#روز_نگاشت - 1379#معلمان_دینی_دبستان
* یکشنبه – 20 آذر 1379 – 13 رمضان الکریم 1421 –10 دسامبر 2000
•• امروز جلسه ی چهاردهم از کلاس های دینی و قرآن و نماز کلاس دوم دبستان برگزار شد؛ با شروع کلاس دربارهی کسانی که هنوز دفاترشان کامل نشده یا به من نداده بودند توضیح کوتاهی دادم و البته گفتم که بچههایی که دفاترشان را داده اند خیلی خوب بوده است؛ برای هر کدام که مطلبی را برای امام زمان علیه السلام نوشته بودند در پایین آن مطلبی کوتاه نوشتم و در زیر صفحهای که مادران ابتکار زده و نوشته بودند التماس دعا، خطی نوشتم و تاریخ زدم. • داستانی از معجزات امیرالمؤمنین علیه السلام را گفتم: در راه جنگ، تشنگی یاران، دیدن صومعه، و راهبی که میگوید: یک چاه هست که فقط پیامبر آخرالزمان و جانشین حقیقی او میتوانند آن را معلوم کنند و اصلاً زندگی من و پدرانم در این جا به جهت دیدار آن هاست تا به ایشان ایمان بیاوریم. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دستور کندن جایی را میدهند و به سنگ میرسند. حضرت به داخل گودال رفته و سنگ را تکان میدهند و آب جاری می شود! ... • در ابتدای داستان از بچهها خواستم تا آن را به گونهای گوش کنند که بتوانند بعداً خلاصه ی آن را در دفترشان بنویسند. بعد از داستان هم فرصت دادم تا بنویسند و البته عدهای گفتند یادمان نیست و عدهای گفتند: آقا مثلاً حضرت علی علیه السلام چه چیز حقیقی پیامبر بودند و من پاسخ دادم: جانشین. یعنی در واقع بعضی از کلمات کلیدی داستان یادشان نبود که تذکّر دادم. بعد البته بیرون از کلاس برای کسانی که مراجعه میکردند و میگفتند یادمان نیست گفتم یک بار دیگر برایتان تکرار خواهم کرد.
http://sm-kheradmand.com
* یکشنبه – 20 آذر 1379 – 13 رمضان الکریم 1421 –10 دسامبر 2000
•• امروز جلسه ی چهاردهم از کلاس های دینی و قرآن و نماز کلاس دوم دبستان برگزار شد؛ با شروع کلاس دربارهی کسانی که هنوز دفاترشان کامل نشده یا به من نداده بودند توضیح کوتاهی دادم و البته گفتم که بچههایی که دفاترشان را داده اند خیلی خوب بوده است؛ برای هر کدام که مطلبی را برای امام زمان علیه السلام نوشته بودند در پایین آن مطلبی کوتاه نوشتم و در زیر صفحهای که مادران ابتکار زده و نوشته بودند التماس دعا، خطی نوشتم و تاریخ زدم. • داستانی از معجزات امیرالمؤمنین علیه السلام را گفتم: در راه جنگ، تشنگی یاران، دیدن صومعه، و راهبی که میگوید: یک چاه هست که فقط پیامبر آخرالزمان و جانشین حقیقی او میتوانند آن را معلوم کنند و اصلاً زندگی من و پدرانم در این جا به جهت دیدار آن هاست تا به ایشان ایمان بیاوریم. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دستور کندن جایی را میدهند و به سنگ میرسند. حضرت به داخل گودال رفته و سنگ را تکان میدهند و آب جاری می شود! ... • در ابتدای داستان از بچهها خواستم تا آن را به گونهای گوش کنند که بتوانند بعداً خلاصه ی آن را در دفترشان بنویسند. بعد از داستان هم فرصت دادم تا بنویسند و البته عدهای گفتند یادمان نیست و عدهای گفتند: آقا مثلاً حضرت علی علیه السلام چه چیز حقیقی پیامبر بودند و من پاسخ دادم: جانشین. یعنی در واقع بعضی از کلمات کلیدی داستان یادشان نبود که تذکّر دادم. بعد البته بیرون از کلاس برای کسانی که مراجعه میکردند و میگفتند یادمان نیست گفتم یک بار دیگر برایتان تکرار خواهم کرد.
http://sm-kheradmand.com
۱۲:۳۳
#روز_نگاشت - 1379#معلمان_دینی_دبستان #مسؤولان_نماز_دبستان
* چهارشنبه – 23 آذر 1379 – 16 رمضان الکریم 1421 –13 دسامبر 2000
• امروز جلسه ی پانزدهم از کلاس های دینی و قرآن و نماز کلاس دوم دبستان برگزار شد؛ وارد کلاس که شدم ابتدا توضیحی درباره ی داستانی که باید مینوشتند دادم. یعنی در واقع در چند جمله خلاصهای گفتم برای آن ها که یادشان رفته بود. آن ها که نوشته بودند بدفاترشان را جمع کردم و تا ظهر خواندم و تشکر و آفرین نوشتم و دفاتر را بازگرداندم. • در ادامه ی کلاس، نوار قرائت سوره ی «حمد و توحید» را با صدای خودم گذاشتم و در این حال پای تخته یک «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشتم و بعد «س» را رنگ دیگری کردم، و «ح» رحمان را نیز با همان رنگ رنگی کردم. از بچهها خواستم راه رفتن مرا دقّت کنند. راه میرفتم و در تلفظ هر سکونی میایستادم و چند بار این را تکرار کردم و بعد پای تخته علامت ساکن را گذاردم و گفتم هرجا این را ببینیم یعنی ساکن و ثابت میایستیم. بعد بچهها برگههایی را که صبحها در قرآن صبحگاهی استفاده میکنند و چند سوره روی آن است روی میز گذاردند و ساکنهای سوره حمد را شمردند ... با شور و هیجان ... ۱۸ ، ۲۰ ، ۱۲ و خلاصه ۳۵ که درست بود. • با هم سوره ی مبارکه ی «حمد و توحید» را میخواندیم به این شکل که من در کلاس راه میرفتم تکه تکه آیه آیه یا کوچکتر میخواندم و سر هر ساکن و تشدیدی مکث میکردم و بچهها عین من و بعد از من تکرار میکردند. از یکی دو تا از بچهها هم برای امتحان استفاده شد تا در کلاس راه روند و در حال خواندن آیات سورههایی که میدانند مثل توحید مکث کوتاهی داشته باشند.
http://sm-kheradmand.com
* چهارشنبه – 23 آذر 1379 – 16 رمضان الکریم 1421 –13 دسامبر 2000
• امروز جلسه ی پانزدهم از کلاس های دینی و قرآن و نماز کلاس دوم دبستان برگزار شد؛ وارد کلاس که شدم ابتدا توضیحی درباره ی داستانی که باید مینوشتند دادم. یعنی در واقع در چند جمله خلاصهای گفتم برای آن ها که یادشان رفته بود. آن ها که نوشته بودند بدفاترشان را جمع کردم و تا ظهر خواندم و تشکر و آفرین نوشتم و دفاتر را بازگرداندم. • در ادامه ی کلاس، نوار قرائت سوره ی «حمد و توحید» را با صدای خودم گذاشتم و در این حال پای تخته یک «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشتم و بعد «س» را رنگ دیگری کردم، و «ح» رحمان را نیز با همان رنگ رنگی کردم. از بچهها خواستم راه رفتن مرا دقّت کنند. راه میرفتم و در تلفظ هر سکونی میایستادم و چند بار این را تکرار کردم و بعد پای تخته علامت ساکن را گذاردم و گفتم هرجا این را ببینیم یعنی ساکن و ثابت میایستیم. بعد بچهها برگههایی را که صبحها در قرآن صبحگاهی استفاده میکنند و چند سوره روی آن است روی میز گذاردند و ساکنهای سوره حمد را شمردند ... با شور و هیجان ... ۱۸ ، ۲۰ ، ۱۲ و خلاصه ۳۵ که درست بود. • با هم سوره ی مبارکه ی «حمد و توحید» را میخواندیم به این شکل که من در کلاس راه میرفتم تکه تکه آیه آیه یا کوچکتر میخواندم و سر هر ساکن و تشدیدی مکث میکردم و بچهها عین من و بعد از من تکرار میکردند. از یکی دو تا از بچهها هم برای امتحان استفاده شد تا در کلاس راه روند و در حال خواندن آیات سورههایی که میدانند مثل توحید مکث کوتاهی داشته باشند.
