بازارسال شده از KHAMENEI.IR
۸:۰۹
ماه چهاردهم | شب ۸۴
۲۰,۱۶۰,۰۰۰ ریال
از ۴۲,۰۰۰,۰۰۰ ریال
۴۸%
تامین شده
متوقف شد
جزئیات
۱۹:۱۰
چهره انگار... نه، انگار ندارد، ماه است 
این چه نوریست که در چهرۀ عبدالله است؟
این چه نوریست که تاریکی شب را بردهدل مرد و زن اقوام عرب را برده
این چه نوریست که پر کرده همه دنیا راراهی مکه نمودهست یهودیها را
جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهاندهمه انگشت به لب خیره به عبداللهاند
همه حیرت زده، نوری که معما شده استچند وقتیست که در آمنه پیدا شده است
شور تا در دل انس و ملک و جن افتادچارده کنگره از کاخ مدائن افتاد
غیر از این هر خبری بود فراموش شد وناگهان آتش آتشکده خاموش شد و
طالع نیک امیران جهان بد افتادته جام همهشان عکس محمد افتاد!
طفل همراه خودش بوی خوش گل آوردمثنوی رام شد و رو به تغزل آورد
چهره آرام، زبان نرم، قدمها محکمقامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم...
لب بالایی او آب بقاء کوثرلب پایینی او آب حیات زمزم
دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطهاآنچه کردهست کرامت نه زیاد است نه کم
چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک»هم نگین است به انگشت فلک هم خاتم
دخترش از سه زن برتر عالم برترهمسرش همرده با آسیه است و مریم...
هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر استپیش او خوارترین معجزه شقالقمر است
هرکه با نیتی از عشق محمد دم زد«دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد»
محرم راز، علی باشد و باشد کافیستجمع دست علی و دست محمد کافیست
و علی معنی «اکملت لکم دینکم» استشاهد گفتۀ من خطبۀ غرّای خم است
منکران شاهد عینی غدیرند! دریغسند بیعت خود را بپذیرند؟! دریغ
باز از خصلت او با دگران میگویدآنچه در باطن او دیده عیان میگوید
پیش پیری که به جنگاوریاش میبالداز جوانمردی سردار جوان میگوید
«سود در حب علی است و زیان در بغضش»با عرب باز هم از سود و زیان میگوید
حرف این است: «فهذا علیٌ مولاکم»یک کلام است که با چند بیان می گوید...
محمدحسین ملکیان
@Mahe14om
این چه نوریست که در چهرۀ عبدالله است؟
این چه نوریست که تاریکی شب را بردهدل مرد و زن اقوام عرب را برده
این چه نوریست که پر کرده همه دنیا راراهی مکه نمودهست یهودیها را
جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهاندهمه انگشت به لب خیره به عبداللهاند
همه حیرت زده، نوری که معما شده استچند وقتیست که در آمنه پیدا شده است
شور تا در دل انس و ملک و جن افتادچارده کنگره از کاخ مدائن افتاد
غیر از این هر خبری بود فراموش شد وناگهان آتش آتشکده خاموش شد و
طالع نیک امیران جهان بد افتادته جام همهشان عکس محمد افتاد!
طفل همراه خودش بوی خوش گل آوردمثنوی رام شد و رو به تغزل آورد
چهره آرام، زبان نرم، قدمها محکمقامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم...
لب بالایی او آب بقاء کوثرلب پایینی او آب حیات زمزم
دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطهاآنچه کردهست کرامت نه زیاد است نه کم
چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک»هم نگین است به انگشت فلک هم خاتم
دخترش از سه زن برتر عالم برترهمسرش همرده با آسیه است و مریم...
هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر استپیش او خوارترین معجزه شقالقمر است
هرکه با نیتی از عشق محمد دم زد«دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد»
محرم راز، علی باشد و باشد کافیستجمع دست علی و دست محمد کافیست
و علی معنی «اکملت لکم دینکم» استشاهد گفتۀ من خطبۀ غرّای خم است
منکران شاهد عینی غدیرند! دریغسند بیعت خود را بپذیرند؟! دریغ
باز از خصلت او با دگران میگویدآنچه در باطن او دیده عیان میگوید
پیش پیری که به جنگاوریاش میبالداز جوانمردی سردار جوان میگوید
«سود در حب علی است و زیان در بغضش»با عرب باز هم از سود و زیان میگوید
حرف این است: «فهذا علیٌ مولاکم»یک کلام است که با چند بیان می گوید...
