🧪«علم انباشتی؟»
در سالهای اخیر، معدودی از مورخان علم هر چه بیشتر متوجه آن شدهاند که وظایفی که تصور رشد علم انباشتی بر عهده آنان می گذارد، بسیار دشوار است. به عنوان ثبتکننده تاریخی یک فرایند در حال افزایش این مطلب را کشف کرده اند که افزایش پژوهشها پاسخ گفتن به پرسشهایی از این گونه را دشوارتر می سازد نه آسانتر که: اکسیژن در چه زمان کشف شد؛ چه کس نخستین بار از بقای انرژی سخن گفت؟
به صورتی فزاینده معدودی از ایشان متوجه این نکته شده اند که این گونه پرسشها گونه نادرستی از پرسش است. شاید علم از رویهم انباشتهشدن اکتشافها و اختراعهای فردی رشد و تکامل پیدا نکرده باشد.
درعینحال، این مورخان با دشواریهایی در حال افزایش در مورد تشخیص اجزاء ترکیب کننده مشاهدات «علمی» و باورهای قدیمی از آنچه پیشینیان ایشان بر آنها برچسب «خطا» و «خرافه» زده اند، روبه رو شدهاند. مثلا هر چه بیشتر و دقیقتر نیروشناسی ارسطویی یا شیمی فلوژیستونی یا گرمانیروشناسی کالوریایی را مورد تحقیق قرار میدهند به این نکته یقین بیشتر پیدا می کنند که این گونه نظرها که روزی رواج داشته روی هم رفته از آنچه اکنون در جریان است، نه کمتر جنبه علمی داشته و نه بیشتر ساخته مزاج بشری بوده است.
ساختار انقلابهای علمی
تامس کوهن
#بریده_کتاب#کوهن
🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ
#بریده_کتاب#کوهن
🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ
۷:۲۱
چه خوشبختی تو که هنوز میتوانی امیدوار باشی خودت را در این اقیانوس خطاها شناور نگه بداری! آدمی چیزی را به کار میگیرد که هیچ از آن نمیداند و چیزی را که میداند هیچ نمیتواند به کار بندد.
#بریده_کتاب#روش_علمی
۶:۲۴
#فارسی
۱۶:۱۷
🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ
۱۶:۴۳
*«نظامی جدید در فلسفهی شیمیایی»* (a New System of Chemical Philosophy)
اثر شاخص و بسیار تاثیرگذار شیمیدان و هواشناس انگلیسی جان دالتون است که در سال ۱۸۰۸ میلادی منتشر شد. این کتاب جزو مهمترین آثار کلاسیک تاریخ شیمی به شمار میآید.
دالتون در این کتاب نظریهی اتمی خود را تقریبا همزمان و به صورت موازی با شیمیدان اسکاتلندی توماس تامسون (نویسندهی کتاب a System of Chemistry) ارائه دادهاست.
جلد اول این کتاب در دو بخش تدوین شده و شامل فصولی در مورد دما، تشکیل مواد، سنتز شیمیایی و همچنین انواع ترکیبات دوتایی از عناصر مختلف می باشد.
از نکات مهم نظریهی اتمی او این است که تلاش دارد با بیان مفاهیم وزن همارز نسبی و همچنین تدوین قواعدی برای تعیین فرمول مواد شیمیایی مختلف، این نظریه را کاربردی کند. البته همین وجه از نظریه با نقد شیمیدانان شاخصی از جمله برزیلیوس که معتقد بودند نظریهی دالتون عملا کاربردی ندارد مورد خدشه قرار گرفت.
دالتون در این اثر نمادگذاری خاصی برای عناصر تعریف میکند. همچنین به صورت ضمنی و غیرصریح مفهوم ساختار در نمادگذاری او برای ترکیبات نمایان است. نظریهی دالتون تا اواسط قرن ۱۹ مورد مناقشهی جدی قرار گرفته بود.
🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ
🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ
۵:۵۵
🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ
۱۸:۰۵
«کنگرهی کارلزروهه»
کنگرهی کارلزروهه گردهمایی بینالمللیای در حوزهی شیمی بود که در سپتامبر سال ۱۸۶۰ میلادی در شهر کارلزروههی آلمان با حضور ۱۲۶ شیمیدان از کشورهای مختلف اروپا و با مدیریت و پشتیبانی سه شیمیدان برجسته یعنی آلمانی آگوست ککولهی (۱۸۲۹-۱۸۹۶) بلژیکی، کارل ولتزین (۱۸۱۳-۱۸۷۰) آلمانی و آدولف ورتز (۱۸۱۷-۱۸۸۴) فرانسوی در مدت سه روز برگزار شد.
