۴:۰۱
۴:۰۱
۴:۰۱
۴:۰۱
۴:۰۱
۴:۰۱
۴:۰۱
۴:۰۱
۴:۰۱
سقوط جنگنده اف-۱۸ آمریکا در دریای سرخ
سنتکام مدعی است یک فروند جنگنده «اف/ای-۱۸ هورنت» با «آتش خودی» ناو «یواساس گتیزبرگ» در دریای سرخ ساقط شده است.
طبق این بیانیه، ۲ خلبان جنگنده ایجکت کردهاند و نجات یافتهاند. با این حال یکی از خلبانها، مجروح شده است.
بامداد یکشنبه سنتکام از حمله به مواضعی در یمن خبر داد و اعلام کرد همزمان، پهپادها و موشکهای کروز ضدکشتی یمن را بر فراز دریای سرخ را رصد کرده است.
@Kayhan_online
سنتکام مدعی است یک فروند جنگنده «اف/ای-۱۸ هورنت» با «آتش خودی» ناو «یواساس گتیزبرگ» در دریای سرخ ساقط شده است.
طبق این بیانیه، ۲ خلبان جنگنده ایجکت کردهاند و نجات یافتهاند. با این حال یکی از خلبانها، مجروح شده است.
بامداد یکشنبه سنتکام از حمله به مواضعی در یمن خبر داد و اعلام کرد همزمان، پهپادها و موشکهای کروز ضدکشتی یمن را بر فراز دریای سرخ را رصد کرده است.
@Kayhan_online
۴:۰۹
تروریستها هیچکارهاند اشغال سوریه از ۳ جهت آمریکا از شرق، اسرائیل از غرب، ترکیه از شمال
در شرایطی که شرق سوریه در اشغال آمریکاییهاست و شمال نیز دست نیروهای نزدیک به ترکیه، اسرائیل هم مشغول پیشروی در بخشهایی از غرب خاک سوریه است. همه این اتفاقات مقابل چشمان تروریستهایی صورت میگیرد که با شعار «آزادی شام» سوریه را تصرف کردند!
چشمانداز تحولات سوریه بعد از سقوط دمشق مبهم به نظر میرسد، اما یکچیز واضح است و آن اینکه این سرزمین در حال تقسیم شدن بین بیگانگان است...
وضعیت شمال سوریه همواره تحت شعاع تصمیمات آنکاراست. کار به جایی رسیده است که برخی از کارشناسان سخن از این میگویند که «ترکیه در حال بازتولید سیستم قیمومیت بریتانیا و فرانسه در سوریه» است.
اما سمت دیگری از خاک سوریه! پایگاههای نظامیان آمریکایی در مناطق شمالشرق و جنوبشرق این کشور متمرکز است و میادین نفتی و گازی در شمالشرق سوریه نیز در کنترل نظامیان آمریکایی است. حالا هم که خبر میرسد اولین کاروان نظامی آمریکا به سوریه پس از سقوط حکومت «بشار اسد» وارد شده است.
سپس نوبت غرب این سرزمین رو به ویرانی است که محل تُرکتازی رژیم آپارتاید اسرائیل شده است. ارتش رژیم صهیونیستی بعد از سقوط دمشق به گسترش نفوذ خود در اراضی سوریه ادامه داده است. به گفته منابع نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی کنترل روستاهای «جمله» و «معربه» در حوض الیرموک در استان درعا را در دست گرفتند.
#تیتر_یک#سرویس_خارجی
https://kayhan.ir/001GbR
@Kayhan_online
در شرایطی که شرق سوریه در اشغال آمریکاییهاست و شمال نیز دست نیروهای نزدیک به ترکیه، اسرائیل هم مشغول پیشروی در بخشهایی از غرب خاک سوریه است. همه این اتفاقات مقابل چشمان تروریستهایی صورت میگیرد که با شعار «آزادی شام» سوریه را تصرف کردند!
چشمانداز تحولات سوریه بعد از سقوط دمشق مبهم به نظر میرسد، اما یکچیز واضح است و آن اینکه این سرزمین در حال تقسیم شدن بین بیگانگان است...