http://sm-kheradmand.com
۱۲:۴۸
۳:۴۸
#روز_نگاشت - 1393#سرگذشت_ها
شنبه – 7 تیر 1393 – 30 شعبان 1435 – 28 ژوئن 2014
• امروز مطالعه ی کتابِ «دکتر شریعتی در آئینه ی خاطرات» اثر شعبان علی لامعی، انتشارات رامند، چاپ سوم، منتشر شده در سال 1386 و در 432 صفحه را به پایان رساندم.• کتاب را از کتابخانه ی ارغوان امانت گرفتم. شریعتی را عمدتاً از نگاه علاقه مندان و حتی شیفتگانش مورد بررسی قرار داده است. البته از این نویسنده (آقای لامعی) قبلا هم مطالبی خوانده ام، ضمن تلاش در جمع آوریِ مطالب، خودش نیز سو گیری هائی دارد.• به اطلاعاتم افزوده شد و البته فیش برداری هایی هم انجام دادم.• بخشی از این کتاب را در سفر به «شهمیرزاد» در استان سمنان و در وقت های آزاد یا استراحت و حتی معطلی های پشت فرمان خواندم؛ قسمت های دیگر آن نیز معمولاً حاصل مطالعات پیش از خواب بود!• #شریعتی مخالفان سرسخت و شیفتگانِ سرسخت تری دارد! در همین کتاب هم آقای لامعی با ملاحظاتی جملاتی از مخالفان و نقادان شریعتی را که عمدتاً هم از جامعه ی دانشگاهی هستند آورده است ولی به هر دلیلی از نقدهای اعتقادی بر دکتر شریعتی و التقاط های نهفته و آشکار در سخنانِ او سخنی به میان نیاورده است!• دکتر سیدحسین نصر توضیحاتی را پیرامون دکتر شریعتی می دهد که برای شیفتگانِ او و آنان که مبارزه گری خود را ثمره ی اندیشه های او می دانند قابل پذیرش نیست! ... در عین حال گروه هایی در دهه ی 1360 وجود دارند که با نام و یاد شریعتی دست به ترور می زده اند! ... و البته کسانی هم با مستندات علمی راجع به نقل قول ها و استنتاج های او سخنان محکمی دارند! (مثل مقاله ی جناب آقای مرتضی فرج پور با عنوانِ «بررسی منابع کتاب اسلام شناسی شریعتی»).• این که آثار دکتر چقدر مورد مطالعه ی جامعه ی جوان و اندیشه ورزِ امروز است قابل بررسی است اما این که اثرات نگاه او در زوایای پنهان و آشکارِ اندیشه ی برخی صاحب نظران جامعه، خود نمایی می کند برای آنان که با اندیشه های او آشنایند روشن است!• به هر ترتیب علی شریعتی نیز مثل دیگران، مصون از خطا نیست و حتما برخی سخنان و قضاوتهایش راهی به بیراهه است! سخنان او در اسلام شناسی، مباحثش در موضوع امامت و حجت الله، و مواردی دیگر با مبانی قرآنی، روایی و حتی تاریخی ناسازگار است. برخی گزارش های او گویی بیش از آن که نتیجه ی مطالعات پژوهشی باشد ثمره ی فضای پرشور مخاطبان بوده است!!• آن چه روشن است افراد زیادی بیش از آن که با نوشته ها مأنوس باشند با عکس ها استدلال می کنند! تابلوی این سوی دانشگاه تصویرهای مختلف شریعتی را تعویض می کند و تابلوهای آن سو ...! عده ای به این اسم پناه می برند و عده ای به آن اسم! ... و جامعه در جهل و درد می سوزد!!• دردا که درد ما به دوایی نمی رسد • وین کار ما به برگ و نوایی نمی رسد• در کاروان غم چو جرس ناله می کنم • در گوش ما چو بانگ درایی نمی رسد• راهی که می رویم به پایان نمیبریم • جهدی که می کنیم بجایی نمی رسد• این پای خسته جز ره حرمان نمی رود • وین دست بسته جز به دعایی نمی رسد• بر ما ز عشقِ قامت و بالاش یک نفس • ممکن نمی شود که بلایی نمی رسد• هرگز دمی به گوش گدایانِ کوی عشق • از خوان پادشاه صلایی نمی رسد
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
شنبه – 7 تیر 1393 – 30 شعبان 1435 – 28 ژوئن 2014
• امروز مطالعه ی کتابِ «دکتر شریعتی در آئینه ی خاطرات» اثر شعبان علی لامعی، انتشارات رامند، چاپ سوم، منتشر شده در سال 1386 و در 432 صفحه را به پایان رساندم.• کتاب را از کتابخانه ی ارغوان امانت گرفتم. شریعتی را عمدتاً از نگاه علاقه مندان و حتی شیفتگانش مورد بررسی قرار داده است. البته از این نویسنده (آقای لامعی) قبلا هم مطالبی خوانده ام، ضمن تلاش در جمع آوریِ مطالب، خودش نیز سو گیری هائی دارد.• به اطلاعاتم افزوده شد و البته فیش برداری هایی هم انجام دادم.• بخشی از این کتاب را در سفر به «شهمیرزاد» در استان سمنان و در وقت های آزاد یا استراحت و حتی معطلی های پشت فرمان خواندم؛ قسمت های دیگر آن نیز معمولاً حاصل مطالعات پیش از خواب بود!• #شریعتی مخالفان سرسخت و شیفتگانِ سرسخت تری دارد! در همین کتاب هم آقای لامعی با ملاحظاتی جملاتی از مخالفان و نقادان شریعتی را که عمدتاً هم از جامعه ی دانشگاهی هستند آورده است ولی به هر دلیلی از نقدهای اعتقادی بر دکتر شریعتی و التقاط های نهفته و آشکار در سخنانِ او سخنی به میان نیاورده است!• دکتر سیدحسین نصر توضیحاتی را پیرامون دکتر شریعتی می دهد که برای شیفتگانِ او و آنان که مبارزه گری خود را ثمره ی اندیشه های او می دانند قابل پذیرش نیست! ... در عین حال گروه هایی در دهه ی 1360 وجود دارند که با نام و یاد شریعتی دست به ترور می زده اند! ... و البته کسانی هم با مستندات علمی راجع به نقل قول ها و استنتاج های او سخنان محکمی دارند! (مثل مقاله ی جناب آقای مرتضی فرج پور با عنوانِ «بررسی منابع کتاب اسلام شناسی شریعتی»).• این که آثار دکتر چقدر مورد مطالعه ی جامعه ی جوان و اندیشه ورزِ امروز است قابل بررسی است اما این که اثرات نگاه او در زوایای پنهان و آشکارِ اندیشه ی برخی صاحب نظران جامعه، خود نمایی می کند برای آنان که با اندیشه های او آشنایند روشن است!• به هر ترتیب علی شریعتی نیز مثل دیگران، مصون از خطا نیست و حتما برخی سخنان و قضاوتهایش راهی به بیراهه است! سخنان او در اسلام شناسی، مباحثش در موضوع امامت و حجت الله، و مواردی دیگر با مبانی قرآنی، روایی و حتی تاریخی ناسازگار است. برخی گزارش های او گویی بیش از آن که نتیجه ی مطالعات پژوهشی باشد ثمره ی فضای پرشور مخاطبان بوده است!!• آن چه روشن است افراد زیادی بیش از آن که با نوشته ها مأنوس باشند با عکس ها استدلال می کنند! تابلوی این سوی دانشگاه تصویرهای مختلف شریعتی را تعویض می کند و تابلوهای آن سو ...! عده ای به این اسم پناه می برند و عده ای به آن اسم! ... و جامعه در جهل و درد می سوزد!!• دردا که درد ما به دوایی نمی رسد • وین کار ما به برگ و نوایی نمی رسد• در کاروان غم چو جرس ناله می کنم • در گوش ما چو بانگ درایی نمی رسد• راهی که می رویم به پایان نمیبریم • جهدی که می کنیم بجایی نمی رسد• این پای خسته جز ره حرمان نمی رود • وین دست بسته جز به دعایی نمی رسد• بر ما ز عشقِ قامت و بالاش یک نفس • ممکن نمی شود که بلایی نمی رسد• هرگز دمی به گوش گدایانِ کوی عشق • از خوان پادشاه صلایی نمی رسد
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
۱۰:۳۹
#روز_نگاشت - 1381#سرگذشت_ها