پیشنهاد برگزاری این رویداد را سال ۱۸۵۹ ککوله با ولزین مطرح کرد. از این رویداد به عنوان اولین گردهمایی بینالمللی شیمیدانان و مقدمهای برای شکلگیری اتحادیهی بینالمللی شیمیمحض و کاربردی (IUPAC) یاد میشود.
از جمله مسائلی که در دعوتنامهی ولتزین به شیمیدانان به عنوان موضوع کنگره مطرح شده عبارتند از: تعریف دقیق مفاهیم اتم، مولکول، همارزی، اتمیسیته، قلیایت و ...، بحث دربارهی همارزهای صحیح اجسام و فرمولهای آنها، بنیانگذاری طرحی معقول برای نامگذاری در شیمی.
مهمترین رخداد این رویداد سخنرانی معروف استانیزلاو کانیزارو شیمیدان ایتالیایی بود که در دفاع قاطعی از سیستم وزنهای اتمی ژیرار کرد. مندلیوف بعدها از این سخنرانی اینگونه یاد کرد:«من به وضوح اثری را که سخنان او ایجاد کرد به خاطر میآورم. هیچ مصالحهای را نپذیرفت و به نظر میرسید از حقیقتی دفاع میکند. حقیقتی بر مبنای اندیشههای آووگادرو، ژیرار و رینو که تصدیق و شناخت آنها در آن زمان بعید مینمود ... پس از چند سال ثابت شد که اندیشههای کانیزارو تنها اندیشههایی هستند که در برابر انتقاد تاب میآورند.»
سر انجام کنگره چندان مساعد نبود و در هیچ یک از موضوعات تفاهمی حاصل نشد. اما توزیع رسالهی کانیزارو در میان دانشمندان باعث شد که در سالهای آتی نظرات او فراگیر شوند و به دلیل اتفاق نظر در وزنهای اتمی دوران جدیدی در شیمیآلی پس از ۱۸۶۰ آغاز شود.
از جمله شیمیدانان شاخص حاضر میتوان به آدولف ون بایر، لوتار میر، رابرت بونزن، امیل ارلنمایر، رادولف اشمیت، دیمیتری مندلیوف، هوگو شیف، یوهان ویسلیسینیوس و الکسنادر کرامبراون اشاره کرد.
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
۱۵:۳۱
«جامعیت در برابر ظرافت»
پریستلی، آشکارا روحیه اکتشافی در مورد طبیعت که در آزمایشگاههایش با آن مواجه میشد، داشت. او بیشتر نگران درک انواع پدیدهها با تمام جزئیاتشان بود. نظریهها صرفاً گمانههایی بودند که درک موقتی از پدیدهها فراهم کرده و همیشه مهیای ابطال توسط فرضیههای بهتر بودند، بهویژه زمانی که پدیدههای بیشتری آشکار میشد. تقابل او با لاووازیه آموزنده است. لاووازیه برای سادگی، ارزش زیادی قائل بود، به ویژه آن نوع سادگی که میتواند به عنوان ظرافت توصیف شود. پریستلی اهمیت بیشتری را در مفهوم «کاملیت» میدید. لاووازیه و حامیانش دوست داشتند توجه خود را بر روی موارد برجسته متمرکز کنند که در آن، مفاهیم نظری آنها به زیبایی کار میکرد و موارد آشفتهتر را کنار گذاشتند. در مقابل، پریستلی و برخی از فلوژیستونیستهای همکارش تلاش کردند تا همه پدیدههای عمدهای را که تولید و مشاهده کردند، توضیح دهند، حتی اگر این توضیحات، در موارد دشوارتر کمی آشفته باشد.
یک مثال خوب برای نشان دادن این نکته، تکلیس و احیای فلزات است. کالکس قرمز جیوه که پریستلی از آن هوای بدون فلوژیستن ساخت، توسط لاووازیه به عنوان الگویی مورد استفاده قرار گرفت که نشان میداد تکلیس و احیا، فرآیندهای اکسیداسیون و اکسید زدایی هستند ... این نمایش فوقالعاده اکسیداسیون- احیا بارها و بارها توسط همفکران لاوازیه ذکر شد و همه موارد دیگر تکلیس و احیا را تحت الشعاع قرار داد. پریستلی، با این حال، خاطرنشان کرد:«اما این فقط در مورد این کالکس خاص از این فلز است.» به نظر او، همفکران لاوازیه با تمرکز بر یک مورد استثنایی، کل ماجرا را تحریف میکردند. سایر فلزات رفتار متفاوتی داشتند.