وضعیت شمال سوریه همواره تحت شعاع تصمیمات آنکاراست. کار به جایی رسیده است که برخی از کارشناسان سخن از این میگویند که «ترکیه در حال بازتولید سیستم قیمومیت بریتانیا و فرانسه در سوریه» است.
اما سمت دیگری از خاک سوریه! پایگاههای نظامیان آمریکایی در مناطق شمالشرق و جنوبشرق این کشور متمرکز است و میادین نفتی و گازی در شمالشرق سوریه نیز در کنترل نظامیان آمریکایی است. حالا هم که خبر میرسد اولین کاروان نظامی آمریکا به سوریه پس از سقوط حکومت «بشار اسد» وارد شده است.
سپس نوبت غرب این سرزمین رو به ویرانی است که محل تُرکتازی رژیم آپارتاید اسرائیل شده است. ارتش رژیم صهیونیستی بعد از سقوط دمشق به گسترش نفوذ خود در اراضی سوریه ادامه داده است. به گفته منابع نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی کنترل روستاهای «جمله» و «معربه» در حوض الیرموک در استان درعا را در دست گرفتند.
#تیتر_یک#سرویس_خارجی
https://kayhan.ir/001GbR
@Kayhan_online
۴:۵۰
۵:۳۰
۵:۴۰
۵:۴۰
اعتراض روزنامه حامی دولت به حذف ارز نیمایی روزنامه حامی دولت میگوید: تصمیم دولت مبنی بر حذف ارز نیمایی و جایگزینی آن با ارز «تجاری» یا «توافقی» خطر افزایش تورم و در پی آن فشار اقتصادی بیشتر بر معیشت مردم را به همراه خواهد داشت.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: مطابق دستورالعمل بانک مرکزی از روز شنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۳ عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان در سامانه نظام یکپارچه معاملات ارزی (نیما) میتوانند نسبت به انجام معامله براساس نرخهای توافقی اقدام نمایند.اخیرا بانک مرکزی، طی اطلاعیهای اعلام کرد از روز دوشنبه مورخ 1403/09/26 کلیه صادرکنندگان مشمول بند (۲) ماده (۸) آییننامه اجرائی تبصره (۶) بند (ح) ماده (۲) مکرر قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز به منظور رفع تعهد صادراتی از طریق واگذاری ارز حاصل از صادرات به دیگران، ملزم هستند که ارزهای مذکور را از طریق بازار ارز تجاری مرکز مبادله ارز و طلای ایران عرضه کنند.
بازار ارز تجاری یا توافقی به این معناست که دیگر دولت دخالتی در تعیین نرخ ارز نخواهد داشت و صادرکننده و واردکننده با توافق به یک نرخ منطقی برسند اشکالی که میتوان به این بازار جدید گرفت این است که منطق صادرکننده و واردکننده برای نرخگذاری چیست؟ مگر غیر از این است که صادرکننده برای تعیین نرخ حتما نگاهی به بازار آزاد ارز خواهد داشت؟
در حال حاضر نرخ دلار در بازار آزاد تا محدوده ۷۸ هزار تومان بالا رفته و این نرخ به بازار توافقی علامتدهی میکند این یعنی آن نرخی منطقی است که به نرخ آزاد نزدیکتر باشد. اگرچه مسئولان بانک مرکزی وظیفه مداخله در بازار ارز را دارند اما قطعا ارزپاشی هم رویکرد مناسب برای مدیریت تقاضا نیست.
بازار ارز با حذف یا راهاندازی سامانههای قدیمی و جدید مدیریت نمیشود و مسئولان فعلی هم باید از آثار و نتایج اقدامات دولتهای قبلی درس بگیرند و قبل از هر چیز توافق بر سر معیشت مردم را بر «بازار توافقی» ترجیح دهند.