* جمعه – 4 مرداد 1381 – 15 جمادی الاول 1423 –26 ژوئیه 2002
• امروز مطالعه ی کتابِ «دکتر علی شریعتی»، به قلم آقای ناصر نادری، در 94 صفحه، از انتشارات مدرسه، چاپ سوم منتشر شده در سال 1380 را به پایان رساندم. در توضیح این مجموعه کتاب که توسط سازمان پژوهش و برنامه ريزی آموزشی (دفتر انتشارات كمك آموزشی) منتشر شده است آمده: «مجموعه ی چهرههای درخشان، به منظور آشنا كردن نسل نوجوان و جوان با مشاهير و شخصيتهای معاصر تهيه و تدوين شده است؛ اين مجلد از مجموعه ياد شده به شرح زندگانی دكتر علي #شريعتی اختصاص دارد».• سوال اینجاست که با معرفی کردن چهره ای و درخشان خواندن او و ترویج و تکریم شخصیت او که حقیقتاً هم در این کتاب صورت گرفته، آیا آن همه سوال و شبهه و حتی انحرافاتِ در تحلیل ها و تاریخ، هم که در گفته ها و نوشته های ایشان است هم پاسخ گفته شده است؟! پس چگونه بچه ها را به شکلی مستقیم به سوی آموختن از این چهره ها ترغیب می کنیم؟!• خواننده ی این مجلد از دکتر شریعتی، یک فرد پر تلاش می بیند که بسیار ستوده شده است! اما آیا برای یک نوجوان کافی است که تنها در برابر شخصیت و فکر و آثار عده ای احساس تواضع کند؟ آیا او بعدها و در همین دوره ی نوجوانی و تحصیل، نقد و تحلیلی هم راجع به ایشان می خواند؟ آیا اساساً مطلوب نیست که بچه ها را به توانِ تحلیل اندیشه ها فرا بخوانیم تا شخصیت سازی ها! آن هم شخصیت هایی که در آثارشان خطاهای بسیار جدی وجود دارد!
http://sm-kheradmand.com
* جمعه – 4 مرداد 1381 – 15 جمادی الاول 1423 –26 ژوئیه 2002
• امروز مطالعه ی کتابِ «دکتر علی شریعتی»، به قلم آقای ناصر نادری، در 94 صفحه، از انتشارات مدرسه، چاپ سوم منتشر شده در سال 1380 را به پایان رساندم. در توضیح این مجموعه کتاب که توسط سازمان پژوهش و برنامه ريزی آموزشی (دفتر انتشارات كمك آموزشی) منتشر شده است آمده: «مجموعه ی چهرههای درخشان، به منظور آشنا كردن نسل نوجوان و جوان با مشاهير و شخصيتهای معاصر تهيه و تدوين شده است؛ اين مجلد از مجموعه ياد شده به شرح زندگانی دكتر علي #شريعتی اختصاص دارد».• سوال اینجاست که با معرفی کردن چهره ای و درخشان خواندن او و ترویج و تکریم شخصیت او که حقیقتاً هم در این کتاب صورت گرفته، آیا آن همه سوال و شبهه و حتی انحرافاتِ در تحلیل ها و تاریخ، هم که در گفته ها و نوشته های ایشان است هم پاسخ گفته شده است؟! پس چگونه بچه ها را به شکلی مستقیم به سوی آموختن از این چهره ها ترغیب می کنیم؟!• خواننده ی این مجلد از دکتر شریعتی، یک فرد پر تلاش می بیند که بسیار ستوده شده است! اما آیا برای یک نوجوان کافی است که تنها در برابر شخصیت و فکر و آثار عده ای احساس تواضع کند؟ آیا او بعدها و در همین دوره ی نوجوانی و تحصیل، نقد و تحلیلی هم راجع به ایشان می خواند؟ آیا اساساً مطلوب نیست که بچه ها را به توانِ تحلیل اندیشه ها فرا بخوانیم تا شخصیت سازی ها! آن هم شخصیت هایی که در آثارشان خطاهای بسیار جدی وجود دارد!
http://sm-kheradmand.com
۱۱:۲۷
۱۴:۲۵
#روز_نگاشت - 1403
* چهارشنبه – 5 اردیبهشت 1403 – 15 شوال 1445 – 24 آپریل 2024
به لطف خدای متعال توفیق یافتم تا معرفی مختصر و گذاری بر روایات کتاب «غیبت نعمانی» را در جلسهای با حضور جمعی از فرهیختگان و و دوستان متدینین مطرح نمایم؛ این که چه شد پیشنهاد بحث به کتاب غیبت نعمانی رسید خود فصلی مجزای از گفتار میطلبد اما به هر حال اولین جلسه از این مجموعه در تاریخ بیست و نهم فروردین 103 آغاز و امروز پیش و پس از نماز مغرب و عشا، نوبت دوم این برنامه در دو بخش ارائه گردید. عنوان این مجموعه را گذاشتم: «#مباحثاتی_پیرامون_کتاب_غیبت_نعمانی» که در این جا خلاصه ای از مطالب این نوبت به قلم یکی از بزرگواران آورده شده است: • یکی از روش های کسب معرفت خدا، شنیدن و خواندن روایات اهل بیت علیهم السلام است که باعث برکات زیادی در زندگی می شود. • در باب اول از کتاب شریف «غیبت نعمانی» درباره ی نگهداری سر اهل بیت علیهم السلام و خودداری از نشر آن برای غیر اهلش مطالبی آمده است. در روایت اول آن، امیرالمومنین علیه السلام فرموده اند: آیا می خواهید مردم خدا و رسولش را انکار کنند؟ پس با مردم چیزی از سخنان ما بگویید که در سطح فهم و توانشان هست. در روایت سوم از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: تنها معرفت و قبول بار ولایت ما کافی نیست، بلکه نگهداری و پوشیده داشتنش از کسی گه اهلش نیست هم لازم است. همچنان در این باب آمده است که: به شیعیان ما سلام برسانید و بگویید خدا رحمت کند کسانی را که با گفتن آن چه مردم به آن معرفت دارند علاقه ی آن ها به ما اهل بیت را بیشتر می کنند.• در روایت ششم آمده که امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس با نظر سوء، سخن ما را علیه ما پخش کند مثل کسی است که در برابر ما حق ما را انکار کند.• همچنان مولایمان امام صادق علیه السلام در روایت نهم می فرمایند: اگر دهان های شما لجام داشت من به هر کدام از شما آن چه برایتان سود داشت می گفتم.• سوال هایی مطرح شد: 1) چرا مرحوم نعمانی در ابتدای کتاب، دوازده روایت محکم درباره ی امامت و غیبت و امام زمان آورده که نباید سر اهل بیت علیهم السلام فاش شود؟ 2) اگر قرار بوده به کسی نگوییم پس هدف از نوشتن کتاب و روایات چیست؟• و پاسخ هایی مورد بحث قرار گرفت: 1) در اصلِ نشر وتبلیغ فرمایشات خاندان نبوت، تردیدی نیست، ولی بعضی از روایات را هر جایی نباید گفت که باعث دور شدن مخاطبین از اهل بیت علیهم السلام شود. 2) باید تشخیص دهیم که مخاطب ظرفیت لازم را داشته باشند؛ مثلا بعضی روایات را در مجلس خاص می توان گفت ولی در جمع عموم نباید گفت و از طرفی گفتن برخی روایات نیازمند طی مراحل و مقدماتی است.• در بخش دوم جلسه تذکری مهدوی از کتاب شریف «مکیال المکارم» بیان شد:• صاحب کتاب مکیال (که نام کتاب و دستور نوشتنش را امام زمان علیه السلام داده اند) روایات را از دید مهدوی دسته بندی کرده است. مثلا روایت آورده که دعا برای مومن چه برکاتی دارد و بعد اضافه کرده که امام زمان که سرور و آقای مومنان هستند، باید مورد دعا قرار گیرند.• یا درباره ی روز دحوالارض تاکید زیاد به دعا و قیام به بندگی شده است؛ همچنین در این روز در روایات امید به فرج امام زمان مطرح شده و مرحوم صاجب مکیال می فرماید: چون این روز، روزِ نعمت و رحمت و دعاست، باید خود را ملزم به دعا برای فرج امام زمان کنیم؛ یعنی توجه به روایات و روزها، همه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه و دعا برای ایشان معطوف شود.
