به جواد فاطمه،و زیارتنامه ای که کوتاه و بی سلام نوشت:
یا مُمتحنةُ امتحنکِ اللهُ الذّی خَلَقَکِ قَبل أن یَخلقکِ فَوَجَدکِ لما امتَحَنکِ صابرة و زَعَمنا أنّا لکِ اولیاءُ و مصَدّقون و صابرون لِکُلِّ ما أتانا بهِ أبوکِ صلی الله علیه و آله و أتی بِهِ وصیُّه فانّا نسئلُکِ اِن کنّا صَدَّقناکِ الّا الحَقتِنا بِتَصدیقِنا لَهُما لِنُبَشٍّرَ أنفُسَنا بِأنّا قَد طَهُرنا بِوِلایتک...
زائر دوباره از دل آن کوچه رد شد وحالش درست بر درِ آن خانه بد شد و اشکی میان دیدن و تصویر،سد شد و ناگاه گفت:" آی شما! این چه همهمه ست؟ آرامتر! که پشت در خانه،فاطمه ست"!
در هر عبور بر دل زائر چه می گذشت؟ انگار باز یک زن از آن کوچه می گذشتیک زن که تکیه داده به یک بچه،می گذشت..این زن که اصل خلقت او فرق می کندهر واژه از زیارت او فرق می کند!
از چارچوب سوخته ی در،کمک گرفتاز لحظه های روضه مکرر کمک گرفتآخر نشست و از خودِ مادر کمک گرفتاین داغ را که زخمی و کوتاه می نوشتچون عمر او فشرده و کوتاه می نوشت!
بی "السلام"...داغ تر از این، پیام نیست!این آتش است و در پی آن التیام نیستزیرا در آن عبارت "برد و سلام" نیست۱اصلِ سلام را به سلامی چه حاجت است؟ مادر،سلامِ گمشده ی این زیارت است!
یعنی که بی سلام از این در،گذشته اندمادر نمی گذاشته،آخر گذشته اندشاید ز روی چادر مادر گذشته اند!اصلا قبول! کوثر قرآن نبوده است!این همسر علی ست! مسلمان نبوده است؟
زائر نشست و صبح ازل را مرور کرداز پنج نور ناب بهشتی عبور کردتا واژه های مرثیه را جفت و جور کردافشا شد از میان صبوری فاطمهناگاه راز خلقت نوری فاطمه!
"ای رازِ سر به مُهرترین خلوتِ خودت!ای نور جلوه گر شده از قدمتِ خودت!ای آزموده پیشتر از خلقتِ خودت!ای پیشتر ز هر چه که هستند و بوده اندپیش از جهان،تو را به چه چیز آزموده اند؟
ای حبّ تو اساس همه استحاله ها!اصل مطهِّراتِ تمامِ رساله ها!پاکند زیر سایه ی نامت سلاله ها!بر ما بپاش ذره ای از خاک غربتت!طاهر نمی شویم مگر با ولایتت!
کس بی ولایت تو به حیدر نمی رسداسلام دارد و به پیمبر نمی رسدبیچاره تشنه ای که به کوثر نمی رسدوقتی که شرط بیعت با مصطفی تویییعنی در این میان همه ی ماجرا تویی!
ای راز سر به مُهر،تو این جا چه می کنی؟مادر! تو در میانه ی دعوا چه می کنی؟ کم نیستند..یکه و تنها چه می کنی؟ فکری به حال کودکی بچه هات کن!گلمیخ دارد این سرِ در، احتیاط کن!"....
زائر دوید تا که ببیند صدای چیستفریاد زد:" لگد نزن! این خانه ی علی ست!مادر! کنارِ در نه!...کمی دورتر بایست!"زائر،در آستانه ی در، دم گرفته بوددر را کنار فاطمه محکم گرفته بود....
۱- قلنا یا نارُ کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم...۶۹/ انبیا
#فاطمیهشاعر دکتر سیده اعظم حسینی
@TaranomeAftab
یا مُمتحنةُ امتحنکِ اللهُ الذّی خَلَقَکِ قَبل أن یَخلقکِ فَوَجَدکِ لما امتَحَنکِ صابرة و زَعَمنا أنّا لکِ اولیاءُ و مصَدّقون و صابرون لِکُلِّ ما أتانا بهِ أبوکِ صلی الله علیه و آله و أتی بِهِ وصیُّه فانّا نسئلُکِ اِن کنّا صَدَّقناکِ الّا الحَقتِنا بِتَصدیقِنا لَهُما لِنُبَشٍّرَ أنفُسَنا بِأنّا قَد طَهُرنا بِوِلایتک...
زائر دوباره از دل آن کوچه رد شد وحالش درست بر درِ آن خانه بد شد و اشکی میان دیدن و تصویر،سد شد و ناگاه گفت:" آی شما! این چه همهمه ست؟ آرامتر! که پشت در خانه،فاطمه ست"!