۱۹:۱۰
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
فهرست جزئیات کمک های جمع شده طی ماه گذشته، همراه با تصویر اقلام موجود در هر بسته و فاکتور خرید آنها. (بسته های خریداری و توزیع شده در شهریور ماه)
۲۰:۲۳
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۲۰:۲۳
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۲۰:۲۳
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۲۰:۲۳
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۲۰:۲۳
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۲۰:۲۳
ماه چهاردهم | شب ۸۵
۲۲,۱۲۰,۰۰۰ ریال
از ۴۲,۰۰۰,۰۰۰ ریال
۵۲%
تامین شده
متوقف شد
جزئیات
۲۰:۲۸
نَمی از چشمهای توست چشمه، رود، دریا همکمی از ردّ پای توست جنگل، کوه، صحرا هم
تو از تورات و انجیل و زبور، از نور لبریزیتو قرآنی، زمین مات شکوهت، آسمانها هم
جهان نیلیست طوفانی، جهان، دلمرده ظلمانیتویی تو نوح، موسی هم، تویی تو خضر، عیسی هم
نوایت نغمۀ داوود، حُسنت سورۀ یوسفمرا ذوق شنیدن میکشد، شوق تماشا هم
«تو آن ماهی که در پایت تلاطم میکند دریا»
من آن دریای سرگردان دور افتاده از ماهم
اسیر روی ماه تو، هواخواه نگاه تو
نشسته بین راه تو، نه تنها من که دنیا هم
«تمام روزها بیتو شده روز مبادا» نهکه میگرید به حال و روز ما روز مبادا هم!
همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرندکه بیتو تیره و تلخ است چون دیروز، فردا هم
جهانی را که پژواک صدایت را نمیخواهدنمیخواهم نمیخواهم نمیخواهم نمیخواهم
سیدمحمدجواد شرافت
@Mahe14om
تو از تورات و انجیل و زبور، از نور لبریزیتو قرآنی، زمین مات شکوهت، آسمانها هم
جهان نیلیست طوفانی، جهان، دلمرده ظلمانیتویی تو نوح، موسی هم، تویی تو خضر، عیسی هم
نوایت نغمۀ داوود، حُسنت سورۀ یوسفمرا ذوق شنیدن میکشد، شوق تماشا هم
«تو آن ماهی که در پایت تلاطم میکند دریا»
من آن دریای سرگردان دور افتاده از ماهم
اسیر روی ماه تو، هواخواه نگاه تو
نشسته بین راه تو، نه تنها من که دنیا هم
«تمام روزها بیتو شده روز مبادا» نهکه میگرید به حال و روز ما روز مبادا هم!
همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرندکه بیتو تیره و تلخ است چون دیروز، فردا هم
جهانی را که پژواک صدایت را نمیخواهدنمیخواهم نمیخواهم نمیخواهم نمیخواهم
۲۰:۲۹
ماه چهاردهم | شب ۸۶
۲۶,۳۲۰,۰۰۰ ریال
از ۴۲,۰۰۰,۰۰۰ ریال
۶۲%
تامین شده
۰
روز مانده
جزئیات و مشارکت
۱۷:۵۰
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
بعد از اینکه دفن شد آن شب پیمبر در سکوتسُست شد ایمان مردم، مُرد باور در سکوت
شد غدیر خم شبیه رازهای سر به مُهرمحو شد از خاطرات، آن حج آخر در سکوت
کینهها سر باز کرد و فتنهها آغاز شدآتش آن کینهها شد شعلهورتر در سکوت
شهر، تنها در هجوم فتنه چشم خیره داشتلال بود و گنگ بود و بُهتآور در سکوت
فتنۀ نَمرود شد آتشبیار معرکههیزم آوردند مردم بار دیگر در سکوت
سوخت میراث پیمبر در میان شعلههابسته شد دستان حق؛ دستان حیدر در سکوت
در میان بیتفاوتهای بیاصل و نسبسوخت آیه آیه آیه قلب کوثر در سکوت
دختر آیینه را در کوچهها سیلی زدندشد شنیده آن صدای تلخ، بهتر در سکوت
روزِ روشن در میان کوچه افتاد از نفسدر میان هَجمههای شعلهپرور در سکوت
بین طوفانهای بیغیرت، میانِ گرد و خاکپُربها شد چادر زهرای اطهر در سکوت::در هجوم بیصدایی، یک نفر فریاد شدفاطمه در بین آن خوف و خطر فریاد شد
از نفس افتاده بود، اما نفسها را بُریدچون رسولالله آمد، چون پدر فریاد شد