... بزرگترین نقصی که پریستلی، در شیمی مورد نظر لاووازیه و مکتب او میدید جزم گرایی بود. پریستلی در مقدمه دفاعیات اخیر خود از نظریه فلوژیستون که در سال ۱۷۹۶ منتشر شد، اظهار داشت که:«گفتگوی آزاد باید همیشه به نفع حقیقت باشد»
و راه غیر جزمی خودش را در علم، به خواننده یادآوری کرد:«هیچ فردی که با نشریات فلسفی من آشنا باشد، نمیتواند بگوید که ظاهراً من به طور خاص به فرضیهای دلبسته بودهام، زیرا بارها تغییر عقیده خود را اعلام کردهام و بیش از یک بار، تمایل خودم را به نظریه جدید ابراز کردهام»#بریده_کتاب
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا، سروش و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
و راه غیر جزمی خودش را در علم، به خواننده یادآوری کرد:«هیچ فردی که با نشریات فلسفی من آشنا باشد، نمیتواند بگوید که ظاهراً من به طور خاص به فرضیهای دلبسته بودهام، زیرا بارها تغییر عقیده خود را اعلام کردهام و بیش از یک بار، تمایل خودم را به نظریه جدید ابراز کردهام»#بریده_کتاب
۱۹:۵۶
«دلواپس حقیقت»
علم پریستلی با فروتنی در مواجهه با طبیعت، که برای او معرف خدا بود، در روح او جای گرفت. برای دانشمندان در آن زمان، اذعان به اینکه غایت جهان را نمیدانند بسیار معمول بود، و پریستلی مفهوم آموزنده و ویژهای از فروتنی داشت که پویا بود:«هر کشفی، چیزهای زیادی را برای ما به ارمغان میآورد که قبلاً از آنها اطلاعی نداشتیم... هرچه دایره نور بزرگتر باشد، مرز تاریکی که توسط آن محصور شده است بیشتر است ... اما با وجود این، هر چه نور بیشتری دریافت کنیم، باید بیشتر سپاسگزار باشیم. زیرا به این وسیله، امکان بیشتری برای تفکر و مطالعه دقیق و رضایت بخش داریم.»
بررسی آخرین مرحله از زندگی پریستلی معنادار است. پریستلی پس از پایان همراهی لرد شلبرن در سال ۱۷۸۰ در بیرمنگام مستقر شده و در شرکت «انجمن ماهانه» (یک گروه کوچک و غیررسمی از صنعتگران و روشنفکران) به اوج اعتبار رسید ... این دورهی شاد زمانی به پایان رسید که خانه، آزمایشگاه و کلیسای پریستلی توسط یک گروه «کلیسا و پادشاه» در سال ۱۷۹۱ در دومین سالگرد هجوم به باستیل، غارت شد و پریستلی را به عنوان یکی از حامیان برجسته انقلاب فرانسه آماج حملات خود قرار دادند. پس از این رویداد دردناک، پریستلی ادامه زندگی خود را در انگلستان غیرممکن دید و در سال ۱۷۹۴ به پنسیلوانیای روستایی مهاجرت کرد.
پیشگفتار کتاب او در سال ۱۷۹۶ سندی تکان دهنده (و همچنین دلخراش) است. او کتاب خود را به رهبران شیمی فرانسه پس از لاووازیه (برتوله ، لاپلاس ، مونگ ، موروئو ، فورکرو و هاسنفراتز) تقدیم کرده و از آنها درخواست پاسخی به ایراداتش به شیمی جدید کرد:«همانطور که نمیخواهید ... اجازه دهید سلطنت شما شبیه روبسپیر باشد. افراد اندکی مانند ما ناراضی ماندهاند، امیدواریم که ترجیح داده باشید همراهی ما را با متقاعد کردنمان به دست آورید تا اینکه ما را با قدرت ساکت کنید.»
مقالهی «جوزف پریستلی»
هاسوک چانگ
هندبوک فلسفهی شیمی
#بریده_کتاب
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا، سروش و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
مقالهی «جوزف پریستلی»
#بریده_کتاب
۱۷:۳۱
۱۹:۰۵
جوهر
رسالهی «Chemistry in Space»
رسالهی (Chemistry in Space) اثر شیمیدان پرآوازهی هلندی و برندهی اولین جایزهی نوبل در شیمی ژاکوبوس هنریکوس وانتهوف (۱۸۵۲ - ۱۹۱۱) است که اولین بار در سال ۱۸۷۴ به زبان هلندی و در سال ۱۸۷۷ به زبان آلمانی منتشر شد.
