پاتوق معرفی کتاب
#اخبار_کتاب رهبر انقلاب در تقریظ کتاب #ایستگاه_خیابان_روزولت : «به جنگ روایتها توجه لازم را نکردهایم؛ این کتاب پُرکننده یک خلأ رسانهای تبلیغاتی است» تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت»، صبح چهارشنبه ۹ آبان ۱۴۰۳ طی مراسمی در مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شد. متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است: بسمهتعالی این، گزارشی متقن و پرفایده از یک حادثهی مهم در تاریخ انقلاب یعنی تسخیر لانهی جاسوسی در سال ۵۸ است. این کتاب پُرکنندهی یکی از خلأهای رسانهئی و تبلیغاتی ما است. ما به جنگ روایتها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکردهایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان دادهاند. باید از نویسندهی این کتاب و تلاش ارزشمندش قدردانی شود بخاطر اقدام هشیارانهاش در این عرصهی مهم. نثر کتاب روان و رسا و تحقیق و تحلیلهای آن منطقی و صادقانه و قانعکننده است. ـ نام انتخاب شده برای کتاب عالی است. مهر ماه ۱۴۰۳ #تقریظ_رهبری با ما کتاب بخوانید پاتوق معرفی کتاب @PMKetab
۱۷:۲۱
۷:۵۷
بسم الله
در قسمتی از پیشگفتار کتاب #ایستگاه_خیابان_روزولت میخوانیم:
در آبان ۱۳۶۱، همان روزهایی که جامعه ی ایران مراسم بزرگداشت سومین سالروز تسخیر سفارت آمریکا را برگزار می کرد، کنفرانس مهمی در شهر فیلادلفیای ایالات متحده جریان داشت. میزبان این کنفرانس، انجمن مطالعات خاورمیانه ی آمریکای شمالی بود و میهمانان آن اغلب اساتید دانشگاه های مختلف ایالات متحده، بویژه اساتید ایرانی تبار، بودند. تقارن زمانی کنفرانس و سالگرد واقعه ی تصرف سفارت آمریکا در تهران، بخش قابل توجهی از مباحث کنفرانس را به مسائل ایران سوق می داد.یکی از سخنران های کنفرانس جان لیمبرت، استاد دانشگاه هاروارد بود. او کارمند بخش سیاسی سفارت آمریکا در تهران بود و در جریان واقعه ی ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به گروگان گرفته شد. لیمبرت در قسمتی از نطق خود به تفاوت روایت گری و تاریخ نگاری ایرانی و آمریکایی از یک واقعه ی مشترک پرداخت و جمله ی قابل تأملی به زبان راند: معمولاً تاریخ را فاتحان می نویسند، ولی به عنوان یک تاریخ شناس، باعث تعجب من است که تاکنون اکثر مطالبی که در مورد ایران نوشته شده از سوی بازنده ها، آمریکایی ها و عوامل شاه بوده است!اگرچه این ادعای لیمبرت تعمیم پذیر و مطلق نیست، اما دست کم در بعضی از موضوعات از جمله مسئله ی «روابط ایران و ایالات متحده» و به طور خاص «تسخیر سفارت آمریکا در تهران»، مشهود است. به جرأت می توان تصرف سفارت آمریکا در تهران و بسترها و پیامدهایش را یکی از مناطق محروم تاریخ نگاری ایران معاصر دانست؛ چرا که نزدیک به تمام آثار موجود در این موضوع، کتاب ها و مقالات ترجمه شده از منابع آمریکایی است که می کوشند روایت آمریکایی از این واقعه را تثبیت کنند. اغلب این آثار بر خاطرات گروگان ها، خاطرات مقامات وقت دولت آمریکا و گزارش های خبرگزاری ها و مطبوعات غربی تکیه دارند و استناد به مدارک و اسناد کمتر به چشم می خورد. وضعیت تاریخ شفاهی هم به همین شکل است؛ چند ده کتاب از خاطرات گروگان ها و مقامات آمریکایی به ثبت رسیده و ترجمه شده، اما شمار خاطرات دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و مقامات وقت ایرانی شاید به انگشتان یک دست هم نرسد. کتابی که اکنون در دستان شماست، تلاش دارد بر پایه ی اسناد معتبر، نقطه ی آغاز و عزیمت روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده ی آمریکا در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ را تشریح کند. طبیعی است شرح این روابط در این مقطع زمانی، جز با بررسی موشکافانه ی واقعه ی تسخیر سفارت آمریکا در تهران امکان پذیر نخواهد بود. نام کتاب، ایستگاه خیابان روزولت، گویای آن است که نمایندگی سیاسی آمریکا در تهران که در امتداد خیابان شهید مفتح(روزولت سابق) قرار داشت، بیش از آن که یک سفارتخانه با مأموریت های دیپلماتیک باشد، ایستگاه سازمان سی آی ای[CIA] با مأموریت های اطلاعاتی و عملیاتی بود. دیگر آن که واقعه ی ۱۳ آبان ۱۳۵۸ یک مقطع حیاتی در سپهر سیاست ایران است و بازیگران و ناظران سیاسی لاجرم باید در این ایستگاه توقف کنند و موضع خود در برابر این رویداد را روشن سازند.