ذوالفقاری از کلام آورد و در آن معرکهپیش رفت و پیش رفت و بیشتر فریاد شد
از محمد، از پدر تا گفت قدری گریه کردگریه کرد و باز با چشمان تَر فریاد شد
از کتابالله ناطق گفت؛ از مولا علیرو به منبر کرد و با خون جگر فریاد شد
بر سر این بیتفاوت مردمِ از حق گریزدر میان صحن مسجد با تشر فریاد شد::آه اما هر چه او فریاد شد، فریاد شددید تنها عدهای را مات و مضطر در سکوت
بعد از آن زهرای اطهر ذره ذره آب شدشد شبیه یک خیالِ گریهآور در سکوت
در غریبی گوشۀ آن خانۀ ماتمزدهماند تا جان داد روزی بین بستر در سکوت
غسل داد او را امیرالمؤمنین با اشک چشمزیر نور ماه، با چندین کبوتر در سکوت
روی برگ لالهها با خون دل باید نوشتنیمهشب تشییع شد آن یاسِ پرپر در سکوت
از امیرالمؤمنین آن شب امانت را گرفتدر میان قبر، دستانِ پیمبر در سکوت
ناکجاآباد شد دنیای بعد از فاطمهبینهایت شد غم ساقی کوثر در سکوت
میرسد پایان این جریان به روز رستخیزمیرسد وقتی سواره بین محشر در سکوت
رضا خورشیدیفرد
@Mahe14om
شد غدیر خم شبیه رازهای سر به مُهرمحو شد از خاطرات، آن حج آخر در سکوت
کینهها سر باز کرد و فتنهها آغاز شدآتش آن کینهها شد شعلهورتر در سکوت
شهر، تنها در هجوم فتنه چشم خیره داشتلال بود و گنگ بود و بُهتآور در سکوت
فتنۀ نَمرود شد آتشبیار معرکههیزم آوردند مردم بار دیگر در سکوت
سوخت میراث پیمبر در میان شعلههابسته شد دستان حق؛ دستان حیدر در سکوت
در میان بیتفاوتهای بیاصل و نسبسوخت آیه آیه آیه قلب کوثر در سکوت
دختر آیینه را در کوچهها سیلی زدندشد شنیده آن صدای تلخ، بهتر در سکوت
روزِ روشن در میان کوچه افتاد از نفسدر میان هَجمههای شعلهپرور در سکوت
بین طوفانهای بیغیرت، میانِ گرد و خاکپُربها شد چادر زهرای اطهر در سکوت::در هجوم بیصدایی، یک نفر فریاد شدفاطمه در بین آن خوف و خطر فریاد شد
از نفس افتاده بود، اما نفسها را بُریدچون رسولالله آمد، چون پدر فریاد شد
ذوالفقاری از کلام آورد و در آن معرکهپیش رفت و پیش رفت و بیشتر فریاد شد
از محمد، از پدر تا گفت قدری گریه کردگریه کرد و باز با چشمان تَر فریاد شد
از کتابالله ناطق گفت؛ از مولا علیرو به منبر کرد و با خون جگر فریاد شد
بر سر این بیتفاوت مردمِ از حق گریزدر میان صحن مسجد با تشر فریاد شد::آه اما هر چه او فریاد شد، فریاد شددید تنها عدهای را مات و مضطر در سکوت
بعد از آن زهرای اطهر ذره ذره آب شدشد شبیه یک خیالِ گریهآور در سکوت
در غریبی گوشۀ آن خانۀ ماتمزدهماند تا جان داد روزی بین بستر در سکوت
غسل داد او را امیرالمؤمنین با اشک چشمزیر نور ماه، با چندین کبوتر در سکوت
روی برگ لالهها با خون دل باید نوشتنیمهشب تشییع شد آن یاسِ پرپر در سکوت
از امیرالمؤمنین آن شب امانت را گرفتدر میان قبر، دستانِ پیمبر در سکوت
ناکجاآباد شد دنیای بعد از فاطمهبینهایت شد غم ساقی کوثر در سکوت
میرسد پایان این جریان به روز رستخیزمیرسد وقتی سواره بین محشر در سکوت
۱۷:۵۰
ای جانِ جهان، جهانِ جان ادرکنیقیّوم زمین و آسمان، ادرکنی 
۱۸:۳۹
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
فهرست جزئیات کمک های جمع شده طی ماه گذشته، همراه با تصویر اقلام موجود در هر بسته و فاکتور خرید آنها. (بسته های خریداری و توزیع شده در مهر ماه)
۱۷:۴۴
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۱۷:۴۴
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۱۷:۴۴
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۱۷:۴۴
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۱۷:۴۴
ماه چهاردهم
جمعسپاری مالی
۱۷:۴۴