http://sm-kheradmand.com
* چهارشنبه – 5 اردیبهشت 1403 – 15 شوال 1445 – 24 آپریل 2024
به لطف خدای متعال توفیق یافتم تا معرفی مختصر و گذاری بر روایات کتاب «غیبت نعمانی» را در جلسهای با حضور جمعی از فرهیختگان و و دوستان متدینین مطرح نمایم؛ این که چه شد پیشنهاد بحث به کتاب غیبت نعمانی رسید خود فصلی مجزای از گفتار میطلبد اما به هر حال اولین جلسه از این مجموعه در تاریخ بیست و نهم فروردین 103 آغاز و امروز پیش و پس از نماز مغرب و عشا، نوبت دوم این برنامه در دو بخش ارائه گردید. عنوان این مجموعه را گذاشتم: «#مباحثاتی_پیرامون_کتاب_غیبت_نعمانی» که در این جا خلاصه ای از مطالب این نوبت به قلم یکی از بزرگواران آورده شده است: • یکی از روش های کسب معرفت خدا، شنیدن و خواندن روایات اهل بیت علیهم السلام است که باعث برکات زیادی در زندگی می شود. • در باب اول از کتاب شریف «غیبت نعمانی» درباره ی نگهداری سر اهل بیت علیهم السلام و خودداری از نشر آن برای غیر اهلش مطالبی آمده است. در روایت اول آن، امیرالمومنین علیه السلام فرموده اند: آیا می خواهید مردم خدا و رسولش را انکار کنند؟ پس با مردم چیزی از سخنان ما بگویید که در سطح فهم و توانشان هست. در روایت سوم از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: تنها معرفت و قبول بار ولایت ما کافی نیست، بلکه نگهداری و پوشیده داشتنش از کسی گه اهلش نیست هم لازم است. همچنان در این باب آمده است که: به شیعیان ما سلام برسانید و بگویید خدا رحمت کند کسانی را که با گفتن آن چه مردم به آن معرفت دارند علاقه ی آن ها به ما اهل بیت را بیشتر می کنند.• در روایت ششم آمده که امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس با نظر سوء، سخن ما را علیه ما پخش کند مثل کسی است که در برابر ما حق ما را انکار کند.• همچنان مولایمان امام صادق علیه السلام در روایت نهم می فرمایند: اگر دهان های شما لجام داشت من به هر کدام از شما آن چه برایتان سود داشت می گفتم.• سوال هایی مطرح شد: 1) چرا مرحوم نعمانی در ابتدای کتاب، دوازده روایت محکم درباره ی امامت و غیبت و امام زمان آورده که نباید سر اهل بیت علیهم السلام فاش شود؟ 2) اگر قرار بوده به کسی نگوییم پس هدف از نوشتن کتاب و روایات چیست؟• و پاسخ هایی مورد بحث قرار گرفت: 1) در اصلِ نشر وتبلیغ فرمایشات خاندان نبوت، تردیدی نیست، ولی بعضی از روایات را هر جایی نباید گفت که باعث دور شدن مخاطبین از اهل بیت علیهم السلام شود. 2) باید تشخیص دهیم که مخاطب ظرفیت لازم را داشته باشند؛ مثلا بعضی روایات را در مجلس خاص می توان گفت ولی در جمع عموم نباید گفت و از طرفی گفتن برخی روایات نیازمند طی مراحل و مقدماتی است.• در بخش دوم جلسه تذکری مهدوی از کتاب شریف «مکیال المکارم» بیان شد:• صاحب کتاب مکیال (که نام کتاب و دستور نوشتنش را امام زمان علیه السلام داده اند) روایات را از دید مهدوی دسته بندی کرده است. مثلا روایت آورده که دعا برای مومن چه برکاتی دارد و بعد اضافه کرده که امام زمان که سرور و آقای مومنان هستند، باید مورد دعا قرار گیرند.• یا درباره ی روز دحوالارض تاکید زیاد به دعا و قیام به بندگی شده است؛ همچنین در این روز در روایات امید به فرج امام زمان مطرح شده و مرحوم صاجب مکیال می فرماید: چون این روز، روزِ نعمت و رحمت و دعاست، باید خود را ملزم به دعا برای فرج امام زمان کنیم؛ یعنی توجه به روایات و روزها، همه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه و دعا برای ایشان معطوف شود.
http://sm-kheradmand.com
۱۴:۵۹
۲۱:۴۷
۱۰:۱۸
#روز_نگاشت - 1430
* چهارشنبه – 12 اردیبهشت 1403 – 22 شوال 1445 – 1 می 2024
• امروز عصر تا حدود ساعت 21، سومین جلسه از مجموعه جلسات «مباحثاتی پیرامون کتاب شریف غیبت نعمانی» برگزار شد. خلاصه ی این نوبت به قلم یکی از علاقه مندان به مباحث دینی چنین است: • ابتدا مرور و تثبیتی بر مطالب جلسه ی گذشته انجام شد.• باب 2، حدیث 1، صفحه پنجاه و هشت کتاب غیبت نعمانی (چاپ صدوق):• در این روایت، رسول الله صل الله علیه و آله، از گروهی از یمنی ها، که قلب رقیق و ایمان راسخ دارند تجلیل کرده، فرموده اند که منصور وصیشان از این قوم است و در پاسخ به آنان که خواستار معرفی وصی ایشان شدند، عباراتی به این مضمون، بیان می فرمایند: خداوند برای مؤمنین با بینش و دل آگاه در وصی من، آیه و نشانه هایی قرار داده است؛ پس شناخت او برایتان روشن خواهد بود. در صفوف - این مردم - به چهره ها نگاه کنید با لطف و دستگیری خدا چهره ای که دل شما را به سمت خود می کشد، او وصی من است.• نکاتی مورد تأمل از این روایت:• 1. چه کنیم قلب سلیم و ایمان راسخ داشته باشیم، تا ما نیز مورد تجلیل رسول خاتم قرار گیریم؟• 2. باید با قلب رقیق و ایمان راسخ به دنبال حجت خدا بود تا به روشنی او را شناخت.• برای هر کدام از عبارات سلامت قلب، ایمان قلب، آرامش قلب و طمأنینه ی قلب، در قرآن آیه ای داریم که ظاهرش یک کلمه و یک حقیقت است با مراتب و شئون مختلف. • در مقابل سلامت قلب، #قساوت_قلب است. کسی با بیماری دل وارد بهشت نمی شود.• در روایات عصر ظهور است، که عده ای برای شناخت حضرت حجت، معجزاتی طلب می کنند؛ لیکن بعضی هنگامی که حضرت سخن می گویند، واضح حضرت را می شناسند. ویژگی این افراد این است که رقیق القلب و راسخ در ایمان هستند.• وجود نازنین امیرالمؤمنین علیه السلام، در خطبه ای، فضائلی برای افرادی که به دنبال حضرت حجت هستند بیان می نمایند، که یکی از آن ها این است که حضرت به قدرت الهی شان ایمان آن ها را راسخ کرده، در این مسیر رهایشان نمی کنند.• در هیاهوی زمانه خدای متعال به لطفش دل هایی را انتخاب نموده، آن ها را علاقمند به حجتش کرده است؛ این دل مشتاق حضرت، نعمت خداست. اگر خداوند این محبت را به هر دلی بدهد، آن دل قابل می شود. پروردگارا این محبت را روزی همه بگردان.• در موضوع سلامت قلب دو کتاب معرفی شد و توضیحاتی درباره هر کدام از این آثار بیان شد: کتاب قلب سلیم اثر مرحوم سیدعبدالحسین دستغیب و کتاب قساوت، بیماری مهلک، اثر مرحوم سیدمحمد ضیاءآبادی.