وانتهوف که بیشتر به خاطر کارهایش در حوزهی دینامیک شیمیایی و پایهگذاری رسمی شاخهی شیمیفیزیک شناخته میشود، این اثر را در دورهی دکتری خود تقریر کرد. ایدهی مرکزی این رساله که به طور تقریبا همزمان (و مستقل) با شیمیدان فرانسوی جوزف آشیل لبل (۱۸۴۷-۱۹۳۰) ارائه شده، کربن چهاروجهی است. وانتهوف ذر این اثر کربن چهار ظرفیتی را به صورت یک چهار وجهی که کربن در مرکز آن قرار دارد مدل میکند. بنابر این مدل پیوند یگانه حاصل اشتراک راس دو چهار وجهی و پیوندهای دوگانه و سهگانه به ترتیبت حاصل اشتراک یال و وجه دو چهاروجهی هستند. البته وانتهوف هیچ تبیینی از ماهیت پیوند شیمیایی ارائه نمیدهد.
#معرفی_کتاب
۱۹:۰۵
#معرفی_کتاب
۱۸:۰۳
«بویل و شیمی تجربیشده»
تا آنجا که به توسعه علم به طور کلی و شیمی به طور خاص مربوط میشود، تأثیر اصلی بویل این بود که بر محوریت آزمایش به عنوان منبع کلیدی دانش اصرار داشت ... بویل در تلاش برای ارائه روند کلی بُعد تجربی در فلسفه طبیعی که قبلاً به حاشیه رانده شده بود، تأثیر بیشتری داشت. او در نوشتههای خود، روشی را بیان کرد که به وسیله آن، آنچه را که به عنوان «موضوعات تجربی واقعیت» یاد میکرد، تثبیت میشود و از ارتباط چنین چیزی به طیف وسیعی از زمینههای فلسفی طبیعی بحث کرد. او همچنین به دیدگاههای خود، جامه عمل پوشاند. شیمی، در این میان، یک حوزه کلیدی بود که بویل، این کار را در آن انجام داد.
میتوان فلسفه بخردانهای درباره آزمایش را از اظهارات مختلف بویل در مورد این موضوع استخراج کرد. موضوعات تجربیِ واقعیت، تا جایی محقق میشوند که طیف وسیعی از شواهد مستقل، پشتیبان آن باشند؛ مشابه اینکه یک ادعا به وسیله مدارکی که از سوی شاهدان مستقل در دادگاه ارائه میشود، میتواند ثابت شود. منابع احتمالی خطا باید شناسایی و حذف شوند. به عنوان مثال، یک منبع خطای رایج در آزمایشهای شیمیایی، ناخالصیهای موجود در مواد شیمیایی واکنش دهنده است. شناساگرها باید خالص شوند و خلوص آنها، ترجیحاً به روشهای مختلفی مورد آزمایش قرار گیرد. گزارش آزمایشها باید به اندازه کافی واضح باشد تا امکان تکرار توسط دیگران فراهم شود.
بویل میخواست کار تجربیاش در شیمی را از کارهای کسانی که آنها را تجربیکار دودهای یا محنتکش مینامید، متمایز کند؛ کسانی که حقایق را به خاطر خود یا صرفاً به خاطر منافع عینی جمعآوری میکردند ... آزمایشهای شیمیایی، تا جایی برای بویل ارزشمند بودند که گمانههای فلسفه طبیعی را روشن میکردند، یعنی تا آنجا که در خدمت آشکار کردن علل پدیدههای قابل مشاهده اصلی بودند.
مقالهی «رابرت بویل»
آلن چالمرز
هندبوک فلسفهی شیمی
#بریده_کتاب
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا، سروش و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
مقالهی «رابرت بویل»
#بریده_کتاب
۱۴:۰۳
«بههرحال فلسفهی مکانیکی باید درست باشد!»
