ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو رابا اسیر غم خود رحم چرا نیست تو را؟
#وحشی_بافقی
ble.ir/join/NTI1ZTgzND
#وحشی_بافقی
۲۱:۳۱
در میان قلب مردم رفت و آمد میکنیبا همین رفتارها من را مردد میکنیکافری بودم به چشمان تو اشهد گفتهامبا نگاهی سرد میرانی و مرتد میکنیخلوتی با خود بکن، قاضی کلاهت را بذارمن خوشم تنهای تنها با خودت بد میکنیقصه میبافی که هستی روزهای بعد راطرح میریزی بمانی بعد از آن رد میکنیآفتی حتی برای واژههای شعر منآخرش حرف از تاهل را مجرد میکنی
#ماشالا_دهدشتی
ble.ir/join/NTI1ZTgzND
#ماشالا_دهدشتی
۲۱:۲۹
می خواهمت چنانکه شب خسته خواب رامی جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبحیا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنانکه درختان برای بادیا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دلیا آنچنان که بالِ پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی می آفرینمتچونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخیبا چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
#قیصر_امینپور
ble.ir/join/NTI1ZTgzND
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبحیا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنانکه درختان برای بادیا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دلیا آنچنان که بالِ پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی می آفرینمتچونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخیبا چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
#قیصر_امینپور
۱۸:۵۹
تو هم روزی پیر میشویاما منپیرتر از این نخواهم شد...در لحظهای از عمرم متوقف شدممنتظرم بیاییو از برابر من بگذریزیبا،پیر شده،آراسته به نوریکه از تاریکی من دریغ کردهای....
#شمس_لنگرودی
ble.ir/join/NTI1ZTgzND
#شمس_لنگرودی
۱۹:۰۲
۱۰:۴۱
۱۰:۴۲
با وجود آن همه رویا که در سر داشتمعاقبت دست از تقلا کردنم برداشتم
فکر میکردم جواب خوب بودن، خوبی است شاکی ام از این خرافاتی که باور داشتم
عشق با آن قدرت بی انتها درمان نکردزخم هایی را که یک عمری به پیکر داشتم
شادی بسیار با اندوه کمتر؛ پیشکشکاش از شادی و غم سهم برابر داشتم
بس که ناکامی به چشمم دیده ام حس میکنمنسبتی انگار با گل های پر پر داشتم
شک ندارم اینچنین آسان نمی خوردم زمیندر کنار خود اگر من نیز باور داشتم
#الهام_دیداریان
ble.ir/join/NTI1ZTgzND
فکر میکردم جواب خوب بودن، خوبی است شاکی ام از این خرافاتی که باور داشتم
عشق با آن قدرت بی انتها درمان نکردزخم هایی را که یک عمری به پیکر داشتم
شادی بسیار با اندوه کمتر؛ پیشکشکاش از شادی و غم سهم برابر داشتم
بس که ناکامی به چشمم دیده ام حس میکنمنسبتی انگار با گل های پر پر داشتم
شک ندارم اینچنین آسان نمی خوردم زمیندر کنار خود اگر من نیز باور داشتم
#الهام_دیداریان
۲۱:۴۷
۲۱:۴۸
اگر خواستید برویدبروید و هرگز بازنگردیدلااقل به رفتن وفادار باشیدتا ما همبه فراموش شدنتان عادت کنیم
#محمود_درویش
@sokhanab
#محمود_درویش
۱۲:۲۵
۱۲:۲۷
۱۲:۲۸
حق نداری به کسی دل بدهی الا منپیش روی تو دوراهست فقط من یامن
عاشقم دست خودم نیست بهم میریزمکه تو هم بابقیه خوب شوی هم بامن
#مهیا_غلامی
@sokhanab
عاشقم دست خودم نیست بهم میریزمکه تو هم بابقیه خوب شوی هم بامن
#مهیا_غلامی
۲۱:۳۶
گر مرا ترک کنی من زِ غمت می سوزمآسمان را به زمين جان خودت می دوزمگر مرا ترک کنی ترک نفس خواهم کردبی وجود تو بدان خانه قفس خواهم کرد ...