#خبر_ویژهhttps://kayhan.ir/001GcZ
@Kayhan_online
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: مطابق دستورالعمل بانک مرکزی از روز شنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۳ عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان در سامانه نظام یکپارچه معاملات ارزی (نیما) میتوانند نسبت به انجام معامله براساس نرخهای توافقی اقدام نمایند.اخیرا بانک مرکزی، طی اطلاعیهای اعلام کرد از روز دوشنبه مورخ 1403/09/26 کلیه صادرکنندگان مشمول بند (۲) ماده (۸) آییننامه اجرائی تبصره (۶) بند (ح) ماده (۲) مکرر قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز به منظور رفع تعهد صادراتی از طریق واگذاری ارز حاصل از صادرات به دیگران، ملزم هستند که ارزهای مذکور را از طریق بازار ارز تجاری مرکز مبادله ارز و طلای ایران عرضه کنند.
بازار ارز تجاری یا توافقی به این معناست که دیگر دولت دخالتی در تعیین نرخ ارز نخواهد داشت و صادرکننده و واردکننده با توافق به یک نرخ منطقی برسند اشکالی که میتوان به این بازار جدید گرفت این است که منطق صادرکننده و واردکننده برای نرخگذاری چیست؟ مگر غیر از این است که صادرکننده برای تعیین نرخ حتما نگاهی به بازار آزاد ارز خواهد داشت؟
در حال حاضر نرخ دلار در بازار آزاد تا محدوده ۷۸ هزار تومان بالا رفته و این نرخ به بازار توافقی علامتدهی میکند این یعنی آن نرخی منطقی است که به نرخ آزاد نزدیکتر باشد. اگرچه مسئولان بانک مرکزی وظیفه مداخله در بازار ارز را دارند اما قطعا ارزپاشی هم رویکرد مناسب برای مدیریت تقاضا نیست.
بازار ارز با حذف یا راهاندازی سامانههای قدیمی و جدید مدیریت نمیشود و مسئولان فعلی هم باید از آثار و نتایج اقدامات دولتهای قبلی درس بگیرند و قبل از هر چیز توافق بر سر معیشت مردم را بر «بازار توافقی» ترجیح دهند.
#خبر_ویژهhttps://kayhan.ir/001GcZ
@Kayhan_online
۵:۵۰
۶:۱۰
۶:۲۷
کیهان آنلاین
*ورود حضرت آیتالله خامنهای به حسینیه امام خمینی(ره) و آغاز دیدار هزاران نفر از مداحان و شاعران اهل بیتعلیهمالسلام به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها*. ۱۴۰۳/۱۰/۲ @Kayhan_online
۶:۲۸
خطای راهبردی در تحلیل سوریه (۱) #سعدالله_زارعی
گرفتن سرپل از مقاومت و سپس توسعه آن، حکایت تلاش ۴۶ سال است اما بعضی بدون توجه به تاریخ، وقوع یک اتفاق را محور قرار داده و بقیه مسائل را با آن تحلیل کرده و افق تحولات را هم بر اساس آن تبیین مینمایند. از اینرو در زمانهای مختلف شاهد انتشار تحلیلهای فراوان مبتنی بر تعمیم نتایج یک پدیده بر سایر پدیدهها بودهایم و اینک میتوانیم با قاطعیت بگوییم خطا بوده است. الان در صحنه تحولات، با سقوط یک دولت مقاومت در منطقه مواجه شدهایم و باید اعتراف کنیم که دشمنان یک سرپل مهم از محور مقاومت گرفتهاند. اما خطاست اگر گمان کنیم روند منطقه و تحولات در منطقه به سمت غلبه مخالفان بر مقاومت تغییر مسیر داده است. مرور تحولات این ۴۶ سال خطا بودن چنین نگاهی را نشان میدهد.
در سال ۱۳۶۱ حدود دو هفته پس از بازپسگیری خرمشهر توسط قوای نظامی ایران، رژیم صهیونیستی از فضای درگیریهای داخلی لبنان استفاده و به این کشور حمله کرد و چند برابر مساحت خرمشهر را - که عمدتاً به شیعیان لبنان تعلق داشت - به تصرف خود درآورد. فضای رعب ناشی از اقدام سریع ارتش اسرائیل و ضعف شدید نظامی لبنان، این تصور را رقم میزد که اشغال لبنان دائمی خواهد بود. در آن زمان تحلیلهای زیادی در رسانههای عربی و غیرعربی نوشته میشد که از تهاجم قریبالوقوع ارتش اسرائیل به سوریه حکایت میکرد. اما برخلاف این تحلیلها، ارتش متجاوز اسرائیل چهار سال پس از تجاوز، در سال ۱۳۶۵ استان بیروت و مناطق شمالی و شرقی آن را ترک کرد و اولین عقبنشینی ارتش اسرائیل رقم خورد. در آن زمان شهید سیدحسن نصرالله فرمانده نظامی حزبالله در استان بیروت بود.