دو موضوع کلیدی در فعالیتهای بویل عبارتند از ترویج اهمیت آزمایش برای تولید دانش و دفاع از فلسفه مکانیکی. وی در حوزه علم شیمی، نه تنها در سطح تجربه دستاوردهایی داشت، بلکه آنها را در راستای ارائه شواهدی برای فلسفه مکانیکی، مورد توجه قرار داد
... از آثار بویل مشخص است که تفسیر او از فلسفه مکانیکی صرفاً در حد امکانی که توسط رقبای او کنار زده میشد نبود، بلکه به آن اعتقاد جدی داشت. هدف اصلی تفسیر بویل از فلسفه مکانیکی، حذف کامل هر چیزی شبیه به اَشکال ارسطویی (تا آنجا که به هستیشناسی اساسی جهان مادی مربوط میشود) بود. به عقیدهی بویل، جهان چیزی جز مجموعهای از ذرات اولیه (کوچکترین چیزهای طبیعی) نیست که هر یک دارای شکل و اندازهی متمایز و غیرقابل تغییر و قادر به حرکت بر اساس قوانین کلی حرکت هستند (که بویل هرگز این قوانین را مشخص نکرد). بویل توضیح داد که برای ارائهی شواهدی به سود این نظریه نهایی درباره ماده، به شیمی نگاه میکند.
ادعاهای فلسفه مکانیک بسیار دورتر از چیزی است که موفقیت تجربی برای تلاشهای بویل حاصل کند. او بدون اینکه ادعا کند مکانیسمهای ممکن پیشنهادیاش با موارد واقعی مطابقت دارند، به دنبال ایجاد چنین مکانیسمهایی بود که احتمالاً در تکرار پدیدههای شیمیایی مفید بودند ... بویل مطابق با این هدف، رسوب یک ماده از یک حلّال با افزودن مادهی دیگر را بر حسب میزان در هم قفل شدن قالبهای ذرات مادهی افزوده شده با ذرات حلّال توضیح داد. این موضع بسیار بهتر از این است که بر حسب میزان در هم قفل شدن قالبهای ذرات مادهی اضافه شده با ذرات مادهی رسوبکرده توضیح دادهشود ... مکانیسمهای فرضی بویل، همهی پدیدههای شیمیایی را که باید توضیح دهند به اندازه کافی توضیح ندادند. علاوه بر این، از آنجایی که جریان استدلالها، همیشه از سمت پدیدهها به سوی مکانیسم بود، تفسیر مکانیکی بویل از بنیاد نهایی پدیدههای شیمیایی، قادر به هدایت آزمایشهای شیمیایی ثمربخش نبود. انعطافپذیری ذاتیِ در اختیار یک فیلسوف مکانیک برای انتخاب قالبها، اندازهها و حرکات حداقلیِ متناسب با هدف مورد نظر (که بویل این امر را مزیت آن انعطافپذیری میدانست) در واقع کاربرد آن را تضعیف میکرد.
مقالهی «رابرت بویل»
آلن چالمرز
هندبوک فلسفهی شیمی
#بریده_کتاب
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
مقالهی «رابرت بویل»
#بریده_کتاب
۱۶:۵۱
«در برابر الحاد»
نظریه ماده که از سوی شخصیتهای قرن هفدهمی مانند بویل دفاع میشد، تنها نیمی از ماجرا بود؛ دنیای مادی ذرات جسمانی، با دنیای غیرمادی اذهان، ارواح و فرشتگان تکمیل میشد. دغدغه مادام العمر بویل، دفاع از مسیحیت در برابر تهدید الحاد بود و او از فلسفه مکانیکی در این حوزه بهره برداری کرد.
در این رابطه، بویل با نسخههای افراطیتر جریان طلاسازی درگیر شد. واضح است که بویل، به این فکر میکرد که برخی از روشهای محرمانهتر کیمیاگری، ممکن است برای دسترسی عامل آن، به قلمرو غیرمادی مفید باشد. او همچنین، ادعاهای برخی از متخصصان را مبنی بر اینکه اسرار خود را از طریق ارتباط با ارواح آموختهاند جدی گرفت. بویل تصور میکرد که آزمایشهای شیمیایی به حدی میرسند که از فلسفه مکانیکی پشتیبانی کرده و با ایجاد تماس تجربی سودمند با ارواح، ضربهای قاطع به مذهب بیخدایی میزند!
