس باشند و البته حتما خودشان هم خرده جنم و جربزه و استعدادی داشتهاند و اصلا این یک رابطه دوطرفه بوده است که آن یکجا -اینجا تلویزیون- هم در این مسیر سود کرده است و...
اینها را نمیخواهم بگویم چون میخواهم به آنطرف این معامله ظاهرا برد-برد اشاره کنم. آنطرف، یعنی مدیرانی که به خیال خودشان این فضای رشد و در واقع این فضای فربه شدن و سرتق و یاغی شدن را فراهم کردند. کسانی که حواسشان نبود اگر به باغ فقط آب و کود و نور بدهند و حواسشان به هرس و آفتکش و... نباشد، اتفاقات بدی ممکن است بیفتد.
اگر آنسالها که هنوز فردوسیپور اینطور عادل نشده بود و خطاها و سرکشیهایش کوچک بود کسی به او میفهماند که حد و حدود کار حرفهای در یک رسانه میزبان چیست، کار به اینجا نمیکشید.شاید اگر وقتی او در واکنش به آتشسوزی پلاسکو یک آتشنشان گمنام را از صومعه سرا -بلندمرتبهترین ساختمان صومه سرا چند طبقه است؟!- آورد و شروع کرد به تحلیل وضعیت آتشنشانی در ایران، کسی گوشش را میپیچاند که اینها ربطی به برنامه تو ندارد، او چیزهایی دستگیرش میشد.
اما در همه آن سالها و در همه مواردی که فردوسیپور احساس کرد یکهتاز آنتن است و هرچقدر بخواهد میتواند از پخش وقت بگیرد و به هر موضوعی میتواند بپردازد و با هرکسی میتواند مصاحبه بگیرد، مدیران تلویزیون سعی کردند فکر کنند انشالااله گربه است و حالا طوری نشده و یک تذکر بس است و...و این، فقط درباره فردوسیپور صادق نیست. سلبریتیهای رشد یافته در آن نظام مدیریتی رسانه ملی این روزها یکی مشغول حرف زدن علیه حجاب است و دیگری از همجنسبازی قبح شکنی میکند و آنیکی درباره اهمیت رقص منبر میرود و...
گذشتهها که گذشت اما الان در رسانه ملی چه خبر است؟ هیچ!فشار رسانهای مدیران دوره تحول را به آنتن دادن به سلبریتیهای قدیمی وادار کرده و کسی هم حواسش به سلبریتیهای جدیدی که دارند پا جای پای قبلیها میگذارند نیست!و البته که در این میدان فقط صدا و سیما مقصر نیست. بلبشوی عرصه مدیریت فرهنگی در مملکت که هر کسی از یکسو آن را میکشد اساسا امکان مدیریت درست را نمیدهد. تا تو میخواهی یکی را تنبیه کنی، میبینی پلتفرم و استیج و رسانهای دیگر که نخش دست جای دیگریست با دستمزدی چند برابر بالاتر دارد او را ناز میکند!بگذریم...به هر حال این دور باطل را اگر یکجا قطع نکنید حالا حالاها وضع همین است.
@HAFTRAH
در ماجرای عادل فردوسیپور مقصر کیست؟ علی فروغی که در مصاحبهای با روزنامه صبح نو گفته بود در زمان من برنامه نود تعطیل نمیشود و شد؟ جلیلی و جبلی که اخراج عادل اصلا برای دوره قبل از آنهاست ولی خب، آنها عرضه برگرداندنش را نداشتند؟ خود فردوسیپور که سرتق است و حاضر نیست بدیهیات رفتار حرفهای سازمانی را رعایت کند؟ یا...بگذریم از اینکه اصلا خود این مناقشه و بحثهای هرروزه درباره یک برنامهساز یا گزارشگر تا چه حد مهم است و این میزان تولید محتوا پیرامون آن تا چه میزان واقعی و طبیعیست؛ ولی در هر حال همه این افراد حتما میتوانند سهمی در پیچیده شدن این کلاف داشته باشند.اما، این ماجرا سر درازی دارد که کمتر به آن توجه میشود.