قیمت: ۳۲۰ هزارتومان
#خرید_کتاب : @admin_book
#دقایقی_با_کتاب
با ما کتاب بخوانیدپاتوق معرفی کتاب@PMKetab
در قسمتی از پیشگفتار کتاب #ایستگاه_خیابان_روزولت میخوانیم:
در آبان ۱۳۶۱، همان روزهایی که جامعه ی ایران مراسم بزرگداشت سومین سالروز تسخیر سفارت آمریکا را برگزار می کرد، کنفرانس مهمی در شهر فیلادلفیای ایالات متحده جریان داشت. میزبان این کنفرانس، انجمن مطالعات خاورمیانه ی آمریکای شمالی بود و میهمانان آن اغلب اساتید دانشگاه های مختلف ایالات متحده، بویژه اساتید ایرانی تبار، بودند. تقارن زمانی کنفرانس و سالگرد واقعه ی تصرف سفارت آمریکا در تهران، بخش قابل توجهی از مباحث کنفرانس را به مسائل ایران سوق می داد.یکی از سخنران های کنفرانس جان لیمبرت، استاد دانشگاه هاروارد بود. او کارمند بخش سیاسی سفارت آمریکا در تهران بود و در جریان واقعه ی ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به گروگان گرفته شد. لیمبرت در قسمتی از نطق خود به تفاوت روایت گری و تاریخ نگاری ایرانی و آمریکایی از یک واقعه ی مشترک پرداخت و جمله ی قابل تأملی به زبان راند: معمولاً تاریخ را فاتحان می نویسند، ولی به عنوان یک تاریخ شناس، باعث تعجب من است که تاکنون اکثر مطالبی که در مورد ایران نوشته شده از سوی بازنده ها، آمریکایی ها و عوامل شاه بوده است!اگرچه این ادعای لیمبرت تعمیم پذیر و مطلق نیست، اما دست کم در بعضی از موضوعات از جمله مسئله ی «روابط ایران و ایالات متحده» و به طور خاص «تسخیر سفارت آمریکا در تهران»، مشهود است. به جرأت می توان تصرف سفارت آمریکا در تهران و بسترها و پیامدهایش را یکی از مناطق محروم تاریخ نگاری ایران معاصر دانست؛ چرا که نزدیک به تمام آثار موجود در این موضوع، کتاب ها و مقالات ترجمه شده از منابع آمریکایی است که می کوشند روایت آمریکایی از این واقعه را تثبیت کنند. اغلب این آثار بر خاطرات گروگان ها، خاطرات مقامات وقت دولت آمریکا و گزارش های خبرگزاری ها و مطبوعات غربی تکیه دارند و استناد به مدارک و اسناد کمتر به چشم می خورد. وضعیت تاریخ شفاهی هم به همین شکل است؛ چند ده کتاب از خاطرات گروگان ها و مقامات آمریکایی به ثبت رسیده و ترجمه شده، اما شمار خاطرات دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و مقامات وقت ایرانی شاید به انگشتان یک دست هم نرسد. کتابی که اکنون در دستان شماست، تلاش دارد بر پایه ی اسناد معتبر، نقطه ی آغاز و عزیمت روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده ی آمریکا در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ را تشریح کند. طبیعی است شرح این روابط در این مقطع زمانی، جز با بررسی موشکافانه ی واقعه ی تسخیر سفارت آمریکا در تهران امکان پذیر نخواهد بود. نام کتاب، ایستگاه خیابان روزولت، گویای آن است که نمایندگی سیاسی آمریکا در تهران که در امتداد خیابان شهید مفتح(روزولت سابق) قرار داشت، بیش از آن که یک سفارتخانه با مأموریت های دیپلماتیک باشد، ایستگاه سازمان سی آی ای[CIA] با مأموریت های اطلاعاتی و عملیاتی بود. دیگر آن که واقعه ی ۱۳ آبان ۱۳۵۸ یک مقطع حیاتی در سپهر سیاست ایران است و بازیگران و ناظران سیاسی لاجرم باید در این ایستگاه توقف کنند و موضع خود در برابر این رویداد را روشن سازند.