http://sm-kheradmand.com
* چهارشنبه – 12 اردیبهشت 1403 – 22 شوال 1445 – 1 می 2024
• امروز عصر تا حدود ساعت 21، سومین جلسه از مجموعه جلسات «مباحثاتی پیرامون کتاب شریف غیبت نعمانی» برگزار شد. خلاصه ی این نوبت به قلم یکی از علاقه مندان به مباحث دینی چنین است: • ابتدا مرور و تثبیتی بر مطالب جلسه ی گذشته انجام شد.• باب 2، حدیث 1، صفحه پنجاه و هشت کتاب غیبت نعمانی (چاپ صدوق):• در این روایت، رسول الله صل الله علیه و آله، از گروهی از یمنی ها، که قلب رقیق و ایمان راسخ دارند تجلیل کرده، فرموده اند که منصور وصیشان از این قوم است و در پاسخ به آنان که خواستار معرفی وصی ایشان شدند، عباراتی به این مضمون، بیان می فرمایند: خداوند برای مؤمنین با بینش و دل آگاه در وصی من، آیه و نشانه هایی قرار داده است؛ پس شناخت او برایتان روشن خواهد بود. در صفوف - این مردم - به چهره ها نگاه کنید با لطف و دستگیری خدا چهره ای که دل شما را به سمت خود می کشد، او وصی من است.• نکاتی مورد تأمل از این روایت:• 1. چه کنیم قلب سلیم و ایمان راسخ داشته باشیم، تا ما نیز مورد تجلیل رسول خاتم قرار گیریم؟• 2. باید با قلب رقیق و ایمان راسخ به دنبال حجت خدا بود تا به روشنی او را شناخت.• برای هر کدام از عبارات سلامت قلب، ایمان قلب، آرامش قلب و طمأنینه ی قلب، در قرآن آیه ای داریم که ظاهرش یک کلمه و یک حقیقت است با مراتب و شئون مختلف. • در مقابل سلامت قلب، #قساوت_قلب است. کسی با بیماری دل وارد بهشت نمی شود.• در روایات عصر ظهور است، که عده ای برای شناخت حضرت حجت، معجزاتی طلب می کنند؛ لیکن بعضی هنگامی که حضرت سخن می گویند، واضح حضرت را می شناسند. ویژگی این افراد این است که رقیق القلب و راسخ در ایمان هستند.• وجود نازنین امیرالمؤمنین علیه السلام، در خطبه ای، فضائلی برای افرادی که به دنبال حضرت حجت هستند بیان می نمایند، که یکی از آن ها این است که حضرت به قدرت الهی شان ایمان آن ها را راسخ کرده، در این مسیر رهایشان نمی کنند.• در هیاهوی زمانه خدای متعال به لطفش دل هایی را انتخاب نموده، آن ها را علاقمند به حجتش کرده است؛ این دل مشتاق حضرت، نعمت خداست. اگر خداوند این محبت را به هر دلی بدهد، آن دل قابل می شود. پروردگارا این محبت را روزی همه بگردان.• در موضوع سلامت قلب دو کتاب معرفی شد و توضیحاتی درباره هر کدام از این آثار بیان شد: کتاب قلب سلیم اثر مرحوم سیدعبدالحسین دستغیب و کتاب قساوت، بیماری مهلک، اثر مرحوم سیدمحمد ضیاءآبادی.
http://sm-kheradmand.com
۹:۰۱
#روز_نگاشت - 1403
*چهارشنبه - 30 خرداد 1403 - 12 ذی الحجه 1445 - 19 ژوئن 2024
• امروز عصر تا حدود ساعت 22 هشتمین جلسه از مجموعه ی «#مباحثاتی_پیرامون_کتاب_غیبت_نعمانی» برگزار شد که خلاصه ی آن به قلم یکی از بزرگواران چنین است:• ادامه گفتگو پیرامون روایت دوم از باب دوم:• بررسی «کتاب الله و اهل البیت فی حدیث ثقلین» از موسسه باقرالعلوم علیه السلام. این کتاب ظروف زمانی و مکانی حدیث ثقلین، را بیان می کند که در این جا زمان و موقف و مکان از هم جدا شده و ریشه یابی شده است. در بخش بعدی محتوای حدیث ثقلین بیان شده که این حدیث در منابع شیعه و کتب مختلف پیروان سقیفه با عبارات متفاوت نقل شده اما معنا و مفهوم یکسانی دارد. کتاب کاملیست که عموم افراد و پیروان سقیفه اگر با چنین کتابی و ادبیاتی مواجه شوند هیچ حرفی برای گفتن نخواهند داشت؛ مگر آن که عناد بورزند و الا مطلب تام و تمام است.• حدیث متواتر به حدیثی گفته می شود که گمان کذب به کسانی که آن را نقل می کنند برده نشود. • از دو تکنیک برای ماندگاری مطالب علمی می توان استفاده کرد: ۱- تصویر سازی ۲-خود آشکار سازی. گاهی نشان دادن کتاب، بهترین تبلیغ و نماد سازی و تصویر سازی برای مخاطب است؛ به عنوان مثال با نشان دادن کتاب الغدیر علامه ی امینی و برای پاسخ به این شبهه که غدیر امری نیست که شیعه بی جهت درباره اش سخن می گوید، می تواند مؤثر باشد که: ببینید! این کتاب یک عالم شیعی در ارتباط با اسناد، نقل ها، اشعار و شواهد و مطالب مربوط به واقعه ی غدیر است. یا مثلا با نشان دادن کتاب الذریعه برای پاسخ به این شبهه که شیعه اثری قابل دفاع و طرح ندارد؛ با نمایش دادم کتاب عبقات نیز می توان پاسخ به این شبهه مطرح شده که آیات و روایاتی که راجع به اهل بیت علیهم السلام و امیرالمومنین علیه السلام مستنداتی ندارد جواب داد. نمادها و اشکال و تصاویر در ذهن ها بهتر باقی می ماند تا گفتار. • برای خود آشکار سازی هم می توان تجربه ی شخصی خود را در ماجرا و پیشامدی مربط، همراه با احساسات خوب بیان کرد.• در تربیت دینی سه درجه وجود دارد: ۱-تبلیغ. ۲-تثبیت. ۳-پاسخ به شبهات.
