واژۀ ۱۳۳: Part /ˈpɑːrt/ nounجزء، بخش، تکه
مثال:Azerbaijan used to be a part of Iran not long ago.در گذشته نه چندان دور، آذربایجان جزئی از ایران بود.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:Azerbaijan used to be a part of Iran not long ago.در گذشته نه چندان دور، آذربایجان جزئی از ایران بود.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۶:۳۰
-829284608_-1730601714.opus
۰۰:۰۸-۵۲.۳۳ کیلوبایت
۶:۳۰
واژۀ ۱۳۴: Viper /ˈvaɪpər/ nounافعی
مثال:Eels produce electricity, while vipers consume it.مارماهی ها برق تولید میکنند، در حالیکه افعی ها آن را مصرف میکنند.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:Eels produce electricity, while vipers consume it.مارماهی ها برق تولید میکنند، در حالیکه افعی ها آن را مصرف میکنند.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۶:۲۴
1142955778_671693855.opus
۰۰:۰۸-۵۶.۱۲ کیلوبایت
۶:۲۴
واژۀ ۱۳۵: Dual /ˈduːəl/ adjective دوگانه، مضاعف
مثال:Some people would kill to have dual citizenship from certain countries. بعضیا میمیرن واسه داشتن تابعیت مضاعف بعضی کشورها.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:Some people would kill to have dual citizenship from certain countries. بعضیا میمیرن واسه داشتن تابعیت مضاعف بعضی کشورها.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۶:۵۱
-80797952_-1690646575.opus
۰۰:۰۸-۵۴.۹۸ کیلوبایت
۶:۵۲
واژۀ ۱۳۶: Consultant /kənˈsəltənt/ nounمشاور
مثال:Sons are always the best consultants for their fathers, especially when the father is the president. پسرها همیشه بهترین مشاوران پدر خود هستند، خصوصا وقتی که پدرشان رئیس جمهور باشد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:Sons are always the best consultants for their fathers, especially when the father is the president. پسرها همیشه بهترین مشاوران پدر خود هستند، خصوصا وقتی که پدرشان رئیس جمهور باشد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۷:۵۸
-1426907392_-725790087.opus
۰۰:۰۹-۶۱.۵۸ کیلوبایت
۷:۵۸
واژۀ ۱۳۷: Grave /ˈɡreɪv/ nounمقبره
مثال:The grave of Saint-Simon, one of Jesus Christ's apostles, has been destroyed by the Zionists in Lebanon. مقبره حضرت شمعون، یکی از حواریون عیسی مسیح(ع)، در لبنان توسط صهیونیستها تخریب شده است.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:The grave of Saint-Simon, one of Jesus Christ's apostles, has been destroyed by the Zionists in Lebanon. مقبره حضرت شمعون، یکی از حواریون عیسی مسیح(ع)، در لبنان توسط صهیونیستها تخریب شده است.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۷:۴۹
2090475264_203939516.opus
۰۰:۱۱-۷۱.۷۴ کیلوبایت
۷:۵۰
واژۀ ۱۳۸: Thank /ˈθæŋk/ verbتشکر کردن
مثال:Tahrir-al-Sham thanked Israel for assassination of leaders of resistance forces.تحریر الشام از اسرائیل برای ترور رهبران نیروهای مقاومت تشکر کرد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:Tahrir-al-Sham thanked Israel for assassination of leaders of resistance forces.تحریر الشام از اسرائیل برای ترور رهبران نیروهای مقاومت تشکر کرد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۷:۲۰
-1295180030_-114998247.opus
۰۰:۰۹-۶۲.۲ کیلوبایت
۷:۲۱
واژۀ ۱۳۹: Prevent /prɪˈvent/ verbجلوگیری کردن
مثال:Syria's main problem is the absence of some delicate person to prevent the war with a twit.مشکل اصلی سوریه، نبودِ یک انسان ظریف است که با یک توئیت جلوی جنگ را بگیرد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:Syria's main problem is the absence of some delicate person to prevent the war with a twit.مشکل اصلی سوریه، نبودِ یک انسان ظریف است که با یک توئیت جلوی جنگ را بگیرد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۷:۲۳
387391235_-660124938.opus
۰۰:۰۹-۶۲.۰۴ کیلوبایت
۷:۲۳
واژۀ ۱۴۰: Standing /ˈstændɪŋ/ adjective ایستاده
مثال:Mirza died standing.میرزا ایستاده مرد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:Mirza died standing.میرزا ایستاده مرد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۶:۳۰
-1323360512_1807238996.opus
۰۰:۰۶-۳۹.۶۹ کیلوبایت
۶:۳۱
واژۀ ۱۴۱: Eat out /ˈiːt ˈaʊt/ verbبیرون غذا خوردن، رستوران رفتن
مثال:Iran's minister of foreign affairs ate out in Damascus. وزیر امور خارجه ایران در دمشق به رستوران رفت.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:Iran's minister of foreign affairs ate out in Damascus. وزیر امور خارجه ایران در دمشق به رستوران رفت.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۶:۴۰
-1563353341_-2117135043.opus
۰۰:۰۸-۵۱.۲ کیلوبایت
۶:۴۰
واژۀ ۱۴۲: Curfew /ˈkɜːrfjuː/ nounحکومت نظامی
مثال:South Korea declared curfew.کره جنوبی اعلام حکومت نظامی کرد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
مثال:South Korea declared curfew.کره جنوبی اعلام حکومت نظامی کرد.
به کانال «روزی یک واژه» بپیوندید:@OneWordADay
۶:۰۱
-1033691391_-1803192178.opus
۰۰:۰۷-۴۳.۲۵ کیلوبایت
۶:۰۲