یک واقعه دیگر مذاکرات مادرید و توافق اسلو بود که در سال ۱۳۷۲ صورت گرفت. در آن زمان دولتهای غربی، عربی، روسیه، چین، اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین که مهمترین سازمان نظامی فلسطین بود، توافقی را شکل دادند که ظاهر آن حل و فصل نهائی مسئله فلسطین و حل منازعه بین اسرائیل و فلسطینیها اما باطن آن، تثبیت اسرائیل و حذف فلسطین از معادله منطقه بود. در آن زمان جو آنقدر به نفع توافق اسلو غلیظ بود که بعضی دوستان منطقهای به مسئولان ما میگفتند، «مسئله تمام شده و نادیده گرفتن یک توافق جهانی، دیوانگی است.» اما برخلاف آنچه تصور میشد مذاکرات و توافق و درواقع طرح اسلو، به حل مسئله منجر نشد، به انتفاضه سال ۲۰۰۰ ختم شد که طی آن هم درگیری نظامی میان طرفین، جای سازش را گرفت و هم سازمان آزادیبخش فلسطین جای خود را به گروههای جدید جهادی داد. این در حالی بود که همانطور که گفته شد، برای تحقق اهداف اسلو، همه دولتهای اروپایی، آمریکایی، عربی، اسرائیل، روسیه، چین، سازمان ملل و مهمترین سازمان فلسطینی همداستان شده بودند. یک رخداد دیگر، اشغال نظامی عراق از سوی آمریکا و انگلیس در روزهای آخر سال ۱۳۸۲/ اول بهار ۲۰۰۳ بود. در این ماجرا همه تحلیلها و تصورها این بود که کار جمهوری اسلامی هم تمام است، بنابراین ایران یا همه سیاستهای داخلی و خارجی خود را تغییر میدهد و یا اینکه مانند دولتهای افغانستان و عراق از بین میرود. در آن زمان هنوز «جبهه مقاومت» وجود نداشت و دولتهایی در سوریه، سودان و حزبالله در لبنان با جمهوری اسلامی همراهی داشتند. جو آنقدر غلیظ بود که یکی از معاونان وقت وزارت امور خارجه ایران در اقدامی عجیب، از طریق سفارت سوئیس - بهعنوان حافظ منافع آمریکا در ایران - با تقدیم یک فکس به وزارت خارجه آمریکا اطلاع داد «ایران آمادگی دارد همه اختلاف خود با آمریکا را به گونهای که منجر به رضایت ایالات متحده شود، حل کند.» براثر این جو، یک جمع ۱۲۳ نفری از نمایندگان وقت مجلس ایران، طی بیانیهای خطاب به رهبر معظم انقلاب، تغییر اساسی در سیاست خارجی نظام را خواستار شدند!
ادامه دارد...
@Kayhan_online
گرفتن سرپل از مقاومت و سپس توسعه آن، حکایت تلاش ۴۶ سال است اما بعضی بدون توجه به تاریخ، وقوع یک اتفاق را محور قرار داده و بقیه مسائل را با آن تحلیل کرده و افق تحولات را هم بر اساس آن تبیین مینمایند. از اینرو در زمانهای مختلف شاهد انتشار تحلیلهای فراوان مبتنی بر تعمیم نتایج یک پدیده بر سایر پدیدهها بودهایم و اینک میتوانیم با قاطعیت بگوییم خطا بوده است. الان در صحنه تحولات، با سقوط یک دولت مقاومت در منطقه مواجه شدهایم و باید اعتراف کنیم که دشمنان یک سرپل مهم از محور مقاومت گرفتهاند. اما خطاست اگر گمان کنیم روند منطقه و تحولات در منطقه به سمت غلبه مخالفان بر مقاومت تغییر مسیر داده است. مرور تحولات این ۴۶ سال خطا بودن چنین نگاهی را نشان میدهد.