مقالهی «رابرت بویل»
آلن چالمرز
هندبوک فلسفهی شیمی
#بریده_کتاب
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
مقالهی «رابرت بویل»
#بریده_کتاب
۱۵:۴۲
«شیمیدان در نگاه جامعه»
در روزگاران کیمیاگری و مدتها پس از آن اکثریت کسانی که به طور جدی در زمینهی شیمی کار میکردند، یا از اعتبار پزشکی برخوردار بودند یا افرادی مستعد (و معمولا ثروتمند) مانند رابرت بویل و هنری کاوندیش بودند که این کار را بنابر ذوق و میل خود انجام میدادند. در قرن نوزدهم رابرت هوک یکی از نخستین کسانی بود که از کار علمی امرار معاش میکرد. اما تا قرن نوزدهم بهنردت ممکن بود که شخصی دورهی خاصی را در یک شاخه از علم بگذراند. شیمی به عنوان یک حرفهی مشخص شکل نگرفت تا آنکه به عدهی زیادی پیشنهاد کار و استخدام شد و فرصتهای تحصیل شیمی افزایش یافت.
در اواسط قرن نوزدهم عامهی مردم ارزش چندانی برای اکتشافاتی که در شیمی بهعمل میآمد یا سهمی که شیمی در انقلاب صنعتی داشت، قائل نبودند. در بریتانیا توجه عمومی به عدم توافق شیمیدانان دوخته شده بود که بهعنوان شاهد در دعاوی حقوقی دعوت میشدند. محاکمات جنایی مورد توجه خاص بود بهویژه وقتی که متخصصان نمیتوانستند در این مورد که آیا سمی بهکار رفته است یا نه توافق داشته باشند. در واقع متخصصان شیمی تجزیه با تجربهی دردناک آموخته بودند که پیش از آغاز تجزیه امتحان خلوص همهی واکنشگرها ضروری است و کشف کرده بودند که اجزای دیگر موجود در یک نمونه میتواند در آزمایشهای آنان دخالت داشته باشد.
ضرورت استاندارد شدن روشهای تجزیه آشکار شده بود و این ضرورت از جانب مراکز صنعتی و تجاری تشدید میشد. مثلاً تجزیه کودهای شیمیایی را در نظر بگیرید. کودهای شیمیایی سوپر فسفاتهایی بودند که از آسیاب کردن استخوان با کانیهای فسفاتدار و اثر سولفوریک بر آنها ساخته میشدند. اما پسماندههای کشتارگاهها، خون و خردهریزهای پوست و اجزای دیگر در این عمل دخالت میکردند. کیفیت کود شیمیایی عموماً با پتاسیم و فسفات موجود در آن مشخص میشد، اما تجزیهی کمّی این اجزاء از طریق وزنسنجی بسیار مشکل بود و تجزیهگران متفاوت یک روش اساسی را به انواع بسیار متفاوت بکار میگرفتند. از این رو تجزیهگران بسته به ارقامی که به دست میدادند، به «عالی» یا «پست» معروف بودند! استاندارد شدن روشها و عمل آنها در بریتانیا بهیاری مؤسسهی انجمن تجزیهگران عمومی در سال ۱۸۷۴ که انتشار گزارشهای اعمال تجزیه خود را آغاز کرد، انجام شد.
تشخیص رنگدانههای سمی در شیرینیپزیها حوزهی دیگری بود که سبب شد شیمی تجزیه در قرن نوزدهم مورد توجه عموم واقع شود. در میان بسیاری از موادی که برای شیرینیپزی مصرف میشد، سبز شیله (مس آرسنیت)، زرد کروم (سرب کرومات) و شَنجرف (جیوه (II) سولفید) بودند. بنابراین شگفتآور نیست که به سبب استفاده از این مواد مسمومیتهایی بهوجود آمده باشد. در سال ۱۸۵۸ در انگلستان پس از ضیافتی که در آن نوعی شیرینی با سبز شیله رنگآمیزی شده بود، بسیاری از مهمانان بیمار شدند و یک نفر به هلاکت رسید. بر اثر گزارشهای متعدد توجه مردم به استفاده از این رنگدانهها کشیده شد و در سال ۱۸۶۰ نخستین قانون مواد غذایی و دارویی تصویب شد.
تاریخ شیمی
جان هادسون
#بریده_کتاب
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
#بریده_کتاب
۱۶:۱۶
«اسید و باز، واقعیت یا مَجاز؟»
از زمانهای قدیم، ایدهی اسیدها و بازها در مواردی به علت کمک به همبسته کردن مقدار زیادی از دادهها و در موارد دیگر به علت منجر شدن به افکار جدید متضمن پیشبینی مفاهیم بسیار مهمی در شیمی بودهاست.