قیمت: ۳۲۰ هزارتومان
#خرید_کتاب : @admin_book
#دقایقی_با_کتاب
با ما کتاب بخوانیدپاتوق معرفی کتاب@PMKetab
۱۳:۵۷
۶:۵۰
۶:۵۰
۶:۵۰
۶:۵۰
۶:۵۰
۶:۵۰
بسم الله
کسانی که #مهارت_خواندن ندارند، مهارت #اندیشیدن هم ندارند
متن زیر را حتما با دقت بخوانید!
کاتبی را تصور کنید که بعد از اختراع ماشین چاپ، مشغول نوشتن متنی بود که تا به حال بارها و بارها آن را نوشته بود. چه احساسی داشت؟ احتمالاً با خودش فکر میکرد «مشغول چه کار بیهودهای هستم!» امروزه خیلی از آدمها وقتی مجبور میشوند متنی بنویسند که طولانیتر از سی کلمه است، همچین حسی پیدا میکنند. به خودشان میگویند: چه کسی متنی چنین طولانی را خواهد خواند؟ نکتۀ تلخ ماجرا این است که چندان اشتباه فکر نمیکنند. انسانها در خواندن متنهای طولانی به مشکل خوردهاند.
مجموعهای از ناشران، محققان، کتابداران و نویسندگان سراسر جهان، ماه پیش، با انتشار «مانیفست خواندنِ لیوبلینا» اعلام کردند: خواندنِ دیجیتال در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.
دستگاههای دیجیتال باعث شدهاند انسانهای امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانند. اما آنها دیگر مثل قبل نمیخوانند. خواندنِ دیجیتال، به شکلی روزافزون، به تجربهای تکهتکه، کوتاهمدت، سطحی و گذرا تبدیل شده است. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آنها در قالب متنهای چند کلمهای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه میشویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارتهای «خواندن عمیق» است.
خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته است. استیون پینگر، روانشناس و نویسندۀ آمریکایی، با رواج خواندنِ متنهای طولانی در بین عموم مردم از اواخر قرن هفدهم، توانایی «همدردی» کردن با دیگران در میان انسانها افزایش یافت.
مردم با خواندنِ متنهای مفصل دربارۀ زندگیِ دیگر انسانها، توانستند دنیا را از چشم آنها ببینند و این توانایی تأثیر بسیار مهمی در نگرش آنها دربارۀ موضوعاتی مثل بردهداری، شکنجه، ساحرهسوزی، استبداد و دیگر چیزها گذاشت. از نظر استیون پینکر، خواندنِ عمیق باعث «انقلاب نوعدوستانه»ای شد که بعدتر به رویدادهای دورانسازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه منتهی گردید. آنچه خواندنِ متنهای تکهپاره و کوتاه دیجیتال ما را از آن محروم میکند، دقیقاً همین توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران است.
ماریان وولف، محقق آمریکایی، مینویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرولکردن، نصفهنیمه خواندن یا ذخیرهکردن متنهاییم تا در آیندهای نامعلوم آنها را بخوانیم، چون این رسانه برای خواندنِ عمیق طراحی نشده است.
خواندن دیجیتال از دلایل مهم رواج «سادهگرایی» در دنیای امروز است. سادهگرایی یعنی تمایل به سادهکردن هر چیز پیچیده. اظهارنظرها و موضعگیریهای یکخطی، شفاف و سرراست و فرارکردن از درک عمیق و چندوجهی مسائل.
آنچه خواندید مروری است بر یادداشت اخیر سایمون کوپر در فایننشال تایمز با عنوان «نگاه انداختن، اسکن کردن، اسکرول کردن: دوران خواندن عمیق به پایان رسیده است» (Skimming, scanning, scrolling — the age of deep reading is over). این مطلب در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ به انتشار رسیده است.