در سال ۱۳۶۱ حدود دو هفته پس از بازپسگیری خرمشهر توسط قوای نظامی ایران، رژیم صهیونیستی از فضای درگیریهای داخلی لبنان استفاده و به این کشور حمله کرد و چند برابر مساحت خرمشهر را - که عمدتاً به شیعیان لبنان تعلق داشت - به تصرف خود درآورد. فضای رعب ناشی از اقدام سریع ارتش اسرائیل و ضعف شدید نظامی لبنان، این تصور را رقم میزد که اشغال لبنان دائمی خواهد بود. در آن زمان تحلیلهای زیادی در رسانههای عربی و غیرعربی نوشته میشد که از تهاجم قریبالوقوع ارتش اسرائیل به سوریه حکایت میکرد. اما برخلاف این تحلیلها، ارتش متجاوز اسرائیل چهار سال پس از تجاوز، در سال ۱۳۶۵ استان بیروت و مناطق شمالی و شرقی آن را ترک کرد و اولین عقبنشینی ارتش اسرائیل رقم خورد. در آن زمان شهید سیدحسن نصرالله فرمانده نظامی حزبالله در استان بیروت بود.
یک واقعه دیگر مذاکرات مادرید و توافق اسلو بود که در سال ۱۳۷۲ صورت گرفت. در آن زمان دولتهای غربی، عربی، روسیه، چین، اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین که مهمترین سازمان نظامی فلسطین بود، توافقی را شکل دادند که ظاهر آن حل و فصل نهائی مسئله فلسطین و حل منازعه بین اسرائیل و فلسطینیها اما باطن آن، تثبیت اسرائیل و حذف فلسطین از معادله منطقه بود. در آن زمان جو آنقدر به نفع توافق اسلو غلیظ بود که بعضی دوستان منطقهای به مسئولان ما میگفتند، «مسئله تمام شده و نادیده گرفتن یک توافق جهانی، دیوانگی است.» اما برخلاف آنچه تصور میشد مذاکرات و توافق و درواقع طرح اسلو، به حل مسئله منجر نشد، به انتفاضه سال ۲۰۰۰ ختم شد که طی آن هم درگیری نظامی میان طرفین، جای سازش را گرفت و هم سازمان آزادیبخش فلسطین جای خود را به گروههای جدید جهادی داد. این در حالی بود که همانطور که گفته شد، برای تحقق اهداف اسلو، همه دولتهای اروپایی، آمریکایی، عربی، اسرائیل، روسیه، چین، سازمان ملل و مهمترین سازمان فلسطینی همداستان شده بودند. یک رخداد دیگر، اشغال نظامی عراق از سوی آمریکا و انگلیس در روزهای آخر سال ۱۳۸۲/ اول بهار ۲۰۰۳ بود. در این ماجرا همه تحلیلها و تصورها این بود که کار جمهوری اسلامی هم تمام است، بنابراین ایران یا همه سیاستهای داخلی و خارجی خود را تغییر میدهد و یا اینکه مانند دولتهای افغانستان و عراق از بین میرود. در آن زمان هنوز «جبهه مقاومت» وجود نداشت و دولتهایی در سوریه، سودان و حزبالله در لبنان با جمهوری اسلامی همراهی داشتند. جو آنقدر غلیظ بود که یکی از معاونان وقت وزارت امور خارجه ایران در اقدامی عجیب، از طریق سفارت سوئیس - بهعنوان حافظ منافع آمریکا در ایران - با تقدیم یک فکس به وزارت خارجه آمریکا اطلاع داد «ایران آمادگی دارد همه اختلاف خود با آمریکا را به گونهای که منجر به رضایت ایالات متحده شود، حل کند.» براثر این جو، یک جمع ۱۲۳ نفری از نمایندگان وقت مجلس ایران، طی بیانیهای خطاب به رهبر معظم انقلاب، تغییر اساسی در سیاست خارجی نظام را خواستار شدند!