ویلیام جنسن [شیمیدان آمریکایی و مورخ شیمی] در مقدمه کتاب خود دربارهی مفهوم اسید–باز لوئیس دیدگاه سودمندی را شرح میدهد:«مفاهیم اسید–باز در ساختن استدلالی شیمی موقعیت تقریبا مبهمی دارند. اگر بخواهیم در معنی لغات دقیق شویم، آنها نه واقعیت و هستند نه نظریه. به عبارت دیگر در حقیقت نه «غلطند» و نه «درست». بلکه تعاریفی جهت طبقهبندی یا مقایسههایی به منظور سازماندهی هستند. آنها سودمندند یا نیستند ... مطالعهی سیر تکامل تاریخی آنها به طور آشکار نشان میدهد که تعاریف اسید-باز همیشه بازتابی از واقعیتها و نظریههایی هستند که در زمان تنظیم و ارائهی آنها در شیمی رایج بودهاند. و همچنین اینکه لزوماً آنها باید همچنان که خود واقعیتها و نظریهها شکل گرفته و تغییر میییابند، استنتاج گردیده و تغییر کنند ... تعاریف قدیمیتر ... معمولاً بهترین مقایسههای سازماندهی مطابق با واقعیتها و نظریههای موجود در زمان را ارائه میدهند.» "The Lewis Acid-base Concepts: An Overview, 1980"
شیمی معدنی (ویرایش اول)
گری ل. میسلر، دونالد ا. تار
#بریده_کتاب
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
#بریده_کتاب
۱۴:۳۹
«مصاحبه: چگونه فلسفه و شیمی در هم میآمیزند»
دکتر اریک شری، بنیانگذار و سردبیر نشریهی Foundations of Chemistry و استاد دانشگاه UCLA، در این گفتوگو با دکتر جد ماکوسکو مدیر علمی وبسایت آکادمیا اینفلوئنس و استاد فیزیک دانشگاه وِیک فُرِست (Wake Forest University) — به گفتگو مینشیند.
در این مصاحبه پیرامون علت نامرئیبودن شیمی برای فیلسوفان علم، رابطهی فیزیک و شیمی و مسئلهی تقلیلگرایی، تفاوت نگاه اصولی با نگاه عملی در توصیف پدیدهها و استقلال شیمی بحث میشود.
از میان سرآمدان فلسفهی شیمی، شاید بتوان گفت اریک شری رسانهایترین آنهاست و مصاحبهها و ارائههای بیشتری از این فیلسوف شیمی در فضای مجازی وجود دارد.
مصاحبهی مذکور از طریق این لینک در یوتیوب قابل مشاهده است
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
۱۸:۰۸
هگل و شیمی (۱)میل ترکیبی، فرآیند و شیء شیمیایی
تنها در دهههای اخیر نقش شیمی در نظام فلسفی هگل با جزئیات مورد بررسی قرار گرفتهاست. محققان هگل به سادگی از فلسفه طبیعی او و فصول دشوار «سنجش واقعی» و «عمل شیمیایی» در علم منطق او گذشتند، با این فرض که هر چه او میگفت با پیشرفت علمی منسوخ میشد. زندگی علمی هگل، با ظهور شیمی مدرن مصادف شد. او با آثار لاووازیه و برتوله آشنا بود؛ به طور مفصل دربارهی مفهوم افینیته یا میل ترکیبی از نظر برگمان (Torbern Bergman) آثاری نوشت و درگیر بحث گستردهای با برزلیوس شد. او به طور خاص هر چیزی را که امکان اندازهگیری و محاسبه دقیقتر را فراهم میکرد، مورد بحث قرار داد. او مانند دیگر فیلسوفان طبیعی به کار ریشتر (۱۷۶۲-۱۸۰۷) [از شاگردان کانت و از اولین شیمیدانانی که ریاضیات شیمی را جدی گرفت] اشاره میکند. هگل فرمولبندی خود را از میل ترکیبی شیمیایی در حدود سال ۱۸۰۳ ارائه کرد. همانطور که باربیج (J. W. Burbidge) اظهار میکند، هگل «از آگاه کردن شاگردانش از آنچه در جهان شیمی جاری بود خوشحال بود». امری که نمیتوان آن را در مورد بسیاری از فیلسوفان امروزی گفت.