#شهریار
@sokhanab
#شهریار
۲۱:۳۹
تعریف تو از عقل همان بود که باید
عقلی که نمی خواست سر عقل بیاید
یک عمر کشیدی نفس اما نکشیدی
آهی که از آیینه غباری بزداید
از گریه ی بر خویشتن و خنده ی دشمن
جانکاه تر، آهی ست که از دوست برآید
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم
در فکر چراغی ست که از من برباید
با آن که مرا از دل خود راند، بگویید
ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید
#فاضل_نظری
@sokhanab
عقلی که نمی خواست سر عقل بیاید
یک عمر کشیدی نفس اما نکشیدی
آهی که از آیینه غباری بزداید
از گریه ی بر خویشتن و خنده ی دشمن
جانکاه تر، آهی ست که از دوست برآید
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم
در فکر چراغی ست که از من برباید
با آن که مرا از دل خود راند، بگویید
ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید
#فاضل_نظری
۲۱:۴۱
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استشعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است
آنچنان می فشرد فاصله راه نفسمکه اگر زود اگر زود بیایی دیر است
رفتنت نقطه ی پایان خوشی هایم بوددلم از هرچه و هرکس که بگویی سیر است
خواب دیدم که برایم غزلی می خواندیدوستم داری و این خوب ترین تعبیر است
سایه ای مانده زِ من بی تو که در آینه همطرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است
کاش می بودی و با چشم خودت می دیدیکه چگونه نفسم با غم تو درگیر است
تارهای نفسم را به زمان می بافمکه تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است
#سوگل_مشایخی
@sokhanab
آنچنان می فشرد فاصله راه نفسمکه اگر زود اگر زود بیایی دیر است
رفتنت نقطه ی پایان خوشی هایم بوددلم از هرچه و هرکس که بگویی سیر است
خواب دیدم که برایم غزلی می خواندیدوستم داری و این خوب ترین تعبیر است
سایه ای مانده زِ من بی تو که در آینه همطرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است
کاش می بودی و با چشم خودت می دیدیکه چگونه نفسم با غم تو درگیر است
تارهای نفسم را به زمان می بافمکه تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است
#سوگل_مشایخی
۵:۱۳
۲۳:۰۶
سکوت میکنم امشب به جای گفتوشنودمرا ببخش که دل، گرم صحبت تو نبود
من آن تبسم بیپاسخم که هیچکسیبه یاد من غزل عاشقانهای نسرود
گناهکارم و در دام خود گرفتارماسیر در قفس تن به اتهام وجود
دروغ گفتم و سوگند خوردمآه ... دریغبخوان دوباره دلم را به جایگاه شهود
به آسمان حقیقت ببر مرا ای دوستکه عشقهای زمینی دل مرا نربود
#علی_مقیمی
@sokhanab
من آن تبسم بیپاسخم که هیچکسیبه یاد من غزل عاشقانهای نسرود
گناهکارم و در دام خود گرفتارماسیر در قفس تن به اتهام وجود
دروغ گفتم و سوگند خوردمآه ... دریغبخوان دوباره دلم را به جایگاه شهود
به آسمان حقیقت ببر مرا ای دوستکه عشقهای زمینی دل مرا نربود
#علی_مقیمی
۲۳:۰۸
دلم گرفته به دلتنگی شبانه قسمبه گیسوان سیاه تو روی شانه قسمتو بهترین غزل عاشقانه را با چشمسرودهای به غزلهای عاشقانه قسمدرختهای کهنسال با رسیدن توجوان شدند به شادابی جوانه قسمخلاف عامۀ مردم به عشق پابندمبه سنگهای شکیبای رودخانه قسمفدائیان غم عشق و کشتگان فراقنمردهاند به غمهای جاودانه قسم
#سجاد_سامانی
@sokhanab
#سجاد_سامانی
۹:۲۳
بیخود شدهام لیکن بیخودتر از این خواهمبا چشم تو می گویم من مست چنین خواهم
من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهمدر خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم
#مولانا
@sokhanab
من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهمدر خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم
#مولانا
۹:۲۴
مثل بیماری که با هر درد می ریزد به همعشق گاهی با نگاهی سرد می ریزد به هم
جنگل و پاییز می دانند گاهی یک درختبرگ هایش می شود چون زرد میریزد بههم
عشق وقتی جای آرامش به چالش می کشدخوابِ عاشق پیشه ی شبگرد می ریزد بههم
نبض در آهنگ یک آونگ وقتی کوک نیستچرخش منظوم ساعتگرد می ریزد به هم
مثل معتادی که دکتر شک ندارد بعدِ تَرک چون شود از اجتماعی طَرد می ریزد به هم
زندگی با روز های بد مدارا کردن استهر که از تقدیر کم آورد می ریزد به هم
زن کنار مرد با غیرت خدایی می کنددر عوض از آدم نامرد می ریزد به هم
#مهدی_خداپرست
@sokhanab
جنگل و پاییز می دانند گاهی یک درختبرگ هایش می شود چون زرد میریزد بههم
عشق وقتی جای آرامش به چالش می کشدخوابِ عاشق پیشه ی شبگرد می ریزد بههم
نبض در آهنگ یک آونگ وقتی کوک نیستچرخش منظوم ساعتگرد می ریزد به هم
مثل معتادی که دکتر شک ندارد بعدِ تَرک چون شود از اجتماعی طَرد می ریزد به هم
زندگی با روز های بد مدارا کردن استهر که از تقدیر کم آورد می ریزد به هم
زن کنار مرد با غیرت خدایی می کنددر عوض از آدم نامرد می ریزد به هم
#مهدی_خداپرست
۲۰:۳۹