در هر عبور بر دل زائر چه می گذشت؟ انگار باز یک زن از آن کوچه می گذشتیک زن که تکیه داده به یک بچه،می گذشت..این زن که اصل خلقت او فرق می کندهر واژه از زیارت او فرق می کند!
از چارچوب سوخته ی در،کمک گرفتاز لحظه های روضه مکرر کمک گرفتآخر نشست و از خودِ مادر کمک گرفتاین داغ را که زخمی و کوتاه می نوشتچون عمر او فشرده و کوتاه می نوشت!
بی "السلام"...داغ تر از این، پیام نیست!این آتش است و در پی آن التیام نیستزیرا در آن عبارت "برد و سلام" نیست۱اصلِ سلام را به سلامی چه حاجت است؟ مادر،سلامِ گمشده ی این زیارت است!
یعنی که بی سلام از این در،گذشته اندمادر نمی گذاشته،آخر گذشته اندشاید ز روی چادر مادر گذشته اند!اصلا قبول! کوثر قرآن نبوده است!این همسر علی ست! مسلمان نبوده است؟
زائر نشست و صبح ازل را مرور کرداز پنج نور ناب بهشتی عبور کردتا واژه های مرثیه را جفت و جور کردافشا شد از میان صبوری فاطمهناگاه راز خلقت نوری فاطمه!
"ای رازِ سر به مُهرترین خلوتِ خودت!ای نور جلوه گر شده از قدمتِ خودت!ای آزموده پیشتر از خلقتِ خودت!ای پیشتر ز هر چه که هستند و بوده اندپیش از جهان،تو را به چه چیز آزموده اند؟
ای حبّ تو اساس همه استحاله ها!اصل مطهِّراتِ تمامِ رساله ها!پاکند زیر سایه ی نامت سلاله ها!بر ما بپاش ذره ای از خاک غربتت!طاهر نمی شویم مگر با ولایتت!
کس بی ولایت تو به حیدر نمی رسداسلام دارد و به پیمبر نمی رسدبیچاره تشنه ای که به کوثر نمی رسدوقتی که شرط بیعت با مصطفی تویییعنی در این میان همه ی ماجرا تویی!
ای راز سر به مُهر،تو این جا چه می کنی؟مادر! تو در میانه ی دعوا چه می کنی؟ کم نیستند..یکه و تنها چه می کنی؟ فکری به حال کودکی بچه هات کن!گلمیخ دارد این سرِ در، احتیاط کن!"....
زائر دوید تا که ببیند صدای چیستفریاد زد:" لگد نزن! این خانه ی علی ست!مادر! کنارِ در نه!...کمی دورتر بایست!"زائر،در آستانه ی در، دم گرفته بوددر را کنار فاطمه محکم گرفته بود....
۱- قلنا یا نارُ کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم...۶۹/ انبیا
#فاطمیهشاعر دکتر سیده اعظم حسینی
@TaranomeAftab
۵:۲۳
در مورد مراحل اغوا گری شیطان می توان هفت مرحله را نام برد که به اجمال از این قرار است:
۱. ایجاد شبهه در واقعیات۲. تسویف۳. تزیین و تسویل۴. تطویع و ایجاد رغبت۵. وعد و وعید۶. تمنیه و ایجاد آرزو۷. ولایت و تسلط شیطان
@TaranomeAftab
۵:۲۴
نکته مهم این است که اغواگری و اضلال با هم تفاوت دارند:
اغوا یعنی گم هدفی!و اضلال یعنی گم راهی!
گم هدفی به مراتب دهشتناک تر از کم راهی است شیطان وقتی می خواهد فریب بدهد و به مقاصد شوم خودش برسد، گاهی راه را عوضی نشان می دهد، مثل کسی که می خواهد برود مشهد، اما به او راه تبریز را نشان می دهند. چنین شخصی هدفش معلوم است و می داند که قصدش سفر به مشهد بوده است اما راه را اشتباهی رفته ، این افراد گمراهان هستند، اینها ضالین هستنداما اگر کسی هدف را گم کرد دیگر چگونه میشود نجات یابد ؟!
نعوذ بالله و نستجیر به
@TaranomeAftab
اغوا یعنی گم هدفی!و اضلال یعنی گم راهی!
گم هدفی به مراتب دهشتناک تر از کم راهی است شیطان وقتی می خواهد فریب بدهد و به مقاصد شوم خودش برسد، گاهی راه را عوضی نشان می دهد، مثل کسی که می خواهد برود مشهد، اما به او راه تبریز را نشان می دهند. چنین شخصی هدفش معلوم است و می داند که قصدش سفر به مشهد بوده است اما راه را اشتباهی رفته ، این افراد گمراهان هستند، اینها ضالین هستنداما اگر کسی هدف را گم کرد دیگر چگونه میشود نجات یابد ؟!