جهانگیر کوثری که زمانی گزارشگر و برنامهساز ورزشی بوده است صحبتهایی دارد درباره نحوه رشد عادل فردوسیپور در تلویزیون و رانتهای ویژهای که داشته است. اینکه در دورهای هیچکس حق تولید برنامه فوتبالی نداشته چون فقط عادل باید میساخته و دیده میشده تا اینکه نه تنها فوتبال که حتی برنامههای ورزشی درباره سایر رشتهها -مثل کشتی- هم نباید از یک حدی جذابتر میبودند تا خدای نکرده نود عنوان جذابترین برنامه ورزشی را از دست ندهد.
صبر کنید! نمیخواهم درباره این بنویسم که فردوسیپور خود و تواناییاش و تجربهاش و محبوبیتش را مدیون تلویزیون است و الان دارد ناشکری و نمکنشناسی میکند، نه. نمیخواهم این را بگویم چون این نه فقط درباره فردوسیپور که درباره همه مجریان و برنامهسازان و بازیگران و... صدق میکند که بالاخره از یکجایی شروع کردهاند و در یکجایی رشد کردهاند و باید دو زار نمکشناس باشند و البته حتما خودشان هم خرده جنم و جربزه و استعدادی داشتهاند و اصلا این یک رابطه دوطرفه بوده است که آن یکجا -اینجا تلویزیون- هم در این مسیر سود کرده است و...
اینها را نمیخواهم بگویم چون میخواهم به آنطرف این معامله ظاهرا برد-برد اشاره کنم. آنطرف، یعنی مدیرانی که به خیال خودشان این فضای رشد و در واقع این فضای فربه شدن و سرتق و یاغی شدن را فراهم کردند. کسانی که حواسشان نبود اگر به باغ فقط آب و کود و نور بدهند و حواسشان به هرس و آفتکش و... نباشد، اتفاقات بدی ممکن است بیفتد.
اگر آنسالها که هنوز فردوسیپور اینطور عادل نشده بود و خطاها و سرکشیهایش کوچک بود کسی به او میفهماند که حد و حدود کار حرفهای در یک رسانه میزبان چیست، کار به اینجا نمیکشید.شاید اگر وقتی او در واکنش به آتشسوزی پلاسکو یک آتشنشان گمنام را از صومعه سرا -بلندمرتبهترین ساختمان صومه سرا چند طبقه است؟!- آورد و شروع کرد به تحلیل وضعیت آتشنشانی در ایران، کسی گوشش را میپیچاند که اینها ربطی به برنامه تو ندارد، او چیزهایی دستگیرش میشد.
اما در همه آن سالها و در همه مواردی که فردوسیپور احساس کرد یکهتاز آنتن است و هرچقدر بخواهد میتواند از پخش وقت بگیرد و به هر موضوعی میتواند بپردازد و با هرکسی میتواند مصاحبه بگیرد، مدیران تلویزیون سعی کردند فکر کنند انشالااله گربه است و حالا طوری نشده و یک تذکر بس است و...و این، فقط درباره فردوسیپور صادق نیست. سلبریتیهای رشد یافته در آن نظام مدیریتی رسانه ملی این روزها یکی مشغول حرف زدن علیه حجاب است و دیگری از همجنسبازی قبح شکنی میکند و آنیکی درباره اهمیت رقص منبر میرود و...
گذشتهها که گذشت اما الان در رسانه ملی چه خبر است؟ هیچ!فشار رسانهای مدیران دوره تحول را به آنتن دادن به سلبریتیهای قدیمی وادار کرده و کسی هم حواسش به سلبریتیهای جدیدی که دارند پا جای پای قبلیها میگذارند نیست!و البته که در این میدان فقط صدا و سیما مقصر نیست. بلبشوی عرصه مدیریت فرهنگی در مملکت که هر کسی از یکسو آن را میکشد اساسا امکان مدیریت درست را نمیدهد. تا تو میخواهی یکی را تنبیه کنی، میبینی پلتفرم و استیج و رسانهای دیگر که نخش دست جای دیگریست با دستمزدی چند برابر بالاتر دارد او را ناز میکند!بگذریم...به هر حال این دور باطل را اگر یکجا قطع نکنید حالا حالاها وضع همین است.
@HAFTRAH
۹:۵۷