برای هگل موضوع شیمی اساساً فرآیند است، نه اجزاء تشکیلدهندهی چیزی. مواد محصول «فرایندهای واقعی» هستند. یک «شیء شیمیایی» (Chemical Object) (که در اصطلاحات هگل در شیمی (Chemismus) به اشیاء شیمیایی معمولی محدود نمیشود) یک کلیت مستقل است که به وسیلهی رابطه و واکنشها با اشیاء دیگر تعیین میشود. یعنی ذاتاً به چیز دیگری اشاره دارد. نقص اساسی مکانیکگرایی (mechanism) و اتمیسم این است که توضیح کامل یا جامع، هرگز در آنها ممکن نیست. هر موجودیت یا رویدادی برای توضیح هستی خود نیازمند ارجاع به موجودیتهای دیگر یا «ارتباط متقابل واقعی» است. آنچه او Affinity یا «میل ترکیبی» مینامد، اشیاء «متضاد» را چنان متحد میکند که کیفیت آنها تغییر میکند. تقلیل شیمیایی، مواد را از چنین اتحادی جدا کرده و آنها را دوباره به حالت اول باز میگرداند. چگالی در مقایسه با کمیتی در مکانیک مانند سرعت (حداقل به عنوان اولین گام) واقعیت یک چیز یا «اندازه واقعی» آن را تشکیل میدهد. او به روشی کاملاً منطقی، از چگالی به جرمهای استوکیومتری، میل ترکیبی انتخابی (که در اصطلاح مدرن ممکن است با انرژی گیبس مطابقت داشته باشد) و خطوط گرهی (nodal lines) که فضای شیمیایی را مشخص میکند رسید و به این نتیجه رسید که شیمی یک علم اصیل است.
مقالهی «تاریخ فلسفهی شیمی»
یاپ ونبراکل
هندبوک فلسفهی شیمی
#بریده_کتاب
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
مقالهی «تاریخ فلسفهی شیمی»
#بریده_کتاب
۱۶:۴۲
هگل و شیمی (۲)
شیمیسم و تفکر شیمیایی
هگل در سطح طبیعت، وجود سه لایه را فرض گرفته بود. لایهی اول را مکانیسم، دومی را شیمیسم و سومی را ارگانیسم نام نهاده بود. هگل این سطوح از واقعیت را غیرقابلتقلیل به هم میدانست و قوانینی را برای هر سطح در نظر میگرفت که مستقل از لایههای دیگر بودند. تنها قانون تغییرناپذیر و مشترک بین این سطوح، قانونِ دیالکتیک بود. از نظر هگل شرط اینکه بتوان لایههای مختلف واقعیت، یعنی لایههای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی و غیره را توصیف کرد، این است که این لایهها در آن واحد از جهتی جدا باشند و از جهتی متصل (اهمیت این سخن بهظاهر سادهی هگل را میتوان در مباحث مربوط به برآیش مشاهده کرد)
در این فرازها گویی هگل از سطح تبیینی ویژهای سخن گفته است. علم شیمی در آن زمان هنوز به نقطهای نرسیدهبود که ایدههای هگل برای آن قابلتوجه جلوه کند. پیشرفتهای شیمی در عصر حاضر نشان دادهاند که شاید قوانینِ جدیدی در شیمی وجود داشته باشد که با دیدِ کلاسیک در مورد قانون متفاوت باشد. همچنین از سخنانِ هگل در مورد رابطهی کل با اجزای آن برمیآید که او به وجود علیت نزولی (downward causation) قائل بودهاست.
... هگل از دو گونه تفکر صحبت میکند. تفکر مکانیستی و تفکر شیمیایی. از نظر هگل تفکر شیمیایی نمود بارزش در علم شیمی نمایان میگردد و نحوهی تفکر مکانیستی در فیزیک نمود پیدا میکند. از نظر هگل تفکر شیمیایی رویکرد مناسبتری برای مواجهه با مسائل جامعه است. با این نحوهی تفکر جنبههای مهم جوامع انسانی بهتر شناخته میشوند، جنبههایی که با نحوهی مکانیستی نمیتوان شناخت. در نحوهی تفکر شیمیایی جامعه را مانند گردایهای از انسانها نمیبینیم. جامعه دارای خصوصیاتی است که از مجموع خصوصیات افراد تشکیلدهندهی آن نتیجه نمیشود.
مرتضی شریفیمقدم
رسالهی «فلسفهی شیمی؛ استقلال و مسائل مهم»
#بریده_کتاب
میتوانید ما را در تلگرام، ایتا و بله دنبال کنید:🧪 @Jowhar03 | ܟٜߺ❟ܣܝ 
شیمیسم و تفکر شیمیایی
#بریده_کتاب
۱۲:۴۹