نعوذ بالله و نستجیر به
@TaranomeAftab
۵:۲۵
@TaranomeAftab
۶:۳۷
@TaranomeAftab
۶:۵۵
طنز تلخ ماجرا آنجاست که در کشوری با اصالتهای فرهنگی غنی، گویی تنها برخی نمادهای بیرونی فرهنگهای دیگر است که با آغوش باز پذیرفته میشود. همانگونه که فروشنده ای به طعنه اشاره میکرد: « ما آریایی هستیم ، عرب و خارجی نمیپرستیم، به جز هالووین و کریسمس و ولنتاین و بلکفرایدی...». این جمله، پرده از حقیقتی برمیدارد:
اعتراض به تقلیدی کورکورانه و رفتاری دوگانه که ریشه در بیهویتی و سرگشتگی فرهنگی دارد.
اما در ایران، این معادله وارونه میشود. تخفیفهای به ظاهر پرزرق و برق، اغلب پردهای است برای فروش کالاهای راکد، کمکیفیت یا حتی افزایش قیمتهای پنهانی پیش از موعد حراج. در اینجا، بلکفرایدی نه یک استراتژی اقتصادی منطقی، که به ابزاری برای تحریک مصنوعی میل مصرف تبدیل میشود.
@TaranomeAftab
۳:۲۵
این رویگردانی، مشروعیت را میخشکاند و نظام را به تدریج در دهان رقیب میاندازد
«العاقل یکفیه الاشاره»
@TaranomeAftab
۳:۲۶
و از طرفی عمق نیاز مردم به وجود چنین مکانهای امنی که بتوانند ساعتی با خیال آسوده همراه خانواده شان سپری کنند در شهر را نشان میدهد.
آنها در این #شهر_دوستدار_خانواده، برای رفع این نیاز حیاتی شان از حکمرانی دل بریده و خود دست به کار شده اند و به این فهم رسیده اند که شهرداری شیراز و بقیه نهادهای نظارتی با تعلل و سهل انگاری و تولید حاشیه های خود ساخته، پارکها و پیاده راه ها و تمامی مکانهای تفریحی این شهر را به سگدانی و مرکز فساد و فحشا تبدیل کرده و دیگر جای سالمی باقی نمانده لذا خودشان آستین بالا زده و این چنین غیرتمندانه پای کار خرید قطعه زمینی برای موکب امام حسین آمده اند
امیداست این رفتار مردم، زنگ بیدارباشی برای مسئولین به خواب رفته شیراز ، شهر #دین_و_هنر_و_حماسه باشد .............................
۳:۲۶
۳:۲۹
ایمانت ، بهت امنیت فکری میده؟!
اگر بله راه درسته ، ادامه بده ،
اگر خیر ، باید تجدید نظر کنی !
@TaranomeAftab
اگر بله راه درسته ، ادامه بده ،
اگر خیر ، باید تجدید نظر کنی !
@TaranomeAftab
۳:۴۷
@TaranomeAftab
۳:۴۷
تاسیسات هسته ای ما هم که با زلزله تخریب نشده بلکه با حمله مستقیم کابوی های آمریکایی منهدم شده
@TaranomeAftab
۳:۴۷
تجربه ام میگه اگر کسی واقعا معلمی کنه، هفته ای ۲ تا ۴ ساعت بیشتر نمیتونه تدریس کنه!
مخاطب اگه واقعا طالب باشه و معلم ، مربی، انرژی انسان رو به معنای واقعی تخلیه میکنه!
البته با تجربه و دقت و نیت ، میشه در حین تخلیه انرژی ، شارژ هم شد!
@TaranomeAftab
مخاطب اگه واقعا طالب باشه و معلم ، مربی، انرژی انسان رو به معنای واقعی تخلیه میکنه!
البته با تجربه و دقت و نیت ، میشه در حین تخلیه انرژی ، شارژ هم شد!
@TaranomeAftab
۴:۳۱
۴:۳۲
برخی بچه ها برای اینکه یک سفره را به آشپزخانه ببرند یا یک جغت جوراب را بشورند یا نانی بخرند یا ... زمین و زمان را به هم میدوزند و با بی میلی و اجبار تن به کار میدهند اینها واقعا آینده نامعلومی دارند ولی اگر دیدید بچه ای کارها را به سهل و آسانی انجام میدهد و سخت گیر نیست بدانید در هر مقام و مرتبه ای که قرار بگیرد به احتمال قریب به یقین آینده ای روشن در انتظار اوستان شاءالله
#آینده_پژوهی_تربیتی
@TaranomeAftab
#آینده_پژوهی_تربیتی
@TaranomeAftab
۴:۳۲
#ونزوئلا
@TaranomeAftab
۴:۳۲
مقام اول تندیس زیبایی و تعالی مفهومی لوستر در حرمهای مطهر، متعلق به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها است و مقام آخر این رده بندی با عنوان زشت ترین و بی محتواترین لوستر در حرم احمدبنموسی (ع) است !
۴:۳۳
۴:۳۳