ادامه دارد...
@Kayhan_online
۶:۳۱
خطای راهبردی در تحلیل سوریه (۲) #سعدالله_زارعی
در همان زمان نخستوزیر وقت انگلیس، تونیبلر در جمع نظامیان انگلیسی مستقر در بصره اعلام کرده بود «آنچه بر افغانستان و عراق گذشت یک پیام آشکار به ایران بود تا سیاستهای خود را تغییر دهد.» اما برخلاف آنچه تصور و بیان میشد صحنه به شکل دیگری رقم خورد و آمریکا سه سال پس از اشغال نظامی عراق به بنبست نظامی گرفتار شد و زمزمه خارج شدن از عراق آغاز کرد و جرج بوش در سال ۱۳۸۶/ ۲۰۰۷ ناگزیر شد توافق امنیتی خروج از عراق را با نوری المالکی نخستوزیر وقت عراق امضا نموده و دو سال بعد، خروج از این کشور را آغاز نماید. البته پیش از این و آنچه در اولین سالگرد اشغال عراق پیش آمد یعنی تن دادن آمریکا به تشکیل شورای عراقی حکم، اولین نشانههای بنبست آمریکا را بروز داده بود.
با شکست برنامه نظامی آمریکا در عراق و افغانستان، خیزشهای عربی شکل گرفت که رژیمهای سنتی عربی وابسته به آمریکا را هدف قرار داد و منجر به تغییر وضعیت در پنج کشور عربی شد. غربیها درصدد برآمدند با بدل زدن به این خیزشها، مسیر تحولات را برگردانند. از اینرو گروههای تکفیری با نامهای مختلف شکل گرفتند و با سرعت زیاد منطقه را تحت تأثیر خود قرار دادند. این گروهها، آشکار و پنهان از سوی آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی، ترکیه و اکثر دولتهای عرب حاشیه خلیجفارس حمایت میشدند اما این پروژه هم چندان دوام نیاورد و تا سال ۱۳۹۷ / ۲۰۱۸ عملاً تحت کنترل درآمد. شکست پروژه گروههای تکفیری، سبب تقویت بیشتر جریانات مقاومتی و جبهه مقاومت شد.
پس از این تحولات، غربیها پیمان ابراهیم ناظر بر عادیسازی عربی - اسرائیلی را روی میز گذاشته و چند دولت عرب با خود همراه کردند. در این زمان وقتی فضای توافق اسلو برگشت، خیلیها گمان کردند از این پس این اسرائیل است که آینده منطقه را رقم میزند و دیگر جایی برای اندیشهها و راهکارهای معارض نظیر «جریان مقاومت» باقی نمیماند. اما بهزودی در این کار هم گره افتاد و این روند پس از پیوستن لرزان سودان و مراکش متوقف گردید. کمی بعد، جهان با عملیات حیرتانگیز فلسطینیهای ساکن در غزه - طوفان الاقصی - مواجه گردید. اقدام فلسطینیها آنقدر مؤثر بود که صحنه منطقه را دگرگون کرد. اسرائیل که تا قبل از آن خود را در موقعیت «حکمران منطقه» میدید، به یک باره به موقعیتی نزول کرد که به گفته نتانیاهو مابین مرگ و حیات قرار گرفت. با واکنش خشن اسرائیل و شروع جنگ علیه غزه، جهان علیه اسرائیل به پاخاست، دولتهای غربی شکلگیری دولتی فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ را مطرح کردند تا بر جراحات ناشی از حملات وحشیانه رژیم، مرهم گذارند. دادگاه لاهه به بازداشت سران اسرائیل رأی داد. ارتباطات عربی - اسرائیلی از هم گسیخته شد و مقاومت در سطح جهان بهعنوان تنها گزینه ممکن، مورد تمجید قرار گرفت. پس در اینجا هم یک بار دیگر ورق برگشت.