https://t.me/Kheradmand_S_M
*چهارشنبه - 30 خرداد 1403 - 12 ذی الحجه 1445 - 19 ژوئن 2024
• امروز عصر تا حدود ساعت 22 هشتمین جلسه از مجموعه ی «#مباحثاتی_پیرامون_کتاب_غیبت_نعمانی» برگزار شد که خلاصه ی آن به قلم یکی از بزرگواران چنین است:• ادامه گفتگو پیرامون روایت دوم از باب دوم:• بررسی «کتاب الله و اهل البیت فی حدیث ثقلین» از موسسه باقرالعلوم علیه السلام. این کتاب ظروف زمانی و مکانی حدیث ثقلین، را بیان می کند که در این جا زمان و موقف و مکان از هم جدا شده و ریشه یابی شده است. در بخش بعدی محتوای حدیث ثقلین بیان شده که این حدیث در منابع شیعه و کتب مختلف پیروان سقیفه با عبارات متفاوت نقل شده اما معنا و مفهوم یکسانی دارد. کتاب کاملیست که عموم افراد و پیروان سقیفه اگر با چنین کتابی و ادبیاتی مواجه شوند هیچ حرفی برای گفتن نخواهند داشت؛ مگر آن که عناد بورزند و الا مطلب تام و تمام است.• حدیث متواتر به حدیثی گفته می شود که گمان کذب به کسانی که آن را نقل می کنند برده نشود. • از دو تکنیک برای ماندگاری مطالب علمی می توان استفاده کرد: ۱- تصویر سازی ۲-خود آشکار سازی. گاهی نشان دادن کتاب، بهترین تبلیغ و نماد سازی و تصویر سازی برای مخاطب است؛ به عنوان مثال با نشان دادن کتاب الغدیر علامه ی امینی و برای پاسخ به این شبهه که غدیر امری نیست که شیعه بی جهت درباره اش سخن می گوید، می تواند مؤثر باشد که: ببینید! این کتاب یک عالم شیعی در ارتباط با اسناد، نقل ها، اشعار و شواهد و مطالب مربوط به واقعه ی غدیر است. یا مثلا با نشان دادن کتاب الذریعه برای پاسخ به این شبهه که شیعه اثری قابل دفاع و طرح ندارد؛ با نمایش دادم کتاب عبقات نیز می توان پاسخ به این شبهه مطرح شده که آیات و روایاتی که راجع به اهل بیت علیهم السلام و امیرالمومنین علیه السلام مستنداتی ندارد جواب داد. نمادها و اشکال و تصاویر در ذهن ها بهتر باقی می ماند تا گفتار. • برای خود آشکار سازی هم می توان تجربه ی شخصی خود را در ماجرا و پیشامدی مربط، همراه با احساسات خوب بیان کرد.• در تربیت دینی سه درجه وجود دارد: ۱-تبلیغ. ۲-تثبیت. ۳-پاسخ به شبهات.
https://t.me/Kheradmand_S_M
۹:۲۰
#روز_نگاشت - 1403#برگزاری_سمینارها_سخنرانی_ها_جلسات_کلاس_ها_و_کارگاه_ها
* چهارشنبه – 11 مهر ماه 1403 – 28 ربیع الاول 1446 – 2 اکتبر 2024
• جلسه ی 12 از مجموعه ی «#مباحثاتی_پیرامون_کتاب_غیبت_نعمانی» را عصر امروز از حدود ساعت هفده و سی دقیقه تا حدود ساعت بیست برقرار کردیم. خلاصه ی این برنامه به قلم یکی از بزرگواران علاقه مند به مباحث دینی چنین است:• در ارتباط با تفسیر و ترجمه ی آیات باید گفت که ما عمدتاً در تفسیرها و توضیحاتمان ثقلینی صخن نمی گوئیم. یکی از آزمون هایی که از آحاد مردم می توان گرفت این است که در مورد معنای بعضی آیات که سوال می شود افراد فکر می کنند که ترجمه همان معناست و معنا همان حقیقت آیه است؛ به عنوان مثال آیه ی مبارکه ی 11 از سوره ی رعد است: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ. در ترجمه ی این آیه معمولاً چنین گفته می شود که: خداوند آن چه در قومی هست را تغییر نمی دهد مگر آن که آن چه در درونشان هست را تغییر دهند؛ در حالی که به روایات ذیل آیه که توجه کنیم معنایش این نیست. • اکثر ترجمه ها و تفاسیری که در دسترس ما قرار دارد در ارتباط با ایات علوی و مهدوی، هیچ اشاره ای به امام امیرالمومنین علیه السلام و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ندارند. • #قران خواندن ما ثقلینی نیست چون به روایات مربوط به آیات توجه نداریم. • تفسیر قرآن شیعه با تفسیر قران اهل سقیفه باید متفاوت باشد. • در معرفی کتاب «غیبت نعمانی» و توجه به روایات جمع آوری شده بیان شد که: در گام اول اسرار اهل بیت علیهم السلام را در هر جایی و به هر شکلی نباید بیان کرد و باید به مخاطب توجه داشت؛ اما باید او را یک قدم جلوتر برد و مراقب بود که به انکار نیفتد. در گام دوم «اعتصام به حبل الله» مورد توجه قرار گرفت. در گام سوم و باب سوم مطرح شد که بحث امامت بحثی است «جعل الله» و انتخاب مردم نیست. امانتی است که هر امام باید به امام بعدی بدهد. در باب چهارم آمده است که امامتی که درباره اش صحبت می شود هم در روایات شیعی و هم در روایات پیروان سقیفه منحصر است به ۱۲ امام علیهم السلام.• در بخش دوم جلسه باب سوم حدیث پنجم، مورد توجه قرار گرفت:• درمورد آیه ی ۵۸ از سوره ی مبارکه نساء، از امام باقر علیه السلام سوال شد: هماناخداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانشان برگردانید. امام باقر علیه السلام فرمودند: امر خداست به امامی از اهل بیت که امانت امامت را به امام بعد از خودش برساند و امام و حجت خدا اجازه ندارد که از این کار باز دارد؛ آیا این گونه نیست که خدای متعال می فرمایند: هنگامی که بین مردم حکم می کنید به دادگری حکم نمایید؟• در مورد آیه ی 11 از سوره ی مبارکه ی رعد هم اگر در ترجمه این آیه و به روایات ذیل آن توجه کنیم متوجه خواهیم شد که معنای ثقلینی آن با ترجمه ی ظاهری ایه تفاوت دارد؛ با توجه به روایت منظور این آیه آن است که: خدای متعال به همه ی مخلوقاتش نعمتهایی عطا کرده و تا زمانی که این مخلوقات سر ناشکری و کفر و طغیان و ناسپاسی نگذارند، خداوند از روی لطف، نعمتهایش را از انان سلب نمی کند. در حالی که چنین توضیح داده و ترجمه می شود که: تا زمانی که به خروش نیاییم خدا نعمتی به ما نمی دهد!• امام رضا علیه السلام ذیل این آیه می فرمایند: خدا از مردم سلب نعمت نمی کند مگر به خطاهایشان.