اگر حواسمون نباشه روز بروز بیسواد تر خواهیم شد ، باید برای نسلهای بعدی فکری کرد
#فرهنگ_کتابخوانی
با ما کتاب بخوانیدپاتوق معرفی کتاب@PMKetab
کسانی که #مهارت_خواندن ندارند، مهارت #اندیشیدن هم ندارند
متن زیر را حتما با دقت بخوانید!
کاتبی را تصور کنید که بعد از اختراع ماشین چاپ، مشغول نوشتن متنی بود که تا به حال بارها و بارها آن را نوشته بود. چه احساسی داشت؟ احتمالاً با خودش فکر میکرد «مشغول چه کار بیهودهای هستم!» امروزه خیلی از آدمها وقتی مجبور میشوند متنی بنویسند که طولانیتر از سی کلمه است، همچین حسی پیدا میکنند. به خودشان میگویند: چه کسی متنی چنین طولانی را خواهد خواند؟ نکتۀ تلخ ماجرا این است که چندان اشتباه فکر نمیکنند. انسانها در خواندن متنهای طولانی به مشکل خوردهاند.
مجموعهای از ناشران، محققان، کتابداران و نویسندگان سراسر جهان، ماه پیش، با انتشار «مانیفست خواندنِ لیوبلینا» اعلام کردند: خواندنِ دیجیتال در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.
دستگاههای دیجیتال باعث شدهاند انسانهای امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانند. اما آنها دیگر مثل قبل نمیخوانند. خواندنِ دیجیتال، به شکلی روزافزون، به تجربهای تکهتکه، کوتاهمدت، سطحی و گذرا تبدیل شده است. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آنها در قالب متنهای چند کلمهای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه میشویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارتهای «خواندن عمیق» است.
خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته است. استیون پینگر، روانشناس و نویسندۀ آمریکایی، با رواج خواندنِ متنهای طولانی در بین عموم مردم از اواخر قرن هفدهم، توانایی «همدردی» کردن با دیگران در میان انسانها افزایش یافت.
مردم با خواندنِ متنهای مفصل دربارۀ زندگیِ دیگر انسانها، توانستند دنیا را از چشم آنها ببینند و این توانایی تأثیر بسیار مهمی در نگرش آنها دربارۀ موضوعاتی مثل بردهداری، شکنجه، ساحرهسوزی، استبداد و دیگر چیزها گذاشت. از نظر استیون پینکر، خواندنِ عمیق باعث «انقلاب نوعدوستانه»ای شد که بعدتر به رویدادهای دورانسازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه منتهی گردید. آنچه خواندنِ متنهای تکهپاره و کوتاه دیجیتال ما را از آن محروم میکند، دقیقاً همین توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران است.
ماریان وولف، محقق آمریکایی، مینویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرولکردن، نصفهنیمه خواندن یا ذخیرهکردن متنهاییم تا در آیندهای نامعلوم آنها را بخوانیم، چون این رسانه برای خواندنِ عمیق طراحی نشده است.
خواندن دیجیتال از دلایل مهم رواج «سادهگرایی» در دنیای امروز است. سادهگرایی یعنی تمایل به سادهکردن هر چیز پیچیده. اظهارنظرها و موضعگیریهای یکخطی، شفاف و سرراست و فرارکردن از درک عمیق و چندوجهی مسائل.
آنچه خواندید مروری است بر یادداشت اخیر سایمون کوپر در فایننشال تایمز با عنوان «نگاه انداختن، اسکن کردن، اسکرول کردن: دوران خواندن عمیق به پایان رسیده است» (Skimming, scanning, scrolling — the age of deep reading is over). این مطلب در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ به انتشار رسیده است.
اگر حواسمون نباشه روز بروز بیسواد تر خواهیم شد ، باید برای نسلهای بعدی فکری کرد
#فرهنگ_کتابخوانی
با ما کتاب بخوانیدپاتوق معرفی کتاب@PMKetab
۱۶:۲۸
۴:۳۵
بازارسال شده از KHAMENEI.IR
۷:۰۸
۱۷:۱۴
۱۷:۲۷
۱۸:۱۲
۱۸:۳۶
بازارسال شده از پاتوق کتاب کودک و نوجوان
۳:۵۸
بازارسال شده از پاتوق کتاب کودک و نوجوان
۴:۰۸
بازارسال شده از پاتوق کتاب کودک و نوجوان
۴:۱۵
بازارسال شده از تفسیر سوره جمعه
۵:۱۲