پس از این صحنه، آمریکا، اسرائیل و ترکیه به ابتکار جدیدی دست زدند؛ این ابتکار، تغییر دولت در دمشق بود. وضع داخلی سوریه طی ده سال گذشته به گونهای بود که شکلدهی به یک جبهه کوچک هم میتوانست به تغییر حاکمیت سیاسی منجر شود اما آمریکاییها و اسرائیلیها به دلیل نگرانیهایی که داشتند، تغییر دولت را اجرائی نکردند تا اینکه مشکلات شدید در مدیریت تحولات منطقه، آنان را بهشدت به آن نیازمند کرد. نخستوزیر اسرائیل در سخنرانی مرداد ماه گذشته در سازمان ملل، از ضرورت همکاری همگان برای تغییر در خاورمیانه صحبت کرد و گفت «اگر خاورمیانه تغییر نکند، ایران نقشه آینده آن را ترسیم خواهد کرد». این عبارات بیانگر آن بود که از نظر آنان باید کاری صورت گیرد تا همگان تغییر در خاورمیانه را لمس کرده و با اسرائیل در این مسیر همراه شوند.
این کار نمادین، «تغییر نظام سیاسی سوریه» بود. در ایجا اسرائیل برای رها شدن از نگرانیهای امنیتی قبلی خود، به عملیات نظامی و تصرف بخشهایی از سوریه دست زد. از نظر رژیم اسرائیل سقوط یک دولت متعارف در دمشق در حالی که ماهیت دولت جایگزین آن مبهم و مخاطرهآمیز میباشد، ریسک بزرگ دارد چرا که رژیم غاصب هیچگاه از سمت جریانهای تکفیری از جمله «تحریرالشام» نگرانی نداشته است کما اینکه اظهارات اخیر مقامات این گروه هم نشان داد جایی برای نگران شدن اسرائیل وجود ندارد. پس نگرانی اسرائیل - و آمریکا، ترکیه و حوزه عربی - طبعاً چیزی دیگری است. چه چیزی بیش از دولت اسد در دمشق میتواند اسرائیل را تهدید کند؟ این چیزی غیر از سر برآوردن نهائی یک جریان مقاومت مردمی از نوع حزبالله لبنان یا از نوع حشدالشعبی عراق یا از نوع انصارالله یمن در سوریه نیست.
#یادداشت_روز
@Kayhan_online
در همان زمان نخستوزیر وقت انگلیس، تونیبلر در جمع نظامیان انگلیسی مستقر در بصره اعلام کرده بود «آنچه بر افغانستان و عراق گذشت یک پیام آشکار به ایران بود تا سیاستهای خود را تغییر دهد.» اما برخلاف آنچه تصور و بیان میشد صحنه به شکل دیگری رقم خورد و آمریکا سه سال پس از اشغال نظامی عراق به بنبست نظامی گرفتار شد و زمزمه خارج شدن از عراق آغاز کرد و جرج بوش در سال ۱۳۸۶/ ۲۰۰۷ ناگزیر شد توافق امنیتی خروج از عراق را با نوری المالکی نخستوزیر وقت عراق امضا نموده و دو سال بعد، خروج از این کشور را آغاز نماید. البته پیش از این و آنچه در اولین سالگرد اشغال عراق پیش آمد یعنی تن دادن آمریکا به تشکیل شورای عراقی حکم، اولین نشانههای بنبست آمریکا را بروز داده بود.
با شکست برنامه نظامی آمریکا در عراق و افغانستان، خیزشهای عربی شکل گرفت که رژیمهای سنتی عربی وابسته به آمریکا را هدف قرار داد و منجر به تغییر وضعیت در پنج کشور عربی شد. غربیها درصدد برآمدند با بدل زدن به این خیزشها، مسیر تحولات را برگردانند. از اینرو گروههای تکفیری با نامهای مختلف شکل گرفتند و با سرعت زیاد منطقه را تحت تأثیر خود قرار دادند. این گروهها، آشکار و پنهان از سوی آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی، ترکیه و اکثر دولتهای عرب حاشیه خلیجفارس حمایت میشدند اما این پروژه هم چندان دوام نیاورد و تا سال ۱۳۹۷ / ۲۰۱۸ عملاً تحت کنترل درآمد. شکست پروژه گروههای تکفیری، سبب تقویت بیشتر جریانات مقاومتی و جبهه مقاومت شد.