https://eitaa.com/s_m_kheradmand
* چهارشنبه – 11 مهر ماه 1403 – 28 ربیع الاول 1446 – 2 اکتبر 2024
• جلسه ی 12 از مجموعه ی «#مباحثاتی_پیرامون_کتاب_غیبت_نعمانی» را عصر امروز از حدود ساعت هفده و سی دقیقه تا حدود ساعت بیست برقرار کردیم. خلاصه ی این برنامه به قلم یکی از بزرگواران علاقه مند به مباحث دینی چنین است:• در ارتباط با تفسیر و ترجمه ی آیات باید گفت که ما عمدتاً در تفسیرها و توضیحاتمان ثقلینی صخن نمی گوئیم. یکی از آزمون هایی که از آحاد مردم می توان گرفت این است که در مورد معنای بعضی آیات که سوال می شود افراد فکر می کنند که ترجمه همان معناست و معنا همان حقیقت آیه است؛ به عنوان مثال آیه ی مبارکه ی 11 از سوره ی رعد است: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ. در ترجمه ی این آیه معمولاً چنین گفته می شود که: خداوند آن چه در قومی هست را تغییر نمی دهد مگر آن که آن چه در درونشان هست را تغییر دهند؛ در حالی که به روایات ذیل آیه که توجه کنیم معنایش این نیست. • اکثر ترجمه ها و تفاسیری که در دسترس ما قرار دارد در ارتباط با ایات علوی و مهدوی، هیچ اشاره ای به امام امیرالمومنین علیه السلام و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ندارند. • #قران خواندن ما ثقلینی نیست چون به روایات مربوط به آیات توجه نداریم. • تفسیر قرآن شیعه با تفسیر قران اهل سقیفه باید متفاوت باشد. • در معرفی کتاب «غیبت نعمانی» و توجه به روایات جمع آوری شده بیان شد که: در گام اول اسرار اهل بیت علیهم السلام را در هر جایی و به هر شکلی نباید بیان کرد و باید به مخاطب توجه داشت؛ اما باید او را یک قدم جلوتر برد و مراقب بود که به انکار نیفتد. در گام دوم «اعتصام به حبل الله» مورد توجه قرار گرفت. در گام سوم و باب سوم مطرح شد که بحث امامت بحثی است «جعل الله» و انتخاب مردم نیست. امانتی است که هر امام باید به امام بعدی بدهد. در باب چهارم آمده است که امامتی که درباره اش صحبت می شود هم در روایات شیعی و هم در روایات پیروان سقیفه منحصر است به ۱۲ امام علیهم السلام.• در بخش دوم جلسه باب سوم حدیث پنجم، مورد توجه قرار گرفت:• درمورد آیه ی ۵۸ از سوره ی مبارکه نساء، از امام باقر علیه السلام سوال شد: هماناخداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانشان برگردانید. امام باقر علیه السلام فرمودند: امر خداست به امامی از اهل بیت که امانت امامت را به امام بعد از خودش برساند و امام و حجت خدا اجازه ندارد که از این کار باز دارد؛ آیا این گونه نیست که خدای متعال می فرمایند: هنگامی که بین مردم حکم می کنید به دادگری حکم نمایید؟• در مورد آیه ی 11 از سوره ی مبارکه ی رعد هم اگر در ترجمه این آیه و به روایات ذیل آن توجه کنیم متوجه خواهیم شد که معنای ثقلینی آن با ترجمه ی ظاهری ایه تفاوت دارد؛ با توجه به روایت منظور این آیه آن است که: خدای متعال به همه ی مخلوقاتش نعمتهایی عطا کرده و تا زمانی که این مخلوقات سر ناشکری و کفر و طغیان و ناسپاسی نگذارند، خداوند از روی لطف، نعمتهایش را از انان سلب نمی کند. در حالی که چنین توضیح داده و ترجمه می شود که: تا زمانی که به خروش نیاییم خدا نعمتی به ما نمی دهد!• امام رضا علیه السلام ذیل این آیه می فرمایند: خدا از مردم سلب نعمت نمی کند مگر به خطاهایشان.
https://eitaa.com/s_m_kheradmand
۲۳:۱۲
۱:۰۲
۱۳:۴۳
۰:۱۵
گزاره هایی پیرامون #طلاق (12 - در پیام رسان بله)
* لزوماً هر دو مقصر نیستند!
یک عبارتی است که معمولاً در مواجهه با موضوع جدایی و طلاق به زبان عدهای جاری میشود؛ این جمله میتواند درست باشد اما نه همیشه و همه جا! و آن این است که «به هر حال هر دو طرف تقصیر دارند!»از آن جهت که ما راجع به معصومین سخن نمی گوئیم این جمله صحیح است؛ به هر حال هیچ کدام از طرفین نه زن و شوهر و نه خانوادههایشان مصون از خطا و معصوم نیستند، پس ممکن است در مواردی خطا کرده باشند، کوتاهی کرده باشند، دقتی نکرده باشد و یا حتی چیزی را بلد نبوده باشند که انجام دهند؛ به هر حال همه ی اینها در این جمله قرار می گیرد؛ گرچه معمولاً آن ها که این جمله را به کار میبرند مقصودشان مواردی که ممکن است یکی از خانوادهها یا طرفین بلد نباشد نیست. اما این جمله از کدام جهت غلط است؟واقعیت آن است که تجربه مشاورهای نگارنده ی این خطوط میگوید: گاهی در اختلافاتی این چنین که میشود گفت که واقعا طرفین مقصر نیستند! به عنوان مثال، مردی که با پیروی از شهوت و خواسته ی دل، با وجود تمام تلاشهای همسرش مسیری را طی میکند که موجب دلسردی همسر از ادامه ی تلاش هایش برای گرم نگه داشتن زندگی می شود (مثلاً به دنبال تجربه ی بودن با خانم های مختلف و نا اهل می رود) اگر به نقطهای رسید که دیگر نمیشد این خانواده را حفظ کرد، نمیتوان گفت: حالا که این زندگی به جدایی منتهی شد طرفین تقصیر دارند! بله! ممکن است که آن خانم توانمندی لازم برای درست کردن ته چین را نداشته باشد، یا ممکن است در جایی مادرش جملهای گفته باشد که داماد را خوش نیامده باشد، اما این علتها یا خطاها یا کوتاهیها یا نابلدیهاعامل این جدایی نیست! آیا می شود در این موقع گفت که: بالاخره در «طلاق» هر دو طرف مقصر هستند؟!در مثال دیگری اگر خانمی بر خلاف نظام سالم خانوادگی ارتباطات و گفتگوهایی داشته باشد که قابل دفاع نباشد و این روال با تذکر همسر یا بزرگتری دیگر متوقف نشود و کار را به آن جا برساند که اعتماد شوهر را به کلی سلب نماید و او دست از ادامه ی زندگی با او بشوید، یاز هم می شود گفت تقصیر طرفینی است؟حالا اگر پس از این اتفاقات کسی پای صحبت مقصر واقعی این مشکلات بنشیند آیا او خواهد گفت که من عامل مشکل بودم؟ یا از سکوت یا نبود همسر سابق خود سوء استفاده کرده و آن چه دلش می خواهد از حقیقت و غیر حقیقت بیان می کند؟ آیا این خانمی که در مثال اشاره شد، خواهد گفت که همسر من واقعاً برای من و خانواده ی من سنگ تمام گذاشت و ما نمکدان و نمک را زیر پا له کردیم؟ آیا آن آقا که در مثال آوردیم خواهد گفت که همسر من واقعاً ایرادی نداشت؛ تمام انرژی و توان و زیبایی اش را هم برای زندگی با من صرف کرد ولی من نتوانستم از پیروی دلم دست بردارم!البته آن چنان که در گزاره های دیگر نیز اشاره شده و می شود، گفتگو راجع به زندگی های دیگران و تجزیه و تحلیل و قضاوت کردن آدم های دیگر از کارهایی است که متأسفانه بر کام عده ای شیرین و گواراست! غافل از گدازه ای که برای نوشیدن خود به جوش می آورند!
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
* لزوماً هر دو مقصر نیستند!
یک عبارتی است که معمولاً در مواجهه با موضوع جدایی و طلاق به زبان عدهای جاری میشود؛ این جمله میتواند درست باشد اما نه همیشه و همه جا! و آن این است که «به هر حال هر دو طرف تقصیر دارند!»از آن جهت که ما راجع به معصومین سخن نمی گوئیم این جمله صحیح است؛ به هر حال هیچ کدام از طرفین نه زن و شوهر و نه خانوادههایشان مصون از خطا و معصوم نیستند، پس ممکن است در مواردی خطا کرده باشند، کوتاهی کرده باشند، دقتی نکرده باشد و یا حتی چیزی را بلد نبوده باشند که انجام دهند؛ به هر حال همه ی اینها در این جمله قرار می گیرد؛ گرچه معمولاً آن ها که این جمله را به کار میبرند مقصودشان مواردی که ممکن است یکی از خانوادهها یا طرفین بلد نباشد نیست. اما این جمله از کدام جهت غلط است؟واقعیت آن است که تجربه مشاورهای نگارنده ی این خطوط میگوید: گاهی در اختلافاتی این چنین که میشود گفت که واقعا طرفین مقصر نیستند! به عنوان مثال، مردی که با پیروی از شهوت و خواسته ی دل، با وجود تمام تلاشهای همسرش مسیری را طی میکند که موجب دلسردی همسر از ادامه ی تلاش هایش برای گرم نگه داشتن زندگی می شود (مثلاً به دنبال تجربه ی بودن با خانم های مختلف و نا اهل می رود) اگر به نقطهای رسید که دیگر نمیشد این خانواده را حفظ کرد، نمیتوان گفت: حالا که این زندگی به جدایی منتهی شد طرفین تقصیر دارند! بله! ممکن است که آن خانم توانمندی لازم برای درست کردن ته چین را نداشته باشد، یا ممکن است در جایی مادرش جملهای گفته باشد که داماد را خوش نیامده باشد، اما این علتها یا خطاها یا کوتاهیها یا نابلدیهاعامل این جدایی نیست! آیا می شود در این موقع گفت که: بالاخره در «طلاق» هر دو طرف مقصر هستند؟!در مثال دیگری اگر خانمی بر خلاف نظام سالم خانوادگی ارتباطات و گفتگوهایی داشته باشد که قابل دفاع نباشد و این روال با تذکر همسر یا بزرگتری دیگر متوقف نشود و کار را به آن جا برساند که اعتماد شوهر را به کلی سلب نماید و او دست از ادامه ی زندگی با او بشوید، یاز هم می شود گفت تقصیر طرفینی است؟حالا اگر پس از این اتفاقات کسی پای صحبت مقصر واقعی این مشکلات بنشیند آیا او خواهد گفت که من عامل مشکل بودم؟ یا از سکوت یا نبود همسر سابق خود سوء استفاده کرده و آن چه دلش می خواهد از حقیقت و غیر حقیقت بیان می کند؟ آیا این خانمی که در مثال اشاره شد، خواهد گفت که همسر من واقعاً برای من و خانواده ی من سنگ تمام گذاشت و ما نمکدان و نمک را زیر پا له کردیم؟ آیا آن آقا که در مثال آوردیم خواهد گفت که همسر من واقعاً ایرادی نداشت؛ تمام انرژی و توان و زیبایی اش را هم برای زندگی با من صرف کرد ولی من نتوانستم از پیروی دلم دست بردارم!البته آن چنان که در گزاره های دیگر نیز اشاره شده و می شود، گفتگو راجع به زندگی های دیگران و تجزیه و تحلیل و قضاوت کردن آدم های دیگر از کارهایی است که متأسفانه بر کام عده ای شیرین و گواراست! غافل از گدازه ای که برای نوشیدن خود به جوش می آورند!
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
۱۲:۰۳
۶:۰۳
#روز_نگاشت - 1401#بخوان_و_بخوان_و_بخوان #دیگر_مطالب
* جمعه – 12 اسفند 1401 – 10 شعبان المعظم 1444 – 3 مارس 2023
• امروز ظهر، مطالعه ی کتابِ «سیمای طلبه ی موفق؛ 110 عامل موفقیت طلاب علوم دینی» برگرفته از سخنرانی های آیت الله سیدصادق حسینی شیرازی، گرد آوری آقای میرزا مجتبی حیدری را در 175 صفحه، به پایان رساندم. • پی دی اف کتاب را به تدریج و در طی تقریبا 60 روز خواندم؛ البته نه 60 روز پشت سر هم! به تدریج می خواندم و بر مطالب و تذکراتش تأمل می کردم و آن چه را می توانستم به کار می گرفتم. • برای من که به معنای اصطلاحی طلبه نیستم جنبه های اخلاقی اش بیشتر قابل استفاده بود. گرچه مطالب آن برای هر مبلغی قابل بهره مندی است.
توجه: PDF کتاب در صفحه ی ریز قابل مطالعه است؛ البته این نسخه همراه با علامت گذاری ها و حاشیه نویسی های بنده است.
http://sm-kheradmand.com/Recommended/section5/section4/page153/lang/Fa.aspx
* جمعه – 12 اسفند 1401 – 10 شعبان المعظم 1444 – 3 مارس 2023
• امروز ظهر، مطالعه ی کتابِ «سیمای طلبه ی موفق؛ 110 عامل موفقیت طلاب علوم دینی» برگرفته از سخنرانی های آیت الله سیدصادق حسینی شیرازی، گرد آوری آقای میرزا مجتبی حیدری را در 175 صفحه، به پایان رساندم. • پی دی اف کتاب را به تدریج و در طی تقریبا 60 روز خواندم؛ البته نه 60 روز پشت سر هم! به تدریج می خواندم و بر مطالب و تذکراتش تأمل می کردم و آن چه را می توانستم به کار می گرفتم. • برای من که به معنای اصطلاحی طلبه نیستم جنبه های اخلاقی اش بیشتر قابل استفاده بود. گرچه مطالب آن برای هر مبلغی قابل بهره مندی است.
توجه: PDF کتاب در صفحه ی ریز قابل مطالعه است؛ البته این نسخه همراه با علامت گذاری ها و حاشیه نویسی های بنده است.
http://sm-kheradmand.com/Recommended/section5/section4/page153/lang/Fa.aspx
۲:۱۵
۳:۳۵
#معرفی
به لطف خدای متعال و عنایات ولیشتوفیق یافتیم تا از فروردین 1398 تا دی ماه 1403 تعداد 248 جلسه در محضر کتاب شریف #مکیال_المکارم_فی_فوائد_الدعاء_للقائم_عجل_الله_تعالی_فرجه بوده و از آیات و روایات مربوط به امام مهربانی ها بهره ببریم؛ این مجموعه جلسات ان شاء الله ادامه خواهد داشت.
در این جا لینک استفاده از فایل های صوتی جلسات برقرار شده در سیزده قسمتِ بیست جلسه ای تقدیم می گردد.
بخش اول فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page9.aspx
بخش دوم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page12.aspx
بخش سوم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page13.aspx
بخش چهارم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page29.aspx
بخش پنجم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page30.aspx
بخش ششم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page31.aspx
بخش هفتم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page32.aspx
بخش هشتم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page43.aspx
بخش نهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page44.aspx
بخش دهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page45.aspx
بخش یازدهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page49.aspx
بخش دوازدهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page53.aspx
بخش سیزدهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page56.aspx
ما عقل خویش را سر عشق تو باختیم بگذار عمر ما همه دیوانه بگذردسوگند می خوریم که ما گنج می شویمیک شب اگر که شاه ز ویرانه بگذرداین روزگار می گذر، خوب یا که بدبهتر که عمر ما در این خانه بگذرد ...
https://www.aparat.com/sm.kheradmand
به لطف خدای متعال و عنایات ولیشتوفیق یافتیم تا از فروردین 1398 تا دی ماه 1403 تعداد 248 جلسه در محضر کتاب شریف #مکیال_المکارم_فی_فوائد_الدعاء_للقائم_عجل_الله_تعالی_فرجه بوده و از آیات و روایات مربوط به امام مهربانی ها بهره ببریم؛ این مجموعه جلسات ان شاء الله ادامه خواهد داشت.
در این جا لینک استفاده از فایل های صوتی جلسات برقرار شده در سیزده قسمتِ بیست جلسه ای تقدیم می گردد.
بخش اول فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page9.aspx
بخش دوم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page12.aspx
بخش سوم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page13.aspx
بخش چهارم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page29.aspx
بخش پنجم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page30.aspx
بخش ششم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page31.aspx
بخش هفتم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page32.aspx
بخش هشتم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page43.aspx
بخش نهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page44.aspx
بخش دهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page45.aspx
بخش یازدهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page49.aspx
بخش دوازدهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page53.aspx
بخش سیزدهم فایل های خوانش کتاب شریف مکیال:http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page56.aspx
ما عقل خویش را سر عشق تو باختیم بگذار عمر ما همه دیوانه بگذردسوگند می خوریم که ما گنج می شویمیک شب اگر که شاه ز ویرانه بگذرداین روزگار می گذر، خوب یا که بدبهتر که عمر ما در این خانه بگذرد ...
https://www.aparat.com/sm.kheradmand
۷:۱۸