پس از این تحولات، غربیها پیمان ابراهیم ناظر بر عادیسازی عربی - اسرائیلی را روی میز گذاشته و چند دولت عرب با خود همراه کردند. در این زمان وقتی فضای توافق اسلو برگشت، خیلیها گمان کردند از این پس این اسرائیل است که آینده منطقه را رقم میزند و دیگر جایی برای اندیشهها و راهکارهای معارض نظیر «جریان مقاومت» باقی نمیماند. اما بهزودی در این کار هم گره افتاد و این روند پس از پیوستن لرزان سودان و مراکش متوقف گردید. کمی بعد، جهان با عملیات حیرتانگیز فلسطینیهای ساکن در غزه - طوفان الاقصی - مواجه گردید. اقدام فلسطینیها آنقدر مؤثر بود که صحنه منطقه را دگرگون کرد. اسرائیل که تا قبل از آن خود را در موقعیت «حکمران منطقه» میدید، به یک باره به موقعیتی نزول کرد که به گفته نتانیاهو مابین مرگ و حیات قرار گرفت. با واکنش خشن اسرائیل و شروع جنگ علیه غزه، جهان علیه اسرائیل به پاخاست، دولتهای غربی شکلگیری دولتی فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ را مطرح کردند تا بر جراحات ناشی از حملات وحشیانه رژیم، مرهم گذارند. دادگاه لاهه به بازداشت سران اسرائیل رأی داد. ارتباطات عربی - اسرائیلی از هم گسیخته شد و مقاومت در سطح جهان بهعنوان تنها گزینه ممکن، مورد تمجید قرار گرفت. پس در اینجا هم یک بار دیگر ورق برگشت.
پس از این صحنه، آمریکا، اسرائیل و ترکیه به ابتکار جدیدی دست زدند؛ این ابتکار، تغییر دولت در دمشق بود. وضع داخلی سوریه طی ده سال گذشته به گونهای بود که شکلدهی به یک جبهه کوچک هم میتوانست به تغییر حاکمیت سیاسی منجر شود اما آمریکاییها و اسرائیلیها به دلیل نگرانیهایی که داشتند، تغییر دولت را اجرائی نکردند تا اینکه مشکلات شدید در مدیریت تحولات منطقه، آنان را بهشدت به آن نیازمند کرد. نخستوزیر اسرائیل در سخنرانی مرداد ماه گذشته در سازمان ملل، از ضرورت همکاری همگان برای تغییر در خاورمیانه صحبت کرد و گفت «اگر خاورمیانه تغییر نکند، ایران نقشه آینده آن را ترسیم خواهد کرد». این عبارات بیانگر آن بود که از نظر آنان باید کاری صورت گیرد تا همگان تغییر در خاورمیانه را لمس کرده و با اسرائیل در این مسیر همراه شوند.
این کار نمادین، «تغییر نظام سیاسی سوریه» بود. در ایجا اسرائیل برای رها شدن از نگرانیهای امنیتی قبلی خود، به عملیات نظامی و تصرف بخشهایی از سوریه دست زد. از نظر رژیم اسرائیل سقوط یک دولت متعارف در دمشق در حالی که ماهیت دولت جایگزین آن مبهم و مخاطرهآمیز میباشد، ریسک بزرگ دارد چرا که رژیم غاصب هیچگاه از سمت جریانهای تکفیری از جمله «تحریرالشام» نگرانی نداشته است کما اینکه اظهارات اخیر مقامات این گروه هم نشان داد جایی برای نگران شدن اسرائیل وجود ندارد. پس نگرانی اسرائیل - و آمریکا، ترکیه و حوزه عربی - طبعاً چیزی دیگری است. چه چیزی بیش از دولت اسد در دمشق میتواند اسرائیل را تهدید کند؟ این چیزی غیر از سر برآوردن نهائی یک جریان مقاومت مردمی از نوع حزبالله لبنان یا از نوع حشدالشعبی عراق یا از نوع انصارالله یمن در سوریه نیست.
#یادداشت_روز
@Kayhan_online
۶:۳۵